loading...

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

Content extracted from http://tsshpoodeh.blog.ir/rss/?1748463034

بازدید : 501
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 21:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

دعای روز دوّم

اَللّهُمَّ قَرِّبْنى فیهِ اِلى مَرْضاتِکَ وَجَنِّبْنى فیهِ مِنْ سَخَطِکَ وَنَقِماتِکَ
خدایا نزدیکم کن در این ماه بسوى موجبات خوشنودیت و دورم ساز در آن از خشم و عذابت
وَوَفِّقْنى فیهِ لِقِرآئِةِ ایاتِکَ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
و موفقم دار در این روز بخواندن آیات قرآنیت به رحمت خود اى مهربانترین مهربانان
منبع: مفاتیح الجنان

زلال وحی

ویژگیهای قرآن کریم

با استفاده از آیات نورانی قرآن کریم، می‌توان برخی از خصوصیات این کتابِ مقدس را این گونه بیان نمود:

هدایت به استوارترین راه

در آیه‌ی 9 سوره‌ی اسراء خداوندمتعال، قرآن کریم را به استوارترین راه معرفی کرده و می‌فرماید:
«إنَّ هذَا القُرآنَ یَهدی لِلَّتِی هِیَ أقْوَمُ؛ قطعاً این قرآن به «آیینی» که خود پایدارتر است، راه می‌نماید».

شفا و رحمت برای مؤمنان

خداوند متعال این حقیقت تابناک را در آیه‌ی 82، سوره‌ی اسراء، این‌گونه بیان می‌فرماید:
«وَنُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ مَا هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤمِنیِنَ؛ و ما آنچه را برای مؤمنین مایه‌ی شفا و رحمت است، از قرآن نازل کریم».

اندرز به پرهیزگاران

قرآن کریم مسلماً اندرزی برای پرهیزگاران است، برای کسانی که آماده‌اند خود را از گناه پاک کنند و راه حق را بپویند؛ برای کسانی که جستجوگرند و طالب حقیقتند. کسانی که این حد از تقوا را ندارند؛ مسلماً نمی‌توانند از تعلیمات قرآن کریم بهره‌ی لازم را ببرند.
خداوندمتعال این مطلب را در آیه‌ی48، سوره‌ی حاقّه این گونه بیان فرموده است:
«وَ إِنَّهُ لَتَذکِرَةٌ لِّلْمُتَّقینَ؛ و در حقیقت قرآن تذکری برای پرهیزگاران است».
علاوه بر آیات نورانی قرآن کریم، این حقیقت روشن در سلام‌الله‌علیه نیز بیان شده است. حضرت علیسلام‌الله‌علیهمکلام ائمه‌ی اطهار می‌فرمایند:
«خداوند سبحان، هیچ کس را به چیزی مانند این قرآن اندرز نداده است؛ زیرا قرآن ریسمان محکم خدا و دستاویز مطمئن است. این قرآن بهار دل‌هاست و چشم‌های دانش. برای صیقل دادن دل، چیزی جز قرآن وجود ندارد».1
حضرت نیز می‌فرمایند:صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلمرسول‌اکرم
«هرگاه کارها همچون پاره‌های شبِ‌تار بر شما مشتبه و مبهم گشت، به قرآن روی آوردید که آن شفیعی است که شفاعتش پذیرفته و شاکی است که شکایتش مقبول می‌شود. هر که قرآن را فرا پیش خود قرار دهد، او را به سوی بهشت کشاند، و هر که پشت سر خود قرارش دهد، او را به دوزخ کشاند. قرآن راهنما به سوی بهترین راه است. جدا کننده‌ی حق و باطل است».2

پی نوشت‌ها:

1. نهج‌البلاغه، خطبه‌ی 176.
2. میزان‌الحکمه، ح16408.

کلام نور

فواید روزه

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : المعدة بیت کل داء ، والحمئة رأس کل دواء
معده مرکز و خانه هر دردى است و اجتناب از غذاهای نامناسب و زیاد خوردن اساس و رأس هر داروى شفا بخش است.
و نیز ایشان در جایى دیگر مى فرمایند : صوموا تصحوا ، و سافروا تستغنوا،
روزه بگیرید تا صحت و سلامتى خویش را تضمین کنید و سفر نمایید تا مالدار شوید ،(ا)
حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در روایت دیگرى مى فرمایند : لکل شیء زکاة و زکاة الابدان الصیام
برای هر چیزى زکاتى است و زکات بدنها روزه است(2)
حضرت على (علیه السلام) دراین باره می‌فرمایند: و مجاهدة الصیام فى الایام المفروضات ، تسکینا لاطرافهم و تخشیعا لابصارهم ، و تذلیلا لنفوسهم و تخفیفا لقلوبهم ، و اذهابا للخیلاء عنهم و لما فى ذلک من تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق کرائم الجوارح بالارض تصاغرا و لحوق البطون بالمتون من الصیام تذللا. (3)
با روزه گرفتن‌هاى دشوار ، در روزهایى که واجب است ، اندامهایشان با این کار آرام مى گیرد و دیده‌هایشان خاشع و جانهایشان خوار مى گردد و دلهایشان سبک مى شود و خودبینى از ایشان به وسیله این عبادتها زدوده مى گردد. و با گزاردن چهره‌هاى شاداب با تواضع بر خاک و با نهادن مواضع سجده بر زمین خود را در مقابل خدا خرد مى نمایند و اینکه با روزه دارى شکمها به پشت مى رسند.
حضرت (على (علیه السلام) در جای دیگرى مى فرمایند: والصیام ابتلاء لاخلاص الخلق .(4)
روزه براى آزمایش نمودن اخلاص مردم است یکى از دلایل وجوب روزه براى مردم ، آزمایش اخلاص مردم است . چرا که روزه در ایجاد اخلاص عمل بسیار مؤثر است.
حضرت علی(علیه السلام) در قسمتى دیگر از نهج البلاغه مى فرمایند : صوم شهر رمضان فانه جنة من العقاب.(5 ) در این بحث امام یکی از دلایل وجوب روزه ماه رمضان را ، سپر و مانع در مقابل عقاب الهى دانسته اند. یعنى روزه موجب غفران و آمرزش گناهان است.
وقتى از حضرت امام رضا (علیه السلام) درباره فلسفه روزه مى پرسند ، ایشان مى فرمایند :
همانا مردم مأمور به روزه گرفتن شدند تا درد و ناگواریهاى گرسنگى و تشنگى را دریابند و آنگاه استدلال کنند بر سختیهاى گرسنگى و تشنگى و فقر آخرت که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در خطبه شعبانیه فرمودند : واذکروا بجوعکم و عطشکم جوع یوم القیمة و عطشة؛ به وسیله گرسنگی و تشنگى از روزه داریتان ، گرسنگیها و تشنگیهاى روز قیامت را به یاد آورید ، که این یادآوری انسان را به فکر تدارک براى قیامت مى اندازد تا جد و جهد بیشترى در کسب رضاى خدا بنماید . (6)
امام رضا (علیه السلام) در جایى دیگر درباره فلسفه روزه این چنین مى فرمایند : علت روزه براى درک درد گرسنگى و تشنگى است تا بنده ، ذلیل ، متضرع و صابر باشد . (7)

پی نوشت‌ها:

پی نوشت‌ها :
1ـ ارکان اسلام ، ص 108
2- کافى ، ج 4 ، ص 62
3 ـ نهج البلاغه ، خطبه 192
4- نهج البلاغه ، حکمت 252
5- نهج البلاغه ، خطبه 110
6- وسایل الشیعه ، ص 4
7- علل الشرایع ، شیخ صدوق ، بخش روزه

حکمت‌های شگرف

حکمت 13 نهج البلاغه : روش استفاده از نعمت‌ها (اخلاقى ، معنوى)
قَالَ الامام علیٌ[علیه السلام] إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّکْرِ .
امام علی(علیه السلام) فرمودند : چون نشانه‌هاى نعمت پروردگار آشکار شد، با ناسپاسى نعمت‌ها را از خود دور نسازید.
حکمت14 : روش برخورد با خویشاوندان (اخلاقى ، معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ ضَیَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتِیحَ لَهُ الْأَبْعَدُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : کسى را که نزدیکانش واگذارند ، بیگانه او را پذیرا مى گردد.
حکمت15 : روش برخورد با فریب خوردگان (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَا کُلُّ مَفْتُونٍ یُعَاتَبُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : هر فریب خورده اى را نمى شود سرزنش کرد.(1)
حکمت16: شناخت جایگاه جبر و اختیار (اعتقادى ، معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] تَذِلُّ الْأُمُورُ لِلْمَقَادِیرِ حَتَّى یَکُونَ الْحَتْفُ فِى التَّدْبِیرِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : کارها چنان در سیطره تقدیر است که چاره اندیشى به مرگ مى انجامد.(2)
حکمت 17 : ضرورت رنگ کردن موها (بهداشتى ، تجمل و زیبایى)
وَ سُئِلَ [علیه السلام] عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ ص غَیِّرُوا الشَّیْبَ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْیَهُودِ فَقَالَ ع إِنَّمَا قَالَ ص ذَلِکَ وَ الدِّینُ قُلٌّ فَأَمَّا الْآنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ وَ ضَرَبَ بِجِرَانِهِ فَامْرُؤٌ وَ مَا اخْتَارَ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : (از امام پرسیدند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود : موها را رنگ کنید و خود را شبیه یهود نسازید یعنى چه ؟ فرمود) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این سخن را در روزگارى فرمود که پیروان اسلام اندک بودند، اما امروز که اسلام گسترش یافته ، و نظام اسلامى استوار شده ، هر کس آن چه را دوست دارد انجام دهد.
حکمت18 : ره آورد شوم فرار از جنگ (سیاسى ، اخلاقى ، نظامى)
وَ قَالَ [علیه السلام] فِى الَّذِینَ اعْتَزَلُوا الْقِتَالَ مَعَهُ خَذَلُوا الْحَقَّ وَ لَمْ یَنْصُرُوا الْبَاطِلَ .
و درود خدا برایشان، فرمودند:(درباره آنان که از جنگ کناره گرفتند) حق را خوارکرده ، باطل را نیزیارى نکردند. (3)
حکمت19 : ره آورد شوم هوا پرستى (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ جَرَى فِى عِنَان أَمَلِهِ عَثَرَ بِأَجَلِهِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : آن کس که در پى آرزوى خویش تازد ، مرگ او را از پاى در آورد.
حکمت 20 : روش برخورد با جوانمردان (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَقِیلُوا ذَوِى الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ فَمَا یَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ یَدُ اللَّهِ بِیَدِهِ یَرْفَعُهُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : از لغزش جوانمردان در گذیرید، زیرا جوانمردى نمى لغزد جز آن که دست خدا او را بلند مرتبه مى سازد.
حکمت 21: ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] قُرِنَتِ الْهَیْبَةُ بِالْخَیْبَةِ وَ الْحَیَاءُ بِالْحِرْمَانِ وَ الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیْرِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند: ترس با نا امیدى ، و شرم با محرومیت همراه است ، و فرصت‌ها چون ابرها مى گذرند ، پس فرصت‌هاى نیک را غنیمت شمارید.
حکمت 22: روش گرفتن حق (اخلاقى ، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَنَا حَقٌّ فَإِنْ أُعْطِینَاهُ وَ إِلَّا رَکِبْنَا أَعْجَازَ الْإِبِلِ وَ إِنْ طَالَ السُّرَى .
قال الرضى و هذا من لطیف الکلام و فصیحه و معناه أنا إن لم نعط حقنا کنا أذلاء و ذلک أن الردیف یرکب عجز البعیر کالعبد و الأسیر و من یجرى مجراهما.

و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : ما را حقّى است اگر به ما داده شود ، و گرنه بر پشت شتران سوار شویم و براى گرفتن آن برانیم هر چند شب رُوى به طول انجامد.(4)
حکمت 23: ضرورت عمل گرایى (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ یُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند: کسى که کردارش او را به جایى نرساند ، افتخارات خاندانش او را به جایى نخواهد رسانید.
حکمت 24: روش یارى کردن مردم (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مِنْ کَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفِیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : از کفّاره گناهان بزرگ ، به فریاد مردم رسیدن ، و آرام کردن مصیبت دیدگان است.
1. به هنگام حرکت امام [علیه السلام] جهت سرکوب شورشیان بصره، سعد و قّاص و محمد بن مسلمه ، و اسامه بن زید و عبدالله بن عمر آمادة حرکت نشدند. امام پرسید چرا آمادة جهاد نمى شوید ؟ گفتند : از اینکه مسلمانى را بکشیم ناراحتیم ، امام فرمود: بر بیعت من وفا دارید؟ گفتند: آری، امام فرمود به خانه‌هاى تان بروید. آن گاه حکمت 15 را زمزمه کرد.ند
2. نقد مکتب ولونتاریسم Voluntarism) مکتب اصالت اراده و اختیار) که هرگونه جبرى را نفى مى کند، زیرا در اسلام انسان با کمک خدا عمل مى کند.
3. حارث ابن حوط هم مخالف جنگ جُمُل بود و به امام گفت من هم مانند سعد وقّاص و عبدالله عمر شرکت نمى کنم.
4. این کلمات را امام [علیه السلام] در روز شورا مطرح فرمود، که مردم داشتند با عثمان بیعت مى کردند.
منبع: نهج البلاغه

عزیز آل یاسین

ماه مبارک رمضان و امام زمان (علیه السلام)

حضرت آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی (رحمت الله علیه ) در کتاب مکیال المکارم آورده است که :
دعا کردن برای امام زمان ( عجّل الله تعالی فرجه الشریف ) در تمام ماه مبارک رمضان و به خصوص در شب‌های آن ماه شریف ، سفارش شده ، زیرا که این ماه بهار دعا کردن است و دعا برای آن حضرت هم ، بهترین دعاها می‌باشد .
از این رو از آن حضرت امر و اهتمام به دعای « افتتاح » در شب‌های این ماه رسیده است ، بنابراین از خواندن این دعای شریف غافل مشو که جداً دعایی است نفیس که جامع مطالب دنیا وآخرت می‌باشد .
همچنین در جایی دیگر نقل می‌کنند که :
حماد بن عثمان می‌گوید : شب بیست ویکم ماه مبارک بر حضرت امام صادق (علیه السلام) وارد شدم ، ایشان بعد از شب زنده داری واحیای شب قدر و هم چنین بعد از فراغت از نماز صبح این دعا را در حالت سجده تلاوت کردند :
(.... وَ أَن تأذَنَ یَفرَجُ مَن بِفَرَجِهِ فَرَجُ أؤلِیائِکَ وَ أَصفِیائکَ مِن خَلقِکَ وَ بِهِ تُبیدُ الظّالمینَ وتُهلِکُهُم عَجِّل ذلِکَ یا رَبَّ العالَمین؛و فرج کسی را که به فرج او فرج دوستان و برگزیدگان از خلقت گشایش یابند را اجازه فرمایی ، وبه دست او ستمگران را نابود و هلاک گردانی ، زودتر آن را برسان‌‌‌ای پروردگار عالمیان .
منبع: مکیال المکارم ، آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی (رحمت الله علیه ) ، ج1 ، ص 78

مواعظ جاوید

‌ امام‌ خمینی‌ (رحمت الله علیه‌) :

ماه‌ مبارک‌ رمضان ماه‌ عبادت‌ است‌.
ماه‌ مبارک‌ رمضان‌، ماه‌ اجتماع‌ است‌، ماه‌ وحدت‌ است‌، ماه‌ خداست‌.
شما در این‌ ماه‌ شریف‌ به‌ ضیافت‌ حق‌ تعالی‌ دعوت‌ شده‌اید (دعیتم‌ فیه‌ الی‌ ضیافة‌ الله) خود را برای‌ مهمانی‌ با شکوه‌ حضرت‌ حق‌ آماده‌ سازید.
در این‌ ماه‌ شریف‌ که‌ به‌ مهمانسرای‌ الهی‌ دعوت‌ شده‌اید اگر به‌ حق‌ تعالی‌ معرفت‌ پیدا نکردید یا معرفت‌ شما زیادتر نشده‌، بدانید در ضیافت‌ الله درست‌ وارد نشده‌اید و حق‌ ضیافت‌ را بجا نیاورده‌اید.
منبع: کلمات قصار امام خمینی رحمت الله علیه

در محضر ولایت

...حدیث صحیح معتبر از پیامبر اکرم (صلّى‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم) این است: «الصّوم جنّة من النّار»؛ روزه، سپر آتش است. از طرق اهل سنت هم همین مضمون با الفاظ مختلف نقل شده است؛ از جمله این لفظ: «الصّیام جنّة العبد المؤمن یوم القیامة کما یقى احدکم سلاحه فى الدّنیا»؛ همچنان‌که شما در دنیا با سلاح و وسیله‌ى دفاعىِ خودتان از خود دفاع مى‌کنید، در آخرت هم به‌وسیله‌ى روزه از خودتان در مقابل تعرض آتش دوزخ دفاع مى‌کنید.
خصوصیت روزه چیست که تعبیر «جنّة من النّار» درباره‌ى آن بیان شده است؟ خصوصیت روزه عبارت است از کفّ نفس. روزه، مظهر کفّ نفس است؛ «و نهى النّفس عن الهوى». مظهر صبر در مقابل گناه و غلبه‌ى مشتهیات، روزه است. لذا در روایات، ذیل آیه‌ى شریفه‌ى «واستعینوا بالصّبر و الصّلاة» صبر را به روزه تعبیر کرده‌اند. روزه، مظهر گذشت از خواسته‌هاست. اگرچه زمانِ روزه محدود است - چند ساعت در روز، آن هم چند روز در سال - لیکن به صورت نمادین، یک حرکت اساسى براى انسان است. چرا؟ چون هواهاى نفسانى و هوسها و مشتهیات و خواستهاى نفس، همان مسیرى است که انسان را به گناه مى‌رساند. این‌طور نیست که مشتهیات نفسانى با گناه ملازم و از یکدیگر اجتناب‌ناپذیر باشند؛ نه، بعضى از مشتهیات نفسانى هم حلال است. اما این‌که انسان دهنه‌ى نفس را بردارد، نفس خود را بى‌مهار و بى‌دهنه رها کند و اسیر مشتهیات آن شود، همان چیزى است که امیرالمؤمنین (علیه‌الصّلاةوالسّلام) در نهج‌البلاغه فرمودند: «حمل علیها اهلها»؛ او را روى اسب سرکشى انداخته‌اند که دهنه‌ى آن دست این شخص نیست و اسب سرکش هم او را مى‌برد به پرتگاه پرتاب مى‌کند. هواى نفسانى انسان را به سمت گناهان مى‌کِشد.
گناهان، صورت مُلکى عذاب الهى هستند؛ صورت دنیایىِ عذاب الهى هم همین گناهانند. این‌که در آیه‌ى شریفه مى‌فرماید: «انّ الّذین یأکلون اموال الیتامى ظلما انّما یأکلون فى بطونهم نارا» معنایش همین است؛ یعنى شما وقتى کسى را که مال یتیم مى‌خورد، نگاه مى‌کنید، ظاهر قضیه این است که مالى را بلعید و حرامى به کیسه‌ى خود زد؛ اما باطن قضیه این است که او دارد در درونِ خودش آتش تعبیه مى‌کند؛ این همان آتش جهنم است. کسى که لذت حرامى را در این‌جا آزمایش مى‌کند، این لذت، صورت ظاهر قضیه است؛ باطن قضیه در آن حیات واقعى آشکار مى‌شود؛ آن جایى که پرده‌هاى اوهام از جلوى چشم انسان فرو مى‌افتد و حقایق در مقابل او آشکار مى‌شود؛ «هنالک تبلو کل نفس ما اسلفت». آن روز همین لذتِ این‌جایى و دنیایى عبارت است از یک عذاب و شکنجه‌ى دوزخى. آن روز، روزى است که واقعیات و حقایق، خود را آشکار مى‌کنند - «هنالک تبلو کل نفس ما اسلفت» - و آنچه را که انسان انجام داده است، حقایق و بطون و ملکات آن در آن‌جا آشکار مى‌شود. روح ما، ملکات ما و حقایق وجودى ما هم در آن‌جا خودش را نشان مى‌دهد. مولوى مى‌گوید:
اى دریده پوستین یوسفان
گرگ برخیزى از این خواب گران
پنجه‌ى درنده اى که یوسف‌ها را در این‌جا مى‌درد و انسانهاى مظلوم را زیر پا له مى‌کند، باطنش گرگ است؛ انسان نیست. این باطن در آن‌جا خودش را نشان مى‌دهد و ظاهر مى‌شود. ما نباید قیامت را فراموش کنیم؛ قیامت واقعه‌ى عظیمى است. ما باید همیشه یاد قیامت را در ذهن خود داشته باشیم و از قیامت بترسیم.
منبع: برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسؤولان نظام 06/08/1383

شمیم هدایت

تزکیه نفس

لحن آیات قرآن این گونه است که گاهی تزکیه را نسبت به انسان، گاهی نسبت به خدا و گاهی نسبت به انبیاء می‌دهد اگر مزکی ما هستیم، پس باید تلاش کنیم و اگر مزکی خدا و انبیاء هستند، دیگر نیازی به تلاش ما نیست. حال این وظیفه به عهده‌ی کیست؟
حرکت تزکیه به عهده‌ی ماست و ایجاد حصول و نتیجه با خداست. اگر ما حرکت نکنیم، خداوند و انبیاء هیچ وقت ما را تزکیه نمی‌کنند (از ماحرکت از خدابرکت) وقتی ما حرکت کردیم، خداوند متعال به حرکت ما نتیجه می‌دهد. مثلا کسی به امر واجبی (مانند نماز) اهمیت نمی‌دهد، اگر قصد کرد به آن واجب اهمیت دهد و نماز را از اول وقت بخواند، خداوند متعال در این کار به او توفیق می‌دهد حال بگوییم خداوند متعال توفیق می‌دهد یا انبیاء (علیهم السلام)؟ توفیق را هم خدا می‌دهد و هم انبیاء و اگر انبیاء به ما توفیق بدهند، در واقع خداوند متعال توفیق داده ؛ زیرا انبیاء واسطه‌ی خداوند هستند. مثلا: اگر شخصی مریض شد، او را نزد متخصص می‌بریم.
مردم در این گونه موارد سه دسته اند:
1- عده یی خدا را قبول ندارند و خود و دکتر را مستقل در شفای مریض می‌دانند.
2- عده یی حرکت نمی‌کنند و می‌گویند خداوند مریضی را داده و خود او نیز شفا می‌دهد.
3- عده‌ی آخر که کار درست را اینها انجام می‌دهند، حرکت می‌کنند اما نتیجه را از خداوند متعال
می‌خواهند و در حال حرکت می‌گویند «توکلت علی الله» که‌‌ان‌شاءالله ما نیز از این گونه افراد هستیم.
منبع: برگزیده بیانات حضرت آیت الله سید ابوالحسن مهدوی «دامت برکاته» در تاریخ 16/4/83.

نکته‌های ناب

سرگرمی‌های سالم

جوان و نوجوان برای رشد و کمال روحی و جسمی‌هم به فعالیت‌های بدنی نیاز دارند و هم به طراوت و شادابی روح. باید تفریحات سالم را به گونه‌‌‌ای برای جوانان فراهم کرد که هم وقت آنها را پر کند، و هم بیکار و سرگردان نمانند، و هم در رشد جسمی‌و روانی آنان تأثیر داشته باشد.
یکی از لذت‌های حلال و تفریحات نشاط آور، شنا کردن است و در روایات اسلامی‌فراوان به یادگیری شنا و آموختن فن شنا گری به فرزندان سفارش شده است.
حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «علموا اولادکم السباحة و الرمایة؛ به فرزندان خود (کودکان و نوجوانان) شنا گری و تیراندازی بیاموزید.»(1)
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شنا کردن علاقه داشتند، با این که می‌توانستند روزهای جمعه در منزل غسل کنند، اما به کنار رودخانه می‌رفتند و در رودخانه غسل جمعه و شنا می‌کردند.
اشعث بن عبد می‌گوید: یک روز جمعه حضرت علی (علیه السلام) را دیدم در رودخانه‌ی فرات، شنا می‌کردند و غسل جمعه انجام می‌دادند و در آن روز با پیراهنی نو، نماز جمعه خواندند.

پی نوشت‌ها:

پی نوشت:
1- فروع کافی، ج 6، ص 47.

منبع: منهاج البرائه، ج2، ص 208.

دل نوشته

سلام، ماه خدا!

سودابه مهیّجی
بر بام‏های این همه فراوان، هلال نو رسیده، سوسو می‏زند و صدای آسمان، در دل‏ها فراگیر می‏شود:‌‌‌ای اهل زمین! ماه خدا فرا رسید.
همه برمی‏خیزند و پیراهن‏ها را از سکوت یک ساله می‏تکانند. سجاده‏ها را از سر می‏گیرند... قرآن‏ها، از نو متولد می‏شوند. سفره‏ها رنگ دیگر می‏گیرند؛ رنگ بزم خداوندی؛ رنگ تبرک بی‏دریغ، رنگ مائده‏های آسمانی.
دل‏های وضو گرفته، نفس‏زنان، به درگاه رحمت می‏آیند:
«سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
به طلبکاری این مهر گیاه آمده‏ایم»

خداوندا! تمام معبرها را در انتظار رسیدن رمضانِ تو، آب و جارو کرده‏ایم. شاهد باش که با آغوش شوق، در به رویش می‏گشاییم؛ پس سفره‏های دست‏هایمان را خالی نگذار

رخصت بندگی

محبوبه زارع
دری را گشوده‏اند به وسعت دامنه اجابت! سفره‏ای را گسترده‏اند به بی‏کرانگی یک دعوت عاشقانه. سلامی‌را منتظر نشسته‏اند به نیازمندی یک بنده؛ یک عبد ضعیف؛ یک عاشقِ مسکین؛ یک من و یک توِ محتاج! رخصت داده‏اند به نجیبانه‏ترین نگاه معصومی‌که پناهی جز این آستان غنی نیافته است!

ماه بلوغ معرفت

رمضان، صفحه لاهوتی ملاقات است؛ صفحه‏ای که در دفتر زندگی بندگان، سالی، یک ماه گشوده می‏ماند. صفحه‏ای که در متن آن، عطش بندگی حاکمیت دارد و اوج پادشاهی را ساجدانه‏ترین استغاثه می‏داند. رمضان، ماه بلوغ انسان در پیکره معرفت است و معرفت، همان کلید مقدسی است که ورود به حریم رمضان را اذن می‏دهد.

لبیک به دعوت محبوب

رزیتا نعمتی
بارالها! عهدی را که با تو از ازل بسته‏ام، به آتش گناه شکسته‏ام. به گذشته که نگاه می‏کنم، از پروانه جانم، خاکستری بیش به جا نمانده است. اکنون که درهای آسمان، رو به باز شدن است، حلاوت روزه را به اعضا و جوارحم بچشان؛ به چشمم که جز تو را نبیند و گوشم که جز تو را نشنود؛ که بوی زخم کهنه گناه، مرا ناامید از استشمام بوی تو کرده است. در بگشای که در میهمانی تو، هر آنچه هستم، باز آورده‏ام که تو خود دعوتم کرده‏ای، یا غفّار الذّنوب!

درخواست توفیق

بارالها! در این ایّام که قرآن را نازل فرموده‏ای، نوری به قلبمان نازل فرما تا روشنی صبح همیشگی حقیقت را دریابیم و ما را در نماز، همچون کسانی قرار ده که مراتب شایسته آن را دریافته و ارکان و جوانب آن را نگه‏دارندگانند؛ آنان که جویای همسایگان و پویای هفت آسمانند. توفیقی عطا فرما تا به آن کس که از ما بریده، بپیوندیم.
بارالها! ما را به کرامتی که برای دوستانت وعده کرده‏ای، سزاوار گردان؛ که تو هر چه را اراده کنی، به‏جا می‏آوری، یا رب العالمین.

امید و جرئت بندگی

یازده ماه را پشت سر نهاده‏ام تا به تو رسیده‏ام و اکنون جز خار و خاشاک، در کوله‏بار ندارم تا سر از خجلت بردارم و اذن دخول به حریم محبتت طلب کنم.
پشت دروازه‏های چشم تو می‏ایستم تا خریدار اشک ندامتم باشی و جرئت بندگی را دیگر باره به من عطا کنی.
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
گفتم‌‌‌ای بخت بخفتیدی و خورشید دمید
گفت: با این همه از سابقه نومید مشو

یاد ابرار

ارباب معرفت

در سال 1297 هـ.ق در روستای «چرمهین» اصفهان و در خانه‌ی حاج‌علی پناه پسری به دنیا آمد که نامش را «رحیم» برگزیدند. اجداد آقارحیم ارباب «از مشاهیر نجبا و بزرگ‌زادگانِ روستای چرمهین از روستاهای معروف لنجانِ اصفهان و صاحب مال و ثروت بودند و بدین سبب ایشان به لقب ارباب خوانده می‌شوند».
حاج‌آقا رحیم ارباب شوق فراوانی به فراگیری دانش داشتند. خودشان در این‌باره گفته‌اند:
«از اول شب آماده‌ی مطالعه‌ی کتاب‌های علمی‌می‌شدم و مطالعه طول می‌کشید تا شام حاضر می‌شد و لذّتِ مطالعه‌‌ی کتاب، مهلت به صرف شام نمی‌داد و غذا سرد می‌شد. گاهی مطالعه طول می‌کشید تا صبح می‌شد و بعد از تناول غذای شب و ادای فریضه‌ی صبح، در مجلس درس حاضر می‌شدم و با شوقِ علم‌آموزی، اعتنا به کمبود خواب نداشتم».
علامه شهید مرتضی مطهری)رحمت‌‌الله‌علیه(درباره‌ی استاد گرامی‌شان می‌فرمایند:
«آقای حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی از علمای طراز اول ما در فقه، اصول، فلسفه و ادبیات عرب و قسمتی از ریاضیات قدیم می‌باشند».
حضرت آیت‌الله ارباب در مسایل جهانی و خارج از کشور نیز اگر صلاح می‌دانستند، اظهار نظر می‌فرمودند؛ در موقع استقلال الجزایر، فتوایی جهت کمک به مسلمانان و ملت الجزایر و به نفع آنان و علیه دولت فرانسه صادر نمودند.
در خصوص ویژگی‌های اخلاقی حاج آقا رحیم ارباب باید گفت که:
ایشان به اساتید خود، احترام فوق‌العاده می‌گذاشتند مردی بودند که جذبه‌ی معنویشان، کوچک و بزرگ را به تکریم و تعظیم وا می‌داشت. همیشه با طمأنینه راه می‌رفتند و چشم به سوی زمین داشتند. به اندک غذایی قانع بودند، اگر هم به مهمانی می‌رفتند، ساده‌ترین غذا را می‌خوردند.
ایشان هر سال در منزل خود مراسم عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) برپا می‌کردند و خود در مقابل درب منزل، شخصاً به شرکت‌کنندگان خوش آمد می‌گفتند و آنها را مورد احترام قرار می‌دادند.
از خصوصیات دیگر ایشان این بود که برای سادات ارزش زیادی قایل بودند و جلوتر از سادات مطلقاً راه نمی‌رفتند.
این آیت معرفت نزدیک به یک قرن زیستند و درباره‌ی راز طولانی بودن عمرشان گفته‌اند:
«من هیچ وقت بد خواه کسی نبودم».
سرانجام در 18 ذی‌الحجه 1396 هـ.ق مصادف با 19 آذرماه 1355 هـ.ش و در روز عید سعید غدیر به دیار باقی عروج نمودند. و پیکر مطهرایشان در تخت‌فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
منبع: گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران حوزه‌ی علمیه‌ی قم، ج2، صفحه‌های 347 تا 362

حکایتها و هدایتها

ادای نذر قرآنی

نقل است که شیخ طبرسی(رحمت الله علیه) که قبر شریف ایشان در مشهد مقدس است، سکته کرد، اطرافیان به گمان اینکه ایشان وفات نموده اند، وی را دفن کردند. لکن او در قبر بهوش آمده و راه بیرون آمدن را بر خود مسدود دید. در آن حال نذر کرد که اگر خداوند متعال او را نجات دهد کتابی در تفسیر قرآن بنویسد. اتفاقا یکی از گورکنها به قصد دزدیدن کفن شیخ، قبر ایشان را نبش (باز) کرد. زمانی که خواست کفن را باز کند و ببرد، شیخ دست او را گرفت و گفت: نترس، من نمرده ام. لکن بر شدت ترس و وحشت کفن دزد افزوده شد. شیخ دوباره گفت نترس، من سکته کرده بودم و الان به هوش آمدم. چون قادر به حرکت نبود، از او خواست او را به دوش بگیرد و به منزل ببرد. کفن دزد ایشان را به منزل رسانید. شیخ طبرسی او را لباسی زیبا پوشانید و پول خوبی به او داد. پس از آن کفن دزد توبه کرد و آن کار زشت را «نبش قبر» که در اسلام حرام است ترک نمود. سپس شیخ طوسی به نذر خود وفا نمود و شروع کرد به تألیف مجمع البیان که اکنون یکی از تفاسیر مهم قرآن شیعیان است.
منبع: کتاب فوائد الرضویه ص 351.

معرفی کتاب

کتاب دعاهای قرآن کریم

نویسنده‌ی این کتاب، پس از سیری در قرآن‌کریم، دعاهای آن را که بر زبان پیامبران، صالحان و اولیای خدا جاری شده است، گردآروده و با اندک توضیحی بیان کرده است.به گفته‌ی مؤلف محترم، طرح این کار از حضرت‌آیت‌الله حسن‌زاده‌آملی(دامت برکاته) بوده است که ایشان را به آن، تشویق کرده است.
مؤلف، آیاتی را که با تعابیر و الفاظی چون: «ربّنا؛‌ای‌پروردگارما!» ،« یا رب ؛پروردگارا!» ویا« اللّهم‌ّ؛بارالها!» و تعابیر مشابه آمده، به ترتیب تاریخی بر زبان آورنده‌گان آنها تنظیم کرده است.
نخستین کسانی که دعایشان نقل می‌شود، حضرت‌آدم و حوا هستند که پس از نافرمانی خدا و پشیمانی از آن، او را مخاطب ساخته، می‌گویند: « ربّنا! ظَلَمنَا أنفُسَنَا، پروردگارا! به‌خودمان ستم‌کردیم».
سپس مؤلف، به ترتیب تاریخی، دعاهای حضرت نوح، ابراهیم، لوط، سربازان طالوت، سلیمان، ایّوب، یوسف، یونس، اصحاب کهف، شعیب، موسی، همسر فرعون، زکریا، عیسی را نقل می‌کند. آن‌گاه، فصلی را به دعاهایی اختصاص می‌دهد که خداوند متعال به رسول اکرم)صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلم( آموخت. مؤلف، پیش از نقل هر دعای قرآنی، بستر آن را مشخص می‌کند و روشن می‌سازدکه این دعای‌خاص، با چه انگیزه‌ای و در چه فضایی انجام گرفته است.
مؤلف محترم، طی مقدمه‌ای کوتاه، اهمیت قرآن کریم و دعاهای آن را بیان می‌کند و در پایان کتاب دعاهای قرآن کریم را بر اساس موضوع، در پنجاه و یک موضوع، همچون: صبر، توکل، مناجات با حق تعالی، طلب روزی و قبولی دعا آورده است. طی دعاهای‌کتاب، هرجا مؤلف ضروری دیده است، به استناد احادیث معصومان(سلام الله علیهم) و تاریخ اسلام، پاره‌ای نکات را یادآور شده است.خوانندگان محترم این‌کتاب، از این طریق، با ادعیه‌ی قرآنی و زمینه‌ی آنها به خوبی آشنا می‌شوند.
مؤلف: حسین واثقی ناشر: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی‌حوزه علمیه قم، 1377

احکام

مبطلات روزه

مبطلات روزه نه چیز است که عبارتند از :
1- خوردن وآشامیدن : اگر روزه دار عمداً چیزی بخورد یا بیاشامد ، روزه اش باطل می‌شود .
2- دروغ بستن بر خداوند متعال و پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلم ) : اگر روزه دار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره یا به مانند این‌ها به خداوند متعال و پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلم ) و امامان معصوم ( علیهم السلا م) نسبت دروغ بدهد ، اگرچه فوراً هم بگوید ، دروغ گفتم و یا توبه کند ، روزه اش باطل است .
3- رساندن غبار غلیظ به حلق : رساندن غبار غلیظ به حلق ، روزه را باطل می‌کند چه غبار چیزی باشد که خوردن آن حلال است مثل آرد ، یا غبار چیزی باشد که خوردن آن حرام است مثل گرد وخاک .
4- فروبردن سر در آب : اگر روزه دار عمداً سر را در آب فرو برد ، اگر چه باقی بدن او از آب بیرون باشد ، بنا بر احتیاط واجب باید قضای آن روزه را بگیرد .
5- اماله کردن : اماله کردن با چیز روان اگرچه از روی ناچاری و برای معالجه باشد ، روزه اش را باطل می‌کند ، ولی استعمال شیاف‌هایی که برای معالجه است ، اشکال ندارد .
6- قِی کردن : هرگاه روزه دار عمداً قِی کند ، اگر چه به واسطه‌ی مرض یا غیر آن باشد ، روزه اش باطل می‌شود .
7- باقی ماندن بر جنابت وحیض ونفاس تا اذان صبح : اگر عمداً تا اذان صبح غسل نکند ، یا اگر وظیفه اش تیمم است و عمداً تیمم ننماید ، روزه اش باطل است .
8- جماع : جماع روزه را باطل می‌کند ، اگر چه به اندازه‌ی ختنه گاه داخل شود ، حتی اگر منی هم بیرون نیاید ، روزه باطل است .
9- استمناء : اگر روزه دار استمناء کند یعنی کاری کند که منی از او خارج گردد ،روزه اش باطل است .
منبع:توضیح المسائل مراجع ، سید محمد حسن بنی‌هاشمی‌، صص 957-925 /
نویسنده: سید امیرحسین کامرانی راد

بازدید : 556
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 21:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

دعاى روز اوّل

اَللّهُمَّ اجْعَلْ صِیامى فیهِ صِیامَ الصّاَّئِمینَ وَقِیامى فیهِ
خدایا قرار ده روزه ام را در این ماه روزه روزه داران واقعى و شب زنده داریم را
قیامَ الْقاَّئِمینَ وَنَبِّهْنى فیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغافِلینَ وَهَبْ لى جُرْمى فیهِ
نیز همانند شب زنده داران و بیدارم کن در آن از خواب بیخبران و جنایتم را بر من ببخش
یا اِلهَ الْعالَمینَ وَاعْفُ عَنّى یا عافِیاً عَنِ الْمُجْرِمینَ
اى معبود جهانیان و درگذر از من اى درگذرنده از جنایتکاران
منبع: مفاتیح الجنان

حدیث روزه

پایه‏‌هاى اسلام
قال الباقر علیه السلام:
بنى الاسلام على خمسة اشیاء، على الصلوة و الزکاة و الحج و الصوم و الولایه.
امام باقر علیه السلام فرمودند: اسلام بر پنج چیز استوار است، برنماز و زکات حج و روزه و ولایت (رهبرى اسلامى).
فروع کافى، ج 4 ص 62، ح 1

فلسفه روزه

قال الصادق علیه السلام:
انما فرض الله الصیام لیستوى به الغنى و الفقیر.
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند روزه را واجب کرده تا بدین وسیله دارا و ندار (غنى و فقیر) مساوى گردند.
من لا یحضره الفقیه، ج 2 ص 43، ح 1

حکمت‌های نهج البلاغه

حکمت 1روش برخورد با فتنه‌ها(اخلاقى ، سیاسى)
قَال َ[علیه السلام] کُنْ فِى الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ.
درود خدا بر او ، فرمود: در فتنه‌ها چونان شتر دو ساله باش، نه پشتى دارد که سوارى دهد و نه پستانى تا او را بدوشند.
حکمت 2شناخت ضد ارزش‌ها (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ وَ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَهُ .
و درود خدا بر او، فرمود : آن که جان را با طمع ورزى بپوشاند خود را پُست کرده ، و آن که راز سختى‌هاى خود را آشکار سازد خود را خوار کرده ، و آن که زبان را بر خود حاکم کند خود را بى ارزش کرده است.
حکمت 3شناخت ضد ارزش‌ها(اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْبُخْلُ عَارٌ وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِى بَلْدَتِهِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : بْخل ننگ و ترس نقصان است . و تهیدستى مرد زیرک را در برهان کُند مى سازد و انسان تهیدست در شهر خویش نیز بیگانه است.
حکمت 4ارزش‌هاى اخلاقى و ضد ارزش‌ها(اخلاقى ، تربیتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْعَجْزُ آفَةٌ وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ وَ نِعْمَ الْقَرِینُ الرِّضَى .
و درود خدا بر او ، فرمود : ناتوانى ، آفت و شکیبایى ، شجاعت و زُهد ، ثروت و پرهیزکارى ، سپرِ نگه دارنده است : و چه همنشین خوبى است راضى بودن و خرسندى .
حکمت 5شناخت ارزش‌هاى اخلاقى (اخلاقى،سیاسی،اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ کَرِیمَةٌ وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ وَ الْفِکْرُ مِرْآةٌ صَافِیَةٌ .
و درود خدا بر او ، فرمود : دانش، میراثى گرانبها ، و آداب ، زیورهاى همیشه تازه ، و اندیشه ، آیینه اى شفاف است.
حکمت 6ارزش‌هاى رازدارى و خوشرویی (اخلاقى،سیاسی،اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ وَ الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُیُوبِ وَ رُوِیَ أَنَّهُ قَالَ فِى الْعِبَارَةِ عَنْ هَذَا الْمَعْنَى أَیْضاً الْمَسْأَلَةُ خِبَاءُ الْعُیُوبِ وَ مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُ عَلَیْهِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : سینه خردمند صندوق راز اوست و خوشرویى وسیله دوست یابى ، و شکیبایى ، گورستان پوشاننده عیب‌هاست . و یا فرمود : پرسش کردن وسیله پوشاندن عیب‌هاست ، و انسان از خود راضى ، دشمنان او فراوانند.
حکمت 7ایثار اقتصادى و آخرت گرایی (اخلاقى ، اقتصادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] وَ الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِى عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْیُنِهِمْ فِى آجَالِهِمْ .
و درود خدا بر او ، فرمود : صدقه دادن دارویى ثمر بخش است ، و کردار بندگان در دنیا ، فردا در پیش روى آنان جلوه گر است.
حکمت 8شگفتى‌هاى تن آدمی‌(علمى ، فیزیولوژى انسانى)
وَ قَالَ [علیه السلام] اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ یَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ یَتَکَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ یَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ یَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ .
و درود خدا بر او ، فرمود : از ویژگى‌هاى انسان در شگفتى مانید ، که : با پاره اى " پى " مى نگرد ، و با " گوشت " سخن مى گوید . و با " استخوان " مى شنود ، و از " شکافى " نَفس مى کشد!!
حکمت 9شناخت ره آورد اقبال و ادبار دنیا (اجتماعی، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْیَا عَلَى أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَیْرِهِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : چون دنیا به کسى روى آورد ، نیکى‌هاى دیگران را به او عاریت دهد ، و چون از او روى برگرداند خوبى‌هاى او را نیز بربایند.
حکمت 10روش زندگى با مردم (اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَکَوْا عَلَیْکُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَیْکُمْ .
و درود خدا بر او ، فرمود : با مردم آن گونه معاشرت کنید ، که اگر مْردید بر شما اشک ریزند، و اگر زنده ماندید ، با اشتیاق سوى شما آیند.
حکمت 11روش برخورد با دشمن (سیاسى ، اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّکَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَیْهِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : اگر بر دشمنت دست یافتى ، بخشیدن او را شکرانه پیروزى قرار ده.
حکمت 12آیین دوست یابی (اخلاقى، اجتماعی، تربیتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اکْتِسَابِ الْإِخْوَانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ .
و درود خدا بر او ، فرمود : ناتوان ترین مردم کسى است که در دوست یابى ناتوان است ، و از او ناتوان تر آن که دوستان خود را از دست بدهد.
منبع: نهج البلاغه

در محضر ولایت

سعى کنید در همه‌ى اوقات - بخصوص در ماه رمضان - تلاوت قرآن را از یاد نبرید. قرآن نباید از زندگى‌تان حذف شود. تلاوت قرآن را حتماً داشته باشید؛ هر چه ممکن است. تلاوت قرآن هم با تأمل و تدبر اثر مى‌بخشد. تلاوت عجله‌اى که همین‌طور انسان بخواند و برود و معانى را هم نفهمد یا درست نفهمد، مطلوب از تلاوت قرآن نیست؛ نه این‌که بى‌فایده باشد - بالاخره انسان همین‌که توجه دارد این کلام خداست، نفس این یک تعلق و یک رشته‌ى ارتباطى است و خود همین هم مغتنم است و نباید کسى را از این‌طور قرآن خواندن منع کرد لیکن تلاوت قرآنى که مطلوب و مرغوب است، نیست. تلاوت قرآنى مطلوب است که انسان با تدبر بخواند و کلمات الهى را بفهمد، که به نظر ما مى‌شود فهمید.
منبع: گزیده بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضاى هیأت دولت،17/8/84

حکایتها و هدایتها

مسجد بهلول
مسجدی می‌ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می‌کنید؟ گفتند: مسجد می‌سازیم؛ گفت: برای چه، پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا.
بهلول می‌خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول» شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد. سازندگان مسجد روز بعد آمدندو دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول» ناراحت شدند، بهلول را پیدا کرده به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می‌کنی؟!
بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام، خدا که اشتباه نمی‌کند.
چه بسا کارهای بزرگی که از نظر ما بزرگ است ولی در نزد خدا ذره‌‌‌ای نمی‌ارزد. شاید بسیاری از بناهای عظیم از مساجد و زیارتگاهها، بیمارستانها، مدارس و... چنین سرنوشتی داشته باشد، حسابش با خداست.(1)
منبع: شهید مطهری (رحمت الله علیه) عدل الهی، مجموعه آثار، ج1، ص 303.

درسهای اخلاق

وجدان اخلاقی، عامل ایجاد غیرت و عفت
یکی از عواملی که در نیروی کنترل کننده‌ی جوان نقش بسزایی دارد، وجدان اخلاقی است که به تناسب تمایلات و غرایز جوان، زنده و بسیار حساس و هوشیار است (درست مثل تناسب ترمز اتومبیل با نیروی سرعت و شتاب آن)، به همین جهت نسل جوان، و مخصوصا دخترها، به خاطر جنبه‌های عاطفی خود، به خوبی می‌توانند از آن استفاده کنند.
... جوانان باید در گفتار و کردار و به طور کلی در همه‌ی شؤون زندگی خویش، وجود این نعمت بزرگ را قدر بدانند و از این وسیله‌ی هشدار دهنده، به نحو احسن استفاده کنند. ... از دیدگاه علمای علم اخلاق، یکی از عواملی که غیرت را در مردها و عفت را در خانم‌ها زنده می‌کند و پویا و کارآمد می‌سازد، همین وجدان اخلاقی است. این که ما امروز دردنیای به اصطلاح متمدن غرب، نشانی از غیرت و عفت نمی‌بینیم، به نحوی که فساد و فحشاء، زندگی آنها را در برگرفته و غرب را با مشکلات فراوانی روبرو ساخته، همانا به علت خاموشی زنگ هشدار دهنده وجدان اخلاقی و تباهی نفس لوامه آنان است، آنها چون وجدان اخلاقی را در خود کشته اند غیرت و عفت، دیگر جایی برای ابراز وجود ندارد. پس‌‌‌ای جوان عزیز!‌‌‌ای دختر!‌‌‌ای پسر! اگر راه سعادت را می‌خواهی باید عفت و غیرت، در شما زنده و کارآمد باشد و این میسر نمی‌شود مگر به برکت گوش جان سپردن به نداهای سازنده‌ی وجدان اخلاقی. اگر راه نجات از سقوط حتمی‌را می‌خواهی، باید نیروی کنترل کننده در شما فعال و در حال آماده باش باشد، و این مقدور نیست مگر این که مرتبا از او مدد بگیری و به کارش واداری تا در مواقع حساس و پیش آمدن صحنه‌های شهوت انگیز –که متأسفانه امروزه فراوان جلو می‌آید- چه برای کاسب در برخورد با زن نامحرم، چه در مزاحمت‌های تلفنی، چه در نگاهها و تبسمهای آلوده و بعضا زهر آگین و چه...
به طور روشن و صریح و با قاطعیت هشدار دهد و شما را از خطر بدبختی در دنیا و آخرت آگاه سازد.
منبع: کتاب اخلاق و جوان، حضرت آیت الله العظمی‌مظاهری «دامت برکاته» صفحات 28 – 26.

نکته‌های ناب

یاد خدا
حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمایند: هر کس به یاد خداوند سبحان باشد؛ خدا دلش را زنده و عقل و خردش را نورانی می‌فرماید.(1)
دلم بی وصل تو شادی نبینه
به غیر از محنت آزادی نبینه
خراب آباد دل، بی مقدم تو
الهی هرگز آبادی نبینه(2)
مقام پدر
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: دعایی که پدر برای فرزند کند مانند دعایی است که پیامبر برای امت خود می‌کند.(3)
اجر صبر
حضرت امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: هر مؤمنی که به بلایی گرفتار شود و صابر و بردبار باشد، اجر هزار شهید را به او می‌دهند. (4)
صبر تلخ آمد و لیکن عاقبت
میوه‌ی شیرین دهد پر منفعت
گفت حق اندر کتاب مستطاب
صابران را اجر بخشم بی حساب(5)
گوهر وقت
علامه حسن بن یوسف حلی از عمر شریفش حداکثر استفاده را نمود حتی نوشته اند که: او یکی از پرکارترین و پراثرترین فقهای نامدار شیعه است. طبق محاسبه‌‌‌ای که از تعداد تألیفات و همچنین روزهای عمر او کرده اند، می‌توان گفت که ایشان به طور نسبی هر روز هزار سطر می‌نوشته اند.(6)
داد حق عمری که هر روزی از او
کس نداند قیمت آنرا جز او

منابع:

1- غررالحکم، ص 690.
2- باباطاهر.
3- نهج الفصاحه، ص 328.
4- ترجمه‌ی اصول کافی، ج4، ص 146.
5- مولوی.
6- فقهای نامدار شیعه، ص131.

سیره‏ عملی امام خمینى (رحمت الله علیه) در ماه رمضان

عالمان ربانی، چلچراغ‏هاى پر فروغى هستند که در هرعصرى، در آسمان علم و عمل مى‏درخشند، و با کسب نور و گرما از خورشید رسالت و امامت، بر زمینیان تجلى مى‏کنند و آنان را به سوى منابع نور و برکت دودمان وحى، رهنمون مى‏سازند، و بر بال عرفان ناب محمدى صلى الله علیه وآله نشانده، بر مشکات ملکوت، عروج مى‏دهند.
در میان دین باوران کفر ستیز، چهره محبوب قرن، فقیه تیزبین سیاست مدار، فیلسوف، عارف ژرف نگر، عالم متخلق و رهبر و بنیان گذار جمهورى اسلامى، حضرت امام خمینى رضوان الله علیه، از موقعیتى والا و ویژه برخودار است، زیرا روزها و ساعت‏ها و لحظه‏هاى عمر او، با مراقبه و محاسبه سپرى شد و صدها آیه قرآن را مجسم ساخت و عینیت ‏بخشید. در این مبحث به سیره عملی امام می‌پردازیم تا ره توشه‌‌‌ای برای عاشقان ماه رمضان باشد.
حضرت امام (ره) توجه ویژه‏اى نسبت ‏به ماه رمضان داشته و بدین جهت، ملاقات‏هاى خودشان را در ماه رمضان تعطیل مى‏کردند و به دعا و تلاوت قرآن و... مى‏پرداختند.
و خودشان مى‏گفتند: «خود ماه مبارک رمضان، کارى است (1) .
یکى از اعضاى دفتر ایشان، دراین باره مى‏گوید:
پنجاه سال است که نماز شب امام، ترک نشده است. امام در بیمارى و در صحت و در زندان و در خلاصى و در تبعید، حتى بر روى تخت ‏بیمارستان قلب هم نماز شب خواندند
یکى از یاران امام، در این باره گفته است :
در این ماه، ایشان شعر نمى‏خواندند و نمى‏سرودند و گوش به شعر هم نمى‏دانند . خلاصه، دگر گونى خاصى متناسب با این ماه در زندگى خود ایجاد مى‏کردند، به گونه‏اى که این ماه را، سراسر، به تلاوت قرآن مجید و دعا کردن و انجام دادن مستحبات مربوط به ماه رمضان سپرى مى‏کردند. (2)
ایشان، به هنگام سحر وافطار، بسیار کم مى‏خوردند، به گونه‏اى که خادم‏شان فکر مى‏کردند که امام، چیزى نخورده است (3)
حضرت امام رحمة الله علیه درباره رمضان چنین مى‏سرایند:
ماه رمضان شد، مى و میخانه بر افتاد عشق و طرب و باده، به وقت ‏سحر افتاد
افطار به مى کرد برم پیر خرابات
گفتم که تو را روزه، به برگ و ثمر افتاد
با باده، وضو گیر که در مذهب رندان
در حضرت حق این عملت ‏بارور افتاد (4)
عبادت و تهجد
از جمله برنامه‏هاى ویژه‏ حضرت امام (ره) در ماه مبارک رمضان ، عبادت و تهجد بود. امام عبادت را ابزار رسیدن به عشق الهى مى‏دانستند و به صراحت ‏بیان مى‏کردند که در وادى عشق، نباید به عبادت به چشم وسیله‏اى براى رسیدن به بهشت نگاه کرد (5)
اکثر آشنایان امام نقل مى‏کنند که ایشان از سن جوانى، نماز شب و تهجد، جزء برنامه‏هایشان بود.
بعضى از نزدیکان ایشان مى‏گفتند که وقتى در ظلمت و تاریکى نیمه‏ شب، آهسته وارد اتاق امام مى‏شدم، معاشقه امام را با ایزد احساس مى‏کردم و مى‏دیدم که با خضوع و خشوعى خاص، نماز مى‏خواندند و قیام و رکوع و سجود را بجا مى‏آوردند که حقا وصف ناپذیر بود. با خودم فکر مى‏کردم که شب امام، حقیقتا، لیلة القدر است (6) .
یکى از اعضاى دفتر ایشان، دراین باره مى‏گوید:
پنجاه سال است که نماز شب امام، ترک نشده است. امام در بیمارى و در صحت و در زندان و در خلاصى و در تبعید، حتى بر روى تخت ‏بیمارستان قلب هم نماز شب خواندند (7) .
امام توجه خاصى به نوافل داشتند و هرگز، نوافل را ترک نمى‏کردند. نقل شده است که امام، در نجف اشرف، با آن گرماى شدید، ماه مبارک رمضان را روزه مى‏گرفت و با این که در سنین پیرى بودند و ضعف بسیار داشتند، تا نماز مغرب و عشاء را به همراه نوافل به‏جاى نمى‏آوردند، افطار نمى‏کردند! و شب‏ها تا صبح، نماز و دعا مى‏خواندند و بعد از نماز صبح، مقدارى استراحت مى‏کردند و صبح زود، براى کارهایشان آماده مى‏شدند (8)
خانم زهرا مصطفوى مى‏گوید:
راز و نیاز امام و گریه‏ها و ناله‏هاى نیمه شب ایشان، چنان شدید بود که انسان را بى اختیار، به گریه مى‏انداخت (9)
یکى از اساتید قم نقل مى‏کرد: شبى میهمان حاج آقا مصطفى بودم. ایشان، خانه‏ جداگانه‏اى نداشتند و در منزل امام زندگى مى‏کردند. نصف شب از خواب بیدار شدم و صداى آه و ناله‏اى شنیدم، نگران شدم که مگر اتفاقى افتاده است، حاج آقا مصطفى را بیدار کردم و گفتم: «ببین چه خبر است!» . ایشان نشست و گوش داد و گفت: «صداى امام است که مشغول تهجد و عبادت است‏» (10)
یکى از همراهان امام در نجف، اظهار مى‏کرد که امام خمینى در ماه مبارک رمضان، هر روز ده جزء قرآن مى‏خواندند ، یعنى در هر سه روز، یک بار قرآن را ختم مى‏کردند
در ماه مبارک رمضان، این شب زنده دارى و تهجد، وضعیت دیگرى داشت. یکى از محافظان بیت مى‏گوید در یکى از شب‏هاى ماه مبارک رمضان، نیمه شب، براى انجام کارى مجبور شدم از جلوى اتاق امام گذر کنم. حین عبور، متوجه شدم که امام، زار زار گریه مى‏کردند! هق هق گریه‏ امام که در فضا پیچیده بود، واقعا مرا تحت تاثیر قرار داد که چگونه امام، در آن موقع از شب، با خداى خویش راز و نیاز مى‏کند. (11)
آخرین ماه مبارک رمضان دوران حیات امام، به گفته‏ ساکنان بیت، از ماه مبارک رمضان‏هاى دیگر متفاوت بود! به این صورت که امام همیشه، براى خشک کردن اشک چشم‏شان دستمالى را همراه داشتند، ولى در آن ماه مبارک رمضان، حوله‏اى را نیز همراه برمى‏داشتند تا به هنگام نمازهاى نیمه شب‏شان، از آن استفاده کنند! (12)
توجه ویژه به قرآن
امام خمینى (ره) توجه خاصى به قرآن داشتند، به ‏طورى که روزى، هفت ‏بار قرآن مى‏خواندند!
امام در هر فرصتى که به ‏دست مى‏آوردند، ولو اندک، قرآن مى‏خواندند. بارها دیده شد که امام، حتى در دقایقى قبل از آماده شدن سفره - که معمولا به بطالت مى‏گذرد - قرآن تلاوت مى‏کنند ! (13) امام بعد از نماز شب تا وقت نماز صبح، قرآن مى‏خواندند . (14)
یکى اطرافیان امام مى‏گوید:
امام در نجف، چشم‏شان درد گرفت و به دکتر مراجعه کردند. دکتر بعد از معاینه‏ چشم امام گفت: «شما باید چند روزى قرآن نخوانید و به چشم‏تان استراحت ‏بدهید» . امام خندیدند و فرمودند: «دکتر، من، چشم را براى قرآن خواندن مى‏خواهم! چه فایده‏اى دارد که چشم داشته باشم و قرآن نخوانم؟ شما یک کارى کنید که من بتوانم قرآن بخوانم. » (15)
و در ماه رمضان یکى از همراهان امام در نجف، اظهار مى‏کرد که امام خمینى در ماه مبارک رمضان، هر روز ده جزء قرآن مى‏خواندند ، یعنى در هر سه روز، یک بار قرآن را ختم مى‏کردند . (16)
علاوه بر آن، هر سال چند روز قبل از ماه مبارک رمضان ، دستور مى‏دادند که چند ختم قرآن براى افرادى که مد نظر مبارکشان بود، قرائت ‏شود . (17)
گزیدهایى از توصیه‏ها و سفارش‏هاى امام به مناسبت ماه مبارک رمضان
شما در این چند روزى که به ماه رمضان مانده، به فکر باشید، خود را اصلاح کرده، توجه به حق تعالى پیدا نمایید.
از کردار و رفتار ناشایسته خود ، استغفار کنید! اگر خداى نخواسته، گناهى مرتکب شده‏اید، قبل از ورود به ماه مبارک رمضان ، توبه کنید! زبان را به مناجات حق تعالى عادت دهید! مبادا در ماه مبارک رمضان، از شما غیبتى، تهمتى و خلاصه گناهى سر بزند و در محضر ربوبى، با نعم الهى و در مهمان سراى بارى تعالى، آلوده به معاصى باشید! شما اقلا، به آداب اولیه‏ روزه عمل نمایید و همان ‏طورى که شکم خود را از خوردن و آشامیدن نگه مى‏دارید، چشم و گوش و زبان را هم از معاصى باز دارید! از هم اکنون بنا بگذارید که زبان را از غیبت، تهمت، بدگویى و دروغ نگهداشته، کینه، حسد و دیگر صفات زشت ‏شیطانى را از دل بیرون کنید!
امام در هر فرصتى که به ‏دست مى‏آوردند، ولو اندک، قرآن مى‏خواندند. بارها دیده شد که امام، حتى در دقایقى قبل از آماده شدن سفره - که معمولا به بطالت مى‏گذرد - قرآن تلاوت مى‏کنند
اگر با پایان یافتن ماه مبارک رمضان، در اعمال و کردار شما هیچ گونه تغییرى پدید نیامد، و راه و روش شما با قبل از ماه صیام فرقى نکرد، معلوم مى‏شود روزه‏اى که از شما خواسته‏اند ، محقق نشده است.
اگر دیدید کسى مى‏خواهد غیبت کند، جلوگیرى کنید و به او بگویید! «ما، متعهد شده‏ایم که در این سى ‏روز ماه مبارک رمضان، از امور محرمه خود دارى ورزیم.» و اگر نمى‏توانید او را از غیبت ‏باز دارید، از آن مجلس خارج شوید! ننشینید و گوش کنید! باز تکرار مى‏کنم تصمیم بگیرید در این سى روز ماه مبارک رمضان، مراقب زبان، چشم، گوش و همه‏ اعضاء و جوارح خود باشید.
توجه بکنید که به آداب ماه مبارک رمضان عمل کنید; فقط، دعا خواندن نباشد، دعا به معناى واقعى‏اش باشد . (18)

پی نوشت :

1- پا به پاى آفتاب، ج 1، ص 286 .
2- برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى( ره) ، ج 3 ، ص 90 .
3- همان، ص 89 .
4- روزنامه‏ جمهورى اسلامى، مورخ 8/1/69 .
5- روزنامه جمهورى اسلامى، 20 / 11 / 64 .
6- امام در سنگر نماز، ص 83 / هزار و یک نکته، حسین دیلمى، نکته 129 .
7- هزار و یک نکته، حسین دیلمى، حبیب و محبوب، ص 53 / سیماى فرزانگان، ص 180 .
8- سیماى فرزانگان، ص 159 / برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى( ره) ، ج 3 ، ص 99 .
9- برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى (ره) ، ج 3 ، ص 132 .
10- همان، ص 286 .
11- هزار و یک نکته، حسین دیلمى، نکته 104 / جلوه‏اى از خورشید ، ص 90 .
12- برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى ، ج 3 ، ص 126 .
13- پا به پاى آفتاب، ج 1، ص 270 .
14- برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى ، ج 3 ، ص 198 .
15- همان، ص 7.
16- همان .
17- پا به پاى آفتاب، ج 1 ص 181 .
18- سیماى فرزانگان، صص 159 و 161 برداشتهایى از سیره‏ امام خمینى، ج 3 ، ص 8 ./نویسنده: سید امیرحسین کامرانی

بازدید : 622
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 21:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

بسم الله

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده
اعمال مشترک شب و روز ماه مبارک رمضان
قسم اول اعمالی است که در هر شب و روز این ماه به جا آورده می‌شود، و آنها چند امر است:
1. خواندن این دعا بعد از هر نماز فریضه: اللهُمَّ ارْزُقْنی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ، الخ. 2. خواندن این دعا نیز بعد از هر فریضه یا عَلِیُّ یا عَظیمُ، الخ. 3. آنکه بخواند بعد از هر فریضه دعایی را که شیخ کفعمی‌و شهید از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرد ه اند: اللهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ، اللهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ... 4. در این ماه قرآن بسیار بخواند و اگر روزی یک ختم بخواند، خوب است و بعضی از ائمه علیهم السلام در این ماه چهل ختم قرآن و زیاده می‌کردند، و اگر هر ختمی‌را ثوابش را به روح مقدس یکی از چهارده معصوم علیهم السلام هدیه کند، ثوابش مضاعف گردد و در قیامت با ایشان باشد. 5. در شب و روز این ماه ذکر صلوات و استغفار و «لا اله الا الله» را بسیار بگوید و نوافل شب و روز را به جا آورد. شعر نخواند و چشم و گوش و زبان خود را نیز روزه دارد از محرمات، که روزه مجرد امساک از طعام و شراب نیست.[‍1]

اعمال شب
قسم دوم اعمالی است که در شب‌های ماه رمضان باید به جا آورد، و آن نیز چند چیز است:
1. افطار است و مستحب است که بعد از نماز شام افطار کند، مگر آنکه ضعف بر او غلبه کرده باشد یا جمعی منتظر او باشند. 2. افطار کند بر چیز پاکیزه‌‌‌ای از حلال، و بهتر آن است که به خرمای حلال افطار کند تا ثواب نمازش چهارصد برابر گردد و به خرما و آب و به رطب و به لبن و به حلوا و به نبات و به آب نیم گرم، به هر کدام افطار کند نیز خوب است. 3. آنکه در وقت افطار دعاهای وارده آن را بخواند، از جمله آنکه بگوید: اللهُمَّ لَکَ صُمْتُ وَ عَلی رِزْقِکَ اَفْطَرْتُ وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ. 4. در وقت افطار سوره «إِنّا أَنْزَلْناهُ» را بخواند. 5. در وقت افطار تصدق کند و افطار دهد روزه داران را، اگرچه به چند دانه خرما یا شربتی آب باشد.
و بدان که از چیزهایی که در شب‌های ماه رمضان باید به جا آورده شود هزار رکعت نماز است در مجموع این ماه، به این ترتیب که در دهه اول و دهه دوم در هر شبی بیست رکعت خوانده شود، هر دو رکعت به یک سلام، به این طریق که هشت رکعت آن را بعد از نماز مغرب بخواند و دوازده رکعت آن را بعد از نماز عشا، و در دهه آخر در هر شب سی رکعت بخواند، باز هشت رکعت آن را بعد از نماز مغرب و بیست و دو رکعت دیگر را بعد از نماز عشا، و مجموع این نمازها هفتصد رکعت می‌شود و باقی مانده را که سیصد رکعت باشد، در شب‌های قدر بخواند، یعنی شب نوزدهم صد رکعت و شب بیست و یکم صد رکعت و شب بیست و سیم صد رکعت؛ پس مجموع هزار رکعت شود. به ترتیب دیگر نیز نقل کرده اند و آنچه ذکر شد، موافق مشهور بود.[2]

اعمال سحر
قسم سوم در اعمال سحرهای ماه مبارک رمضان است و آن نیز چند چیز است:
1. سحور خوردن، و ترک نکند سحور را اگر چه به یک دانه خرمای زبون یا شربت آب باشد و بهترین سحورها سویق و خرماست و وارد شده که حق تعالی و ملائکه صلوات می‌فرستند بر آنها که استغفار می‌کنند در سحرها و سحور می‌خورند. 2. سوره «إِنّا أَنْزَلْناهُ» را در وقت سحور بخواند که هرکه این سوره مبارکه را در وقت افطار کردن و سحور بخواند در مابین این دو وقت، ثواب کسی داشته باشد که در راه خدا در خون خود بغلتد. 3. دعای ابوحمزه ثمالی را در سحرها بخواند. 4. دعای اللهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ بَهائِکَ بِاَبْهاهُ را بخواند.
و بدان که علما فرموده اند که: اگر نیت روزه را بعد از سحور بکند بهتر است و از اول شب تا آخر شب نیت می‌توان کرد و همین که می‌داند و قصد دارد که فردا از برای خدا روزه می‌گیرد و امساک از مفطرات می‌کند بس است، و شایسته است که در سحرها، نماز شب را ترک نکند و تهجد به عمل آورد.[3]

اعمال مخصوص شب اول رمضان
شب اول: در آن چند عمل است:
1. چون رؤیت هلال کرد، اشاره به هلال نکند، بلکه رو به قبله کند و دست‌ها را به آسمان بلند کند و دعای رؤیت هلال را بخواند. 2. بخواند دعای 43 صحیفه کامله را در وقت رؤیت هلالِ هر ماه و خصوص هلال این ماه. 3. در این شب ابتدا کند به خواندن هزار رکعت نماز این ماه، به نحوی که گذشت. 4. آنکه در نماز نافله این شب و سایر شب‌های این ماه سوره «اِنّا فَتَحْنا» بخواند. 5. دو رکعت نماز کند در این شب، در هر رکعت «حمد و سوره انعام» بخواند و سؤال کند که حق تعالی از او کفایت شرور کند. 6. بخواند دعای 44 صحیفه کامله را که در وقت دخول ماه رمضان حضرت سجاد علیه السلام می‌خواند. [4]

اولین شب قدر
شب نوزدهم: اولِ شب‌های قدر است، و شب قدر همان شبی است که در تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت آن نمی‌رسد و عمل در آن بهتر است از عمل کردن در هزار ماه، و در آن شب تقدیر امورات سال می‌شود و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل می‌شوند و به خدمت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف مشرف می‌شوند. آنچه برای هر کس مقدر شده است بر امام علیه السلام عرض می‌کنند. و از برای مخفی بودن آن شب حکمت‌های بسیار و فواید عبادت کردن در آن شب بی شمار است. و اعمال شب‌های قدر بر دو نوع است: یکی آنکه در هر سه شب باید کرد. دیگر آنکه مخصوص به هر شبی. اما اول، پس آن چند چیز است:
1. غسل است و بهتر آن است که مقارن غروب آفتاب غسل کند که نماز مغرب را با غسل بخواند. 2. دو رکعت نماز است در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه توحید و بعد از فراغ، هفتاد مرتبه «اَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ». 3. قرآن مجید را بگیرد و بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید: اَللّهُمَّ اِنِّی اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَ ما فیهِ وَ فیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ وَ اَسْمآؤُکَ الْحُسنی وَ ما یُخافُ وَ یُرْجی اَنْ تَجْعَلَنی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ. پس هر حاجت دارد بخواهد. 4. آنکه مصحف شریف را بگیرد و بر سر گذارد و بگوید: اللّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآن ِوَ بِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ. پس ده مرتبه بگوید: «بِکَ یا اللهُ» و ده مرتبه «بِمُحَمَّدٍ» پس هر یک از معصومین را نام برده و ده مرتبه بگوید تا به حجت بن الحسن علیه السلام برسد. آن وقت حاجت خود را از خدا بخواهد. 5. زیارت کند امام حسین علیه السلام را، و زیارت مخصوصه آن حضرت را. 6. احیا بدارد این شب‌ها را. 7. صد رکعت نماز کند و اگر بتواند در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحید بخواند و بعد از هر دو رکعت، دعای آن را که شیخ و سید نقل کرده اند، بخواند. 8. دعای جوش کبیر بخواند. 9. بخواند این دعا را که کفعمی‌از امام زین العابدین علیه السلام روایت کرده که در این سه شب می‌خوانده در حال قیام و قعود و رکوع و سجود: اَللُهُمَّ اِنِّی اَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً وَ آخِراً الخ.
و علامه مجلسی فرموده که: بهترین دعاها و اعمال در این شب‌ها طلب آمرزش و دعا برای مطالب دنیا و آخرت خود و پدر و مادر و خویشان خود و برادران مؤمن زنده و مرده ایشان است و اذکار و صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله آنچه مقدور شود.
و اما دوم: یعنی اعمال مخصوصه این شب. پس چند چیز است:
1. صد مرتبه: اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبّی وَ اَتَُوبُ اِلَیْهِ. 2. صد مرتبه: اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ. 3. بخواند دعای «یا ذَا الَّذی کانَ» که در آخر فصل اول ذکر شد. 4. بخواند «اَللّهُمَّ اَجْعَلْ فیما تَقْضی وَ تُقدِّرُ» الخ. و نماز امشب پنجاه رکعت است با حمد و پنجاه مرتبه «اذا زلزلت»، و گویا مراد آن باشد که در هر رکعت یک مرتبه بخواند؛ زیرا که مشکل است که در مثل چنین شبی با این همه اعمال، دو هزار و پانصد مرتبه «اذا زلزلت» خواندن[5]
ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام
در صبح روز نوزدهم سنه 40، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را ضربت زدند، و مجمل واقعه آنکه در سال چهلم گروهی از خوارج در مکه جمع شدند و مذاکره «نهروان» کردند و بر کشتگان نهروان بگریستند و سه نفر با هم معاهده کردند که در یک شب امیرالمؤمنین علیه السلام و عمروعاص و معاویه را بکشند. ابن ملجم کشتن علی علیه السلام را بر ذمت نهاد و وارد کوفه شد و قُطام بنت اخضر را ملاقات کرد، و آن زنی بود از خوارج که امیرالمؤمنین علیه السلام پدر و برادر او را در نهروان کشته بود و چون در نهایت حسن و جمال بود، ابن ملجم او را خواستگاری کرد. قطام گفت: مهر من سه هزار درهم است با غلام و کنیزی و کشتن علی بن ابی طالب علیه السلام . ابن ملجم گفت: چگونه علی را بکشم؟ گفت: غفلةً او را می‌کشی. و وردان بن مجالد را که از قبیله خودش بود، برای یاریِ ابن ملجم طلبید و ابن ملجم نیز شبیب بن بجره خارجی را هم دست کرد و در انتظار بودند تا شب نوزدهم ماه رمضان رسید. در آن شب، قطام در مسجد خیمه زده بود و مشغول اعتکاف بود. آن سه ملعون به عزیمت قتل علی علیه السلام به مسجد آمدند. قطام بافته‌‌‌ای چند از حریر بر سینه‌های ایشان بست و شمشیرهای به زهر آب داده به ایشان داد تا حمایل کردند و بیامدند به نزدیکِ آن دری که امیرالمؤمنین علیه السلام از آن در داخل مسجد می‌شد، نشستند و کسی از راز ایشان مطلع نبود، جز اشعث بن قیس که او نیز با ایشان متفق بود و به یاری ایشان آمده بود. همین که وقت صبح حضرت امیر علیه السلام داخل مسجد شد و صدای نازنینش بلند شد به «یا اَیُّهَا النّاسُ اَلصَّلوةُ» که ابن ملجم و همراهانش شمشیرها کشیدند و بر آن حضرت حمله آوردند و گفتند: «اَلْحُکْمُ لِلّهِ لا لَکَ یا عَلی!»
شمشیرِ شبیب خطا کرد و شمشیر ابن ملجم بر فرق همایون آن حضرت جا کرد و شکافت و خون جاری شد و محاسن شریفش که در عزای پیغمبر خضاب نشده بود، به خون خضاب شد، و واقع شد آنچه خدا و رسول صلی الله علیه و آله به آن خبر داده بودند و امیرالمؤمنین در انتظار آن بود و آسوده شد آن جناب از صدمات دنیا و از غَدْر و مکر معاویه و عمروعاص و از بی وفایی کوفیان غَدّرا.[6]
شب بیستم: نمازش هشت رکعت است به هر سوره‌‌‌ای که میسر شود. و در روز بیستم سنه 8 فتح مکه واقع شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله به مسجد الحرام آمد و با محجن (عصا) خود استلام فرمود و آهنگ تخریب اصنام و اوثان فرمود و این هنگام سیصد و شصت بت در اطراف خانه کعبه نصب بود.[7]

دومین شب قدر
شب بیست و یکم: فضیلتش زیادتر است از شب نوزدهم و باید اعمال آن شب را از غسل و احیا و زیارت امام حسین علیه السلام و نماز هفت «قل هو الله» و قرآن سر گرفتن و صد رکعت نماز و دعای جوشن و غیرها در این شب به عمل آورد. و نماز امشب هشت رکعت است به حمد و هر سوره‌‌‌ای که میسر است و از این شب شروع می‌شود به دعاهای شب‌های دهه آخر و آن بر دو قسم است:
یکی آنکه در هر شب مکرر می‌شود، مانند دعایی که مُرازم از حضرت امام صادق علیه السلام نقل کرده: اللّهُمَّ اِنَّکَ قُلْتَ فی کِتابِکَ الْمُنْزَلِ، الخ. و این دعا که ابن ابی عمیر از آن جناب نقل کرده: اَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَریمِ أنْ یَنْقَضِیَ عَنّی شَهْرُ رَمَضانَ اَوْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتی هذِهِ وَ لَکَ قِبَلی ذَنْبٌ اَوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنی عَلَیْهِ یَوْمَ اَلْقاکَ.
دوم: دعاهای مخصوصه هر شب است و آن نیز دو قسم است: یکی آن است که مشایخ نقل کرده اند که دعای امشب اولش این است: «یا مُولِجَ اللَّیْلِ فِی النَّهارِ» و این دعا مشهور و در زاد المعاد نیز هست، و دیگر دعایی است که سید ابن باقی روایت کرده و او در مصباح کفعمی‌است، هرکه خواهد به آنجا رجوع کند. و بدان که در هر شب از این دهه، غسل وارد است و در این دهه، اعتکاف سنت است و بهترین اوقات اعتکاف است و در روایت دعائم است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند که: اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان مقابل دو حج و دو عمره است. و بدان که در این شب حضرت رسول صلی الله علیه و آله به معراج رفت و حضرت عیسی علیه السلام در این شب به آسمان بالا برده شد. در این شب حضرت موسی علیه السلام و حضرت یوشع بن نون وصیِّ آن جناب از دنیا رحلت فرمودند. در این شب واقع شد شهادت مولای ما امیرالمؤمنین علیه السلام .
شیخ مفید فرموده که: در این شب تجدید می‌شود احزان آل محمد صلی الله علیه و آله و در این شب غسل کند و صد رکعت نماز به جا آورد و صلوات بسیار بفرستد و سعی و کوشش کند در نفرین بر ظالمان آل محمد صلی الله علیه و آله و لعن بر قاتل امیرالمؤمنین علیه السلام . [8]
و چون روز بیست و یکم قتل امیرالمؤمنین علیه السلام است، مناسب است زیارت آن جناب، و کلمات حضرت خضر علیه السلام در این روز که به منزله زیارت آن حضرت است. شب بیست و دوم: نمازش هشت رکعت است به حمد و هر سوره که خواهد و غسل و دعاهای این شب را به عمل آورد. [9]

سومین شب قدر
شب بیست و سوم: از دو شبِ قدر سابق افضل است و از احادیث بسیار مستفاد می‌شود که شب قدر همین شب است و در این شب جمیع امور بر وفق حکمت مقدر می‌گردد. و از برای این شب، غیر از اعمالی که با دو شب سابق مشترک است، چند عمل دیگر است:
1. خواندن سوره عنکبوت و روم که حضرت صادق علیه السلام قسم یاد فرمود که خواننده این دو سوره در این شب از اهل بهشت است. 2. خواندن سوره «حم دخان». 3. خواندن «انا انزلناه» هزار مرتبه. 4. آنکه تکرار کند در این شب، بلکه در تمام اوقات، این دعا را که برای وجود مبارک امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف وارد شده: اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواُتکَ عَلَیْهِ وَ عَلی ابائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قآئِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتُّعَهُ فیها طَویلاً. 5. آنکه غیر از غسل اول شب، غسلی نیز در آخر شب کند.
و بدان که از برای غسل و احیای این شب و زیارت امام حسین علیه السلام و صد رکعت نماز فضیلت بسیار و تأکید شده و روایت است که «حضرت صادق علیه السلام » سخت مریض شده بود، چون شب بیست و سیم ماه مبارک رسید، موالیِ خود را امر فرمود که حرکتش دادند به مسجد و آن شب را در مسجد بود تا به صبح. و نماز امشب هشت رکعت است به حمد و هر سوره که میسر شود. علامه مجلسی فرموده که: هر مقدار قرآن که ممکن باشد در این شب بخوانند و دعاهای صحیفه کامله را بخوانند، خصوصاً دعای مکارم الاخلاق و دعای توبه، و روزهای این شب‌ها را نیز باید حرمت داشت و به عبادت و تلاوت و دعا به سر آورد. زیرا که در احادیث معتبره وارد شده است که روز قدر در فضیلت مثل شب قدر است، انتهی.
و بدان که سید در اقبال فرموده که: در این شب مضایقه نکند انسان از دعا کردن برای برادران، و فرموده که: من بعد از تصنیف کتاب اقبال در یکی از شب‌های جلیله ماه رمضان در وقت سحر مشغول به دعا بودم برای کسانی که واجب بود یا نیکو بود مقدم داشتنِ ایشان را به دعا. پس در خاطرم گذشت که سزاوار است منکرین اقدس الهی و مستخفین به حرمت حضرت باری جلّ شأنه مقدم داشته شوند در دعا، و دعا شود در حق ایشان به هدایت از ضلالت به جهت آنکه مفاسدِ آثار کفر و ضلالت ایشان بیشتر و ضرر ایشان اعظم است. پس الحال که ممکن نیست مرا دفع ایشان به جهاد و منع ایشان از الحاد و فساد، پس دعا کنم در حق ایشان به هدایت. پس در آن وقتِ سحر دعا کردم در حق هر ضال و گمراهی به آنکه هدایت یابند از راه باطل و به راه حق در آیند. پس تأیید فرمود این مطلب را که دعای در حق گمراهان باشد به شفاعتِ حضرت ابراهیم علیه السلام در حق قوم لوط و دعای حضرت رسول صلی الله علیه و آله در حق کفّار قوم خود: اللّهُمَّ اغْفِرْ لِقَوْمی‌فَاِنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ، با آنکه اذیت آن حضرت می‌کردند و آنکه حضرت عیسی علیه السلام فرموده که: بوده باشد مثل خورشید که می‌تابد بر بِرّ و فاجر.و گذشت که در روایات وارد شده است که روز قدر در فضیلت مثل شب قدر است، پس قدر این روز را نیز بدان. [10]

پی نوشت‌ها :

1. همان، صص 11 و 12.
2. همان، صص 12 و 13.
3همان، صص 14 و 15.
4. همان، صص 17 ـ 20.
5. فیض العلام، صص 40 ـ 42.
6. همان، صص 42 و 43.
7. همان، ص 44.
8. همان، صص 46 و 47.
9. همان، ص 48.
10. فیض العلام، صص 48 ـ 51.
منبع: ،مرکز پژوهش‌های صدا وسیما ،گنجینه ، شماره (85)، قم: 1389
http://www.rasekhoon.netالمبارک

بازدید : 348
سه شنبه 19 اسفند 1398 زمان : 1:17
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده
بسم الله
تله زینبیه در کربلای معلی

زینب چو گشت قافله سالار کربلا

صبرش طفر رساند به سالار کربلا

او را نبود اگر نفسی چون دم بهار

می‌زدخزان به گلشن وگلزار کربلا

زینب کشید بار امانت که آسمان

حاضر نشدبه دوش کشد بار کربلا

گفتندآفرین به خدایش فرشتگان

زینب چو برد پیش چنان کار کربلا

صهبای طاهری که شودعقل ودین ودل

زینب دهد زکوثر و انهار کربلا

تا خشم کبریا نزند شعله خلق را

پیوسته بود همدم تب دار کربلا

تادولت شفا نکند با جهان وداع

شد روز و شب معالج بیمار کربلا

نفرین یزید کرد به آل زیاد وشمر

زینب چو برد حاصل پیکار کربلا

اوگر نبود سود بر آل امیه داشت

سرتا به پای قصه خونبار کربلا

ازخصم اگربراو ستم چندروزه رفت

برداشت پرده از رخ کفار کربلا

خاک سیاه بر سر ال امیه ریخت

زینب چو گفت برهمه اسرار کربلا

ازجوربردگی نشود تا دلی پریش

زینب شکست هیبت اشرار کربلا

نام از نماز و روزه و اسلام حج نبود

زینب نگفته بود گر اخبار کربلا

چون کربلا ز دولت زینب بود سخی

دارد دوام رحمت بسیار کربلا

کن رو سپید شیعه اولاد مصطفی

یارب به حق زینب و احرار کربلا

اشعار داعی از کرم خود قبول کن

ای ذوالجلال عاشق زوار کربلا

والسلام

روستای پوده

حاج سیف الله دایی

1393/3/1

بازدید : 513
سه شنبه 19 اسفند 1398 زمان : 1:17
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

بسم الله
نمایی ازبنای خیری که مرحوم حاج حیدرعلی دهقانی وحاجیه خانم اللهیاری به توفیق الهی وباکمک عاشقان قرآن وعترت علیهم السلام از خود بجای گذاشتند.روحشان شادورحمت الهی قرینشان باد(وفات1391و1392) .(مسجد حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف ـ پوده)

بازدید : 503
سه شنبه 19 اسفند 1398 زمان : 1:17
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

آیت‌الله عباس کعبی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس با اشاره به طرح شایعه‌ای مبنی بر مخالفت مراجع و علما با قرنطینه شدن قم همزمان با پیدایش ویروس کرونا در این شهر گفت: مراجع و بزرگان حوزه از همان لحظات نخست پیدایش کرونا، اعلام کردند که رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی واجب و هرچه مسئولین و ستاد ملی مبارزه با کرونا اعلام کند واجب‌الاتباع است.

وی با بیان اینکه مخالفت مراجع و علما با قرنطینه‌شدن قم، شایعه دشمن است و به هیچ وجه صحت ندارد، تصریح کرد: علما از همان ابتدای پیدایش کرونا، تصریح کردند که رعایت دستورالعمل‌های پزشکی بر همه واجب است.

عضو مجلس خبرگان رهبری خاطرنشان کرد: در همان روزهای نخست شیوع کرونا، متنی منتشر کردم و در آن اعلام کردم که چنانچه لازم باشد، نمازهای جماعت و سایر تجمعات تعطیل می‌شود و از لحاظ مذهبی، هیچ منعی برای این کار وجود ندارد و تصمیم با ستاد ملّی مبارزه با کروناست.

انتهای پیام/

بازدید : 546
سه شنبه 19 اسفند 1398 زمان : 11:16
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifحضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پایان مراسم کاشت نهال به مناسبت روز درختکاری در سخنانی به مسأله‌ی این روزهای کشور یعنی بیماری شایع شده‌ی «کرونا» پرداختند. عمل به توصیه‌های پزشکی در کنار دعا و توسل، دو مسأله‌ای بود که در سخنان رهبر انقلاب به مردم کشور توصیه شد. پرداختن مردم به این توصیه‌های مادی و معنوی در کنار هم ، موضوعی بود که پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR درگفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین مسعود عالی ، استاد حوزه به تبیین و تحلیل آن پرداخت. متن این گفت‌وگو در دسترس علاقمندان است و در نسخه ویدئویی آن نیز در شماره چهار مجله اینترنتی نگار در این پیوند منتشر شده است.

* در روز سیزدهم اسفندماه رهبر انقلاب در مراسم درخت‌کاری نکات و توصیه‌هایی را بیان فرمودند. و ضمن تشکر و تکریم فعالان حوزه‌ی سلامت، پزشکان، پرستاران و کسانی که در این زمینه فعالیت می‌کنند کار آن‌ها را جهاد فی‌سبیل‌اللّه خواندند که نکته و مضمون فوق‌العاده برجسته‌ای است. لطفاً‌ درباره‌ی این مضمون توضیحاتی را بفرمایید.
*نکته‌سنجی‌هایی که رهبر معظّم انقلاب در موقعیت‌های مختلف دارند واقعاً قابل تأمل است. و ایشان این مسئله را در بحران بیماری فراگیر اخیر به‌عنوان یک جهاد مطرح می‌کنند که خیلی نکته‌ی جالبی از جهت دینی است. اگر بخواهید با این منظر نگاه بکنید شغل‌های موجود در جامعه‌ی اسلامی‌فقط شغل نیستند، بلکه وظیفه هستند. و گاهی مواقع این وظیفه تا حد وجوب کفایی و حتی در مواقعی که مورد نیاز فوری و فوتی باشد وجوب عینی هم پیدا می‌کند. مثل شغل‌هایی که مربوط به تعلیم و تربیت و کارهای خدماتی است. و یا شغل‌هایی که با جسم و با روح در ارتباط هستند. همین مسئله‌ی امروز که خدمت‌رسانی عظیمی‌را قشر پزشکان و پرستاران دارند انجام می‌دهند و واقعاً‌ یک هجومی‌صورت گرفته است که بسیاری از مؤمنین در معرض خطر واقع شدند. طبیعتاً در اینجا این قشر در خط مقدم هستند. مرحوم شیخ حرّ عاملی در کتاب جهاد روایتی از کمک به مؤمنین آورده است که این روایات در کتاب وسائل‌الشیعه و در کتاب مستدرک الوسائل محدث نوری هم آمده است. از جمله کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام در غرر الحکم و درر الکلم که می‌فرمایند: «افضل المعروف اغاثة الملهوف»، بالاترین معروف و کار خیر رسیدگی به دردمند هست. یا روایتی از امام صادق علیه‌السلام داریم که می‌فرمایند: «من نفّس کربة المؤمن نفّس اللّه له یوم القیامة». یعنی اگر کسی حاجت و یا درد مؤمنی را برطرف بکند خداوند در روز قیامت دردش را برطرف می‌کند. روایات زیادی در این‌باره وجود دارد. مقصود من از این روایات که در کتاب جهاد آورده شده و بزرگان ما به آن توجه داشتند به‌خاطر نوع جهاد و جهاد خدمت رسانی است. از این جهت نیز رهبر بزرگوار ما این مطلب را فرمودند. ما هم به پزشکان و پرستاران در خط مقدم درود می‌فرستیم که جان خودشان را در معرض خطر قرار دادند تا جان‌هایی را احیا بکنند.

* متناسب با مقدمه‌ای که شما گفتید، رهبر انقلاب به این نکته هم اشاره می‌کنند که مردم توصیه‌های پزشکی و نکاتی که مسئولین حوزه‌ی سلامت برای پیشگیری از این بیماری و فراگیر شدن آن مطرح می‌کنند را به‌مثابه‌ی یک فریضه بدانند.
*این هم نکته‌ی خیلی قشنگ و نگاه قابل توجهی است که از منظر دین می‌توان به این مسئله نگاه کرد. ببینید وقتی متخصص یک فن نظر تخصصی خودش را در تجمعات، در ارتباطات و در معاشرت‌ها ارائه می‌دهد، این نظر را نباید به‌عنوان یک نکته‌ی بهداشتی صرف برای مؤمنین در نظر گرفت. در جوامع غیرایمانی شاید نکات بهداشتی و پزشکی را این‌چنین ببینند، اما در جامعه‌ی ایمانی چون حفظ جان واجب هست، این نکته‌‌ حجت شرعی می‌شود. لذا مراجع تقلید در این زمینه خودشان را مقلّد پزشکان می‌‌دانستند. حضرت امام کوچک‌ترین دستورات پزشکی را به‌عنوان یک واجب تلقی می‌کرد. یعنی اگر پزشکشان می‌گفت که سر فلان ساعت باید دارویتان را بخورید، ایشان هم سر همان ساعت دارویشان را می‌خورد. شاید خیلی از مردم ما به این نکته دقت و عمل نکنند. اما ایشان از منظر شرعی به مسئله نگاه می‌کرد. خود حضرت آقا هم در این زمینه واقعاً مقید هستند و رعایت می‌کنند. به‌عنوان مثال در همین مراسم درخت‌کاری مشاهده کردید که آقا دستکش دستشان کرده بودند که کار ایشان یک کار نمادین نبود بلکه ایشان واقعاً‌ مقیدند. لذا این موضوع برای ما حجت شرعی هست. همان‌گونه که ما در مسئله‌ی تقلید به مراجع رجوع می‌کنیم و فتوای آن‌ها را حجت می‌دانیم. چون مرجع متخصص این کار هست. و کسی که تخصص ندارد و به مرجع تقلید رجوع می‌کند، واجب است که به مسئله‌ی شرعی عمل بکند. بنابر این در مسئله‌ی بهداشتی هم واجب است که برای رعایت بهداشت و حفظ جان خود و دیگران به توصیه‌ی پزشکان توجه بکنیم و آن را یک حجت شرعی بدانیم.

* در توصیه‌های رهبر انقلاب مناجات با خدا، دعا و توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام یک رکن مهم برای گذر از این فضا و بلا در زندگی است. ایشان بارها درباره‌ی صحیفه‌ی سجادیه نکات و مضمون‌های مهمی‌را مطرح کردند. و صحیفه‌ی سجادیه را به مثابه‌ی یک ذخیره‌ی معنوی و مناجات عرفانی می‌دانند که بزرگ‌ترین مناجات عرفانی در معارف شیعی محسوب می‌شود. یکی از توصیه‌های رهبر انقلاب ناظر به این نکته بود که ما اگر می‌خواهیم از این فضای بلاآلود گذر بکنیم باید دعای هفتم صحیفه‌ی سجادیه را بخوانیم. درباره‌ی نقش معنویت و عقلانیت در این فضا با تمرکز بر مضامین این دعای شریف نکاتی را بفرمایید.
*واقعیت این است که ارتباط‌ ما با خدا به‌صورت دعا و توسل به اولیاء خدا و مناجات با خداوند باید دائمی‌باشد. منتها گاهی مواقع بلاها یک تلنگر و یک تازیانه‌ای هستند که توفیق اجباری را برای انسان مهیا می‌کنند. انصافاً دعاهای اهل‌بیت گنجینه‌ای در اختیار ما است. تا ادعیه‌ی مکاتب و مذاهب دیگر را با حجم ادعیه‌ای که از اهل‌بیت علیهم‌السلام به ما رسیده چه از نظر کمیت و کیفیت مقایسه نکنیم، قدر این گنجینه را نمی‌دانیم. خدا رحمت کند آقای بهجت را، ایشان می‌گفت مفاتیح داروخانه است. یعنی این ادعیه هر کدام ویتامین‌ها و خاصیت‌های مختلفی برای جایگاه‌های مختلف دارند. از جمله همین دعای هفتم صحیفه‌ی سجادیه که امام‌هادی علیه‌السلام فرمودند ما در گرفتاری‌ها و شدائد دعای «یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکارِه...» را می‌خوانیم. البته فقط منحصر به این دعا هم نیست و ما موارد دیگری هم داریم. اما عرض من این است که به‌طور کلی ارتباط داشتن با ادعیه خیلی ارزشمند است. واقعاً آغوش خدا به روی کسانی که اهل دعا و توسل و استغفار و ذکر هستند باز است. و بهترین وقت برای آرامش و دفع بلا همین موقع دعا است.

دعا، توسل، استغفار، ذکر و نماز جزو اسباب معنوی است. اما اسباب معنوی و اسباب مادی جای یکدیگر را نمی‌گیرند. حتی انبیاء الهی هم محتاج مداوا بودند و به سراغ اسباب عادی می‌رفتند. اسباب عادی را نباید کنار زد. ما در روایت داریم که «انّ نبیّاً من الانبیاء مرض». یکی از انبیا مریض شد، گفت من خودم را مداوا نمی‌کنم مگر اینکه خدا من را شفا بدهد. وقتی شفا نرسید بعد از یک مدت که گذشت گفت خدایا چه شد. خداوند متعال فرمود که من این اسباب را حکیمانه گذاشتم. این‌چنین نیست که ما فکر بکنیم حوزه‌ی مادی و حوزه‌ی معنویت هرکدام برای خودشان یک خدایی داشته باشند. بلکه خدا همه جا وجود دارد و همه کاره است. بنابراین در عین حالی که شما از اسباب مادی استفاده می‌کنید اما جای اسباب معنوی را نمی‌گیرد. اسباب مادی گاهی مواقع آرامشی برای انسان نمی‌آورد، ولی اسباب معنوی آرامش می‌آورد. اسباب مادی کاربردش تا یک حدی است. چون علم بشر محدود است. اما اسباب معنوی بن‌بستی ندارد و بی‌نهایت است.

این دعای هفتم صحیفه‌ی سجادیه را هم که رهبر معظّم انقلاب به آن اشاره کردند واقعاً مضامین توحیدی دارد. و اگر کسی مداومت به خواندن آن داشته باشد، به نتایج خوبی می‌رسد. ببینید ما باید سعی بکنیم که اهل دعا بشویم. اینکه صرفاً‌ بخواهیم یک کلمه بگوییم تا کن فیکون بشود، درست نیست و نباید این‌چنین برخورد کرد. اگر کسی اهل دعا بشود، مضامین آن در جانش می‌نشیند. و جزو منطقش می‌شود.آن‌ وقت در هیچ‌ جا دیگر بن‌بستی نخواهد داشت. چون اگر در جایی سبب ظاهری از کار افتاد مسبب‌الاسباب که از کار نیفتاده است. همچنین ما علاوه‌بر دعای هفتم صحیفه‌ی سجادیه روایتی از امام رضا علیه‌السلام داریم که می‌فرمایند: «رَأَیْتُ أَبِی فِی الْمَنَامِ فَقَالَ». یعنی من پدرم موسی‌بن‌جعفر را در خواب دیدم که به من گفت که فرزندم در شدائد و بلاها زیاد یا رئوف یا رحیم را بگو. این ذکر امام کاظم علیه السلام خیلی ارزشمند که گفته بشود. خدا رحمت کند آیت‌اللّه آسید احمد آقای خوانساری را که می‌گفت روزی پنج مرتبه آیت‌الکرسی را بخوانید. در روایت داریم که اگر کسی یک بار آیت‌الکرسی را بخواند یک صف از ملائکه محافظ او هستند، و اگر دو بار بخواند دو صف، و سه بار بخواند سه صف، و چهار بار بخواند چهار صف، اما در پنجمین بار خداوند متعال به ملائکه‌اش می‌فرماید که دعوه، شما رهایش کنید، من محافظش هستم. لذا آیت‌اللّه آسید احمد آقای خوانساری می‌گفت که اگر پنج مرتبه آیت‌الکرسی را در روز بخوانید خود خدا محافظتان خواهد شد.

* با توجه به نکاتی که فرمودید در فضای بلاآلود بر اساس منطق قرآن و منطق اهل بیت چگونه باید این مسیر را طی بکنیم و با چه پشتوانه‌ای این مسیر را به پیش ببریم؟ رهبر انقلاب هم در این‌باره در صحبت‌های اخیرشان درباره‌ی تبدیل بلا به نعمت یا به تعبیر امروزی تبدیل تهدید به فرصت‌ها نکاتی را فرمودند. متناسب با این نکته بحث را جمع‌بندی بفرمایید.
*یکی از مصادیق زرنگی مؤمن این است که تهدیدها را به فرصت تبدیل بکند. بلا و نعمت در فرهنگ دینی ما مطلق نیست. یعنی این‌چنین نیست که یک چیزی برای همه بلا و یا نعمت باشد. بلکه گاهی اوقات نعمت برای کسی که کفران بکند و یا از نعمت به‌خوبی استفاده نکند، نقمت می‌شود. برعکس آن هم، این‌چنین نیست که بلا و مصیبت همیشه برای همه بلا و مصیبت باشد. بلکه اگر کسی از بلا درست استفاده کند این بلا برایش نردبام صعود و نعمت می‌شود. عاشورا و حادثه‌ی کربلا برای امام حسین علیه‌السلام یک بلا و مصیبت بزرگی بود. اما این بلا و مصیبت بالاترین قرب برای اباعبداللّه شد. و نه فقط برای امام حسین علیه‌السلام، بلکه اباعبداللّه کاری کرد که این حادثه ابزاری برای قرب انسان‌ها تا زمان ظهور و قیامت بشود. با بلاها می‌شود این‌چنین هم رفتار کرد. ظاهر بلا درد و مصیبت است. اما باطن بلا می‌تواند یک ضیافت و مهمانی باشد اگر آدمی‌از آن به‌خوبی استفاده کند. در روایات ما آمده است که حکمت بلاها همین است.

یکی از فلسفه‌های بلاها شکستن و خاضع کردن انسان در خانه‌ی خدا است. و منیت و بت شکسته بشود. پیغمبر اکرم در این‌باره می‌فرمایند: «لَوْ لَا ثَلَاثَةٌ فِی ابْنِ آدَمَ مَا طَأْطَأَ رَأْسَهُ شَیْ‌ءٌ الْمَرَضُ وَ الْمَوْتُ وَ الْفَقْرُ وَ کُلُّهُنَّ فِیهِ وَ إِنَّهُ لَمَعَهُنَّ لَوَثَّابٌ» اگر مرض، موت و فقر در این عالم دنیا نبود هیچ انسانی سرش را جلوی خدا خم نمی‌کرد. و جلوی خدا خضوع نمی‌کرد. فرض بکنید اگر در این عالم نه فقری و نه مریضی و نه مرگ بود. و همه مرفه و جاودانه و سالم بودند، دیگر چه کسی جلوی خدا سر خم می‌کرد. اما خدا گاهی اوقات عجز انسان‌ها را این‌چنین به آن‌ها می‌فهماند. اگر کسی در این بلاها به‌جای اینکه مضطرب بشود به در خانه‌ی خدا برود، این بلا را به یک نعمت تبدیل کرده است. ممکن هست که بعضی‌ها بر اثر این بلاها هم از دنیا بروند. اما در بعضی از بلاها مثل بیماری‌ واگیردار طاعون اگر کسی از دنیا برود شهید است. چون بیماری‌ نبوده است که ناپرهیزی کرده و دست خودش بوده باشد. کمااینکه اگر کسی بر اثر زلزله از دنیا برود شهید است. اما آن‌هایی که زنده می‌مانند می‌توانند این تهدید را به یک فرصت تبدیل بکنند و رشد کنند و خودشان را ضدضربه کنند. ما در جنگ هیچ امکاناتی نداشتیم ولی همین باعث شد که در مسائل نظامی‌رشد کنیم. در اینجا هم می‌تواند یک فرصت باشد.

بازدید : 497
دوشنبه 18 اسفند 1398 زمان : 8:24
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

بسم الله
مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

امیرالمومنین علیه السلام بنابر مشهور، روز سیزدهم ماه رجب ، سى سال بعد از عام الفیل ، در شهر مکّه معظّمه ، در میان کعبه الهى دیده به جهان گشود و با نور طلعتش ، جهانى تاریک را روشنائى بخشید.


در اوّلین مرحله اى که حضرت رسول صلوات اللّه علیه ، قنداقه این نوزاد مبارک را از مادرش تحویل گرفت ، نوزاد با زبان فصیح خواند:
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم ، قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤ مِنُونَ الَّذینَ فى صَلوتِهِمْ خاشِعُونَ ...(1) .


یعنى ؛ به نام خداوندى که بخشنده و مهربان است ، همانا آن مؤ منینى که در هنگام به جا آوردن نماز، خاشع باشند؛ رستگار و سعادتمند خواهند بود.


حضرت محمّد صلّى اللّه علیه و آله در مقابل ، به او فرمود: یا علىّ! بدان که مؤ منین به وسیله تو رستگار خواهند شد.


نام : علىّ(2) سَلام اللّهِ علیهِ یَوم وُلِدَ، وَ یَوم استُشهدَ و یَوم یُبعثُ حیّا.
کنیه : ابوتراب ، ابوالا ئمّه ، ابوالحسن و ... .
لقب : امیرالمؤ منین ، یعسوب الدّین ، یعسوب المؤ منین ، قائد الغُرّ المحجَّلین ، امام المتّقین ، سیّد الا وصیاء، اسداللّه ، مرتضى ، حیدر، أَنزع ، قَضْم ، وصىّ، ولىّ و ... .
پدر: عمران عبدمناف معروف به ابوطالب .
مادر: فاطمه بنت اسد، نوه‌هاشم ، اوّلین زن‌هاشمیّه اى که با مرد‌هاشمى ابوطالب ازدواج کرد؛ و چون در پرورش حضرت رسول دخالت داشت ، حضرت او را به عنوان مادر خطاب ، مى نمود.
نسبت امام علىّ بن ابى طالب ، با سى واسطه همانند رسول گرامى اسلام ، به حضرت آدم صلوات اللّه علیهم ، مى رسد. نقش انگشتر: حضرت داراى چهار انگشتر بوده است ، که بر هر کدام نقش مخصوصى حکّ شده بود.


دربان آن حضرت را سلمان فارسى و قنبر نام برده اند.
اوّلین کسى که به نبوّت حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) ایمان آورد، علىّ علیه السلام بود، که در سنّ هفت سالگى با آن حضرت نماز جماعت خواند.
آن بزرگوار در تمام جنگ‌هاى زمان حضرت رسول غیر از جنگ تبوک ، مشارکت داشت و بیشترین پیروزى‌ها به دست برومند و تواناى آن حضرت نصیب اسلام و مسلمین گردید.
طبق نقل ابن عساکر: جنگ بدر توسّط امام علىّ علیه السلام در سنّ 20 سالگى به نفع اسلام و مسلمین به پایان رسید و نیز مکّه توسّط حضرتش در سنّ 28 سالگى فتح گردید.


پس از رحلت حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله جنگ‌هائى بر علیه اسلام و بر علیه آن حضرت توسّط منافقین و مخالفین به وقوع پیوست ، که مهم ترین آن‌ها سه جنگ به نام‌هاى : جمل ، صفّین و نهروان مى باشد.
جنگ جمل در ماه جماد الثّانى ، سال 36 هجرى قمرى ، با ناکثین ، به سرکردگى عایشه ، طلحه و زبیر، اتّفاق افتاد.(3)
جنگ صفّین در ماه ذى الحجّه ، سال 36 هجرى قمرى ، با مارقین ، به سرکردگى معاویه ، رخ داد.(4)


جنگ نهروان در سال 38 هجرى قمرى (5)، با قاسطین ، به سرکردگى خوارج واقع شد؛ و ایشان حدود چهل هزار نفر بودند، که با نصایح حضرت دوازده هزار نفر آن‌ها توبه کردند و فقط 9 نفرشان از معرکه گریختند؛ و ما بقى کشته شدند و از مسلمین نیز تعداد 9 نفر شهید گشت .
و به طور کلىّ آن حضرت هفتاد و دو مرحله جنگ و مبارزه با مخالفان و دشمنان داشته است .(6)
حضرت در مناسبت‌هاى مکرّر و مختلف ، توسّط پیغمبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله به عنوان اوّلین جانشین و خلیفه تعیین و معرّفى گردید.


و در نهایت ، پس از حجّة الوداع ، روز هیجدهم ذى الحجّة ، سال نهم قمرى (7)، حضرت در محلّى به نام غدیر خم بین مکّه و مدینه به طور رسمى مطرح و منصوب به ولایت و خلافت شد.
ولى به علّت‌هائى ، خلافت ظاهرى به دست دیگران افتاد، تا آن که در سال 35 هجرى ، پس از قتل عثمان مردم با حضرت علىّ علیه السلام بیعت کردند و این بیعت پنج سال به طول انجامید.
امام علىّ علیه السلام در تمام دوران عمر پربرکتش ، بر جمیع علوم و فنون ظاهرى و باطنى آشنا و مسلّط بود.


معجزات و کرامات بى شمارى از آن امام مظلوم ، (چه در زمان حیات و چه پس از آن ) واقع و صادر گردید، که اکثر دانشمندان شیعه و سنّى و بلکه دانشمندان دیگر مذاهب در کتاب‌هاى مختلف خود ذکر کرده اند.
آن حضرت در اجراى حقّ و عدالت و قانون ، و طرفدارى و حمایت از مظلومان و محرومان ، همچنین مبارزه با بى عدالتى و برخورد با ظالمان و چپاولگران ، قاطع و سختگیر بود.
و احادیث بسیارى در شاءن و عظمت آن امام مظلوم وارد شده است ، که به کتاب‌هاى مربوطه ارجاع مى شود.


در مدّت عمر شریف حضرت بین محدّثین و مورّخین اختلاف است ؛ ولى مشهور 63 سال گفته اند، که 33 سال همزمان با پیغمبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله 10 سال قبل از بعثت ، 13 سال در مکّه و 10 سال در مدینه بود و سى سال هم پس از رحلت آن حضرت با تحمّل سختى‌ها و مصائب جانکاه به سر برد.


مدّت امامت و خلافت واقعى آن امام علیه السلام ، که بلافاصله پس از رحلت حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله شروع شد، سى سال به طول انجامید؛ و خلافت ظاهرى و واقعى که پس از قتل عثمان شروع گردید، تنها پنج سال بوده است .


در تعداد فرزندان آن حضرت نیز بین محدّثین و مورّخین اختلاف است ، لیکن سیّد محسن امین(8) تعداد اولاد امام علىّ علیه السلام را 33 نفر پسر و دختر نام برده است .


شهادت و محلّ دفن : حضرت در سال چهلّم هجرى (9)، صبح جمعه ، نوزدهم ماه رمضان ، در محراب عبادتِ مسجد کوفه که یکى از چهار مسجد معروف و عظیم القدر است توسّط عبدالرّحمن بن ملجم مرادى ؛ و ترغیب زنى به نام قطّامه ، به وسیله شمشیر زهراگین ترور شد؛ و شب 21 همان ماه به فیض عُظْماى شهادت نایل گردید.

و پیکر مطهّر و مقدّس آن حضرت در نجف اشرف ، کنار حضرت آدم و نوح علیهم السلام دفن گردید؛ و قبر آن حضرت توسّط حضرت نوح علیه السلام تهیّه و آماده شده بود.
نماز آن حضرت چهار رکعت است : در هر رکعت پس از قرائت سوره حمد، پنجاه مرتبه سوره توحید خوانده مى شود. و بعد از سلام نماز، تسبیح حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها، گفته مى شود و سپس خواسته‌هاى مشروع خود را از درگاه خداوند سبحان تقاضا نماید.(10)

پی نوشتها:

1-سوره مؤ منون : آیه 1.
2- نام آن حضرت به عنوان علىّ مرتضى به ترتیب حروف اءبجد: 110، 1450 مى باشد.
3- مطابق با آذر ماه ، سال 35 شمسى .
4-مطابق با خرداد ماه ، سال 36 شمسى .
5-مطابق با اردیبهشت ماه ، سال 37 شمسى .
6-آمار مذکور طبق جمع بندى صاحب کتاب ارشاد القلوب دیلمى ، صفحه 219 مى باشد.
7- مطابق با دهم فروردین ماه ، سال دهم شمسى .
8- -أعیان الشیعه : ج 1، ص 327.
9-مطابق با یازدهم بهمن ماه ، سال 39 شمسى .
10- شرح ولادت و دیگر حالات امام علىّ علیه السلام برگرفته شده است از:
ناسخ التّواریخ ، دلائل الا مامة طبرى ، مناقب ابن شهر آشوب ، بحار الا نوار، إ حقاق الحقّ، کشف الغمّة ، إ علام الورى طبرسى ، انساب الاشراف ، عیون المعجزات شیخ حسین عبد الوهّاب ، تهذیب الا حکام شیخ طوسى ، مجموعه نفیسه ، تاریخ اهل البیت ، تذکرة الخواصّ، الفصول المهمّة و ... .

چهل داستان و چهل حدیث ازامیرالمومنین علی علیه السلام

سرویس دینی جام نیوز،

بازدید : 560
دوشنبه 18 اسفند 1398 زمان : 8:24
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

بسم الله
نمایی ازبنای خیری که مرحوم حاج حیدرعلی دهقانی وحاجیه خانم اللهیاری به توفیق الهی وباکمک عاشقان قرآن وعترت علیهم السلام از خود بجای گذاشتند.روحشان شادورحمت الهی قرینشان باد(وفات1391و1392) .(مسجد حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف ـ پوده)

بازدید : 658
جمعه 15 اسفند 1398 زمان : 19:42
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

امام جواد (علیه السلام) همانند پدر بزرگوارشان در دو جبههُ سیاست و فکر و فرهنگ قرار داشت .موضعگیرها و شبهه افکنی‌های فرقه‌هایی چون زیدیه ، واقفیه ، غلات مجسمه، امام را بر آن داشت تا در حوزه فرهنگ تشیع در برابر آنان موضعی شفاف اتخاذ کند .

امام در موضعگیری در برابر فرقه زیدیه که امامت را پس از علی بن حسین زین العابدین (علیه السلام) از آن زید می‌پندارند .. در تفسیر آیه " وجوه یومئذ خاشعة عاملة ناصبة " آنها را در ردیف ناصبی‌ها خواندند. رجال کشی ،ص 319 - مسند الامام جواد (علیه السلام)، ص 150
حضرت در برابر فرقه واقفیه که قائل به غیبت امام موسی کاظم(علیه السلام) بوده و بدین بهانه وجوهات بسیاری را مصادره کرده بودند . آنان را نیز مصداق آیه " وجوه یومئذ خاشعة عاملة ناصبة " به شمار آورده و در بیانی فرمودند : شیعیان نباید پشت سر آنها نماز بخوانند. رجال کشی ،ص391 - مسند عطاردی ، ص 150
حضرت در برابر غلات زمان خویش به رهبری ابوالخطاب که حضرت علی(علیه السلام) را تا مرز الوهیت و ربوبیت بالا برده بودند، فرمودند : لعنت خدا بر ابوالخطاب و اصحاب او و کسانی که درباره لعن او توقف کرده یا تردید کنند. رجال کشی ،ص 444
موضعگیری تند حضرت درباره این فرقه تا بدانجا بود که حضرت در روایتی به اسحاق انباری می‌فرمایند: " ابوالمهری و ابن ابی الرزقاء به هر طریقی باید کشته شوند ". مسندالامام جواد ، ص298
حضرت در برابر فرقه مجسمه که برداشتهای غلط آنان ازآیاتی چون " یدالله فوق ایدیهم " و "‌‌ان‌الله علی العرش استوی " خداوند سبحان را جسم می‌پنداشتند، فرمودند: " شیعیان نباید پشت سر کسی که خدا را جسم می‌پندارد نماز گذارده و به او زکات بپردازند. تهذیب،ج3،ص283
فرقه کلامی‌معتزله که پس از به قدرت رسیدن عباسیون به میدان آمد و در سده نخست خلافت عباسی به اوج خود رسید یکی دیگر از جریانهای فکری و کلامی‌عصر امام جواد (علیه السلام) است .موضعگیری حضرت امام جواد (علیه السلام) چون پدر بزرگوارشان در این برهه و در مقابل این جریان کلامی‌از جایگاه ویژه‌‌‌ای برخوردار است تا آنجا که مناظرات حضرت جواد(علیه السلام) با یحیی بن اکثم که از بزرگترین فقهای این دوره به شمار می‌رفت ، را می‌توان رویارویی تفکر ناب تشیع با منادیان معتزله به تحلیل نهاد که همواره پیروزی باامام جواد (علیه السلام) بوده است .
امام جواد (علیه السلام) در راستای بسط و گسترش فرهنگ ناب تشیع کارگزاران و وکلایی در مناطق گوناگون و قلمرو بزرگ عباسیان تعیین و یا اعزام نمود . به گونه‌‌‌ای که امام در مناطقی چون اهواز ، همدان ، ری ، سیستان ، بغداد ، واسط ، سبط ، بصره و نیز مناطق شیعه نشینی چون کوفه و قم دارای وکلایی کارآمد بود .
امام جواد (علیه السلام) در راستای نفوذ نیروهای شیعی در ساختار حکومتی بنی عباس برای یاری شیعیان در مناطق گوناگون به افرادی چون" احمد بن حمزه قمی‌"اجازه پذیرفتن مناصب دولتی داد، تا جایی که افرادی چون " نوح بن دراج " که چندی قاضی بغداد و سپس قاضی کوفه بود، از یاران حضرت(علیه السلام) به شمار می‌رفتند کسانی از بزرگان و ثقات شیعه چون محمد بن اسماعیل بن بزیع ( نیشابوری ) که از وزرای خلفای عباسی به شمار می‌رفت به گونه‌‌‌ای با حضرت در ارتباط بودند که وی از حضرت جواد (علیه السلام) پیراهنی درخواست کرد که به هنگام مرگ به جای کفن بپوشد و حضرت خواست او را اجابت و برای وی پیراهن خویش را فرستاد .
حرکت امام جواد (علیه السلام) در چینش نیروهای فکری و سیاسی، خود حرکتی کاملاً محرمانه بود، تا جایی که وقتی به ابراهیم بن محمد نامه می‌نویسد به او امر می‌کند که تا وقتی " یحیی بن ابی عمران" ( از اصحاب حضرت ) زنده است نامه را نگشاید . پس از چند سال که یحیی از دنیا می‌رود ابراهیم بن محمد نامه را می‌گشاید که حضرت در آن به او خطاب کرده : مسئولیتها و کارهایی که به عهده ( یحیی بن ابی عمران ) بوده از این پس بر عهده توست . بحارالانوار، ج 50،ص 37
این نشانگر آن است که حضرت در جو اختناق حکومت بنی عباس مواظبت و عنایت داشت، تا کسی از جانشینی نمایندگان وی اطلاعی حاصل ننماید.
دوران دشوار امام جواد (علیه السلام) در نقش و تبلیغ شیعی را باید در هم عصر بودن وی با دو خلیفه عباسی نگریست خصوصا مامون عباسی که به گفته ابن ندیم "اعلم تر از همه خلفا نسبت به فقه وکلام بوده است. "
دوران هفده ساله امامت حضرت جواد (علیه السلام) همزمان با دو خلیفه بنی عباسی مامون و معتصم بود ، 15 سال در دوره مامون -ازسال 203 ق سال شهادت حضرت رضا (علیه السلام) تا مرگ مامون در 218 - و دو سال در دوره معتصم - (سال مرگ ما مون 218 تا 220) شرایط دوره 15 ساله نخست حضرت درست همان شرایط پدر بزرگوارش بود که در مقابل زیرکترین و عالم ترین خلیفه عباسی قرار داشت .
مامون که در سال 204 هجری وارد بغداد شد امام جواد (علیه السلام) را که بنا بر برخی از روایات سن مبارکشان در این دوران10 سال بیش نبود از مدینه به بغداد فرا خواند و سیاست پیشین خویش را در محدود ساختن امام رضا (علیه السلام) در خصوص امام جواد (علیه السلام) نیز استمرار داد .
ترس از علویان و محبت اهل بیت در دل مسلمانان از یک سو و متهم بودن وی در به شهادت رساندن امام رضا (علیه السلام) در جهان اسلام از سوی دیگر، وی را بر آن داشت تا با به تزویج در آوردن دختر خویش ام الفضل، ضمن تبرئه خویش و استمرار حرکت عوامفریبانه در دوست داشتن اهل بیت، پایه‌های حکومت خویش را مستحکم سازد .
این حرکت مامون چون سپردن ولایتعهدی به امام رضا (علیه السلام) 9 مورد اعتراض بزرگان بنی عباس قرار گرفت اما مشاهده علم و درایت حضرت جواد(علیه السلام) در همان سن آنانرا به قبول این ازدواج ترغیب ساخت. امام جواد (علیه السلام) شرایط خود را همان شرایط پدر خویش دید، از اینرو با پذیرش ازدواج با ام الفضل نقشه پلید مامون در به قتل رساندن وی و شیعیان را از صفحه ذهن مامون زدود.
حضرت(علیه السلام) که به خوبی از سیاستها و نقشه‌های مامون در بهره برداری از جایگاه دینی و اجتماعی خود باخبر بود، پس از ازدواج اقامت در بغداد را رد و به مدینه بازگشت و تا سال شهادت خویش در آنجا مقیم شد .
نامه‌های ام الفضل به پدر خویش مبنی بر عدم توجه امام جواد (علیه السلام) به وی، بیانگر اجباری بودن ازدواج وی با ام الفضل و نداشتن فرزندی از ام الفضل از امام جواد (علیه السلام) پرده از هوشمندی امام علیه السلام برمی‌دارد؛ چون که مامون بر آن بود تا با به دنیا آمدن فرزندی از ام الفضل وی را به عنوان یکی از فرزندان رسول خدا (صلی الله علیه واله) در بین شیعیان، محور حرکتهای آینده خود و بنی عباس قرار دهد. مامون در سال 218 ه .ق در مسیر حرکت به سوی جنگ تا روم درگذشت . علی رغم تمایل سپاه و سران بنی عباس به خلافت عباس فرزند مامون ، عباس بنا بر وصیت پدر با عمویش ابو اسحاق معتصم بیعت کرد .
معتصم هشتمین خلیفه عباسی پس از ورود به بغداد، امام جواد(علیه السلام) را از مدینه به بغداد فرا خواند .
حضرت در سال 218 پس از معرفی امام‌هادی(علیه السلام) به جانشینی خود به همراه ام الفضل به بغداد رفت .
در این سفر حضرت با شخصیتی متفاوت از مامون روبرو شد ، شخصیتی با روحیه نظامی‌گری و فاقد بینش علمی‌. معتصم که مایه‌های حیله گری و عوامفریبی‌های مامون را در خود نداشت ، موضعگیری متضاد با اهل بیت خود را در بین مردم آشکار ساخت .
امام علیه السلام در دو سال آخر عمر خویش تحت نظارت شدیدتر دستگاه امنیتی و نظامی‌معتصم قرار گرفت.
از اینرو شرایط امام جواد به گونه‌‌‌ای شد که حضرت توسط معجزات و کرامات و شرکت در جلسات علمی‌، امامت خود را به دیگران به اثبات می‌رساند .
امام جواد (علیه السلام) در طول زندگی پربار اما کوتاه خویش بر آن بود تا ارتباط با مردم را حتی در سخت ترین شرایط حفظ کند و با بذل و بخشش به فقرا و مساکین کرامت اهل بیت را به اثبات رساند. وی این سیره خویش را به امر پدر بزرگوارش آغاز و به انجام رساند . امام رضا (علیه السلام) در یکی از نامه‌های خود به حضرت جواد (علیه السلام) می‌نویسد:
" به من خبر رسیده است که ملازمان تو ، هنگامی‌که سوار می‌شوی از روی بخل تو را از در کوچک بیرون می‌برند تا از تو خیری به کسی نرسد تو را به حق خودم بر تو، سوگند می‌دهم که از درب بزرگ بیرون آیی و به همراه خود زر و سیم داشته باش تا به نیازمندان و محتاجان عطا کنی. "
و این آغاز یک حرکت مردمی‌، معنوی و انسانی بود که به استحکام پایگاه مردمی‌حضرت منجر شد و دستگاه بنی عباس را از نام " جواد " به معنای بخشنده به هراس وا داشت .
منبع:کانون گفتمان قرآنی

تعداد صفحات : 3

آمار سایت
  • کل مطالب : 34
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 8
  • بازدید کننده امروز : 9
  • باردید دیروز : 54
  • بازدید کننده دیروز : 55
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 516
  • بازدید ماه : 3467
  • بازدید سال : 10346
  • بازدید کلی : 97506
  • کدهای اختصاصی