loading...

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

Content extracted from http://tsshpoodeh.blog.ir/rss/?1748463034

بازدید : 652
شنبه 19 ارديبهشت 1399 زمان : 7:24
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

چهارشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۴:۰۰ ق.ظ

بسم الله

ویژه نامه روز دوازدهم ضیافت الهی

دعای روز دوازدهم

اَللّهُمَّ زَیِّنّى فیهِ بِالسَِّتْرِ وَالْعَفافِ وَاسْتُرْنى
خدایا در این ماه مرا به زیور پوشش از گناه و پاکدامنى بیاراى
فیهِ بِلِباسِ الْقُنُوعِ وَالْکِفافِ وَاحْمِلْنى فیهِ عَلَى الْعَدْلِ وَالاِْنْصافِ
و جامه قناعت و اکتفاى به مقدار حاجت را به برم کن و وادارم کن در این روز به عدالت و انصاف
وَ امِنّى فیهِ مِنْ کُلِّ ما اَخافُ بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَةَ الْخاَّئِفینَ
و ایمنیم بخش در آن از هر چه که از آن مى ترسم به نگهدارى خودت اى نگهدارنده ترسناکان

زلال وحی

معارفی پیرامون قرآن(2)
کتاب هدایت و رحمت
اوصاف قرآن کریم بسیار زیاد و الهام بخش است و اگر بنا شود همه را مطرح کنیم مثنوى هفتاد من کاغذ شود ، از این رو به آیاتى که قرآن را به عنوان رحمت مطرح فرموده اشاره مى شود و براى آگاهى از سایر صفات به کتاب‌ها و مصادر مربوطه مراجعه نمایید .
نه بار در آیات شریفه قرآنیه تذکر داده شده است که این کتاب آسمانى مایه هدایت و رحمت است ، در سوره مبارکه انعام از آیه 154 تا آیه 157 به بحث صراط مستقیم الهى و کتاب آسمانى مى پردازد ، از جمله مى فرماید : «سپس به موسى کتاب دادیم براى این که نعمت خود را بر آنان که نیکى کردند کامل کنیم ، و براى اینکه همه احکام و معارفى که مورد نیاز بنى اسرائیل بود ، تفصیل و توضیح دهیم و براى این که هدایت و رحمت بر آنان باشد تا به دیدار پاداش و مقام قرب پروردگارشان ایمان آورند .
  • و این قرآن کتابى پرفایده است که ما آن را نازل کردیم پس آن را پیروى کنید و از مخالفت با آن بپرهیزید تا مشمول رحمت شوید.
  • آرى ، قرآن را نازل کردیم تا شما مشرکان نگویید : کتاب آسمانى فقط بر دو گروه پیش از ما یهود و نصارى نازل شد و چون به لغت ما نبود از یاد گرفتن قرائت آنان و آموزششان بى خبر ماندیم.
  • یا نگویید : اگر کتاب آسمانى بر ما نازل مى شد ، مسلماً از آن دو گروه راه یافته تر بودیم ، اینک برهانى آشکار و هدایت و رحمتى از سوى پروردگارتان براى شما آمد ، پس ستمکارتر از کسى که آیات خدا را تکذیب کند و از آن‌ها روى بگرداند کیست ؟ به زودى کسانى را که از آیات ما روى مى گردانند ، به خاطرِ روى گرداندنشان به عذابى سخت مجازات خواهیم کرد».
    نظیر همین تعبیر هدى و رحمة در این آیات آمده است : اعراف ( 7 ) : 52 ; یونس ( 10 ) : 57 ; یوسف ( 12 ) : 111 ; نحل ( 16 ) : 64 و 89 ; نمل ( 27 ) : 77 ; لقمان ( 31 ) : 3 .
    قرآن کریم سفره رحمت
    یکى از سوره‌هاى قرآن که به عروس قرآن موسوم است سوره الرحمن است که فهرستى گسترده از نعمت‌ها و موهبت‌هاى خداى رحمان را پیش چشم انسان مى گشاید ، در این سوره شریفه از هر نعمتى از دنیا ، آخرت ، فرشته ، انسان ، جن ، سیر کمالى موجودات سعادت ، بهشت ابدى و نعمت‌هاى ظاهرى و باطنى او سخن رفته است
    در آغاز این فهرست صف الرحمن و رحمت و تفضل خدا مطرح است و اولین نعمتى که خود خدا از میان رحمت‌هاى بى انتهایش مطرح مى‌فرماید نعمت قرآن است .
    « الرَّحْمنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الاِْنسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَیَانَ ؛ خداى رحمان * قرآن را تعلیم داد * انسان را آفرید * به او بیان آموخت» .
    این آیات نورانى نشان مى دهد که قرآن کریم آخرین کتاب آسمانى ، اولین و مهم ترین و پربارترین نعمت اوست ، در سایه عمل به این برنامه است که قابلیت دریافت رحمت و تفضل الهى در مراحل بعدى به دست مى آید و استعدادها شکوفا و هر خسى کسى مى گردد و به مقام انسانیت که کمال نهایى است مى رسد ، خداى سبحان این مائده رحمت را به عنوان تبیان به مردم شناسانیده است .
    « وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِکُلِّ شَىْء وَهُدىً وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ ؛ و این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر هر چیزى و هدایت و رحمت و مژده‌اى براى تسلیم شدگان به فرمان‌هاى خداست» .
    هر چیزى که در تأمین سعادت انسان‌ها سهم مؤثر دارد در این کتاب الهى بیان شده است و اگر انجام کارى سعادت بشر را فراهم کند در قرآن آمده است ، همچنین اگر ارتکاب عملى باعث شقاوت و بدبختى انسان‌ها مى شود مطرح شده و فرمان آمده که از آن بپرهیزند.
    قرآن مجید براى جهان آفرینش آغازى قائل است به نام مبدأ که فیض خلقت از آنجا شروع شده و انجامى به نام معاد که نظام هستى به آن سمت مى رود و مسیرى به نام صراط مستقیم و دین که با پیمودن این مسیر و راه صحیح باید به آن مقصد رسید همه معارف دین در همین سه بخش مبدأ و معاد و صراط آمده است.
    حضرت امیرالمؤمنین على بن ابى طالب (علیهما السلام) براى این که ما را به اهمیت این سه حقیقت فراگیر آگاه کنند در روایتى مى فرمایند : « رَحِمَ اللهُ امرءً عَرَفَ مِنْ أیْنَ وَفِى أیْنَ وَ إلى أیْنَ ؟ ؛ خدا رحمت کند کسى را که بشناسد از کجاست و در کجاست و به سوى کجا روان است».
    یعنى خدا رحمت کند انسانى را که خداى خود را مى شناسد و آشناى به توحید و مبداء شناس است و بفهمد که اکنون در کجاست و در چه جهت و وضعیتى قرار دارد و باید در چه راهى گام بردارد و صراط شناس باشد و تشخیص دهد به کدام مقصد در حرکت است و معاد شناس باشد.

    احسن الحدیث

    پروردگار مهربان از قرآن مجید به عنوان احسن الحدیث یاد مى کند ، یعنى بهترین و نیکوترین و زیباترین سخن ، با این که حضرت حق کتاب‌هاى آسمانى متعدد و الهام‌ها و احادیث قدسیه دارد ولى درباره این احسان و تفضل خاص خود بر بشر مى فرماید : «اللهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَاباً مُتَشَابِهاً مَثَانِىَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ؛ خدا نیکوترین سخن را نازل کرد ، کتابى که آیاتش در نظم ، زیبایى ، فصاحت ، بلاغت و عمق محتوا شبیه یکدیگر است ، مشتمل بر داستان‌هاى پندآموز و امر ، نهى ، وعده ، وعید ، حلال و حرام است ; از شنیدن آیاتش پوست کسانى که از پروردگارشان مى هراسند به هم جمع مى شود».
    قرآن برترین کلامى است که خدا نازل فرموده است ، چه از نظر الفاظ و عبارات و چه از نظر فصاحت و بلاغت و چه از نظر معنى و مضمونى که غنى و انسان ساز است.
    اگر سخنى بهتر و عمیق تر از این امکان داشت بى تردید خداى تعالى آن را براى پیامبر (صلى الله علیه وآله) که خاتم پیامبران اوست نازل مى کرد.
    اگر کلام و پیامى بالاتر از قرآن قابل فرض بود ممکن نبود که خداى مهربان آن را به دست آخرین پیامبرش ابلاغ نفرماید ، زیرا نه خدا جاهل به حقایق یا ناتوان و عاجز است و نه بخیل، خدایى که بر هر کارى و بر هر چیزى قادر است: « وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَىْء قَدِیرٌ ؛ و او بر هر کارى تواناست».
    از عطا کردن پیام بهتر و بالاتر به پیامبرش عاجز نیست و نیز خدا از هر عیب و نقصى از جمله بخل پاک و منزه است چنان که مکرر در آیات قرآن به وسیله لغت تسبیح و مشتقاتش به پاکى او از هر عیب و نقصى اشاره شده است ، بنابراین قرآن کریم بهترین پیام و کامل ترین ره آوردِ جاودانى وبرترین نعمت الهى و سفره رحمت گسترده و واسعه حق است و کلامى برتر از آن ممکن نخواهد بود.
    منبع: کتاب جاوه‌های رحمت الهی

    کلام نور

    حکمت‌های شگرف
    حکمت133 نهج البلاغه: اقسام مردم و دنیا (اخلاقى)
    قَالَ الامام علیٌ [علیه السلام] الدُّنْیَا دَارُ مَمَرٍّ لَا دَارُ مَقَرٍّ وَ النَّاسُ فِیهَا رَجُلَانِ رَجُلٌ بَاعَ فِیهَا نَفْسَهُ فَأَوْبَقَهَا وَ رَجُلٌ ابْتَاعَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَهَا.
    حضرت علی(علیه السلام) فرمودند : دنیا گذرگاه عبور است ، نه جاى ماندن ؛ و مردم در آن دو دسته اند : یکى آن که خود را فروخت و به تباهى کشاند ، و دیگرى آن که خود را خرید و آزاد کرد.
    حکمت 134 : حقوق دوستان(اخلاقى، اجتماعى)
    وَ قَالَ [علیه السلام] لَا یَکُونُ الصَّدِیقُ صَدِیقاً حَتَّى یَحْفَظَ أَخَاهُ فِى ثَلَاثٍ فِى نَکْبَتِهِ وَ غَیْبَتِهِ وَ وَفَاتِهِ .
    درود خدا بر ایشان، فرمودند : دوست ، دوست نیست مگر آن که حقوق برادرش را در سه جایگاه نگهبان باشد : در روزگار گرفتارى ، آن هنگام که حضور ندارد ، و پس از مرگ.
    حکمت 135 : چهار ارزش برتر (اخلاقى)
    وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ أُعْطِیَ أَرْبَعاً لَمْ یُحْرَمْ أَرْبَعاً مَنْ أُعْطِیَ الدُّعَاءَ لَمْ یُحْرَمِ الْإِجَابَةَ وَ مَنْ أُعْطِیَ التَّوْبَةَ لَمْ یُحْرَمِ الْقَبُولَ وَ مَنْ أُعْطِیَ الِاسْتِغْفَارَ لَمْ یُحْرَمِ الْمَغْفِرَةَ وَ مَنْ أُعْطِیَ الشُّکْرَ لَمْ یُحْرَمِ الزِّیَادَةَ .
    قال الرضى و تصدیق ذلک کتاب الله قال الله فى الدعاء ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَکُمْ و قال فى الاستغفار وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللَّهَ یَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِیماً و قال فى الشکر لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ و قال فى التوبة إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَأُولئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً.
    درود خدا بر ایشان، فرمودند : کسى را که چهار چیز دادند ، از چهار چیز محروم نباشد : با دعا از اجابت کردن ، با توبه از پذیرفته شدن ، با استغفار از آمرزش گناه ، با شکرگزارى از فزونى نعمت‌ها .
    سید رضى مى گوید : (و این حقیقت مورد تصدیق کتاب الهى است که در مورد دعا گفته است :" مرا بخوانید تا خواسته‌هاى شما را بپردازم ." (قرآن کریم ، سورة مؤمن ، آیة 60) در مورد استغفار گفته است :"هر آن که به بدى دست یابد یا بر خود ستم روا دارد و آز پس به درگاه خدا استغفار کند ، خداى را آمرزش گر و مهربان یابد". (قرآن کریم سورة نساء ، آیه 110) در مورد سپاس فرموده است :" بى شک اگر سپاس گزارید ، نعمت مى افزایم ". ( قرآن کریم ، سورة ابراهیم ، آیه 7) و در مورد توبه فرموده است :" تنها توبه را خداوند از کسانى مى پذیرد که از سر نادانى به کار زشتى دست مى یابند و تا دیر نشده است باز مى گردند ، تنها چنین کسانند که خداوند در موردشان تجدید نظر مى کند ، که خدا دانا و حکیم است ".(قرآن کریم ،سوره نساء ، آیه 17)
    حکمت 136 : فلسفة احکام الهى (اخلاقى، معنوى)
    وَ قَالَ [علیه السلام] الصَّلَاةُ قُرْبَانُ کُلِّ تَقِیٍّ وَ الْحَجُّ جِهَادُ کُلِّ ضَعِیفٍ وَ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ زَکَاةٌ وَ زَکَاةُ الْبَدَنِ الصِّیَامُ وَ جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ .
    درود خدا بر ایشان، فرمودند : نماز موجب نزدیکى هر پارسایى به خداست ، و حج جهاد هر ناتوان است . هر چیزى زکاتى دارد ، و زکات تن ، روزه و جهاد زن ، نیکو شوهر دارى است.
    حکمت 137: صدقه را نزول روزى(اخلاقى، اقتصادى)
    وَ قَالَ [علیه السلام] اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ .
    درود خدا بر ایشان، فرمودند : آن که پاداش الهى را باور دارد ، در بخشش سخاوتمند است.
    حکمت 138 : نقش پاداش الهى در انفاق (اخلاقى، اعتقادى)
    وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ أَیْقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِیَّةِ .
    درود خدا بر ایشان، فرمودند : آن که پاداش الهى را باور دارد ، در بخشش سخاوتمند است.
    حکمت 139 : تناسب امداد الهى با نیازها (اعتقادى)
    وَ قَالَ [علیه السلام] تَنْزِلُ الْمَعُونَةُ عَلَى قَدْرِ الْمَئُونَةِ .
    درود خدا بر ایشان، فرمودند : کمک الهى به اندازه نیاز فرود مى آید.
    حکمت 140: قناعت و بى نیازى (اقتصادى)
    وَ قَالَ [علیه السلام] مَا عَالَ مَنِ اقْتَصَدَ .
    درود خدا بر ایشان، فرمودند : آن که میانه روى کند تهیدست نخواهد شد.
    حکمت 141 : راه آسایش (اجتماعى، اقتصادى)
    وَ قَالَ [علیه السلام] قِلَّةُ الْعِیَالِ أَحَدُ الْیَسَارَیْنِ .
    درود خدا بر ایشان، فرمودند : اندک بودن تعداد زن و فرزند یکى از دو آسایش است.
    حکمت 142: دوستى‌ها و خردمندى(اخلاقى، اجتماعى)
    وَ قَالَ [علیه السلام] التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ .
    درود خدا بر ایشان، فرمودند : دوستى کردن نیمى از خردمندى است.
    حکمت 143 : غمها و پیرى زودرس (اخلاقى،بهداشت روانى)
    وَ قَالَ [علیه السلام] الْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ .
    درود خدا بر ایشان، فرمودند : اندوه خوردن ، نیمى از پیرى است.
    حکمت 144 : تناسب بردبارى با مصیبتها (اخلاقى، معنوى)
    وَ قَالَ [علیه السلام] یَنْزِلُ الصَّبْرُ عَلَى قَدْرِ الْمُصِیبَةِ وَ مَنْ ضَرَبَ یَدَهُ عَلَى فَخِذِهِ عِنْدَ مُصِیبَتِهِ حَبِطَ عَمَلُهُ .
    درود خدا بر ایشان، فرمودند : صبر با اندازة مصیبت فرود آید ، و آن که در مصیبت بى تاب بر رانش زند ، اجرش نابود مى گردد.

    عزیزآل یاسین

    الطاف مهدوی
    حضرت بقیة الله (علیه السلام) آخرین بازمانده از دوازده جانشین پاک پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند، همان بزرگواری که خداوند متعال در بین تمام انبیاء و جانشینان آنها، ایشان را برای اصلاح جهان برگزیده است. خداوند متعال، به دلیل همین عظمت و بزرگی و محبت به آن بزرگوار، به سبب ایشان، بلا را از خاندان و شیعیان آن حضرت بر طرف می‌گرداند.
    حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در این باره می‌فرمایند: «انا خاتم الاوصیاء و بی یدفع الله البلاء عن اهلی و شیعتی»«من آخرین جانشین (پیامبر اسلام) هستم و خداوند، به سبب من، بلا را از خاندان و شیعیانم دور می‌گرداند. (1)
    امام زمان (علیه السلام) پدری دلسوز برای امت است. با این که ما بارها نشان داده ایم که در پیروی از امامان خود (علیهم السلام) کوتاهی داریم، اما حضرت مهدی (علیه السلام) نظر لطف و محبت و مهربانی خویش را از ما دریغ نکرده اند.
    ایشان در این باره می‌فرمایند: «انا غیر مهملین لمراعاتکم و لاناسین لذکرکم»، «ما در رعایت حال شما کوتاهی نداریم، و یاد شما را فراموش نمی‌کنیم.» (2)
    همچنین در جایی دیگر می‌فرمایند: «ولولا ما عندنا من محبّة صلاحکم و رحمتکم و الاشفاق علیکم لکنا عن مخاطبتکم فی شغل»، «اگر این گونه نبود که ما دوستدار اصلاح کار شما هستیم و به شما نظر لطف و رحمت داریم، از توجه و التفات به شما به دلیل کارهای ناپسندتان احتراز می‌کردیم.» (3)
    نیم نگاه تو مرا، پادشه جهان کند
    گرچه همیشه غافل از درگه تو گدا بود
    گر سحری نظر کنی، غم زدلم برون شود
    غمزه‌ی چشم مست تو، درد مرا شفا بود(4)

    پی نوشت :

    1- بحار الانوار، ج 52، ص 30.
    2- بحار الانوار، ج 53، ص 175.
    3- بحار الانوار، ج 53، ص 179.
    4- سروده‌ی آقای نوروز اکبری زادگان.

    منبع: بحارالانوار

    مواعظ جاوید

    حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از نگاه امام راحل
  • تمام ابعادی که برای زن و یک انسان متصور است، در حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) جلوه کرده و بوده است. یک زن معمولی نبوده است، یک زن روحانی، یک زن ملکوتی، یک انسان به تمام معنا انسان، تمام نسخه‌ی انسانیت، تمام حقیقت زن و تمام حقیقت انسان بوده است. او زن معمولی نیست، او موجود ملکوتی است که درعالم به صورت انسان ظاهر شده است. زنی که تمام خصلت‌های انبیاء دراوست. زنی که اگر مرد بود، نبی بود. زنی که اگر مرد بود به جای رسول الله بود... حضرت صدیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) (مانند همه‌ی انسان‌ها) از مرتبه‌ی طبیعت شروع کرده و حرکت کرده است. حرکت معنوی با قدرت الهی، با دست غیبی، با تربیت رسول الله مراحل را طی کرده است رسیده به مرتبه‌‌‌ای که دست همه از آن کوتاه است. (1)
  • حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) زنی که افتخار خاندان وحی چون خورشیدی بر تارک اسلام عزیز می‌درخشد؛ زنی که فضایل او از فضایل بی نهایت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) بود. (2)
  • حضرت فاطمه (سلام الله علیها) زنی است که در حجره‌‌‌ای کوچک و خانه‌‌‌ای محقر، انسان‌هایی تربیت کرد که نورآنان از بسیط خاک تا آن سوی افلاک و از عالم ملک تا آن سوی ملکوت اعلی می‌درخشد. صلوات و سلام خداوند تعالی بر این حجره‌ی محقری که جلوگاه نور عظمت الهی و پرورشگاه ز بندگان اولاد آدم است. (3)
  • الگو حضرت زهرا (سلام الله علیها) است. الگو پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است. وقتی مملکتمان اسلامی‌است، وقتی می‌توانیم اداعا کنیم جمهوری اسلامی‌داریم که تمام این معانی که دراسلام است، تحقق پیدا کند. (4)

    پی نوشت :

    1- صحیفه‌ی نور، ج6، ص 185.
    2- صحیفه‌ی نور، ج12، ص 72.
    3- صحیفه‌ی نور، ج16، ص 125.
    4- صحیفه‌ی نور، ج7، ص 17.

    منبع: صحیفه نور

    در محضر ولایت

    ماه رمضان، ماهى است که مى‌شود با تذکّر و توجّه در آن، به جبرانِ کرده‌هاى ناپسند پرداخت. در «دعاى ابوحمزه»، عبارتى بسیار تکان‌دهنده وجود دارد؛ که آن عبارت، این است: «و اعلم انّک للرّاجى بموضع اجابةٍ و للملهوفین بمرصد اغاثةٍ و انّ فى اللّهف الى جودک و الرّضا بقضائک عوضاً من منع الباخلین و مندوحةً عمّا فى ایدى المستأثرین و انّ الراحل الیک قریبُ المسافةِ و انّک لا تحتجب عن خلقک الاّ‌‌ان‌تحجبهم الاعمال دونک.» فرد دعا خوان و ثناگو، عرض مى‌کند: «اى خداى من! من امید به تو را بر امید به غیر تو ترجیح دادم. پناه آوردن به تو را جایگزینِ پناه بردن به دیگران کردم و مى‌دانم اگر کسى به سوى تو بیاید، راه نزدیک است...»
    هر جا هستید، هر که هستید، در هر لباسى هستید، در هر سنّى هستید؛ اى جوان! اى پسر و دختر جوان! اى مرد و زن میانسال! اى پیرمردان و پیرزنان! اى فقرا! اى اغنیا! اى علما! اى متوسّطالسوادها! هر که هستید، اگر احساس نیاز به خدا مى‌کنید - که هر انسانِ سالمى این احساس را مى‌کند - بدانید که خدا نزدیک است! یک لحظه دلتان را به خدا متوجّه کنید؛ جواب را خواهید شنید. ممکن نیست کسى با خدا از روى دل حرف بزند، ولى جواب الهى را نشنود! خدا به ما جواب مى‌دهد. وقتى دیدید دلِ شما ناگهان منقلب شد، این همان جوابِ خداست. وقتى دیدید اشکِ شما جارى شد، وقتى دیدید روح شما به اهتزار در آمد، وقتى دیدید طلب، با همه‌ى وجود از سر تا پاى شما جارى شد، بدانید این همان پاسخ الهى است.
    منبع: برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى سوم رمضان1415، 14/11/73

    شمیم هدایت

    استخفاف و تضییع نماز
    اگر انسانی از نماز فاصله گرفت، اگر جوانی به نماز بی اعتنا شد و خدای ناکرده از به جا آوردن نماز سرباز زد و یا با بی رغبتی واز روی بی میلی با شکل غیر مؤدبانه و غیرصحیح، آن را اقامه کرد، یقین بداند که دیگر، نه تنها هدایتی در کار نیست و دست عنایت خداوندی، از سر او برداشته خواهد شد، بلکه از همه‌ی مواهب معنوی نیز بی بهره خواهد ماند. مثالی می‌زنم، لامپی را که شما هر شب به هنگام تاریک شدن هوا روشن می‌کنید، از طریق سیم به محلی متصل است که به آن کارخانه‌ی برق می‌گویند، حال تصور کنید که این کارخانه، اگر برای حتی یک لحظه، این ارتباط و اتصال را قطع کند، چه اتفاقی می‌افتد!! بلافاصله چراغ خاموش شده و شما در تاریکی محض فرو می‌روید. وضع انسان نیز چنین است، اگر پروردگار عالم، بنده‌‌‌ای را یک لحظه و یک آن به خودش واگذارد و به عبارت دیگر، دست عنایتش را از سر او بردارد، ضلالت و گمراهی و بدبختی، او را فرا می‌گیرد و گاه به حدی سقوط می‌کند که برگشتن او اگر محال نباشد، کاری بس مشکل و دشوار است. خداوند به چنین افرادی و عده‌ی عذاب الیم و آتش دوزخ داده است: فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیّا.
    «اما پس از آنان، فرزندان ناشایسته‌‌‌ای روی کار آمدند که نماز را تباه کردند و از شهوات پیروی خمودند، و به زودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید.»(1)
    استخفاف و کوچک شماردن نماز، از گناهان بزرگ و دارای عواقبل بسیار وحشتناکی است .
    امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: وقتی بنده‌‌‌ای نمازش را کوچک می‌شمارد، خدای متعال به ملائکه اش خطاب می‌کند: آیا بنده‌ی مرا نمی‌بینید، گویا گمان می‌کند کسی غیر از من حاجاتش را برآورده می‌سازد؛ آیا نمی‌داند که رفع نیازش به دست من است؟! (2)

    پی نوشت :

    1- سوره مریم، آیه‌ی 59.
    2- اصول کافی، ج 3، ص 269.

    منبع: کتاب اخلاق و جوان حضرت آیت الله العظمی‌مظاهری (دامت برکاته) ص 46 و 47

    نکته‌های ناب

    حضرت علی(علیه السلام) می‌فرمایند:
    «هر کس به یاد خداوند سبحان باشد؛ خداوند دلش را زنده و عقل و خردش را نورانی و روشن فرماید.»
    غررالحکم ص 690.
    دلم بی وصل تو شادی نبینه
    به غیر از محنت آزادی نبینه
    خراب آباد دل، بی مقدم تو
    الهی هرگز آبادی نبینه

    باباطاهر
    عاقبت اعراض از یاد خدا
    خداوند متعال در آیه‌ی 123 سوره‌ی طه می‌فرماید: «هر کس از یاد من اعراض کند، زندگی بر او سخت خواهد گشت و در قیامت او را نابینا محشور گردانم.»
    حق شکم
    حضرت امام سجاد می‌فرمایند: «حق شکم این است که ظرف حرامش قرار ندهی و آن گاه که سیر شدی، بیشتر نخوری.»
    مکارم الاخلاق، ص 419
    لقمه کآمد از طریق مشتبه
    خون خور و خاک و بر آن دندان منه
    کآن تو را در راه دین مفتون کند
    نور عرفان از دلت بیرون کند
    با الهی نامه
    الهی! از من آهی و از تو نگاهی.
    الهی! تو را دارم، چه کم دارم، پس چه غم دارم.
    برگرفته از الهی نامه‌ی حضرت آیت الله حسن زاده آملی ( دامت برکاته)

    دل نوشته

    مجال رحمت
    معصومه زارع
    ماه رمضان، گاهِ لرزش دل است و چرخیدن ناگاه زبان کائنات به تسبیح.
    فورانِ حس خواهش است برای وجدان بیداری که در طلب حسی رهاتر، به تکاپو افتاده.
    برای کسی که در گیر و دارِ هراس و هوس، سرگردان وادی نفس خویش مانده، رمضان مجال سامان گرفتنی است که با سکوتِ وسوسه‏ها دست می‏دهد.
    اصلاً رمضان، تمام روزهایش عید است که امام علی علیه‏السلام در بلاغت کلام خویش فرمودند: «هر روز که گناه نشود آن روز عید است.» قدم نهادن در این عیدستان، شمیم غفران را در مشام جان می‏دواند و از چشمه‏سار رحمت، تشنگی این سال‏های هبوط را فرو می‏نشاند.
    نسیم رحمت حق از لای درختان بهشت می‏آید
    منسیه علیمرادی
    از مناره‏های بلند عرش، ندای ملکوتی «شَهْرُ رَمَضانُ الَّذی اُنْزِلَ فیهِ الْقُرآنْ...، »، بلند است. تمام کائنات، از شمیم یاس‏های بهشتی، سرریز می‏شوند. دوباره همه سرها، رو به آسمان بلند می‏شوند و این بیدار شدن از خواب زندگی، احیای درختان خزان کشیده در بهار طبیعت را یادآور می‏شود؛ این بهارِ قرآن و رویش سبزه‏های خوشرنگِ خلوص و ایمان و آن بهار، و برآمدن گل‏های صحرایی، هردو، سیر به سوی جنبش و گذر از سکون و سستی است.
    خدایا! در این ماه، مرا از بند عبادت بی‏تفکر و تأمل رهایی بخش و روزه دل را نصیبم کن که عیار و ارزش آن، به اندیشه و تفکر است.
    خدایا! روزه شکم را بهایی نیست؛ که رنجی است بی‏گنج، و خاکی است بی‏بذر.
    امام علی علیه‏السلام : «صِیامُ الْقَلْبِ عَنِ الْفِکْرِ فی الْاَثامِ أفْضَلُ مِنْ صِیامِ الْبَطْنِ عَنِ الطَّعامِ».
    «روزه دل، از اندیشیدن به گناهان، برتر از روزه شکم، از غذاخوردن است».

    یاد ابرار

    فقیه عارف
    حضرت آیت الله سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی (رحمت الله علیه) روز شنبه اول ماه مبارک رجب سال 1372 هـ.ق در شهرکرد به دنیا آمدند. ایشان در محضر علمای بزرگ شهر اصفهان با توجه به استعداد فوق العاده‌‌‌ای که داشتند در 15 سالگی به درجه‌ی اجتهاد نایل شدند. در 29 سالگی جهت تکمیل تحصیلات عازم عراق می‌شوند. آن بزرگوار در سال 1309 هـ.ق ، به اصفهان برگشتند و به تدریس علوم اسلامی‌مشغول شدند. ثمره‌ی بیش از چهل سال تدریس ایشان، تربیت جمع بسیاری ازدانشمندان دینی و مجتهدان عالی مقام است.
    بزرگانی چون حضرت آیت الله العظمی‌بروجردی، حضرت امام خمینی، حضرت آیت الله مرعشی نجفی (رحمت الله علیهم) از محضر ایشان بهره‌ها بردند. حدود 24 جلد کتاب در فقه،اصول فقه، تفسیر، حدیث، اخلاق و عرفان از این فقیه عارف به یادگار مانده است.
    سرانجام بعداز81 سال و 3 ماه عمر پربرکت، روز یکشنبه ششم شوال 1353 هـ.ق، روح آن عالم ربانی و عارف واصل به ملکوت اعلی پیوست و روز بعد، جمعیت بسیاری با پای پیاده پیکر پاک حضرت آیت الله دهکردی (رحمت الله علیه) را به طرف بارگاه حضرت زینب (سلام الله علیها) تشییع و در آن مکان مقدس به خاک سپردند.
    آن بزرگوار در زندگی نامه‌ی خود درباره‌ی ایام جوانی خود چنین نوشته اند:
    رحمت خدای رحمان مرا فراگرفت و به عبادت و مجاهدت نفسانی و اصلاح حال خود روی آوردم.به تحصیل علوم و معارف به شیوه‌ی پسندیده مشغول شدم و تلاش روزانه را به شب زنده داری متصل کردم. همواره و در جمیع حالات به خداوند متعال و رئوف پناه بردم و به اولیای خداوند، سروران خلایق و شافعان ضعیفان، ائمه اطهار(علیهم السلام) توسل داشتم.
    ایشان در نصایحی می‌فرمایند: «میانه روی را در همه‌ی کارها داشته باشید تا به حسرت و پشیمانی و ندانم کاری گرفتار نشوید. قناعت را پیشه‌ی خود کنید؛ چون قناعت گنجینه‌‌‌ای تمام نشدنی است. از حرص و طمع پیروی از هوای نفس پرهیزکنید؛ زیرا این خصلت‌ها، ذلت، انحراف از حق و شرک به خدای عظیم را در پی دارد.
    ایشان در جای دیگر می‌فرمایند:
    اوقات عمرتان را سه بخش کنید: بخشی از آن را در تحصیل علوم، معارف و کسب کمالات و فضایل مصروف دارید؛ بخش دیگر را به عبادات و طاعات از روی اخلاص و توجه به کارگیرید و بخش سوم را به امورات مادی زندگی، و تحصیل معاش مشعول باشید.
    منبع: برگرفته از کتاب آفتاب علم و منبرالوسیله، مجید جلالی دهکردی

    حکایت‌ها و پندها

    مکافات عمل
    در یکی از شهرهای سرزمین بخارا، زرگری ثروتمند زندگی می‌کرد، مردی را به عنوان نوکر استخدام کرده بود تا سقا و آب آورخانه‌ی او باشد، آن مرد سقا، سی سال در خانه‌ی او بود و برای اهل خانه آب می‌آورد و در این مدت هرگز با چشم بد به ناموس زرگر نگاه نکرد و کاملا عفت و پاکی خود را حفظ نمود. ولی روزی چشم مرد سقا به دستبند همسر زرگر افتاد، ناگاه دست زن را گرفت و فشرد. پس از این حادثه مرد سقا از خانه بیرون رفت و زرگر به خانه آمد. همسرش به او گفت: «راستش را بگو بدانم تو امروز در بازار چه کردی؟» زرگر گفت: هیچ کاری نکرده ام زن اصرار کرد، حقیقت را بگو، به خاطر بیاور چه کردی؟
    زرگر گفت: امروز زنی دست خود را گشود تا دستنبند طلا به دست خود کند، من از روی شهوت دست او را گرفتم و فشردم.
    همسراوگفت: الله اکبر زرگرگفت: چرا تکبیر گفتی؟! همسر، جریان آن مرد سقا که بی عفتی کرد را برای شوهرش تعریف کرد. زرگر دریافت که این کار، نمونه‌‌‌ای از مکافات عملش بوده است که گفته اند:
    هر که افتد نظرش در پی ناموس کسی
    پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسی

    منبع: حکایتهای شنیدنی،محمد محمدی ری شهری

    معرفی کتاب

    کتاب «داستانهایی از انوار آسمانی»
    «به مردم بگو که از شما هیچ اجری و مزدی نمی‌خواهم مگر مودّت اهل بیت و نزدیکانم» (سوره‌ی نور، آیه‌ی 23)
    در این کتاب سعی شده که در قالب داستان، در رفتار و گفتار و زندگی ائمه‌ی معصومین (علیهم السلام) مطالعه و تحقیق بنماید تا این انوار آسمانی را خوب بشناسیم و بدانیم راه نجات را از چه طریق به مانشان می‌دهند تا با پپیمودن این صراط مستقیم به کمال برسیم.
    مؤلف: ر- یوسفی
    ناشر: انتشارات مهدی یار (قم)
    کتاب «پیامهای عاشورا»
    «مرگ سرخ به از زندگی ننگین است.»
    باید امام عشق را در جاذبه‌های جاودانه‌ی کربلا و عاشورا پیدا کرد. اگر پیام‌های عاشورا را بشناسیم و در زندگی خود به کار گیریم. همواره در اردوی حضرت اباعبدالله حسین (علیه-السلام) می‌توانیم وارد شویم و در برابر هر ستم و ستمکاری بخروشیم. و با دیگر آزادگان شهادت طلب بجوشیم و همواره از کاسه‌ی عشق حسینی در کربلایی به وسعت همه‌ی تاریخ، زلال حقیقت بنوشیم.
    مؤلف محترم در این کتاب سعی وافری در تبیین چگونگی تحقق این مهم دارد.
    مؤلف: مرحوم حجت الاسلام دشتی
    ناشر: مؤسسه تحقیقاتی حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) –قم
    کتاب «رزق – روزی – رفاه»
    انواع رزق کدامند؟ و بهترین و برترین روزی‌ها کدامند؟ عوامل افزایش روزی خانوادها و اسباب تنگی معیشت چیست؟ در این کتاب، پیش از پرداختن به این پرسشها از معنای رزق و مصادیق آن آگاه می‌شویم و درباره‌ی رازقیت خداوند متعال در جلوه‌های گوناگون از معارف ناب استفاده می‌کنیم.
    مؤلف: احمد لقمانی
    ناشر: انتشارات سابقون (قم)
    کتاب «هدف آفرینش»
    چرا خداوند انسانها را آفرید؟ هدف از زندگی چیست؟ سعادت و جاودانگی ما درچیست؟ با یافتن پاسخ این سؤالها چهره‌ی هستی در نگاه انسان عوض می‌شود و نگرش او را به آفرینش تغییر می‌یابد. و هدف این نوشتار این است تا همه‌ی ما بیشتر و بهتر از همیشه، هدفمند و پویا به مرز شناخت و بلندای جاودانگی دست یابیم.
    مؤلف: احمد لقمانی
    ناشر: انتشارات سابقون (قم)
    کتاب «زبان، کلید بهشت و جهنم»
    حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) می‌فرمایند: «راستی که این زبان کلید هر خوبی و بدی است» در این کتاب تلاش شده تا مطالبی پیرامون موقعیت، عظمت، مسؤولیتها فواید و آفات زبان که در تکامل یا انحطاط فرد و جامعه اثرات فراوانی دارد را در کلام خدای تعالی و اهل بیت (علیهم السلام) بیان کند.
    مؤلفان: زین العابدین احمدی و حسن علی احمدی
    ناشر: انتشارات میثم تمار

    احکام

    پرسش: حکم شنیدن موسیقی در صورت روزه دار بودن چیست؟
    پاسخ: اگر در حال روزه موسیقی حرام گوش کند، روزه‏اش باطل نمی‌شود، بلکه گناهی که کرده مؤاخذه و عذاب خودش را خواهد داشت و روزه‏ای که گرفته، ثواب خود را دارد. چنین فردی باید بداند که انجام گناه انسان را از تقوا دور می‌دارد.
    پرسش: اگر والدین از روزه گرفتن فرزند ممانعت کنند وظیفه چیست؟
    پاسخ: برای‌ انجام‌ دادن‌ روزة‌ واجب‌ نیازی‌ به‌ اجازه‌ پدر نیست‌ و باید روزه‌ را بگیرد چون‌ فرمان‌ خدا بر فرمان‌ پدر مقدم‌ است‌.
    پرسش: روزه افرادی که نماز نمی‌خوانند، چه حکمی‌دارد؟
    پاسخ: ترک نماز یکی از گناهان کبیره است و در مورد مذمت آن روایات فراوانی وارد شده است امّا از لحاظ شرعی به صحت روزه اشکالی وارد نمی‌کند و کسی که روزه می‌گیرد و نماز نمی‌خواند مقداری از تکالیف شرعیه را انجام داده است چون این دو عمل جداگانه‏ای هستند و نیت‏های متفاوت دارند. ولی از آنجایی که تمام ابعاد و احکام مقدس اسلام بر اساس حکمت و مصلحت می‌باشد لذا ترک نماز خسارات جبران ناپذیری بر ایمان خواهد داشت. زیرا نماز و روزه هر دو عمل جداگانه‏ای هستند و هر کدام احکام مستقلی برای خود دارند.
    منبع: درگاه پاسخگویی به مسایل دینی=

  • نویسنده: سید امیرحسین کامرانی راد/http://rasekhoon.net

۹۹/۰۲/۱۷

تبلیغات اسلامی‌شهداءپوده

بازدید : 570
چهارشنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 10:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

دعای روز یازدهم

اَللّهُمَّ حَبِّبْ اِلَىَّ فیهِ الاِْحْسانَ وَکَرِّهْ اِلَىَّ فیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ وَحَرِّمْ عَلَىَّ فیهِ السَّخَطَ وَالنّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ
خدایادوست گردان نزد من در این ماه احسان و نیکى را و ناخوش دار در پیش من در این روز فسق و نافرمانى و گناه را و حرام گردان در این روز بر من خشم کیفربار و آتش (سوزان) را به کمک خودت اى فریادرس فریادخواهان

زلال وحی

معارفی پیرامون قرآن(1)

سراسر عالم آفرینش و جهان هستى جلوه رحمت تکوینى حق تعالى است و کتاب‌هاى آسمانى و پیامبران و امامان نیز تفضّلات و رحمت تشریعى او محسوب مى شوند .
قرآن کامل ترین و مَظهر تام و مُظهر حقیقى رحمت تشریعى است: « فَانظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَةِ اللهِ ؛ پس با تأمل به آثار رحمت خدا بنگر» .
بر اساس این آیه شریفه باید به سوى آثار رحمت حق نظر کرد تا بصیرت یافت ، با این همه بهره ورى بیشتر از تفضلات الهى زمینه‌هایى دارد ، از جمله خود را در مسیر وزش نسیم رحمت الهى قرار دادن است به طورى که عقل و قلب و جان و روح از آن نسیم زنده شود و درخت وجود انسان ثمراتى چون ایمان و اخلاق و عمل صالح دهد .
حضرت امام باقر (علیه السلام) مى فرماید : « ألا وَإنَّ فى أیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٌ اَلا فَتَعَرَّضُوا لَهَا؛ در روزگارتان نسیم‌هاى رحمت ویژه می‌وزد ، مواظب باشید، خود را در معرض وزش آن نسیم‌ها قرار دهید و استفاده کنید» .
بهره ورى از رحمت تام حق که قرآن است و خود باعث جلب رحمت واسعه الهى در دنیا و آخرت به سوى انسان مى باشد شرایطى دارد از جمله : «وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ؛ و هنگامى که قرآن خوانده شود ، به آن گوش فرا دهید و سکوت کنید تا مشمول رحمت شوید».
پس استماع کامل و سکوت تام ، زمینه اى است که انسان مورد رحمت حق قرار گیرد و در نقطه مقابل اگر انسان با بى اعتنایى به کتاب خدا بر خود ستم ورزد زمینه بدبختى و خسارت را براى خود فراهم آورده است ، چنان که در آیه اى دیگر مى فرماید : «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلاَّ خَسَاراً ؛ و ما از قرآن آنچه را براى مؤمنان مایه درمان ورحمت است ، نازل مى کنیم وستمکاران را جز خسارت نمى افزاید» .
و این که قرآنِ شفابخش براى بیمار دلان زیان آور است نظیر میوه‌هاى رسیده و پرآب و شیرین است که براى کسى که مبتلا به زخم معده و اثنى عشر است زیان آور است . یا قند شیرین که براى مبتلایان به بیمارى قند خسارت بار است .
این کتاب بزرگ الهى که از عالم غیب الهى و قرب ربوبى نازل شده و براى استفاده ما مهجوران وخلاص ما زندانیان طبیعت و مغلوبان زنجیرهاى پیچ در پیچ هواى نفس و آمال به صورت لفظ و کلام در آمده، از بزرگ ترین مظاهر رحمت مطلقه الهیه است که ما کور و کرها از آن به هیچ وجه استفاده نکردیم و نمى کنیم.

عظمت قرآن

بدان اى عزیز ! که عظمت هر کلام و کتابى یا به عظمت متکلّم و کاتب آن است و یا به عظمت مطالب و مقاصد آن و یا به عظمت نتایج و ثمرات آن است و یا به عظمت رسول و واسطه آن است و یا به عظمت مرسل الیه و حاصلِ آن است و یا به عظمت حافظ و نگاهبان آن است و یا به عظمت شارح و مبین آن است و یا به عظمت وقت ارسال و کیفیت آن است و بعضى از این امور ذاتاً و جوهراً در عظمت دخیل است و بعضى عرضاً و بالواسطه و بعضى کاشف از عظمت است و جمیع این امور که ذکر شد در این صحیفه نورانیه به وجه اعلى و اوفى موجود ، بلکه از مختصات آن است که کتاب دیگرى را در آن یا اصلا شرکت نیست و یا به جمیع مراتب نیست.

نور مبین

در آیات متعددى قرآن به عنوان نور مطرح شده است از جمله : « وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً ؛ و نور روشنگرى مانند قرآن به سوى شما نازل کردیم» .
و نیز : « قَدْ جَاءَکُم مِنَ اللهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُبِینٌ ؛ بى تردید از سوى خدا براى شما نور و کتابى روشنگر آمده است» .
و نیز مى فرماید : ما قرآن را نور قرار دادیم که هر که از بندگان خود را بخواهیم به وسیله آن هدایت مى کنیم: « وَلکِن جَعَلْنَاهُ نُوراً نَهْدِى بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا؛ ولى آن کتاب را نورى قرار دادیم که هر کس از بندگانمان را بخواهیم به وسیله آن هدایت مى کنیم ; بى تردید تو مردم را به راهى راست هدایت مى نمایى» .
و در آیه اى از ما مى خواهد که به خدا و رسول و نورى که نازل فرموده ایمان آوریم : « فَآمِنُوا بِاللهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِى أَنزَلْنَا؛ پس به خدا و پیامبرش و نورى که نازل کردیم ، ایمان آورید».
در این چهار آیه به زبان‌هاى گوناگون نور بودن این نعمت گوشزد شده است .
نور ، خودش ذاتاً روشن است و هم سایه چیزها را روشن و نمایان مى کند و اگر نور نبود هیچ چیزى قابل مشاهده نبود حتى اگر در شب غیر مهتابى انسان چیزى را مى بیند و تشخیص مى دهد بر اثر نور اندک ستارگان است .
ظریفى مى گفت : قرآن کریم تنها بر رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) نازل نشده است بلکه بر امت ایشان هم نازل شده است و این حقیقتى است که نحوه رابطه خدا و بنده و تفضل فراوان او را بیشتر نمایان مى کند ، او این ظرافت را از مضمون تعبیر حق در بخشى از آیات کریمه استفاده کرده بود ، مثلا آنجا که مى فرماید : «وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ ؛ و قرآن را هم به سوى تو نازل کردیم به خاطر این که براى مردم آنچه را که براى هدایتشان به سویشان نازل شده بیان کنى» .
کسی که بتواند مخاطب قرآن قرار گیرد و از قرآن جدا نباشد مى یابد که نه تنها قرآن براى هدایت او نازل شده ، بلکه به سوى او نیز نازل شده است ، با این تفاوت که پیامبر عزیز اسلام (صلى الله علیه وآله) واسطه نزول قرآن به سوى امت و مردم نزول قرآن را از طریق ایشان دریافت مى کنند . خداى مهربان که صادق ترین صادقان است مى فرماید : « وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً؛ و نور روشنگرى مانند قرآن به سوى شما نازل کردیم» .
یعنى آنچه که به قلب امت اسلامى مى رسد همان مرحله پایانى و نازله قرآن و وحى الهى است که خدا با آن سخن مى گوید نه اینکه این نور تا قلب پیامبر (صلى الله علیه وآله) آمده و از آن به بعد قطع شده باشد .
قلب پاک رسول اسلام (صلى الله علیه وآله) و زبان مقدسش افق طلوع وحى است نه چیزى را کتمان مى کند چون : « وَمَا هُوَ عَلَى الْغَیْبِ بِضَنِین؛ و او نسبت به ابلاغ و تعلیم آنچه به او وحى مى شود ، بخیل نیست { تا وحى را کتمان کند} ».
و نه جز وحى چیزى مى گوید : « وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى؛ و از روى هوا و هوس سخن نمى گوید» .
و آنچه تلاوت مى کند همان است که نازل مى شود و نطق و سخنش الهى است: « إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ یُوحَى؛ گفتار او چیزى جز وحى که به او نازل مى شود ، نیست» .
منبع: کتاب جاوه‌های رحمت الهی

کلام نور

پاداش روزه

قال رسول الله صلى الله علیه و آله: قال الله تعالى الصوم لى و انا اجزى به
رسول خدا فرمودند: خداى تعالى فرموده است: روزه براى من است و من پاداش آن را مى‏دهم.
وسائل الشیعه ج 7 ص 294

جرعه نوشان بهشت

قال رسول الله صلى الله علیه و آله: من منعه الصوم من طعام یشتهیه کان حقا على الله‌‌ان‌یطعمه من طعام الجنة و یسقیه من شرابها.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: کسى که روزه او را از غذاهاى مورد علاقه‏اش باز دارد برخداست که به او از غذاهاى بهشتى بخورانند و از شرابهاى بهشتى به او بنوشاند.
بحار الانوار ج 93 ص 331

حکمت‌های شگرف

حکمت 121 نهج البلاغه: روانشناسى قبائل قریش(علمى، اجتماعى، تاریخى)
قَالَ الامام علیٌ[علیه السلام] شَتَّانَ مَا بَیْنَ عَمَلَیْنِ عَمَلٍ تَذْهَبُ لَذَّتُهُ وَ تَبْقَى تَبِعَتُهُ وَ عَمَلٍ تَذْهَبُ مَئُونَتُهُ وَ یَبْقَى أَجْرُهُ .
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند : چقدر فاصلة بین دو عمل دور است : عملى که لذتش مى رود و کیفر آن مى ماند ، و عملى که رنج آن مى گذرد و پاداش آن ماندگار است!
حکمت 122 : عبرت از مرگ یاران(اخلاقى، اجتماعى)
وَ تَبِعَ جِنَازَةً فَسَمِعَ رَجُلًا یَضْحَکُ فَقَالَ کَأَنَّ الْمَوْتَ فِیهَا عَلَى غَیْرِنَا کُتِبَ وَ کَأَنَّ الْحَقَّ فِیهَا عَلَى غَیْرِنَا وَجَبَ وَ کَأَنَّ الَّذِى نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِیلٍ إِلَیْنَا رَاجِعُونَ نُبَوِّئُهُمْ أَجْدَاثَهُمْ وَ نَأْکُلُ تُرَاثَهُمْ کَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ ثُمَّ قَدْ نَسِینَا کُلَّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَةٍ وَ رُمِینَا بِکُلِّ فَادِحٍ وَ جَائِحَةٍ .
درود خدا برایشان (در پى جنازه اى مى رفت و شنید که مردى مى خندد) فرمودند : گویى مرگ بر غیر ما نوشته شده ، و حق بر غیر ما واجب گردید ، و گویا این مردگان مسافرانى هستند که به زودى باز مى گردند ، در حالى که بدن‌هایشان را به گورها مى سپاریم ، و میراثشان را مى خوریم . گویا ما پس از مرگ آنان جاودانه ایم !!! آیا چنین است ، که اندرز هر پند دهنده اى از زن و مرد را فراموش مى کنیم و در حالى که نشانة تیرهاى بلا و آفات قرار گرفته ایم ؟
حکمت 123 : الگوهاى کامل انسانیت (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِى نَفْسِهِ وَ طَابَ کَسْبُهُ وَ صَلَحَتْ سَرِیرَتُهُ وَ حَسُنَتْ خَلِیقَتُهُ وَ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ وَ أَمْسَکَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ وَ عَزَلَ عَنِ النَّاسِ شَرَّهُ وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّةُ وَ لَمْ یُنْسَبْ إلَى الْبِدْعَةِ .
قال الرضى أقول و من الناس من ینسب هذا الکلام إلى رسول الله ص و کذلک الذى قبله .
درود خدا برایشان فرمودند : خوشا به حال آن کس که خود را کوچک مى شمارد ، و کسب و کار او پاکیزه است ، و جانش پاک ، و اخلاقش نیکوست ، مازاد بر مصرف زندگى را در راه خدا بخشش مى کند ، و زبان را از زیاده گویى باز مى دارد و آزار او به مردم نمى رسد و سنّت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او را کفایت کرده ، بدعتى در دین خدا نمى گذارد .( برخى حکمت 123 و 122 را از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده اند.)
حکمت 124 : روانشناسى زن و مرد (علمى، اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] غَیْرَةُ الْمَرْأَةِ کُفْرٌ وَ غَیْرَةُ الرَّجُلِ إِیمَانٌ .
درود خدا برایشان فرمودند : غیرت زن ، کفر آور ، و غیرت مرد نشانة ایمان اوست .
حکمت 125 : امام و شناساندن اسلام(معنوی، اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَةً لَمْ یَنْسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِى الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِیمُ وَ التَّسْلِیمُ هُوَ الْیَقِینُ وَ الْیَقِینُ هُوَ التَّصْدِیقُ وَ التَّصْدِیقُ هُوَ الْإِقْرَارُ وَ الْإِقْرَارُ هُوَ الْأَدَاءُ وَ الْأَدَاءُ هُوَ الْعَمَلُ .
درود خدا برایشان فرمودند : اسلام را چنان مى شناسانم که پیش از من کسى آنگونه معرفى نکرده باشد . اسلام همان تسلیم در برابر خدا و تسلیم همان یقین داشتن و یقین اعتقاد راستى ، و باور راستین همان اقرار درست و اقرار درست انجام مسئولیت‌ها ، و انجام مسؤولیت‌ها همان عمل کردن به احکام دین است .
حکمت 126 : شگفتى ضد ارزش‌ها (اخلاقى،اجتماعى،اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] عَجِبْتُ لِلْبَخِیلِ یَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِى مِنْهُ هَرَبَ وَ یَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِى إِیَّاهُ طَلَبَ فَیَعِیشُ فِى الدُّنْیَا عَیْشَ الْفُقَرَاءِ وَ یُحَاسَبُ فِى الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِیَاءِ وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَکَبِّرِ الَّذِى کَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً وَ یَکُونُ غَداً جِیفَةً وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَکَّ فِى اللَّهِ وَ هُوَ یَرَى خَلْقَ اللَّهِ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِیَ الْمَوْتَ وَ هُوَ یَرَى الْمَوْتَى وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْکَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى وَ هُوَ یَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِکٍ دَارَ الْبَقَاءِ .
درود خدا برایشان فرمودند : در شگفتم از بخیل : به سوى فقرى مى شتابد که از آن مى گریزد ، و سرمایه اى را از دست مى دهد که براى آن تلاش مى کند در دنیا چون تهیدستان زندگى مى کند ، اما در آخرت چون سرمایه داران محاکمه مى شود . و در شگفتم از متکبرى که دیروز نقطه اى بر ارزش ، و فردا مردارى گندیده خواهد بود ؛ و در شگفتم از آن کس که آفرینش پدیده‌ها را مى نگرد و در وجود خدا تردید دارد! و در شگفتم از آن کس که مردگان را مى بیند و مرگ را از یاد برده است ، و در شگفتم از آن کس که پیدایش دوباره را انکار مى کند در حالى که پیدایش آغازین را مى نگرد و در شگفتم از آن کس که خانه نابودشدنى ، را آباد مى کند اما جایگاه همیشگى را از یاد برده است.
حکمت 127 : نکوهش از سستى در عمل (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ قَصَّرَ فِى الْعَمَلِ ابْتُلِیَ بِالْهَمِّ وَ لَا حَاجَةَ لِلَّهِ فِیمَنْ لَیْسَ لِلَّهِ فِى مَالِهِ وَ نَفْسِهِ نَصِیبٌ .
درود خدا برایشان فرمودند : آن کس که در عمل کوتاهى کند ، دچار اندوه گردد ، و آن را که از مال و جانش بهره اى در راه خدا نباشد خدا را به او نیاز نیست.
حکمت 128 : تأثیر عوامل زیست محیطى در سلامت (علمى، بهداشتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِى أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِى آخِرِهِ فَإِنَّهُ یَفْعَلُ فِى الْأَبْدَانِ کَفِعْلِهِ فِى الْأَشْجَارِ أَوَّلُهُ یُحْرِقُ وَ آخِرُهُ یُورِقُ .
درود خدا برایشان فرمودند : در آغاز سرما خود را بپوشانید ، و در پایانش آن را در یابید ، زیرا با بدن‌ها همان مى کند که با برگ درختان خواهد کرد : آغازش مى سوزاند ، و پایانش مى رویاند .(1)
حکمت 129: تأثیر عوامل زیست محیطى در سلامت (علمى، بهداشتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَکَ یُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِى عَیْنِکَ .
درود خدا برایشان فرمودند : بزرگى پروردگار در جانت ، پدیده‌ها را در چشمت کوچک مى نمایاند .
حکمت 130 : توجه به فنا پذیرى دنیا (اخلاقى، معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] وَ قَدْ رَجَعَ مِنْ صِفِّینَ فَأَشْرَفَ عَلَى الْقُبُورِ بِظَاهِرِ الْکُوفَةِ یَا أَهْلَ الدِّیَارِ الْمُوحِشَةِ وَ الْمَحَالِّ الْمُقْفِرَةِ وَ الْقُبُورِ الْمُظْلِمَةِ یَا أَهْلَ التُّرْبَةِ یَا أَهْلَ الْغُرْبَةِ یَا أَهْلَ الْوَحْدَةِ یَا أَهْلَ الْوَحْشَةِ أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ لَاحِقٌ أَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُکِنَتْ وَ أَمَّا الْأَزْوَاجُ فَقَدْ نُکِحَتْ وَ أَمَّا الْأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَکُمْ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَمَا لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِى الْکَلَامِ لَأَخْبَرُوکُمْ أَنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى .
درود خدا برایشان ( امام [علیه السلام] وقتى از جنگ صفین برگشت و به قبرستان پشت دروازه کوفه رسید رو به مردگان کرد .) فرمودند :
اى ساکنان خانه‌هاى وحشت زا ، و محله‌هاى خالى و گورهاى تاریک ، اى خفتگان در خاک ، اى غریبان ، اى تنها شدگان ، اى وحشت زدگان ، شما پیش از ما رفتید و ما در پى شما روانیم ، و به شما خواهیم رسید. اما خانه‌هایتان ! دیگران در آن سکونت گزیدند ؛ و اما زنانتان ! با دیگران ازدواج کردند؛ و اما اموال شما ! در میان دیگران تقسیم شد ! این خبرى است که ما داریم ، حال شما چه خبر دارید ؟ سپس به اصحاب خود رو کرد و فرمود: بدانید که اگر اجازة سخن گفتن داشتند ، شما را خبر مى دادند که ، بهتین توشه ، تقوا است.
حکمت 131ـ توبیخ الذّام لِلدّْنیا(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلًا یَذُمُّ الدُّنْیَا أَیُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْیَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِیلِهَا أَ تَغْتَرُّ بِالدُّنْیَا ثُمَّ تَذُمُّهَا أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَیْهَا أَمْ هِیَ الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَیْکَ مَتَى اسْتَهْوَتْکَ أَمْ مَتَى غَرَّتْکَ أَ بِمَصَارِعِ آبَائِکَ مِنَ الْبِلَى أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِکَ تَحْتَ الثَّرَى کَمْ عَلَّلْتَ بِکَفَّیْکَ وَ کَمْ مَرَّضْتَ بِیَدَیْکَ تَبْتَغِى لَهُمُ الشِّفَاءَ وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الْأَطِبَّاءَ غَدَاةَ لَا یُغْنِى عَنْهُمْ دَوَاؤُکَ وَ لَا یُجْدِى عَلَیْهِمْ بُکَاؤُکَ لَمْ یَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُکَ وَ لَمْ تُسْعَفْ فِیهِ بِطَلِبَتِکَ وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِکَ وَ قَدْ مَثَّلَتْ لَکَ بِهِ الدُّنْیَا نَفْسَکَ وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَکَ إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِیَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِکَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْیِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ اکْتَسَبُوا فِیهَا الرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا فِیهَا الْجَنَّةَ فَمَنْ ذَا یَذُمُّهَا وَ قَدْ آذَنَتْ بِبَیْنِهَا وَ نَادَتْ بِفِرَاقِهَا وَ نَعَتْ نَفْسَهَا وَ أَهْلَهَا فَمَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلَائِهَا الْبَلَاءَ وَ شَوَّقَتْهُمْ بِسُرُورِهَا إِلَى السُّرُورِ رَاحَتْ بِعَافِیَةٍ وَ ابْتَکَرَتْ بِفَجِیعَةٍ تَرْغِیباً وَ تَرْهِیباً وَ تَخْوِیفاً وَ تَحْذِیراً فَذَمَّهَا رِجَالٌ غَدَاةَ النَّدَامَةِ وَ حَمِدَهَا آخَرُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ذَکَّرَتْهُمُ الدُّنْیَا فَتَذَکَّرُوا وَ حَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا وَ وَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُوا .
درود خدا برایشان (شنید مردى دنیا را نکوهش مى کند) فرمودند :
1ـ توبیخ نکوهش کننده دنیا: اى نکوهش کنندة دنیا ، که به غرور دنیا مغرورى و با باطل‌هاى‌‌ان‌فریب خوردی! خود فریفته دنیایى و آن را نکوهش مى کنى ؟ آیا تو در دنیا جرمى مرتکب شده اى ؟ یا دنیا به تو جرم کرده است ؟ کى دنیا تو را سرگردان کرد ؟ و در چه زمانى تو را فریب داد ؟ آیا با گورهاى پدرانت که پوسیده اند ؟ (تو را فریب داد) یا آرامگاه مادرانت که در زیر خاک آرمیده اند؟ آیا با دو دست خویش بیماران را درمان کرده ای؟ و آنان را پرستارى کرده در بسترشان خوابانده اى ؟ در خواست شفاى آنان را کدره و از طبیبان داروى آن را‌ها تقاضا کرده اى ؟ د ران صبحگاهان که داروى تو به حال آنان سودى نداشت ، و گریه تو فایده نکرد ، و ترس تو آنان را سودى نرساند ، و آنچه مى خواستى به دست نیاوردى ، و با نیروى خود نتوانستى مرگ را از آنان دور کنى . دنیا براى تو حال آنان را مثال زد ، و با گورهایشان ، گور خودت را به رْخ تو کشید.
2ـ خوبیها و زیبائیهاى دنیا: همانا دنیا سراى راستى براى راست گویان ، و خانة تندرستى براى دنیا شناسان ، و خانه بى نیازى براى توشه گیران ، و خانه پند ، براى پند آموزان است . دنیا سجده گاه دوستان خدا ، نماز گاه فرشتگان الهى ، فرودگاه وحى خدا ، و جایگاه تجارت دوستان خداست، که در آن رحمت خدا را به دست آوردند. و بهشت را سود بردند. چه کسى دنیا را نکوهش مى کند ؟ و حال آن که دنیا جدا شدنشرا اعلام داشته و فریاد زد که ماندگار نیست، و از نابودى خود و اهلش خبر داده است ؟ با بلاى خود بلاها را نمونه آورد، و با شادمانى خود آنان را به شادمانى رساند . در آغاز شب به سلامت گذشت ، اما در صبحگاهان با مصیبتى جانکاه بازگشت ، تا مشتاق کند ، و تهدید نماید، و بترساند ، و هشدار دهد . پس مردمى در هکر نست با پشیمانى ، دنیا را نکوهش کنند، و مردمى دیگر در روز قیامت آن را مى ستایند ، دنیا حقائق را به یادشان آورد ، یادآور آن شدند ، از رویدادها برایشان حکایت کرد ، او را تصدیق کردند و اندرزشان داد ، پند پذیرفتند.
حکمت 132: ضرورت یاد مرگ (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ لِلَّهِ مَلَکاً یُنَادِى فِى کُلِّ یَوْمٍ لِدُوا لِلْمَوْتِ وَ اجْمَعُوا لِلْفَنَاءِ وَ ابْنُوا لِلْخَرَابِ .
درود خدا برایشان فرمودند : خدا را فرشته ایست که هر روز بانگ مى زند : بزایید براى مردن ، و فراهم آورید نابود شدن ، و بسازید براى ویران گشتن.

پی‌نوشت‌ها:

1. اشاره به علم: کریولوژى Cryology )سرما شناسی) که مولوى در مثنوى معنوى دفتر اول ص 42 نسخه رمضانى این حدیث را به شعر در آورده است.
منبع: نهج البلاغه

عزیزآل یاسین

ماه مبارک رمضان‌، بهار انتظار

ابراهیم‌ شفیعی‌ سروستانی‌
ماه‌ خدا با برکت‌، رحمت‌ و مغفرت‌ الهی‌ به‌ بندگان‌ خدا روی‌ می‌آورد و همگان‌ را به‌ مهمانی‌ خدا فرا می‌خواند؛ ماهی‌ که‌ روزهایش‌ بهترین‌ روزها، شبهایش‌ بهترین‌ شبها و ساعتهایش‌ بهترین‌ ساعتهاست‌؛ 1 ماهی‌ که‌ در لحظه‌ لحظه‌اش‌ خدا جاری‌ است‌ و هر آنش‌ سرمایه‌ای‌ است‌ که‌ باید چون‌ جان‌ پاسش‌ داشت‌ و آن‌ را به‌ راحتی‌ از کف‌ نداد.
مگر می‌توان‌ غیر از ماه‌ مبارک‌ رمضان‌، ماهی‌ را پیدا کرد که‌ یک‌ شب‌ از شبهای‌ آن‌ ارزشی‌ فزون‌تر از هزار ماه‌ داشته‌ باشد؟ 2
مگر می‌توان‌ غیر از این‌ ماه‌، ماهی‌ را سراغ‌ گرفت‌ که‌ در سرتاسر آن‌ درهای‌ بهشت‌ بر روی‌ مردمان‌ گشوده‌ و درهای‌ دوزخ‌ بر روی‌ آنان‌ بسته‌ باشد؟ 3
مگر می‌توان‌ ماه‌ دیگری‌ را نشان‌ داد که‌ در آن‌ نفس‌ کشیدن‌ حکم‌ تسبیح‌ و خوابیدن‌ حکم‌ عبادت‌ داشته‌ باشد؟ 4
پس‌ بیایید قدر این‌ ماه‌ را بیشتر بدانیم‌ و پیش‌ از آنکه‌ لحظه‌های‌ ارزشمندش‌ سپری‌ شود از چشمه‌سار جوشان‌ آن‌ خود را سیراب‌ کنیم‌.
رمضان‌، بهار قرآن‌ و بهار دعا و مناجات‌ به‌ درگاه‌ پروردگار بی‌نیاز است‌. در هیچ‌ ماهی‌ به‌ اندازه‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌، دعا، مناجات‌، ذکر و نمازهای‌ مستحبی‌ وارد نشده‌ است‌. هر روز آن‌، دعایی‌ خاص‌ و هر شبش‌ نماز و ذکری‌ ویژه‌ خود دارد.
اما رمضان‌، بهار انتظار نیز هست‌؛ چرا که‌ در دعاها و مناجاتهای‌ این‌ ماه‌ به‌ همان‌ اندازه‌ که‌ روح‌ بندگی‌ و تضرع‌ به‌ درگاه‌ خداوند و طلب‌ آمرزش‌ و رستگاری‌ از او موج‌ می‌زند؛ روح‌ انتظار و امید فرا رسیدن‌ دولت‌ کریمة‌ اهل‌ بیت‌(ع‌) نیز جاری‌ است‌.
با بررسی‌ اجمالی‌ اعمال‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ روشن‌ می‌شود که‌ علاوه‌ بر تضرع‌ و بندگی‌ در پیشگاه‌ خالق‌ هستی‌ دو موضوع‌ دیگر نیز در مجموع‌ این‌ اعمال‌ مورد توجه‌ جدی‌ قرار گرفته‌ است‌؛ که‌ عبارتند از:
1. نقش‌ امام‌ و حجت‌ الهی‌ در جهان‌ هستی‌؛
2. انتظار و آمادگی‌ برای‌ ظهور دولت‌ کریمة‌ اهل‌ بیت‌(علیهم السلام‌).
در اینجا برای‌ روشن‌تر شدن‌ موضوع‌ به‌ برخی‌ از دعاها و مناجاتهایی‌ که‌ این‌ دو موضوع‌ در آنها تجلی‌ یافته‌ است‌، اشاره‌ می‌کنیم‌.
1. نقش‌ امام‌ و حجت‌ الهی‌ در جهان‌ هستی‌
در اعتقاد شیعه‌، امامت‌ تنها به‌ امور شرعی‌ و اعتقادی‌ مردم‌ و یا حتی‌ امور اجتماعی‌ و سیاسی‌ محدود نمی‌شود، بلکه‌ امام‌ به‌ عنوان‌ حجت‌ خدا در عالم‌ تکوین‌ نیز نقش‌ داشته‌ و واسطه‌ فیض‌ الهی‌ به‌ بندگان‌ است‌. به‌ عبارت‌ دیگر آنچه‌ که‌ خداوند در عالم‌ هستی‌ مقدور فرموده‌ از مجرای‌ امام‌ و حجت‌ عصر بر مردم‌ جاری‌ و ساری‌ می‌شود و از این‌ رو است‌ که‌ در زیارت‌ «جامعه‌ کبیره‌» ـ که‌ از امام‌‌هادی‌(ع‌) نقل‌ شده‌ ـ خطاب‌ به‌ ائمه‌ معصومین‌(ع‌) عرض‌ می‌کنیم‌:
... بکم‌ فتح‌ الله و بک‌ یختم‌، و بکم‌ ینزّل‌ الغیث‌ و بکم‌ یمسک‌ السماء أن‌ تقع‌ علی‌ الارض‌ إلاّ بإذنه‌ و بکم‌ ینفّس‌ الهمّ و یکشف‌ الضرّه‌... 5 .
... خداوند، ] هستی‌ را [ به‌ وسیله‌ شما آغاز کرد و به‌ وسیله‌ شما ] نیز [ به‌ انجام‌ می‌رساند. او به‌ وسیله‌ شما باران‌ را نازل‌ می‌کند و به‌ وسیله‌ شما، تا زمانی‌ که‌ خود اراده‌ کند، آسمان‌ را از این‌که‌ بر زمین‌ فرو افتد، نگاه‌ می‌دارد و هم‌ به‌ وسیله‌ شما غم‌ و اندوه‌ را برمی‌دارد و سختیها را برطرف‌ می‌سازد... .
و یا در زیارت‌ مطلقه‌ حضرت‌ ابا عبدالله، حسین‌ بن‌ علی‌(ع‌) ـ که‌ از امام‌ صادق‌(ع‌) نقل‌ شده‌ ـ خطاب‌ به‌ آن‌ وجود مقدس‌ و دیگر ائمه‌ هدی‌(علیهم السلام‌) می‌گوییم‌:
... إرادة‌ الربّ فی‌ مقادیر أموره‌ تهبط‌ إلیکم‌ و تصدر من‌ بیوتکم‌. 6
ارادة‌ پروردگار در همة‌ آنچه‌ او مقدر داشته‌ به‌ شما محول‌ شده‌ و از خانه‌های‌ شما صادر می‌شود.
با توجه‌ به‌ این‌ بینش‌ و این‌ اعتقاد نسبت‌ به‌ امامان‌ معصوم‌ و حجتهای‌ الهی‌(ع‌) است‌ که‌ شب‌ قدر مفهوم‌ می‌یابد؛ شبی‌ که‌ فرشتگان‌ و روح‌ به‌ اذن‌ پروردگار خویش‌ «کلّ أمر» یا برنامة‌ یک‌ سالة‌ جهان‌ هستی‌ را بر کسی‌ که‌ از سوی‌ خداوند به‌ ولایت‌ برگزیده‌ شده‌ عرضه‌ می‌دارند. چنانکه‌ در روایتی‌ که‌ از پیامبر اکرم‌(ص‌) نقل‌ شده‌ آمده‌ است‌:
امنوا بلیلة‌ القدر، فإنّه‌ ینزّل‌ فیها أمر السنة‌ و إنّ لذلک‌ ولاة‌ من‌ بعدی‌ علی‌ بن‌ ابی‌طالب‌ و أحد عشر من‌ ولده‌. 7
به‌ شب‌ قدر ایمان‌ بیاورید همانا در این‌ شب‌ امور یک‌ سال‌ (همه‌ آنچه‌ در یک‌ سال‌ واقع‌ می‌شود) نازل‌ می‌گردد و برای‌ این‌ موضوع‌ پس‌ از من‌ پیشوایانی‌ وجود دارند که‌ عبارتند از: علی‌بن‌ ابی‌طالب‌ و یازده‌ تن‌ از نوادگان‌ او.
بنابراین‌، ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ که‌ شب‌ مقدس‌ قدر را در خود جای‌ داده‌ است‌ فرصت‌ مناسبی‌ است‌ برای‌ توجه‌ دادن‌ مردمان‌ به‌ جایگاه‌ برجستة‌ حجتهای‌ الهی‌(ع‌)، به‌ طور عام‌، و امام‌ عصر و حجت‌ زمان‌(ع‌)، به‌ طور خاص‌، در عالم‌ هستی‌ و یادآوری‌ وظیفه‌ای‌ که‌ آنان‌ نسبت‌ به‌ این‌ واسطه‌های‌ فیض‌ خداوندی‌ دارند.
مرحوم‌ مجلسی‌(ره‌) در بیان‌ اعمال‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ می‌گوید:
از جمله‌ وظایفی‌ که‌ در هر شب‌ (ماه‌ رمضان‌) مقرر شده‌ این‌ است‌ که‌ بنده‌ در آغاز هر دعای‌ نیکو و در پایان‌ هر عمل‌ پسندیده‌ آن‌ کس‌ را که‌ جانشین‌ خداوند، جل‌ جلاله‌، در میان‌ بندگان‌ و سرزمینهای‌ او می‌داند، یاد کند؛ زیرا آن‌ جانشین‌ عهده‌دار همه‌ نیازمندیهای‌ روزه‌دار است‌؛ از خوراکی‌ و آشامیدنی‌ او گرفته‌ تا همه‌ آنچه‌ که‌ او در نظر دارد؛ یعنی‌ همه‌ اسباب‌ و وسایلی‌ که‌ در اختیار جانشین‌ پروردگار بزرگ‌ (ربّالارباب‌) است‌. همچنین‌ هر روزه‌دار وظیفه‌ دارد که‌ آن‌ جانشین‌ خدا را، به‌ آنچه‌ که‌ شایسته‌ مانند اوست‌، دعا کند و معتقد باشد که‌ خداوند، جل‌جلاله‌، و جانشین‌ او بر او منت‌ گذاشته‌اند که‌ چنین‌ جایگاه‌ و منزلتی‌ را به‌ او بخشیده‌اند. 8
مرحوم‌ مجلسی‌ پس‌ از این‌ عبارت‌ روایتی‌ را از کتاب‌ «إبن‌ أبی‌قرّه‌» نقل‌ می‌کند که‌ در آن‌ به‌ نقل‌ از صالحین‌(ع‌) چنین‌ آمده‌ است‌:
در شب‌ بیست‌ و سوم‌ ماه‌ رمضان‌، ایستاده‌ و نشسته‌ و در هر حالی‌ که‌ هستی‌، و همچنین‌ در تمام‌ این‌ ماه‌ و به‌ هر صورت‌ ممکن‌، بلکه‌ در تمام‌ مدت‌ روزگارت‌، پس‌ از بزرگداشت‌ نام‌ خدای‌ تعالی‌ و درود و صلوات‌ بر پیامبر و خاندان‌ او بگو:
أللّهم‌ کن‌ لولیّک‌ القائم‌ بأمرک‌، محمد بن‌ الحسن‌ المهدی‌ ـ علیه‌ و علی‌ آبائه‌ أفضل‌ الصلاة‌ والسلام‌ ـ فی‌ هذه‌ الساعة‌ و فی‌ کل‌ ساعة‌، ولیّاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و مؤیّداً حتی‌ تسکنه‌ أرضک‌ طوعاً و تمتّعه‌ فیها طولاً و عرضاً... . 9
خداوندا! ولی‌ و برپا کننده‌ امرت‌، محمد، زادة‌ حسن‌، مهدی‌ را ـ که‌ برترین‌ درودها و سلامها بر او و پدرانش‌ باد ـ در این‌ ساعت‌ و در همه‌ ساعتها، سرپرست‌، نگهدار، راهبر، یاور، راهنما و پشتیبان‌ باش‌ تا او را ] نه‌ از سر زور بلکه‌ [ به‌ اختیار ] مردم‌ [ در زمین‌ جایگاه‌ بخشی‌ و او را در درازا و پهنای‌ زمین‌ بهره‌ور و کامران‌ سازی‌.
با توجه‌ به‌ آنچه‌ که‌ گذشت‌ بر همة‌ ما لازم‌ است‌ که‌ در فرصت‌ به‌ دست‌ آمده‌ در ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ از یک‌ سو به‌ نقش‌ و جایگاهی‌ که‌ حضرت‌ بقیة‌اللهالاعظم‌ ـ ارواحنافداه‌ ـ به‌ عنوان‌ حجت‌ خدا و امام‌ عصر در سراسر جهان‌ هستی‌ و در زندگی‌ همه‌ انسانها دارند، توجه‌ کنیم‌ و آن‌ را به‌ درستی‌ بشناسیم‌؛ و از سویی‌ دیگر به‌ وظیفه‌ و تکلیفی‌ که‌ در برابر آن‌ وجود مقدس‌ ـ که‌ ولی‌ نعمت‌ همه‌ ما و واسطه‌ همه‌ فیوضات‌ الهی‌ هستند ـ به‌ خوبی‌ واقف‌ شویم‌ و بدانیم‌ که‌ همه‌ نعمتها و برکتهای‌ الهی‌ به‌ سبب‌ وجود ایشان‌ بر ما جاری‌ شده‌ و بنابراین‌ بی‌توجهی‌ و غفلت‌ نسبت‌ به‌ آن‌ حضرت‌، ناسپاسی‌ و قدرناشناسی‌ بزرگی‌ است‌ که‌ خداوند به‌ سادگی‌ از آن‌ نخواهد گذشت‌.
2. آمادگی‌ برای‌ ظهور دولت‌ کریمه‌ اهل‌بیت‌(علیهم السلام‌)
در تعدادی‌ از دعاهایی‌ که‌ در ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ وارد شده‌ موضوع‌ انتظار و آمادگی‌ برای‌ ظهور مورد توجه‌ قرار گرفته‌ که‌ در اینجا به‌ برخی‌ از آنها اشاره‌ می‌کنیم‌:
1ـ2. دعای‌ افتتاح‌: یکی‌ از دعاهایی‌ که‌ خواندن‌ آن‌ در هر شب‌ ماه‌ رمضان‌ سفارش‌ شده‌، دعای‌ افتتاح‌ است‌. نکته‌ قابل‌ توجه‌ در مورد دعای‌ یاد شده‌ این‌ است‌ که‌ بیش‌ از یک‌ سوم‌ آن‌ به‌ دعا برای‌ گشایش‌ و پیروزی‌ قائم‌ آل‌ محمد(ع‌)؛ درخواست‌ ظهور دولت‌ کریمه‌ اهل‌ بیت‌(ع‌)؛ نجوای‌ عاشقانه‌ در فراغ‌ ولی‌ زمان‌ و شکایت‌ از غیبت‌ و دوری‌ او، اختصاص‌ دارد.
در قسمتی‌ از دعای‌ افتتاح‌ چنین‌ می‌خوانیم‌:
أللّهمّ و صلّ علی‌ ولیّ أمرک‌ القائم‌ المؤمّل‌ والعدل‌ المنتظر و حفّه‌ بملائکتک‌ المقرّبین‌ وأیّده‌ بروح‌ القدس‌ یا ربّ العالمین‌؛ أللّهمّ اجعله‌ الداعی‌ إلی‌ کتابک‌ و القائم‌ بدینک‌ استخلفه‌ فی‌الارض‌ کما استخلفت‌ الذین‌ من‌ قبله‌... .
خدایا! بر ولی‌ امرت‌، آن‌ قیام‌ کنندة‌ مورد آرزو و آن‌ عدالت‌ مورد انتظار درود فرست‌ و او را با فرشتگان‌ مقربت‌ در برگیر و با روح‌القدس‌ یاری‌ کن‌؛ ای‌ پروردگار جهانیان‌، خدایا! او را فراخواننده‌ به‌ سوی‌ کتابت‌ و برپا کنندة‌ دینت‌ قرار ده‌ و او را بر روی‌ زمین‌ جانشین‌ قرار ده‌، چنانکه‌ کسانی‌ را که‌ پیش‌ از او بودند جانشین‌ قرار دادی‌... .
و باز در همین‌ دعا می‌خوانیم‌:
أللّهمّ إنّا نرغب‌ إلیک‌ فی‌ دولة‌ کریمة‌ تعزّ بها الاءسلام‌ و أهله‌ و تذلّ بها النفاق‌ و أهله‌ و تجعلنا فیها من‌ الدعاة‌ إلی‌ طاعتک‌ والقادة‌ إلی‌ سبیلک‌ و ترزقنا بها کرامة‌ الدنیا والاخرة‌... 10
خدایا ما به‌ راستی‌ آرزو داریم‌ از تو دولت‌ بزرگمنشی‌ را که‌ به‌ واسطه‌ آن‌ اسلام‌ و اهل‌ آن‌ را عزیز گردانی‌ و نفاق‌ و اهل‌ آن‌ را خوار و ذلیل‌ گردانی‌ و در آن‌ دولت‌ ما را از جمله‌ کسانی‌ قرار دهی‌ که‌ به‌ سوی‌ طاعت‌ تو فرامی‌خوانند و به‌ راه‌ تو راهبری‌ می‌کنند به‌ واسطة‌ آن‌ دولت‌ کرامت‌ و بزرگواری‌ را در دنیا و آخرت‌ روزی‌ ما قرار ده‌... .
گفتنی‌ است‌ که‌ این‌ بخش‌ از دعای‌ افتتاح‌ در دعای‌ مفصلی‌ که‌ از امام‌ صادق‌(ع‌) در هنگام‌ دخول‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ وارد شده‌، نیز آمده‌ است‌. 11
2ـ2. دعای‌ حج‌ : یکی‌ دیگر از دعاهای‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ که‌ مضمون‌ انتظار و آمادگی‌ برای‌ ظهور در آن‌ موج‌ می‌زند دعایی‌ است‌ که‌ مرحوم‌ شیخ‌ عباس‌ قمی‌(ره‌) در مفاتیح‌ الجنان‌ از آن‌ به‌ عنوان‌ «دعای‌ حج‌» یاد کرده‌ است‌. مرحوم‌ کلینی‌(ره‌) این‌ دعا را از امام‌ جعفر صادق‌(ع‌) نقل‌ کرده‌ و خواندن‌ آن‌ در همه‌ ایام‌ مبارک‌ رمضان‌ توصیه‌ نموده‌ است‌. در بخشی‌ از این‌ دعا چنین‌ می‌خوانیم‌:
و أسئلک‌ أن‌ تجعل‌ وفاتی‌ قتلاً فی‌ سبیلک‌ تحت‌ رأیة‌ نبیّک‌ مع‌ أولیائک‌ و أسئلک‌ أن‌ تقتل‌ بی‌ أعدائک‌ و أعداء رسولک‌... 12
و از تو می‌خواهم‌ که‌ مرگ‌ مرا کشته‌ شدن‌ در راه‌ خودت‌، زیر پرچم‌ پیامبرت‌ و همراه‌ با بندگان‌ خاص‌ خود، قرار دهی‌، و از تو می‌خواهم‌ که‌ دشمنانت‌ و دشمنان‌ پیامبرت‌ را به‌ دست‌ من‌ نابود سازی‌...
چنانکه‌ برخی‌ مفسران‌ کتاب‌ الکافی‌ گفته‌اند مراد از پرچم‌ پیامبر(ص‌) در این‌ دعا همان‌ پرچمی‌ است‌ که‌ در حال‌ حاضر در اختیار حضرت‌ قائم‌(ع‌) است‌. این‌ احتمال‌ هم‌ وجود دارد که‌ چون‌ پرچم‌ پیامبر و پرچم‌ قائم‌ هر دو در حق‌ بودن‌ مشترکند از پرچم‌ قائم‌ به‌ عنوان‌ پرچم‌ پیامبر یاد شده‌ است‌. 13
دعاهای‌ دیگری‌ نیز در این‌ ماه‌ وجود دارد که‌ در آنها به‌ نوعی‌ به‌ موضوع‌ انتظار و آرزوی‌ برپایی‌ دولت‌ کریمة‌ اهل‌ بیت‌(ع‌) اشاره‌ شده‌ است‌. دولتی‌ که‌ در پناه‌ آن‌ همه‌ فقرا بی‌نیاز می‌گردند؛ همة‌ گرسنگان‌ سیر می‌شوند؛ همه‌ برهنگان‌ پوشیده‌ می‌شوند؛ همه‌ بدهکاریها ادا می‌گردد؛ از همه‌ گرفتاران‌ رفع‌ گرفتاری‌ می‌شود و بالاخره‌ همه‌ امور مسلمانان‌ اصلاح‌ می‌گردد.
در پایان‌ یادآوری‌ می‌کنیم‌ که‌ یکی‌ از نشانه‌های‌ اصلی‌ ظهور؛ یعنی‌ ندای‌ آسمانی‌ نیز در ماه‌ رمضان‌ رخ‌ می‌دهد. چنانکه‌ در روایتی‌ که‌ از امام‌ باقر(ع‌) نقل‌ شده‌ آمده‌ است‌:
آن‌ ندای‌ آسمانی‌ برنخواهد خاست‌ مگر در ماه‌ رمضان‌ که‌ ماه‌ خداست‌. آن‌ ندا از جبرییل‌ است‌ که‌ خطاب‌ به‌ مردم‌ سر داده‌ می‌شود و نام‌ قائم‌ را در همه‌ جا طنین‌انداز می‌سازد، تا آنجا که‌ همة‌ ساکنان‌ زمین‌ از شرق‌ تا به‌ غرب‌، آن‌ ندا را خواهند شنید. از وحشت‌ شنیدن‌ آن‌ ندا هر کس‌ که‌ در خواب‌ فرو رفته‌ بیدار می‌شود و هر کس‌ برپا ایستاده‌ ناچار به‌ نشستن‌ می‌شود و هر کس‌ بر زمین‌ نشسته‌، به‌ناگاه‌ از جای‌ برمی‌خیزد. پس‌ رحمت‌ الهی‌ بر کسی‌ باد که‌ این‌ ندا را بشنود و به‌ آن‌ پاسخ‌ گوید. 14
امید که‌ خداوند به‌ همة‌ ما توفیق‌ دهد که‌ آن‌ ندای‌ آسمانی‌ را درک‌ کنیم‌ و آن‌ را چنانکه‌ شایسته‌ است‌ پاسخ‌ گوییم‌ و در خیل‌ یاران‌ حضرت‌ مهدی‌(ع‌) درآییم‌. ان‌شاءالله .

پی‌نوشت‌ها:

1 . برگرفته‌ از خطبه‌ شعبانیه‌ رسول‌ اکرم‌(ص‌). ر.ک‌: محمدباقر مجلسی‌، بحارالانوار، ج‌93، ص‌356. به‌ نقل‌ از: شیخ‌ صدوق‌، عیون‌اخبار الرضا(ع‌)، ج‌1، ص‌295.
2 . ر.ک‌: سوره‌ قدر (97)، آیه‌ 3.
3 . برگرفته‌ از خطبه‌ شعبانیه‌ رسول‌ اکرم‌(ص‌)، ر.ک‌: محمدباقر مجلسی‌، همان‌، ص‌357-356.
4 . همان‌.
5 . ر.ک‌: شیخ‌ عباس‌ قمی‌، مفاتیح‌الجنان‌، زیارت‌ جامعه‌ کبیره‌، به‌ نقل‌ از: شیخ‌ صدوق‌، همان‌.
6 . ر.ک‌: شیخ‌ عباس‌ قمی‌، همان‌، زیارت‌ مطلقه‌ امام‌ حسین‌(ع‌)، زیارت‌ اول‌، به‌ نقل‌ از: محمد بن‌ یعقوب‌ کلینی‌، الکافی‌.
7 . محمد بن‌ یعقوب‌ کلینی‌، همان‌، ج‌1، ص‌533، ح‌12؛ شیخ‌ مفید، الاءرشاد فی‌ معرفة‌ حجج‌ الله علی‌ العباد، ج‌2، ص‌346-345.
8 . محمدباقر مجلسی‌، همان‌، ج‌94، ص‌349-348، به‌ نقل‌ از: سیدعلی‌ ابن‌طاووس‌، إقبال‌ الاعمال‌، ص‌86 .
9 . همان‌، ص‌349؛ همچنین‌ ر.ک‌: محمدبن‌ یعقوب‌ کلینی‌، همان‌، ج‌4، کتاب‌ الصیام‌، باب‌ فی‌ لیلة‌ القدر، ص‌162، ج‌4. مرحوم‌ کلینی‌ این‌ روایت‌ را به‌ نقل‌ از محمد بن‌ عیسی‌ و او نیز با اسناد خود از صالحین‌(ع‌) نقل‌ کرده‌ است‌. در این‌ روایت‌ دعای‌ مزبور به‌ این‌ صورت‌ آمده‌ است‌: «أللّهمّ کن‌ لولیّک‌ فلان‌ بن‌ فلان‌ فی‌ هذه‌ الساعة‌ و فی‌ کلّ ساعة‌ ولیّاً و حافظاً و ناصراً و دلیلاً و قاعداً و عوناً ] عیناً [ حتّی‌ تسکنه‌ أرضک‌ طوعاً و تمتّعه‌ فیها طویلاً».
10. شیخ‌ عباس‌ قمی‌، همان‌.
11. محمدباقر مجلسی‌، همان‌، ج‌94، ص‌332.
12. محمدبن‌ یعقوب‌ کلینی‌، همان‌، ج‌4، کتاب‌ الصیام‌، باب‌ مایقال‌ فی‌ مستقبل‌ شهر رمضان‌، ص‌74، ح‌6؛ همچنین‌ ر.ک‌: شیخ‌ عباس‌ قمی‌، مفاتیح‌الجنان‌.
13. همان‌.
14. همان‌.
منبع: ماهنامه موعود، شماره‌ 48

مواعظ جاوید

وظایف جوانان

* شما جوانان پاکدل موظف هستید، اسلام عدالت پرور را به دنیا معرفی کنید. (1)
* اگر بخواهید عزیز و سربلند باشید، باید از سرمایه‌های عمر و استعداد‌های جوانی استفاده کنید. (2)
این شما جوان‌های کشور هستید که هر جا هستید باید به فکر آتیه‌ی کشور خودتان * باشید. (3)
* بر شما جوانان مسلمان لازم است که در تحقیق و بررسی حقایق اسلام در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره اصالت‌های اسلامی‌را در نظر گرفته و امتیازاتی که اسلام را از همه‌ی مکاتب دیگر جدا می‌سازد فراموش نکنید.(4)
* بر شما جوانان ارزنده‌ی اسلام که مایه‌ی امید مسلمین هستید، لازم می‌باشد که ملت‌ها را آماده سازید و نقشه‌های شوم و خانمان سوز استعمارگران رابرملا نمایید. با کمال اخلاص در نشر و معرفی اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمان‌های بزرگ اسلام بکوشید.(5)

پی‌نوشت‌ها:

1- صحیفه‌ی نور، ج1، ص 220.
2- صحیفه‌ی نور، ج21، ص 26.
3- صحیفه‌ی نور، ج18، ص 147.
4- صحیفه‌ی نور، ج1، ص 185.
5- صحیفه‌ی نور، ج1، ص 186.
منبع: صحیفه نور

در محضر ولایت

به برکت ماه رمضان، براى مسلمان فرصتى پیش مى‌آید که باید از آن در جهت تقویت حیات معنوى و نشاط مادّىِ خود استفاده کند. یکى از درسهاى بزرگ ماه رمضان که در خلال دعا و روزه و تلاوت قرآن در این ماه باید آن را فرا بگیریم و استفاده کنیم، این است که با چشیدن گرسنگى و تشنگى، به فکر گرسنگان و محرومان و فقرا بیفتیم. در دعاى روزهاى ماه رمضان مى‌گوییم: «الّلهم اغن کلّ فقیر. الّلهم اشبع کلّ جائع. الّلهم اکس کلّ عریان». این دعا فقط براى خواندن نیست؛ براى این است که همه خود را براى مبارزه با فقر و مجاهدت در راه ستردن غبار محرومیت از چهره‌ى محرومان و مستضعفان موظّف بدانند. این مبارزه، یک وظیفه‌ى همگانى است. در آیات قرآن مى‌خوانیم: «أ رأیت الّذى یکذّب بالدّین. فذلک الّذى یدعّ الیتیم. و لایحضّ على طعام المسکین». یکى از نشانه‌هاى تکذیبِ دین این است که انسان در مقابل فقر فقیران و محرومان بى‌تفاوت باشد و احساس مسؤولیت نکند. در ماه رمضان، به برکت روزه، طعم گرسنگى و تشنگى و نرسیدن به آنچه اشتهاى نفس انسان است را درک کردیم و چشیدیم. این باید ما را به احساس مسؤولیتى که اسلام در قبال مسأله‌ى مهمّ فقر و فقیر از یکایک مسلمانان خواسته است و بر دوش آنان وظیفه نهاده است، نزدیک کند.
منبع: برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌هاى نماز عید فطر،15/9/81

شمیم هدایت

تنها راه سعادت

کوچک و بزرگ باید بدانیم، راه یگانه برای سعادت دنیا و آخرت، بندگی خدای بزرگ است، و بندگی در ترک معصیت است، در اعتقادات و عملیات و اگر آنچه را که دانستیم عمل نماییم و آنچه را که ندانستیم توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود، هرگز پشیمانی و خسارت در ما راه نخواهد داشت، این عزم اگر در بنده ثابت و راسخ باشد، خدای بزرگ به او توفیق و یاری خواهد داد.

معصیت اجتماعی

خدا نکند انسان معصیت کند! و اگر کرد، خدا نکند معصیت اجتماعی بکند! و اگر کرد، خدا نکند معصیتی بکند که اضلال مردم در آن باشد!

خشنودی اهل بیت (علیهم السلام)

خدا کند از رضای این خانواده (اهل بیت «علیهم السلام») که رضای خدا است، خارج نشویم. اگر رضای دیگران را بخواهیم، پشیمان خواهیم شد و معلوم نیست که به آن دست یابیم.

اهمیت تشخیص وظیفه

همین اندازه که بدانیم «باید چه کاربکنیم و چه کار نکنیم» باید کلاهمان را به عرش بیندازیم. انسان باید در تشخیص وظیفه و عمل به وظیفه، یک دفتر داشته باشد و به آن نظر کند و این دفتر، دفتر شرع است که هرچه انسان در آن دقت کند، جا دارد.
منبع: برگرفته از کتاب نکته‌های ناب از حضرت آیت الله العظمی‌بهجت «دامت برکاته»

نکته‌های ناب

بهترین صدقه

حضرت رسول اکرم(صلی آله علیه و آله وسلم) فرمودند: «بهترین صدقه آن است که اختلاف بین دو نفر اصلاح گردد.»
نهج الفصاحه، ص 77.

نتیجه‌ی عیب جویی

حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «هرکس به دنبال عیوب و زشتی‌های مردم باشد و آنها را فاش کند، خداوند سبحان عیب و زشتی او را آکار می‌کند.»
غررالحکم، ص 683.

دل نوشته

معجزه رمضان

معجزه بهاریِ رمضان، تمام زوایای زندگی را سبز کرده است؛ تا آنجا که خواب چشم‏ها، به گلبرگ‏های زیبای عبادت شکوفا، و نفس‏های سرشار از امساکِ عاشقانه، به دانه‏های نورانیِ تسبیح بدل می‏شود. آن‏گاه، می‏توان در هر لحظه، یک دانه بلورین ذکر را در صحرای سینه کاشت، تا باز در هوای پیرامون، صفای ملکوت رشد کند.

یاد ابرار

فقیه یگانه

حضرت علی (علیه السلام) در مسیر حرکت از کوفه به صفین بر تپه‌ها‌ی بابل ایستادند و اشاره به بیشه و نیزاری نمودند و این سخن را فرمودند: «اینجا شهری است و چه شهری!»
اصبغ بن نباته از یاران نزدیک حضرت عرض کرد: یا امیرالمؤمنین (علیه السلام) آیا در اینجا شهری بود و اکنون آثار آن از بین رفته است؟
حضرت فرمودند: خیر ولی در اینجا شهری به وجود می‌آید که آن راحله سفیه می‌گویند... و از این شهر مردی پاک سرشت و مطهر پدید می‌آید که در پیشگاه خداوند مقرب و مستجاب الدعوه می‌شود.(1)
آن را که فضل و دانش و تقوا مسلم است
هرجا قدم نهد، قدمش خیر مقدم است

حضور فقیه یگاه عصر، علامه حلی در ایران و مرکز حکومت مغولان خیر و برکت بود و با زمینه‌هایی که حاکم مغول برای وی به وجود آورده بود، کمال بهره را برد و به دفاع از امامت و ولایت ائمه‌ی معصومین (علیهم السلام) برخاست. از این رو بزرگ ترین جلسه‌ی مناظره با حضور اندیشمندان شیعی و علمای مذاهب مختلف برگزار شد و علامه حلی خلافت بلافصل مولای علی (علیه السلام) بعد از رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) را ثابت نمود و با دلیل‌های بسیار محکم،برتری مذهب شیعه امامیه را چنان روشن ساخت که جای هیچ گونه تردید و شبهه‌‌‌ای برای حاضران باقی نماند. در نتیجه شاه مغول «اولجایتو» مذهب شیعه را انتخاب کرد و به لقب سلطان محمد خدابنده معروف گشت. پس ازاعلام تشیع وی در سراسر ایران مذهب اهل بیت (علیهم السلام) منتشر شد و سلطان محمد به نام دوازه امام (علیهم السلام)خطبه خواند و دستور داد در تمام شهرها به نام مقدس ائمه‌ی اطهار (علیهم السلام) سکه زدند و سر در مساجد و اماکن مشرفه به نام ائمه اطهار (علیهم السلام) مزین گردید.

پی‌نوشت‌ها:

روضات الجنات، محمد باقر خوانساری و اسماعیلیان، ج2، ص 270.
منبع: گلشن ابرار، ج1، ص 138.

حکایت‌ها و پندها

حضرت مهدی (علیه السلام) و زیارت امام حسین (علیه السلام)

حاج علی بغدادی می‌گوید: (در تشرف خود) به حضرت صاحب الامر(علیه السلام) عرض کردم:‌‌‌ای سرور ما! مسأله‌‌‌ای دارم؟ فرمودند بپرس. گفتم: روضه خوان‌های امام حسین (علیه السلام) می‌خوانند که سلیمان اعمش نزد شخصی آمد و از زیارت حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) پرسید، آن شخص گفت: بدعت است. شب آن شخص در عالم رویا، هودجی را میان زمین و آسمان دید، سؤال کرد: در آن هودج کیست؟
گفتند: فاطمه زهراء و خدیجه کبری (علیهما السلام)
گفت: به کجا می‌روند؟ گفتند: امشب (شب جمعه) برای زیارت حسین (علیه السلام) می‌روند همچنین دید رقعه‌هایی از آن هودج می‌ریزد و در آنها نوشته است: «امان من النار؛ لزوار الحسین فی لیلة الجمعه امان من النار یوم القیامة؛ این برگ امانی است در روز قیامت برای زوار حسین (علیه السلام) در شبهای جمعه» آیا این حدیث، صحیح است؟ فرمودند: آری! راست و درست است. گفتم: آقای من! صحیح است که می‌گویند: هر کس امام حسین (علیه السلام) را در شب جمعه زیارت کند، این زیارت برگ امان از آتش است؟
فرمودند: آری والله؛ و اشک از چشمان مبارکشان جاری شد و گریستند.
منبع:العبقری الحسان، ج 2، ص 114

معرفی کتاب

کتاب «راهی به سوی حقیقت»

الحق مع علی و علی مع الحق (حق
بازدید : 579
چهارشنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 10:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

بسم الله

ویژه نامه روز دهم ضیافت الهی

دعای روز دهم

اَللّهُمَّ اجْعَلْنى فیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلینَ عَلَیْکَ وَاجْعَلْنى فیهِ مِنَ الْفاَّئِزینَ لَدَیْکَ وَاجْعَلْنى فیهِ مِنَ الْمُقَرَّبینَ اِلَیْکَ بِاِحْسانِکَ یا غایَةَ الطّالِبینَخدایا قرارم ده در این ماه از توکل کنندگان بر خودت و بگردانم در آن از سعادتمندان درگاهت و قرارم ده در آن از مقربان پیشگاهت به حق احسانت اى هدف نهائى جویندگان

زلال وحی
رحمت و مهربانی پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)

عامل او برای نفوذ و توسغه‌ی اسلام در هر جا خود قرآن کریم و محتوای آن است. و عامل دوم بعد از قرآن کریم شخصیت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خلق و خو، سیره، طرز رفتار، نوع رهبری و مدیریت ایشان، است که حتی بعد از وفاتش هم تاریخ زندگی پیامبراعظم (صلی الله علیه وآله وسلم) یعنی سیره¬ی ایشان که بعد در تاریخ نقل شده است – خود این سیره‌ی تاریخی عامل بزرگی برای پیشرفت اسلام بوده است.
« فبما رحمة من الله لنت لهم ...» خدا به پیامبرش خطاب می‌کند: (ای پیامبر گرامی‌به موجب رحمت الهی به تو، در پرتو لطف خدا، تو نسبت به مسلمین اخلاق لین و نرم و بسیار ملایمی‌داری، روحیه‌ی تو روحیه‌‌‌ای است که با مسلمین همیشه در حال ملایمت حلم، بردباری، حسن خلق، تحمل، عفو و امثال اینها هستی.
در ادامه‌ی این آیه‌ی شریفه آمده: « و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم‏و استغفر لهم و شاورهم فی الامر... » اگر این خلق و خوی تو نبود، اگر به جای این اخلاق نرم و ملایم، اخلاق خشن و درشتی داشتی، مسلمانان ازدور تو پراکنده می‌شدند، یعنی اخلاق تو یک عاملی برای جذب مسلمین است.
این خودش نشان می‌دهد که رهبر، مدیر و آن که مردم را به اسلام دعوت می‌کند و می‌خواند یکی از شرایطش این است که در اخلاق شخصی و فردی اش نرم و ملایم باشد. البته نرمش در مسایل شخصی و صلابت در مسایل اصولی. (1)
خداوند متعال علت گرایش مردم به پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) را علاقه و مهری دانسته که ایشان به آنان مبذول می‌داشتند، باز خداوند متعال دستور می‌دهد که ببخششان و بر ایشان استغفار کن و با آنان مشورت نما. اینها همه ازآثار محبت و دوستی است، همچنان که رفق و حلم و تحمل، همه از شؤون محبت و احسانند.(2)

پی‌نوشت‌ها:

1- سیری در سیره‌ی نبوی، علامه شهید مطهری ص 235 تا 237.
2- جاذبه و دافعه‌ی علی (سلام الله علیه)، علامه شهید مطهری، ص 69.
منبع: مجموعه آثارشهیدعلامه مطهری

کلام نور

روزه و صبر

عن الصادق علیه السلام فى قول الله عزوجل: «واستعینوا بالصبر و الصلوة‏» قال: الصبر الصوم.
امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند عزو جل که فرموده است: از صبر و نماز کمک بگیرید، صبر، روزه است.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 298، ح 3

روزه و صدقه

قال الصادق علیه السلام: صدقه درهم افضل من صیام یوم.
امام صادق علیه السلام فرمودند: یک درهم صدقه دادن از یک روز روزه مستحبى برتر و والاتر است.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 218، ح 6

روزه ناقص

قال الباقر علیه السلام: لا صیام لمن عصى الامام و لا صیام لعبد ابق حتى یرجع و لا صیام لامراة ناشزة حتى تتوب و لاصیام لولد عاق حتى یبر. امام باقر علیه السلام فرمودند: روزه این افراد کامل نیست:
1 - کسى که امام (رهبر) را نافرمانى کند. 2 - بنده فرارى تا زمانى که برگردد. 3 - زنى که اطاعت‏شوهر نکرده تا اینکه توبه کند. 4 - فرزندى که نافرمان شده تا اینکه فرمانبردار شود.
بحار الانوار ج 93، ص 295.

روزه بى ارزش

قال امیرالمومنین علیه السلام: کم من صائم لیس له من صیامه الا الجوع و الظما و کم من قائم لیس له من قیامه الا السهر و العناء.
امام على علیه السلام فرمودند: چه بسا روزه‏دارى که از روزه‏اش جز گرسنگى و تشنگى بهره‏اى ندارد و چه بسا شب زنده‏دارى که از نمازش جز بیخوابى و سختى سودى نمى‏برد.
نهج البلاغه، حکمت 145

حکمت‌های شگرف

حکمت111 نهج البلاغه: عشق تحمل ناشدنى امام على [علیه السلام] (اعتقادى)قَالَ المام علیٌ[علیه السلام] وَ قَدْ تُوُفِّیَ سَهْلُ بْنُ حُنَیْفٍ الْأَنْصَارِیُّ بِالْکُوفَةِ بَعْدَ مَرْجِعِهِ مَعَهُ مِنْ صِفِّینَ وَ کَانَ أَحَبَّ النَّاسِ إِلَیْهِ لَوْ أَحَبَّنِى جَبَلٌ لَتَهَافَتَ معنى ذلک أن المحنة تغلظ علیه فتسرع المصائب إلیه و لا یفعل ذلک إلا بالأتقیاء الأبرار و المصطفین الأخیار و هذا مثل قوله [علیه السلام] .
حضرت علی (علیه السلام) : (پس از بازگشت از جنگ صفّین ، یکى از یاران دوست داشتنى امام ، سهل بن حْنیف از دنیا رفت ) فرمودند : اگر کوهى مرا دوست بدارد ، در هم فرو مى ریزد .( یعنى مصیبت‌ها به سرعت به سراغ او آید ، که این سرنوشت در انتظار پرهیزکاران و برگزیدگان خداست ، همانند آن در حکمت 112 آمده است).
حکمت 112: مشکلات شیعه بودن!! (اعتقادى ، سیاسى)
مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَلْیَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَاباً و قد یؤول ذلک على معنى آخر لیس هذا موضع ذکره.
درود خدا بر ایشان، فرمودند : هر کس ما آهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را دوست بدارد ، پس باید فقر را چونان لباس رویین بپذیرد .(یعنى آمادة انواع محرومیت‌ها باشد)
حکمت 113 : ارزش‌هاى والاى اخلاقى (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ وَ لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ وَ لَا عَقْلَ کَالتَّدْبِیرِ وَ لَا کَرَمَ کَالتَّقْوَى وَ لَا قَرِینَ کَحُسْنِ الْخُلُقِ وَ لَا مِیرَاثَ کَالْأَدَبِ وَ لَا قَائِدَ کَالتَّوْفِیقِ وَ لَا تِجَارَةَ کَالْعَمَلِ الصَّالِحِ وَ لَا رِبْحَ کَالثَّوَابِ وَ لَا وَرَعَ کَالْوُقُوفِ عِنْدَ الشُّبْهَةِ وَ لَا زُهْدَ کَالزُّهْدِ فِى الْحَرَامِ وَ لَا عِلْمَ کَالتَّفَکُّرِ وَ لَا عِبَادَةَ کَأَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ لَا إِیمَانَ کَالْحَیَاءِ وَ الصَّبْرِ وَ لَا حَسَبَ کَالتَّوَاضُعِ وَ لَا شَرَفَ کَالْعِلْمِ وَ لَا عِزَّ کَالْحِلْمِ وَ لَا مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَةِ .
درود خدا بر ایشان، فرمودند : سرمایه اى از عقل سودمندتر نیست ، و هیچ تنهایى ترسناک تر از خودبینى ، و عقلى چون دوراندیشى ، و هیچ بزرگوارى چون تقوى ، و همنشینى چون اخلاقى خوش ، و میراثى چون ادب ، و رهبرى چون توفیق الهى ، و تجارتى چون عمل صالح ، و سودى چون پاداش الهى ، و هیچ پارسایى چون پرهیز از شُبهات ، و زُهدى همچون بى اعتنایى به دنیاى حرام ، و دانشى چون اندیشیدن ، و عبادتى چون انجام واجبات ، و ایمانى چون حیاء و صبر . و خویشاوندى چون فروتنى ، و شرافتى چون دانش ، و عزّتى چون بردبارى ، و پشتیبانى مطمئن تر از مشورت کردن نیست.
حکمت 114 : جایگاه خوشبینى و بدبینى در جامعه(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِذَا اسْتَوْلَى الصَّلَاحُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ وَ إِذَا اسْتَوْلَى الْفَسَادُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ فَقَدْ غَرَّرَ .
درود خدا بر ایشان، فرمودند : هرگاه نیکوکارى بر روزگار و مردم آن غالب آید ، اگر کسى دیگرى گمان بد برد ، در حالى که از او عمل زشتى آشکار نشده ستمکار است ، و اگر بدى بر زمانه و مردم آن غالب شود و کسى به دیگرى خوش گمان باشد، خود را فریب داد.
حکمت 115 : توجه به پایان پذیرى دنیا (اخلاقى)
وَ قِیلَ لَهُ [علیه السلام] کَیْفَ نَجِدُکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ ع کَیْفَ یَکُونُ حَالُ مَنْ یَفْنَى بِبَقَائِهِ وَ یَسْقَمُ بِصِحَّتِهِ وَ یُؤْتَى مِنْ مَأْمَنِهِ .
درود خدا بر ایشان، ( شخصى از امام پرسید حال شما چگونه است ؟) فرمودند: چگونه خواهد بود حال کسى که در بقاى خود ناپایدار ، و در سلامتى بیمار است ، و در آنجا که آسایش دارد مرگ او فرا مى رسد!
حکمت 116 : انسان و انواع آزمایش‌ها(اعتقادى ، اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَیْهِ وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِ وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ .
درود خدا بر ایشان، فرمودند : چه بسا کسى که با نعمت‌هایى که به او رسیده ، به دام افتد، و با پرده پوشى بر گناه، فریب خورد ، و با ستایش شدن ، آزمایش گردد ؛ و خدا هیچ کس را به چیزى همانند مهلت دادن ، نیامرزد.
حکمت 117 : پرهیز از افراط و تفریط در دوستى با امام [علیه السلام](اعتقادى، اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] هَلَکَ فِیَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍ .
درود خدا بر ایشان، فرمودند: دو تن به خاطر من به هلاکت رسیدند : دوست افراط کننده ، و دشمن دشنام دهنده.
حکمت 118 : استفاده از فرصت‌ها (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّةٌ .
درود خدا بر ایشان، فرمودند : از دست دادن فرصت‌ها ، اندوهبار است .
حکمت 119 : ضرورت شناخت دنیا (اخلاقى، تربیتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَثَلُ الدُّنْیَا کَمَثَلِ الْحَیَّةِ لَیِّنٌ مَسُّهَا وَ السَّمُّ النَّاقِعُ فِى جَوْفِهَا یَهْوِى إِلَیْهَا الْغِرُّ الْجَاهِلُ وَ یَحْذَرُهَا ذُو اللُّبِّ الْعَاقِلُ .
درود خدا بر ایشان، فرمودند : دنیاى حرام چون مار سمى است ، پوست آن نرم ولى سم کشنده در درون دارد ، نادان فریب خورده به آن مى گراید ، و هوشمند عاقل از آن دورى گزیند.
حکمت 120: روانشناسى قبائل قریش(علمى، اجتماعى، تاریخى)
وَ سُئِلَ [علیه السلام] عَنْ قُرَیْشٍ فَقَالَ أَمَّا بَنُو مَخْزُومٍ فَرَیْحَانَةُ قُرَیْشٍ نُحِبُّ حَدِیثَ رِجَالِهِمْ وَ النِّکَاحَ فِى نِسَائِهِمْ وَ أَمَّا بَنُو عَبْدِ شَمْسٍ فَأَبْعَدُهَا رَأْیاً وَ أَمْنَعُهَا لِمَا وَرَاءَ ظُهُورِهَا وَ أَمَّا نَحْنُ فَأَبْذَلُ لِمَا فِى أَیْدِینَا وَ أَسْمَحُ عِنْدَ الْمَوْتِ بِنُفُوسِنَا وَ هُمْ أَکْثَرُ وَ أَمْکَرُ وَ أَنْکَرُ وَ نَحْنُ أَفْصَحُ وَ أَنْصَحُ وَ أَصْبَحُ .
درود خدا بر ایشان: (از امام دربارة قریش پرسیدند) فرمودند : اما بنى مخزوم ، گُل خوشبوى قریشند ، که شنیدن سخن مردانشان ، و ازدواج با زنانشان را دوست داریم ؛ اما بنى عبد شمس (1) بد اندیش تر و بخیل تر مى باشند ، و اما ما (بنى‌هاشم) آنچه در دست داریم بخشنده تر ، و براى جانبازى در راه دین سخاوتمندتریم . آن‌ها شمارشان بیشتر اما فریبکارتر و زشت روى ترند و ما گویاتر و خیرخواه تر و خوش روى تریم.(2)
1. ضرورت تعدیل خوش بینى (آپتى میسم Optemism) و بد بینى (پسى میسم Pessimesm ).
2. بنى عبد شمس ، همان امویان هستند، که عبد شمس پسر عموى‌هاشم بن عبدالمطلب بود
منبع: نهج البلاغه

عزیز آل یاسین
انتظار فرج امام زمان (علیه السلام)

در روایات اهل بیت (علیهم السلام) ظهورامام عصر (علیه السلام) همچون زمان بر پایی قیامت به صورت ناگهانی معرفی شده است، لذا امید ظهور آن حضرت، در هر صبح و شام، وجود دارد و باید همواره منتظر قدوم مبارک آن عزیز بود. نکته‌ی قابل تأمل این است که، انتظارفرج، با تقوا قرین است نه با معصیت و پلیدی. بنابراین انتظار ظهور زمان (علیه السلام) باید همواره با طهارت جسم و روح باشد همین است که حضرت علی (علیه السلام) فرموده اند: «انسان منتظر مانند مجاهد فی سبیل الله است که در خون خود دست و پا می‌زند.» (1)
یکی از برکات انتظار فرج امام زمان (علیه السلام) گشایش در کارهای خودمان است. حتی وجود مقدس حضرت مهدی (علیه السلام) نیز در این خصوص به شیعیان و پیروان خود دستور داده اند: وأکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فإن ذلک فرجکم. (2)
«برای تعجیل در امر فرج بسیاردعا کنید؛ زیرا گشایش شما در آن است.»
چشم ما حلقه صوت شام و سحر
هست پیوسته به فکر توبه در
همچو یعقوب زهجران پسر
این نوشتیم ز خونابه جگر
که‌‌‌ای فروزنده تر از ماه بیا
یوسف فاطمه از چاه درآ(3)

منابع:


1- بحارالانوار، ج68، ص 61.
2- کمال الدین، ج2، ص485.
3- سروده‌ی حضرت آیت الله سید ابوالحسن مهدی (دامت برکاته)

مواعظ جاوید
ایران تا آخر آمریکا را تحقیر خواهد کرد

اگر بخواهید کشور شما یک کشور مستقلی باشد که دیگران نتوانند در آن دخالت بکنند از خودتان باید شروع کنید. تمام خوف و ترس‌هایی که انسان دارد از دشمن، برای این است که خودش را می‌بیند. اگر چنانچه دید که خدا هست در کار، برای خدا دارد کار می‌کند، نمی‌ترسد، برای این که مقدرات دست اوست.
... این استقلالی که خدا به ما داده اگر عنایت اونبود کی می‌توانستیم ما این کار را بکنیم؟ چطور ما می‌توانستیم در مقابل این آشوب دنیا و این قدرت‌های شیطانی دنیا یک همچو رژیمی‌را که همه دنبال این بودند که حفظش بکنند، اگر خدا نبود شما با کدام قدرت می‌توانستید این کار را بکنید؟ اگر عنایت خدا و توفیق خدا نبود شما هم چطور می‌توانستید دست آمریکایی که دنیا را دارد می‌بلعد از کشورتان قطع کنید؟ از قراری شنیدم رئیس جمهور آمریکا گفته است که ایران ما را تحقیر کرد. این اول کار است، ایران تا آخر شما را تحقیر خواهد کرد.
... اگر عنایت خدا نبود کی می‌توانستید چنین کاری را بکنید که در دنیا نظیر ندارد و نشده است؟ اینها عنایت خداست این عنایت خدا را حفظ کنید و حفظش به این است که این کشوری را که به شما داده به آن خدمت کنید.
منبع:صحیفه‌ی نور، ج18، ص 215.

در محضر ولایت

ماه رمضان فرصتى براى رعایت بیشتر تقواست. چرا؟ چون ماه رمضان، ماه کفِ‌ّنفس و خویشتندارى است. حدّاقل آن، خویشتندارى از خوردن و آشامیدن و لذایذ جسمانى است؛ اما حداکثر آن، خویشتندارى از گناهان و خطاهاى اخلاقى و رفتارى است؛ آن هم در معناى صوم و وظایف ماه صیام هست و ما را به آن وادار و تحریض کرده‌اند. اگر روزه بگیریم، این خویشتندارى‌اى که در این ماه تمرین مى‌کنیم، ما را به همان تقوا و مراقبت نزدیک مى‌کند؛ چون از خود مراقبت مى‌کنیم تا از صراط مستقیم تخطّى نکنیم.
این خویشتندارى هم تمرین همین مراقبت است؛ یعنى تخطّى نکردن. وظیفه‌ى ما در فضاى ماه مبارک رمضان این است.
خداى متعال، برکات و رحمت خود را در ماه رمضان براى بندگان خود مقدّر و مقرّر کرده است. در روایت داریم که درهاى آسمان در ماه رمضان گشوده است؛ یعنى رابطه‌ى قلبى انسان با خدا در این ماه آسانتر از همیشه است. در روایت داریم که درهاى بهشت در ماه رمضان گشوده است؛ یعنى به برکت روزه و توجه و خشوعى که لازمه‌ى روزه است، فرصت و توفیق کار نیک براى انسان وجود دارد. البته فرصت به معناى تحقّق آنچه انسان از آن فرصت جستجو مى‌کند، نیست؛ اراده و دنبال‌گیرى و خواست و حرکتِ ما را لازم دارد. در هر حال این فرصت وجود دارد و ما مى‌توانیم از آن بهره ببریم و استفاده کنیم.
منبع: برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران 20/8/81

شمیم هدایت
تعقل و دوراندیشی

در سوره‌ی شمس که از نظر اخلاقی یکی از بهترین سوره‌های قرآن است، خداوند متعال، پس از آن که قضیه‌ی قوم ثمود و سرنوشت شوم آنان را بیان می‌کند، در آخر کار می‌فرماید: «ولایخاف عقباها»(1) یعنی همه‌ی بدبختیهایی که این قوم بدان دچار گشتند، به خاطر آن بود که عاقبت اندیش نبودند و از سرانجام عمل خویش بیمناک نگشتند.
از نمونه‌های روشن عاقبت اندیشی این است که: انسان وقتی می‌خواهد چیزی بگوید، اول فکر کند، عاقبت آن را بسنجد، هدف و نتیجه و تبعات آن را در نظر بگیرد، اگر خوب است بگوید و انجام دهد و الا از گفتن و انجامش دست بردارد، تا به راه سعادت رهنمون گردد. در معارف روایی، عقل وسیله‌ی پرهیز از گناه و دوری جستن از عیوب(2)، و نیز وسیله‌ی عبادت خداوند و اکتسابی جفت(3) معرفی شده است.
... اگر تعقلی برای ما و جوانان ما نباشد، در عین این که دنیا و مافیها را هم داشته باشیم، انگار که هیچ نداریم. اگر از نظر تمکن مالی و از نظر وجاهت ظاهری هم در سطح خیلی بالا باشیم، باز بدون عقل و تفکر، این جلال و جمال، هیچ ارزشی ندارد. زیرا پست ترین صفات رذیله، در پیش اهل دل «حمق» است، یعنی حماقت، بی فکری، بی گدار به آب زدن و بدون عاقبت اندیشی کارکردن. در روایت ما، نداشتن و به کار نبستن عقل، از بالاترین مصیبتهاست، و کسی را که از نفع عقل محروم مانده، شقی و بدبخت می‌خوانند. لذا نیروی عقل برای تأمین آینده جوان، برای دستیابی به علم، برای حقیقت یابی و حقیقت جویی، برای عاقبت بخیری و برای رسیدن به سعادت فردی واجتماعی بسیار مؤثر بلکه یک ضرورت است.

پی‌نوشت‌ها:

1- سوره‌ی شمس، آیه‌ی 15.
2- حضرت علی (علیه السلام) غررالحکم، ج 68.
3- حضرت امام صادق (علیه السلام): اصول کافی، ج1، ص11.
منبع: اخلاق و جوان، حضرت آیت الله العظمی‌مظاهری (دامت برکاته)، صص 23- 22.

نکته‌های ناب

بهره برداری از زمان و استفاده از فرصتها
ارزش عمر، ارزش جوانی، ارزش وقت و زمان در فرهنگ اسلامی‌به نحو قابل توجهی مورد تأکید و عنایت قرار گرفته است. عمر و زمان به عنوان بهترین و ارزشمندترین فرصتهایی است که در صورت از دست رفتن، دوباره به دست نخواهد آمد. در روایات اسلامی‌و معارف دینی بر اهمیت و جایگاه زمان و فرصتها و همچنین استفاده‌ی بهینه و مطلوب از آن تأکید فراوان شده است. در این قسمت به تعدادی از آنها اشاره می‌کنیم:
ضایع کردن فرصتها باعث غصه است
کارها در گرو اوقات آنهاست
بر عمرت بخیل تر از درهم و دینار باش
هر کس به کارهی بی اهمیت مشغول شود، کارهای مهم را ضایع کرده استانسان فرزند همان ساعتی است که در آن قرار دارد- فرصتها همانند ابر زود گذرند. پس آنها را غنیمت شمرده و به سوی آنها بشتابید
پنج نعمت را قبل از پنج چیز غنیمت بدان، زندگی را قبل از مرگ، سلامتی را قبل از بیماری، فراغت را قبل از گرفتاری، جوانی را قبل پیری و غنا را قبل از فقر. (1)
قدر شناسی و استفاده از فرصتها، بهره برداری صحیح از عمر( به ویژه از دوران جوانی) و خودسازی یک وظیفه‌ی بسیار مقدس و ارزشمند است که می‌تواند مسلمین را در راه خیر و صلاح یاری داده، شخصیت انسانی آنها را ساخته و راه تکامل را به ایشان بیاموزد.

پی‌نوشت‌ها:

1- میزان الحکمه، ج 6، ص 539، و ج7، ص 284.
منبع: بهروه روی در فرهنگ اسلامی، حجت الاسلام دری نجف آبادی، صفحات 21 و 22.

دل نوشته

صدای پای بهار

حسین امیری
صدای پای بهاری دوباره، صدای پای بهاری همیشه می‏آید.
مدتی است پلکم می‏پرد؛ شاید خبر از میهمانی عزیز است.
مدتی است دلم برای آمدنش شور می‏زند.
می‏آید مثل هر سال؛ وقتی که خسته‏ایم، وقتی که داریم کهنه می‏شویم و سنگین و سخت و سربی.
می‏آید؛ به موقع می‏آید و هیچ وقت دیر نمی‏کند؛ با یک بغل گل محمدی راز و نیاز می‏آید؛ با گل دعای سحر و نسیم دم افطار؛ وقتی از گذر ایام به غفلت می‏رسیم، وقتی از عبور روزهای تکراری جاده دلمان برف‏گیر می‏شود و پاهای مسافر ایمانمان یخ می‏زند، می‏آید برای تازه شدن ما.
می‏گویم مثل بهار؛ چون بهار، بهانه‏ای برای تازه شدن است. می‏گویم بهار؛ چون بهار باده‏نوشان، مستی و فرزانگی است.
می‏گویم بهار؛ زیرا فصل شکفتن انسان است، چون گل‏هایی که در دامن کوه‏های سرسبز به بهانه عبور جویباری عاشق، می‏رویند.

در کوچه‏های ایمان

حمید باقریان
با آمدن رمضان، بوی عرفان در کوچه‏های شهر ایمان می‏پیچد.
فضای روحانی رمضان، فصلی است برای شکوفایی دل‏های عاشق، دل‏های تشنه حقیقت.
رمضان، ماه رهایی از فرش، ماه پیوند با عرش، ماه رسیدن به خانه دوست است.
می‏شود در فضای ملکوتی رمضان تکثیر شد و به «نورٌ علی نور» رسید.
طعم آبی رمضان، آسمانی از عشق را برای عاشقان طریقت به ارمغان می‏آورد.
در فصل نورانی رمضان، می‏شود به کانون روشنی از نور رسید. در رمضان می‏توان در لابه‏لای گل‏های توحید، در خانه همیشه روشن خورشید، در همه جای هستی، خدا را احساس کرد.
...و در رمضان، باید دل به دوست سپرد و مجذوب دوست شد.

یاد ابرار
جلوه اخلاص

در سال 1292 ش در آذر شهر سر آغاز زندگی شهید محراب آیت الله سید اسد الله مدنی رقم خورد . در حوزه‌ی علمیه‌ی یزد دروس دینی را فراگرفت .سپس به قم سفر کرد و در حو ه‌ی علمیه از محضر اساتیدی همچون آیات عظام کوه کمره‌‌‌ای ، خوانساری ، امام خمینی (رحمت الله علیهم ) بهره بُرد .
در چهل سالگی پس از زیارت خانه‌ی خدا به نجف عزیمت نمود و به تحصیل و تدریس پرداخت . پیش از نهضت ، سال 42 به مبارزه با بهائیت پرداخت . وی در کنار شهید نواب صفوی در مقابل افکار پوچ کسروی‌ها مقاومت کرد .
در سال‌های 51 -50 از جانب ساواک تبعید شد . پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌در اولین انتخابات مجلس خبرگان از طرف مردم همدان به نمایندگی در این مجلس انتخاب گردید.
آیت الله مدنی هم چنان که در انقلاب اوّل ( سرنگونی حکومت پهلوی ) ودوّم ( تسخیر لانه‌ی جاسوسی ) تلاشگر خستگی ناپذیر صحنه‌ها بود در انقلاب سوّم ( خنثی ساختن توطئه‌ی لیبرالها وملّی گراها هم چون بنی صدر ) نیز نقش اساسی خود را ایفا کرد .
ایشان بعد از شهادت آیت الله قاضی طباطبایی از طرف امام راحل به امامت جمعه‌ی تبریز منصوب گردید.
در آن زمان عناصر ضد انقلابی ( حزب خلق مسلمان ) دست به اقداماتی مخرّب علیه انقلاب و ولایت فقیه زده بودند. عناصر این حزب روزی به خانه اش می‌ریزند وروزی محراب عبادتش را به آتش می‌کشند و روزی دیگر قصد جان وی را می‌کنند و روزی هم آب دهان به صورتش می‌اندازند !
با توجه به تهدید شدید حزبی‌ها مبنی بر ترک نماز جمعه ولی باز هم ایشان این سنگر الهی را حفظ نمودند و فرمودند : اگر من به مسجد نروم تضعیف روحیه‌ی مسلمانان کرده ام و من پیش خدا جوابی ندارم ، چه جوابی به خدای خود بدهم که اگر مسجد نرفتم به خاطر جانم بود می‌گوید اسلام وانقلاب از تو عزیز تر بود .
سر انجام در 20 شهریور سال 1360 بعد ازاقامه‌ی نماز جمعه در محراب مشغول عبادت بود که منافقی به سوی ایشان هجوم می‌برد . سپس صدای انفجار مهیب محراب عبادت را غرق خون می‌کند . واین آیت بصیرت تا منزل جانان عروج می‌کند .
منبع: گلشن ابرار ،ج2،ص847

حکایت‌ها و پندها
اجر بوسیدن پدر و مادر

مردی به حضور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسیدو پرسید: «ای رسول خدا! من سوگند خورده ام که آستانه‌ی در بهشت را ببوسم، اکنون چه کنم؟» پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: پای ما در و پیشانی پدرت را ببوس، (یعنی اگر چنین کنی، به آرزوی خود در مورد بوسیدن آستانه‌ی در بهشت می‌رسی.)
او پرسید: اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه کنم؟
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: قبر آن‌ها را ببوس.
هنگامی‌که حضرت ابراهیم (علیه السلام) برای دیدار پسرش اسماعیل، از شام به مکه آمد، فرزندش در خانه نبود و حضرت ابراهیم (علیه السلام) به سوی شام برگشت. وقتی اسماعیل به خانه بازگشت، همسرش آمدن حضرت ابراهیم (علیه السلام) را به اسماعیل خبر داد. اسماعیل به جست و جوی رد پای پدر پرداخت و جای پای پدرش را پیدا کرد و به عنوان احترام به پدر، جای پای ایشان را بوسید.
منبع: الاعلام قطب الدین حنفی ص 24.

معرفی کتاب

شناسنامه کتاب

نام کتاب: زندگی و مبارزات آیت الله شهید سید اسد الله مدنی
نویسنده: رضا بسطامی
تاریخ انتشار: آذر 1385
قیمت: 190 تومان
نوبت چاپ: اول
شمارگان: 2000 نسخه

معرفی کتاب:

امام خمینی (رحمت الله علیه) از بطن جامعه‌ی ایران و از میانه‌ی طبقه‌ی ذی نفوذ روحانی قامت برافراشت ، رهبری انقلاب را به دست گرفت و با خِردورزی و درایتِ وافر، کشتی انقلاب را در مبارزه‌ای طولانی و پرتلاطم به ساحل پیروزی رساند. بدیهی است که امام خمینی (رحمت الله علیه) در نیل به این مهم از همراهی و همکاری یاران مقاومی‌چون خود بهره‌مند بود که می‌توان به شخصیت‌هایی چون آیت الله دکتر بهشتی، آیت الله مطهری، آیت الله مدنی، آیت الله صدوقی، آیت الله اشرفی اصفهانی، آیت الله دستغیب، آیت الله قاضی طباطبایی و... اشاره نمود. این کتاب زندگی و مبارزات یکی از شاگردان امام خمینی (رحمت الله علیه) و رهروان خط سرخ علوی را وجه همت خود قرار داده که وی را به درستی می‌توان از جمله‌ی تابنده‌ترین آذرهای انقلاب اسلامی‌ایران لقب داد. او از خطه‌ی آذربایجان برخاست و در طول حیات سیاسی ـ مذهبی خویش لحظه‌ای از مبارزه برکنار نماند. چه آن زمانی که به عنوان خطیبی توانا، برای ادامه‌ی حرکت انقلابی، هیجانات لازم را به‌وجود می‌آورد و چه آن زمانی که لباس رزم برتن کرد تا در جبهه‌ی نبرد با دشمن متجاوز، الگویی برای رزمندگان جوان باشد و سرانجام در محراب خونین نماز جمعه‌ی تبریز، پاداش مجاهدت‌هایش را گرفت. شهید آیت الله مدنی از خیل شاگردان وفادار حضرت آیت الله امام خمینی (رحمت الله علیه) بود که نویسنده کتاب ایشان را به‌درستی «سیدالعلما» نامیده‌اند.

احکام

پرسش: در ماه رمضان باید براى هر روز نیت کرد، یا اینکه یک نیت در اول ماه کافى است؟پاسخ: اگر شب اول ماه رمضان نیت کند که یک ماه را روزه بگیرد، کافى است؛ ولى بهتر است (احتیاط مستحب) در هر شب ماه رمضان، براى روزه فرداى آن نیز، نیت کند.
منبع: العروة الوثقى
پرسش: پرکردن دندان در ماه رمضان چگونه است؟
پاسخ: پرکردن یا جرم‏گیرى و کشیدن دندان در ماه رمضان، براى پزشکان جایز است و براى شخص روزه‏دار زمانى جایز است که مطمئن باشد خون یا آبى که به وسیله دستگاه وارد فضاى دهان مى‏شود، فرو نخواهد رفت.
منبع: توضیح‏المسائل مراجع
پرسش: در ماه رمضان مدتى روزه نگرفته‏ام، اما تعداد روزه‏ها را فراموش کرده‏ام وظیفه‏ام چیست؟
پاسخ: مى‏توانید به مقدار حداقل اکتفا کنید؛ یعنى، هر مقدار از روزه‏ها را که یقین دارید کمتر از آن نبوده، قضا کنید و بیش از آن لازم نیست.
منبع: توضیح‏المسائل مراجع
نویسنده: سید امیرحسین کامرانی راد/http://rasekhoon.net

بازدید : 1125
چهارشنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 10:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

دعای روز نهم

اَللّهُمَّ اجْعَلْ لى فیهِ نَصیباً مِنْ رَحْمَتِکَ الْواسِعَةِ وَاهْدِنى فیهِ لِبَراهینِکَ السّاطِعَةِ وَخُذْ بِناصِیَتى اِلى مَرْضاتِکَ الْجامِعَةِ بِمَحَبَّتِکَ یا اَمَلَ الْمُشْتاقینَ
خدایا قرار ده برایم در این روز بهره اى از رحمت وسیعت و راهنمائیم کن در این ماه بسوى دلیلهاى درخشانت و مرا بسوى موجبات خوشنودى همه جانبه ات سوق ده به حق محبتت اى آرزوى مشتاقان

زلال وحی

احترام سائل
خداوند متعال در آیه 263 سوره بقره می‌فرماید:« قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَیْرٌ مِّن صَدَقَةٍ یَتْبَعُهَآ أَذًى وَاللّهُ غَنِیٌّ حَلِیمٌ.»
ترجمه آیه:
گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان)، و عفو (و گذشت از خشونتهاى آنها)، از بخششى که آزارى به دنبال آن باشد، بهتر است؛ و خداوند، بى‏نیاز و بردبار است.
نکته‌ها:
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: اگر سائلی (فقیری) نزد شما آمد، به یکی از این دو روش عمل کنید، یا چیزی که در توان دارید به او عطا کنید یا به طرز شایسته‌‌‌ای او را رد نمایید. (2) همچنین فرموده اند که: اگر با مال نمی‌توانید به مردم رسیدگی کنید، با اخلاق خوش از آنها دلجویی کنید. (3)
پیام‌ها:
1- آبرو و شخصیت فقیر، با ید حفظ شود.
2- فقیر را با محبت و دلسوزی به کار مفیدی که زندگی او را تأمین کند، راهنمایی کنید. (3)
3- انفاق باید همراه با اخلاق خوش باشد.
4- گفت وگوی خوش با فقیر، موجب تسکین او و عامل رشد انسان است، در حالی که صدقه با منت، هیچکدام را به همراه ندارد.
5- اگر فقیری به خاطره فشار و تنگدستی، ناروایی گفت، او را ببخشید.
6- خداوند آزار رسانی به فقیر را پاسخ می‌دهد ولی نه با عجله.

پی نوشت :

1- تفسیر کاشف، ج1، ص 272.
2- تفسیر پرتوی از قرآن، ذیل آیه.

منبع: تفسیر نور، ج1، ص 425.

کلام نور

فلسفه و حکمت روزه
روزه از نظر بهداشت جسم و سلامت‏بدن و ابعاد دیگر داراى فواید فراوانى است، روزه در سلامت معده و پاکسازى آن از انواع غذاها که موجب انواع بیمارى‏هاست اثرات فوق العاده‏اى دارد.
پیامبر خدا(صلّی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: معده مرکز و خانه هر دردى است، و پرهیز و اجتناب (از غذاهاى نامناسب و زیاد خورى) اساس و رأس هرداروى شفابخش است.
( ارکان الاسلام، ص 108)
از نظر بهداشت و تندرستى، باید غذا کمتر مصرف شود، و هنوز اشتهاء تمام نشده، دست از غذا خوردن بکشد، به تجربه ثابت‏شده است. افرادى که کم مى‏خورند، از کسانى که همیشه سیر مى‏خورند سالم‏تر مى‏باشند، و تن درست‏ترند. هشام بن حکم از حضرت امام صادق (علیه السلام) از علت و فلسفه روزه مى‏پرسد، آن حضرت مى‏فرمایند: به راستى خداوند روزه را واجب کرد، تا به وسیله او بین اغنیاء و فقراء مساوات و برابرى به وجود آید، و این براى آن است که ثروتمندانى که هرگز درد گرسنگى را احساس نکرده‏اند، به فقراء ترحم نمایند.
(وسائل الشیعه، ج 7، ص 3 )
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله وسلم) فرمودند. هیچ مؤمنى نیست که ماه رمضان را فقط به حساب خدا روزه بگیرد، مگر آن که خداى تبارک و تعالى هفت‏خصلت را براى او واجب و لازم گرداند:
1- هر چه حرام در پیکرش باشد، محو و ذوب گرداند، 2- به رحمت‏خداى عزوجل نزدیک مى‏شود، 3- (با روزه خویش) خطاى پدرش حضرت آدم را مى‏پوشاند، 4- خداوند لحظات جان کندن را بر وى آسان گرداند، 5- از گرسنگى و تشنگى روز قیامت در امان خواهد بود، 6- خداى عزوجل از خوراکیجهاى لذیذ بهشتى او را نصیب دهد، 7- خداى و عزوجل برائت و بی زارى از آتش دوزخ را به او عطا فرماید.
(خصال شیخ صدوق، ص 386)
حضرت امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه درباره‌ی فلسفه روزه مى‏فرمایند:
خداوند، روزه را براى آزمایش اخلاص مردم مقرر فرموده است.
حضرت امام رضا(علیه السلام) نیز در فلسفه و دلائل وجوب روزه مى‏فرمایند:
همانا (مردم) مأمور به روزه شدند تا بشناسند درد و ناگواری‌هاى گرسنگى و تشنگى را، و آن گاه استدلال کنند بر سختیهاى گرسنگى و تشنگى و فقر آخرت.
( وسائل الشیعه، ج 7، ص 4)

حکمت‌های شگرف

حکمت 97نهج البلاغه: ارزش یقین (اخلاقى ، اعتقادى)
سَمِعَ [علیه السلام] رَجُلًا مِنَ الْحَرُورِیَّةِ یَتَهَجَّدُ وَ یَقْرَأُ فَقَالَ نَوْمٌ عَلَى یَقِینٍ خَیْرٌ مِنْ صَلَاةٍ فِى شَکٍّ .
درود خدا بر ایشان(حضرت علی) : (صداى مردى از حروراء (1) را شنید که نماز شب مى خواند و قرآن تلاوت مى کرد.)، فرمودند : خوابیدن همراه با یقین ، برتر از نمازگزاردن با شک و تردید است.
حکمت 98 : ضرورت عمل کردن به روایات (علمى ،اجتماعى ،تربیتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] اعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعَایَةٍ لَا عَقْلَ رِوَایَةٍ فَإِنَّ رُوَاةَ الْعِلْمِ کَثِیرٌ وَ رُعَاتَهُ قَلِیلٌ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : چون روایتى را شنیدید ، آن را بفهمید عمل کنید ، نه فقط بشنوید و نقل کنید ، زیرا راویان علم فراوان و عمل کنندگان آن اندکند.
حکمت 99 نهج البلاغه:
وَ سَمِعَ رَجُلًا یَقُولُ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ فَقَالَ إِنَّ قَوْلَنَا إِنَّا لِلَّهِ إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْمُلْکِ وَ قَوْلَنَا وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْهُلْکِ .
" ترجمه نهج البلاغه " (علمى،تفسیری،اعتقادى)
و درود خدا بر او ، فرمود : ( شنید که شخصى گفت انا لله و انا الیه راجعون)
این سخن ما که مى گوییم ، ما همه از آنِ خداییم ، اقرارى است به بندگى و اینکه مى گوییم " بازگشت ما به سوى اوست " اعترافى است به نابودى خویش.
حکمت 100: روش مناجات کردن (معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] وَ مَدَحَهُ قَوْمٌ فِى وَجْهِهِ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِى مِنْ نَفْسِى وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِى مِنْهُمْ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَیْراً مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا لَا یَعْلَمُونَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : ( آنگاه که گروهى او را ستایش کردند فرمودند: )
بار خدایا تو مرا از خودم بهتر مى شناسى ، و من خود را بیشتر از آنان مى شناسم ، خدایا مرا از آنچه اینان مى پندارند ، نیکوتر قرار ده ، و آنچه را نمى دانند بیامرز.
حکمت 101 : روش بر طرف کردن نیازهاى مردم(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَا یَسْتَقِیمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ وَ بِاسْتِکْتَامِهَا لِتَظْهَرَ وَ بِتَعْجِیلِهَا لِتَهْنُؤَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : بر آوردن نیازهاى مردم پایدار مگر به سه چیز ، کوچک شمردن آن تا خود بزرگ نماید ، پنهان داشتن آن تا خود آشکار شود ، و شتاب در بر آوردن آن ، تا گوارا باشد.
حکمت 102 : آینده و مسخ ارزشها (سیاسى ، علمى ، تاریخى)
وَ قَالَ [علیه السلام] یَأْتِى عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا یُقَرَّبُ فِیهِ إِلَّا الْمَاحِلُ وَ لَا یُظَرَّفُ فِیهِ إِلَّا الْفَاجِرُ وَ لَا یُضَعَّفُ فِیهِ إِلَّا الْمُنْصِفُ یَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فِیهِ غُرْماً وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنّاً وَ الْعِبَادَةَ اسْتِطَالَةً عَلَى النَّاسِ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَکُونُ السُّلْطَانُ بِمَشُورَةِ النِّسَاءِ وَ إِمَارَةِ الصِّبْیَانِ وَ تَدْبِیرِ الْخِصْیَانِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : روزگارى بر مردم خواهد آمد که محترم نشمارند جز سخن چین را ، و خوششان نیاید جز از بدکار هرزه ، و ناتوان نگردد جز عادل.
در آن روزگار کمک به نیازمندان خسارت ، و پیوند با خویشاوندى منّت گذارى ، و عبادت نوعى برترى طلبى بر مردم محسوب مى شود در آن روز حکومت با مشورت زنان ، و فرماندهى خردسالان و تدبیر خواجگان اداره مى گردد.
حکمت 103 : روش برخورد با دنیا (اخلاقى)
وَ رُئِیَ عَلَیْهِ إِزَارٌ خَلَقٌ مَرْقُوعٌ فَقِیلَ لَهُ فِى ذَلِکَ فَقَالَ :
یَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ وَ یَقْتَدِى بِهِ الْمُؤْمِنُونَ إِنَّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ وَ سَبِیلَانِ مُخْتَلِفَانِ فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْیَا وَ تَوَلَّاهَا أَبْغَضَ الْآخِرَةَ وَ عَادَاهَا وَ هُمَا بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ مَاشٍ بَیْنَهُمَا کُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الْآخَرِ وَ هُمَا بَعْدُ ضَرَّتَانِ .
و درود خدا بر ایشان، : (پیراهن وصله دارى بر اندام امام بود شخصى پرسید چرا پیراهن وصله دار مى پوشى ؟)
فرمودند : دل با آن فروتن ، و نفس رام مى شود و مؤمنان از آن سرمشق مى گیرند .
دنیاى (حرام) و آخرت ، دو دشمن متفاوت ، و دو راه جداى از یکدیگرند ، پس کسى که دنیا پرست باشد و به آن عشق ورزد ، به آخرت کینه ورزد و با آن دشمنى خواهد کرد.
و آن دو همانند شرق و غرب و انسانى هستند که بین این دو راه مى رود ، هرگاه به یکى نزدیک شود از دیگر دور مى گردد ، و آن دو همواره به یکدیگر زیان رسانند.
حکمت 104 : "1ـ وصف الزّاهدین" (اخلاقى ، تربیتى)
وَ عَنْ نَوْفٍ الْبَکَالِیِّ (2) قَالَ رَأَیْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع ذَاتَ لَیْلَةٍ وَ قَدْ خَرَجَ مِنْ فِرَاشِهِ فَنَظَرَ فِى النُّجُومِ فَقَالَ لِى یَا نَوْفُ أَ رَاقِدٌ أَنْتَ أَمْ رَامِقٌ فَقُلْتُ بَلْ رَامِقٌ فقَال:
یَا نَوْفُ طُوبَى لِلزَّاهِدِینَ فِى الدُّنْیَا الرَّاغِبِینَ فِى الْآخِرَةِ أُولَئِکَ قَوْمٌ اتَّخَذُوا الْأَرْضَ بِسَاطاً وَ تُرَابَهَا فِرَاشاً وَ مَاءَهَا طِیباً وَ الْقُرْآنَ شِعَاراً وَ الدُّعَاءَ دِثَاراً ثُمَّ قَرَضُوا الدُّنْیَا قَرْضاً عَلَى مِنْهَاجِ الْمَسِیحِ .
"2ـ مکاسب الاسحار"
یَا نَوْفُ إِنَّ دَاوُدَ ع قَامَ فِى مِثْلِ هَذِهِ السَّاعَةِ مِنَ اللَّیْلِ فَقَالَ إِنَّهَا لَسَاعَةٌ لَا یَدْعُو فِیهَا عَبْدٌ إِلَّا اسْتُجِیبَ لَهُ إِلَّا أَنْ یَکُونَ عَشَّاراً أَوْ عَرِیفاً أَوْ شُرْطِیّاً أَوْ صَاحِبَ عَرْطَبَةٍ وَ هِیَ الطُّنْبُورُأَوْ صَاحِبَ کَوْبَةٍ وَ هِیَ الطَّبْلُ وَ قَدْ قِیلَ أَیْضاً إِنَّ الْعَرْطَبَةَ الطَّبْلُ وَ الْکَوْبَةَ الطُّنْبُورُ .
" وصف زاهدان "
از توف بکالى ، نقل شده که در یکى از شب‌ها ، امام على [علیه السلام] را دیدم براى عبادت از بستر بر خاسته ، نگاهى به ستارگان افکند ، و به من فرمودند : خوابى یا بیدار ؟ گفتم بیدارم . فرمودند :
اى نوف ! خوشا به حال آنان که از دنیاى حرام چشم پوشیدند ، و دل به آخرت بستند ! آنان مردمى هستند که زمین را تخت ، خاک را بستر ، آب را عطر ،(3) و قرآن را پوشش زیرین (4)، و دعا را لباس روئین خود قرار دادند ، و با روش عیساى مسیح با دنیا بر خورد کنند.
" 2ـ ارزش سحر خیزى "
اى نوف ! همانا داوود پیامبر ( که درود خدا بر او باد ) در چنین ساعتى از شب بر مى خاست و مى گفت : " این ساعتى است که دعاى هر بنده اى به اجابت مى رسدد جز باجگیران ، جاسوسان ، شبگردان و نیروهاى انتظامى حکومت ستمگر ، و نوازندة طنبور و طبل ".
حکمت 105 : احترام گذاشتن به مرزها و حدود احکام الهى (عبادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَیْکُمْ فَرَائِضَ فَلَا تُضَیِّعُوهَا وَ حَدَّ لَکُمْ حُدُوداً فَلَا تَعْتَدُوهَا وَ نَهَاکُمْ عَنْ أَشْیَاءَ فَلَا تَنْتَهِکُوهَا وَ سَکَتَ لَکُمْ عَنْ أَشْیَاءَ وَ لَمْ یَدَعْهَا نِسْیَاناً فَلَا تَتَکَلَّفُوهَا .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : همانا خدا واجباتى را بر شما لازم شمرده ، آن‌ها را تباه نکنید و حدودى براى شما معین فرموده ، اما از آن‌ها تجاوز نکنید و از چیزهایى نهى فرمود ، حرکت آن را نگاه دارید و نسبت به چیزهایى سکوت فرمود نه از روى فراموشى . پس خود را دربارة آنها به رنج و زحمت دچار نسازید.
حکمت 106: راه آورد شوم دین گریزى(اخلاقى ، اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَا یَتْرُکُ النَّاسُ شَیْئاً مِنْ أَمْرِ دِینِهِمْ لِاسْتِصْلَاحِ دُنْیَاهُمْ إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ .
درود خدا بر او ، فرمود : مردم براى اصلاح دنیا چیزى از دین را ترک نمى گویند ، جز آن که خدا آنان را به چیزى زیانبارتر از آن دچار خواهد ساخت .
حکمت 107 : علل سقوط عالمان بى عمل (اخلاقى ، علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ لَا یَنْفَعُهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : چه بسا دانشمندى که جهلش او را از پاى در آرد و دانش او همراهش باشد اما سودى به حال او نداشته باشد.
حکمت 108 : شگفتى‌هاى روح آدمى (علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ وَ ذَلِکَ الْقَلْبُ وَ ذَلِکَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ وَ إِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَیْظُ وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِیَ التَّحَفُّظَ وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ وَ إِنْ أَفَادَ مَالًا أَطْغَاهُ الْغِنَى وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِیبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلَاءُ وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ کَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ فَکُلُّ تَقْصِیرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ کُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : به رگ‌هاى درونى انسان پاره گوشتى آویخته که شگرف ترین اعضاى درونى اوست ، و آن قلب است ، که چیزهایى از حکمت ، و چیزهایى متفاوت با آن ، در او وجود دارد.
پس اگر در دل امیدى پدید آید ، طمع آن را خوار گرداند ، و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد ، و اگر نومیدى بر آن چیره شود ، تأسف خوردن آن را از پاى در آورد ، اگر خشمناک شود کینه توزى آن فزونى یابد و آرام نگیرد ، اگر به خشنودى دست یابد ، خویشتن دارى را از یاد برد، و اگر ترس آن را فراگیرد پرهیز کردن آن را مشغول سازد.
و ارگ به گشایشى برسد ، دچار غفلت زدگى شود ، و اگر مالى به دست آورد ، بى نیازى آن را به سرکشى کشاند ، و اگر مصیبت ناگوارى به آن رسد ، بى صبرى رسوایش کند ، و اگر به تهیدستى مبتلا گردد ، بلاها او را مشغول سازد ، و اگر گرسنگى بى تابش کند ، ناتوانى آن را از پاى در آورد ، و اگر زیادى سیر شود ، سیرى آن را زیان رساند ، پس هر گونه کُندروى براى آن زیانبار ، و هرگونه تُندروى براى آن فساد آفرین است .
حکمت 109: ارزش والاى اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) (اعتقادى، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَى بِهَا یَلْحَقُ التَّالِى وَ إِلَیْهَا یَرْجِعُ الْغَالِى .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : ما تکیه گاه میانه ایم ، عقب ماندگان به ما مى رسند ، و تندروان غلو کننده به سوى ما باز مى گردند.
حکمت 110 : شرائط تحقّق اوامر الهى (سیاسى، اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَا یُقِیمُ أَمْرَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِلَّا مَنْ لَا یُصَانِعُ وَ لَا یُضَارِعُ وَ لَا یَتَّبِعُ الْمَطَامِعَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : فرمان خدا را بر پا ندارد ، جز آن کس که در اجراى حق مدارا نکند . و به روش اهل باطل عمل نکند و پیرو فرمان طمع نگردد.
1. حروراء ، دهکده اى است نزدیک کوفه که گروه منحرف خوارج آنجا را براى پیکار با امام [علیه السلام] انتخاب کرده بودند و آن شخص و غروه ابن ادنه بود که در جنگ نهروان کشته شد.
2. نُوف پسر فضاله ، اهل همدا از یاران امیر المؤمنین [علیه السلام] بود و بکَاله قبیله اى از یمن بود.
3 . آب را عطر قرار دادن ، تعبیرى است که در سخنان حضرت عیسى [علیه السلام] نیز آمده است که فرمود: عطر خوشبوى من آب ، و ناخورشم گرسنگى است. " النصوف الاسلامى نوشتة زکى مبارک "
4. شعار: جامه زیرین و دثار : جامة رو.

عزیز آل یاسین

دعا برای تعجیل در فرج
حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌فرمایند: «اکثروا لدّعاء بتعجیل الفرج، فإن ذلک فرجکم؛ برای شتاب در گشایش حقیقی و کامل، بسیار دعا کنید؛ زیرا همانا، فرج شما در آن است. » (1)
این کلام گهربار از جمله مطالبی است که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در جواب سؤال‌های اسحاق بن یعقوب بیان کرده اند.
در این روایت، امام زمان (سلام الله علیه) به زیاد دعا کردن برای تعجیل فرج فرمان می‌دهند. این فرمان حضرت، اهمیت مطلب را می‌رساند، زیرا فرج و گشایش شیعیان از تمام گرفتاری‌ها و فتنه‌ها، در سایه‌ی ظهور حضرت مهدی (سلام الله علیه) محقق می‌گردد تا زمانی که حضرت در غیبت به سر می‌برند، شیعه نیز تحت فشار و ظلم و تعدی حاکمان ظالم است.
در این حدیث گهربار نکاتی است که به آن اشاره می‌کنیم:
1- برای شیعیان فرجی است و آنان از شکنجه و اذیت و آزار و تهمت رهایی خواهند یافت. آن روز طلایی خواهد رسید و آنان در سایه‌ی حکومت آقا و مولایشان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آرامش و رفاه و معنویت زندگی خواهند کرد.
2- فرج امام زمان (سلام الله علیه)، مورد (بداء) واقع می‌شود؛ و به تعبیر دیگر، قابل تأخیر یا تعجیل است و یکی از عوامل مهم تعجیل در فرج آن حضرتف دعا است.
3- می‌دانیم که دعا بدون درخواست قلبی و زمینه سازی برای تحقق آن، مؤثر نخواهد بود؛ انسان باید با زبان و قلب بطلبد، و در عمل نیز زمینه ساز خواسته‌ی خود باشد.
کی شود از تو بیاید خبری مهدی جان
برسد این شب ما را سحری مهدی جان
زفراغ رخ تو تا به سحر ناله زنم
ناله‌ی دلشدگان را اثری، مهدی جان (2)

پی نوشت :

1- بحار الانوار، ج53، ص 181.
2- شعر از سید حسین‌هاشمی‌نژاد.

منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدی، علی اصغر رضوانی ص 51 و 52.

مواعظ جاوید

سروش آسمانی
شما اکنون دارای نیروی عظیم جوانی هستید. نیرویی که می‌توانید اسلام و میهن خود را به اوج عظمت و سرافرازی برسانید و دست جنایتکاران را از ممالک اسلامی‌و کشور خود قطع کنید. نیرویی که اگر در راه حق صرف شود، ابدیت دارد و به قدرت لایزال می‌پیوندد و اگر در بیهوده و شهوات هدر رود، دراین عالم، ذلت و بردگی و در آن عالم، عقوبت و شرمساری به بار آورد.(1)
من در این جا به جوانان عزیز کشورمان، به این سرمایه‌ها و ذخیره‌های عظیم الهی و به این گلهای معطر و نوشکفته‌ی جهان اسلام سفارش می‌کم که قدر وقیمت لحظات شیرین زندگی خود را بدانید و خودتان را برای یک مبارزه‌ی علمی‌و عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی‌آماده کنید و من به همه‌ی مسؤولین ودست اندرکاران سفارش می‌کنم که به هر شکل ممکن وسایل ارتقاء اخلاقی و اعتقادی و علمی‌و هنری جوانان را فراهم سازید و آنان را تا مرز رسیدن به بهترین ارزش‌ها و نوآوری‌ها همراهی کنید و روح استقلال و خودکفایی را در آنان زنده نگه دارید.(2)

منابع:

1- امام خمینی (ره) - صحیفه‌ی نور، ج15، ص 210.
2- در آیینه‌ی کلام، ص 36 [پیام استقامت تیرماه 1367]

در محضر ولایت

از شرایط دعا، اجتناب از گناه و توبه است. این شب‌ها هم شب‌هاى توبه است. همه دچار گناه و تخلف هستیم. تخلف‌ها کوچک و بزرگ دارد. از خداى متعال باید عذرخواهى و استغفار و طلب بخشش و توبه کنیم و به سوى خدا برگردیم. عزم ما باید این باشد که از ما گناه سر نزند. گاهى انسان عزم مى‌کند و تصمیم مى‌گیرد که گناه نکند؛ بعد دچار غفلت و اشتباه مى‌شود و لغزش پیدا مى‌کند؛ باز همین گناه سراغ انسان مى‌آید؛ بار دیگر باید توبه و استغفار کند؛ منتها استغفار باید جدى و حقیقى باشد. گناه نکردن باید یک قصد واقعى و جدى باشد. درباره‌ى دعا و استجابت دعا در روایت دارد که: «و لیخرج من مظالم الناس»؛ انسان باید از مظلمه‌ى مردم خارج شود تا دعایش قبول شود. در روایت دیگر دارد که خداى متعال به حضرت موسى خطاب فرمود: «یا موسى ادعنى بالقلب النقى واللسان الصادق». با دل پاک و زبان راستگو با خداى متعال حرف بزنید و دعا کنید؛ دعا قطعاً مستجاب خواهد شد.
منبع: برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران 29/07/1384

شمیم هدایت

کیفیت معاشرت و برخورد با مخالفین
باید دانست کسانی که از حق فاصله گرفته اند، غالبا دارای تعصب هستند یعنی پافشاری بر عقیده، آن هم بدون دلیل بنابراین در برخورد با آنان نباید انتظار داشت که با دلیل صحبت کنند و همچنین توقع با احترام صحبت کردن هم از آنها نباید داشت. لذا شما که اهل حق هستید، زمانی که دیدید آنها بدون دلیل صحبت می‌کنند، شما باید مستدل حرف بزنید. آنان توهین می‌کنند چرا که حرفشان بدون حجت است، اما شما که دلیل دارید باید با احترام و استدلال صحبت کنید. این افراد در ظاهر خود را تابع دلیل معرفی می‌کنند اما در واقع چنین نیست و وقتی از آنها برای مناظره با اهل فن دعوت می‌شود با انواع حیله‌ها شانه خالی می‌کنند. یک نکته‌ی مهم این که گاهی مخالفین به شما توهین می‌کنند و نفس آدمی، انسان را وا می‌دارد به مخالف خود توهین کند. در برخورد با افراد متعصب اولین کاری که باید کرد، این است که آنان را متمایل کنیم به پذیرش دلیل که اگر چنین شد، تفهیم دلیل در رساندن حق دیگر کاری ندارد. قرآن کریم می‌فرماید: کسانی این گونه اند (یعنی در برخورد با افراد متعصب به گونه¬یی که ذکر شد، برخورد می‌کنند) که صبور هستند و صبر یعنی حبس نفس از انتقام شخصی و کسی این حالت را ندارد مگر آن که بهره‌‌‌ای عظیم داشته باشد. (رجوع شود به آیات 34 و 35 سوره‌ی فصلت.)
منبع: برگزیده سخنرانی حضرت آیت الله سید ابوالحسن مهدوی (حفظه الله) در تاریخ 17/3/83.

نکته‌های ناب

با الهی نامه
الهی! بحق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.
الهی! چون تو حاضری چه جویم و چون تو ناظری چه گویم.
الهی! اگر بخواهم شرمساری و اگر نخواهم گرفتار. (1)
بهترین برادر
حضرت علی (سلام الله علیه) می‌فرمایند: برادر مؤمنی که از او استفاده علمی‌و معنوی کنی، بهتر از برادری است که از او، طلب افزودن مال و ثروت کنی (2)
آن برادر، کز علم سودت رساند
به از آن کو، بر تو اموالی رساند
مال فانی می‌شود، اما علم
هست در کام تو هردم چون عسل
روشنی دل
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: پنج چیز دل را روشن می‌کند:
1- زیاد خواندن سوره‌ی قل هوالله احد
2- کم خوردن
3- همنشینی با علماء
4- نماز شب
5- رفتن به مسجدها(3)
پل رابطه
پل رابطه بین دنیا و آخرت، اخلاص است و اگر این پل خراب شد، یک مثقال چیز قابل انتقال نیست.(4)

منابع:

1- برگرفته از الهی نامه، استاد علامه آیت الله حسن زاده آملی (حفظه الله)
2- غررالحکم،ج 1، ص 49.
3- کتاب نصایح چهارده معصوم (سلام الله علیه) آیت الله مشکینی (حفظه الله) ص 219.
4- مثلها و پندها، آیت الله حائری شیرازی (حفظه الله)، ج8، ص77.

دل نوشته

کلاس خودسازی
حسین امیری
بوی رمضان می‏آید و من، بی‏قرار مولایم؛ بی‏قرار وصیت شهید رمضان.
بوی رمضان، یاد یتیمان را در دل، تازه می‏کند؛ چنان که داغ علی را در دل یتیمان زنده می‏کرد.
بوی رمضان می‏آید و صدایی مدام در گوشم می‏خواند؛ اللّه‏ اللّه‏ از قرآن! اللّه‏ اللّه‏ از یتیمان؛ باید از خواستن نفسم بگذرم.
رمضان، بوی یاد یتیمان و فقیران و در راه‏ماندگان می‏دهد، بوی نمازی از سر نیاز و سرود عاشقانه سحر، بوی ناز معبود و نیاز عابد، بوی شکستن غرور یازده ماه خودبینی.
رمضان می‏آید؛ با کوله‏باری از تجرد نور می‏خواهد بیاموزد که یکی هست و هیچ نیست جز او. می‏خواهد بگوید اگر سر کلاس خودسازی بنشینی، درمی‏یابی که عددی جز یک نیست؛ زیرا مصداقی جز یکی نیست.
رمضان آمده تا بگوید گر تو این انبان زِ نان خالی کنی، گنج معرفت می‏شود. آمده تا بگوید دهان از طعام بربند تا خورنده میوه درخت عشق شوی که منادی، دیروقتی است تو را به سوی خدا می‏خواند و تو در بند طعام و لباسی.
رمضان آمد تا شلاق به تن غفلت بزند و دست نوازش بر سر فطرت کشد؛ شاید غبار از جان برافتد.
رمضان آمده است؛ مثل بهار چمن‏زارهای احساس.
خوش آمد!
میزبان مهربان
امیر اکبرزاده
از راه می‏رسد مهمانی که ماه‏هاست انتظارش را می‏کشی. از راه چندین ماهه‏ای آمده است؛ مهمانی که هیچ با تو غریبه نیست، مهمانی که جز خبرهای خوش، برایت ره‏توشه‏ای ندارد؛ ره‏توشه‏ای که از سفر خویش به ارمغان برایت آورده است؛ ارمغانی که جز رستگاری نیست؛ رستگاری که جز به عهد ازلی، وعده داده نشده است؛ وعده‏ای که باگوشت و پوست تو آمیخته است بشارتش از ازل تا ابد. مهمانی آمده است که تو را نیز به مهمانی نور دعوت کند. رزق آب و آینه برایت آورده است و بشارت شوق و عشق. مهمانی که ماه‏هاست در سفر بود تا راه خانه‏ات را بیابد. مهمانی که آگاه است از اشتیاقی که در سینه‏ات موج می‏زند.
مهمانی آمده است تا تو را همراه خویش، به مهمانی بزرگ‏تری ببرد؛ مهمانی که میزبان مهربانی دارد؛ میزبانی که سال‏هاست او را می‏شناسی. از آن لحظه‏ای که در مراحل تکوین، به میزبانی‏اش اقرار کردی، از آن دقیقه‏ای که سجده بر درگاهش تو را به اوج برد.
میزبانت بسیار مهربان است. میزبانت دری را به روی تو گشوده است تا از آن به مهمانی خاص او راه بیابی، در روزهایی که پیش روست، روزهایی که درهای دوزخ را بسته‏اند به روی مؤمنان، روزهایی که حتی خواب در آنها عبادت است، روزهایی که حتی شب‏هایش روشن‏تر از روزهای دیگرند، روزهایی که روزهای رستگاری‏اند.
مهیای سفر شو، همراه مهمانی که آمده است تا تو به بزم الهی قدم بگذاری، بزمی‌که بزم محبت است؛ آنجا که هیچ بنده‏ای هیچ مهمانی بر دیگر مقدم نیست.
بنازم به بزم محبت که آنجا
گدایی به شاهی مقابل نشیند

این بزم را خداوند، برای تو آماده کرده است تا رستگاری‏ات را تضمین کند، بزمی‌که در آن تنها تو هستی که باید سرنوشت خویش را به سمت رستگاری سوق دهی.
مهیای سفر شو...!

یاد ابرار

مجاهد مخلص
شهید حجت الاسلام مهدی شاه آبادی فرزند بزرگوار حضرت آیت الله شاه آبادی، استاد اخلاق حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف) در سال 1309 شمشی متولد گردید.
در چهار سالگی به منظور فراگیری قرآن کریم راهی مکتب خانه شد و پس از دو سال راه دبستان را پیش گرفت. آنگاه که چهاردهمین بهار عمر شریف خود را می‌گذراند، وارد مدرسه‌ی علمیه‌ی هروی شد و پس از سپری کردن دوره‌های مقدماتی به شهر مقدس قم رفت و در سن 25 سالگی به درس خارج فقه و اصول مشغول گشت.
اساتید وی در درس خارج، حضرات آیات عظام امام خمینی، بروجردی، گلپایگانی و اراکی (رحمت الله علیهم) بودند. شروع مبارزات این شهید والا مقام از زمان مبارزات مجاهد بزرگ، حضرت آیت الله کاشانی (رحمت الله علیه) و رویدادهای ملی شدن صنعت نفت است.
ایشان در سال 1332 پس از کودتای ننگین 28 مرداد، برای اولین بار دستگیر و زندانی شد. او ج گیری مبارزات ایشان هنگامی‌بود که امام خمینی (رحمت الله علیه) برای سرنگونی فرعون زمان به مبارزه برخاسته بود و این شهید وارسته هم سعی می‌کرد همواره همراه امام باشد و به همین سبب چندین بار زندانی و شکنجه شد.
شهید حجت الاسلام شاه آبادی (رحمت الله علیه) پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌مسوولیت‌های زیادی از جمله: عضویت درشورای مرکزی کمیته‌ی انقلاب اسلامی، عضو هسته‌ی مرکزی جامعه‌ی روحانیت مبارز، نماینده‌ی امام راحل در هیأت بررسی عملکرد بنیاد مستضعفان، نمایندگی دوره‌ی اول و دوم مجلس شورای اسلامی، را برعهده داشتند.
سرانجام این مجاهده نستوه که در عشق به جبهه‌ها و رزمندگان می‌سوخت، برای چندمین باردر پنجم اردیبهشت 1363 راهی جبهه‌های نور علیه ظلمت شد و در عصر پنج شنبه ششم اردیبهشت در جزیره‌ی مجنون، خمپاره‌‌‌ای در کنار وی فرود آمد و به خیل شهدا پیوست.
در پی شهادت ایشان، امام راحل پیامی‌فرستادند که در بخشی از این پیام آمده:
این شهید عزیز علاوه بر این که خود مجاهدی شریف و خدمتگزاری مخلص برای اسلام بود و در همین راه به لقاء الله پیوست، فرزند برومند شیخ بزرگوار ما بود که حقا حق حیات روحانی به اینجانب داشت که با دست و زبان از عهده‌ی شکرش بر نمی‌آیم.
منبع: جام جم 6/2/85، شماره‌ی 1701، ص 16.

حکایت‌ها و هدایتها

جوان دین دار
مردی بود در «مرو» که او را « نوح بن مریم » می‌گفتند و قاضی ورییس مرو بود و ثروتی بسیار داشت . او را دختری بود با کمال وجمال ، که بسیاری از بزرگان وی را خواستگاری کردند وپدر ، در کار دختر سخت متحیر بود و نمی‌دانست او را به که دهد . اگر دختر را به یکی دهم ، دیگران آزرده می‌شوند و فرومانده بود . قاضی ، خدمتکاری جوان ِبسیار پارسا ودینداری داشت ، نامش « مبارک » بود و باغی داشت بسیار آباد و پر میوه . روزی به او گفت : امسال به تاکستان ( باغ انگور ) برو و از آنها نگهداری کن . خدمتکار برفت و دو ماه در آن باغ به کارپرداخت . روزی قاضی به باغ آمد و به مبارک گفت :‌‌‌ای مبارک ! خوشه‌‌‌ای انگور بیاور . جوان ، انگوری بیاورد ، ترش بود . قاضی گفت : برو خوشه‌‌‌ای دیگر بیاور . آورد ، باز هم ترش بود . قاضی گفت : نمی‌دانم باغ به این بزرگی چرا انگور ترش پیش من می‌آوری و انگور شیرین نمی‌آوری ؟
مبارک کفت : من نمی‌دانم کدام انگور شیرین است وکدام ترش ! قاضی گفت : سبحان الله ! تو اکنون دو ماه است که انگور می‌خوری و هنوز نمی‌دانی شیرین کدام است ؟
گفت :‌‌‌ای قاضی ! به نعمت تو سوگند که من هنوز از این انگور نخورده ام ومزه اش را ندانم که ترش است می‌شیرین ! پرسید : چرا نخوردی ؟گفت : تو به من گفتی که انگور نگه دار ، نگفتی که انگور بخور ومن چگونه می‌توانستم خیانت کنم !
قاضی بسیار شگفت زده شد وگفت : خدا تو را بدین امانت نگه دارد . قاضی چون دانست که این جوان بسیار عاقل ودیندار است گفت :‌‌‌ای مبارک ! مرا در تو رغبت افتاده ، آنچه می‌گویم باید انجام بدهی !
قاضی گفت :‌‌‌ای جوان ! مرا دختری است زیبا ، که بسیاری از بزرگان او را خواستگاری کرده اند ،‌نمی‌دانم به که دهم ، تو چه صلاح می‌دانی ؟
مبارک گفت : کافران در جاهلیت در پی نسب بودند و یهودیان ومسیحیان ، روی زیبا ودر زمان پیامبر ما ، دین می‌جستند و امروز ، مردم ثروت طلب می‌کنند ، تو هر کدام را خواهی انتخاب کن !
قاضی گفت : من دین را انتخاب می‌کنم و دخترم را به تو خواهم داد که دیندار و با امانتی . قاضی جریان را با همسرش مطرح کرد ، سپس مادر بیامد وپیغام پدر را به او رسانید. دختر گفت : چون این جوان دیندار و امین است ، می‌پذیرم و آنچه شما می‌فرمایید ، همان کنم و از حکم خدا وشما بیرون نیایم و نافرمانی نکنم ! قاضی ، دخترش را به مبارک داد با ثروتی بسیار زیاد . پس از چندی ، خدای تعالی به آن پسری داد که نامش را « عبد الله بن مبارک » گذاشتند و تا جهان هست ، حدیث او کنند به زهد وعلم وپارسایی !1
منبع: خواندنیهای ادب پارسی ، محمد غزالی ، ص263 ، به نقل از کتاب داستانهای جوانان ، محمد علی کریمی‌نیا

معرفی کتاب

کتابِ تهاجم فرهنگی
شناسنامه کتاب
نام کتاب: تهاجم فرهنگی
نویسنده: آیت الله محمدتقی مصباح یزدی (حفظه الله)
ناشر: انتشارات موسسه‌ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمت الله علیه)
چاپ: چاپخانه بهمن
نوبت چاپ: سوم / زمستان 1387
شمارگان: 3000 جلد
تعداد صفحه: 176 صفحه
قیمت: 500 تومان
چکیده‌ی کتاب:
جهانخواران سلطه گر در سرتاسر قرن اخیر ، با همه‌ی امکانات تلاش کرده اند که جهان بینی اومانیسم را در همه‌ی جهان و به ویژه در کشورهای جهان سوم و بالاخص در ممالک اسلامی‌توسعه دهند و هدف آنها سرسپردگی مطلق و وابستگی همه جانبه‌ی سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی و غارت فرهنگ و منابع این کشورها بوده است.
میهن اسلامی‌ما ، که به لحاظ استراتژیک و حساسیت منطقه‌‌‌ای و دارا بودن فرهنگ عمیق علمی‌و انسانی و منابع سرشار اقتصادی ، همواره مورد طمع و تجاوز دشمنان جنایتکار بوده است ، پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌که اساساً یک انقلاب فرهنگی و ارزشی است و تحرک و اقتدار خود را با بهره گیری از غنای فرهنگی اسلام در مقابله و معارضه با نظام‌های کفر حاکم بر جهان به منصه‌ی ظهور رسانده و مهم ترین تهدید قرن علیه نظام نوین جهانی قلمداد شده است.
این کتاب گران مایه گزیده‌‌‌ای از سخنرانیهای استاد عالی قدر حضرت آیت الله مصباح یزدی (حفظه الله) پیرامون تهاجم فرهنگی است که در چهار فصل ذیل تنظیم شده است:
تهاجم فرهنگی یا زمینه‌ی تسلط کفار بر مسلمانان ،
اصول و ارزشهای اسلامی،
خطر تهاجم فرهنگی و انقلاب اسلامی‌و
تهاجم فرهنگی و راه کارهای دفاعی

احکام

پرسش:
سن تکلیف و تقلید از چه زمانی شروع می‌شود، از اول یا آخر ماه؟ اصولاً انسان در چند سالگی به بلوغ می‌رسد؟
پاسخ:
در تقلید، سن تکلیف روز و سال و ماه مطرح نیست. مهم آن است که انسان وقتی به حد بلوغ رسید، باید وظائف و اعمال شرعی و دینی خود را براساس فتوای مرجع اعلم انجام دهد؛ یعنی باید در آن مسائل از مرجع تقلیدی تبعیت کند تا به اصطلاح اعمال و رفتار او مستند باشد و حجت شرعی داشته باشد. به متخصصین علوم اسلامی، مرجع تقلید یا مجتهد می‌گویند که باید از یکی از آنان که اعلم و داناتر است تقلید کرد. بنابراین از زمانی که فردی بالغ می‌شود باید تقلید کند، خواه بلوغ او در اول سال و ماه شمسی باشد یا در اول سال و ماه قمری یا نیمه سال و ماه و یا در وقت دیگری پیش آید.
علایم بلوغ در پسران چند چیز است: محتلم شدن، روئیدن موی درشت بالای عورت، رسیدن به 15 سال قمری یعنی 14 سال و 7 ماه شمسی. لازم نیست این سه علامت با هم پیدا شود، بلکه هر کدام از این سه علامت زودتر محقق شد معلوم می‌شود که پسر بالغ شده است.
علایم بلوغ در دختران مانند پسران است؛ فقط در علامت سوم (سن بلوغ دختران) متفاوت هستند. دختران در سن 9 سال قمری یعنی 8 سال و 9 ماه شمسی بالغ می‌شوند.
منبع: توضیح المسائل مراجع، ج 2، مسئله 2252

نویسنده:سید امیرحسین کامرانی راد/http://rasekhoon.net

بازدید : 602
يکشنبه 13 ارديبهشت 1399 زمان : 13:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

دعای روز هشتم

اَللّهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ رَحْمَةَ الاْیْتامِ وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ وَاِفْشآءَ السَّلامِ وَصُحْبَةَ الْکِرامِ بِطَوْلِکَ یا مَلْجَاَ الاْمِلینَ
خدایا روزیم گردان در این ماه مهرورزى نسبت به یتیمان و خوراندن طعام و به آشکار کردن سلام و هم نشینى با کریمان به فضل و کرمت اى پناه آرزومندان

زلال وحی

طرق دعوت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)
خداوند متعال در آیه‌ی 125 سوره‌ی مبارکه نمل می‌فرماید:
ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنه و جاء لهم بالتی هی احسن.
به اتفاق مفسرین سه وسیله‌ی مختلف برای دعوت و هدایت مردم در این آیه‌ی شریف ذکر شده و هر یک از آنها برای یک مورد مخصوص است. چون مقام دعوت و تربیت است با کلمه «رب» تعبیر شده: مردم را به راه پرودگارت بخوان، آن راهی که مردم باید پرورش داده شوند و به آن راه تربیت شوند.
مردم را بخوان با چه وسیله؟ به وسیله‌ی حکمت، حکمت یعنی سخن متقن و محکم که قابل خدشه و تشکیک نیست. یعنی مردم را با برهان، حکمت، علم صددرصد خالص و عقل خالص به راه پرودگارت بخوان.
مفسرین گفته اند دعوت کردن به وسیله‌ی حکمت، برهان، دلیلی عقلی و علمی‌برای یک دسته‌ی خالص است که استعداد آن را دارند.
«والموعظة الحسنة» یعنی مردم را به وسیله‌ی موعظه‌ی خوب، پند و اندرزهای دلپسند به راه پروردگارت بخوان بعضی از مردم استعداد بیان عقلی و علمی‌ندارد. اگر مسایل علمی‌برای آنها مطرح شود، گیج می‌شوند. اکثر مردم در مرحله‌ی دل و احساساتند نه در مرحله‌ی مغز و عقل و فکر. راه هدایت آنها پند و اندرز است. با تمثیل، قصه و حکایت و هرچیزی که دل آنان را نرم کند، باید آنها را هدایت کرد. «جادلهم بالتی هی احسن» اگربا کسی روبرو شوی که غرضش کشف حقیقت نیست، آمده برای مجادله و حرف زدن و ایراد گرفتن، تو هم با چنین شخصی مجادله کن. اما تو به نحو احسن مجادله کن. در مجادله از راه حق وحقیقت خارج نشو، در مجادله بی انصافی نکن، دروغ به کار نبرو امثال اینها.(1) اینها سه طریق دعوتی است که خداوند متعال پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) را مأمور انجام آن نموده است که برای ما الگو و راه گشاست.
منبع: ده گفتار، علامه شهید مطهری (رحمت الله علیه) صفحه‌های 197 تا 199.

کلام نور

گهرهای رضوی
قال الامام الرِّضا : عَلَیکَ بِطاعَةِ الأبِ وَبِرِّهِ وَالتَّوَاضُعِ والخُضُوعِ وَالإعظَامِ وَالإکْرَامِ لَهُ وَ حَفْضِ الصَّوْتِ بِحَضْرَتِةِ ؛
حضرت امام رضا(علیه السلام) می‌فرمایند: بر تو باد که از پدر فرمانبرداری کنی ، به او نیکی کنی ، دربرابرش فروتنی وکرنش وبزرگداشت واحترام داشته باشی وصدایت را در حضور او پایین بیاوری
منبع: فقه الرضا سلام‌الله‌علیه ص 334
قال الإمام الرِّضا سلام‌الله‌علیه: بِرُّالْوَالِدَینِ وَاجِبٌ وَ إنْ کانَا مُشْرِکَینِ وَ لاطَاعَةَ لَهُمَا فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِقِ .
حضرت امام رضا(علیه السلام) می‌فرمایند: نیکی به پدر ومادر واجب است ، هرچند مشرک باشند ، ولی درراه معصیتِ آفریدگار، اطاعت از آن دوجایز نیست.
منبع: بحارالانوار، ج71، ص72
قال الإمام الرِّضا(سلام‌الله‌علیه): لَتَأمُرَنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلَتَنَهَنَّ عَنِالْمُنْکَرِاَوْلَیَسْتَعْمِلَنَّ عَلَیْکُمْ شِرَارُ‌‌کُمْ فَیَدْعُوخِیَارُکُمْ فَلاَیُسْتَجَابُ‌ لَهُمْ .
حضرت امام رضا(علیه السلام) می‌فرمایند: حتماً‌ امربه معروف ونهی ازمنکرکنید، وگرنه اشرارتان برشما مسلط وحاکم می‌شوند آنگاه خوبانتان هم دعا می‌کنند، امّا دعایشان مستجاب نمی‌شود.
منبع: وسایل الشیعه، ج11، ص394
قال الإمام الرِّضا (سلام‌الله‌علیه) : مَنْ فَرَّجَ عَنْمُؤمِنٍ فَرَّجَ اللهُ وَعَنْ قَلْبِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.
حضرت امام رضا(علیه السلام) می‌فرمایند: کسی که گره ازکارمؤمنی بگشاید وشادش کند، خداوند هم درروزقیامت ، کاربسته‌ی او را می‌گشاید.
منبع: اصول کافی ، ج2،‌ ص200

حکمت‌های شگرف

حکمت 85نهج البلاغه: پرهیز از ادعاهاى علمى(علمى اخلاقى)
قَالَ الامام علیٌ [علیه السلام] مَنْ تَرَکَ قَوْلَ لَا أَدْرِى أُصِیبَتْ مَقَاتِلُهُ .
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند : کسى که از گفتن "نمى دانم" روى گردان است ، به هلاکت و نابودى مى رسد.
حکمت 86 : برترى تجربه پیران از قدرتمندى جوانان (اخلاقى، تجربى)
وَ قَالَ [علیه السلام] رَأْیُ الشَّیْخِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ جَلَدِ الْغُلَامِ وَ رُوِیَ مِنْ مَشْهَدِ الْغُلَامِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : اندیشه پیر در نزد من از تلاش جوان خوشایندتر است .
(و نقل شده که تجربة پیران از آمادگى رزمى جوانان برتر است .)
حکمت 87 : ارزش استغفار (طلب بخشش از خدا) (اخلاقى، معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] عَجِبْتُ لِمَنْ یَقْنَطُ وَ مَعَهُ الِاسْتِغْفَارُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : در شگفتم از کسى که مى تواند استغفار کند و نا امید است.
حکمت 88: دو عامل ایمنى مسلمین (اخلاقى ، معنوى)
وَ حَکَى عَنْهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْبَاقِرُ [علیه السلام] أَنَّهُ
قَالَ کَانَ فِى الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَکُمُ الْآخَرَ فَتَمَسَّکُوا بِهِ أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِى رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِى فَالِاسْتِغْفَارُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ .قال الرضى و هذا من محاسن الاستخراج و لطائف الاستنباط .
و درود خدا بر ایشان، (امام باقر [علیه السلام] از حضرت امیر المؤمنین [علیه السلام] نقل فرمودند) :
دو چیز در زمین مایة امان از عذاب خدا بود : یکى از آن دو برداشته شد ، پس دیگرى را دریابید و بدان چنگ زنید ، اما امانى که برداشته شد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود و امان باقیمانده ، استغفار کردن است که خداى بزرگ به رسول خدا فرمود " : خدا آنان را عذاب نمى کند در حالى که تو در میان آنانى ، و عذابشان نمى کند تا آن هنگام که استغفار مى کنند."
(این یک نمونه از بهترین استفاده‌ها و لطیف ترین استنباط‌ها از آیات قرآن است.)
حکمت 89 : راه اصلاح دنیا و آخرت (اخلاقى، تربیتى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْیَاهُ وَ مَنْ کَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ کَانَ عَلَیْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : کسى که میان خود و خدا را اصلاح کند ، خداوند میان او و مردم را اصلاح خواهد کرد، و کسى که امور آخرت را اصلاح کند ، خدا امور دنیاى او را اصلاح خواهد کرد ، و کسى که از درون جان واعظى دارد ، خدا را بر او حافظى است .
حکمت 90: شناخت عالم آگاه (علمى ، اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْفَقِیهُ کُلُّ الْفَقِیهِ مَنْ لَمْ یُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ لَمْ یُؤْیِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ وَ لَمْ یُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَکْرِ اللَّهِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : فقیه کامل کسى است که مردم را از آمرزش خدا مأیوس ، و از مهربانى او نومید نکند و از عذاب ناگهانى خدا ایمن نسازد.
حکمت 91 : راه درمان روان (روانکارى ، روانشناسى بالینى) (علمى،اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : همانا این دل‌ها همانند بدن‌ها افسرده مى شوند ، پس براى شادابى دل‌ها ، سخنان زیباى حکمت آمیز را بجویید
حکمت 92 : والاترین دانش(علمى ، تربیتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَوْضَعُ الْعِلْمِ مَا وُقِفَ عَلَى اللِّسَانِ وَ أَرْفَعُهُ مَا ظَهَرَ فِى الْجَوَارِحِ وَ الْأَرْکَانِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : بى ارزش ترین دانش ، دانشى است که بر سر زبان است ، و برترین علم ، علمى است که در اعضا و جوارح آشکار است.
حکمت 93: فلسفة آزمایشها (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَا یَقُولَنَّ أَحَدُکُمْ اللَّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْفِتْنَةِ لِأَنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ إِلَّا وَ هُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى فِتْنَةٍ وَ لَکِنْ مَنِ اسْتَعَاذَ فَلْیَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلَّاتِ الْفِتَنِ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَقُولُ وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ وَ مَعْنَى ذَلِکَ أَنَّهُ یَخْتَبِرُهُمْ بِالْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ لِیَتَبَیَّنَ السَّاخِطَ لِرِزْقِهِ وَ الرَّاضِیَ بِقِسْمِهِ وَ إِنْ کَانَ سُبْحَانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ لَکِنْ لِتَظْهَرَ الْأَفْعَالُ الَّتِى بِهَا یُسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ لِأَنَّ بَعْضَهُمْ یُحِبُّ الذُّکُورَ وَ یَکْرَهُ الْإِنَاثَ وَ بَعْضَهُمْ یُحِبُّ تَثْمِیرَ الْمَالِ وَ یَکْرَهُ انْثِلَامَ الْحَالِ .قال الرضى و هذا من غریب ما سمع منه فى التفسیر .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : فردى از شما نگوید ک خدایا از فتنه به تو پناه مى برم ، زیرا کسى نیست که در فتنه اى نباشد، لکن آن که مى خواهد به خدا پناه بُرد ، از آزمایش‌هاى گمراه کننده پناه ببرد ؛ همانا خداى سبحان مى فرماید: " بدانید که اموال و فرزندان شما فتنه شمایند "
معنى این آیه این است که خدا انسان‌ها را با اموال و فرزندانشان مى آزماید ، تا آن کس که از روزى خود نا خشنود ، و آن که خرسند است ، شناخته شوند ، گرچه خداوند به احوالاتشان از خودشان آگاه تر است ، تا کردارى که استحقاق پاداش یا کیفر دارد آشکار نماید چه آن که بعضى مردم فرزند پسر را دوست دارند و فرزند دختر را نمى پسندند و بعضى دیگر فراوانى اموال را دوست دارند و از کاهش سرمایه نگرانند.
حکمت 94: شناخت نیکى‌ها و خوبیها (اخلاقى،تربیتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] : وَ سُئِلَ عَنِ الْخَیْرِ مَا هُوَ فَقَالَ لَیْسَ الْخَیْرُ أَنْ یَکْثُرَ مَالُکَ وَ وَلَدُکَ وَ لَکِنَّ الْخَیْرَ أَنْ یَکْثُرَ عِلْمُکَ وَ أَنْ یَعْظُمَ حِلْمُکَ وَ أَنْ تُبَاهِیَ النَّاسَ بِعِبَادَةِ رَبِّکَ فَإِنْ أَحْسَنْتَ حَمِدْتَ اللَّهَ وَ إِنْ أَسَأْتَ اسْتَغْفَرْتَ اللَّهَ وَ لَا خَیْرَ فِى الدُّنْیَا إِلَّا لِرَجُلَیْنِ رَجُلٍ أَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ یَتَدَارَکُهَا بِالتَّوْبَةِ وَ رَجُلٍ یُسَارِعُ فِى الْخَیْرَاتِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : ( از امام پرسیدند "خیر" چیست ؟ فرمود ند)
خوبى آن نیست که مال و فرزندت بسیار شود ، بلکه خیر آن است که دانش تو فراوان و بردبارى تو بزرگ و گران مقدار باشد و در پرستش پروردگار در میان مردم سرفراز باشى ، پس اگر کار نیکى انجام دهى شکر خدا به جاى آورى ، و اگر بد کردى از خدا آمرزش خواهى . در دنیا جز براى دو کس خیر نیست:یکى گناهکارى که با توبه جبران کند ، و دیگر نیکوکارى که در کارهاى نیکو شتاب ورزد.
حکمت 95: تقوى و ارزش اعمال (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَا یَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى وَ کَیْفَ یَقِلُّ مَا یُتَقَبَّلُ
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : هیچ کارى با تقوا اندک نیست ، و چگونه اندک است آنچه که پذیرفته شود؟
حکمت 96: ارزش علم و بندگى(اخلاقى،علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِالْأَنْبِیَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ ثُمَّ تَلَا إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الْآیَةَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ وَلِیَّ مُحَمَّدٍ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ إِنْ بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ وَ إِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّدٍ مَنْ عَصَى اللَّهَ وَ إِنْ قَرُبَتْ قَرَابَتُهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : نزدیک ترین مردم به پیامبران، دانا ترین آنان است ، به آنچه که آورده اند.سپس این آیه را تلاوت فرمود : " همانا نزدیک ترین مردم به ابراهیم آنانند که پیرو او گردیدند ، و مؤمنانى که به این پیامبر خاتم پیوستند (سپس فرمودند) دوست محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) کسى است که خدا را اطاعت کند هر چند پیوند خویشاوندى او دور باشد ، و دشمن محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) کسى است که خدا را نافرمانى کند ، هر چند خویشاوند نزدیک او باشد.

عزیز آل یاسین

توسل به حضرت مهدی (سلام الله علیه)
بر اساس آنچه که در روایات آمده است وجود مبارک امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) واسطه میان خداوند سبحان و آفریدگار است. هدایت بندگان وظیفه‌ی ایشان است و برکات زمین و آسمان به یمن وجود مبارکشان است یکی از القاب خاصه‌ی امام زمان «غوث» است که درزیارت‌های معتبر وارد شده است و معنی آن «فریاد رس» است و هنگامی‌تحقق می‌یابد که قوه‌ی شنوایی صاحب آن به گونه‌‌‌ای باشد که هر کس در هر جا و با هر زبان کمک بخواهد بشنود؛ بلکه باید عالم به حال درماندگان باشد و قدرت و توانایی داشته که هرگاه صلاح باشد، او را نجات دهد و شایسته‌ی این مقام نیست مگر کسی که دارای مقام امامت باشد. (1)
چنانچه خود آن حضرت در توقیعی به مرحوم شیخ مفید می‌فرمایند: «فإنّا یحیط علمنا بانبائکم و لا یعزب عنّا شی من اخبارکم و معرفتنا بالزلّل الذی أصابکم، علم ما به خبرهای شما احاطه دارد و هیچ چیز از اخبار شما بر ما پوشیده نمی‌ماند و به بلاهایی که به شما می‌رسد، آگاهی داریم.»
و در ادامه می‌فرمایند: «إنا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم و لولا ذلک لنزل بکم اللأواء واصطلمکم الاعداء، ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی‌کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم و اگر جز این بود، از هر سو گرفتاری به شما روی می‌آورد و دشمنان، شما را از میان می‌بردند.» (2)
با توجه به آنچه که گذشت اهمیت توسل به امام زمان روشن می‌گردد. باید دانست توسل به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به دو منظور انجام می‌گیرد: اول، محکم کردن رابطه‌ی خود با آن حضرت که ثمره اش تقرب به خدا است، چرا که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وسیله و حبل الله است. دوم، در خواست حاجت و رفع گرفتاری‌ها و شداید به این معنی که آن حضرت نزد خداوند متعال واسطه شوند و حاجت انسان را از خداوند بخواهند.

منابع:

1- نجم الثاقب، ص 572
2- بحارالانوار، ج53، ص 175.

مواعظ جاوید

خشم انقلابی نهفته در سینه
  • دنیا امروز گرفتار جهانخواری و غارتگراناست که کشورها را به آتش می‌کشند و غارت می‌کنند و نیز گرفتار وابستگان آنان است که منافع دولت‌ها و کشورهای خود را فدای منافع ابرقدرت‌ها می‌کنند و همچنین گرفتار سازمانهای دست نشانده‌ی قدرت‌های بزرگ به ویژه آمریکاست که با اسم بی محتوا شورای امنیت و عضو بین¬الملل و حقوق بشر و از این قبیل مفاهیم بی محتوا که به قدرتهای بزرگ خدمت می‌کنند و در حقیقت مجری احکام و مقاصد آنان و مأمور محکوم نمودن مستضعفان و مظلومان جهان به نفع قدرت‌های بزرگ جهانخوار می‌باشد. (1)
  • جمهوری اسلامی‌ایران نباید تحت هیچ شرایطی از اصول و آرمانهای مقدس و الهی خود دست بردارد.
    انشاءالله مردم سلحشور ایران کینه و خشم انقلابی و مقدس خویش را در سینه‌ها نگه داشته و شعله‌های ستم سوز آن را علیه آمریکای جهانخوار و اذناب آن به کار خواهند گرفت تا به لطف خداوند بزرگ پرچم اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) بر بام همه‌ی عالم قد برافرازد و مستضعفان و یا برهنگان و صالحان، وارثان زمین گردند. (2)

    منابع:

    1- صحیفه‌ی نور، ج17، ص 179.
    2- صحیفه‌ی نور، ج21، ص 36.

    در محضر ولایت

    این ماه، ماه ضیافت الهى است. پذیرایى خداوند از بندگان خود در این ماه - که یک پذیرایى معنوى است - عبارت است از گشودن درهاى رحمت و مغفرت و مضاعف کردن اجر و ثواب اعمال خیرى که بندگان در این ماه انجام مى‌دهند. روزه‌ى ماه رمضان هم یکى از مواد همین ضیافت عظیم الهى است، که مایه‌ى تصفیه‌ى روح انسان و ایجاد زمینه‌ى طهارت قلبى روزه‌دار است. امام سجاد (علیه‌السّلام) در خطبه‌یى فرمود: «شهر الطّهور و شهر التمحیص»؛ رمضان، ماه پاک شدن و طهارت قلب و ماه مغفرت است؛ چون خداى متعال استغفار را در این ماه بیش از دیگر ایام سال مورد لطف و عنایت خود قرار مى‌دهد. لذا در یک روایت وارد شده است که «فمن لم یغفر له فى رمضان ففى اىّ شهر یغفر له»؛ اگر کسى در ماه رمضان - که درهاى رحمت و مغفرت الهى به روى انسانها گشوده است - نتواند به مغفرت و رحمت الهى دست پیدا کند، پس کِى چنین توفیقى نصیب او خواهد شد؟
    منبع: برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران،29/7/84

    شمیم هدایت

    تربیت فرهنگی:
    تربیت فرهنگی نیز از اقسام تربیت و عامل مهمی‌در کنترل جوان به شمار می‌رود و به دو بخش تقسیم می‌شود:
    1- تربیت آموزشی
    2- تربیت مذهبی
    1- تربیت آموزشی: در تربیت آموزشی، آنچه مورد توجه است، نقش والای معلم و استاد متدین و متعهد در میزان پرورش کسانی است که تربیت آنها را به عهده گرفته اند و اگر با دقت به آن بنگریم، خواهیم دید که به مراتب از تربیت خانوادگی بالاتر است و کار به جایی می‌رسد که: یک معلم خوب و یک استاد متعهد می‌تواند بسیاری از قوانین طبیعی را خنثی کرده و خود آنچه می‌خواهد از نو بسازد.
    2- تربیت مذهبی: اگر نگاهی به تاریخ شیعه بیندازیم، خواهیم دید که آنچه توانسته ما را با وجود موانع بسیار و نشیب و فرازهای کمر شکن، با قوت و قدرت تا به اینجا برساند، ارتباط با روحانیت و رابطه با مسجد و محراب است. در همین مساجد، مردم مسایل اسلام را آموختند، با سیره‌ی ائمه‌ی معصومین (علیهم السلام) آشنا شدند و آنها را در زندگی خود به کار بستند... به جرأت می‌توان گفت که جوانانی دارای نیروی باز دارنده‌ی قوی تر هستند که در رابطه‌ی بیشتر با روحانیت و مسجد و محراب می‌باشند... بدین لحاظ بر پدران و مادران واجب است که فرزندان خود را با مساجد و مجالس مذهبی ودر رأس آنها با روحانیت متعهد و آگاه مرتبط سازند تا خدای ناکرده، شیطان و استعمارگران نتوانند ارتباط آنها را با سرچشمه‌ی زلال جوشان دین و حقایق سازنده، حیاتبخش و جاودانی مکتب اسلام قطع کنند و به مقاصدشوم و اهداف شیطانی خود دست یابند.
    منبع: اخلاق و جوان، حضرت آیت الله العظمی‌مظاهری (دامت برکاته) خلاصه از صفحات 74 تا 79.

    نکته‌های ناب

    الله اکبر
    الله اکبر یعنی الله از بقیه‌ی اسماء بزرگتر است چون هر اسمی‌مظهر صفتی و الله مظهر جمیع اسماء است و پیامبراسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) که مظهر الله است، عبدالله است.(1)
    ز احمد تا احد یک میم فرق است
    جهانی اندر آن یک میم فرق است
    محبت خدا
    بقال، شیر را در ظرف نشسته نمی‌ریزد، آیا خدا محبتش را در دل نشسته می‌ریزد؟! (2)
    انسان
    اکنون می‌دانم دروجود من چنان ذخیره‌ی بزرگی از حیات وجود دارد که دشوار می‌توان آن را مصرف کرد.(3)
    دروغ
    یک دروغ ممکن است دنیا را دور بزند ولی در همین مدت یک راست هنوز دارد بند کفشهای خود را می‌بندد تا حرکت کند. (4)
    فاصله
    در قیامت انسانها فاصله دارند؛ به قدر فاصله‌ی نیتها.(5)

    منابع:

    1- گلشن راز، ص 24.
    2- مثلها و پندها –آیت الله حائری شیرازی (حفظه الله)، جلد 7، ص 64.
    3- داستایوسکی، تسخیر شدگان، ج 2، ص 756.
    4- مارک تواین، نیش و نوش، ص 95.
    5- مثلها و پندها –آیت الله حائری شیرازی (حفظه الله)، جلد 8، ص 77.

    دل نوشته

    این است مقام عاشق تو...!
    مریم سقلاطونی
    اینجا ابتدای مهربانی خداوند است، سحرگاه روشن «اللّهم انّی اسئلکَ من بَهائِکَ بِأبْهاهُ و کُلُّ بهائِکَ بَهی».
    اینجا سحرگاه باران یکریز استجابت است؛
    اینجا آغاز رحمت واسعه نور،
    اینجا آغاز سلام و تحیت است.
    اینجا آغاز شفافیت و آینه‏گی
    اینجا آغاز صمیمیت و جاودانگی،
    اینجا ابتدای مهربانی خداوند است.
    و این منم!
    دور مانده از چشمه‏ساران رحمت
    غرق در لذات ناچیز زمینی
    افتاده در گودال وحشت و تنهایی
    با قلبی آکنده از نفاق
    و عملی لبریز از ریا
    و زبانی سراسر کذب
    و چشمی‌افروخته از خیانت
    هذا مقام العائذ بک من النار
    هذا مقام المستَجیر بک من النار
    هذا مقام المستغیثُ بک من النار
    بگذار اولین کسی باشم که به دعوتت پاسخ گفته است!
    بگذار اولین کسی باشم که حلاوت مهربانی‏ات را چشیده است!
    بگذار اولین کسی باشم که سر بر شانه‏های کریمت گذاشته است!
    ای خدایی که تمام پنجره‏هایت را به رویم گشوده‏ای!
    ای خدایی که تمام چشمه‏هایت را زیر پایم جاری کرده‏ای!
    ای خدایی که از همه سو، به استقبالم آمده‏ای!
    هذا مقام الخائف المستجیر
    این است حال کسی که این روزها به تو رسیده است.
    این است حال کسی که دور مانده بود از هفت شهر مهربانی تو
    این است حال کسی که خودش را باخته بود... خودش را گم کرده بود...
    خودش را کشته بود... خودش را ذره ذره پامال وسوسه‏های شیطانی خویش کرده بود.
    این است حال نزار کسی که اینک گرمای محبت تو، یخ‏های انباشته در درونش را ذوب کرده است.
    این است حال کسی که آواره بود، هراسان بود؛ حال کسی که در گناه مسکن داشت، حال کسی که غرق در لذات زمین بود، حال کسی که گناه مغرورش کرده بود و حال کسی که تو را تازه یافته است؛ در این سحرگاه، در این لحظه‏های توبه و استجابت.
    حال کسی که تازه دریا را یافته است، حال کسی که تازه خودش را یافته است، حال کسی که تازه به لبخند خداوند رسیده است، حال کسی که به لذت آسمانی رسیده است، حال کسی که جز تو کسی را ناجی نمی‏داند.
    هذا مقام الغریب الغریق...
    فرصتی برای صمیمیت دل با گل
    محمد کاظم بدرالدین
    کتاب رمضان، دستاورد نقره‏ای روح انسان است.
    در پرتو تلاش و مجاهدت‏های نفس، سپیده‏باران می‏شویم از سحرهای «ابوحمزه» از شب‏های «افتتاح». رمضان، یعنی دریایی در کنار ما، تا دل‏های غبارآلود را در آن شست‏وشو دهیم.
    رمضان، یعنی باغستانی از عطرهای خدا.
    با حلول رمضان، شیرینی سحرهای مناجات، رنگ می‏گیرد و محبت و قرب، در دل‏های خشکیده بشر جوانه می‏زند.
    باید برای دقیقه‏های سبز این ماه، نوروزی‏ترین تبریک‏ها را فرستاد.
    در سرزمین اردیبهشتی رمضان، هر چه هست، خرمی‌و نشاط است؛ اگر حکمت‏ها را دریابیم.
    اگر بهره‏های معنوی امساک را بدانیم، چشم‏های ما تا رمضان دیگر، زیبا می‏بینند و دهان‏های ما، کلمات خشک دنیا را به کار نمی‏برند.
    رمضان یعنی گشوده شدن درب‏های رو به قرآن، تشنگی برای دریافت حقایق آسمانی.
    گمنام‏ترین لذت‏ها در متن این کشف عرفانی جا دارند.
    رمضان که می‏آید، دل‏ها چون بلبلانِ مست، شیفته گلزار انس می‏شوند.
    رمضان که می‏آید، خلوتکده‏های آبی شب، دریاترین غزل‏ها را می‏سرایند.
    دست‏ها بوی خوش مفاتیح می‏دهند و تسبیح.
    آسمان، چقدر بر این یاس‏های نیایش غبطه می‏خورد.
    رمضان، فرصتی است تا دل با گل صمیمی‏تر باشد.

    یاد ابرار

    اسوی بندگی
    چند سال ازارتحال حضرت آیت الله سید بهاءالدین مهدوی (رحمت الله علیه) می‌گذرد، که هیچ ترک اولی و مکروهی ازایشان دیده نشد و در تمام حرکات و سکناتشان رضای حق را جویا بودند، قلب و جانشان شیفته‌ی اهل بیت (علیهم السلام) و قلب مؤمنین شیفته‌ی صفا و صمیمیت ایشان بود، پناه بی پناهان و یار غریبان و کمک مستمندان و فقرا بودند.
    تا آخرین لحظات عمر پربرکت خویش توصیه به تحصیل رضای خدای متعال و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و والدین و تأکید بر نماز اول وقت و نمز شب داشتند و خود عامل به حق این موارد بودند.
    حضرت آیت الله سید بهاء الدین مهدوی (رحمت الله علیه) در سال 1302 در خانواده‌‌‌ای اهل تقوی و تدین دیده به جهان گشودند. پدر ایشان حضرت آیت الله سید حسن نحوی (رحمت الله علیه) و اجداد مکرمشان همگی از علماء بزرگوار بوده اند. مادر بزرگوارشان نیز بانویی عابده و مجتهده و بسیار متدین و با تقوی بودند.
    معظم له در سن 16 سالگی وارد حوزه علمیه اصفهان شدند و دروس سطح را در محضر اساتید بزرگ آن زمان همچون حضرت آیت الله خادمی‌و حضرت آیت الله فیاض (رحمت الله علیهما) فرا گرفته و سالیانی در محضر حضرت آیت الله حاج آقا رحیم ارباب (رحمت الله علیه) و از ملازمان ایشان بودند و بسیار تحت تأثیر معنوی آن بزرگوار بودند.
    پس از چند سال به حوزه‌ی علمیه نجف عزیمت نمودند و حدود 20 سال در جوار بارگاه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از بزرگان علم و اخلاق از جمله حضرت آیت الله فانی و حضرت امام خمینی و مرحوم شیخ جواد کربلایی و مرحوم آقا جمال گلپایگانی (رحمت الله علیهم) بهره بردند.
    این اسوه‌ی بندگی در سال 1350 هـ.ش به ایران بازگشتند و تا آخر عمر پر برکتشان به ارشاد و ترویج شریعت پرداختند و بالاخره روح ملکوتی آن بزرگوار قفس تنگنای دنیای فانی را شکست و در تاریخ 25/3/82 مطابق با 14 ربیع الثانی 1425هـ.ق در سن 81 سالگی به ملکوت اعلی پیوست و پیکر پاکشان در جوار مرقد شریف امامزاده جعفر و مرتضی (علیهماالسلام) واقع در خیابان‌هاتف اصفهان، آرام گرفت.
    منبع: برگرفته از اسوه‌ی بندگی

    حکایتها و هدایتها

    برترین ایثار
    کودکان عزیز پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلم) ـ حسن و حسین(سلام‌الله‌علیهما) ـ در بستربیماری بودند. حضرت علی(سلام‌الله‌علیه) نذرکردند برای شفای آنان سه روز، روزه بگیرند. همراه حضرت، همسرشان حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) و دو کودکشان و فضّه ـ خدمتکار خانه ـ چنین نذری‌کردند. خدای‌مهربان آن دو کودک را شفا داد و پس از آن، همگی روزه گرفتند.
    موقع افطار بینوایی به درخانه‌آمد و همگی اعضای خانواده نان‌های خود را به او دادند و فردا با آب، نیّت روزه کردند. روز دوم، ناگاه کودک یتیمی‌در خانه را کوبید و دو مرتبه همگی، غذای خود را که برای افطار بود به‌کودک یتیم دادند و روز سوم باز با آب نیّت روزه کردند.
    روز سوم، حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) با آخرین بخش از آردها، نان پختند، موقع افطار ناگاه اسیری به درخانه آمد و تقاضای آب و غذا نمود و این خاندان با کرامت با شدت گرسنگی، همه‌ی نان‌های خود را به او دادند.
    روز چهارم حضرت علی(سلام‌الله‌علیه) و دو فرزندگرامیشان به خانه‌ی پیامبر‌اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلم) رفتند. حضرت نشانه‌های گرسنگی و ایثار را به روشنی در سیمایشان دیدند و فهمیدند که آنان سه روز است که روزه داشتند و افطاری خود را برای خشنودی خداوند انفاق نمودند.
    در این هنگام، فرشته‌ی وحی فرود آمد و پس از رساندن سلام خداوند متعال، گفت:
    ای پیامبر آیاتی را که در شکوه و عظمت خاندانت فرود آمده، به جان بسپار:
    «وَ یُطْعِمُونَ الطَعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسکِیناً وَ یَتِیماً وَ اَسِیراً إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ لانُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءٍ وَ لاشُکُوراً؛
    و به پاس دوستی خداوند، بینوا و یتیم و اسیر را غذا می‌هند. (می‌گویند) ما برای خشنودی خداست که به شما غذا می‌خورانیم و پاداش و سپاسی از شما نمی‌خواهیم»1
    در این موقع پیامبراکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلم) متبسمانه رو به حضرت‌علی(سلام‌الله‌علیه) وخانواده‌شان نمودند و فرمودند:
    خداوند هدیه‌ای آسمانی برای شما آورده است.
    پرسیدند: چه هدیه‌ای؟ حضرت رسول اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلم)فرمودند: سوره‌ی انسان را.
    آنان گرسنگی خود را از یاد برده بودند چرا که خداوندمتعال آنان را از چشمه‌ها و غذاهای بهشتی، که به نیکان وعده داده بود، بهره‌مند ساخته بود.

    پی نوشت :

    1. سوره‌ی انسان، آیات 8 و9.

    منبع: آیه‌ها و قصه‌ها، محمدعلی‌کریمی‌نیا، صفحه‌های59 تا 62 به نقل از تفسیر فخررازی، ج3، ص244.

    معرفی کتاب

    کتابِ امام علی علیه السلام،‌ عدل و تعادل
    چه درگذشته‌ی تاریخ و چه‌دردوران معاصر،افراد‌ زیادی ازدادگری و برابری ، سخن گفته‌اند و در این باره‌ کتابها نوشته‌اند و درضرورت و ارزش عدالت،داد سخن داده‌اند ؛اما بسیارکم اند حکومتگرانی که ژرفای معنای عدل را دریافته باشند وگستره‌ی قلمرو آن را به خوبی بشناسند و عدالت را حیاتی‌ترین قانون بدانند و آن را به« اصلی‌عام، چه در جهان تکوین و چه درنظام تشریع»، باورداشته باشند و بدان عمل کنند و با همه‌ی توان و تمام هستی خود، برای تحقق آن بکوشند.
    افراد بسیاری سعی نمودند که عدالت گستر باشند، ولی به جرأت می‌توان‌گفت ائمه‌ی‌اطهار (علیهم‌‌السلام) ودرصدر ایشان، حضرت‌علی(سلام‌الله‌علیه) را می‌توان"حکومتگزار عادل" نام برد، عدالت در اندیشه‌ی حضرت امام‌علی(سلام‌الله‌علیه) جایگاه ویژه دارد و ازپایگاهی بس بلند بر خوردار است.
    حضرت‌امام‌علی(سلام‌الله‌علیه معیارهای عدالت را به خوبی می‌شناختند، با تربیت درخانه‌ی وحی و اتصّال به علم‌ پیامبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلم)، در زندگی خویش با همه‌ی فراز و نشیب‌ها، عدالت حقیقی را نشان دادند و باژرف‌ترین واژه‌ها وجمله‌ها،آن را باز گفتند.
    کتابِ« امام علی (سلام‌الله‌علیه) ،عدل و تعادل»، پژوهشی است که سعی دارد زوایای گوناگون عدالت را از لابه لای‌ سخنانِ حکمت بار این اسوه‌ی عدل وانصاف، استخراج کند وآن را به تشنگان معرفت،معرّفی نماید.
    مؤلف: محّمد حکیمی
    ناشر:انتشارات‌ِدلیل، قم،1384

    احکام

    پرسش: آیا مى‏شود در ماه رمضان، براى فرار از روزه مسافرت کرد؟
    پاسخ: مسافرت کردن در ماه رمضان - هر چند به عنوان فرار از روزه باشد - اشکال ندارد؛ ولى این امر تا قبل از روز بیست و سوم مکروه است. (1)
    پرسش: آیا گرفتن روزه‏هاى قضا، در سفر صحیح است؟
    پاسخ: خیر، جایز نیست. (2)
    پرسش: کسى که در ماه رمضان در سفر است، آیا مى‏تواند نذرکند روزه‏بگیرد؟
    پاسخ: همه: خیر، جایز نیست. (3)
    پرسش: آیا چشیدن غذا، روزه را باطل مى‏کند؟
    پاسخ: اگر آن را فرو نبرد، اشکال ندارد. (4)

    پی نوشت :

    1- العروة الوثقى، ج 2، شرایط وجوب الصوم، م 4 و 6.
    2- آیات عظام امام، نورى و فاضل، تعلقات على العروة، ج 2، شرایط صحة الصوم، الخامس ؛ آیت الله العظمی‌صافى، هدایة العباد، ج 1، م 1354؛ آیات عظام تبریزى، سیستانى و وحید، منهاج الصالحین، شرایط صحة الصوم؛ آیت الله العظمی‌بهجت، وسیلة النجاة، ج 1، م 1143 و دفترآیت الله العظمی‌خامنه‏اى.
    3- العروة الوثقى، ج 2، نیه الصوم، م 6.
    4- توضیح المسائل مراجع، م 1582.

نویسنده: سید امیرحسین کامرانی راد/http://rasekhoon.net

بازدید : 665
يکشنبه 13 ارديبهشت 1399 زمان : 13:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

بسم الله

ویژه نامه روز هفتم ضیافت الهی

دعای روز هفتم

اَللّهُمَّ اَعِنّى فیهِ عَلى صِیامِهِ وَقِیامِهِ وَجَنِّبْنى فیهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ وَارْزُقْنى فیهِ ذِکْرَکَ بِدَوامِهِ بِتَوْفیقِکَ یا‌هادِىَ الْمُضِلّینَخدایا یاریم کن در این ماه بر روزه و شب زنده داریش و دورم بدار در آن از لغزشها و گناهانش و روزیم کن در آن ذکر خود را بطور دوام و یکسره به توفیق خود اى راهنماى گمراهان

زلال وحی
مردم و نماز

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: امت من چهار گروه هستند.
گروهی نماز می‌خوانند ولی در نمازشان سهل انگارند «ویل» برای آنهاست و «ویل» نام یکی از طبقات زیرین جهنم است. خداوند متعال فرمود: « فویل للصلین الذینهم عن طاتهم ساهون» (1)
گروهی گاهی نمازمی‌خوانند و گاهی نمی‌خوانند پس «غی» مال آنهاست و «غی» نام یکی ازطبقات پایین جهنم است خداوند متعال فرمود: « فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلواة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیّا».(2)
سپس جانشین آن مردم خداپرست قوی شد که نماز را ضایع کرده و از شهوت پیروی می‌کردند و اینها به زودی در «غی» افکنده خواهند شد.
گروهی هیچ وقت نماز نمی‌خوانند «سقر» برای آنهاست. «سقر» هم نام یکی از طبقات زیرین جهنم است که خداوند متعال فرمود: «ما سللکم فی سقر قالوا لم نک من المصلین»، (اهل بهشت از اهل جهنم سؤال می‌کنند) چه چیزی شما را به «سقر» کشاند؟ در جواب می‌گویند: ما از نماز گزاران نبودیم. (3)
گروهی همیشه نماز می‌خوانند و در نمازشان خشوع دارند، خداوند متعال فرمودند: «قدافلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون»، «مؤمنان رستگار شدند. آنهایی که در نمازشان با خشوع هستند.» (4)

پی نوشت‌ها:

1- سوره¬ی ماعون، آیه¬ی 4 و 5.
2- سوره‏مریم، آیه‏ 59 و60
3- سوره¬ی مدثر، آیه¬ی 42.
4- سوره¬ی مؤمنون، آیات 1و 2.
منبع: صدف‌های قرآنی، محمود اکبری، صفحه‌های 169 – 167به نقل از مواعظ العدیده، باب چهارم، ص 122

کلام نور
جایگاه والای روزه و روزه دار

کلمه رمضان از لغت "رمض" گرفته شده و دانایان، لغت رمض را به دو گونه توجیه کرده‌اند:
1_ تابش نور خورشید با حرارت هر چه تمام تر بر ریگ و سنگ
2_ باریدن باران شدید در اواخر پاییز.
اگر رمضان به معنای اول باشد باید گفت: روزه واقعیتی است که همچون حرارت شدید مفاسد و پلیدیها و تجاوزات و طغیانهای غرایز را می‌سوزاند و آدمی‌را به میدان پاکی نزدیک می‌کند.
و اگر به معنای دوم باشد باید گفت: روزه همچون بارانی که طبیعت را شستشو می‌دهد روان انسان را از آلودگی پاک کرده و به آدمی‌نیروی مقاومت داده و جسم را از خطرات رسوبات غذایی به سنگر امان می‌برد و به همین معنا روایتی از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) رسیده آنجا که فرموده‌اند:
« ارمض الله فیه ذنوب المومنین »
رمضان زمانی است که خداوند بخاطر عمل روزه مردم مومن را شستشو داده و پاک می‌کند.
صوم رمضان یعنی: خودداری کردن از آنچه شرع و مکتب الله اجازه نداده و بی‌تردید گروه خودداران در پیشگاه الهی بخاطر اجرای فرمان دوست از اعتبار خاصی برخور دارند، و نزد پروردگار و وجدان خویش رو سپیدند.
از مجموع روایات استفاده می‌شود که روزه عمل ساده‌ای نیست و تنها گرسنگی و تشنگی مایه‌ی بوجود آمدن حقیقت روزه نمی‌باشد، بلکه روزه بزرگترین میدان تمرین برای پاکسازی جسم از امراض گوناگون و تزکیه روان از مفاسد اخلاقی و منور کردن دل به نور خداست.
امام علی(علیه السلام) می‌فرمایند:
به هنگامی‌که آدم به زمین آمد تابش خورشید چهره‌ی دل آرایش را تیره کرد آدم از این پیش آمد دلگیر بود جبرئیل به حضرتش گفت: میل داری رویت سپید گردد؟ گفت آری عرضه داشت روز سیزده و چهارده و پانزده ماه را روزه بگیر هر روزی که روزه گرفت یک سوم کبودی پوست از بین رفت و به روز سوم تمام چهره سپید شد اگر در این روایت جای تاویل باشد باید گفت روزه عامل بدست آوردن آبرو و اعتبار در پیشگاه خداست.
رمضان زمانی است که ابتدایش رحمت، و دهه‌ی دومش زمان غرق شدن در رحمت و عاقبتش آزادی از آتش جهنم است، این آزادی از عذاب آخرت، عکس العمل آزادی انسان از سوء خلق طغیان غرایز و شهوات و بد کرداری بوسیله‌ی روزه ماه رمضان است روزه‌ای که همراه با شرایط انجام گرفته باشد.
پیامبر عزیز (صلی الله علیه و آله و سلم) در خطبه جمعه آخر شعبان در توضیح برنامه‌های رمضان چنین فرمودند: ماهی بر شما سایه می‌افکند که در ظرف آن لیله‌القدر است، شب قدری که از هزار ماه با ارزشتر است.
خدای بزرگ روزه این ماه را بر شما واجب نموده و یک نماز مستحب را در شب آن مساوی با هفتاد نماز در شبهای دیگر قرار داده آن کسی که در این ماه به کار نیکی دست بزند و برنامه خدا پسندانه‌ای انجام دهد ثوابش برابر با واجبی از واجبات خداست، و هر کس عمل واجبی انجام دهد اجرش به اندازه هفتاد واجب در وقت دیگر است.
آری‌‌‌ای مردم، رمضان ماه استقامت و فراهم آوردن نیرو است و مزد مردم با استقامت بهشت است[1].
رمضان ماه مساوات است ماهی که باید ثروتمندان مادی و معنوی به تمام کمبودهای مردم تهیدست رسیدگی کنند، و دردهای معنوی را درمان نمایند، در این ماه نباید گروهی سیر و دسته‌ای گرسنه باشند، عده‌ای غرق در هدایت، و قشری گرفتار ضلالت، در این ماه است که خداوند روزی بندگان فرمان بر را زیاد می‌کند و این مساله واقعیتی است که قرآن از آن خبر داده « آنگاه که مردم خویشتن داری بدست آرند‌ و از گناه و نافرمانی بپرهیزند تمام درهای برکات آسمان و زمین را به رویشان می‌گشاییم»[2].
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید: « در رمضان چهار برنامه از خداوند بخواهید دو برنامه برای جلب عنایت حق، و دو برنامه از آن برنامه‌هایی که از آن بی‌نیاز نیستند، اما دو برنامه اول یکی قرار گرفتن در حصار توحید و دور شدن از شرک نیستند یکی طلب بهشت، و دیگری آزادی از آتش جهنم.
پیامبر (ص) می‌فرمود: هر آنکس که ماه رمضان را درک کند و خود را در مسیر آمرزش حق قرار ندهد در کدام زمان می‌خواهد به جبران کمبودها برخیزد!
و نیز فرمود: اگر خداوند به آسمانها و زمین درچنان زمانی اجازه سخن گفتن دهد. به تمام روزه داران می‌گفتند برنامه شما به بهشت منتهی می‌گردد، و باز فرمودند: برای بهشت دری است به نام ریان و آن اختصاص به روزه داران دارد، آخرین روزه‌داری که از آن وارد شود بسته می‌گردد.
پیامبر بزرگ می‌فرمود: روزه دار اگر غیبت نکند و بخوابد خوابش عبادت است.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به مردم فرمود: طرحی را به شما بیاموزم که انجامش شیطان را از شما دور خواهد کرد به دوری بین مشرق و مغرب پاسخ گفتند: آری فرمودند: روزه رویش را سیاه می‌کند دستگیری از تهیدستان پشتش را می‌شکند دوستی در راه خدا، و تحمل رنج عمل شایسته ریشه‌اش را می‌کند و توبه و بازگشت به حق رگ و پی او را جدا می‌کند برای هر چیزی زکاتی است و زکات بدن روزه است.
پیشوای اسلام فرمود: به هنگام رمضان در تابستان چون رنج تشنگی به انسان روی آورد خداوند هزار ملک را مامور آدمی‌می‌کند تا بهشت و نعمت الهی را به او بشارت دهند و او را نوازش کنند و چون افطار گردد خطاب می‌رسد چه بوی خوشی داری، سپس به ملائکه می‌فرماید: شاهد باشید مغفرتم را نصیبش کردم.
و نیز فرمود: آنکس که از روی ایمان و عشق به خدا روزه بگیرد و حسابگر باشد و گوش و چشم و زبان را از گناه باز دارد، در حوزه رحمت گذشته و آینده الهی قرار گیرد و اجر ثابت قدمان نصیبش می‌شود[3].
رمضان زمانی است که ابتدایش رحمت، و دهه‌ی دومش زمان غرق شدن در رحمت و عاقبتش آزادی از آتش جهنم است،
امیر المومنین (علیه السلام) می‌فرماید: روزه‌ی جسد خودداری از غذاست ولی با اراده و اختیار خویش البته برای مزد و فرار از عذاب و روزه روان خودداری حواس پنجگانه است از گناه و پاک داشتن دل از تمام عوامل شر، و روزه‌ی دل نیکوتر است از روزه‌ی زبان و روزه زبان بهتر است از روزه شکم[4].

روزه آزمون اخلاص

قال امیرالمومنین علیه السلام: فرض الله ... الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق
‏امام على علیه السلام فرمودند:خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید[5].

روزه یاد آور قیامت

قال الرضا علیه السلام: انما امروا بالصوم لکى یعرفوا الم الجوع و العطش فیستدلوا على فقر الاخر.
امام رضا علیه السلام فرمودند: مردم به انجام روزه امر شده‏اند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بیچارگى آخرت را بیابند[6].

روزه چشم و گوش

قال الصادق علیه السلام: اذا صمت فلیصم سمعک و بصرک و شعرک و جلدک.
امام صادق علیه السلام فرمودند: آنگاه که روزه مى‏گیرى باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه‏دار باشند.«یعنى از گناهان پرهیز کند[7].

روزه اعضا و جوارح

عن فاطمه الزهرا سلام الله علیها: ما یصنع الصائم بصیامه اذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه.
حضرت زهرا علیها السلام فرمودند: روزه‏دارى که زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نکرده روزه‏اش به چه کارش خواهد آمد[8].
از مجموع روایات استفاده می‌شود که روزه عمل ساده‌ای نیست و تنها گرسنگی و تشنگی مایه‌ی بوجود آمدن حقیقت روزه نمی‌باشد، بلکه روزه بزرگترین میدان تمرین برای پاکسازی جسم از امراض گوناگون و تزکیه روان از مفاسد اخلاقی و منور کردن دل به نور خداست.
با چنین روزه‌ای روزی فراوان می‌گردد، و اجتماع سالم گشته و آدمی‌در پیشگاه حق کسب آبرو می‌کند و در جهان بعد از بهشت بهره‌مند شده و از عذاب جهنم دور خواهد ماند.

پی نوشت‌ها:

1- سفینه البحار : ج 2 ، ص 67.
2- الاعراف : 96.
3- روایات نقل شده بیشترش در ج 2 سفینه البحار باب صوم است.
4- غررالحکم، ص 460.
5- نهج البلاغه، حکمت 252
6- وسائل الشیعه، ج 4 ص 4
7- الکافى ج 4 ص 87
8- بحار، ج 93 ص 295

حکمت‌های شگرف

حکمت 73 نهج البلاغه: ضرورت خودسازى رهبران و مدیران(اخلاقى ، تربیتى ، مدیریتى)قَالَ الامام علیٌ[علیه السلام] مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ .
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند : کسى که خود را رهبر مردم قرار داد ،باید پیش از آن که به تعلیم دیگران پردازد ، خود را بسازد ، و پیش از آن که به گفتار تربیت کند ، با کردار تعلیم دهد ، زیرا آن کس که خود را تعلیم دهد و ادب کند سزاوار تر به تعظیم است از آن که دیگرى را تعلیم دهد و ادب بیاموزد.
حکمت 74 : ضرورت یاد مرگ(اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : انسان با نَفَسى که مى کشد ، قدمى به سوى مرگ مى رود .
حکمت 75 : توجه به فناپذیرى دنیا(اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] کُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ وَ کُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ .
و درود خدا بر او ، فرمود : هر چیز که شمردنى است پایان مى پذیرد ، و هر چه را که انتظار مى کشیدى ، خواهد رسید.
حکمت 76 : روش تحلیل رویدادها (روش تجربى) (اخلاقى ، علمى ، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ الْأُمُورَ إِذَا اشْتَبَهَتْ اعْتُبِرَ آخِرُهَا بِأَوَّلِهَا .
و درود خدا بر او ، فرمود : حوادث اگر همانند یکدیگر بودند ، آخرین را با آغازین مقایسه و ارزیابى مى کنند .
حکمت 77 : دنیا شناسى (امام و ترک دنیاى حرام) (اخلاقى)
وَ مِنْ خَبَرِ ضِرَارِ بْنِ حَمْزَةَ الضَّبَائِیِّ عِنْدَ دُخُولِهِ عَلَى مُعَاوِیَةَ وَ مَسْأَلَتِهِ لَهُ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ قَالَ فَأَشْهَدُ لَقَدْ رَأَیْتُهُ فِى بَعْضِ مَوَاقِفِهِ وَ قَدْ أَرْخَى اللَّیْلُ سُدُولَهُ وَ هُوَ قَائِمٌ فِى مِحْرَابِهِ قَابِضٌ عَلَى لِحْیَتِهِ یَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِیمِ وَ یَبْکِى بُکَاءَ الْحَزِینِ وَ یَقُولُ یَا دُنْیَا یَا دُنْیَا إِلَیْکِ عَنِّى أَ بِى تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَیَّ تَشَوَّقْتِ لَا حَانَ حِینُکِ هَیْهَاتَ غُرِّى غَیْرِى لَا حَاجَةَ لِى فِیکِ قَدْ طَلَّقْتُکِ َلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِیهَا فَعَیْشُکِ قَصِیرٌ وَ خَطَرُکِ یَسِیرٌ وَ أَمَلُکِ حَقِیرٌ آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِیقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِیمِ الْمَوْرِدِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : (ضرار بن ضمرة ضبایى از یاران امام به شام رفت بر معاویه وارد شد . معاویه از او خواست از حالات امام بگوید ، گفت على [علیه السلام] را در حالى دیدم که شب ، پرده‌هاى خود را افکنده بود ، و او در محراب ایستاده ، محاسن را به دست گرفته ، چون مار گزیده ، به خود مى پیچید ، و محزون مى گریست و مى گفت :) اى دنیا !!! اى دنیاى حرام ! از من دور شو ، آیا براى من خود نمایى مى کنى ؟ یا شیفتة من شده اى تا روزى در دل من جاى گیرى ؟ هرگز مباد! غیر مرا بفریب ، که مرا در تو هیچ نیازى نیست ، تو را سه طلاقه کرده ام ، تا بازگشتى نباشد ، دوران زندگانى تو کوتاه ، ارزش تو اندک و آرزوى تو پُست است . آه از توشة اندک ، و درازى راه ، و دورى منزل ، و عظمت روز قیامت !
حکمت 78: شناخت جایگاه جبر و اختیار(اعتقادى)
وَ مِنْ کَلَامٍ لَهُ [علیه السلام] لِلسَّائِلِ الشَّامِیِّ لَمَّا سَأَلَهُ أَ کَانَ مَسِیرُنَا إِلَى الشَّامِ بِقَضَاءٍ مِنَ اللَّهِ وَ قَدَرٍ بَعْدَ کَلَامٍ طَوِیلٍ هَذَا مُخْتَارُهُ
وَیْحَکَ لَعَلَّکَ ظَنَنْتَ قَضَاءً لَازِماً وَ قَدَراً حَاتِماً لَوْ کَانَ ذَلِکَ کَذَلِکَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ وَ سَقَطَ الْوَعْدُ وَ الْوَعِیدُ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْیِیراً وَ نَهَاهُمْ تَحْذِیراً وَ کَلَّفَ یَسِیراً وَ لَمْ یُکَلِّفْ عَسِیراً وَ أَعْطَى عَلَى الْقَلِیلِ کَثِیراً وَ لَمْ یُعْصَ مَغْلُوباً وَ لَمْ یُطَعْ مُکْرِهاً وَ لَمْ یُرْسِلِ الْأَنْبِیَاءَ لَعِباً وَ لَمْ یُنْزِلِ الْکُتُبَ لِلْعِبَادِ عَبَثاً وَ لَا خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا ذلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ
و در جواب مرد شامى فرمود : ( مرد شامى پرسید آیا رفتن ما به شام ، به قضا و قدر الهى است ؟ امام با کلمات طولانى پاسخ او را داد ، که برخى از آن را برگزیدیم.)
واى بر او ! شاید قضاء لازم ، و قَدُر حُتمى را گمان کرده اى ؟ اگر چنین بود ، پاداش و کیفر ، بشارت و تهدید الهى ، بیهوده بود ! خداوند سبحان ! بندگان خود را فرمان داد در حالى که اختیار دارند ، و نهى فرمود تا بترسند ، احکام آسانى را واجب کرد ، و چیز دشوارى را تکلیف نفرمود ، و پاداش اعمال اندک را فراوان قرار داد با نافرمانى بندگان مغلوب نخواهد شد ، و با اکراه و اجبار اطاعت نمى شود ، و پیامبران را به شوخى نفرستاد ، و فرو فرستادن کُتُب آسمانى براى بندگان بیهوده نبود . و آسمان و زمین و آنچه را در میانشان است بى هدف نیافرید.
حکمت79 : ارزش حکمت و بى لیاقتى منافق (علمى، معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] خُذِ الْحِکْمَةَ أَنَّى کَانَتْ فَإِنَّ الْحِکْمَةَ تَکُونُ فِى صَدْرِ الْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِى صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْکُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِى صَدْرِ الْمُؤْمِنِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : حکمت را هر کجا که باشد ، فراگیر ، گاهى حکمت در سینه منافق است بى تابى کند تا بیرون آمده و با همدمانش در سینة مؤمن آرام گیرد.
حکمت 80: مؤمن و ارزش حکمت (علمى ، معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْحِکْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَخُذِ الْحِکْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : حکمت ،گمشدة مؤمن است ، حکمت را فراگیر هر چند از منافقان باشد.
حکمت 81 : میزان ارزش انسان‌ها (ارزش تخصّص و تجربه) (اخلاقى،معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ
قال الرضى و هى الکلمة التى لا تصاب لها قیمة و لا توزن بها حکمة و لا تقرن إلیها کلمة .
و درود خدا بر او ، فرمود : ارزش هر کس به مقدار دانایى و تخصّص اوست .
(این از کلماتى است که قیمتى براى آن تصور نمى شود ، و هیچ حکمتى هم سنگ آن نبوده و هیچ سخنى والایى آن را ندارد).
حکمت 82 : ارزش‌هاى والاى انسانى (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أُوصِیکُمْ بِخَمْسٍ لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَیْهَا آبَاطَ الْإِبِلِ لَکَانَتْ لِذَلِکَ أَهْلًا لَا یَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِلَّا رَبَّهُ وَ لَا یَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا یَعْلَمُ أَنْ یَقُولَ لَا أَعْلَمُ وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ یَعْلَمِ الشَّیْ‏ءَ أَنْ یَتَعَلَّمَهُ وَ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِیمَانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لَا خَیْرَ فِى جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ وَ لَا فِى إِیمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ .
و درود خدا بر او ، فرمود : شما را به پنج چیز سفارش مى کنم که اگر براى آن‌ها شتران را پر شتاب برانید و رنج سفر را تحمل کنید سزاوار است : کسى از شما جز به پروردگار خود امیدوار نباشد، و جز از گناه خود نترسد، و اگر از یکى سؤال کردند و نمى داند ، شرم نکند و بگوید نمى دانم ، و کسى در آموختن آنچه نمى داند شرم نکند و بر شما باد به شکیبایى که شکیبایى ، ایمان را چون سر است بر بدن و ایمان بدون شکیبایى چونان بدن بى سر ، ارزشى ندارد.
حکمت 83: روش برخورد با چاپلوسان (اخلاقى، تربیتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لِرَجُلٍ أَفْرَطَ فِى الثَّنَاءِ عَلَیْهِ وَ کَانَ لَهُ مُتَّهِماً أَنَا دُونَ مَا تَقُولُ وَ فَوْقَ مَا فِى نَفْسِکَ .
و درود خدا بر او ، : (به شخصى که در ستایش امام افراط کرد ، و آنچه در دل داشت نگفت).
فرمود : من کمتر از آنم که بر زبان آوردى ، و برتر از آنم که در دل داری.
حکمت 84 : مردم پس از جنگها (سیاسى ، نظامى)
وَ قَالَ [علیه السلام] بَقِیَّةُ السَّیْفِ أَبْقَى عَدَداً وَ أَکْثَرُ وَلَداً .
و درود خدا بر او ، فرمود : باقیماندگان شمشیر و جنگ ، شماره شان با دوام تر ، و فرزندانشان بیشتر است .
منبع: نهج البلاغه

عزیز آل یاسین
لقب قائم برای امام زمان(علیه السلام)

بعضی می‌پرسند: چرا امام زمان (علیه السلام) با کلمه‌ی «قائم» خوانده می‌شود، و علت این که بعضی با شنیدن لقب «قائم» بر می‌خیزند و می‌ایستند، چیست؟
پاسخ: در بسیاری از روایات، آن حضرت با لقب قائم یاد شده و در مورد قائم، بسیار می‌شد که در زمان ائمه (علیهم السلام) بر اثر ظلم و فساد حاکمان غاصب، امامان، به یاد امام زمان (علیه السلام) می‌افتادند و می‌فرمودند: «قائم ما انتقام ما را خواهد گرفت.»
قائم یعنی قیام کننده، نظر به این که قیام و نهضت حضرت مهدی (علیه السلام) جهانی است و در تمام تاریخ بشر چنین قیام و حکومتی نبوده، آن حضرت با این عنوان خوانده می‌شوند. اما این پیروان آن حضرت با شنیدن این لفظ و یا با تلفظ این کلمه بر می‌خیزند ومی‌ایستند، این کار یک نوع عمل مستحبی است و احترام و اظهار پیوند و انتظار آن حضرت است و ضمنا مردم را به یاد نهضت حضرت مهدی (علیه السلام) می‌اندازد و برا‌ی آن‌ها تلقین عملی می‌شود که باید برخاست، نهضت کرد و به زمینه سازی برای ظهور و قیام جهانی امام زمان (علیه السلام) امیدوار بود.
این کار حتی در زمان امام صادق (علیه السلام) در میان شیعیان معمول بوده، حتی نقل شده در خراسان در حضور امام رضا (علیه السلام) کلمه‌ی قائم ذکر شد، امام رضا (علیه السلام) برخواستند و دستشان را بر سر نهادند و فرمودند: «اللهم عجّل فرجه و سهّل مخرجه.» «خداوند بر فرجش شتاب کن، و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان.» (1)

پی نوشت‌ها:

1- بحارالانوار، ج51، ص 30.
منبع: حضرت مهدی (علیه السلام) فروغ تابان ولایت، محمد محمدی اشتهاردی، ص64.

مواعظ جاوید
انقلاب ما محدود به ایران نیست

* مسؤولان ما باید بداننند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت – ارواحنا فداه- است که خداوند بر همه‌ی مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.
* مسایل اقتصادی و مادی اگر لحظه‌‌‌ای مسؤولین را از وظیفه‌‌‌ای که بر عهده دارند منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. دولت جمهوری اسلامی‌تمامی‌سعی و توان خود را در اداره‌ی هرچه بهتر مردم بنماید، ولی این بدان معنا نیست ک آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است، منصرف کند. مردم عزیز ایران که حقا چهره‌‌‌ای منور تاریخ بزرگ اسلام در زمان معاصرند، باید سعی کنند که سختی‌ها و فشارها را برای خدا پذیرا گردند تا مسؤولان بالای کشور به وظیفه‌ی اساسی شان که نشر اسلام در جهان است، برسند.
منبع: صحیفه‌ی نور، ج21، ص 108.

در محضر ولایت

این ماه، ماه ضیافت الهى است. پذیرایى خداوند از بندگان خود در این ماه - که یک پذیرایى معنوى است - عبارت است از گشودن درهاى رحمت و مغفرت و مضاعف کردن اجر و ثواب اعمال خیرى که بندگان در این ماه انجام مى‌دهند. روزه‌ى ماه رمضان هم یکى از مواد همین ضیافت عظیم الهى است، که مایه‌ى تصفیه‌ى روح انسان و ایجاد زمینه‌ى طهارت قلبى روزه‌دار است. امام سجاد (علیه‌السّلام) در خطبه‌یى فرمود: «شهر الطّهور و شهر التمحیص»؛ رمضان، ماه پاک شدن و طهارت قلب و ماه مغفرت است؛ چون خداى متعال استغفار را در این ماه بیش از دیگر ایام سال مورد لطف و عنایت خود قرار مى‌دهد. لذا در یک روایت وارد شده است که «فمن لم یغفر له فى رمضان ففى اىّ شهر یغفر له»؛ اگر کسى در ماه رمضان - که درهاى رحمت و مغفرت الهى به روى انسانها گشوده است - نتواند به مغفرت و رحمت الهى دست پیدا کند، پس کِى چنین توفیقى نصیب او خواهد شد؟
منبع: برگزیده یانات مقام معظم رهبری در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران،29/7/84

شمیم هدایت
شرایط دعا

آیت الله میرزا جواد ملکى تبریزى (رحمت الله علیه) شرایط دعا را این گونه بیان کرده‏اند:
1) حضور قلب؛
2) خضوع و فروتنى؛
3) امیدوارى؛
4) شناخت‏خدا و اعتقاد به قدرت او و علم او به نیاز زیرا امیدوارى که یکى از شرایط دعا مى‏باشد در صورتى تحقق مى‏یابد که دعا کننده خداوند را شناخته و علم و قدرت او نسبت‏به خواسته خود باور داشته باشد؛
5) امیدوارى به خدا و قطع امید از دیگران ؛
6) پرهیز از گناه؛
7)گریستن؛
8) سپاس و ستایش خداوند؛
9)ذکر نام‏هاى خدا که مناسب دعایش مى‏باشد و نیز گفتن نعمت‏هاى خداوند و شکر آن، بیان گناهان و آمرزش خواستن براى آن‌ها؛
10) درنگ و عجله نکردن و اصرار و پافشارى در دعا زیرا که خداوند درخواست کننده لجوج را دوست دارد. و حداقل پافشارى این است که دعاى خود را 3 بار تکرار کرده و خواسته خود را 3 بار بگوید؛
11) پنهان کردن دعازیرا هم فرمان خداوند را که پنهانى دعا کنید اجابت کرده و هم از آفت ریا دور مى‏ماند و روایت‏شده دعاى پنهانى برابر با 70 دعاى آشکار است؛
12) شریک ساختن دیگران در دعا؛
13)با دیگران دعا کردن دعا در جمع نیز باعث اجابت است؛
14) تضرع در دعا به همراه قلب خاضع و بدن متواضع و بدون چاپلوسى؛
15) صلوات فرستادن بر حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله وسلم) و آل ایشان نیز در اول و آخر دعا باعث اجابت است؛
16) پاک دلى و روى آوردن با تمام وجود به خداوند؛
17) دعا قبل از بلا چنین دعائى خیلى مؤثرتر از دعایى است که پس از رسیدن بلا و سختى صورت مى‏گیرد؛
18)شریک نمودن دیگران در دعا قبل از خود و براى آنان دعا کردن ؛
19) بلند کردن کف دستها هنگام دعا؛
20)در دست داشتن انگشترى عقیق یا فیروزه؛
21) صدقه دادن؛
22)اوقات خاص از قبیل شب و روز جمعه، وقت نماز عشاء، آخر شب تا طلوع فجر بعد از نمازهاى واجب، 3 شب قدر در ماه مبارک رمضان، هنگام وزیدن بادها و باریدن باران، از بین رفتن سایه‏ها و ... ؛
23) مکان‏هاى خاص، انتخاب مکان‏هاى شریف؛
24) حالات عالى مانند رقت قلب؛
25) طهارت نماز و روزه
منبع: المراقبات، آیت الله میرزا جواد ملکى تبریزى(رحمت الله علیه) ، ابراهیم محدث،صص 257-231

نکته‌های ناب
خوشرویی

احسان بی هزینه :حضرت علی(سلام‌الله‌علیه) می‌فرمایند : البِشْرُإسدَاءُالصَّنیِعَةِ بِغَیرِ مَؤونَةٍ ؛ خوش رویی احسانی است بی هزینه
منبع: غررالحکم ، ج3 ، 15
ثواب خوش رویی :
حضرت فاطمه‌ی زهرا(سلام‌الله‌علیها)می‌فرمایند : بِشْرٌفیِ وَجْهِالمُؤمِنِ یُوجِبُ لِصَاحِبِهِ الجَنَّةَ ؛ خوش رویی هنگام روبرو شدن با مؤمن ، بهشت را بر فرد خوش رو واجب می‌کند.
منبع: بحار الانوار، ج 75 ، ص 401
خوش رویی بامردم :
حضرت علی (سلام‌الله‌علیه) دراین باره می‌فرمایند : فَاخْفِضْ لَهُ جَنَاحَکَ وألِنْ لَهُم جَانِبَکَ وَابْسُطْ لَهُم وَجَهَکَ وآسِ بَیْنَهُم فیِ اللَّحظَةِ والنَّظَرَةِ ؛بال‌های محبت خود رابرآنها بگستر ، وبا آنان نرم خو وگشاده‌رو باش ومساوات را در توجه ونگاه مراعات کن .
منبع: نهج البلاغه ، نامه‌ی 27
فواید خوش رویی :
حضرت امام صادق سلام‌الله‌علیه درباره‌ی فواید خوش رویی می‌فرمایند : البِشْرُالحَسَن وطَلاقَةُ الوَجهِ مَکْسَبةٌ لِلْمَحَبَّةِ وَقُرْبَةٌ مِنَ الله وعَبُوُسُ الوَجْهِ وسُوءُ البِشْر مَکْسَبةٌ لِلْمَقتِ وبُعْدٌ مِن الله ؛ چهره‌ی نیکو وگشاده رویی موجب جلب محبت ونزدیکی به خدا است، تروشرویی وچهره درهم کشیدن ، موجب خشم ودوری از خدا است .
منبع: تحف القول ، ص 217

دل نوشته
ماه مهمانی

عباس محمدی
ماه را در آسمان، مشتاقانه به تماشا می‏رویم تا ماه مبارک را با آمدنش آغاز کنیم. چه مبارک سحری و چه روزهای مهربانی! چه شب‏های صمیمی‏ای.
شب‏هایی آمده‏اند که ما از همه ستاره‏هایی که می‏بینیم، به خدا نزدیک‏تر خواهیم شد. شب‏هایی که فرشته‏ها به ما لبخند خواهند زد و تمام کائنات به ما رشک خواهند برد.
شب‏هایی که بی‏واسطه با خداوند حرف خواهیم زد و خدا ما را در مهربانی خویش شناور خواهد کرد. شب‏هایی که صدای گرامی‌قرآن، لالایی ستاره‏های چشمک‏زن خواهد شد.
صدای بال فرشتگان، آوازهایی خواهند شد که ما را به پرواز پیوند خواهد زد.
دوست دارم نیمه‏شب‏ها با من به کوچه‏های مهربانی خداوند بیایی و ببینی که چگونه کنار گل‏های شمعدانی و بابونه‏های شبنم‏زده، نام خدا را عاشقانه آواز می‏کنم.
این روزها خدا، دروازه‏های آسمان را به ما نشان خواهد داد و دست‏های لبریز دعای ما در کهکشان‏ها جاری خواهد شد.
این شب‏ها، خداوند فانوس‏های مهربانی‏اش را بر سر راه ما خواهد افروخت، تا در بیشه‏های زشت و مه‏آلود گم نشویم.
خدایا! ما با ماه می‏آییم تا مهربانی را در مبارک‏ترین ماه‏ها آغاز کنیم.
دست‏های خالی ما را در آستانه تنهایی و سرگردانی رها مکن.
خدایا! در این ماه مبارک، به مهمانی تو می‏آییم، پس آینه‏های فطرتمان را در غبار جهل و ناآگاهی مپسند.
الهی! سوگند به تو که ما ستاره‏های خاموشیم اگر تو از آفتاب فضلت بر جانمان نتابانی.
خدایا! درهای مهربانی‏ات را در این ماه مهربانی بر ما بگشا تا رستگاری در آستانه خانه‏هایمان، ما را به معراج تو بخواند.
کاش می‏توانستیم تمام سال‏های پیش رو را از روحانیت این ماه لبریز کنیم! کاش تمام روزهای سالمان، بوی مهربانی رمضان را می‏گرفتند! کاش لبخندهایمان تمام سال، مثل همین چند روز صمیمی‏تر می‏شد!
کاش آینه‏هایمان همیشه مثل همین روزهای مبارک رمضان، زلال می‏ماند؛ زلال‏تر از تمام رودهایی که قله‏های سرکش کوه‏ها را به نجابت آرام دریاها پیوند می‏زنند!
خدایا! ماه مهربانی تو آغاز شد؛ ما را مهربان‏ترین مهمانان خویش بخواه.

یاد ابرار
سکان دارتشیع

حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) فرزند عبدالله بن علی از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) است وی در زمان حیات پرثمرش محضر چهار امام معصوم را درک کرده و بهرهای فراوانی برده و سعی در انتقال آموخته‌های ارزشمند خویش به دیگران نموده است.
در روایات متعددی برای زیارت آن حضرت، ثوابی همچون ثواب زیارت حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) بیان شده است. از آن جمله روایت محمدبن یحیی از اهالی ری است که آورده است: بر امام‌هادی (علیه السلام) وارد شدم، آن جناب از من پرسیدند کجا بودی؟ عرض کردم: به زیارت حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) رفته بودم. آن حضرت فرمودند: بدان و آگاه باش اگر قبر عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) را زیارت کرده بودی مثل آن است که حضرت حسین به علی (علیهما السلام) را زیارت کرده بودی.
در آثار علمای شیعه ازایشان به عنوان عابد، زاهد، پرهیزکار، ثقه، دارای اعتقاد نیک و به عنوان محدثی عالی مقام و بزرگ یاد شده است.
منبع: کال الزیارات، باب 7، ص 324.

حکایتها و هدایتها

عدل علوی
شبی از شبهای سرد زمستان ، حضرت علی ( علیه السلا م) از خدمتکار خود پارچه‌‌‌ای به عنوان روانداز خواستند . او قطیفه‌‌‌ای خدمت حضرت آورد . امیرمؤمنان ( علیهم السلا م) پرسیدند : این قطیفه مال کیست ؟
خدمتکار گفت : چون چیز دیگری نیافتم از بیت المال آوردم . حضرت فرمودند :
« در سرما بدون روانداز بمانم ، بهتر از این است که به اموال مردم خیانت کنم . »
و بدین ترتیب حضرت علی( علیهم السلا م) ، شب را در سوز وسرما بدون هیچ رواندازی خوابیدند ، اما از اموال عمومی‌استفاده نکردند .
بخشش کریمانه
حضرت علی ( علیه السلا م) با قدرت بازوی شان و با کار و تلاش ، اموال بسیاری فراهم می‌آوردند که معمولاً همه را به مستمندان می‌بخشیدند . روزی به امام( علیه السلا م) اطلاع دادند که طلحه وزبیر در میان مردم شایعه کرده اند که حضرت علی ( علیه السلا م) فقیر و بی چیزند . حضرت امام علی ( علیه السلا م) به کارگران خود فرمودند :
« پول میوه‌ها و در آمد امسال را از غلات جمع آوری کنید و در جای مخصوصی انباشته سازید.»
آن‌ها نیز همین کار را انجام دادند . سپس به دستور امام( علیه السلا م) ، طلحه وزبیر را آوردند ؛ حضرت خطاب به آن‌ها فرمودند :
« این طلا‌ها ونقره‌ها سرمایه است که با دسترنج خود جمع آوری کرده ام و کسی را در این اموال حقی نیست .»
سپس مولای متقیان حضرت علی ( علیه السلا م) ، همه‌ی این اموال را به فقرا بخشیدند و برای تأمین معاش خود ، شمشیرشان – به غیر از ذوالفقار – را فروختند .
منبع: 63 داستان از زندگانی امام علی ( علیه السلا م) ،‌هادی قطبی ، به ترتیب صفحه‌های 21 و 50

معرفی کتاب
کتاب (مدیریت زمان)

این کتاب به طرح موضوعاتی هم چون: اوقات فراغت ، مهارت مدیریت زمان ، اصول مدیریت زمان ، برنامه نویسی و برنامه ریزی و راه کارهای بهره وری از زمان ازمنظر قرآن وروایات ائمه اطهار ( سلام الله علیهم ) می‌باشد که به همت حجت الاسلام والمسلمین مهدی نیلی پور (زیدعزه ) به رشته‌ی تحریر در آمده و در 4000 نسخه توسط انتشارات پیام صادق اصفهان منتشر شده است که در 50 صفحه و در قطع پالتویی است .

احکام

کیفیت امر به معروف ونهی از منکر در کلام مقام معظم رهبری(مدظله العالی)
سؤال : وظیفه فرزند در برابر پدر ومادر و یا زن در برابر شوهرش ، اگر خمس یا زکات اموال را نپردازد چیست ؟ آیا برای آنان تصرف در مالی که خمس یا زکات آن پرداخت نشده و مخلوط به حرام است ، جایزمی‌باشد؟
جواب : بر آنان واجب است که هنگام مشاهده‌ی ترک معروف ویا انجام حرام توسط پدر ومادر یا شوهر ، به امر به معروف و نهی از منکر در صورت تحقق شرایط آن مبادرت کنند ، ولی تصّرف در اموال آنان اشکال ندارد، مگرآن که یقین به وجود خمس یا زکات در خصوص مالی که مصرف می‌کنند، داشته باشند ، که در این صورت واجب است که از ولّّی امر خمس و زکات نسبت به آن مقدار اجازه بگیرند .
سؤال : روش مناسبی که بهتر است فرزند در برابر پدر و مادری که بر اثر عدم اعتقاد کامل به تکالیف دینی ، به آنها اهمیت نمی‌دهند ، اتخاذ نماید ، کدام است ؟
جواب : واجب است که با زبان نرم ومراعات احترام ایشان به عنوان پدر ومادر ، آنان را امر به معروف ونهی از منکر کند.
سؤال : رابطه با اشخاصی که در گذشته مرتکب اعمال حرامی‌مانند شرب خمر شده اند ، چگونه باید باشد ؟
جواب : معیار وضعیت فعلی اشخاص است ، اگر از آنچه انجام داده اند ، توبه کرده باشند ، معاشرت با آنان مانند معاشرت با سایر مؤمنین است . ولی کسی که در حال حاضر هم مرتکب حرام می‌شود ، ‌باید او را از طریق نهی از منکر از آن کارمنع کرد ، و اگر از انجام فعل حرام اجتناب نمی‌کند مگر با دوری جستن از او ، قطع رابطه و ترک معاشرت با وی از باب نهی از منکر واجب است .
سؤال : آیا جواب ندادن به سلام کسی که فعل حرام انجام می‌دهد ، برای تنبیه او جایز است ؟
جواب : جواب ِ سلام مسلمان شرعاً واجب است ، ولی اگر برخودداری از جواب سلام به قصد نهی از منکر ، عرفاً نهی و منع از منکر صدق کند ، جایز است .
منبع: اجوبۀ الاستفتائات به ترتیب سؤالهای ، 1069 ، 1070 ، 1072 ، 1075
نویسنده: سید امیرحسین کامرانی راد

بازدید : 447
يکشنبه 13 ارديبهشت 1399 زمان : 13:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده
پدر، بچه‌اش را روی دوش گذاشته بود و در خیابان آرام آرام می‌رفت. همین که استاد از داخل ماشین، مرد را دید گفت: آقای مدنی نگه دارید.
ماشین که ایستاد، مرد را سوار کردند. استاد از او پرسید: چرا بچه‌ات را به دوش می‌کشی، چه شده؟
مرد با ناراحتی گفت: مریض است. باید در بیمارستان بستری شود، اما من پول ندارم! نمی‌دانم چه کنم؟
استاد لبخندی زد و گفت: راضی هستی فردا او رادر بیمارستان بخوابانم؟
مرد که از شوق بسیار، اشکش جاری شده بود، پاسخ داد: از خدا می‌خواهم آقا!
آقای مدنی ماشین را روشن کرد و به طرف خانه مرد رفتند. روز بعد کودک را به بیمارستان بردند و استاد هزینه بستری شدن او را پرداخت و به آقای مدنی هم سفارش کرد: هر وقت از این مریض‌ها دیدی، به من بگو!1
نگاهی به برادرش کرد و گفت: محمدتقی! بیا با هم برای پدر و مادرمان مبلغی بفرستیم. محمدتقی با تعجب پاسخ داد: آخر آنها که احتیاج ندارند. برادر بزرگمان کمکشان می‌کند. این بار مرتضی لبخندی زد و گفت: «کمک به پدر و مادر باعث می‌شود که خداوند به انسان توفیق دهد. هرچه ما به آنها بیشتر کمک کنیم و از ما راضی باشیم، خداوند هم توفیقات ما را بیشتر می‌کند.
همیشه همین طور بود. هرگاه پدر و مادرش را می‌دید، دست آنها را می‌بوسید. بچه‌ها هم این کار را از پدرشان یاد گرفتند و دست پدربزرگ و مادربزرگشان را می‌بوسیدند و با احترام کنار آنها می‌نشستند.
از بچه‌ها درباره دوستانشان می‌پرسید: دوست، شخصیت انسان را تغییر می‌دهد. مراقب باشید دوستان شما چه کسانی هستند؟
او مدام این شعر را برای آنها می‌خواند:
«تو اول بگو باکیان دوستی (زیستی)
پس آن‌که بگویم که تو کیستی»
وقتش را طوری تنظیم کرده بود که به همه کارها برسد؛ مطالعه، نوشتن، باغبانی، آبیاری گل‌ها، اسب سواری، پیاده‌روی، گفتن قصه‌هایی از قرآن و آثار ادبی برای فرزندانش، دیدار پدر و مادر و اقوامش، کمک در کارخانه، رسیدگی به درس و مشق بچه‌ها و... . همیشه سفارش می‌کرد: «نباید وقت را تلف کرد. هرچه از دست برود، .. شدنی است، الا عمر و وقت».
مجتبی کار نادرستی انجام داده بود. پدر با ناراحتی نگاهش کرد و به او تذکر داد: پسرم! کار شما درست نبوده است.
گاهی که موضوع خیلی جدی بود، پدر قهر می‌کرد و مجتبی با وجود خردسالی‌اش، احساس عجیبی می‌کرد. انگار دنیا برایش تاریک می‌شد. دلش خیلی می‌گرفت. او از پدر معذرت می‌خواست و دیگر خطایش را تکرار نمی‌کرد.
عالیه خانم داشت از سفر زیارتی مشهد برمی‌گشت. مرتضی، پنیر، کره و نان تازه گرفت و صبحانه را حاضر کرد و هدیه‌ای برای همسرش خرید. او خانه را نیز جارو کرد. همه جا مرتب بود. به اتاق بچه‌ها رفت. آنها را صدا کرد و گفت: بی‌احترامی‌است مادرتان بیاید و شما خواب باشید.» بچه‌ها بلند شدند و مثل پدرشان به استقبال مادر رفتند.2
دور هم توی اتاق نشسته بودند. استاد هندوانه‌ای را با دقت برید و یکی یکی دست بچه‌ها داد. فرزندانش با شادی مشغول خوردن هندوانه شدند. هیچ کدام حتی برای لحظه‌ای فکر نکردند که هندوانه دیگری بیشتر است. مطمئن بودند پدر مثل همیشه، به اندازه و درست به آنها خوراکی داده است.
چند تن از روحانیان محله نزد او آمدند و گفتند: فلانی مدام به شما و کتاب‌هایتان بد و بیراه می‌گوید. دیگر ما را کلافه کرده. اجازه بدهید او را برداریم و شخص دیگری را بیاوریم.
با ناراحتی پاسخ داد: نه! آن بنده خدا هشت فرزند دارد. خدا نکند ما باعث شویم از نان خوردن بیفتد. توهین به من اشکالی ندارد. قاضی نهایی خداست. دعا کنید در پیشگاه او شرمنده نشویم. این چیزها که می‌گذرند.
حرفش تمام شد، عصبانیت آن چند نفر هم به پایان رسید.
برای افطار، دوستش را دعوت کرد و برای او راننده‌ای فرستاد تا او را به خانه‌اش بیاورد. وقتی دوستش رسید، خودش و خانواده‌اش، با پای برهنه به استقبالش رفتند. مرد که خجالت کشیده بود، گفت: آخر آقا! مگر من چه کار کردم که به استقبالم آمدید؟
استاد لبخندی زد و گفت: شما اولاد پیامبر هستید. من به پیامبر(ص) و علی بن ابی‌طالب(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) علاقه خاصی دارم و شما را به چشم دیگری نگاه می‌کنم.
لبخندی زد و دوستش را بوسید و او را در آغوش گرفت و برای پذیرایی به اتاق برد.3
بعضی از پدرها با بچه‌هایشان مثل یک دوست هستند. با آنها بازی می‌کنند، می‌خندند، صحبت می‌کنند و به حرف‌های دوست خود گوش می‌دهند. استاد مطهری نیز این‌گونه بود. او برای فرزندانش، نامه‌های پدرانه‌ای می‌نوشت. او در یکی از نامه‌هایش نوشته بود: «فرزند عزیزم! نور چشم مکرم، علی آقا مطهری! از خداوند متعال سلامت و موفقیت و حسن عاقبت تو را مسئلت دارم. احوال الحمدلله عموماً‌ خوب است. غالباً ذکری از شما هست. امیدوارم در امتحانات موفقیت کامل به دست آوری. فرزند عزیزم! دوستان و رفقایت، خصوصاً هم اتاقی‌هایت را از طرف من سلام برسان. اگر با هم به تهران آمدید، آنها را به منزل بیاور که موجب خوش‌حالی و مسرت ماست. در انتخاب دوست و رفیق بی‌اندازه دقیق باش که مار خوش خط و خال فراوان است. هم‌چنین در مطالعه کتاب‌هایی که به دستت می‌افتد، بر اطلاعات اسلامی‌و انسانیت بیفزا. اگر جلسه‌های خوبی در تبریز هست، در آن شرکت کن. اگر کتابی از این دست لازم شده،‌ پیغام بده برایت بفرستم. حتی الامکان از تلاوت روزی یک حزب قرآن که فقط پنج دقیقه بیشتر طول نمی‌کشد، مضایقه نکن و ثوابش را هدیه روح مبارک حضرت رسول اکرم(ص) بنما که موجب برکت عمر و موفقیت است ان‌شاءالله! لازم به یادآوری نیست که در انجام فرایض، نهایت دقت را داشته باش. احیاناً ممکن است از طرف دانشجویان غیرمذهبی مواجه با برخی سؤالات بشوید که جوابش را خود حاضر نداشته باشید، برای من بنویس! مبلغ یک هزار و پانصد ریال توسط نامه فرستادم.
19/2/56
در نامه‌ای دیگر به دخترش سعیده چنین می‌نویسد: «نور چشم عزیزم، دختر گرامی‌آم! سلامت و سعادت تو را از خداوند متعال همواره مسئلت داشته و دارم و خوش‌وقتم که خداوند دعاهای نیمه شب مرا درباره تو مستجاب فرموده و تو را سعادتمند و خوشبخت فرمود. من دوست دارم که تو هر چه در دل داری، با من در میان بگذاری به وسیله نامه یا حضوری، در هر زمینه‌ای و درباره هر مطلبی که باشد، فرقی نمی‌کند.
دختر عزیزم! خداوند متعال می‌فرماید: اگر نعمتی به شما دادم و شما قدر دانستید و حق‌شناسی کردید، بر نعمات خودم بر شما می‌افزایم و اگر دچار طغیان و سرکشی و کفران شدید، .. جانشین نعمت می‌کنم».4
سرانجام استاد مطهریف در خیابان فخرآباد تهران، توسط شخصی وابسته به گروه فرقان به شهادت رسید. ساعت هفت صبح روز چهارشنبه دوازدهم اردیبهشت ماه 1358 بود که امام خمینی پیام تسلیت داد: «من فرزند بسیار عزیزی را از دست داده‌ام و در سوگ او نشستم که از شخصیت‌هایی بوده که حاصل عمرم محسوب می‌شد. من اگرچه فرزند عزیزی که پاره تنم بود، از دست دادم، لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشته و دارد. مطهری که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود، رفت و به ملأ عام پیوست. مرحوم آقای مطهری یک فرد بود، جنبه‌های مختلف در او جمع شده بود و خدمتی که به نسل جوان و دیگران کرده، کم کسی کرده است. آثاری که از او هست، بی‌استثناء همه آثارش خوب است. انسان‌ساز است. برای کشور خدمت کرده در آن خفقان. خدمت‌های بزرگ کرد، الین مرد عالی‌قدر. خداوند به حق رسول اکرم او را با رسول اکرم(ص) محضور بفرماید».5

پی نوشت‌ها :

1.محمد خردمند، دیدار با ابرار 73 (مرزبان بیدار)، ص 148.
2. حسن ابراهیم‌زاده، از چشمه تا دریا، مرکز پژوهش‌های اسلامی‌صدا و سیما، ص 5.
3. نشریه یاران شاهد، شماره 5 و 6، فروردین و اردیبهشت 1385.
4. جلو‌ه‌های معلمی‌استاد مطهری، تهران، انتشارات مدرسه، 1378، چاپ 8، صص 41 و 42.
5. مجله یاران شاهد، ش 5 و 6، فروردین و اردیبهشت 1385.
نویسنده : معصومه سادات میرغنی/راسخون

منبع ماهنامه قاصدک شماره 52

بازدید : 626
پنجشنبه 10 ارديبهشت 1399 زمان : 18:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

دعای روز پنجم

اَللّهُمَّ اجْعَلْنى فیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرینَ وَاجْعَلْنى فیهِ مِنْ عِبادِکَ الصّالِحینَ اْلقانِتینَ وَاجْعَلنى
خدایا قرارم ده در این ماه از آمرزش خواهان و قرارم ده در آن از بندگان شایسته فرمانبردارت و بگردانم
فیهِ مِنْ اَوْلِیاَّئِکَ الْمُقَرَّبینَ بِرَاءْفَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
در این روز از اولیاء مقرب درگاهت به مهرت اى مهربانترین مهربانان
منبع: مفاتیح الجنان

زلال وحی

تفسیر آیه 12 سوره حجرات
خداوند متعال در آیه 12 سوره حجرات می‌فرماید:
« یا اَیُّهَا الذَّینَ آمَنوُا اجْتَنِبُوا کَثِیْراً مَّنَ الظَّنِّ إنَّ بَعْضَ الظَّنَّ إثْمٌ وَلاتَجَسَّسُوا وَلایَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضَاً أیُحِبُّ أحَدُکُمْ أنْ یَأکُلَ لَحْمَ أخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللهَ إنَّ اللهَ تَوَّابُ رَّحِیمٌ ؛‌‌‌ای کسانی که‌ایمان آورده‌اید! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید؛ زیرا بعضی گمان‌ها گناه است. (و درکار دیگران) تجسس نکنید و بعضی از شما دیگری را غیبت نکند، آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده‌ی خود را بخورد! پس آن را ناپسند می‌دانید و از خداوند پروا ‌کنید، همانا خداوند توبه پذیر مهربان است.»
نکته‌ها:
در قرآن کریم نسبت به حسن ظن سفارش و از گمان‌ بد نسبت به مسلمین نهی شده است. (چرا درباره‌ی بعضی شنیده‌ها، حسن ظن ندارید.) سوره‌ی نورآیه‌ی 12 . این آیه برای امنیت وحفظ آبروی مردم ، سوء ظن ، تجسس وغیبت را حرام کرده است .
پیامها:
1) ایمان، تعهد آفرین است وهر کس ایمان دارد باید از یک سری اعمال دوری نماید.
2) برای دوری ازگناهان حتمی‌، باید ازگناهان احتمالی اجتناب کنیم. (چون بسیاری از گمان‌ها،گناه است ، باید از همه‌ی گمان‌های بد ، دوری کنیم .)
3) مردم درجامعه‌ی اسلامی‌باید هم مورد سوء ظن قرار نگیرند وهم کسی درکارشان تجسس نکند وهم درمجالس آبروی‌شان ریخته نشود .
4) برای نهی‌از غیبت باید زمینه‌های غیبت را مسدود کرد. راه ورود به غیبت ، اول سوء ظن ، بعد تجسس و سپس کشف عیب است ؛ لذا قرآن به همان ترتیب نهی کرده است.
5) آبروی انسان مثل گوشت بدن او، وسیله‌ی قوام اوست.
6) همان‌گونه که مرده قدرت ندارد ، شخصی که مورد غیبت است نیز چون حاضر نیست ، قدرت دفاع از خود را ندارد.
7) اگرازبدن زنده قطعه‌ای جدا شود ، امکان پر شدن آن هست ؛ ولی اگر ازمرده‌‌‌ای چیزی کنده شود ، جای آن خالی می‌ماند . غیبت ، بردن آبروی مردم است وآبرو که رفت، دیگر بر‌نمی‌گردد.
8) دراسلام بن بست وجود ندارد، با توبه می‌توان گناه گذشته را جبران کرد.
منبع: تفسیر سوره حجرات، محسن قرائتی ، صفحه‌های61 تا63

کلام نور

رمضان ماه رحمت
قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم): ... و هو شهر اوله رحمة و اوسطه مغفرة و اخره عتق من النار.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمودند: رمضان ماهى است که ابتدایش رحمت است و میانه‏اش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم.
منبع: بحار الانوار، ج 93، ص 342
رمضان ماه خدا
قال امیرالمومنین(علیه السلام): شهر رمضان شهر الله و شعبان شهر رسول الله و رجب شهرى
امام على (علیه السلام) فرمودند: رمضان ماه خدا و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است.
منبع: وسائل الشیعه، ج 7 ص 266، ح 23.

حکمت‌های شگرف

حکمت 49 نهج البلاغه: شناخت بزرگوار و پُست فطرت (اخلاقى، اجتماعى)
قَالَ الامام علیٌ [علیه السلام] احْذَرُوا صَوْلَةَ الْکَرِیمِ إِذَا جَاعَ وَ اللَّئِیمِ إِذَا شَبِعَ .
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند : از یورش بزرگوار به هنگام گرسنگى ، و تهاجم انسان پُست به هنگام سیرى ، بپرهیز.
حکمت 50: راه جذب دلها (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِیَّةٌ فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَیْهِ .
و درود خدا بر او ، فرمودند : دل‌هاى مردم گریزان است ، به کسى روى آورند که خوشرویى کند .
حکمت 51: قدرت و عیب پوشى (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] عَیْبُکَ مَسْتُورٌ مَا أَسْعَدَکَ جَدُّکَ .
و درود خدا بر او ، فرمودند : عیب تو تا آن گاه که روزگار با تو هماهنگ باشد ، پنهان است .
حکمت 52: روش برخورد با شکست خوردگان (اخلاقى ، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَوْلَى النَّاسِ بِالْعَفْوِ أَقْدَرُهُمْ عَلَى الْعُقُوبَةِ .
و درود خدا بر او ، فرمودند : سزاوار ترین مردم به عفو کردن ، تواناترینشان به هنگام کیفر دادن است .
حکمت 53 : شناخت جایگاه سخاوت و ایثارگری (اخلاقى ،اقتصادی، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] السَّخَاءُ مَا کَانَ ابْتِدَاءً فَأَمَّا مَا کَانَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَیَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ .
و درود خدا بر او، فرمود : سخاوت آن است که تو آغاز کنى ، زیرا آنچه با درخواست داده مى شود یا از روى شرم و یا از بیم شنیدن سخن نا پسند است .
حکمت54 : ارزش‌هاى اخلاقى (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَا غِنَى کَالْعَقْلِ وَ لَا فَقْرَ کَالْجَهْلِ وَ لَا مِیرَاثَ کَالْأَدَبِ وَ لَا ظَهِیرَ کَالْمُشَاوَرَةِ .
و درود خدا بر او ، فرمودند : هیچ ثروتى چون عقل ، و هیچ فقرى چون نادانى نیست . هیچ ارثى چون ادب ، و هیچ پشتیبانى چون مشورت نیست .
حکمت 55 : اقسام بردبارى (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الصَّبْرُ صَبْرَانِ صَبْرٌ عَلَى مَا تَکْرَهُ وَ صَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ .
و درود خدا بر او ، فرمودند : شکیبایى دو گونه است : شکیبایى بر آنچه خوش نمى دارى و شکیبایى در آنچه دوست مى داری.
حکمت 56: تهیدستى و تنهایى (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْغِنَى فِى الْغُرْبَةِ وَطَنٌ وَ الْفَقْرُ فِى الْوَطَنِ غُرْبَةٌ .
و درود خدا بر او، فرمودند : ثروتمندى در غربت ، چون در وطن بودن و تهیدستى در وطن ، غربت است.
حکمت 57: ارزش قناعت و خودکفایى(اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا یَنْفَدُ .
قال الرضى و قد روى هذا الکلام عن النبى (صلی الله علیه و آله و سلم)
و درود خدا بر او ، فرمودند : قناعت ، ثروتى است پایان نا پذیر .(این سخن از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز نقل شده است.
حکمت 58 : توانگرى و شهوت‌ها(اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْمَالُ مَادَّةُ الشَّهَوَاتِ .
و درود خدا بر او ، فرمودند : ثروت ، ریشة شهوت‌هاست.
حکمت 59 : ارزش تذکّر دادن اشتباهات (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ حَذَّرَکَ کَمَنْ بَشَّرَکَ .
و درود خدا بر او فرمودند : آن که تو را هشدار داد ، چون کسى است که مژده داد.
حکمت 60: ضرورت کنترل زبان (اخلاقى ، تربیتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] اللِّسَانُ سَبُعٌ إِنْ خُلِّیَ عَنْهُ عَقَرَ .
و درود خدا بر او ، فرمودند : زبان تربیت نشده ، درنده اى است که اگر رهایش کنى مى گزد.
منبع: نهج البلاغه

عزیزآل یاسین

معنای انتظار
انتظار به معنای اشتیاق انسان ، برای دسترسی به وضعی برتر و بالاتر است و این حالتی است که بشر همیشه باید در خود حفظ کند و پیوسته در حال انتظار فرج الهی باشد . 1
انتظار ، یعنی ، دل سرشار از امید بودن نسبت به پایان راه زندگی بشر ، ممکن است کسانی آن دوران را نبینند و نتوانند درک کنند ( فاصله هست ) ؛ اما بلا شک آن دوران وجود دارد . 2

روز وصل

غم مخور ،ایام هجران روبه پایان می‌رود
این خمـــــاری از ســــر ما میــگساران می‌رود
پـــرده از روی مـــــاه خویــش بالا می‌زند
غمزه را سر می‌دهد ، غم از دل وجان می‌رود
بلبـل اندر شاخســـار گـل هویــــدا می‌شود
زاغ با صد شرمســـاری از گلســـــتان می‌رود
محفـل از نور رُخ او ، نور افشـان می‌شود
هر چه غیر ازذکر یار، از یاد رندان می‌رود
ابرها ، از نورخورشید رُخش پنهان شوند
پرده از رخســـار آن سرو خــــرامان می‌رود
وعــده دیدار نزدیک است یاران مژده بـاد
روز وصلـش می‌رسد ، ایام هـجران مـی رود 3

منابع:

(1) بیانات مقام معظم رهبری ، 7/10/75
(2) بیانات مقام معظم رهبری ،30/11/70
(3) دیوان امام خمینی (رحمت الله علیه ) ، ص11

مواعظ جاوید

ولایت فقیه
  • ولایت فقه برای مسلمین یک هدیه‌ی است که خدای تبارک و تعالی داده است.
  • بهترین اصل درقانون اساسی، این اصل ولایت فقیه است. امروز فقهای اسلام حجت بر مردم هستند. «ولی امر» حجت خداست. ملت بی «هادی» نمی‌تواند کاری انجام دهد.
  • ولایتی که در حدیث غدیر است به معنای حکومت است، نه به معنای مقام معنوی. ولایت فقیه است که جلوی دیکتاتوری را می‌گیرد؛ اگر ولایت فقیه نباشد دیکتاتوری می‌شود.
  • من به همه‌ی ملت، به همه‌ی قوا‌ی انتظامی‌اطمینان می¬دهم که امر دولت اسلامی‌اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، آسیبی بر این مملکت وارد نخواهد شد.
    منبع: کلمات قصار امام خمینی (رحمت الله علیه) ص 119.
    در محضر ولایت
    مقام‌ معظم‌ رهبری می‌فرمایند‌:
  • شروع‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان در حقیقت‌ عید بزرگی‌ برای‌ مسلمانهاست‌ و جا دارد که‌ یکدیگر را به‌ استفاده‌ هر چه‌ بیشتر از این‌ ماه‌ توصیه‌ کنید.
  • روزه‌ نعمت‌ بزرگی‌ است‌.... یک‌ مبارزه‌ با نفس‌ است‌، مبارزه‌ با هوی‌ است‌ و مبارزه‌ با هوی‌ در رأس‌ تمام‌ کارهای‌ نیک‌ و خودسازی‌‌هاست‌.
  • یک‌ رکعت‌ نماز شما، یک‌ کلمه‌ ذکر سبحان‌ الله شما،... مختصر صدقه‌ دادن‌ شما، یک‌ صله‌ رحم‌ کوچکی‌ که‌ شما در این‌ ماه‌ بکنید، چند برابر خود این‌ کارها در غیر ماه‌ رمضان است‌. خیلی‌ فرصت‌ خوبی‌ است‌.
  • ماه‌ رمضان فرصتی‌ است‌ که‌ یکی‌ یکی‌ بیماریها را تا آنجا که‌ بشود برطرف‌ کنیم‌، اگر نکنیم‌ این‌ بیماریها مهلک‌ است‌. هلاکت‌ معنوی‌، یعنی‌ برای‌ ابد دچار عذاب‌ الهی‌ شدن‌.
    منبع : حدیث ولایت

    شمیم هدایت

    تأثیر هم نشینی
    از چیزهایی که اهل آتش جهنم بر آن تعقل نکردند و خود از آن یاد می‌کنند، انتخاب همنشین سوء و نارواست.
    «یَا وَیْلَتی لَیْتَنِی لَمْ أتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلاً؛‌‌‌ای کاش! فلانی را به دوستی و همنشینیِ خود نمی‌گرفتم»1
    آشنایی با او بود که مرا با خدا بیگانه ساخت، و دوستی با او بود که زمینه‌ساز دشمنیِ خداوند شد.
    و این آیه از کتاب خدا بیانگر حقیقتی مسلّم است، و آن این‌که: دوست، آشنا و همنشین تأثیری ژرف و عمیق بر انسان دارد و اگر سوء و شوم و بد باشد می‌تواند برای آدمی‌حسرت و زیانی ابدی به بار آورد.
    بیاموز کیمیای سعادت
    ز هم صحبت بد جدایی، جدایی2

    همنشین بر همنشینِ خود تأثیر گذار است، اولیاء دین پیوسته ما را به همنشینی با خوبان و صالحان خوانده‌اند.
    البته نکته‌ای که در خصوص همنشینی قابل تأمل و اهتمام است، این است که همنشینی تأثیری یک جا و دفعی در پی‌ندارد، بلکه به تدریج، آرامی‌و کندی، تأثیر گذار می‌شود؛ به گونه‌ای که در آغاز کار هیچ‌گونه تأثیری آشکار نخواهد بود، اما در پایان کار، همه چیز پیدا و آفتابی می‌شود.
    کسی که همنشینی صالحان و پاکان را برگزیند، محبوب و مطلوب خداوند‌متعال خواهد بود. و نصرت و امداد خداوندی را نصیب خواهد برد.
    رو بجو یار خدایی را تو زود
    چون چنان کردی، خدا یار تو بود3

    و البته در حقیقت می‌توان گفت، که همنشینی با اولیاء خداوند، همنشینی با خداوندمتعال است.
    زیرا به معیت و همراهی وی می‌انجامد.
    هر که خواهد همنشینیِ خدا
    تا نشیند در حضورِ اولیا4

    و با خدا نشستن و با خدا بودن یعنی با همه چیز بودن، و همه چیز را به چنگ آوردن زیرا آنچه مایه‌ی حاجت و نیاز آدمی‌است، در کف با کفایت اوست.
    بنابراین، هیچ چیز جز خداوندمتعال، نیازهای دائم و مستمر آدمی‌را رفع و مرتفع نمی‌سازد.

    پی نوشت :

    1. سوره‌ی فرقان، آیه‌ی28.
    2. حافظ
    3. مثنوی معنوی، دفتر بیست و دوم، بیت23.
    4. مثنوی معنوی، دفتر بیست و دوم، بیت28.

    ، صفحه‌های 93تا101.دامت‌برکاته
    منبع : اخلاق خوبان، استاد حسین انصاریان

    نکته‌های ناب

    حافظ و ماه مبارک رمضان
    از جمله مباحث قرآنی که در اشعار حافظ شیرین سخن خوش نشسته و چون نگین انگشتری، شعرش را زینت بخشیده است مفاهیمی‌چون: رمضان، روزه و شب قدر است که از جمله زیباترین ابیات در دیوان حافظ را شامل می‌شود. «حافظ از روزه همانند نماز غالباً به طنز و از پایان گرفتن ماه روزه به شادی یاد می‌کند.»(1) و این همان مبارزه منفی است که با ریاکاران و روی آوردن به روح دعا، عبادت، نیایش و به طور کلی همه اعمال دینی است.
    او قدر و منزلت روزه و رمضان را می‌داند و به نیکی دریافته که از کرامت این ماه است که چشم حقیقت بین او گشوده خواهد شد و به عوالم بالاتر راه خواهد یافت از این رو می‌گوید:
    روزه هر چند که مهمان عزیز است‌‌‌ای دل
    صحبتش موهبتی دان و شدن انعامی

    او با اشراف به تبعات و دستاوردهای این ماه، هم کیشان و رندان و اهل باطن را فرا می‌خواند که فرصت ماه شعبان را ارج نهاده خود را برای رسیدن ایام ماه رمضان آماده کنند.
    ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید
    از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد

    اگرچه اندیشه عرفانی حافظ و توجه او به عوالم عرفانی او بر هیچ حافظ پژوهی پوشیده نیست اما پارادکسی در این دست از اشعار حافظ وجود دارد که توجه همگان را به خود معطوف ساخته است و حتی گاه افرادی را به اشتباه و داوری سطحی و برداشتهای زمینی از آن انداخته است. اشعار زیر از این گونه اند:

    زان می‌عشق کران پخته شود هر خامی
    گرچه ماه رمضان است بیاور جامی
    زان باده که در میکده عشق فروشند
    ما را دو سه پیمانه بده گو رمضان باش
    ساقی بیار باده که ماه صیام رفت
    در ده قدح که موسم ناموس و نام رفت
    وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیم
    عمری که بی حضور صراحی به جام رفت
    گر فوت شد سحور چه نفصان صبوح هست
    از می‌کنند روزه گشا طالبان یار

    تقریباً در همه ابیاتی که حافظ از روزه و رمضان سخنی به میان آورده آن را با زهدفروشی و می‌همراه کرده است. آنچه مسلم است می‌از جمله مفاهیم بحث برانگیز در اشعار حافظ است که بسیار در مورد آن سخن گفته اند: «این حرف را بارها پژوهندگان حافظ گفته اند که دو باده در حافظ داریم انگوری و عرفانی یا دو معشوق در دیوان مطرح و مخاطب است زمینی انسانی و آسمانی عرفانی. نگارنده به نوع سومی‌از می‌و معشوق در حافظ قائل است و بر آن است که بیشترینه اشعار حافظ در این زمینه سوم است و آن همانا می‌و معشوق ادبی و کنایی است.»(2)
    روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
    می‌زخمخانه به جوش آمده می‌باید خواست
    نوبه زهد فروشان گران جان بگذشت
    وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست

    با توجه به بیت دوم این غزل به نیکی پیداست که این می‌در مقابل زهد فروشی‌های مسلمانان ظاهری که دین را حربه‌‌‌ای برای خود قرار داده اند مطرح شده و منظور التفات به روح و حقیقت روزه و روزه داری است چرا که او نیک می‌داند که ریا از منفورترین گناهان در پیشگاه خداوند است و انسان باید همه ایام و لحظات را غنیمت بداند و نه فقط ماه مقرر شده رمضان را. این مفهوم در این غزل به روشنی تکرار شده است:
    بیا ترک فلک خوان روزه غارت کرد
    هلال عید به دو قدح اسارت کرد
    ثواب روزه و حج قبول آنکس برد
    که خاک میکده عشق را زیارت کرد

    از سویی عشق، اصل اندیشه حافظ را تشکیل می‌دهد و در برخورد شاعر با ماه رمضان و روزه و حتی حج نیز همان نقش همیشگی خود را ایفا می‌کند. پیشتر از خواجه شنیدیم که در زیر گنبد کبود هیچ صدایی خوشتر از صدای عشق نیست و هر انسانی که هنر عشق ورزیدن نیاموخته باشد، به فتوای شاعر جسد متحرکی بیش نیست و می‌توان بر جنازه وی نماز کرد. حافظ پا را ازا ین مرحله نیز فراتر نهاده و یگانه فریادرس انسان را عشق دانسته است.(3) مفهوم شعر فوق به مضمونی دیگر در شعر حافظ تکرار شده است و او چون ترجیع بندی دائم در پی تکرار و القای عشق الهی است:
    عشقت رسد به فریاد گر خود بسان حافظ
    قرآن زبر بخوانی در چارده روایت

    او - که عموماً همه تعابیر مربوط به روزه را با طنز مخصوص خود در مقابل ریاکاران بکار برده- جز یک مورد از چهار مورد تکرار شب قدر دراشعارش، در بقیه موارد از آن به تجلیل و احترام یاد کرده چرا که خود را مدیون و مرهون چنین شبی می‌داند:

    چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
    ** آن شب قدر کزین تازه براتم دادند
    در شب قدر ار صبوحی کرده ام عیبم مکن
    سر خوش آمد یار و جامی‌بر کنار طاق بود
    ** شب قدر است و طی شد نامه هجر
    سلام فیه حتی مطلع الفجر
    ** آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
    یارب این تأثیر دولت از کدامین کوکب است

    حافظ برای رسیدن عید رمضان (فطر) سخت بی تابی می‌کند. علیرغم همه ارادت شاعر به افکار مزدیسنایی و مهرآیینی، هوش و حواس وی بیش از آنکه معطوف عید نوروز باستانی باشد به عید فطر است بدین اعتبار که بسامد ده گانه عید در شعر حافظ، حداقل شش بار از عید رمضان در میان است.
    حافظ منشین بی می‌و معشوقه زمانی
    کا یام گل و یاسمن و عید صیام است
    عید است و آخر گل و یاران در انتظار
    ساقی به روی یار ببین ماه ومی‌بیار

    پی نوشت :

    1- ذهن و زبان حافظ، بهاءالدین خرمشاهی، ص51
    2- تأثیر قرآن و حدیث در ادبیات فارسی، علی اصغر حلبی، ص 198
    3- شولای رمضان برجان و زبان حافظ، محمد قراگوزلو، روزنامه همشهری 77

    دل نوشته

    وقت عطرافشانی رحمت
    نزهت بادی
    تمام دلخوشی ما در اوقات عمری که به بطالت و غفلت می‏گذرد، همین چند دقیقه پیش از فجر روزانه ماه رمضان است؛ وقت شریفی که در آن، ملائک صبح و شام در حال عطرافشانی رحمت و خیر و برکت بر سر و روی مؤمنینی هستند که به گفت‏وگو با معبود خویش دل سپرده‏اند.
    ما را لیاقتی نیست که از اسرار غیبیه سحرهای ماه رمضان، پرده‏برداری کنیم و به عنایات و کرامات نهفته آن پی ببریم. آنچه از دست کوتاه ما برمی‏آید، این است که ما نیز به آیین شب زنده‏داران، دیده از خواب باز گیریم و بسان اولیای خدا، به محراب عبادت پر بگشاییم و به سان آنان با حضرت دوست سخن آغاز کنیم.
    آنچه بر زبان حق ائمه اطهار جاری شده است، بر زبان خویش تکرار کنیم تا شاید آن صفات و اسمای حسنا که تمامیت آن در وجود اهل بیت به ظهور رسیده است، در ما نیز اجلال نزول فرماید و به واسطه دعای آن مقربین عالم ربانی، ابواب عنایت بر روی ما نیز گشوده شود؛ وگرنه ما کجا و آن فرازهای ملکوتی دعای سحر کجا!
    اگر به مدد فیض‏رسان الهی نباشد، کجا می‏توانیم آن ترنم زیبا و قدسی را بر زبان بیاوریم؟
    وقتی تمام دل‏مشغولی‏های آدمی‌به چیزهای حقیر و سخیف دنیوی ختم می‏شود، درک موضوعات عظیم، از توان وی خارج می‏گردد؛ مگر آنکه دست توسل به دامان دل آشنایان کلام اللّه‏ بزنیم و قدم جای پای آنها بگذاریم و جان را از جام شیرین و گوارای دعاهای ایشان سیراب سازیم.
    من بنده مهرپرورده توام
    ای کسی که رحمتت بر غضبت و جمالت بر جلالت پیشی می‏گیرد.
    تو در زبان قدسی خویش فرمودی، هر کس گمانش به من نیکوتر است، من او را بیشتر دوست می‏دارم.
    من چگونه می‏توانم خوف از توفان جلال و جبروت تو را در دل بپرورانم، در حالی که پیش از آن، کشتی دلم در جذبه دریای لطف و جمال تو کرانه گرفته است؟
    من بیش از آنکه از صفات قهریه و جلالیه تو ترسان باشم، از گرداب هولناک گناهان خویش هراسناکم که مرا روز به روز بیشتر در خود فرو می‏کشد و دست توفیق مرا از دامان توبه، کوتاه می‏کند.
    اگرچه همگان تو را با صفات جمال و جلال می‏شناسند، اما من همان بنده مهرپرورده و نازآفریده تو هستم که بر من، جز با روی محبت و رحمت نظر نکردی و به غیر از باب فتح و نصر، چیزی نگشودی.
    عبودیت من در برابر آستان الوهیت تو چون کودکی است ناآموخته و سر به هوا. چنین طفلی کجا می‏تواند هیبت و عظمت و جبروت تو را درک کند؟!
    آنچه او را به درگاه خانه تو می‏کشاند، عشق و امید و ستایش و آرزوست که جز با صفت جمال و رحمت و زیبایی تو، پاسخ نمی‏پذیرد. کجا دیده‏ای سرکشی و نادانی کودکی را با غضب و قهر، تأدیب کنند؟
    از تو می‏خوانم که با وجود گناهان و کوتاهی‏هایم، نگاه ترحم و شفقت خویش را از من بازنگیری!

    یاد ابرار

    اسوه استقامت
    شهید بزرگوار آیت الله حاج شیخ حسین غفاری( رحمت‌‌الله‌علیه) ، مظهر بسیاری از جلوه‌های معنویت بودند.
    عشق سر شاری به حضرت سبحان داشتند.، حتی در شب‌های سختِ زندان رژیم منحوس پهلوی با دست وپای مجروح وتنِ تب دار، با زحمت زیاد وضو می‌گرفتند و نمازشب را با حالتی خاص اقامه می‌کردند. قناعت پیشه ، مهمان نواز واهل بخشش بودند. از این که مردم در حضورشان باشند و وقتشان را بگیرند، خسته نمی‌شدند. وبرای جوانان ارزش خاصی قایل بودند.
    در سال 1341، دراوج مبارزات روحانیت به رهبری امام راحل، ایشان با سخنرانی‌های مستمر خودکوشیدند تا هرچه بیشترجنایات رژیم را افشا کنند.
    ایشان در محرم 1342 ، همزمان با شکل گیری قیام خونین 15 خرداد، مبارزه علیه رژیم منحوس پهلوی را وجهه‌ی همّت خود ساختند وبه روشن‌گری افکارِعمومی‌پرداختند و پس از آن دستگیر و راهی زندان شدند.
    در سال 1350 بار دیگر،دستگیر ودر زندان مورد شکنجه‌های طاقت‌فرسا قرار گرفتند. این اسوه‌ی استقامت طی سال‌های 1353- 1350 ، به مبارزات خود شکل تازه‌ای دادند و کمتر میان آشنایان ظاهر می‌شدند و مخفیانه جنایات رژیم را برای مردم تبیین می‌نمودند.
    برگه‌ی بازجویی شهید آیت الله غفاری ، روح بزرگ و اراده‌ی مصمم و تزلزل ناپذیر ایشان را به خوبی نشان می‌دهد:
    سؤال : نظر شما راجع به شاهنشاه آریا مهر چیست؟
    پاسخ : ایشان با کودتای پدرشان به سر کار آمدند و غاصب اند.
    سؤال : نظر شما نسبت به آقای خمینی چیست؟
    پاسخ : من فکر می‌کنم کسی که می‌تواند ایران را نجات دهد، آیت الله خمینی است.
    در طی این بازجویی‌ها، این پیر شصت ساله‌ی مبارز را تا سر حدّ مرگ مورد شکنجه قرار می‌دادند. و سرانجام در اوج مظلومیت، امّا سرافرازانه درمجلس تنگ وتاریکِ زندان ساواک با دست و پای شکسته و دندانهای خرد شده ومحاسن خونین در 6 دی ماه 1353 ، به دیار ابدیت عروج نمودند.
    منبع: برگرفته از روزها و رویدادها، جمعی از نویسندگان، انتشارات زهد، ج 3 ، صص325-323

    حکایت‌ها و هدایتها

    توسل به حضرت زهرا (سلام الله علیها)
    ام ایمن از زنان بسیار بلند مرتبه و عالی قدر صدر اسلام که همواره در خدمت خاندان نبوت بود، بعد از آن که حضرت فاطمه (سلام الله علیه) از دنیا رفتند، ام ایمن آنچنان ناراحت بود که دیگر نمی‌توانست در مدینه بماند؛ بنابراین عازم مکه شد، در راه در بیابان جحفه تشنگی بر او غلبه کرد و آبی نیز به همراه نداشت و تشنگی او آنچنان شدید گردید که به حد خطر مرگ رسید. در این لحظه متوجه خدا گردید و در حالی که چشمش پر از اشک بود عرض کرد: یا رب اتعطشنی و انا خادمه بنت نبیک؛ پروردگار من! آیا مرا تشنه می‌گذاری با این که من کنیز دختر پیامبرت (فاطمه سلام الله علیها) هستم. پس از دعا، دلوی از آسمان پر از آب بهشت بر او نازل شد، از آن آب آشامید و تا هفت سال دیگر تشنه و گرسنه نشد.
    منبع: داستان صاحبدلال، محمد محمدی اشتهاری.

    معرفی کتاب

    کتابِ « ادیان درخدمت انسان»
    عدالت دراسلام درهمه‌ی زمینه‌ها ،‌ به ویژه درزمینه‌ی اجتماعی واقتصادی ،‌ نه تنها متکی برجهان بینی اسلامی‌است ، بلکه اصولاً خود،‌ پایه‌ای ازجهان بینی به شمارمی‌آید وتأثیر شگرفی برموازین وارکان دیگر دارد.عدالت درهمه‌ی ‌زمینه‌های زندگی فردی واجتماعی انسان ، جاری است ودرقرآن کریم چنان می‌نماید که جهان هستی ، بر آیندی ازعدالت است .
    آنچه خواندید بخشی ازیکی ازمقالات کتابِ «ادیان درخدمت انسانی »‌ اثرامام موسی صدر (رهبر ایرانی الاصل مفقود شیعیان لبنان) بود که درخصوص عدالت اجتماعی واقتصادی دراسلام نوشته شده است .
    این کتاب بعد ازکتاب «نای و نی» ، دومین مجموعه ازدستاورهای فکری امام موسی صدر ومشتمل بر برخی سخنرانی‌ها ، ومصاحبه‌ی ایشان است که در آنها به موضوعات گوناگونی با محوریت : عدالت ، آزادی و ایمان ،‌ پرداخته شده است . دراین مجموعه، ‌هم از آزادی مطبوعات سخن رفته است وهم ازنفس وجایگاه دین دردنیای امروز هم ازتمدن درخشان اسلامی‌صحبت شده است وهم از عدالت دراسلام و...
    این مجموعه‌ی گرانمایه ،‌ با همه‌ی تنوع موضوعات ،‌ دست کم این حُسن را دارد که می‌تواند ما را به دیدگاه و روش و منش امام موسی صدر(‌به عنوان فقیهی سیاستمدار و روشن اندیش) ‌آشنا کند.
    درادامه به مهم ترین عناوین مقالات این مجموعه اشاره می‌شود:
    ادیان درخدمت انسان ، درپاسداشت آزادی ، دین درجهان امروز ، دین ومشارکت اجتماعی جایگاه دین درجنبش‌های رهایی بخش ،‌ اسلام ومخاطب معاصر ، اسلام و ارزش‌ها و مفاهیم اسلامی‌، اسلام وعدالت اجتماعی واقتصادی ،‌ ابعاد اجتماعی اسلام اسلام وخانواده درجامعه پیشرفته ، فرقه‌های اسلامی‌،‌ موعود ومیعاد ‌ اخلاق پیروزی ، شأن امت وسرنوشت آن و...
    ناشر : مؤسسه امام موسی صدر- تهران 1384

    احکام

    پوشش در نماز
    سؤال: فلسفه‌ی حجاب کامل در نماز چیست؟ خدا که با همه محرم است، پس چرا حتی در تاریکی و در تنهایی که هیچ نامحرمی‌هم وجود ندارد، باید بانوان با پوشش کامل نماز بخوانند؟
    پاسخ: با توجه به این‌که خداوندمتعال علیم و حکیم است، پس یکایک احکام حکمت خاصی دارد و لکن پی‌بردن به آن اسرار برای ما هم میسر نیست و چندان هم مهم نیست، چه این که با علم محدود ما از نیاز‌ها، استعدادها و نیز رفع نیاز‌های واقعی و شکوفا کردن استعداد‌ها به نحو صحیح و بدون مخاطرات جسمی‌و روحی، مادی و معنوی، چگونه می‌توان چنین ادعایی نمود.
    علاوه بر این‌که اساس در این احکام، فراخوان بشر به تعبد و اظهار بندگی در مقابل پروردگار است. البته چه بسا ممکن است آگاهی بر این اسرار و حکمت‌ها، حداقل در بعضی افراد موجب تقویت انگیزه‌ی آنها در پیروی از آن دستورات شود و به همین جهت در صدد کنکاش از اسرار و حکمت‌های احکام هستند.
    به هر صورت حجاب و پوشش بانوان در نماز، علل و فلسفه‌های متعددی دارد؛ از جمله:
    الف: این خود نوعی تمرین مستمر و روزانه برای حفظ حجاب می‌باشد و یکی از عواملی است که در پاس داشت دائمی‌پوشش اسلامی‌زن و جلوگیری از آسیب‌پذیری آن، نقش مهمی‌ایفا می‌کند.
    ب: وجود پوششی یک پارچه برای تمام بدن و داشتن پوششی مخصوص برای نماز، توجه و حضور قلب انسان را بیشتر می‌کند و از التفات ذهن به تجملات و چیز‌های رنگارنگ می‌کاهد و ارزش نماز را صد چندان می‌کند.
    ج: داشتن پوشش کامل در پیشگاه خداوند، نوعی ادب و احترام به ساحت قدس ربوبی است. از این رو برای مرد نیز برداشتن عبا و پوشاندن سر در نماز، مستحب است و همین ادب حضور در پیشگاه الهی زمینه‌ساز حضور معنوی و بار یافتن به محضر حق می‌شود.
    افزون بر آن حکم پوشش در نماز، با حفظ حجاب در برابر نامحرم، تفاوت‌هایی دارد و با آن قابل مقایسه نیست؛ مثلاً پوشاندن روی پا در برابر نامحرم واجب است؛ ولی در نماز ـ بدون حضور نامحرم ـ (درنظربعضی ازمراجع) واجب نیست.
    منبع: پرسش‌ها و پاسخ‌ها، گروه محققان نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، ج7، ص312/نویسنده: سید امیرحسین کامرانی راد

بازدید : 505
پنجشنبه 10 ارديبهشت 1399 زمان : 18:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

دعای روز چهارم

اَللّهُمَّ قَوِّنى فیهِ عَلى اِقامَةِ اَمْرِکَ وَاَذِقْنى فیهِ
خدایا نیرو ده مرا در این ماه براى برپا داشتن فرمان و دستورت و بچشان به من
حَلاوَةَ ذِکْرِکَ وَاَوْزِعْنى فیهِ لاِدآءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ وَاحْفَظْنى فیهِ
شیرینى ذکرت و به من یاد ده در این ماه طرز بجا آوردن سپاسگزارى خود را به بزرگواریت و نگاهم دار در آن
بِحِفْظِکَ وَسَِتْرِکَ یا اَبْصَرَ النّاظِرینَ
به نگهدارى و محافظت خود اى بیناترین بینایان

زلال وحی

وظایف قرآنی مسلمانان در برابر پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)
اطاعت از پیامبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلم) :
خداوند متعال در آیه‌ی 80 سوره‌ی نساء می‌فرماید: مَّن یُطِ‍ِ‍عِ الرَّسُولَ فَقَداَطَاعَ اللهَ ؛
هر کس رسول خدا را فرمان برد ، خدا را فرمان برده است.
احترام به پیامبر اعظم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلم) :
خداوند متعال در آی‌‌ی 157 سوره‌ی اعراف می‌فرماید :
فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ عَزرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَالَّذِی اُنزِلَ مَعَهُ اُؤلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛
آنان که به او ایمان آورده و او را گرامی‌داشته و یاری نموده اند و از نوری که همراه او نازل شده(قرآن)، پیروی نموده اند؛ آنان رستگارانند.
محبت و مودّت به اهل بیت پیامبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلم):
خداوند متعال درآیه‌ی 23 سوره‌ی شوری خطاب به پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلم) می‌فرماید :
قُل لَّا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی؛ بگو مزد و پاداشی از شما نمی‌خواهم جز دوستی نزدیکان من»
درآیه‌ی 47 سوره‌ی سباء می‌فرماید : قُلْ مَا سَألْتُکَم مِّنْ اَجْرٍفَهُوَ لَکُمْ إنْ اَجْرِیَ إلَّا عَلَی اللهِ وَهُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ ؛ بگو آن چرا که به نام مزد طلبیده ام ، به سود شماست. اجر من بر خداست و او بر همه چیز شاهد و ناظر است.
درود بر پیامبر اعظم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلم) :
خداوند متعال در آیه‌ی 56 سوره‌ی احزاب می‌فرماید :
إنَّ اللهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُو صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا ؛
خدا و فرشتگان بر پیامبر درود می‌فرستند،‌‌‌ای افراد با ایمان بر او درود بفرستید و تسلیم وی شوید .
در خواست استغفاراز پیامبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلم) :
خداوند متعال درآیه‌ی 64 سوره‌ی نساء به مؤمنین تذکر می‌دهد که از پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلم) در خواست استغفار برای خودکنند واین گونه می‌فرماید :
وَلَوْ أنَّهُمْ إذ ظَّلَمُواْ أنفُسَهُمْ جَاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللهَ َوأسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللهَ تَوَّاباً رَّحِیمًا؛
هر گاه آنان که بر خویشتن ستم کردند ، پیش تو می‌آمدند وخود طلب مغفرت کرده وپیامبر نیز در باره‌ی آنان طلب آمرزش می‌کرد ، خدا را توبه پذیر و رحیم می‌یافتند.

کلام نور

فضیلت ماه مبارک رمضان

امام صادق (علیه السلام ) :
« فَاجْهَدُوا أَنْفُسَکُمْ فَإِنَّ فِیهِ تُقَسَّمُ الْأَرْزَاقُ ، وَ تُکْتَبُ الْآجَالُ ، وَ فِیهِ یُکْتَبُ وَفْدُ اللَّهِ الَّذِینَ یَفِدُونَ إِلَیْهِ ، وَ فِیهِ لَیْلَةٌ الْعَمَلُ فِیهَا خَیْرٌ مِنَ الْعَمَلِ فِی أَلْفِ شَهْرٍ »
جان‌های خود را به تلاش وکوشش وادارید ، زیرا در این ماه روزی‌ها قسمت واجل‌ها نوشته می‌شود و در آن نام‌های میهمانان خدا که بر او وارد می‌شوند نوشته می‌شود . در این ماه شبی است که عمل ( عبادت ) در آن شب از عمل هزار شب بهتر است .
بحارالأنوار ، ج 96 ، ص 375/63
پیامبر اکرم ( صلی الله علیه وآله وسلم ) :
« أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ هَذَا الشَّهْرَ قَدْ حَضَرَکُمْ وَ هُوَ سَیِّدُ الشُّهُورِ فِیهِ لَیْلَةٌ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ تُغَلَّقُ فِیهِ أَبْوَابُ النِّیرَانِ وَ تُفَتَّحُ فِیهِ أَبْوَابُ الْجِنَانِ فَمَنْ أَدْرَکَهُ فَلَمْ یُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اللَّه‏»
ای مردم ، همانا این ماه که به شما روی آورده و آن سرور همه ماه‌هاست . در این ماه درهای دوزخ بسته و درهای بهشت گشوده میشود .هرکس این ماه را دریابد و آمرزیده نشود خداوند او را از( رحمت خود ) دور گرداند .
امالی الصدوق ، ص 56/ 2
امام صادق (علیه السلام ):
«قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ ، مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ؟ فَقَالَ : یَا أَبَا الْحَسَنِ ، أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ عَزَوَجَلَّ»
عرض کردم‌‌‌ای رسول خدا ، بهترین عمل در این ماه چیست ؟‌‌‌ای ابا الحسن بهترین عمل در این ماه
خویشتن داری از اعمال‌های خدای عزوجل است .
صحیفه‌ی سجادیه ، 165 ، دعای 44

حکمت‌های شگرف

حکمت37 نهج البلاغه: ضرورت ترک آداب جاهلی (اخلاقى)
قَالَ الامام علیٌ [علیه السلام] وَ قَدْ لَقِیَهُ عِنْدَ مَسِیرِهِ إِلَى الشَّامِ دَهَاقِینُ الْأَنْبَارِ فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَ اشْتَدُّوا بَیْنَ یَدَیْهِ فَقَالَ
مَا هَذَا الَّذِى صَنَعْتُمُوهُ فَقَالُوا خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا یَنْتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُکُمْ وَ إِنَّکُمْ لَتَشُقُّونَ عَلَى أَنْفُسِکُمْ فِى دُنْیَاکُمْ وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِى آخِرَتِکُمْ وَ مَا أَخْسَرَ الْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا الْعِقَابُ وَ أَرْبَحَ الدَّعَةَ مَعَهَا الْأَمَانُ مِنَ النَّارِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : ( در سر راه صفّین دهقانان شهر انبار (1) تا امام را دیدند پیاده شده و پیشاپیش آن حضرت مى دویدند فرمود چرا چنین مى کنید؟ گفتند عادتى است که پادشاهان خود را احترام مى کردیم، فرمود) به خدا سوگند که امیران شما از این کار سودى نبردند، و شما در دنیا با آن خود را به زحمت مى افکنید ، و در آخرت دچار رنج و زحمت مى گردید، وچه زیانبار است رنجى که عذاب در پى آن باشد ، و چه سودمند است آسایشى که با آن ، امان از آتش جهنم باشد.
حکمت 38: ارزش‌ها و آداب معاشرت با مردم (اخلاقى، اجتماعی، تربیتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لِابْنِهِ الْحَسَنِ [علیه السلام] یَا بُنَیَّ احْفَظْ عَنِّى أَرْبَعاً وَ أَرْبَعاً لَا یَضُرُّکَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ وَ أَکْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ وَ أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ وَ أَکْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرَّکَ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِیلِ فَإِنَّهُ یَقْعُدُ عَنْکَ أَحْوَجَ مَا تَکُونُ إِلَیْهِ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ فَإِنَّهُ یَبِیعُکَ بِالتَّافِهِ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْکَذَّابِ فَإِنَّهُ کَالسَّرَابِ یُقَرِّبُ عَلَیْکَ الْبَعِیدَ وَ یُبَعِّدُ عَلَیْکَ الْقَرِیبَ .
به فرزندش امام حسن [علیه السلام] فرمود : پسرم ! چهار چیز از من یادگیر (در خوبى‌ها ) ، و چهار چیز به خاطر بسپار (هشدارها)، که تا به آن‌ها عمل مى کنى زیان نبینی:

الف ـ خوبى‌ها

1 ـ همانا ارزشمند ترین بى نیازى عقل است . 2 ـ و بزرگ ترین فقر بى خردى است . 3 ـ و ترسناک ترین تنهایى خود پسندى است . 4 ـ و گرامى ترین ارزش خانوادگى ، اخلاق نیکوست.

ب ـ هشدار‌ها

1 ـ پسرم ! از دوستى با احمق بپرهیز ، چرا که مى خواهد به تو نفعى رساند اما دچار زیانت مى کند.
2 ـ از دوستى با بخیل بپرهیز ، زیرا آنچه را که سخت به آن نیاز دارى از تو دریغ مى دارد.
3 ـ و از دوستى با بدکار بپرهیز، که با اندک بهایى تو را مى فروشد.
4 ـ و از دوستى با دروغگو بپرهیز که به سراب ماند: دور را به تو نزدیک ، و نزدیک را دور مى نمایاند.
حکمت 39: جایگاه واجبات و مستحبات (عبادت ، معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ .
و دورد خدا بر او ، فرمود : عمل مستحب(2)، انسان را به خدا نزدیک نمى گرداند، اگر به واجب زیان رساند.
حکمت 40: راه شناخت عاقل و احمق(اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ
قال الرضى و هذا من المعانى العجیبة الشریفة و المراد به أن العاقل لا یطلق لسانه إلا بعد مشاورة الرویة و مؤامرة الفکرة و الأحمق تسبق حذفات لسانه و فلتات کلامه مراجعة فکره و مماخضة رأیه فکأن لسان العاقل تابع لقلبه و کأن قلب الأحمق تابع للسانه .
و درود خدا بر او، فرمود : زبان عاقل در پْشت قلب اوست ، و قلب احمق در پْشت زبانش قرار دارد.(3)
(این سخنان ارزشمند و شگفتى آور است ، که عاقل زبانش را بدون مشورت و فکر و سنجش رها نمى سازد . اما احمق هر چه بر زبانش آید مى گوید بدون فکر و دقت ، پس زبان عاقل از قلب او و قلب احمق از زبان او فرمان مى گیرد).
حکمت 41: راه شناخت عاقل و احمق(اخلاقى)
و قد روى عنه [علیه السلام] هذا المعنى بلفظ آخر و هو قوله
قَلْبُ الْأَحْمَقِ فِى فِیهِ وَ لِسَانُ الْعَاقِلِ فِى قَلْبِهِ
و معناهما واحد .
و درود خدا بر او ، فرمود : قلب احمق در دهان او ، و زبان عاقل در قلب او قرار دارد .
حکمت 42: بیمارى و پاک شدن گناهان (اخلاقى ، معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ فِى عِلَّةٍ اعْتَلَّهَا جَعَلَ اللَّهُ مَا کَانَ مِنْ شَکْوَاکَ حَطّاً لِسَیِّئَاتِکَ فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِیهِ وَ لَکِنَّهُ یَحُطُّ السَّیِّئَاتِ وَ یَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِى الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ الْعَمَلِ بِالْأَیْدِى وَ الْأَقْدَامِ وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّیَّةِ وَ السَّرِیرَةِ الصَّالِحَةِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ الْجَنَّةَ
قال الرضى و أقول صدق ع إن المرض لا أجر فیه لأنه لیس من قبیل ما یستحق علیه العوض لأن العوض یستحق على ما کان فى مقابلة فعل الله تعالى بالعبد من الآلام و الأمراض و ما یجرى مجرى ذلک و الأجر و الثواب یستحقان على ما کان فى مقابلة فعل العبد فبینهما فرق قد بینه ع کما یقتضیه علمه الثاقب و رأیه الصائب .
و درود خدا بر او به یکى از یارانش که بیمار بود فرمود : خدا آنچه را که از آن شکایت دارى ( بیمارى ) موجب کاستن گناهانت قرار داد ، در بیمارى پاداشى نیست اما گناهان را از بین مى برد ، آن‌ها را چونان برگ پاییزى مى ریزد و همانا پاداش در گفتار به زبان ، و کردار با دست‌ها و قدم‌هاست ، و خداى سبحان به خاطر نیت راست ، و درون پاک ، هرکس از بندگانش را که بخواهم وارد بهشت خواهد کرد .
مى گویم : ( راست گفت امام على [علیه السلام] " درود خدا بر او باد " که بیمارى پاداشى ندارد ، بیمارى از چیزهائى است که استحقاق عُوُض دارد ، و عوض در برابر رفتار خداوند بزرگ است نسبت به بندة خود ، در نا ملایمات زندگى و بیمارى‌ها و همانند آن‌ها ، اما اجر و پاداش در برابر کارى است که بنده انجام مى دهد. پس بین این دو تفاوت است که امام [علیه السلام] آن را با علم نافذ و رأى رساى خود ، بیان فرمود .
حکمت 43: الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران) (اخلاقى ، تاریخى)
وَ قَالَ [علیه السلام] فِى ذِکْرِ خَبَّابِ بْنِ الْأَرَتِّ یَرْحَمُ اللَّهُ خَبَّابَ بْنَ الْأَرَتِّ فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً وَ هَاجَرَ طَائِعاً وَ قَنِعَ بِالْکَفَافِ وَ رَضِیَ عَنِ اللَّهِ وَ عَاشَ مُجَاهِداً .
در یاد یکى از یاران ،" خباب بن أرت" فرمود : خدا خباب بن أرت (4) را رحمت کند ، با رغبت مسلمان شد و از روى فرمانبردارى هجرت کرد ، و با قناعت زندگى گذراند ، و از خدا راضى بود، و مجاهد زندگى کرد.
حکمت44 : ارزش آخرت گرایى (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] طُوبَى لِمَنْ ذَکَرَ الْمَعَادَ وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ وَ قَنِعَ بِالْکَفَافِ وَ رَضِیَ عَنِ اللَّهِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : خوشا به حال کسى که به یاد معاد باشد ، براى حسابرسى قیامت کار کند ، با قناعت زندگى کند ، و از خدا راضى باشد.
حکمت 45 : راه شناخت مؤمن و منافق ( اخلاقى ، انسان شناسى ، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَیْفِى هَذَا عَلَى أَنْ یُبْغِضَنِى مَا أَبْغَضَنِى وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْیَا بِجَمَّاتِهَا عَلَى الْمُنَافِقِ عَلَى أَنْ یُحِبَّنِى مَا أَحَبَّنِى وَ ذَلِکَ أَنَّهُ قُضِیَ فَانْقَضَى عَلَى لِسَانِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ ص أَنَّهُ قَالَ یَا عَلِیُّ لَا یُبْغِضُکَ مُؤْمِنٌ وَ لَا یُحِبُّکَ مُنَافِقٌ .
و درود خدا بر او ، فرمود : اگر با شمشیرم بر بینى مؤمن بزنم که دشمن من شود ، با من دشمنى نخواهد کرد ، و اگر تمام دنیا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد ، دوست من نخواهد شد و این بدان جهت است که قضاى الهى جارى شد ، و بر زبان پیامبر اُمى (صلی الله علیه و آله و سلم) گذشت که فرمود :
" اى على ! مؤمن تو را دشمن نگیرد ، و منافق تو را دوست نخواهد داشت ."
حکمت 46 : ارزش پشیمانى و زشتى غرور زدگى (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] سَیِّئَةٌ تَسُوءُکَ خَیْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُکَ .
دورد خدا بر او ، فرمود : گناهى که تو را پشیمان کند بهتر از کار نیکى است که تو را به خود پسندى وا دارد.
حکمت 47 : شناخت ارزش‌ها (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ وَ صِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ وَ شَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَیْرَتِهِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : ارزش مرد به اندازة همت اوست ، و راستگویى او به میزان جوانمردى اش ، و شجاعت او به قدر ننگى است که احساس مى کند ، و پاکدامنى او به اندازة غیرت اوست .
حکمت48 : رازدارى و پیروزى (اخلاقى ، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْیِ وَ الرَّأْیُ بِتَحْصِینِ الْأَسْرَارِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : پیروزى در دور اندیشى ، و دور اندیشى در به کار گیرى صحیح اندیشه ، و اندیشه صحیح به راز دارى است.

پی نوشتها :

1. شهر انبار یکى از شهرهاى شام ، در شصت کیلومترى بغداد قرار داشت که در سال دوازدهم هجرى به دست مسلمانان افتاد.
2. نافله : یعنى مستحب ، و فریضه یعنى واجب.
3. بقول سعدی: اول اندیشه وانگهى گفتار.
4. خباّب پسر أرُت ، از مسلمانان صدر اسلام است که در مکه آسیب فراوان دید تا آنجا که مشرکین پْشت او را داغ کردند ، در جنگ صفین در رکاب امیر المؤمنین[علیه السلام] بود و در سال 37 هجرى در کوفه در گذشت.
منبع: نهج البلاغه

عزیز آل یاسین

اجر اعتقاد به ظهور

حضرت امام حسین(علیه‌السلام) درباره‌ی اجراعتقاد به ظهور و قیام امام زمان(عجّل‌‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف) می‌فرمایند:
حضرت مهدی(علیه‌السلام) مدتی ازنظرها غایب می‌گردند. درزمان غیبت گروهی، ازدین خارج می‌شوند اما گروهی دیگر ثابت قدم خواهندماند؛و از این رو اذیت‌ها خواهند دید.
از باب سرزنش به آنان گفته می‌شود:
اگردرگفتارتان صادقید،پس زمان موعود(قیام قائم(علیه‌السلام))کی فرا می‌رسد؟
حضرت در ادامه می‌فرمایند :
((ولی بدانید که هر کس در ایام غیبت،آزار و تکذیب دشمنان راتحمّل کند، مانند کسی است که در
رکابِ رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلم) او شمشیر بجنگد.))
منبع: بحارالانوار،ج36،ص385
انَّ‌ لفی خسر برای بشر
آیتی از غیبت ثانی عشر
هردم هجران تو خسران ما
یاد تو سرمایه‌ی ایمان ما
عمر چو بی روی تو سر کرده‌ایم
ما به جهان بی تو ضرر کرده‌ایم
درهم نجسی بود‌‌‌ای دل ،‌جهان
تا نفروشی رخ صاحب زمان
هستی دنیا و در آن هرچه هست
پیش جمالش همه هیچ است و پست 2

سروده‌ی علیرضا لطفی (حامد اصفهانی)

مواعظ جاوید

وظایف جوانان

شما جوانان پاکدل موظف هستید، اسلام عدالت پرور را به دنیا معرفی کنید. (1)
اگر بخواهید عزیز و سربلند باشید، باید از سرمایه‌های عمر و استعداد‌های جوانی استفاده کنید. (2)
این شما جوان‌های کشور هستید که هر جا هستید باید به فکر آتیه‌ی کشور خودتان باشید. (3)
بر شما جوانان مسلمان لازماست که در تحقیق و بررسی حقایق اسلام در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره اصالت‌های اسلامی‌را در نظر گرفته و امتیازاتی که اسلام را از همه‌ی مکاتب دیگر جدا می‌سازد، فراموش نکنید.(4)
بر شما جوانان ارزنده‌ی اسلام که مایه‌ی امید مسلمین هستید، لازم می‌باشد که ملت‌ها را آماده سازید و نقشه‌های شوم و خانمانسوز استعمارگران را برملا نمایید. با کمال اخلاص در نشر و معرفی اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمان‌های بزرگ اسلام بکوشید.(5)

پی نوشتها :

1- صحیفه‌ی نور، ج1، ص 220.
2- صحیفه‌ی نور، ج21، ص 26.
3- صحیفه‌ی نور، ج18، ص 147.
4- صحیفه‌ی نور، ج1، ص 185.
5- صحیفه‌ی نور، ج1، ص 186.
منبع: صحیفه‌ی نور

در محضر ولایت

بهار خودسازی و اُنس با خدا

ماه مبارک رمضان، بهار نوسازی و خودسازی انسان و بهار اُنس با خداست.
مگر می‌شود از این جنبه‌ی کار غافل ماند؟ همه‌ی خطاها واشتباهات ناشی از نپرداختن به این جنبه‌ی کار است.
آن که خطایش کمتر بود، آن که دلش به نور معرفت و هدایت خدا منوّر بود، آن که اشاره‌اش برای این ملت و برای ما و برای عشاق اسلام در عالم، راهگشا و راهنماست ـ یعنی امام راحل عزیز ما ـ به این جهت این طور بودکه رابطه‌ی او با خدا تأمین شده بود.
دردنیا انقلاب‌ها، حکومت‌ها، اداره‌ها و ریاست‌ها ازآنجا عیب پیدا می‌کند ومنحرف می‌شود که ازاین جنبه یعنی جنبه‌ی معنویت، جنبه‌ی ارتباط با خدا، جنبه‌ی اتصال قلب به خدا ـ غافل ماندند و غافل می‌مانند.
ما هم اگر دقت کنیم، آنجایی‌که پیش رفتیم، موفق شدیم، خوب عمل کردیم و راضی هستیم، آنجایی است که این جنبه را تأمین کردیم. هرجا هم‌که ضربه خوردیم، به خاطر ضعف در این جنبه‌ی‌کار است.
ارتباط با خدا را نباید دست کم گرفت. همه چیز ما در گروی این رابطه است.این رابطه است که دل ما را قرص می‌کند، تا از دشمنی‌ها هراس نکنیم. این رابطه‌ی با خداست که دل‌های ما را از محبت به مؤمنین و پویندگان راه خدا پُرمی‌کند، تا اختلاف نظرها و اختلاف سلیقه‌ها را نبینیم.
این رابطه‌ی با خدا و اتصال به خداست که می‌شود، ما برای اهوای خودمان، حقیقت رازیرپا نگذاریم و مصلحت را فدای غرض شخصی نکنیم این رابطه‌ی با خداست که موجب می‌شود، ما از راه خدا منحرف نشویم واز پیمودن این راه پشیمان و خسته و ملول نگردیم. رابطه‌ی با خدا، همیشه ممکن است و هیچ وقت دیر و محال نیست.
منبع: برگزیده بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، حدیث ولایت، ج4، ص7-6

شمیم هدایت

مهمترین وظیفه‌ی جوانان

اولین و مهم‌ترین چیزی که هر جوان باید در خودش به وجود بیاورد، قدرت تشخیص است. قدرت تشخیص یعنی این‌که انسان تکلیف و وظیفه‌ی خودش را درهر زمان بداند.
این خیلی خوب است که آدم، زمان‌شناس باشد. رمز موفقیت هر آدمی‌همین است.
کسی که زمان‌شناس نباشد و تکلیف خودش را نداند، مثل راننده‌ای است که در یک جاده‌ی پُر پیچ و خم به دلیل ناآگاهی و ناآشنایی با جاده، گرفتار درّه‌ها و گردنه‌های خطرناک می‌شود و سقوط می‌کند.
این که در هر زمانی وظیفه‌ی آدمی‌چه اقتضا می‌کند، مسأله‌ی بسیار با اهمیتی است.
وقتی قدرت شناخت و تشخیص به دست آمد، هر کسی سراغ کار و تکلیف خودش می‌رود.
یکی وظیفه‌اش را تحصیل علوم دینی می‌داند، دیگری رفتن به دانشگاه، یکی فیزیک خواندن، دیگری خواندن شیمی، کسانی هم سراغ کاسبی می‌روند و ... اگر همه به تکلیف خودشان عمل کنند، کارها اصلاح می‌شود.
قدرت تشخیص بسیار مهم است و این قدرت به دست نمی‌آید مگر با کسبِ علم و انجام مطالعه و تحقیق.
شناخت و معرفت، ارثی نیست که از پدر به پسر برسد. نوع سطحی و کم‌عمق آن هم به درد نمی‌خورد.
باید به دنبال شناخت علمی‌و عمیق رفت تا وظیفه‌شناس شد.یکی از راه‌های کسب شناخت، مطالعه است. اما این نکته هم مهم است که مطالعه اگر بخواهد مؤثر باشد، باید هدفمند و جهت‌دار باشد.
مطالعه نباید تنها عرضی یا که طولی باشد، باید به مطالعات خودمان جهت بدهیم.عزیزان من بدانید هر چیزی ارزش وقت‌گذاشتن ندارد. لحظه به لحظه‌ی عمر آدمی‌خیلی قیمت دارد. باید مطالبی بخوانیم که نه تنها عمرمان را تلف نکند، بلکه بر معرفت و شناخت ما تأثیر مثبت بگذارد.
این که چه کتابی بخوانیم و چه کتابی نخوانیم، این را باید در مشورت با افراد صاحب‌نظر و خوش‌فکر به دست آورد.
إنشاءالله با تلاش و کوشش و مطالعه‌ی درست و صحیح، در راه شناخت وظیفه‌های دنیایی و آخرتی خودمان برای رسیدن به سعادت ابدی موفق شویم.
منبع: حضرت حجت‌الاسلام راشدیزدی (دامت برکاته)، ماه نامه دیدارآشنا، شماره‌ی 52، ص37»

نکته‌های ناب

اسلام و موی سر:

موی سر، یکی از عناصر اصلی در زیبایی افراد به شمار می‌رود و در اسلام سفارش‌های متعددی درباره‌ی مراقبت و نگهداری از موی سر به چشم می‌خورد.
حضرت رسول اکرمصلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلم می‌فرمایند:
«هر کس موی سرش را بلند می‌گذارد، خوب نگهداری کند، یا آن را کوتاه نماید».1
حضرت امام صادقسلام‌الله‌علیه دراین‌باره می‌فرمایند:
«موی زیبا از پوشش‌های خداست، پس آن را گرامی‌بدارید».2
«شانه‌زدن سر، (بیماریِ) وبا را دور می‌سازد و شانه‌زدن ریش، دندان‌ها را محکم می‌کند».3

اسلام و بوی خوش:

حضرت امام صادقسلام‌الله‌علیه در باره‌ی الگو و معلم بشریت فرموده‌اند:
برای بوی خوشصلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلم«پیامبراکرم بیشتر از غذای خود هزینه می‌کردند».4
حضرت امام رضاسلام‌الله‌علیه در این‌باره می‌فرمایند:
«سزاوار نیست، برای مرد که استفاده‌ی هر روز از بوی خوش را ترک کند، اگر نتوانست یک روز درمیان و باز اگر نتوانست، در هر جمعه خود را خوش‌بو کند و هیچ‌گاه این کار را رها نکند».5
در حدیث دیگری از امام صادقسلام‌الله‌علیه این چنین آمده است:
«دو رکعت نماز که با بوی خوش گزارده شود، بهتر است از هفتاد رکعت نماز که بدون بوی خوش بگزارند».6

اسلام و لباس تمیز:

لباس باید تمیز و زیبا و شایسته‌ی شأن آدمی‌باشد، تا انسان را در دید دیگران خوشایند و زیبا جلوه دهد.
حضرت امام صادقسلام‌الله‌علیه در این‌باره می‌فرمایند:
«لباس زیبا بپوش، زیرا خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد، ولی باید از حلال باشد»7
«هر کس لباسی بپوشد، باید آن را تمیز نگه دارد»8
«شستن لباس‌ها، غم و اندوه را دور می‌سازد»9

پی نوشتها :

1. اصول کافی، ج6، ص485
2. من لایحضرالفقیه، ج1، ص129
3. من لایحضرالفقیه، ج1، ص128
4. مکارم الاخلاق، ج1، ص104
5. بحارالانوار، ج73، ص140
6. ثواب‌الاعمال، ص632
7. وسایل‌الشیعه، ج3، ص340
8. اصول کافی، ج6، ص485
9. خصال، ص612

دل نوشته

آمده‏ام پاک شوم

سودابه مهیّجی
« اِلهی جُودُکَ بَسَطَ اَمَلِی».
وعده‏های شیرین تو، مرا گستاخانه و بی‏پروا به این درگاه، وصل کرده است؛ دست‏هایم را خالی برنگردان.
آمده‏ام در پرتو رمضان، تمام اجابت نشده‏های قدیم را برایم مستجاب کنی. آمده‏ام که بار دیگر بر من منت بگذاری.
آمده‏ام که به رغم این همه گناه، باز روبه‏رویت بنشینم و تو دست‏های مهرت را بر سرم بکشی و آن‏گاه، پاکدامن و بخشوده به سوی سرنوشت بازگردم؛ این وعده ازل تا ابد توست.
« مُنَّ عَلَیَّ بِفَکاکِ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ...»

ای نام شکوهمند

مریم سقلاطونی
اینک منم که آمده‏ام بخوانمت‌‌‌ای نور!
به آن نام عزیز که خوبانت، هر آن می‏خوانند.
به آن نام عزیز که دوستانت در این سحرگاه می‏خوانند.
کوبه درت را می‏زنم،‌‌‌ای میزبان همیشگی اجابت!
«سبحان من یعلم جوارح القلوب».
ای منزهی که می‏دانی در قلب من چه گذشته و می‏گذرد!
ای منزهی که می‏دانی قلب من برای که تپیده است و می‏تپد!
ای منزهی که سیطره داری بر تمام قلب‏های ناآرام... بر تمام قلب‏های شکسته!
ای منزهی که سیطره داری بر تمام قلب‏های بیمار، بر تمام قلب‏های مطمئنه، بر تمام قلب‏های عاشق!
«سبحانَ من یُحصی عَدَدَ الذّنوب.»
ای منزهی که بر تعداد گناهان کوچک و بزرگم احاطه داری!
ای منزهی که هیچ گناهی از تو مخفی نمی‏ماند!
ای منزهی که لحظه به لحظه گناهانم را ثبت کرده‏ای!
«سبحان من لایَخفی علیه خافِیَةٌ فی السّموات وَالاَرَضین»
تو را می‏خوانم‌‌‌ای منزهی که هیچ رازی در آسمان و زمین از تو پوشیده نمی‏ماند و هیچ حرکتی، هیچ اراده‏ای، هیچ تکاپویی از موجودات، از منظرگاه تو پنهان نخواهد شد!
«سبحان الرَّبِّ الوَدود».
تو را می‏خوانم‌‌‌ای منزهی که پروردگار منی در هر آن!
تو را می‏خوانم؛ آن‏گونه که تو را پاک خوانده‏اند و بزرگ.
سبحان الفَرد الوِتر
ای بی‏همتای یکتا!
ای کسی که تنهاترینی!
ای منزهی که به یکتایی تو ایمان آورده‏ایم و به بی‏همتایی‏ات!
«سبحان العظیم الأعظم»
تو را می‏خوانم، به آن نام بزرگی که کلید تمام قفل‏های بسته است.
تورا زمزمه می‏کنم در این سحرگاه روشن بخشایش؛ به نام عزیزت که تمام درهای بسته را به آنی می‏گشاید.
«سبحان مَن لایَعتَدی علی اهل مَملَکَتِه»
ای منزه مهربان که جهان، به اندازه تمام لحظه‏هایش نیازمند توست و در پیشگاه تو موجودی نیست که بی‏نیاز به تو باشد!
تو را زمزمه می‏کنم.
با آن نام شکوهمندت که مانع عذاب بندگانت می‏شود.
«سبحان مَن لایؤاخِذُ أهلَ الارضِ بِألوانِ العذاب»
تو را با همین بضاعت کمی‌که دارم، در این سحرگاه روشن نور، می‏خوانمت.
سبحانَ الحنّانِ المنّان
سبحان الرّءوفِ الرّحیم
سبحانَ الجبّار الجواد
سبحان الکریم الحلیم
سبحان البصیر العلیم
سبحان البصیر الواسع
تو را ستایش می‏کنم؛ هنگامی‌که آسمان به تیرگی می‏رود و روز، شب می‏شود و هنگامی‌که شب در پرده روز پنهان می‏شود...!
سبحانکَ... سبحانَک... سبحانکَ

یاد ابرار

چهره‌ی بی بدیل

دکتر سید مسعود خاتمی‌، رییس جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی‌ایران و رییس سابق بیمارستان حضرت بقیةالله (علیه السلام ) می‌گوید : بعد از ظهر یک روز تعطیل در سال 1382 بود ، مرحوم آیت الله مشکینی در بیمارستان حضرت بقیةالله ( عجّل الله تعالی فرجه الشریف ) بستری بودند که باخبر شدیم مقام معظم رهبری ( مد ظله العالی ) برای دیدن ایشان می‌آیند .حضرت آیت الله مشکینی (رحمت الله علیه ) بعد از بهبودی نسبی اصرار داشتند بیمارستان را ترک کرده و به قم بازگردند و پزشکان معالج معتقد بودند ایشان باید چند روز دیگر در بیمارستان بمانند ولی نمی‌پذیرفتند .
وقتی خبر رسید که رهبر معظم انقلاب به دیدن ایشان می‌آیند ،‌حسین آقا ، فرزند حضرت آیت الله مشکینی (رحمت الله علیه ) ،‌پیشنهادی کردند و به ما پزشکان معالج توصیه کردند در حضور مقام معظم رهبری ضرورت ماندن پدرم در بیمارستان را یادآور شوید ، اگر آقا بفرمایند بی تردید قبول خواهند کرد .... دقایقی بعد آقا وارد شدند ، نور بر نور پاشید و رایحه‌ی دل انگیز معنویت در فضای اتاق پیچید .
مرحوم آیت الله مشکینی در بستر نیم خیز شدند و با آقا معانقه کردند ... مرحوم آیت الله مشکینی با صدای همیشه متین وآرام خود به آقا عرض کردند : « چرا زحمت کشیدید با این همه مشغله‌ی جناب عالی در این تهران شلوغ من راضی نبودم »
آقا در پاسخ فرمودند : « من آمده ام با دیدن شما نیرو بگیرم .»..... وقت خداحافظی آقا که رسید ، به ایشان عرض کردیم : حضرت آیت الله مشکینی باید چند روز دیگر هم در بیمارستان بستری باشند اما ایشان .....
آقا رو به ایشان کردند وفرمودند : « نظر پزشکان باید رعایت شود .»
آن روز رهبر معظم انقلاب هنگام خروج از اتاق آیت الله مشکینی با اشاره به ایشان ، خطاب به پزشکان معالج فرمودند : « ایشان چهره‌ی بی بدیل انقلاب است .»
منبع : ماهنامه‌ی قرآن ،‌شماره‌ی 11

حکایتها و هدایتها

الگوی شوهر داری

یک روز صبح امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) گفتند: آیا چیزی در منزل هست بخوریم؟ حضرت فاطمه (سلام الله علیها) گفتند: سوگند به کسی که پدرم را به نبوت و تو را به وصایت برگزید چیزی در منزل نیست تا برای شما آماده کنم و دو روز است که چیزی در منزل نبوده است مگر کمی‌که آن هم شما را برخود و حسن و حسین مقدم داشتم.
حضرت امام علی (سلام الله علیه) گفتند:‌‌‌ای فاطمه! چرا نگفتی تا چیزی برای شما تهیه کنم؟
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) گفتند: یا ابالحسن! من از خداوند شرم دارم که شما را به آنچه توان نداری وادار کنم. (چون می‌دانستم توانائی خرید چیزی را نداری در خواستی نکردم)
منبع: قصه‌های تربیتی چهارده معصوم (سلام الله علیهم)، محمدرضا اکبری

معرفی کتاب

کتابِ (دانش مهر)

این کتاب گران مایه توسط جمعی از پژوهشگران قرآنی و زیر نظر استاد دکتر محمد علی رضایی در پاسخ گویی به سؤالات قرآنی جوانان پیرامون مسائل بهداشتی – پزشکی و بهزیستی آماده گردیده است . در این کتاب موضوعاتی هم چون طب اسلامی‌و قرآنی ، صلب و ترائب ، دستورات بهداشتی قرآن ، قرآن وغذاشناسی ، شفا بودن قرآن و عسل مطرح گردیده است .
این نوشتار در 4 فصل و با مقدمه‌ی دکتر محمد علی رضایی و در 224 صفحه با تیراژ 3000 نسخه در قطع رقعی توسط انتشارات پژوهش‌های تفسیر و علوم قرآن در سال 85 به زیور نشر آراسته است .

احکام

فتاوا و استفتائات درخصوص چادر زن

حضرت امام خمینی (رحمت‌‌الله‌علیه : (برترین پوشش و حجاب برای زن مسلمان، چادراست .
حضرت آیت الله العظمی‌خامنه‌ای دامت‌برکاته : چادربهترین نوع حجاب ونشانه‌ی ملی ماست. بهترین حجاب ، پوشش چادراست ،‌ وچادر سیاه ، هم بی اشکال است وکراهت ندارد.
حضرت آیت الله العظمی‌گلپایگانی رحمت‌‌الله‌علیه: سزاوار است که چادر در نماز ترک نشود وهمچنین درغیرنماز ،‌ چون درایران وبعضی بلاد اسلامی‌چادر جز شعائر است . اگر کنارگذاشتن چادر، موجب جلب نظر نامحرم شود ، جایز نیست.
حضرت آیت الله العظمی‌بهجت دامت‌برکاته : چادر حجاب پسندیده است .
حضرت آیت الله العظمی‌تبریزی(رحمت‌‌الله‌علیه) : زن باید بدن خود را در غیر وجه وکفّین ، ازنامحرم بپوشاند ،‌ ونیز باید زینت خود را بپوشاند، وبا چادر یهتر می‌تواند بدن وزینت را بپوشاند وچادر سیاه مثل عبای سیاه کراهت ندارد. بهترین نوع پوشش واجب ،‌ همان چادرمشکی است که زنهای مؤمنه خود را با آن می‌پوشانند.
حضرت آیت الله العظمی‌صافی(دامت‌برکاته) :‌ چادر و پوشش اسلامی‌داشتن ، جهاد است.
حضرت آیت الله العظمی‌سیستانی ‌(دامت‌برکاته) : چادرحجاب بهتر است وسزاوار نیست زنهای مؤمن بدون چادرخارج شوند.
حضرت آیت الله العظمی‌مکارم شیرازی(دامت‌برکاته) :‌ بی شک چادرحجاب برتراست .
حضرت آیت الله العظمی‌فاضل لنکرانی(رحمت الله علیه) : چادر مشکی بهترین نوع حجاب است ، وپوشیدن لباس‌هایی که جلب توجه کند،‌ حرام است.
منبع: احکام حجاب وعفاف درگلستان مرجعیت/نویسنده: سید امیرحسین کامرانی راد

بازدید : 639
پنجشنبه 10 ارديبهشت 1399 زمان : 18:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

دعای روز سوّم

اَللّهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ الذِّهْنَ وَالتَّنْبیهَ وَباعِدْنى فیهِ مِنَ السَّفاهَةِ
خدایا روزیم کن در این ماه تیزهوشى و بیدارى و دورم گردان در آن از بیخردى
وَالْتَّمْویهِ وَاجْعَلْ لى نَصیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فیهِ بِجُودِکَ یا اَجْوَدَ الاْجْوَدینَ
و اشتباه کارى و مقرر فرما برایم بهره اى از هر خیرى که در آن نازل گردانى بجود و کرمت اى باجودترین جودمندان
منبع: مفاتیح الجنان

زلال وحی

ویژگیهای قرآن کریم(2)
در قسمت اول به برخی از ویژگی‌های قرآن‌کریم اشاره نمودیم و در ادامه نیز به بعضی دیگر از این ویژگی‌ها می‌پردازیم:
بشارت‌دهنده به مؤمنان
خداوندمتعال در آیه‌ی 9، سوره‌ی اسراء خطاب به مؤمنان می‌فرماید:
«إِنَّ هذَا القُرآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أقْوَمُ وَ یُبَشِّرُ المؤُمنینَ الََّذِینَ یَعْمَلوُنَ الصَّالِحاتِ أنَّ لَهُم أجراً کبیراً؛
این قرآن (خلق را) به استوارترین راه هدایت می‌کند و اهل ایمان را که نیکوکار باشند به اجر و ثواب عظیم بشارت می‌دهد».
اندرزدهنده به مجرمان
خداوندمتعال در آیه‌ی 12، سوره‌ی احقاف در این باره می‌فرماید:
«... وَ هذا کِتابٌ مُّصَدِّقٌ لِّسَاناً عَرَبیّاً لِّیُنذِرَ الَّذِینَ ظَلَموُا و بُشرَی لِلْمُحْسِنینَ؛
... و این کتاب به زبان عربی است که تصدیق‌کننده است تا ستمکاران را بترساند و نیکوکاران را بشارت دهد».
هیچ شک و تردیدی در آن نیست
خداوندمتعال در دومین آیه‌ی سوره‌ی مبارکه‌ی بقره می‌فرماید:
«ذلِکَ الکِتابُ لارَیْبَ فِیهِ هُدیً لِّلْمُتَّقِینَ؛
این کتاب بی‌هیچ شک، راهنمای پرهیزگاران است».
محتوای بلند قرآن کریم شاهد صادقی بر این گفته‌ی الهی است و هر روز که می‌گذرد، نه تنها غباری برروی آن نمی‌نشیند، بلکه بر طراوت و درخشش آن افزوده می‌شود.
بیان‌کننده‌ی حقایق
از آنجایی که مصدر آیات الهی، علم بی‌پایان پروردگار است، بنابراین یکی دیگر از خصوصیات این صحیفه‌ی الهی، بیان‌کننده‌ی حقایقی است که بر انسان‌ها پوشیده است.
خداوندمتعال این ویژگی قرآن‌کریم را در آیه‌ی 64، سوره‌ی نحل، این‌گونه بیان فرموده است:
«وَ مَا أنْزَلنَا عَلَیکَ الکِتَابَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی إِخْتَلَفُوا فِیهِ وِ هُدیً وَ رَحْمَةً لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ؛
و ما این قرآن بزرگ را نفرستادیم مگر برای این‌که حقیقت را در آنچه مردم اختلاف می‌کنند؛ روشن کنی و برای اهل ایمان هدایت و رحمت باشی».

کلام نور

روزه زکات بدن
قال رسول الله صلى الله علیه و آله: لکل شیئى زکاة و زکاة الابدان الصیام.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: براى هر چیزى زکاتى است و زکات بدنها روزه است.
الکافى، ج 4، ص 62
روزه سپر آتش
قال رسول الله صلى الله علیه و آله: الصوم جنة من النار.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: روزه سپر آتش (جهنم) است. «یعنى بواسطه روزه گرفتن انسان از آتش جهنم در امان خواهد بود.»
الکافى، ج 4 ص 162
فضیلت ماه رمضان
قال رسول الله (صلى الله علیه و آله):‌‌ان‌ابواب السماء تفتح فى اول لیلة من شهر رمضان و لا تغلق الى اخر لیلة منه
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمودند: درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده مى‏شود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد.
بحار الانوار، ج 93، ص 344
اهمیت ماه رمضان
قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): لو یعلم العبد ما فى رمضان لود‌‌ان‌یکون رمضان السنة
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمودند: اگر بنده «خدا» مى‏دانست که در ماه رمضان چیست [چه برکتى وجود دارد] دوست مى‏داشت که تمام سال، رمضان باشد.
بحار الانوار، ج 93، ص 346

حکمت‌های شگرف

حکمت 25نهج البلاغه: ترس از خدا در فزونى نعمت‌ها (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] یَا ابْنَ آدَمَ إِذَا رَأَیْتَ رَبَّکَ سُبْحَانَهُ یُتَابِعُ عَلَیْکَ نِعَمَهُ وَ أَنْتَ تَعْصِیهِ فَاحْذَرْهُ .
و درود خدا بر او ، فرمود : اى فرزند آدم ! زمانى که خدا را مى بینى که انواع نعمت‌ها را به تو مى رساند تو در حالى که معصیت کارى ، بترس.
حکمت 26: رفتار شناسى ( و نقش روحیات در تن آدمى )(علمى،اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِى فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِهِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : کسى که چیزى را در دل پنهان نکرد جز آن که در لغزش‌هاى زبان و رنگ رخسارش ، آشکار خواهد گشت.
حکمت27 : روش درمان دردها (بهداشتى ، درمانى)
وَ قَالَ [علیه السلام] امْشِ بِدَائِکَ مَا مَشَى بِکَ .
و درود خدا بر او ، فرمود : با درد خود بساز ، چندان که با تو سازگار است .
حکمت 28 : برترین پارسایی (اخلاقى ، معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَفْضَلُ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ الزُّهْدِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : برترین زهد ، پنهان داشت زهد است !
حکمت 29: ضرورت یاد مرگ(اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِذَا کُنْتَ فِى إِدْبَارٍ وَ الْمَوْتُ فِى إِقْبَالٍ فَمَا أَسْرَعَ الْمُلْتَقَى .
و درود خدا بر او ، فرمود : هنگامى که تو زندگى را پْشت سر مى گذارى و مرگ به تو روى مى آورد، پس دیدار با مرگ چه زود خواهد بود .
حکمت 30: پرهیز از غفلت زدگى (اخلاقى ، اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْحَذَرَ الْحَذَرَ فَوَاللَّهِ لَقَدْ سَتَرَ حَتَّى کَأَنَّهُ قَدْ غَفَرَ .
و درود خدا بر او ، فرمود : هشدار ! هشدار ! به خدا سوگند ، چنان پرده پوشى کرده که پندارى تو را بخشیده است !
حکمت 31: معرفة اقسام الایمان
وَ سُئِلَ [علیه السلام] عَنِ الْإِیمَانِ فَقَالَ الْإِیمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى الصَّبْرِ وَ الْیَقِینِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ وَ الصَّبْرُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الشَّوْقِ وَ الشَّفَقِ وَ الزُّهْدِ وَ التَّرَقُّبِ فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ زَهِدَ فِى الدُّنْیَا اسْتَهَانَ بِالْمُصِیبَاتِ وَ مَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ إِلَى الْخَیْرَاتِ وَ الْیَقِینُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ وَ تَأَوُّلِ الْحِکْمَةِ وَ مَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِینَ فَمَنْ تَبَصَّرَ فِى الْفِطْنَةِ تَبَیَّنَتْ لَهُ الْحِکْمَةُ وَ مَنْ تَبَیَّنَتْ لَهُ الْحِکْمَةُ عَرَفَ الْعِبْرَةَ وَ مَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ فَکَأَنَّمَا کَانَ فِى الْأَوَّلِینَ وَ الْعَدْلُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى غَائِصِ الْفَهْمِ وَ غَوْرِ الْعِلْمِ وَ زُهْرَةِ الْحُکْمِ وَ رَسَاخَةِ الْحِلْمِ فَمَنْ فَهِمَ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ وَ مَنْ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ صَدَرَ عَنْ شَرَائِعِ الْحُکْمِ وَ مَنْ حَلُمَ لَمْ یُفَرِّطْ فِى أَمْرِهِ وَ عَاشَ فِى النَّاسِ حَمِیداً وَ الْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الصِّدْقِ فِى الْمَوَاطِنِ وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِینَ فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْکَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ الْکَافِرِینَ وَ مَنْ صَدَقَ فِى الْمَوَاطِنِ قَضَى مَا عَلَیْهِ وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِینَ وَ غَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَ أَرْضَاهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ الْکُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى التَّعَمُّقِ وَ التَّنَازُعِ وَ الزَّیْغِ وَ الشِّقَاقِ فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ یُنِبْ إِلَى الْحَقِّ وَ مَنْ کَثُرَ نِزَاعُهُ بِالْجَهْلِ دَامَ عَمَاهُ عَنِ الْحَقِّ وَ مَنْ زَاغَ سَاءَتْ عِنْدَهُ الْحَسَنَةُ وَ حَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّیِّئَةُ وَ سَکِرَ سُکْرَ الضَّلَالَةِ وَ مَنْ شَاقَّ وَعُرَتْ عَلَیْهِ طُرُقُهُ وَ أَعْضَلَ عَلَیْهِ أَمْرُهُ وَ ضَاقَ عَلَیْهِ مَخْرَجُهُ وَ الشَّکُّ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى التَّمَارِى وَ الْهَوْلِ وَ التَّرَدُّدِ وَ الِاسْتِسْلَامِ
فَمَنْ جَعَلَ الْمِرَاءَ دَیْدَناً لَمْ یُصْبِحْ لَیْلُهُ وَ مَنْ هَالَهُ مَا بَیْنَ یَدَیْهِ نَکَصَ عَلَى عَقِبَیْهِ وَ مَنْ تَرَدَّدَ فِى الرَّیْبِ وَطِئَتْهُ سَنَابِکُ الشَّیَاطِینِ وَ مَنِ اسْتَسْلَمَ لِهَلَکَةِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ هَلَکَ فِیهِمَا
قال الرضى و بعد هذا کلام ترکنا ذکره خوف الإطالة و الخروج عن الغرض المقصود فى هذا الکتاب.
و درود خدا بر او ، فرمود : (از ایمان پرسیدند ، جواب داد)
1ـ شناخت پایه‌هاى ایمان :ایمان بر چهار پایه استوار است : صبر ، یقین ، عدل و جهاد . صبر نیز بر چهار پایه قرار دارد . شوق ، هراس ، زهد و انتظار. آن کس که اشتیاق بهشت دارد ، شهوت‌هایش کاستى گیرد ، و آن کس که از آتش جهنّم مى ترسد ، از حرام دورى مى گزیند ، و آن کس که در دنیا زهد مى ورزد ، مصیبت را ساده پندارد ، و آن کس که مرگ را انتظار مى کشد در نیکى‌ها شتاب مى کند . یقین نیز بر چهار پایه استوار است : بینش زیرکانه ، دریافت حکیمانة واقعیت‌ها ، پند گرفتن از حوادث روزگار ، و پیمودن راه درست پیشینیان . پس آن کس که هوشمندانه به واقعیت‌ها نگریست ، حکمت را آشکارا بیند ، و آن که حکمت را آشکارا دید ، عبرت آموزى را شناسد ، و آن که عبرت آموزى شناخت گویا چنان است که با گذشتگان مى زیسته است . و عدل نیز بر چهار پایه بر قرار است : فکرى ژرف اندیش ، دانشى عمیق و به حقیقت رسیده ، نیکو داورى کردن و استوار بودن در شکیبایى . پس کسى که درست اندیشد به ژرفاى دانش رسید و آن کس که به حقیقت دانش رسید ، از چشمة زلال شریعت نوشید ، پس کسى که شکیبا شد در کارش زیاده روى نکرده با نیکنامى در میان مردم زندگى خواهد کرد . و جهاد نیز بر چهار پایه استوار است : امر به معروف ، نهى از منکر ، راستگویى در هر حال ، و دشمنى با فاسقان . پس هر کس به معروف امر کرد ، پشتوانه نیرومند مؤمنان است ، و آن کس که از زشتى‌ها نهى کرد ، بینى منافقان را به خاک مالید ، و آن کس که در میدان نبرد صادقانه پایدارى کند حقّى را که بر گردن او بوده ادا کرده است ، و کسى که با فاسقان دشمنى کند و براى خدا خشم گیرد ، خدا هم براى او خشم آورد ، و روز قیامت او را خشنود سازد .
2ـ شناخت اقسام کفر و تردید :و کفر بر چهار ستون پایدار است : کنجکاوى دروغین ستیزه جویى و جُدُل ، انحراف از حق و دشمنى کردن . پس آن کس که دنبال توهم و کنجکاوى دروغین رفت به حق نرسید . و آن کس که به ستیزه جویى و نزاع پرداخت از دیدن حق نابینا شد ، و آن کس که از راه حق منحرف گردید ، نیکویى را زش ، و زشتى را نیکویى پنداشت و سر مست گمراهى‌ها گشت ، و آن کس که دشمنى ورزید پیمودن راه حق بر او دشوار و کارش سخت ، و نجات او از مشکلات دشوار است . و شک چهار بخش دارد : جدال در گفتار ، ترسیدن ، دو دل بودن ، و تسلیم حوادث روزگار شدن . پس آن کس که جدال و نزاع را عادت خود قرار داد از تاریکى شُبهات بیرون نخواهد آمد و آن کس که از هر چیزى ترسید همواره در حال عقب نشینى است ، و آن کس که در تردید و دودلى باشد زیر پاى شیطان کوبیده خواهد شد ، و آن کس که تسلیم حوادث گردد و به تباهى دنیا و آخرت گردن نهد ، و هر دو جهان را از کف خواهد داد .(سخن امام طولانى است چون در این فصل ، حکمت‌هاى کوتاه را جمع آورى مى کنم از آوردن دنباله سخن خوددارى کردم).
حکمت 32: ارزش و والایى انجام دهندة کارهاى خیر (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] فَاعِلُ الْخَیْرِ خَیْرٌ مِنْهُ وَ فَاعِلُ الشَّرِّ شَرٌّ مِنْهُ .
و درود خدا بر او ، فرمود : نیکو کار، از کار نیک بهتر و بدکار از کار بد بدتر است .
حکمت 33: اعتدال در بخشش و حسابرسى (اخلاقى ، اجتماعى ، اقتصادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] کُنْ سَمْحاً وَ لَا تَکُنْ مُبَذِّراً وَ کُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَکُنْ مُقَتِّراً .
و درود خدا بر او ، فرمود : بخشنده باش اما زیاده روى نکن ، در زندگى حسابگر باش اما سخت گیر مباش.
حکمت 34: راه بى نیازى (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْکُ الْمُنَى .
و درود خدا بر او ، فرمود : بهترین بى نیازى ، ترک آرزوهاست.
حکمت 35: ضرورت موقعیت شناسى (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا یَکْرَهُونَ قَالُوا فِیهِ بِمَا لَا یَعْلَمُونَ .
و درود خدا بر او ، فرمود : کسى در انجام کارى که مردم خوش ندارند، شتاب کند ، دربارة او چیزى خواهند گفت که از آن اطلاعى ندارند.
حکمت 36: آرزوهاى طولانى و بزهکاری (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ أَطَالَ الْأَمَلَ أَسَاءَ الْعَمَلَ .
و دورد خدا بر او ، فرمود : کسى که آرزوهایش طولانى است کردارش نیز ناپسند است .
منبع: نهج البلاغه

عزیز آل یاسین

با اموال علیه السلامصله‌ی امام زمان
به این معنی که مؤمن بخشی از دارایی خود را برای امام زما‌نش هدیه کند، وهرسال به این عمل مداومت نماید و در این عمل شریف غنی و فقیر و مرد و زن یکسانند ،‌ الا این که ثمروتمند به مقدار توانایی خود تکلیف دارد وفقیر به مقدار استطاعت خود مکّلف می‌گردد.
خدای عزّوجّل فرموده :‌ «لایُکَلِّفُ اللهُ نَفْسَاً‌ إلا وُسْعَها : خداوند هیچ کس را جز به مقدار توانش تکلیف نمی‌کند.» (1)
و در جایی دیگر می‌فرماید : «لا یُکَلِّفُ اللهُ إلا مَا آتَیْهَا » خداوند هیچ کس را جز به آنچه توانایی داده ، تکلیف نمی‌کند.» (2)
در روایات مقدار معینی برای مصرف مال درآن جهت بیان نگردیده ، چون ظاهراً این عمل از مستحبات مؤکدی است که درسخنان ائمه‌ی اطهار(سلام الله علیهم) به عنوان «فریضه»‌ از آن تعبیر شده است. فرمودند: سلام‌الله‌علیهحضرت امام صادق
«هیچ چیز نزد خداوند متعال محبوب‌تر از اختصاص دادن درهم به امام نیست ، و به درستی که خداوند درهم را برای او (پرداخت کننده) در بهشت همچون کوه احد قرار دهد.»
سپس می‌فرمایند: خداوند متعال درکتابش فرموده است : «مَنْ ذَالَّذِی یُقْرِضُ اللهَ قَرْضَاً حَسَناً‌ فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أضْعَافاً‌ کثیرَةً ؛ چه کسی به خداوند وامی‌نیکو می‌دهد تا خداوند(عوض)‌ وام راچندین برابر ، بسیار سازد »‌(3)
‌ حضرت امام صادق سلام‌الله‌علیه فرمودند: «به خدا سوگند! که این آیه درخصوص صله‌ی امام است. به درستی که خداوند آنچه راکه مردم دراختیار دارند ازجهت نیاز به آن قرض نخواسته است وهر حقّی را که خداوند متعال دارد ، برای ولّی اوست.»(4)
نکته: صله‌ی امام زمان عجّل‌‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف : درزمان غیبت با مصرف کردن مال درمصارف و مخارجی که می‌داند مورد رضایت آن حضرت است، به قصد صله‌ی ایشان مانند چاپ کتاب‌هایی مربوط به آن حضرت ،‌ برپایی جلسات یادآوری و ترویج فرهنگ مهدویت، برپایی شبکه‌های اینترنتی مهدویت و شبکه‌های اینترنتی فرهنگی اطلاع رسانی دینی و... ازآن جمله است .

پی نوشت :

1. سوره‌ی بقره ، آیه‌ی 286
2. سوره‌ی طلاق ،‌آیه‌ی 7
3. سوره‌ی یقره ، آیه‌ی245
4. اصول کافی ، ج1 ،‌ ص537

مواعظ جاوید

توجه‌ کنید که‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان را به‌ آدابش‌ عمل‌ کنید، یعنی‌ آداب‌ روحیش‌، فقط‌ دعا نباشد. دعا به‌ معنای‌ واقعی‌ باشد. خواندن‌ خدا و تذکر خدا به‌ معنای‌ واقعی‌، آن‌ تذکری‌ که‌ نفوس‌ را مطمئن‌ می‌کند.
در این‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان از برکات‌ لیلة‌القدر محروم‌ نباشید. در این‌ ماه‌ فرق‌ داشته‌ باشیم‌ با سایر ماهها و دنبال‌ این‌ باشیم‌ که‌ انشاالله (لیلة‌القدر) را دریابیم‌، برکات‌ (لیلة‌القدر) را که‌ در آن‌ نازل‌ شده‌ است‌، همه‌ سعادت‌ عالم‌ در آن‌ شب‌ نازل‌ شده‌ است‌ و از همه‌ شبهای‌ عالم‌ بالاتر است‌.
اگر ما نمی‌توانیم‌ به‌ طور دائم‌ در حال‌ مراقبت‌ از خودمان‌ و ساخت‌ و ساز خودمان‌ باشیم‌، لااقل‌ ماه‌ رمضان‌ را مغتنم‌ بشماریم‌، شرایط‌ هم‌ در ماه‌ رمضان آماده‌ است‌.
منبع: کلمات قصار امام خمینی رحمت الله علیه

در محضر ولایت

عزیزان من! ماه رمضان را براى استغفار مغتنم بشمارید و از خداى متعال طلب مغفرت کنید. ملت ما با این روحیه‌ى فداکارى، با این استقامتى که نشان داده، با این کار بزرگى که کرده است، با جوانان نورانى و خوبى که دارد (این جوانان با این تعداد، غیر از جامعه‌ى ما، قطعاً در هیچ جاى عالم وجود ندارد) با این زنان و مردان و مادران و فداکاریهاى گوناگونى که از این مردم سرزده است، استعداد پیشرفت زیادى در زمینه‌هاى مادّى و معنوى، دنیایى و اخروى دارد. این ملت، با استغفار، رحمت الهى را به سوى خود جلب کند.
همه استغفار کنید. آن کسانى که اهل عبادتند، آن کسانى که در امر عبادت متوسّطند، آن کسانى که حتّى کاهل در کار عبادتند و فقط به اقلّ واجبات اکتفا مى‌کنند، آن کسانى که حتّى گاهى خداى نخواسته بعضى از عبادت واجب هم از آنها ترک مى‌شود، همه و همه توجّه داشته باشند که این رابطه‌ى بین آنها و خدا، کار را پیش مى‌برد. از خداى متعال، آمرزش و مغفرت بخواهید و طلب عفو کنید. از خدا بخواهید که مانع گناه را بردارد؛ این ابر را از مقابل خورشید فیض و لطف و تفضلّات خودش برطرف کند، تا لطفش بر این دلها و جانها بتابد. آن وقت ببینید که تعالى و اعتزازى به وجود خواهد آمد.
منبع: برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران،28/10/85

شمیم هدایت

بالا بردن سطح شناخت
در مقابل تبلیغات فریبنده چه باید بکنیم؟ باید شناخت، معرفت نسبت به اسلام، تشیع، خط امام حسین (سلام الله علیه) و امروزه خط امام خمینی (رحمت الله علیه) را تقویت کنیم. باید معرفت خود را تقویت کنیم تا دشمنان امان نیابند افکار ضد امام (رحمت الله علیه) را به نام خط امام راحل معرفی کنند. باید شناخت خود را نسبت به دین تقویت کنیم.
عزیزان من! جوانان عزیز! باید در شبانه روز وقتی را برای مطالعه و بحث در امور دینی و معارف دینی بگذارید. دین از شکم، رفاه و ورزش کم ارزش تر نیست. برنامه‌‌‌ای بگذارید، جلسات مذهبی و مطالعات دینی داشته باشید، بحمدالله بعد از انقلاب کتاب‌های دینی زیاد نوشته شده است؛ جلسات بحث بگذارید و با هم گفتگو کنید، حتما لازم نیست مبلغ یا معلمی‌را دعوت کنید، مثلا کتاب‌های مرحوم استاد شهید مطهری (رضوان الله علیه) را به بحث بگذارید، در مورد آن‌ها گفتگو کنید، مطالب آن را حلاجی کنید. اگر مطالعات دینی نداشته باشید، جلساتی مذهبی هم آن چنان که باید فعال نباشد و این گونه جلسات فقط به ایام عاشورا و امثال آن اختصاص داشته باشد، دشمنان اسلام و نظام هم مرتب از رادیوها و تلویزیون با فیلم‌های ویدئویی با روزنامه! با روزنامه! با روزنامه! شما را بمباران تبلیغاتی می‌کنند. ... برای مقابله با تبلیغات شیطنت آمیز و گمراه کننده، مطالعه و دروس لازم است، و بدون آن معرفت انسان رشد نمی‌کند.
منبع: برگزیده بیانات حضرت آیت الله علامه محمد تقی مصباح یزدی (دامت برکاته)

نکته‌های ناب

خانواده در اسلام نقش مرد در خانواده:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: «نشستن مرد پیش زن و فرزندش نزد خداوند متعال محبوب تر از اعتکاف در مسجد من (مسجد النبی صلی الله علیه و آله و سلم) است.» (1)
حضرت امام صادق (سلام الله علیه) می‌فرمایند: مرد برای اداره‌ی منزل به سه خصلت نیاز دارد که اگر در طبیعت او نباشد، باید خود را با تکلف به آنها وا دارد: «خوش رفتاری، گشاده دستی سنجیده و غیرت برای حفاظت از آنها» (2)
و در حجایی دیگر می‌فرمایند: «هر کس به خانواده اش نیکی کند، عمرش زیاد شود.»(3)
نقش زن در خانواده:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره می‌فرمایند: «هر زنی که در خانه‌ی شوهر خود به قصد سامان دادن کارهای خانه چیزی را جابه جا کند، خداوند به او نظر می‌کند و هر که خداوند به او نظر کند، عذابش نمی‌دهد.» (4)
حضرت امام صادق (سلام الله علیه) می‌فرمایند: «خوشبخت است آن زنی که شوهر خود را گرامی‌می‌دارد و آزارش نمی‌دهد و در همه ال از او فرمان می‌برد.»(5)
نقش فرزندان در خانواده:
حضرت علی(سلام الله علیه) می‌فرمایند: «نیکی به پدر و مادر بزرگترین فریضه است.» (6)
حضرت امام صادق(سلام الله علیه) در این باره می‌فرمایند: پدر و مادررا به فرزند سه حق است:
«در همه حال شکرگذار آنها باشد؛ در هر چه امر و نهی می‌کنند، به جز معصیت خدا اطاعتشان کند و در نهان و آشکار خیر خواه آنان باشد.»(7)

پی نوشت :

1- تنبیه الخواطر، ج2، ص 122.
2- تحف العقول، ص 322.
3- اصول کافی، ج2، ص 105.
4- بحارالانوار، ج 103، ص 253.
5- کنزالفوائد، ج1، ص 150.
6- غررالحکم، ج 4423.
7- تحف العقول، ص322.

منبع: خانواده در اسلام، حضرت آیت الله العظمی‌مظاهری(دامت برکاته)

دل نوشته

بوی خوش رمضان
روح اللّه‏ حبیبیان
بوی رمضان می‏آید؛ بوی خوش قرآن و شمیم شکوفه‏های دل‏انگیز مناجات و رایحه روح‏بخش بندگی خدا.
خداوندا! فرموده بودی که بر بندگان، رئوف و مهربانی و بر گنه‏کاران، عطوف و بخشنده؛ ولی من هیچ‏گاه این حقیقت را به خوبی اکنون درنیافته بودم.
آری! من در مرداب غفلت و لجن‏زار دوری از تو، غوطه‏ور بودم که ناگهان، ندای ملکوتی «یا علیُّ یا عظیم، یا غفور یا رحیم»، مرا به خود آورد و به کوثر زلال رمضان رهنمون شد.
معجزه رمضان
... تا کنون هیچ‏گاه در دل تابستان، این‏گونه بهار را حس کرده بودی؟ هیچ‏گاه در اوج گرما، خنکای آب حیات را در عمق وجودت یافته بودی؟ آیا در نهایت تشنگی، سیراب شدن از زلال‏ترین آب‏ها که نه؛ از کوثر بهشتی را تجربه کرده بودی؟
شاید تو نیز چون من، به ادراک این معجزه نرسیده بودی و این‏بار، با همه وجودت آن را لمس کردی. این معجزه رمضان است.
مگر می‏شود دریا را در آغوش کشید؟!
نمی‏دانم چه کنم.
دلم می‏خواهد به استقبالت بیایم؛ ولی مگر می‏توان به استقبال باران رفت؟!
می‏خواهم با تمام وجودم تو را در آغوش بگیرم؛ ولی مگر دریا را می‏توان در آغوش کشید؟!
می‏خواهم از عمق وجودم فریاد برآورم: خوش آمدی‌‌‌ای بهار دل‏ها،‌‌‌ای شکوه رحمت خدا بر بندگان،‌‌‌ای ماه مهمانی خدا،‌‌‌ای رمضان! اما احساس کودکی را دارم که در برابر کوهی عظیم قرار گرفته و چاره‏ای جز سکوت و حیرت در برابر عظمت تو ندارم؛ فقط آهسته و نجواگونه، با دلی سرشار از عشق، زمزمه می‏کنم: «ای خدای رمضان! به خاطر همه مهربانی‏هایت سپاس».
بر ساحل رمضان
حسین امیری
کوچه زهد را آب و جارو کردند. کشتی بی‏لنگر مستی، از دریای مواج، لؤلؤ و مرجان می‏آورد. باربران هفت‏آسمان را خبر کنید، تا متاع تقوای بشر را در ساحل عبودیت رمضان خالی کنند و کاروانسرای شب‏بیداران را در بگشایید که گاه مناجات بشر است و موسم ترک عادات.
بوی خدا
فاطمه پهلوان علی‏آقا
ای ماه خدا، رمضان! وقتی که می‏آیی، همه چیز بوی خدا می‏گیرد؛ بوی بهشت، بوی عرش.
وقتی که می‏آیی، سرانجام همه کارها به نشستن بر سر سُفره خدا ختم می‏شود.
وقتی که می‏آیی، سلام‏ها ساده می‏شوند و نگاه‏ها، بی‏آلایش.
وقتی که می‏آیی، ثانیه‏ها در گرسنگی و تشنگی آدم‏ها، با حس قشنگی می‏گذرند.
با آمدن تو، روزنه امیدی بر عصیان آدم‏ها گشوده می‏شود و غنچه بندگی‏ها، گُل می‏کند. مَفَرّی از هیاهوها و سیاهی‏ها به سوی نور پیدا می‏شود؛ گریزی به سوی کهکشان عرش؛ گریزی به سوی خدا.
با آمدن تو، همه جا سبز می‏شود، همه آسمانی می‏شوند و همه چیز بوی خدا می‏گیرد.

یاد ابرار

امید محرومان
چهاردهم اسفند 1307 بود که «سیدموسی» در قم به دنیا آمد و به دور از چشم فرعونیان، کودکی‌اش را پشت سر گذاشت. او فرصت‌های طلایی جوانی‌اش را به آسانی از دست نداد و از لحظه‌های هر چند کوتاه آن، استفاده‌های شایسته کرد. در حین تحصیلات علوم دینی در دانشکده‌ی حقوق تهران نیز قبول شد. به سه زبان انگلیسی، فرانسه و عربی، تسلط کامل داشت. بزرگان نجف اشرف به او چشم امید بسته بودند.مردم لبنان برای «سیدموسی» نامه نوشتند. آنها روزهای زیادی برای یک رهبرِآگاه، لحظه‌ شماری می‌کردند.
حضرت آیت‌الله العظمی‌بروجردی( رحمت‌‌الله‌علیه) هم ایشان را مکلّف به قبول این مسؤولیت کردند و امام موسی صدر بعد از زیارت عتبات عالیات به لبنان رفت و با دیدن اوضاع، تصمیم به ماندن گرفت.
برای سکونت، شهر «صور» را انتخاب کردو هفته‌ای دو بار به بیروت می‌رفت. با تلاش او پس از مدتی «دبیرستان عاملیه» به «دانشکده‌ی عاملیه» تبدیل شد.
مثل پدری مهربان با جوان‌ها صحبت می‌کرد، عشق به مردم از چشمان پُرفروغش موج می‌زد و می‌خواست سایه‌ی شوم فقر و جهل را از سر مردم بردارد؛ این بود که «مدرسه‌ی صنعتی جبل عامل» را تأسیس کرد.ایشان می‌گفت: «چقدر تعجب‌آور است! اسلام طلب علم را فریضه (واجب) بداند ولی بی‌سواد‌ترین مردم، مسلمان‌ها باشند. نظافت را از ایمان بشمارد، در حالی که کثیف‌ترین کوچه و بازار، کوچه و بازار‌های مسلمان‌ها باشد ... دعوت صحیح اگر توأم با عمل نباشد و وضع اجتماعی دعوت‌کننده یا هم مذهبان او بد باشد، دعوت کم اثر خواهد بود».
«جرج جرداق» نویسنده‌ی معروف مسیحی درباره‌ی امام موسی صدر می‌گوید:
«اگر روحانیون مسلمان، اسلام را مانند امام موسی صدر عرضه می‌کردند، اثری از مسیحیت و سایر ادیان باقی نمی‌ماند». مزدوران بارها نقشه‌ی ترور ایشان را مرور می‌کردند، اما هر بار ناکام می‌شدند. در 19 رمضان‌المبارک سال 1357ه.ش، با دعوت رسمی‌وارد کشور لیبی شد. تصمیم داشت پس از یک هفته اقامت، به لبنان برگردد. در 23 رمضان‌المبارک در ساعت دو و چهل و پنج دقیقه‌ی بعدازظهر جلوی درب هتل اقامتش مشاهده ولی بعد از آن با دو نفر از همراهانش ناگهان ناپدید گردید.
حضرت امام خمینی(رحمت‌‌الله‌علیه) درباره‌ی ایشان می‌فرمایند:
«ایشان را من بزرگ کردم. من فضایلش و خدمت‌هایی که بعد از رفتن به لبنان کرده است، می‌دانم ... امیدوارم که أنشاءالله به محل خودشان برگردند و مسلمین از ایشان استفاده کنند».
منبع: گلشن ابرار، عبدالرحیم اباذری، ج2، صفحه‌های 785 تا 798

حکایتها و هدایتها

موعظه‌ی مولا
مردی به نام ابو مطر نقل کرده است که: روزی از مسجد کوفه بیرون آمدم، به مردی برخوردم که همانند عرب‌های بادیه نشین با دو تکه پارچه خود را پوشانده بود، یکی را لنگ و دیگری را ردای خود قرار داده بود. از کسی پرسیدم: این مرد کیست؟ به من گفت: گویا در این شهر غریب هستی؟
گفتم: آری. گفت: این مرد، امیرمؤمنان علی (علیه-السلام) است؛ به دنبالش رفتم تا به محله‌ی «ابومحیط» که بازار شتران در آن جا بود، رسید. (از روی موعظه به آنان) فرمودند: معامله کنید اما از سوگند بپرهیزید که سوگند از برکت کارهای شما می‌کاهد و آنها را در معرض نابودی قرار می‌دهد.
سپس به سراغ خرما فروشان رفتند. در آن جا با کنیزی مواجه شد که می‌گریست، سبب گریه اش را پرسیدند، پاسخ داد: من با یک درهم از این مرد خرما فروش خرما خریده ام، مولایم از من خواسته خرما را باز پس دهم و درهم را باز ستانم، اما فروشنده نمی‌پذیرد و درهم را به من باز نمی‌گرداند. حضرت به مرد بازاری فرمودند: خرمایت را بگیر و درهمش را باز پس ده، چرا که او کنیز است و از خودش اختیاری ندارد. مرد خرما فروش زیر بار نرفت و همچنان از باز پس دادن درهم به کنیز امتناع می‌کرد. من به او گفتم: این مرد را می‌شناسی؟ گفت: نه گفتم: او امیرمؤمنان علی (علیه السلام) است، مرد بازاری با شناختن حضرت دستپاچه شد، خرماهایی را که در دست داشت ریخت، درهم را به کنیز باز پس داد و عرض کرد:
ای امیرمؤمنان! دوست دارم شما از من خشنود شودید!
حضرت فرمودند: آنچه مرا از شما خوشنود می‌سازد پرداختن حقوق دیگران است. بعد از آن، حضرت در حالی که از کنار خرما فروشان می‌گذشتند، فرمودند:
ای خرما فروشان (و خرما داران) به مسکینان بخورانید تا کسبتان برکت یابد.
منبع: جلوه‌های تقوا، محمد حسن حائری یزدی، ج 2، ص 102 و 103.

معرفی کتاب

شناسنامه کتاب
نام کتاب : رمضان ماه خدا (فضیلت، اعمال، احکام)
نویسنده : زین العابدین احمدی - حسنعلی احمدی
ناشر: میثم تمار
نوبت چاپ : ششم
تعداد صفحات: 248 صفحه
تیراژ : 1500 نسخه
قیمت : 2000 تومان
چکیده کتاب:
بیان معارف دین مبین اسلام، در زمینه‌های «اعتقادات»، «احکام» و «اخلاق»، آن هم با تکیه بر آیات قرآن و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام)، امری مهم و ضروری برای برآوردنِ نیاز تشنگان و علاقه مندان به این معارف است.
دراین کتاب ، سعی مولفان بر آن است که با استعانت از درگاه احدیّت، و کمک گرفتن از انوار پاک چهارده معصوم(علیهم السلام)،ارشادات و راهنمایی‌هایی را که انسان برای رسیدن به سعادت اخروی به آن نیازمند است، برای خوانندگان گرامی‌مطرح کنند. مخصوصاً بیانِ آداب و فضایل ماه مبارک رمضان، که ماه خدا، ماه رحمت و مغفرت، ماه نزول قرآن، ماه دعا و استغفار، ماه کسب تقوا و فضایل انسانی، ماه آشنایی با کتاب آسمانی، و اینکه ماه توبه و اِنابه است.
در این نوشتار هر چند کوتاه مباحثی در باره ماه مبارک رمضان و سایر مطالب مربوط به این ماه شریف، هر چند به طور اختصار و قابل فهم برای عموم، در اختیار شیفتگان راه قرآن و مکتب اهل بیت(علیهم السلام)قرار گرفته است.
هر اندازه جامعه با میراث و فرهنگ همیشه جاوید قرآن و عترت آشنا شود، به همان اندازه فرهنگ آن جامعه، از آسیب‌های فرهنگِ بیگانه مصون و محفوظ خواهد ماند.
اگر انسان‌ها در راه رشد و تعالی خود و در راه عبادت خداوند، که هدف آفرینش انسان است، وجود خود را پیراسته از گناه کنند و تقوا و خداشناسی را برای همیشه در وجود خود زنده نمایند، سعادت و عزّت دنیا و آخرت را به دست آورده اند.
در این اثر ارزشمند، مخصوصاً سفارش می‌شود که خوانندگان در ماه مبارک رمضان، که بهترین فرصت برای تزکیه و کسب فضایل انسانی است، از این نعمت عظمی‌بهره مند شده و اوقات را مغتنم شمرده و خود را مشغول به عبادت و اطاعت خداوند نمایند.

احکام

احکام نماز و روزه کثیرالسفر

مراجع معظم تقلید

شرایط اشتغال به کار
جهت کثیر السفر بودن

مشاغلی که مصداق کثیر السقر می‌باشند

احکـــــام

پایان حکم کثیرالسفر
و شروع مجدد آن

در سال
(حداقل)

در ماه
(حداقل)

محل کار

محل سکونت

بین راه (کار)

محل مأموریت

آیت‌الله العظمی
خامنه ای
( مدّظلّه العالی )

1 ماه

10 روز یکبار

رانندگان، کارمندان، اساتیدو سربازان

کامل

کامل

کامل

کامل

در سفر اول شکسته سپس تمام

آیت‌الله العظمی‌بهجت
( مدّظلّه العالی )

1 ماه

9 روز یکبار

رانندگان، کارمندان اساتید، دانشجویان وسربازان

کامل

کامل

کامل

کامل

درسفر اول شکسته سپس تمام

آیت الله العظمی‌فاضل کنکرانی
( رحمت الله علیه )

1 ماه

9 روز یکبار

فقط رانندگان ، دانشجویان و زائران

کامل

کامل

کامل

کامل

درسفر اول شکسته سپس تمام

آیت الله العظمی‌مکارم شیرازی
( مدّظلّه العالی )

1 ماه

3 روز درهفته

رانندگان، کارمندان اساتید، دانشجویان وسربازان

کامل

کامل

کامل

کامل

درسفر اول شکسته سپس تمام

آیت الله العظمی‌تبریزی
( مدّظلّه العالی )

2 ماه

1 روز درهفته

رانندگان، کارمندان اساتید و سربازان

کامل

کامل

کامل

**

درسفر اول شکسته سپس تمام

آیت الله العظمی‌زنجانی
( مدّظلّه العالی )

3 ماه

9 روز یکبار

رانندگان، کارمندان اساتید، دانشجویان وسربازان

کامل

کامل

کامل

***

درسفر اول شکسته سپس تمام

آیت الله العظمی‌ سیستانی
( مدّظلّه العالی )

3 ماه

3 روز در هفته

رانندگان، کارمندان، اساتید، دانشجویان و سربازان

کامل

ـ

ـ

ـ

رانندگان
هم شکسته، هم تمام و بقیه تمام

** کثیر السفر در مأموریتهای اتفاقی، نماز را جمع(هم شکسته و هم تمام) بخواند
*** کثیر السفر در مأموریتهای اتفاقی، نماز را شکسته بخواند

تعداد صفحات : 3

آمار سایت
  • کل مطالب : 34
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 6
  • بازدید کننده امروز : 7
  • باردید دیروز : 54
  • بازدید کننده دیروز : 55
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 514
  • بازدید ماه : 3465
  • بازدید سال : 10344
  • بازدید کلی : 97504
  • کدهای اختصاصی