چهارشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۴:۰۰ ق.ظ
دعای روز یازدهم
اَللّهُمَّ حَبِّبْ اِلَىَّ فیهِ الاِْحْسانَ وَکَرِّهْ اِلَىَّ فیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ وَحَرِّمْ عَلَىَّ فیهِ السَّخَطَ وَالنّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَخدایادوست گردان نزد من در این ماه احسان و نیکى را و ناخوش دار در پیش من در این روز فسق و نافرمانى و گناه را و حرام گردان در این روز بر من خشم کیفربار و آتش (سوزان) را به کمک خودت اى فریادرس فریادخواهان
زلال وحی
معارفی پیرامون قرآن(1)
سراسر عالم آفرینش و جهان هستى جلوه رحمت تکوینى حق تعالى است و کتابهاى آسمانى و پیامبران و امامان نیز تفضّلات و رحمت تشریعى او محسوب مى شوند .قرآن کامل ترین و مَظهر تام و مُظهر حقیقى رحمت تشریعى است: « فَانظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَةِ اللهِ ؛ پس با تأمل به آثار رحمت خدا بنگر» .
بر اساس این آیه شریفه باید به سوى آثار رحمت حق نظر کرد تا بصیرت یافت ، با این همه بهره ورى بیشتر از تفضلات الهى زمینههایى دارد ، از جمله خود را در مسیر وزش نسیم رحمت الهى قرار دادن است به طورى که عقل و قلب و جان و روح از آن نسیم زنده شود و درخت وجود انسان ثمراتى چون ایمان و اخلاق و عمل صالح دهد .
حضرت امام باقر (علیه السلام) مى فرماید : « ألا وَإنَّ فى أیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٌ اَلا فَتَعَرَّضُوا لَهَا؛ در روزگارتان نسیمهاى رحمت ویژه میوزد ، مواظب باشید، خود را در معرض وزش آن نسیمها قرار دهید و استفاده کنید» .
بهره ورى از رحمت تام حق که قرآن است و خود باعث جلب رحمت واسعه الهى در دنیا و آخرت به سوى انسان مى باشد شرایطى دارد از جمله : «وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ؛ و هنگامى که قرآن خوانده شود ، به آن گوش فرا دهید و سکوت کنید تا مشمول رحمت شوید».
پس استماع کامل و سکوت تام ، زمینه اى است که انسان مورد رحمت حق قرار گیرد و در نقطه مقابل اگر انسان با بى اعتنایى به کتاب خدا بر خود ستم ورزد زمینه بدبختى و خسارت را براى خود فراهم آورده است ، چنان که در آیه اى دیگر مى فرماید : «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلاَّ خَسَاراً ؛ و ما از قرآن آنچه را براى مؤمنان مایه درمان ورحمت است ، نازل مى کنیم وستمکاران را جز خسارت نمى افزاید» .
و این که قرآنِ شفابخش براى بیمار دلان زیان آور است نظیر میوههاى رسیده و پرآب و شیرین است که براى کسى که مبتلا به زخم معده و اثنى عشر است زیان آور است . یا قند شیرین که براى مبتلایان به بیمارى قند خسارت بار است .
این کتاب بزرگ الهى که از عالم غیب الهى و قرب ربوبى نازل شده و براى استفاده ما مهجوران وخلاص ما زندانیان طبیعت و مغلوبان زنجیرهاى پیچ در پیچ هواى نفس و آمال به صورت لفظ و کلام در آمده، از بزرگ ترین مظاهر رحمت مطلقه الهیه است که ما کور و کرها از آن به هیچ وجه استفاده نکردیم و نمى کنیم.
عظمت قرآن
بدان اى عزیز ! که عظمت هر کلام و کتابى یا به عظمت متکلّم و کاتب آن است و یا به عظمت مطالب و مقاصد آن و یا به عظمت نتایج و ثمرات آن است و یا به عظمت رسول و واسطه آن است و یا به عظمت مرسل الیه و حاصلِ آن است و یا به عظمت حافظ و نگاهبان آن است و یا به عظمت شارح و مبین آن است و یا به عظمت وقت ارسال و کیفیت آن است و بعضى از این امور ذاتاً و جوهراً در عظمت دخیل است و بعضى عرضاً و بالواسطه و بعضى کاشف از عظمت است و جمیع این امور که ذکر شد در این صحیفه نورانیه به وجه اعلى و اوفى موجود ، بلکه از مختصات آن است که کتاب دیگرى را در آن یا اصلا شرکت نیست و یا به جمیع مراتب نیست.نور مبین
در آیات متعددى قرآن به عنوان نور مطرح شده است از جمله : « وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً ؛ و نور روشنگرى مانند قرآن به سوى شما نازل کردیم» .و نیز : « قَدْ جَاءَکُم مِنَ اللهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُبِینٌ ؛ بى تردید از سوى خدا براى شما نور و کتابى روشنگر آمده است» .
و نیز مى فرماید : ما قرآن را نور قرار دادیم که هر که از بندگان خود را بخواهیم به وسیله آن هدایت مى کنیم: « وَلکِن جَعَلْنَاهُ نُوراً نَهْدِى بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا؛ ولى آن کتاب را نورى قرار دادیم که هر کس از بندگانمان را بخواهیم به وسیله آن هدایت مى کنیم ; بى تردید تو مردم را به راهى راست هدایت مى نمایى» .
و در آیه اى از ما مى خواهد که به خدا و رسول و نورى که نازل فرموده ایمان آوریم : « فَآمِنُوا بِاللهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِى أَنزَلْنَا؛ پس به خدا و پیامبرش و نورى که نازل کردیم ، ایمان آورید».
در این چهار آیه به زبانهاى گوناگون نور بودن این نعمت گوشزد شده است .
نور ، خودش ذاتاً روشن است و هم سایه چیزها را روشن و نمایان مى کند و اگر نور نبود هیچ چیزى قابل مشاهده نبود حتى اگر در شب غیر مهتابى انسان چیزى را مى بیند و تشخیص مى دهد بر اثر نور اندک ستارگان است .
ظریفى مى گفت : قرآن کریم تنها بر رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) نازل نشده است بلکه بر امت ایشان هم نازل شده است و این حقیقتى است که نحوه رابطه خدا و بنده و تفضل فراوان او را بیشتر نمایان مى کند ، او این ظرافت را از مضمون تعبیر حق در بخشى از آیات کریمه استفاده کرده بود ، مثلا آنجا که مى فرماید : «وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ ؛ و قرآن را هم به سوى تو نازل کردیم به خاطر این که براى مردم آنچه را که براى هدایتشان به سویشان نازل شده بیان کنى» .
کسی که بتواند مخاطب قرآن قرار گیرد و از قرآن جدا نباشد مى یابد که نه تنها قرآن براى هدایت او نازل شده ، بلکه به سوى او نیز نازل شده است ، با این تفاوت که پیامبر عزیز اسلام (صلى الله علیه وآله) واسطه نزول قرآن به سوى امت و مردم نزول قرآن را از طریق ایشان دریافت مى کنند . خداى مهربان که صادق ترین صادقان است مى فرماید : « وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً؛ و نور روشنگرى مانند قرآن به سوى شما نازل کردیم» .
یعنى آنچه که به قلب امت اسلامى مى رسد همان مرحله پایانى و نازله قرآن و وحى الهى است که خدا با آن سخن مى گوید نه اینکه این نور تا قلب پیامبر (صلى الله علیه وآله) آمده و از آن به بعد قطع شده باشد .
قلب پاک رسول اسلام (صلى الله علیه وآله) و زبان مقدسش افق طلوع وحى است نه چیزى را کتمان مى کند چون : « وَمَا هُوَ عَلَى الْغَیْبِ بِضَنِین؛ و او نسبت به ابلاغ و تعلیم آنچه به او وحى مى شود ، بخیل نیست { تا وحى را کتمان کند} ».
و نه جز وحى چیزى مى گوید : « وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى؛ و از روى هوا و هوس سخن نمى گوید» .
و آنچه تلاوت مى کند همان است که نازل مى شود و نطق و سخنش الهى است: « إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ یُوحَى؛ گفتار او چیزى جز وحى که به او نازل مى شود ، نیست» .
منبع: کتاب جاوههای رحمت الهی
کلام نور
پاداش روزه
قال رسول الله صلى الله علیه و آله: قال الله تعالى الصوم لى و انا اجزى بهرسول خدا فرمودند: خداى تعالى فرموده است: روزه براى من است و من پاداش آن را مىدهم.
وسائل الشیعه ج 7 ص 294
جرعه نوشان بهشت
قال رسول الله صلى الله علیه و آله: من منعه الصوم من طعام یشتهیه کان حقا على اللهانیطعمه من طعام الجنة و یسقیه من شرابها.رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: کسى که روزه او را از غذاهاى مورد علاقهاش باز دارد برخداست که به او از غذاهاى بهشتى بخورانند و از شرابهاى بهشتى به او بنوشاند.
بحار الانوار ج 93 ص 331
حکمتهای شگرف
حکمت 121 نهج البلاغه: روانشناسى قبائل قریش(علمى، اجتماعى، تاریخى)قَالَ الامام علیٌ[علیه السلام] شَتَّانَ مَا بَیْنَ عَمَلَیْنِ عَمَلٍ تَذْهَبُ لَذَّتُهُ وَ تَبْقَى تَبِعَتُهُ وَ عَمَلٍ تَذْهَبُ مَئُونَتُهُ وَ یَبْقَى أَجْرُهُ .
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند : چقدر فاصلة بین دو عمل دور است : عملى که لذتش مى رود و کیفر آن مى ماند ، و عملى که رنج آن مى گذرد و پاداش آن ماندگار است!
حکمت 122 : عبرت از مرگ یاران(اخلاقى، اجتماعى)
وَ تَبِعَ جِنَازَةً فَسَمِعَ رَجُلًا یَضْحَکُ فَقَالَ کَأَنَّ الْمَوْتَ فِیهَا عَلَى غَیْرِنَا کُتِبَ وَ کَأَنَّ الْحَقَّ فِیهَا عَلَى غَیْرِنَا وَجَبَ وَ کَأَنَّ الَّذِى نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِیلٍ إِلَیْنَا رَاجِعُونَ نُبَوِّئُهُمْ أَجْدَاثَهُمْ وَ نَأْکُلُ تُرَاثَهُمْ کَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ ثُمَّ قَدْ نَسِینَا کُلَّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَةٍ وَ رُمِینَا بِکُلِّ فَادِحٍ وَ جَائِحَةٍ .
درود خدا برایشان (در پى جنازه اى مى رفت و شنید که مردى مى خندد) فرمودند : گویى مرگ بر غیر ما نوشته شده ، و حق بر غیر ما واجب گردید ، و گویا این مردگان مسافرانى هستند که به زودى باز مى گردند ، در حالى که بدنهایشان را به گورها مى سپاریم ، و میراثشان را مى خوریم . گویا ما پس از مرگ آنان جاودانه ایم !!! آیا چنین است ، که اندرز هر پند دهنده اى از زن و مرد را فراموش مى کنیم و در حالى که نشانة تیرهاى بلا و آفات قرار گرفته ایم ؟
حکمت 123 : الگوهاى کامل انسانیت (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِى نَفْسِهِ وَ طَابَ کَسْبُهُ وَ صَلَحَتْ سَرِیرَتُهُ وَ حَسُنَتْ خَلِیقَتُهُ وَ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ وَ أَمْسَکَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ وَ عَزَلَ عَنِ النَّاسِ شَرَّهُ وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّةُ وَ لَمْ یُنْسَبْ إلَى الْبِدْعَةِ .
قال الرضى أقول و من الناس من ینسب هذا الکلام إلى رسول الله ص و کذلک الذى قبله .
درود خدا برایشان فرمودند : خوشا به حال آن کس که خود را کوچک مى شمارد ، و کسب و کار او پاکیزه است ، و جانش پاک ، و اخلاقش نیکوست ، مازاد بر مصرف زندگى را در راه خدا بخشش مى کند ، و زبان را از زیاده گویى باز مى دارد و آزار او به مردم نمى رسد و سنّت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او را کفایت کرده ، بدعتى در دین خدا نمى گذارد .( برخى حکمت 123 و 122 را از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده اند.)
حکمت 124 : روانشناسى زن و مرد (علمى، اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] غَیْرَةُ الْمَرْأَةِ کُفْرٌ وَ غَیْرَةُ الرَّجُلِ إِیمَانٌ .
درود خدا برایشان فرمودند : غیرت زن ، کفر آور ، و غیرت مرد نشانة ایمان اوست .
حکمت 125 : امام و شناساندن اسلام(معنوی، اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَةً لَمْ یَنْسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِى الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِیمُ وَ التَّسْلِیمُ هُوَ الْیَقِینُ وَ الْیَقِینُ هُوَ التَّصْدِیقُ وَ التَّصْدِیقُ هُوَ الْإِقْرَارُ وَ الْإِقْرَارُ هُوَ الْأَدَاءُ وَ الْأَدَاءُ هُوَ الْعَمَلُ .
درود خدا برایشان فرمودند : اسلام را چنان مى شناسانم که پیش از من کسى آنگونه معرفى نکرده باشد . اسلام همان تسلیم در برابر خدا و تسلیم همان یقین داشتن و یقین اعتقاد راستى ، و باور راستین همان اقرار درست و اقرار درست انجام مسئولیتها ، و انجام مسؤولیتها همان عمل کردن به احکام دین است .
حکمت 126 : شگفتى ضد ارزشها (اخلاقى،اجتماعى،اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] عَجِبْتُ لِلْبَخِیلِ یَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِى مِنْهُ هَرَبَ وَ یَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِى إِیَّاهُ طَلَبَ فَیَعِیشُ فِى الدُّنْیَا عَیْشَ الْفُقَرَاءِ وَ یُحَاسَبُ فِى الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِیَاءِ وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَکَبِّرِ الَّذِى کَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً وَ یَکُونُ غَداً جِیفَةً وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَکَّ فِى اللَّهِ وَ هُوَ یَرَى خَلْقَ اللَّهِ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِیَ الْمَوْتَ وَ هُوَ یَرَى الْمَوْتَى وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْکَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى وَ هُوَ یَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِکٍ دَارَ الْبَقَاءِ .
درود خدا برایشان فرمودند : در شگفتم از بخیل : به سوى فقرى مى شتابد که از آن مى گریزد ، و سرمایه اى را از دست مى دهد که براى آن تلاش مى کند در دنیا چون تهیدستان زندگى مى کند ، اما در آخرت چون سرمایه داران محاکمه مى شود . و در شگفتم از متکبرى که دیروز نقطه اى بر ارزش ، و فردا مردارى گندیده خواهد بود ؛ و در شگفتم از آن کس که آفرینش پدیدهها را مى نگرد و در وجود خدا تردید دارد! و در شگفتم از آن کس که مردگان را مى بیند و مرگ را از یاد برده است ، و در شگفتم از آن کس که پیدایش دوباره را انکار مى کند در حالى که پیدایش آغازین را مى نگرد و در شگفتم از آن کس که خانه نابودشدنى ، را آباد مى کند اما جایگاه همیشگى را از یاد برده است.
حکمت 127 : نکوهش از سستى در عمل (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ قَصَّرَ فِى الْعَمَلِ ابْتُلِیَ بِالْهَمِّ وَ لَا حَاجَةَ لِلَّهِ فِیمَنْ لَیْسَ لِلَّهِ فِى مَالِهِ وَ نَفْسِهِ نَصِیبٌ .
درود خدا برایشان فرمودند : آن کس که در عمل کوتاهى کند ، دچار اندوه گردد ، و آن را که از مال و جانش بهره اى در راه خدا نباشد خدا را به او نیاز نیست.
حکمت 128 : تأثیر عوامل زیست محیطى در سلامت (علمى، بهداشتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِى أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِى آخِرِهِ فَإِنَّهُ یَفْعَلُ فِى الْأَبْدَانِ کَفِعْلِهِ فِى الْأَشْجَارِ أَوَّلُهُ یُحْرِقُ وَ آخِرُهُ یُورِقُ .
درود خدا برایشان فرمودند : در آغاز سرما خود را بپوشانید ، و در پایانش آن را در یابید ، زیرا با بدنها همان مى کند که با برگ درختان خواهد کرد : آغازش مى سوزاند ، و پایانش مى رویاند .(1)
حکمت 129: تأثیر عوامل زیست محیطى در سلامت (علمى، بهداشتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَکَ یُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِى عَیْنِکَ .
درود خدا برایشان فرمودند : بزرگى پروردگار در جانت ، پدیدهها را در چشمت کوچک مى نمایاند .
حکمت 130 : توجه به فنا پذیرى دنیا (اخلاقى، معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] وَ قَدْ رَجَعَ مِنْ صِفِّینَ فَأَشْرَفَ عَلَى الْقُبُورِ بِظَاهِرِ الْکُوفَةِ یَا أَهْلَ الدِّیَارِ الْمُوحِشَةِ وَ الْمَحَالِّ الْمُقْفِرَةِ وَ الْقُبُورِ الْمُظْلِمَةِ یَا أَهْلَ التُّرْبَةِ یَا أَهْلَ الْغُرْبَةِ یَا أَهْلَ الْوَحْدَةِ یَا أَهْلَ الْوَحْشَةِ أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ لَاحِقٌ أَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُکِنَتْ وَ أَمَّا الْأَزْوَاجُ فَقَدْ نُکِحَتْ وَ أَمَّا الْأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَکُمْ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَمَا لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِى الْکَلَامِ لَأَخْبَرُوکُمْ أَنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى .
درود خدا برایشان ( امام [علیه السلام] وقتى از جنگ صفین برگشت و به قبرستان پشت دروازه کوفه رسید رو به مردگان کرد .) فرمودند :
اى ساکنان خانههاى وحشت زا ، و محلههاى خالى و گورهاى تاریک ، اى خفتگان در خاک ، اى غریبان ، اى تنها شدگان ، اى وحشت زدگان ، شما پیش از ما رفتید و ما در پى شما روانیم ، و به شما خواهیم رسید. اما خانههایتان ! دیگران در آن سکونت گزیدند ؛ و اما زنانتان ! با دیگران ازدواج کردند؛ و اما اموال شما ! در میان دیگران تقسیم شد ! این خبرى است که ما داریم ، حال شما چه خبر دارید ؟ سپس به اصحاب خود رو کرد و فرمود: بدانید که اگر اجازة سخن گفتن داشتند ، شما را خبر مى دادند که ، بهتین توشه ، تقوا است.
حکمت 131ـ توبیخ الذّام لِلدّْنیا(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلًا یَذُمُّ الدُّنْیَا أَیُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْیَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِیلِهَا أَ تَغْتَرُّ بِالدُّنْیَا ثُمَّ تَذُمُّهَا أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَیْهَا أَمْ هِیَ الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَیْکَ مَتَى اسْتَهْوَتْکَ أَمْ مَتَى غَرَّتْکَ أَ بِمَصَارِعِ آبَائِکَ مِنَ الْبِلَى أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِکَ تَحْتَ الثَّرَى کَمْ عَلَّلْتَ بِکَفَّیْکَ وَ کَمْ مَرَّضْتَ بِیَدَیْکَ تَبْتَغِى لَهُمُ الشِّفَاءَ وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الْأَطِبَّاءَ غَدَاةَ لَا یُغْنِى عَنْهُمْ دَوَاؤُکَ وَ لَا یُجْدِى عَلَیْهِمْ بُکَاؤُکَ لَمْ یَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُکَ وَ لَمْ تُسْعَفْ فِیهِ بِطَلِبَتِکَ وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِکَ وَ قَدْ مَثَّلَتْ لَکَ بِهِ الدُّنْیَا نَفْسَکَ وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَکَ إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِیَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِکَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْیِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ اکْتَسَبُوا فِیهَا الرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا فِیهَا الْجَنَّةَ فَمَنْ ذَا یَذُمُّهَا وَ قَدْ آذَنَتْ بِبَیْنِهَا وَ نَادَتْ بِفِرَاقِهَا وَ نَعَتْ نَفْسَهَا وَ أَهْلَهَا فَمَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلَائِهَا الْبَلَاءَ وَ شَوَّقَتْهُمْ بِسُرُورِهَا إِلَى السُّرُورِ رَاحَتْ بِعَافِیَةٍ وَ ابْتَکَرَتْ بِفَجِیعَةٍ تَرْغِیباً وَ تَرْهِیباً وَ تَخْوِیفاً وَ تَحْذِیراً فَذَمَّهَا رِجَالٌ غَدَاةَ النَّدَامَةِ وَ حَمِدَهَا آخَرُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ذَکَّرَتْهُمُ الدُّنْیَا فَتَذَکَّرُوا وَ حَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا وَ وَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُوا .
درود خدا برایشان (شنید مردى دنیا را نکوهش مى کند) فرمودند :
1ـ توبیخ نکوهش کننده دنیا: اى نکوهش کنندة دنیا ، که به غرور دنیا مغرورى و با باطلهاىانفریب خوردی! خود فریفته دنیایى و آن را نکوهش مى کنى ؟ آیا تو در دنیا جرمى مرتکب شده اى ؟ یا دنیا به تو جرم کرده است ؟ کى دنیا تو را سرگردان کرد ؟ و در چه زمانى تو را فریب داد ؟ آیا با گورهاى پدرانت که پوسیده اند ؟ (تو را فریب داد) یا آرامگاه مادرانت که در زیر خاک آرمیده اند؟ آیا با دو دست خویش بیماران را درمان کرده ای؟ و آنان را پرستارى کرده در بسترشان خوابانده اى ؟ در خواست شفاى آنان را کدره و از طبیبان داروى آن راها تقاضا کرده اى ؟ د ران صبحگاهان که داروى تو به حال آنان سودى نداشت ، و گریه تو فایده نکرد ، و ترس تو آنان را سودى نرساند ، و آنچه مى خواستى به دست نیاوردى ، و با نیروى خود نتوانستى مرگ را از آنان دور کنى . دنیا براى تو حال آنان را مثال زد ، و با گورهایشان ، گور خودت را به رْخ تو کشید.
2ـ خوبیها و زیبائیهاى دنیا: همانا دنیا سراى راستى براى راست گویان ، و خانة تندرستى براى دنیا شناسان ، و خانه بى نیازى براى توشه گیران ، و خانه پند ، براى پند آموزان است . دنیا سجده گاه دوستان خدا ، نماز گاه فرشتگان الهى ، فرودگاه وحى خدا ، و جایگاه تجارت دوستان خداست، که در آن رحمت خدا را به دست آوردند. و بهشت را سود بردند. چه کسى دنیا را نکوهش مى کند ؟ و حال آن که دنیا جدا شدنشرا اعلام داشته و فریاد زد که ماندگار نیست، و از نابودى خود و اهلش خبر داده است ؟ با بلاى خود بلاها را نمونه آورد، و با شادمانى خود آنان را به شادمانى رساند . در آغاز شب به سلامت گذشت ، اما در صبحگاهان با مصیبتى جانکاه بازگشت ، تا مشتاق کند ، و تهدید نماید، و بترساند ، و هشدار دهد . پس مردمى در هکر نست با پشیمانى ، دنیا را نکوهش کنند، و مردمى دیگر در روز قیامت آن را مى ستایند ، دنیا حقائق را به یادشان آورد ، یادآور آن شدند ، از رویدادها برایشان حکایت کرد ، او را تصدیق کردند و اندرزشان داد ، پند پذیرفتند.
حکمت 132: ضرورت یاد مرگ (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ لِلَّهِ مَلَکاً یُنَادِى فِى کُلِّ یَوْمٍ لِدُوا لِلْمَوْتِ وَ اجْمَعُوا لِلْفَنَاءِ وَ ابْنُوا لِلْخَرَابِ .
درود خدا برایشان فرمودند : خدا را فرشته ایست که هر روز بانگ مى زند : بزایید براى مردن ، و فراهم آورید نابود شدن ، و بسازید براى ویران گشتن.
پینوشتها:
1. اشاره به علم: کریولوژى Cryology )سرما شناسی) که مولوى در مثنوى معنوى دفتر اول ص 42 نسخه رمضانى این حدیث را به شعر در آورده است.
منبع: نهج البلاغه
عزیزآل یاسین
ماه مبارک رمضان، بهار انتظار
ابراهیم شفیعی سروستانیماه خدا با برکت، رحمت و مغفرت الهی به بندگان خدا روی میآورد و همگان را به مهمانی خدا فرا میخواند؛ ماهی که روزهایش بهترین روزها، شبهایش بهترین شبها و ساعتهایش بهترین ساعتهاست؛ 1 ماهی که در لحظه لحظهاش خدا جاری است و هر آنش سرمایهای است که باید چون جان پاسش داشت و آن را به راحتی از کف نداد.
مگر میتوان غیر از ماه مبارک رمضان، ماهی را پیدا کرد که یک شب از شبهای آن ارزشی فزونتر از هزار ماه داشته باشد؟ 2
مگر میتوان غیر از این ماه، ماهی را سراغ گرفت که در سرتاسر آن درهای بهشت بر روی مردمان گشوده و درهای دوزخ بر روی آنان بسته باشد؟ 3
مگر میتوان ماه دیگری را نشان داد که در آن نفس کشیدن حکم تسبیح و خوابیدن حکم عبادت داشته باشد؟ 4
پس بیایید قدر این ماه را بیشتر بدانیم و پیش از آنکه لحظههای ارزشمندش سپری شود از چشمهسار جوشان آن خود را سیراب کنیم.
رمضان، بهار قرآن و بهار دعا و مناجات به درگاه پروردگار بینیاز است. در هیچ ماهی به اندازه ماه مبارک رمضان، دعا، مناجات، ذکر و نمازهای مستحبی وارد نشده است. هر روز آن، دعایی خاص و هر شبش نماز و ذکری ویژه خود دارد.
اما رمضان، بهار انتظار نیز هست؛ چرا که در دعاها و مناجاتهای این ماه به همان اندازه که روح بندگی و تضرع به درگاه خداوند و طلب آمرزش و رستگاری از او موج میزند؛ روح انتظار و امید فرا رسیدن دولت کریمة اهل بیت(ع) نیز جاری است.
با بررسی اجمالی اعمال ماه مبارک رمضان روشن میشود که علاوه بر تضرع و بندگی در پیشگاه خالق هستی دو موضوع دیگر نیز در مجموع این اعمال مورد توجه جدی قرار گرفته است؛ که عبارتند از:
1. نقش امام و حجت الهی در جهان هستی؛
2. انتظار و آمادگی برای ظهور دولت کریمة اهل بیت(علیهم السلام).
در اینجا برای روشنتر شدن موضوع به برخی از دعاها و مناجاتهایی که این دو موضوع در آنها تجلی یافته است، اشاره میکنیم.
1. نقش امام و حجت الهی در جهان هستی
در اعتقاد شیعه، امامت تنها به امور شرعی و اعتقادی مردم و یا حتی امور اجتماعی و سیاسی محدود نمیشود، بلکه امام به عنوان حجت خدا در عالم تکوین نیز نقش داشته و واسطه فیض الهی به بندگان است. به عبارت دیگر آنچه که خداوند در عالم هستی مقدور فرموده از مجرای امام و حجت عصر بر مردم جاری و ساری میشود و از این رو است که در زیارت «جامعه کبیره» ـ که از امامهادی(ع) نقل شده ـ خطاب به ائمه معصومین(ع) عرض میکنیم:
... بکم فتح الله و بک یختم، و بکم ینزّل الغیث و بکم یمسک السماء أن تقع علی الارض إلاّ بإذنه و بکم ینفّس الهمّ و یکشف الضرّه... 5 .
... خداوند، ] هستی را [ به وسیله شما آغاز کرد و به وسیله شما ] نیز [ به انجام میرساند. او به وسیله شما باران را نازل میکند و به وسیله شما، تا زمانی که خود اراده کند، آسمان را از اینکه بر زمین فرو افتد، نگاه میدارد و هم به وسیله شما غم و اندوه را برمیدارد و سختیها را برطرف میسازد... .
و یا در زیارت مطلقه حضرت ابا عبدالله، حسین بن علی(ع) ـ که از امام صادق(ع) نقل شده ـ خطاب به آن وجود مقدس و دیگر ائمه هدی(علیهم السلام) میگوییم:
... إرادة الربّ فی مقادیر أموره تهبط إلیکم و تصدر من بیوتکم. 6
ارادة پروردگار در همة آنچه او مقدر داشته به شما محول شده و از خانههای شما صادر میشود.
با توجه به این بینش و این اعتقاد نسبت به امامان معصوم و حجتهای الهی(ع) است که شب قدر مفهوم مییابد؛ شبی که فرشتگان و روح به اذن پروردگار خویش «کلّ أمر» یا برنامة یک سالة جهان هستی را بر کسی که از سوی خداوند به ولایت برگزیده شده عرضه میدارند. چنانکه در روایتی که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده آمده است:
امنوا بلیلة القدر، فإنّه ینزّل فیها أمر السنة و إنّ لذلک ولاة من بعدی علی بن ابیطالب و أحد عشر من ولده. 7
به شب قدر ایمان بیاورید همانا در این شب امور یک سال (همه آنچه در یک سال واقع میشود) نازل میگردد و برای این موضوع پس از من پیشوایانی وجود دارند که عبارتند از: علیبن ابیطالب و یازده تن از نوادگان او.
بنابراین، ماه مبارک رمضان که شب مقدس قدر را در خود جای داده است فرصت مناسبی است برای توجه دادن مردمان به جایگاه برجستة حجتهای الهی(ع)، به طور عام، و امام عصر و حجت زمان(ع)، به طور خاص، در عالم هستی و یادآوری وظیفهای که آنان نسبت به این واسطههای فیض خداوندی دارند.
مرحوم مجلسی(ره) در بیان اعمال ماه مبارک رمضان میگوید:
از جمله وظایفی که در هر شب (ماه رمضان) مقرر شده این است که بنده در آغاز هر دعای نیکو و در پایان هر عمل پسندیده آن کس را که جانشین خداوند، جل جلاله، در میان بندگان و سرزمینهای او میداند، یاد کند؛ زیرا آن جانشین عهدهدار همه نیازمندیهای روزهدار است؛ از خوراکی و آشامیدنی او گرفته تا همه آنچه که او در نظر دارد؛ یعنی همه اسباب و وسایلی که در اختیار جانشین پروردگار بزرگ (ربّالارباب) است. همچنین هر روزهدار وظیفه دارد که آن جانشین خدا را، به آنچه که شایسته مانند اوست، دعا کند و معتقد باشد که خداوند، جلجلاله، و جانشین او بر او منت گذاشتهاند که چنین جایگاه و منزلتی را به او بخشیدهاند. 8
مرحوم مجلسی پس از این عبارت روایتی را از کتاب «إبن أبیقرّه» نقل میکند که در آن به نقل از صالحین(ع) چنین آمده است:
در شب بیست و سوم ماه رمضان، ایستاده و نشسته و در هر حالی که هستی، و همچنین در تمام این ماه و به هر صورت ممکن، بلکه در تمام مدت روزگارت، پس از بزرگداشت نام خدای تعالی و درود و صلوات بر پیامبر و خاندان او بگو:
أللّهم کن لولیّک القائم بأمرک، محمد بن الحسن المهدی ـ علیه و علی آبائه أفضل الصلاة والسلام ـ فی هذه الساعة و فی کل ساعة، ولیّاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و مؤیّداً حتی تسکنه أرضک طوعاً و تمتّعه فیها طولاً و عرضاً... . 9
خداوندا! ولی و برپا کننده امرت، محمد، زادة حسن، مهدی را ـ که برترین درودها و سلامها بر او و پدرانش باد ـ در این ساعت و در همه ساعتها، سرپرست، نگهدار، راهبر، یاور، راهنما و پشتیبان باش تا او را ] نه از سر زور بلکه [ به اختیار ] مردم [ در زمین جایگاه بخشی و او را در درازا و پهنای زمین بهرهور و کامران سازی.
با توجه به آنچه که گذشت بر همة ما لازم است که در فرصت به دست آمده در ماه مبارک رمضان از یک سو به نقش و جایگاهی که حضرت بقیةاللهالاعظم ـ ارواحنافداه ـ به عنوان حجت خدا و امام عصر در سراسر جهان هستی و در زندگی همه انسانها دارند، توجه کنیم و آن را به درستی بشناسیم؛ و از سویی دیگر به وظیفه و تکلیفی که در برابر آن وجود مقدس ـ که ولی نعمت همه ما و واسطه همه فیوضات الهی هستند ـ به خوبی واقف شویم و بدانیم که همه نعمتها و برکتهای الهی به سبب وجود ایشان بر ما جاری شده و بنابراین بیتوجهی و غفلت نسبت به آن حضرت، ناسپاسی و قدرناشناسی بزرگی است که خداوند به سادگی از آن نخواهد گذشت.
2. آمادگی برای ظهور دولت کریمه اهلبیت(علیهم السلام)
در تعدادی از دعاهایی که در ماه مبارک رمضان وارد شده موضوع انتظار و آمادگی برای ظهور مورد توجه قرار گرفته که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1ـ2. دعای افتتاح: یکی از دعاهایی که خواندن آن در هر شب ماه رمضان سفارش شده، دعای افتتاح است. نکته قابل توجه در مورد دعای یاد شده این است که بیش از یک سوم آن به دعا برای گشایش و پیروزی قائم آل محمد(ع)؛ درخواست ظهور دولت کریمه اهل بیت(ع)؛ نجوای عاشقانه در فراغ ولی زمان و شکایت از غیبت و دوری او، اختصاص دارد.
در قسمتی از دعای افتتاح چنین میخوانیم:
أللّهمّ و صلّ علی ولیّ أمرک القائم المؤمّل والعدل المنتظر و حفّه بملائکتک المقرّبین وأیّده بروح القدس یا ربّ العالمین؛ أللّهمّ اجعله الداعی إلی کتابک و القائم بدینک استخلفه فیالارض کما استخلفت الذین من قبله... .
خدایا! بر ولی امرت، آن قیام کنندة مورد آرزو و آن عدالت مورد انتظار درود فرست و او را با فرشتگان مقربت در برگیر و با روحالقدس یاری کن؛ ای پروردگار جهانیان، خدایا! او را فراخواننده به سوی کتابت و برپا کنندة دینت قرار ده و او را بر روی زمین جانشین قرار ده، چنانکه کسانی را که پیش از او بودند جانشین قرار دادی... .
و باز در همین دعا میخوانیم:
أللّهمّ إنّا نرغب إلیک فی دولة کریمة تعزّ بها الاءسلام و أهله و تذلّ بها النفاق و أهله و تجعلنا فیها من الدعاة إلی طاعتک والقادة إلی سبیلک و ترزقنا بها کرامة الدنیا والاخرة... 10
خدایا ما به راستی آرزو داریم از تو دولت بزرگمنشی را که به واسطه آن اسلام و اهل آن را عزیز گردانی و نفاق و اهل آن را خوار و ذلیل گردانی و در آن دولت ما را از جمله کسانی قرار دهی که به سوی طاعت تو فرامیخوانند و به راه تو راهبری میکنند به واسطة آن دولت کرامت و بزرگواری را در دنیا و آخرت روزی ما قرار ده... .
گفتنی است که این بخش از دعای افتتاح در دعای مفصلی که از امام صادق(ع) در هنگام دخول ماه مبارک رمضان وارد شده، نیز آمده است. 11
2ـ2. دعای حج : یکی دیگر از دعاهای ماه مبارک رمضان که مضمون انتظار و آمادگی برای ظهور در آن موج میزند دعایی است که مرحوم شیخ عباس قمی(ره) در مفاتیح الجنان از آن به عنوان «دعای حج» یاد کرده است. مرحوم کلینی(ره) این دعا را از امام جعفر صادق(ع) نقل کرده و خواندن آن در همه ایام مبارک رمضان توصیه نموده است. در بخشی از این دعا چنین میخوانیم:
و أسئلک أن تجعل وفاتی قتلاً فی سبیلک تحت رأیة نبیّک مع أولیائک و أسئلک أن تقتل بی أعدائک و أعداء رسولک... 12
و از تو میخواهم که مرگ مرا کشته شدن در راه خودت، زیر پرچم پیامبرت و همراه با بندگان خاص خود، قرار دهی، و از تو میخواهم که دشمنانت و دشمنان پیامبرت را به دست من نابود سازی...
چنانکه برخی مفسران کتاب الکافی گفتهاند مراد از پرچم پیامبر(ص) در این دعا همان پرچمی است که در حال حاضر در اختیار حضرت قائم(ع) است. این احتمال هم وجود دارد که چون پرچم پیامبر و پرچم قائم هر دو در حق بودن مشترکند از پرچم قائم به عنوان پرچم پیامبر یاد شده است. 13
دعاهای دیگری نیز در این ماه وجود دارد که در آنها به نوعی به موضوع انتظار و آرزوی برپایی دولت کریمة اهل بیت(ع) اشاره شده است. دولتی که در پناه آن همه فقرا بینیاز میگردند؛ همة گرسنگان سیر میشوند؛ همه برهنگان پوشیده میشوند؛ همه بدهکاریها ادا میگردد؛ از همه گرفتاران رفع گرفتاری میشود و بالاخره همه امور مسلمانان اصلاح میگردد.
در پایان یادآوری میکنیم که یکی از نشانههای اصلی ظهور؛ یعنی ندای آسمانی نیز در ماه رمضان رخ میدهد. چنانکه در روایتی که از امام باقر(ع) نقل شده آمده است:
آن ندای آسمانی برنخواهد خاست مگر در ماه رمضان که ماه خداست. آن ندا از جبرییل است که خطاب به مردم سر داده میشود و نام قائم را در همه جا طنینانداز میسازد، تا آنجا که همة ساکنان زمین از شرق تا به غرب، آن ندا را خواهند شنید. از وحشت شنیدن آن ندا هر کس که در خواب فرو رفته بیدار میشود و هر کس برپا ایستاده ناچار به نشستن میشود و هر کس بر زمین نشسته، بهناگاه از جای برمیخیزد. پس رحمت الهی بر کسی باد که این ندا را بشنود و به آن پاسخ گوید. 14
امید که خداوند به همة ما توفیق دهد که آن ندای آسمانی را درک کنیم و آن را چنانکه شایسته است پاسخ گوییم و در خیل یاران حضرت مهدی(ع) درآییم. انشاءالله .
پینوشتها:
1 . برگرفته از خطبه شعبانیه رسول اکرم(ص). ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج93، ص356. به نقل از: شیخ صدوق، عیوناخبار الرضا(ع)، ج1، ص295.
2 . ر.ک: سوره قدر (97)، آیه 3.
3 . برگرفته از خطبه شعبانیه رسول اکرم(ص)، ر.ک: محمدباقر مجلسی، همان، ص357-356.
4 . همان.
5 . ر.ک: شیخ عباس قمی، مفاتیحالجنان، زیارت جامعه کبیره، به نقل از: شیخ صدوق، همان.
6 . ر.ک: شیخ عباس قمی، همان، زیارت مطلقه امام حسین(ع)، زیارت اول، به نقل از: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی.
7 . محمد بن یعقوب کلینی، همان، ج1، ص533، ح12؛ شیخ مفید، الاءرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج2، ص346-345.
8 . محمدباقر مجلسی، همان، ج94، ص349-348، به نقل از: سیدعلی ابنطاووس، إقبال الاعمال، ص86 .
9 . همان، ص349؛ همچنین ر.ک: محمدبن یعقوب کلینی، همان، ج4، کتاب الصیام، باب فی لیلة القدر، ص162، ج4. مرحوم کلینی این روایت را به نقل از محمد بن عیسی و او نیز با اسناد خود از صالحین(ع) نقل کرده است. در این روایت دعای مزبور به این صورت آمده است: «أللّهمّ کن لولیّک فلان بن فلان فی هذه الساعة و فی کلّ ساعة ولیّاً و حافظاً و ناصراً و دلیلاً و قاعداً و عوناً ] عیناً [ حتّی تسکنه أرضک طوعاً و تمتّعه فیها طویلاً».
10. شیخ عباس قمی، همان.
11. محمدباقر مجلسی، همان، ج94، ص332.
12. محمدبن یعقوب کلینی، همان، ج4، کتاب الصیام، باب مایقال فی مستقبل شهر رمضان، ص74، ح6؛ همچنین ر.ک: شیخ عباس قمی، مفاتیحالجنان.
13. همان.
14. همان.
منبع: ماهنامه موعود، شماره 48
مواعظ جاوید
وظایف جوانان
* شما جوانان پاکدل موظف هستید، اسلام عدالت پرور را به دنیا معرفی کنید. (1)* اگر بخواهید عزیز و سربلند باشید، باید از سرمایههای عمر و استعدادهای جوانی استفاده کنید. (2)
این شما جوانهای کشور هستید که هر جا هستید باید به فکر آتیهی کشور خودتان * باشید. (3)
* بر شما جوانان مسلمان لازم است که در تحقیق و بررسی حقایق اسلام در زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره اصالتهای اسلامیرا در نظر گرفته و امتیازاتی که اسلام را از همهی مکاتب دیگر جدا میسازد فراموش نکنید.(4)
* بر شما جوانان ارزندهی اسلام که مایهی امید مسلمین هستید، لازم میباشد که ملتها را آماده سازید و نقشههای شوم و خانمان سوز استعمارگران رابرملا نمایید. با کمال اخلاص در نشر و معرفی اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمانهای بزرگ اسلام بکوشید.(5)
پینوشتها:
1- صحیفهی نور، ج1، ص 220.
2- صحیفهی نور، ج21، ص 26.
3- صحیفهی نور، ج18، ص 147.
4- صحیفهی نور، ج1، ص 185.
5- صحیفهی نور، ج1، ص 186.
منبع: صحیفه نور
در محضر ولایت
به برکت ماه رمضان، براى مسلمان فرصتى پیش مىآید که باید از آن در جهت تقویت حیات معنوى و نشاط مادّىِ خود استفاده کند. یکى از درسهاى بزرگ ماه رمضان که در خلال دعا و روزه و تلاوت قرآن در این ماه باید آن را فرا بگیریم و استفاده کنیم، این است که با چشیدن گرسنگى و تشنگى، به فکر گرسنگان و محرومان و فقرا بیفتیم. در دعاى روزهاى ماه رمضان مىگوییم: «الّلهم اغن کلّ فقیر. الّلهم اشبع کلّ جائع. الّلهم اکس کلّ عریان». این دعا فقط براى خواندن نیست؛ براى این است که همه خود را براى مبارزه با فقر و مجاهدت در راه ستردن غبار محرومیت از چهرهى محرومان و مستضعفان موظّف بدانند. این مبارزه، یک وظیفهى همگانى است. در آیات قرآن مىخوانیم: «أ رأیت الّذى یکذّب بالدّین. فذلک الّذى یدعّ الیتیم. و لایحضّ على طعام المسکین». یکى از نشانههاى تکذیبِ دین این است که انسان در مقابل فقر فقیران و محرومان بىتفاوت باشد و احساس مسؤولیت نکند. در ماه رمضان، به برکت روزه، طعم گرسنگى و تشنگى و نرسیدن به آنچه اشتهاى نفس انسان است را درک کردیم و چشیدیم. این باید ما را به احساس مسؤولیتى که اسلام در قبال مسألهى مهمّ فقر و فقیر از یکایک مسلمانان خواسته است و بر دوش آنان وظیفه نهاده است، نزدیک کند.منبع: برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در خطبههاى نماز عید فطر،15/9/81
شمیم هدایت
تنها راه سعادت
کوچک و بزرگ باید بدانیم، راه یگانه برای سعادت دنیا و آخرت، بندگی خدای بزرگ است، و بندگی در ترک معصیت است، در اعتقادات و عملیات و اگر آنچه را که دانستیم عمل نماییم و آنچه را که ندانستیم توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود، هرگز پشیمانی و خسارت در ما راه نخواهد داشت، این عزم اگر در بنده ثابت و راسخ باشد، خدای بزرگ به او توفیق و یاری خواهد داد.معصیت اجتماعی
خدا نکند انسان معصیت کند! و اگر کرد، خدا نکند معصیت اجتماعی بکند! و اگر کرد، خدا نکند معصیتی بکند که اضلال مردم در آن باشد!خشنودی اهل بیت (علیهم السلام)
خدا کند از رضای این خانواده (اهل بیت «علیهم السلام») که رضای خدا است، خارج نشویم. اگر رضای دیگران را بخواهیم، پشیمان خواهیم شد و معلوم نیست که به آن دست یابیم.اهمیت تشخیص وظیفه
همین اندازه که بدانیم «باید چه کاربکنیم و چه کار نکنیم» باید کلاهمان را به عرش بیندازیم. انسان باید در تشخیص وظیفه و عمل به وظیفه، یک دفتر داشته باشد و به آن نظر کند و این دفتر، دفتر شرع است که هرچه انسان در آن دقت کند، جا دارد.منبع: برگرفته از کتاب نکتههای ناب از حضرت آیت الله العظمیبهجت «دامت برکاته»
نکتههای ناب
بهترین صدقه
حضرت رسول اکرم(صلی آله علیه و آله وسلم) فرمودند: «بهترین صدقه آن است که اختلاف بین دو نفر اصلاح گردد.»نهج الفصاحه، ص 77.
نتیجهی عیب جویی
حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند: «هرکس به دنبال عیوب و زشتیهای مردم باشد و آنها را فاش کند، خداوند سبحان عیب و زشتی او را آکار میکند.»غررالحکم، ص 683.
دل نوشته
معجزه رمضان
معجزه بهاریِ رمضان، تمام زوایای زندگی را سبز کرده است؛ تا آنجا که خواب چشمها، به گلبرگهای زیبای عبادت شکوفا، و نفسهای سرشار از امساکِ عاشقانه، به دانههای نورانیِ تسبیح بدل میشود. آنگاه، میتوان در هر لحظه، یک دانه بلورین ذکر را در صحرای سینه کاشت، تا باز در هوای پیرامون، صفای ملکوت رشد کند.یاد ابرار
فقیه یگانه
حضرت علی (علیه السلام) در مسیر حرکت از کوفه به صفین بر تپههای بابل ایستادند و اشاره به بیشه و نیزاری نمودند و این سخن را فرمودند: «اینجا شهری است و چه شهری!»اصبغ بن نباته از یاران نزدیک حضرت عرض کرد: یا امیرالمؤمنین (علیه السلام) آیا در اینجا شهری بود و اکنون آثار آن از بین رفته است؟
حضرت فرمودند: خیر ولی در اینجا شهری به وجود میآید که آن راحله سفیه میگویند... و از این شهر مردی پاک سرشت و مطهر پدید میآید که در پیشگاه خداوند مقرب و مستجاب الدعوه میشود.(1)
آن را که فضل و دانش و تقوا مسلم است
هرجا قدم نهد، قدمش خیر مقدم است
حضور فقیه یگاه عصر، علامه حلی در ایران و مرکز حکومت مغولان خیر و برکت بود و با زمینههایی که حاکم مغول برای وی به وجود آورده بود، کمال بهره را برد و به دفاع از امامت و ولایت ائمهی معصومین (علیهم السلام) برخاست. از این رو بزرگ ترین جلسهی مناظره با حضور اندیشمندان شیعی و علمای مذاهب مختلف برگزار شد و علامه حلی خلافت بلافصل مولای علی (علیه السلام) بعد از رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) را ثابت نمود و با دلیلهای بسیار محکم،برتری مذهب شیعه امامیه را چنان روشن ساخت که جای هیچ گونه تردید و شبههای برای حاضران باقی نماند. در نتیجه شاه مغول «اولجایتو» مذهب شیعه را انتخاب کرد و به لقب سلطان محمد خدابنده معروف گشت. پس ازاعلام تشیع وی در سراسر ایران مذهب اهل بیت (علیهم السلام) منتشر شد و سلطان محمد به نام دوازه امام (علیهم السلام)خطبه خواند و دستور داد در تمام شهرها به نام مقدس ائمهی اطهار (علیهم السلام) سکه زدند و سر در مساجد و اماکن مشرفه به نام ائمه اطهار (علیهم السلام) مزین گردید.
پینوشتها:
روضات الجنات، محمد باقر خوانساری و اسماعیلیان، ج2، ص 270.
منبع: گلشن ابرار، ج1، ص 138.
حکایتها و پندها
حضرت مهدی (علیه السلام) و زیارت امام حسین (علیه السلام)
حاج علی بغدادی میگوید: (در تشرف خود) به حضرت صاحب الامر(علیه السلام) عرض کردم:ای سرور ما! مسألهای دارم؟ فرمودند بپرس. گفتم: روضه خوانهای امام حسین (علیه السلام) میخوانند که سلیمان اعمش نزد شخصی آمد و از زیارت حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) پرسید، آن شخص گفت: بدعت است. شب آن شخص در عالم رویا، هودجی را میان زمین و آسمان دید، سؤال کرد: در آن هودج کیست؟گفتند: فاطمه زهراء و خدیجه کبری (علیهما السلام)
گفت: به کجا میروند؟ گفتند: امشب (شب جمعه) برای زیارت حسین (علیه السلام) میروند همچنین دید رقعههایی از آن هودج میریزد و در آنها نوشته است: «امان من النار؛ لزوار الحسین فی لیلة الجمعه امان من النار یوم القیامة؛ این برگ امانی است در روز قیامت برای زوار حسین (علیه السلام) در شبهای جمعه» آیا این حدیث، صحیح است؟ فرمودند: آری! راست و درست است. گفتم: آقای من! صحیح است که میگویند: هر کس امام حسین (علیه السلام) را در شب جمعه زیارت کند، این زیارت برگ امان از آتش است؟
فرمودند: آری والله؛ و اشک از چشمان مبارکشان جاری شد و گریستند.
منبع:العبقری الحسان، ج 2، ص 114
معرفی کتاب
کتاب «راهی به سوی حقیقت»
الحق مع علی و علی مع الحق (حقبسم الله
ویژه نامه روز یازدهم ضیافت الهیدعای روز نهم
اَللّهُمَّ اجْعَلْ لى فیهِ نَصیباً مِنْ رَحْمَتِکَ الْواسِعَةِ وَاهْدِنى فیهِ لِبَراهینِکَ السّاطِعَةِ وَخُذْ بِناصِیَتى اِلى مَرْضاتِکَ الْجامِعَةِ بِمَحَبَّتِکَ یا اَمَلَ الْمُشْتاقینَخدایا قرار ده برایم در این روز بهره اى از رحمت وسیعت و راهنمائیم کن در این ماه بسوى دلیلهاى درخشانت و مرا بسوى موجبات خوشنودى همه جانبه ات سوق ده به حق محبتت اى آرزوى مشتاقان
زلال وحی
احترام سائلخداوند متعال در آیه 263 سوره بقره میفرماید:« قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَیْرٌ مِّن صَدَقَةٍ یَتْبَعُهَآ أَذًى وَاللّهُ غَنِیٌّ حَلِیمٌ.»
ترجمه آیه:
گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان)، و عفو (و گذشت از خشونتهاى آنها)، از بخششى که آزارى به دنبال آن باشد، بهتر است؛ و خداوند، بىنیاز و بردبار است.
نکتهها:
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: اگر سائلی (فقیری) نزد شما آمد، به یکی از این دو روش عمل کنید، یا چیزی که در توان دارید به او عطا کنید یا به طرز شایستهای او را رد نمایید. (2) همچنین فرموده اند که: اگر با مال نمیتوانید به مردم رسیدگی کنید، با اخلاق خوش از آنها دلجویی کنید. (3)
پیامها:
1- آبرو و شخصیت فقیر، با ید حفظ شود.
2- فقیر را با محبت و دلسوزی به کار مفیدی که زندگی او را تأمین کند، راهنمایی کنید. (3)
3- انفاق باید همراه با اخلاق خوش باشد.
4- گفت وگوی خوش با فقیر، موجب تسکین او و عامل رشد انسان است، در حالی که صدقه با منت، هیچکدام را به همراه ندارد.
5- اگر فقیری به خاطره فشار و تنگدستی، ناروایی گفت، او را ببخشید.
6- خداوند آزار رسانی به فقیر را پاسخ میدهد ولی نه با عجله.
پی نوشت :
1- تفسیر کاشف، ج1، ص 272.
2- تفسیر پرتوی از قرآن، ذیل آیه.
کلام نور
فلسفه و حکمت روزهروزه از نظر بهداشت جسم و سلامتبدن و ابعاد دیگر داراى فواید فراوانى است، روزه در سلامت معده و پاکسازى آن از انواع غذاها که موجب انواع بیمارىهاست اثرات فوق العادهاى دارد.
پیامبر خدا(صلّی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: معده مرکز و خانه هر دردى است، و پرهیز و اجتناب (از غذاهاى نامناسب و زیاد خورى) اساس و رأس هرداروى شفابخش است.
( ارکان الاسلام، ص 108)
از نظر بهداشت و تندرستى، باید غذا کمتر مصرف شود، و هنوز اشتهاء تمام نشده، دست از غذا خوردن بکشد، به تجربه ثابتشده است. افرادى که کم مىخورند، از کسانى که همیشه سیر مىخورند سالمتر مىباشند، و تن درستترند. هشام بن حکم از حضرت امام صادق (علیه السلام) از علت و فلسفه روزه مىپرسد، آن حضرت مىفرمایند: به راستى خداوند روزه را واجب کرد، تا به وسیله او بین اغنیاء و فقراء مساوات و برابرى به وجود آید، و این براى آن است که ثروتمندانى که هرگز درد گرسنگى را احساس نکردهاند، به فقراء ترحم نمایند.
(وسائل الشیعه، ج 7، ص 3 )
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله وسلم) فرمودند. هیچ مؤمنى نیست که ماه رمضان را فقط به حساب خدا روزه بگیرد، مگر آن که خداى تبارک و تعالى هفتخصلت را براى او واجب و لازم گرداند:
1- هر چه حرام در پیکرش باشد، محو و ذوب گرداند، 2- به رحمتخداى عزوجل نزدیک مىشود، 3- (با روزه خویش) خطاى پدرش حضرت آدم را مىپوشاند، 4- خداوند لحظات جان کندن را بر وى آسان گرداند، 5- از گرسنگى و تشنگى روز قیامت در امان خواهد بود، 6- خداى عزوجل از خوراکیجهاى لذیذ بهشتى او را نصیب دهد، 7- خداى و عزوجل برائت و بی زارى از آتش دوزخ را به او عطا فرماید.
(خصال شیخ صدوق، ص 386)
حضرت امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه دربارهی فلسفه روزه مىفرمایند:
خداوند، روزه را براى آزمایش اخلاص مردم مقرر فرموده است.
حضرت امام رضا(علیه السلام) نیز در فلسفه و دلائل وجوب روزه مىفرمایند:
همانا (مردم) مأمور به روزه شدند تا بشناسند درد و ناگواریهاى گرسنگى و تشنگى را، و آن گاه استدلال کنند بر سختیهاى گرسنگى و تشنگى و فقر آخرت.
( وسائل الشیعه، ج 7، ص 4)
حکمتهای شگرف
حکمت 97نهج البلاغه: ارزش یقین (اخلاقى ، اعتقادى)سَمِعَ [علیه السلام] رَجُلًا مِنَ الْحَرُورِیَّةِ یَتَهَجَّدُ وَ یَقْرَأُ فَقَالَ نَوْمٌ عَلَى یَقِینٍ خَیْرٌ مِنْ صَلَاةٍ فِى شَکٍّ .
درود خدا بر ایشان(حضرت علی) : (صداى مردى از حروراء (1) را شنید که نماز شب مى خواند و قرآن تلاوت مى کرد.)، فرمودند : خوابیدن همراه با یقین ، برتر از نمازگزاردن با شک و تردید است.
حکمت 98 : ضرورت عمل کردن به روایات (علمى ،اجتماعى ،تربیتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] اعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعَایَةٍ لَا عَقْلَ رِوَایَةٍ فَإِنَّ رُوَاةَ الْعِلْمِ کَثِیرٌ وَ رُعَاتَهُ قَلِیلٌ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : چون روایتى را شنیدید ، آن را بفهمید عمل کنید ، نه فقط بشنوید و نقل کنید ، زیرا راویان علم فراوان و عمل کنندگان آن اندکند.
حکمت 99 نهج البلاغه:
وَ سَمِعَ رَجُلًا یَقُولُ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ فَقَالَ إِنَّ قَوْلَنَا إِنَّا لِلَّهِ إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْمُلْکِ وَ قَوْلَنَا وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْهُلْکِ .
" ترجمه نهج البلاغه " (علمى،تفسیری،اعتقادى)
و درود خدا بر او ، فرمود : ( شنید که شخصى گفت انا لله و انا الیه راجعون)
این سخن ما که مى گوییم ، ما همه از آنِ خداییم ، اقرارى است به بندگى و اینکه مى گوییم " بازگشت ما به سوى اوست " اعترافى است به نابودى خویش.
حکمت 100: روش مناجات کردن (معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] وَ مَدَحَهُ قَوْمٌ فِى وَجْهِهِ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِى مِنْ نَفْسِى وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِى مِنْهُمْ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَیْراً مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا لَا یَعْلَمُونَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : ( آنگاه که گروهى او را ستایش کردند فرمودند: )
بار خدایا تو مرا از خودم بهتر مى شناسى ، و من خود را بیشتر از آنان مى شناسم ، خدایا مرا از آنچه اینان مى پندارند ، نیکوتر قرار ده ، و آنچه را نمى دانند بیامرز.
حکمت 101 : روش بر طرف کردن نیازهاى مردم(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَا یَسْتَقِیمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ وَ بِاسْتِکْتَامِهَا لِتَظْهَرَ وَ بِتَعْجِیلِهَا لِتَهْنُؤَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : بر آوردن نیازهاى مردم پایدار مگر به سه چیز ، کوچک شمردن آن تا خود بزرگ نماید ، پنهان داشتن آن تا خود آشکار شود ، و شتاب در بر آوردن آن ، تا گوارا باشد.
حکمت 102 : آینده و مسخ ارزشها (سیاسى ، علمى ، تاریخى)
وَ قَالَ [علیه السلام] یَأْتِى عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا یُقَرَّبُ فِیهِ إِلَّا الْمَاحِلُ وَ لَا یُظَرَّفُ فِیهِ إِلَّا الْفَاجِرُ وَ لَا یُضَعَّفُ فِیهِ إِلَّا الْمُنْصِفُ یَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فِیهِ غُرْماً وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنّاً وَ الْعِبَادَةَ اسْتِطَالَةً عَلَى النَّاسِ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَکُونُ السُّلْطَانُ بِمَشُورَةِ النِّسَاءِ وَ إِمَارَةِ الصِّبْیَانِ وَ تَدْبِیرِ الْخِصْیَانِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : روزگارى بر مردم خواهد آمد که محترم نشمارند جز سخن چین را ، و خوششان نیاید جز از بدکار هرزه ، و ناتوان نگردد جز عادل.
در آن روزگار کمک به نیازمندان خسارت ، و پیوند با خویشاوندى منّت گذارى ، و عبادت نوعى برترى طلبى بر مردم محسوب مى شود در آن روز حکومت با مشورت زنان ، و فرماندهى خردسالان و تدبیر خواجگان اداره مى گردد.
حکمت 103 : روش برخورد با دنیا (اخلاقى)
وَ رُئِیَ عَلَیْهِ إِزَارٌ خَلَقٌ مَرْقُوعٌ فَقِیلَ لَهُ فِى ذَلِکَ فَقَالَ :
یَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ وَ یَقْتَدِى بِهِ الْمُؤْمِنُونَ إِنَّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ وَ سَبِیلَانِ مُخْتَلِفَانِ فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْیَا وَ تَوَلَّاهَا أَبْغَضَ الْآخِرَةَ وَ عَادَاهَا وَ هُمَا بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ مَاشٍ بَیْنَهُمَا کُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الْآخَرِ وَ هُمَا بَعْدُ ضَرَّتَانِ .
و درود خدا بر ایشان، : (پیراهن وصله دارى بر اندام امام بود شخصى پرسید چرا پیراهن وصله دار مى پوشى ؟)
فرمودند : دل با آن فروتن ، و نفس رام مى شود و مؤمنان از آن سرمشق مى گیرند .
دنیاى (حرام) و آخرت ، دو دشمن متفاوت ، و دو راه جداى از یکدیگرند ، پس کسى که دنیا پرست باشد و به آن عشق ورزد ، به آخرت کینه ورزد و با آن دشمنى خواهد کرد.
و آن دو همانند شرق و غرب و انسانى هستند که بین این دو راه مى رود ، هرگاه به یکى نزدیک شود از دیگر دور مى گردد ، و آن دو همواره به یکدیگر زیان رسانند.
حکمت 104 : "1ـ وصف الزّاهدین" (اخلاقى ، تربیتى)
وَ عَنْ نَوْفٍ الْبَکَالِیِّ (2) قَالَ رَأَیْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع ذَاتَ لَیْلَةٍ وَ قَدْ خَرَجَ مِنْ فِرَاشِهِ فَنَظَرَ فِى النُّجُومِ فَقَالَ لِى یَا نَوْفُ أَ رَاقِدٌ أَنْتَ أَمْ رَامِقٌ فَقُلْتُ بَلْ رَامِقٌ فقَال:
یَا نَوْفُ طُوبَى لِلزَّاهِدِینَ فِى الدُّنْیَا الرَّاغِبِینَ فِى الْآخِرَةِ أُولَئِکَ قَوْمٌ اتَّخَذُوا الْأَرْضَ بِسَاطاً وَ تُرَابَهَا فِرَاشاً وَ مَاءَهَا طِیباً وَ الْقُرْآنَ شِعَاراً وَ الدُّعَاءَ دِثَاراً ثُمَّ قَرَضُوا الدُّنْیَا قَرْضاً عَلَى مِنْهَاجِ الْمَسِیحِ .
"2ـ مکاسب الاسحار"
یَا نَوْفُ إِنَّ دَاوُدَ ع قَامَ فِى مِثْلِ هَذِهِ السَّاعَةِ مِنَ اللَّیْلِ فَقَالَ إِنَّهَا لَسَاعَةٌ لَا یَدْعُو فِیهَا عَبْدٌ إِلَّا اسْتُجِیبَ لَهُ إِلَّا أَنْ یَکُونَ عَشَّاراً أَوْ عَرِیفاً أَوْ شُرْطِیّاً أَوْ صَاحِبَ عَرْطَبَةٍ وَ هِیَ الطُّنْبُورُأَوْ صَاحِبَ کَوْبَةٍ وَ هِیَ الطَّبْلُ وَ قَدْ قِیلَ أَیْضاً إِنَّ الْعَرْطَبَةَ الطَّبْلُ وَ الْکَوْبَةَ الطُّنْبُورُ .
" وصف زاهدان "
از توف بکالى ، نقل شده که در یکى از شبها ، امام على [علیه السلام] را دیدم براى عبادت از بستر بر خاسته ، نگاهى به ستارگان افکند ، و به من فرمودند : خوابى یا بیدار ؟ گفتم بیدارم . فرمودند :
اى نوف ! خوشا به حال آنان که از دنیاى حرام چشم پوشیدند ، و دل به آخرت بستند ! آنان مردمى هستند که زمین را تخت ، خاک را بستر ، آب را عطر ،(3) و قرآن را پوشش زیرین (4)، و دعا را لباس روئین خود قرار دادند ، و با روش عیساى مسیح با دنیا بر خورد کنند.
" 2ـ ارزش سحر خیزى "
اى نوف ! همانا داوود پیامبر ( که درود خدا بر او باد ) در چنین ساعتى از شب بر مى خاست و مى گفت : " این ساعتى است که دعاى هر بنده اى به اجابت مى رسدد جز باجگیران ، جاسوسان ، شبگردان و نیروهاى انتظامى حکومت ستمگر ، و نوازندة طنبور و طبل ".
حکمت 105 : احترام گذاشتن به مرزها و حدود احکام الهى (عبادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَیْکُمْ فَرَائِضَ فَلَا تُضَیِّعُوهَا وَ حَدَّ لَکُمْ حُدُوداً فَلَا تَعْتَدُوهَا وَ نَهَاکُمْ عَنْ أَشْیَاءَ فَلَا تَنْتَهِکُوهَا وَ سَکَتَ لَکُمْ عَنْ أَشْیَاءَ وَ لَمْ یَدَعْهَا نِسْیَاناً فَلَا تَتَکَلَّفُوهَا .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : همانا خدا واجباتى را بر شما لازم شمرده ، آنها را تباه نکنید و حدودى براى شما معین فرموده ، اما از آنها تجاوز نکنید و از چیزهایى نهى فرمود ، حرکت آن را نگاه دارید و نسبت به چیزهایى سکوت فرمود نه از روى فراموشى . پس خود را دربارة آنها به رنج و زحمت دچار نسازید.
حکمت 106: راه آورد شوم دین گریزى(اخلاقى ، اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَا یَتْرُکُ النَّاسُ شَیْئاً مِنْ أَمْرِ دِینِهِمْ لِاسْتِصْلَاحِ دُنْیَاهُمْ إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ .
درود خدا بر او ، فرمود : مردم براى اصلاح دنیا چیزى از دین را ترک نمى گویند ، جز آن که خدا آنان را به چیزى زیانبارتر از آن دچار خواهد ساخت .
حکمت 107 : علل سقوط عالمان بى عمل (اخلاقى ، علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ لَا یَنْفَعُهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : چه بسا دانشمندى که جهلش او را از پاى در آرد و دانش او همراهش باشد اما سودى به حال او نداشته باشد.
حکمت 108 : شگفتىهاى روح آدمى (علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ وَ ذَلِکَ الْقَلْبُ وَ ذَلِکَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ وَ إِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَیْظُ وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِیَ التَّحَفُّظَ وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ وَ إِنْ أَفَادَ مَالًا أَطْغَاهُ الْغِنَى وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِیبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلَاءُ وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ کَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ فَکُلُّ تَقْصِیرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ کُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : به رگهاى درونى انسان پاره گوشتى آویخته که شگرف ترین اعضاى درونى اوست ، و آن قلب است ، که چیزهایى از حکمت ، و چیزهایى متفاوت با آن ، در او وجود دارد.
پس اگر در دل امیدى پدید آید ، طمع آن را خوار گرداند ، و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد ، و اگر نومیدى بر آن چیره شود ، تأسف خوردن آن را از پاى در آورد ، اگر خشمناک شود کینه توزى آن فزونى یابد و آرام نگیرد ، اگر به خشنودى دست یابد ، خویشتن دارى را از یاد برد، و اگر ترس آن را فراگیرد پرهیز کردن آن را مشغول سازد.
و ارگ به گشایشى برسد ، دچار غفلت زدگى شود ، و اگر مالى به دست آورد ، بى نیازى آن را به سرکشى کشاند ، و اگر مصیبت ناگوارى به آن رسد ، بى صبرى رسوایش کند ، و اگر به تهیدستى مبتلا گردد ، بلاها او را مشغول سازد ، و اگر گرسنگى بى تابش کند ، ناتوانى آن را از پاى در آورد ، و اگر زیادى سیر شود ، سیرى آن را زیان رساند ، پس هر گونه کُندروى براى آن زیانبار ، و هرگونه تُندروى براى آن فساد آفرین است .
حکمت 109: ارزش والاى اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) (اعتقادى، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَى بِهَا یَلْحَقُ التَّالِى وَ إِلَیْهَا یَرْجِعُ الْغَالِى .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : ما تکیه گاه میانه ایم ، عقب ماندگان به ما مى رسند ، و تندروان غلو کننده به سوى ما باز مى گردند.
حکمت 110 : شرائط تحقّق اوامر الهى (سیاسى، اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَا یُقِیمُ أَمْرَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِلَّا مَنْ لَا یُصَانِعُ وَ لَا یُضَارِعُ وَ لَا یَتَّبِعُ الْمَطَامِعَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : فرمان خدا را بر پا ندارد ، جز آن کس که در اجراى حق مدارا نکند . و به روش اهل باطل عمل نکند و پیرو فرمان طمع نگردد.
1. حروراء ، دهکده اى است نزدیک کوفه که گروه منحرف خوارج آنجا را براى پیکار با امام [علیه السلام] انتخاب کرده بودند و آن شخص و غروه ابن ادنه بود که در جنگ نهروان کشته شد.
2. نُوف پسر فضاله ، اهل همدا از یاران امیر المؤمنین [علیه السلام] بود و بکَاله قبیله اى از یمن بود.
3 . آب را عطر قرار دادن ، تعبیرى است که در سخنان حضرت عیسى [علیه السلام] نیز آمده است که فرمود: عطر خوشبوى من آب ، و ناخورشم گرسنگى است. " النصوف الاسلامى نوشتة زکى مبارک "
4. شعار: جامه زیرین و دثار : جامة رو.
عزیز آل یاسین
دعا برای تعجیل در فرجحضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میفرمایند: «اکثروا لدّعاء بتعجیل الفرج، فإن ذلک فرجکم؛ برای شتاب در گشایش حقیقی و کامل، بسیار دعا کنید؛ زیرا همانا، فرج شما در آن است. » (1)
این کلام گهربار از جمله مطالبی است که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در جواب سؤالهای اسحاق بن یعقوب بیان کرده اند.
در این روایت، امام زمان (سلام الله علیه) به زیاد دعا کردن برای تعجیل فرج فرمان میدهند. این فرمان حضرت، اهمیت مطلب را میرساند، زیرا فرج و گشایش شیعیان از تمام گرفتاریها و فتنهها، در سایهی ظهور حضرت مهدی (سلام الله علیه) محقق میگردد تا زمانی که حضرت در غیبت به سر میبرند، شیعه نیز تحت فشار و ظلم و تعدی حاکمان ظالم است.
در این حدیث گهربار نکاتی است که به آن اشاره میکنیم:
1- برای شیعیان فرجی است و آنان از شکنجه و اذیت و آزار و تهمت رهایی خواهند یافت. آن روز طلایی خواهد رسید و آنان در سایهی حکومت آقا و مولایشان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آرامش و رفاه و معنویت زندگی خواهند کرد.
2- فرج امام زمان (سلام الله علیه)، مورد (بداء) واقع میشود؛ و به تعبیر دیگر، قابل تأخیر یا تعجیل است و یکی از عوامل مهم تعجیل در فرج آن حضرتف دعا است.
3- میدانیم که دعا بدون درخواست قلبی و زمینه سازی برای تحقق آن، مؤثر نخواهد بود؛ انسان باید با زبان و قلب بطلبد، و در عمل نیز زمینه ساز خواستهی خود باشد.
کی شود از تو بیاید خبری مهدی جان
برسد این شب ما را سحری مهدی جان
زفراغ رخ تو تا به سحر ناله زنم
نالهی دلشدگان را اثری، مهدی جان (2)
پی نوشت :
1- بحار الانوار، ج53، ص 181.
2- شعر از سید حسینهاشمینژاد.
مواعظ جاوید
سروش آسمانیشما اکنون دارای نیروی عظیم جوانی هستید. نیرویی که میتوانید اسلام و میهن خود را به اوج عظمت و سرافرازی برسانید و دست جنایتکاران را از ممالک اسلامیو کشور خود قطع کنید. نیرویی که اگر در راه حق صرف شود، ابدیت دارد و به قدرت لایزال میپیوندد و اگر در بیهوده و شهوات هدر رود، دراین عالم، ذلت و بردگی و در آن عالم، عقوبت و شرمساری به بار آورد.(1)
من در این جا به جوانان عزیز کشورمان، به این سرمایهها و ذخیرههای عظیم الهی و به این گلهای معطر و نوشکفتهی جهان اسلام سفارش میکم که قدر وقیمت لحظات شیرین زندگی خود را بدانید و خودتان را برای یک مبارزهی علمیو عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامیآماده کنید و من به همهی مسؤولین ودست اندرکاران سفارش میکنم که به هر شکل ممکن وسایل ارتقاء اخلاقی و اعتقادی و علمیو هنری جوانان را فراهم سازید و آنان را تا مرز رسیدن به بهترین ارزشها و نوآوریها همراهی کنید و روح استقلال و خودکفایی را در آنان زنده نگه دارید.(2)
منابع:
1- امام خمینی (ره) - صحیفهی نور، ج15، ص 210.
2- در آیینهی کلام، ص 36 [پیام استقامت تیرماه 1367]
در محضر ولایت
از شرایط دعا، اجتناب از گناه و توبه است. این شبها هم شبهاى توبه است. همه دچار گناه و تخلف هستیم. تخلفها کوچک و بزرگ دارد. از خداى متعال باید عذرخواهى و استغفار و طلب بخشش و توبه کنیم و به سوى خدا برگردیم. عزم ما باید این باشد که از ما گناه سر نزند. گاهى انسان عزم مىکند و تصمیم مىگیرد که گناه نکند؛ بعد دچار غفلت و اشتباه مىشود و لغزش پیدا مىکند؛ باز همین گناه سراغ انسان مىآید؛ بار دیگر باید توبه و استغفار کند؛ منتها استغفار باید جدى و حقیقى باشد. گناه نکردن باید یک قصد واقعى و جدى باشد. دربارهى دعا و استجابت دعا در روایت دارد که: «و لیخرج من مظالم الناس»؛ انسان باید از مظلمهى مردم خارج شود تا دعایش قبول شود. در روایت دیگر دارد که خداى متعال به حضرت موسى خطاب فرمود: «یا موسى ادعنى بالقلب النقى واللسان الصادق». با دل پاک و زبان راستگو با خداى متعال حرف بزنید و دعا کنید؛ دعا قطعاً مستجاب خواهد شد.منبع: برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در خطبههاى نماز جمعهى تهران 29/07/1384
شمیم هدایت
کیفیت معاشرت و برخورد با مخالفینباید دانست کسانی که از حق فاصله گرفته اند، غالبا دارای تعصب هستند یعنی پافشاری بر عقیده، آن هم بدون دلیل بنابراین در برخورد با آنان نباید انتظار داشت که با دلیل صحبت کنند و همچنین توقع با احترام صحبت کردن هم از آنها نباید داشت. لذا شما که اهل حق هستید، زمانی که دیدید آنها بدون دلیل صحبت میکنند، شما باید مستدل حرف بزنید. آنان توهین میکنند چرا که حرفشان بدون حجت است، اما شما که دلیل دارید باید با احترام و استدلال صحبت کنید. این افراد در ظاهر خود را تابع دلیل معرفی میکنند اما در واقع چنین نیست و وقتی از آنها برای مناظره با اهل فن دعوت میشود با انواع حیلهها شانه خالی میکنند. یک نکتهی مهم این که گاهی مخالفین به شما توهین میکنند و نفس آدمی، انسان را وا میدارد به مخالف خود توهین کند. در برخورد با افراد متعصب اولین کاری که باید کرد، این است که آنان را متمایل کنیم به پذیرش دلیل که اگر چنین شد، تفهیم دلیل در رساندن حق دیگر کاری ندارد. قرآن کریم میفرماید: کسانی این گونه اند (یعنی در برخورد با افراد متعصب به گونه¬یی که ذکر شد، برخورد میکنند) که صبور هستند و صبر یعنی حبس نفس از انتقام شخصی و کسی این حالت را ندارد مگر آن که بهرهای عظیم داشته باشد. (رجوع شود به آیات 34 و 35 سورهی فصلت.)
منبع: برگزیده سخنرانی حضرت آیت الله سید ابوالحسن مهدوی (حفظه الله) در تاریخ 17/3/83.
نکتههای ناب
با الهی نامهالهی! بحق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.
الهی! چون تو حاضری چه جویم و چون تو ناظری چه گویم.
الهی! اگر بخواهم شرمساری و اگر نخواهم گرفتار. (1)
بهترین برادر
حضرت علی (سلام الله علیه) میفرمایند: برادر مؤمنی که از او استفاده علمیو معنوی کنی، بهتر از برادری است که از او، طلب افزودن مال و ثروت کنی (2)
آن برادر، کز علم سودت رساند
به از آن کو، بر تو اموالی رساند
مال فانی میشود، اما علم
هست در کام تو هردم چون عسل
روشنی دل
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: پنج چیز دل را روشن میکند:
1- زیاد خواندن سورهی قل هوالله احد
2- کم خوردن
3- همنشینی با علماء
4- نماز شب
5- رفتن به مسجدها(3)
پل رابطه
پل رابطه بین دنیا و آخرت، اخلاص است و اگر این پل خراب شد، یک مثقال چیز قابل انتقال نیست.(4)
منابع:
1- برگرفته از الهی نامه، استاد علامه آیت الله حسن زاده آملی (حفظه الله)
2- غررالحکم،ج 1، ص 49.
3- کتاب نصایح چهارده معصوم (سلام الله علیه) آیت الله مشکینی (حفظه الله) ص 219.
4- مثلها و پندها، آیت الله حائری شیرازی (حفظه الله)، ج8، ص77.
دل نوشته
کلاس خودسازیحسین امیری
بوی رمضان میآید و من، بیقرار مولایم؛ بیقرار وصیت شهید رمضان.
بوی رمضان، یاد یتیمان را در دل، تازه میکند؛ چنان که داغ علی را در دل یتیمان زنده میکرد.
بوی رمضان میآید و صدایی مدام در گوشم میخواند؛ اللّه اللّه از قرآن! اللّه اللّه از یتیمان؛ باید از خواستن نفسم بگذرم.
رمضان، بوی یاد یتیمان و فقیران و در راهماندگان میدهد، بوی نمازی از سر نیاز و سرود عاشقانه سحر، بوی ناز معبود و نیاز عابد، بوی شکستن غرور یازده ماه خودبینی.
رمضان میآید؛ با کولهباری از تجرد نور میخواهد بیاموزد که یکی هست و هیچ نیست جز او. میخواهد بگوید اگر سر کلاس خودسازی بنشینی، درمییابی که عددی جز یک نیست؛ زیرا مصداقی جز یکی نیست.
رمضان آمده تا بگوید گر تو این انبان زِ نان خالی کنی، گنج معرفت میشود. آمده تا بگوید دهان از طعام بربند تا خورنده میوه درخت عشق شوی که منادی، دیروقتی است تو را به سوی خدا میخواند و تو در بند طعام و لباسی.
رمضان آمد تا شلاق به تن غفلت بزند و دست نوازش بر سر فطرت کشد؛ شاید غبار از جان برافتد.
رمضان آمده است؛ مثل بهار چمنزارهای احساس.
خوش آمد!
میزبان مهربان
امیر اکبرزاده
از راه میرسد مهمانی که ماههاست انتظارش را میکشی. از راه چندین ماههای آمده است؛ مهمانی که هیچ با تو غریبه نیست، مهمانی که جز خبرهای خوش، برایت رهتوشهای ندارد؛ رهتوشهای که از سفر خویش به ارمغان برایت آورده است؛ ارمغانی که جز رستگاری نیست؛ رستگاری که جز به عهد ازلی، وعده داده نشده است؛ وعدهای که باگوشت و پوست تو آمیخته است بشارتش از ازل تا ابد. مهمانی آمده است که تو را نیز به مهمانی نور دعوت کند. رزق آب و آینه برایت آورده است و بشارت شوق و عشق. مهمانی که ماههاست در سفر بود تا راه خانهات را بیابد. مهمانی که آگاه است از اشتیاقی که در سینهات موج میزند.
مهمانی آمده است تا تو را همراه خویش، به مهمانی بزرگتری ببرد؛ مهمانی که میزبان مهربانی دارد؛ میزبانی که سالهاست او را میشناسی. از آن لحظهای که در مراحل تکوین، به میزبانیاش اقرار کردی، از آن دقیقهای که سجده بر درگاهش تو را به اوج برد.
میزبانت بسیار مهربان است. میزبانت دری را به روی تو گشوده است تا از آن به مهمانی خاص او راه بیابی، در روزهایی که پیش روست، روزهایی که درهای دوزخ را بستهاند به روی مؤمنان، روزهایی که حتی خواب در آنها عبادت است، روزهایی که حتی شبهایش روشنتر از روزهای دیگرند، روزهایی که روزهای رستگاریاند.
مهیای سفر شو، همراه مهمانی که آمده است تا تو به بزم الهی قدم بگذاری، بزمیکه بزم محبت است؛ آنجا که هیچ بندهای هیچ مهمانی بر دیگر مقدم نیست.
بنازم به بزم محبت که آنجا
گدایی به شاهی مقابل نشیند
این بزم را خداوند، برای تو آماده کرده است تا رستگاریات را تضمین کند، بزمیکه در آن تنها تو هستی که باید سرنوشت خویش را به سمت رستگاری سوق دهی.
مهیای سفر شو...!
یاد ابرار
مجاهد مخلصشهید حجت الاسلام مهدی شاه آبادی فرزند بزرگوار حضرت آیت الله شاه آبادی، استاد اخلاق حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف) در سال 1309 شمشی متولد گردید.
در چهار سالگی به منظور فراگیری قرآن کریم راهی مکتب خانه شد و پس از دو سال راه دبستان را پیش گرفت. آنگاه که چهاردهمین بهار عمر شریف خود را میگذراند، وارد مدرسهی علمیهی هروی شد و پس از سپری کردن دورههای مقدماتی به شهر مقدس قم رفت و در سن 25 سالگی به درس خارج فقه و اصول مشغول گشت.
اساتید وی در درس خارج، حضرات آیات عظام امام خمینی، بروجردی، گلپایگانی و اراکی (رحمت الله علیهم) بودند. شروع مبارزات این شهید والا مقام از زمان مبارزات مجاهد بزرگ، حضرت آیت الله کاشانی (رحمت الله علیه) و رویدادهای ملی شدن صنعت نفت است.
ایشان در سال 1332 پس از کودتای ننگین 28 مرداد، برای اولین بار دستگیر و زندانی شد. او ج گیری مبارزات ایشان هنگامیبود که امام خمینی (رحمت الله علیه) برای سرنگونی فرعون زمان به مبارزه برخاسته بود و این شهید وارسته هم سعی میکرد همواره همراه امام باشد و به همین سبب چندین بار زندانی و شکنجه شد.
شهید حجت الاسلام شاه آبادی (رحمت الله علیه) پس از پیروزی انقلاب اسلامیمسوولیتهای زیادی از جمله: عضویت درشورای مرکزی کمیتهی انقلاب اسلامی، عضو هستهی مرکزی جامعهی روحانیت مبارز، نمایندهی امام راحل در هیأت بررسی عملکرد بنیاد مستضعفان، نمایندگی دورهی اول و دوم مجلس شورای اسلامی، را برعهده داشتند.
سرانجام این مجاهده نستوه که در عشق به جبههها و رزمندگان میسوخت، برای چندمین باردر پنجم اردیبهشت 1363 راهی جبهههای نور علیه ظلمت شد و در عصر پنج شنبه ششم اردیبهشت در جزیرهی مجنون، خمپارهای در کنار وی فرود آمد و به خیل شهدا پیوست.
در پی شهادت ایشان، امام راحل پیامیفرستادند که در بخشی از این پیام آمده:
این شهید عزیز علاوه بر این که خود مجاهدی شریف و خدمتگزاری مخلص برای اسلام بود و در همین راه به لقاء الله پیوست، فرزند برومند شیخ بزرگوار ما بود که حقا حق حیات روحانی به اینجانب داشت که با دست و زبان از عهدهی شکرش بر نمیآیم.
منبع: جام جم 6/2/85، شمارهی 1701، ص 16.
حکایتها و هدایتها
جوان دین دارمردی بود در «مرو» که او را « نوح بن مریم » میگفتند و قاضی ورییس مرو بود و ثروتی بسیار داشت . او را دختری بود با کمال وجمال ، که بسیاری از بزرگان وی را خواستگاری کردند وپدر ، در کار دختر سخت متحیر بود و نمیدانست او را به که دهد . اگر دختر را به یکی دهم ، دیگران آزرده میشوند و فرومانده بود . قاضی ، خدمتکاری جوان ِبسیار پارسا ودینداری داشت ، نامش « مبارک » بود و باغی داشت بسیار آباد و پر میوه . روزی به او گفت : امسال به تاکستان ( باغ انگور ) برو و از آنها نگهداری کن . خدمتکار برفت و دو ماه در آن باغ به کارپرداخت . روزی قاضی به باغ آمد و به مبارک گفت :ای مبارک ! خوشهای انگور بیاور . جوان ، انگوری بیاورد ، ترش بود . قاضی گفت : برو خوشهای دیگر بیاور . آورد ، باز هم ترش بود . قاضی گفت : نمیدانم باغ به این بزرگی چرا انگور ترش پیش من میآوری و انگور شیرین نمیآوری ؟
مبارک کفت : من نمیدانم کدام انگور شیرین است وکدام ترش ! قاضی گفت : سبحان الله ! تو اکنون دو ماه است که انگور میخوری و هنوز نمیدانی شیرین کدام است ؟
گفت :ای قاضی ! به نعمت تو سوگند که من هنوز از این انگور نخورده ام ومزه اش را ندانم که ترش است میشیرین ! پرسید : چرا نخوردی ؟گفت : تو به من گفتی که انگور نگه دار ، نگفتی که انگور بخور ومن چگونه میتوانستم خیانت کنم !
قاضی بسیار شگفت زده شد وگفت : خدا تو را بدین امانت نگه دارد . قاضی چون دانست که این جوان بسیار عاقل ودیندار است گفت :ای مبارک ! مرا در تو رغبت افتاده ، آنچه میگویم باید انجام بدهی !
قاضی گفت :ای جوان ! مرا دختری است زیبا ، که بسیاری از بزرگان او را خواستگاری کرده اند ،نمیدانم به که دهم ، تو چه صلاح میدانی ؟
مبارک گفت : کافران در جاهلیت در پی نسب بودند و یهودیان ومسیحیان ، روی زیبا ودر زمان پیامبر ما ، دین میجستند و امروز ، مردم ثروت طلب میکنند ، تو هر کدام را خواهی انتخاب کن !
قاضی گفت : من دین را انتخاب میکنم و دخترم را به تو خواهم داد که دیندار و با امانتی . قاضی جریان را با همسرش مطرح کرد ، سپس مادر بیامد وپیغام پدر را به او رسانید. دختر گفت : چون این جوان دیندار و امین است ، میپذیرم و آنچه شما میفرمایید ، همان کنم و از حکم خدا وشما بیرون نیایم و نافرمانی نکنم ! قاضی ، دخترش را به مبارک داد با ثروتی بسیار زیاد . پس از چندی ، خدای تعالی به آن پسری داد که نامش را « عبد الله بن مبارک » گذاشتند و تا جهان هست ، حدیث او کنند به زهد وعلم وپارسایی !1
منبع: خواندنیهای ادب پارسی ، محمد غزالی ، ص263 ، به نقل از کتاب داستانهای جوانان ، محمد علی کریمینیا
معرفی کتاب
کتابِ تهاجم فرهنگیشناسنامه کتاب
نام کتاب: تهاجم فرهنگی
نویسنده: آیت الله محمدتقی مصباح یزدی (حفظه الله)
ناشر: انتشارات موسسهی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمت الله علیه)
چاپ: چاپخانه بهمن
نوبت چاپ: سوم / زمستان 1387
شمارگان: 3000 جلد
تعداد صفحه: 176 صفحه
قیمت: 500 تومان
چکیدهی کتاب:
جهانخواران سلطه گر در سرتاسر قرن اخیر ، با همهی امکانات تلاش کرده اند که جهان بینی اومانیسم را در همهی جهان و به ویژه در کشورهای جهان سوم و بالاخص در ممالک اسلامیتوسعه دهند و هدف آنها سرسپردگی مطلق و وابستگی همه جانبهی سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی و غارت فرهنگ و منابع این کشورها بوده است.
میهن اسلامیما ، که به لحاظ استراتژیک و حساسیت منطقهای و دارا بودن فرهنگ عمیق علمیو انسانی و منابع سرشار اقتصادی ، همواره مورد طمع و تجاوز دشمنان جنایتکار بوده است ، پس از پیروزی انقلاب اسلامیکه اساساً یک انقلاب فرهنگی و ارزشی است و تحرک و اقتدار خود را با بهره گیری از غنای فرهنگی اسلام در مقابله و معارضه با نظامهای کفر حاکم بر جهان به منصهی ظهور رسانده و مهم ترین تهدید قرن علیه نظام نوین جهانی قلمداد شده است.
این کتاب گران مایه گزیدهای از سخنرانیهای استاد عالی قدر حضرت آیت الله مصباح یزدی (حفظه الله) پیرامون تهاجم فرهنگی است که در چهار فصل ذیل تنظیم شده است:
تهاجم فرهنگی یا زمینهی تسلط کفار بر مسلمانان ،
اصول و ارزشهای اسلامی،
خطر تهاجم فرهنگی و انقلاب اسلامیو
تهاجم فرهنگی و راه کارهای دفاعی
احکام
پرسش:سن تکلیف و تقلید از چه زمانی شروع میشود، از اول یا آخر ماه؟ اصولاً انسان در چند سالگی به بلوغ میرسد؟
پاسخ:
در تقلید، سن تکلیف روز و سال و ماه مطرح نیست. مهم آن است که انسان وقتی به حد بلوغ رسید، باید وظائف و اعمال شرعی و دینی خود را براساس فتوای مرجع اعلم انجام دهد؛ یعنی باید در آن مسائل از مرجع تقلیدی تبعیت کند تا به اصطلاح اعمال و رفتار او مستند باشد و حجت شرعی داشته باشد. به متخصصین علوم اسلامی، مرجع تقلید یا مجتهد میگویند که باید از یکی از آنان که اعلم و داناتر است تقلید کرد. بنابراین از زمانی که فردی بالغ میشود باید تقلید کند، خواه بلوغ او در اول سال و ماه شمسی باشد یا در اول سال و ماه قمری یا نیمه سال و ماه و یا در وقت دیگری پیش آید.
علایم بلوغ در پسران چند چیز است: محتلم شدن، روئیدن موی درشت بالای عورت، رسیدن به 15 سال قمری یعنی 14 سال و 7 ماه شمسی. لازم نیست این سه علامت با هم پیدا شود، بلکه هر کدام از این سه علامت زودتر محقق شد معلوم میشود که پسر بالغ شده است.
علایم بلوغ در دختران مانند پسران است؛ فقط در علامت سوم (سن بلوغ دختران) متفاوت هستند. دختران در سن 9 سال قمری یعنی 8 سال و 9 ماه شمسی بالغ میشوند.
منبع: توضیح المسائل مراجع، ج 2، مسئله 2252
دعای روز هشتم
اَللّهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ رَحْمَةَ الاْیْتامِ وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ وَاِفْشآءَ السَّلامِ وَصُحْبَةَ الْکِرامِ بِطَوْلِکَ یا مَلْجَاَ الاْمِلینَخدایا روزیم گردان در این ماه مهرورزى نسبت به یتیمان و خوراندن طعام و به آشکار کردن سلام و هم نشینى با کریمان به فضل و کرمت اى پناه آرزومندان
زلال وحی
طرق دعوت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)خداوند متعال در آیهی 125 سورهی مبارکه نمل میفرماید:
ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنه و جاء لهم بالتی هی احسن.
به اتفاق مفسرین سه وسیلهی مختلف برای دعوت و هدایت مردم در این آیهی شریف ذکر شده و هر یک از آنها برای یک مورد مخصوص است. چون مقام دعوت و تربیت است با کلمه «رب» تعبیر شده: مردم را به راه پرودگارت بخوان، آن راهی که مردم باید پرورش داده شوند و به آن راه تربیت شوند.
مردم را بخوان با چه وسیله؟ به وسیلهی حکمت، حکمت یعنی سخن متقن و محکم که قابل خدشه و تشکیک نیست. یعنی مردم را با برهان، حکمت، علم صددرصد خالص و عقل خالص به راه پرودگارت بخوان.
مفسرین گفته اند دعوت کردن به وسیلهی حکمت، برهان، دلیلی عقلی و علمیبرای یک دستهی خالص است که استعداد آن را دارند.
«والموعظة الحسنة» یعنی مردم را به وسیلهی موعظهی خوب، پند و اندرزهای دلپسند به راه پروردگارت بخوان بعضی از مردم استعداد بیان عقلی و علمیندارد. اگر مسایل علمیبرای آنها مطرح شود، گیج میشوند. اکثر مردم در مرحلهی دل و احساساتند نه در مرحلهی مغز و عقل و فکر. راه هدایت آنها پند و اندرز است. با تمثیل، قصه و حکایت و هرچیزی که دل آنان را نرم کند، باید آنها را هدایت کرد. «جادلهم بالتی هی احسن» اگربا کسی روبرو شوی که غرضش کشف حقیقت نیست، آمده برای مجادله و حرف زدن و ایراد گرفتن، تو هم با چنین شخصی مجادله کن. اما تو به نحو احسن مجادله کن. در مجادله از راه حق وحقیقت خارج نشو، در مجادله بی انصافی نکن، دروغ به کار نبرو امثال اینها.(1) اینها سه طریق دعوتی است که خداوند متعال پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) را مأمور انجام آن نموده است که برای ما الگو و راه گشاست.
منبع: ده گفتار، علامه شهید مطهری (رحمت الله علیه) صفحههای 197 تا 199.
کلام نور
گهرهای رضویقال الامام الرِّضا : عَلَیکَ بِطاعَةِ الأبِ وَبِرِّهِ وَالتَّوَاضُعِ والخُضُوعِ وَالإعظَامِ وَالإکْرَامِ لَهُ وَ حَفْضِ الصَّوْتِ بِحَضْرَتِةِ ؛
حضرت امام رضا(علیه السلام) میفرمایند: بر تو باد که از پدر فرمانبرداری کنی ، به او نیکی کنی ، دربرابرش فروتنی وکرنش وبزرگداشت واحترام داشته باشی وصدایت را در حضور او پایین بیاوری
منبع: فقه الرضا سلاماللهعلیه ص 334
قال الإمام الرِّضا سلاماللهعلیه: بِرُّالْوَالِدَینِ وَاجِبٌ وَ إنْ کانَا مُشْرِکَینِ وَ لاطَاعَةَ لَهُمَا فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِقِ .
حضرت امام رضا(علیه السلام) میفرمایند: نیکی به پدر ومادر واجب است ، هرچند مشرک باشند ، ولی درراه معصیتِ آفریدگار، اطاعت از آن دوجایز نیست.
منبع: بحارالانوار، ج71، ص72
قال الإمام الرِّضا(سلاماللهعلیه): لَتَأمُرَنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلَتَنَهَنَّ عَنِالْمُنْکَرِاَوْلَیَسْتَعْمِلَنَّ عَلَیْکُمْ شِرَارُکُمْ فَیَدْعُوخِیَارُکُمْ فَلاَیُسْتَجَابُ لَهُمْ .
حضرت امام رضا(علیه السلام) میفرمایند: حتماً امربه معروف ونهی ازمنکرکنید، وگرنه اشرارتان برشما مسلط وحاکم میشوند آنگاه خوبانتان هم دعا میکنند، امّا دعایشان مستجاب نمیشود.
منبع: وسایل الشیعه، ج11، ص394
قال الإمام الرِّضا (سلاماللهعلیه) : مَنْ فَرَّجَ عَنْمُؤمِنٍ فَرَّجَ اللهُ وَعَنْ قَلْبِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.
حضرت امام رضا(علیه السلام) میفرمایند: کسی که گره ازکارمؤمنی بگشاید وشادش کند، خداوند هم درروزقیامت ، کاربستهی او را میگشاید.
منبع: اصول کافی ، ج2، ص200
حکمتهای شگرف
حکمت 85نهج البلاغه: پرهیز از ادعاهاى علمى(علمى اخلاقى)قَالَ الامام علیٌ [علیه السلام] مَنْ تَرَکَ قَوْلَ لَا أَدْرِى أُصِیبَتْ مَقَاتِلُهُ .
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند : کسى که از گفتن "نمى دانم" روى گردان است ، به هلاکت و نابودى مى رسد.
حکمت 86 : برترى تجربه پیران از قدرتمندى جوانان (اخلاقى، تجربى)
وَ قَالَ [علیه السلام] رَأْیُ الشَّیْخِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ جَلَدِ الْغُلَامِ وَ رُوِیَ مِنْ مَشْهَدِ الْغُلَامِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : اندیشه پیر در نزد من از تلاش جوان خوشایندتر است .
(و نقل شده که تجربة پیران از آمادگى رزمى جوانان برتر است .)
حکمت 87 : ارزش استغفار (طلب بخشش از خدا) (اخلاقى، معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] عَجِبْتُ لِمَنْ یَقْنَطُ وَ مَعَهُ الِاسْتِغْفَارُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : در شگفتم از کسى که مى تواند استغفار کند و نا امید است.
حکمت 88: دو عامل ایمنى مسلمین (اخلاقى ، معنوى)
وَ حَکَى عَنْهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْبَاقِرُ [علیه السلام] أَنَّهُ
قَالَ کَانَ فِى الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَکُمُ الْآخَرَ فَتَمَسَّکُوا بِهِ أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِى رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِى فَالِاسْتِغْفَارُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ .قال الرضى و هذا من محاسن الاستخراج و لطائف الاستنباط .
و درود خدا بر ایشان، (امام باقر [علیه السلام] از حضرت امیر المؤمنین [علیه السلام] نقل فرمودند) :
دو چیز در زمین مایة امان از عذاب خدا بود : یکى از آن دو برداشته شد ، پس دیگرى را دریابید و بدان چنگ زنید ، اما امانى که برداشته شد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود و امان باقیمانده ، استغفار کردن است که خداى بزرگ به رسول خدا فرمود " : خدا آنان را عذاب نمى کند در حالى که تو در میان آنانى ، و عذابشان نمى کند تا آن هنگام که استغفار مى کنند."
(این یک نمونه از بهترین استفادهها و لطیف ترین استنباطها از آیات قرآن است.)
حکمت 89 : راه اصلاح دنیا و آخرت (اخلاقى، تربیتى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْیَاهُ وَ مَنْ کَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ کَانَ عَلَیْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : کسى که میان خود و خدا را اصلاح کند ، خداوند میان او و مردم را اصلاح خواهد کرد، و کسى که امور آخرت را اصلاح کند ، خدا امور دنیاى او را اصلاح خواهد کرد ، و کسى که از درون جان واعظى دارد ، خدا را بر او حافظى است .
حکمت 90: شناخت عالم آگاه (علمى ، اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْفَقِیهُ کُلُّ الْفَقِیهِ مَنْ لَمْ یُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ لَمْ یُؤْیِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ وَ لَمْ یُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَکْرِ اللَّهِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : فقیه کامل کسى است که مردم را از آمرزش خدا مأیوس ، و از مهربانى او نومید نکند و از عذاب ناگهانى خدا ایمن نسازد.
حکمت 91 : راه درمان روان (روانکارى ، روانشناسى بالینى) (علمى،اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : همانا این دلها همانند بدنها افسرده مى شوند ، پس براى شادابى دلها ، سخنان زیباى حکمت آمیز را بجویید
حکمت 92 : والاترین دانش(علمى ، تربیتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَوْضَعُ الْعِلْمِ مَا وُقِفَ عَلَى اللِّسَانِ وَ أَرْفَعُهُ مَا ظَهَرَ فِى الْجَوَارِحِ وَ الْأَرْکَانِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : بى ارزش ترین دانش ، دانشى است که بر سر زبان است ، و برترین علم ، علمى است که در اعضا و جوارح آشکار است.
حکمت 93: فلسفة آزمایشها (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَا یَقُولَنَّ أَحَدُکُمْ اللَّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْفِتْنَةِ لِأَنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ إِلَّا وَ هُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى فِتْنَةٍ وَ لَکِنْ مَنِ اسْتَعَاذَ فَلْیَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلَّاتِ الْفِتَنِ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَقُولُ وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ وَ مَعْنَى ذَلِکَ أَنَّهُ یَخْتَبِرُهُمْ بِالْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ لِیَتَبَیَّنَ السَّاخِطَ لِرِزْقِهِ وَ الرَّاضِیَ بِقِسْمِهِ وَ إِنْ کَانَ سُبْحَانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ لَکِنْ لِتَظْهَرَ الْأَفْعَالُ الَّتِى بِهَا یُسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ لِأَنَّ بَعْضَهُمْ یُحِبُّ الذُّکُورَ وَ یَکْرَهُ الْإِنَاثَ وَ بَعْضَهُمْ یُحِبُّ تَثْمِیرَ الْمَالِ وَ یَکْرَهُ انْثِلَامَ الْحَالِ .قال الرضى و هذا من غریب ما سمع منه فى التفسیر .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : فردى از شما نگوید ک خدایا از فتنه به تو پناه مى برم ، زیرا کسى نیست که در فتنه اى نباشد، لکن آن که مى خواهد به خدا پناه بُرد ، از آزمایشهاى گمراه کننده پناه ببرد ؛ همانا خداى سبحان مى فرماید: " بدانید که اموال و فرزندان شما فتنه شمایند "
معنى این آیه این است که خدا انسانها را با اموال و فرزندانشان مى آزماید ، تا آن کس که از روزى خود نا خشنود ، و آن که خرسند است ، شناخته شوند ، گرچه خداوند به احوالاتشان از خودشان آگاه تر است ، تا کردارى که استحقاق پاداش یا کیفر دارد آشکار نماید چه آن که بعضى مردم فرزند پسر را دوست دارند و فرزند دختر را نمى پسندند و بعضى دیگر فراوانى اموال را دوست دارند و از کاهش سرمایه نگرانند.
حکمت 94: شناخت نیکىها و خوبیها (اخلاقى،تربیتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] : وَ سُئِلَ عَنِ الْخَیْرِ مَا هُوَ فَقَالَ لَیْسَ الْخَیْرُ أَنْ یَکْثُرَ مَالُکَ وَ وَلَدُکَ وَ لَکِنَّ الْخَیْرَ أَنْ یَکْثُرَ عِلْمُکَ وَ أَنْ یَعْظُمَ حِلْمُکَ وَ أَنْ تُبَاهِیَ النَّاسَ بِعِبَادَةِ رَبِّکَ فَإِنْ أَحْسَنْتَ حَمِدْتَ اللَّهَ وَ إِنْ أَسَأْتَ اسْتَغْفَرْتَ اللَّهَ وَ لَا خَیْرَ فِى الدُّنْیَا إِلَّا لِرَجُلَیْنِ رَجُلٍ أَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ یَتَدَارَکُهَا بِالتَّوْبَةِ وَ رَجُلٍ یُسَارِعُ فِى الْخَیْرَاتِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : ( از امام پرسیدند "خیر" چیست ؟ فرمود ند)
خوبى آن نیست که مال و فرزندت بسیار شود ، بلکه خیر آن است که دانش تو فراوان و بردبارى تو بزرگ و گران مقدار باشد و در پرستش پروردگار در میان مردم سرفراز باشى ، پس اگر کار نیکى انجام دهى شکر خدا به جاى آورى ، و اگر بد کردى از خدا آمرزش خواهى . در دنیا جز براى دو کس خیر نیست:یکى گناهکارى که با توبه جبران کند ، و دیگر نیکوکارى که در کارهاى نیکو شتاب ورزد.
حکمت 95: تقوى و ارزش اعمال (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَا یَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى وَ کَیْفَ یَقِلُّ مَا یُتَقَبَّلُ
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : هیچ کارى با تقوا اندک نیست ، و چگونه اندک است آنچه که پذیرفته شود؟
حکمت 96: ارزش علم و بندگى(اخلاقى،علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِالْأَنْبِیَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ ثُمَّ تَلَا إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الْآیَةَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ وَلِیَّ مُحَمَّدٍ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ إِنْ بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ وَ إِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّدٍ مَنْ عَصَى اللَّهَ وَ إِنْ قَرُبَتْ قَرَابَتُهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : نزدیک ترین مردم به پیامبران، دانا ترین آنان است ، به آنچه که آورده اند.سپس این آیه را تلاوت فرمود : " همانا نزدیک ترین مردم به ابراهیم آنانند که پیرو او گردیدند ، و مؤمنانى که به این پیامبر خاتم پیوستند (سپس فرمودند) دوست محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) کسى است که خدا را اطاعت کند هر چند پیوند خویشاوندى او دور باشد ، و دشمن محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) کسى است که خدا را نافرمانى کند ، هر چند خویشاوند نزدیک او باشد.
عزیز آل یاسین
توسل به حضرت مهدی (سلام الله علیه)بر اساس آنچه که در روایات آمده است وجود مبارک امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) واسطه میان خداوند سبحان و آفریدگار است. هدایت بندگان وظیفهی ایشان است و برکات زمین و آسمان به یمن وجود مبارکشان است یکی از القاب خاصهی امام زمان «غوث» است که درزیارتهای معتبر وارد شده است و معنی آن «فریاد رس» است و هنگامیتحقق مییابد که قوهی شنوایی صاحب آن به گونهای باشد که هر کس در هر جا و با هر زبان کمک بخواهد بشنود؛ بلکه باید عالم به حال درماندگان باشد و قدرت و توانایی داشته که هرگاه صلاح باشد، او را نجات دهد و شایستهی این مقام نیست مگر کسی که دارای مقام امامت باشد. (1)
چنانچه خود آن حضرت در توقیعی به مرحوم شیخ مفید میفرمایند: «فإنّا یحیط علمنا بانبائکم و لا یعزب عنّا شی من اخبارکم و معرفتنا بالزلّل الذی أصابکم، علم ما به خبرهای شما احاطه دارد و هیچ چیز از اخبار شما بر ما پوشیده نمیماند و به بلاهایی که به شما میرسد، آگاهی داریم.»
و در ادامه میفرمایند: «إنا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم و لولا ذلک لنزل بکم اللأواء واصطلمکم الاعداء، ما در رعایت حال شما کوتاهی نمیکنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم و اگر جز این بود، از هر سو گرفتاری به شما روی میآورد و دشمنان، شما را از میان میبردند.» (2)
با توجه به آنچه که گذشت اهمیت توسل به امام زمان روشن میگردد. باید دانست توسل به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به دو منظور انجام میگیرد: اول، محکم کردن رابطهی خود با آن حضرت که ثمره اش تقرب به خدا است، چرا که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وسیله و حبل الله است. دوم، در خواست حاجت و رفع گرفتاریها و شداید به این معنی که آن حضرت نزد خداوند متعال واسطه شوند و حاجت انسان را از خداوند بخواهند.
منابع:
1- نجم الثاقب، ص 572
2- بحارالانوار، ج53، ص 175.
مواعظ جاوید
خشم انقلابی نهفته در سینه- دنیا امروز گرفتار جهانخواری و غارتگراناست که کشورها را به آتش میکشند و غارت میکنند و نیز گرفتار وابستگان آنان است که منافع دولتها و کشورهای خود را فدای منافع ابرقدرتها میکنند و همچنین گرفتار سازمانهای دست نشاندهی قدرتهای بزرگ به ویژه آمریکاست که با اسم بی محتوا شورای امنیت و عضو بین¬الملل و حقوق بشر و از این قبیل مفاهیم بی محتوا که به قدرتهای بزرگ خدمت میکنند و در حقیقت مجری احکام و مقاصد آنان و مأمور محکوم نمودن مستضعفان و مظلومان جهان به نفع قدرتهای بزرگ جهانخوار میباشد. (1)
- جمهوری اسلامیایران نباید تحت هیچ شرایطی از اصول و آرمانهای مقدس و الهی خود دست بردارد.
انشاءالله مردم سلحشور ایران کینه و خشم انقلابی و مقدس خویش را در سینهها نگه داشته و شعلههای ستم سوز آن را علیه آمریکای جهانخوار و اذناب آن به کار خواهند گرفت تا به لطف خداوند بزرگ پرچم اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) بر بام همهی عالم قد برافرازد و مستضعفان و یا برهنگان و صالحان، وارثان زمین گردند. (2)منابع:
1- صحیفهی نور، ج17، ص 179.
2- صحیفهی نور، ج21، ص 36.در محضر ولایت
این ماه، ماه ضیافت الهى است. پذیرایى خداوند از بندگان خود در این ماه - که یک پذیرایى معنوى است - عبارت است از گشودن درهاى رحمت و مغفرت و مضاعف کردن اجر و ثواب اعمال خیرى که بندگان در این ماه انجام مىدهند. روزهى ماه رمضان هم یکى از مواد همین ضیافت عظیم الهى است، که مایهى تصفیهى روح انسان و ایجاد زمینهى طهارت قلبى روزهدار است. امام سجاد (علیهالسّلام) در خطبهیى فرمود: «شهر الطّهور و شهر التمحیص»؛ رمضان، ماه پاک شدن و طهارت قلب و ماه مغفرت است؛ چون خداى متعال استغفار را در این ماه بیش از دیگر ایام سال مورد لطف و عنایت خود قرار مىدهد. لذا در یک روایت وارد شده است که «فمن لم یغفر له فى رمضان ففى اىّ شهر یغفر له»؛ اگر کسى در ماه رمضان - که درهاى رحمت و مغفرت الهى به روى انسانها گشوده است - نتواند به مغفرت و رحمت الهى دست پیدا کند، پس کِى چنین توفیقى نصیب او خواهد شد؟
منبع: برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در خطبههاى نماز جمعهى تهران،29/7/84شمیم هدایت
تربیت فرهنگی:
تربیت فرهنگی نیز از اقسام تربیت و عامل مهمیدر کنترل جوان به شمار میرود و به دو بخش تقسیم میشود:
1- تربیت آموزشی
2- تربیت مذهبی
1- تربیت آموزشی: در تربیت آموزشی، آنچه مورد توجه است، نقش والای معلم و استاد متدین و متعهد در میزان پرورش کسانی است که تربیت آنها را به عهده گرفته اند و اگر با دقت به آن بنگریم، خواهیم دید که به مراتب از تربیت خانوادگی بالاتر است و کار به جایی میرسد که: یک معلم خوب و یک استاد متعهد میتواند بسیاری از قوانین طبیعی را خنثی کرده و خود آنچه میخواهد از نو بسازد.
2- تربیت مذهبی: اگر نگاهی به تاریخ شیعه بیندازیم، خواهیم دید که آنچه توانسته ما را با وجود موانع بسیار و نشیب و فرازهای کمر شکن، با قوت و قدرت تا به اینجا برساند، ارتباط با روحانیت و رابطه با مسجد و محراب است. در همین مساجد، مردم مسایل اسلام را آموختند، با سیرهی ائمهی معصومین (علیهم السلام) آشنا شدند و آنها را در زندگی خود به کار بستند... به جرأت میتوان گفت که جوانانی دارای نیروی باز دارندهی قوی تر هستند که در رابطهی بیشتر با روحانیت و مسجد و محراب میباشند... بدین لحاظ بر پدران و مادران واجب است که فرزندان خود را با مساجد و مجالس مذهبی ودر رأس آنها با روحانیت متعهد و آگاه مرتبط سازند تا خدای ناکرده، شیطان و استعمارگران نتوانند ارتباط آنها را با سرچشمهی زلال جوشان دین و حقایق سازنده، حیاتبخش و جاودانی مکتب اسلام قطع کنند و به مقاصدشوم و اهداف شیطانی خود دست یابند.
منبع: اخلاق و جوان، حضرت آیت الله العظمیمظاهری (دامت برکاته) خلاصه از صفحات 74 تا 79.نکتههای ناب
الله اکبر
الله اکبر یعنی الله از بقیهی اسماء بزرگتر است چون هر اسمیمظهر صفتی و الله مظهر جمیع اسماء است و پیامبراسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) که مظهر الله است، عبدالله است.(1)
ز احمد تا احد یک میم فرق است
جهانی اندر آن یک میم فرق است
محبت خدا
بقال، شیر را در ظرف نشسته نمیریزد، آیا خدا محبتش را در دل نشسته میریزد؟! (2)
انسان
اکنون میدانم دروجود من چنان ذخیرهی بزرگی از حیات وجود دارد که دشوار میتوان آن را مصرف کرد.(3)
دروغ
یک دروغ ممکن است دنیا را دور بزند ولی در همین مدت یک راست هنوز دارد بند کفشهای خود را میبندد تا حرکت کند. (4)
فاصله
در قیامت انسانها فاصله دارند؛ به قدر فاصلهی نیتها.(5)منابع:
1- گلشن راز، ص 24.
2- مثلها و پندها –آیت الله حائری شیرازی (حفظه الله)، جلد 7، ص 64.
3- داستایوسکی، تسخیر شدگان، ج 2، ص 756.
4- مارک تواین، نیش و نوش، ص 95.
5- مثلها و پندها –آیت الله حائری شیرازی (حفظه الله)، جلد 8، ص 77.دل نوشته
این است مقام عاشق تو...!
مریم سقلاطونی
اینجا ابتدای مهربانی خداوند است، سحرگاه روشن «اللّهم انّی اسئلکَ من بَهائِکَ بِأبْهاهُ و کُلُّ بهائِکَ بَهی».
اینجا سحرگاه باران یکریز استجابت است؛
اینجا آغاز رحمت واسعه نور،
اینجا آغاز سلام و تحیت است.
اینجا آغاز شفافیت و آینهگی
اینجا آغاز صمیمیت و جاودانگی،
اینجا ابتدای مهربانی خداوند است.
و این منم!
دور مانده از چشمهساران رحمت
غرق در لذات ناچیز زمینی
افتاده در گودال وحشت و تنهایی
با قلبی آکنده از نفاق
و عملی لبریز از ریا
و زبانی سراسر کذب
و چشمیافروخته از خیانت
هذا مقام العائذ بک من النار
هذا مقام المستَجیر بک من النار
هذا مقام المستغیثُ بک من النار
بگذار اولین کسی باشم که به دعوتت پاسخ گفته است!
بگذار اولین کسی باشم که حلاوت مهربانیات را چشیده است!
بگذار اولین کسی باشم که سر بر شانههای کریمت گذاشته است!
ای خدایی که تمام پنجرههایت را به رویم گشودهای!
ای خدایی که تمام چشمههایت را زیر پایم جاری کردهای!
ای خدایی که از همه سو، به استقبالم آمدهای!
هذا مقام الخائف المستجیر
این است حال کسی که این روزها به تو رسیده است.
این است حال کسی که دور مانده بود از هفت شهر مهربانی تو
این است حال کسی که خودش را باخته بود... خودش را گم کرده بود...
خودش را کشته بود... خودش را ذره ذره پامال وسوسههای شیطانی خویش کرده بود.
این است حال نزار کسی که اینک گرمای محبت تو، یخهای انباشته در درونش را ذوب کرده است.
این است حال کسی که آواره بود، هراسان بود؛ حال کسی که در گناه مسکن داشت، حال کسی که غرق در لذات زمین بود، حال کسی که گناه مغرورش کرده بود و حال کسی که تو را تازه یافته است؛ در این سحرگاه، در این لحظههای توبه و استجابت.
حال کسی که تازه دریا را یافته است، حال کسی که تازه خودش را یافته است، حال کسی که تازه به لبخند خداوند رسیده است، حال کسی که به لذت آسمانی رسیده است، حال کسی که جز تو کسی را ناجی نمیداند.
هذا مقام الغریب الغریق...
فرصتی برای صمیمیت دل با گل
محمد کاظم بدرالدین
کتاب رمضان، دستاورد نقرهای روح انسان است.
در پرتو تلاش و مجاهدتهای نفس، سپیدهباران میشویم از سحرهای «ابوحمزه» از شبهای «افتتاح». رمضان، یعنی دریایی در کنار ما، تا دلهای غبارآلود را در آن شستوشو دهیم.
رمضان، یعنی باغستانی از عطرهای خدا.
با حلول رمضان، شیرینی سحرهای مناجات، رنگ میگیرد و محبت و قرب، در دلهای خشکیده بشر جوانه میزند.
باید برای دقیقههای سبز این ماه، نوروزیترین تبریکها را فرستاد.
در سرزمین اردیبهشتی رمضان، هر چه هست، خرمیو نشاط است؛ اگر حکمتها را دریابیم.
اگر بهرههای معنوی امساک را بدانیم، چشمهای ما تا رمضان دیگر، زیبا میبینند و دهانهای ما، کلمات خشک دنیا را به کار نمیبرند.
رمضان یعنی گشوده شدن دربهای رو به قرآن، تشنگی برای دریافت حقایق آسمانی.
گمنامترین لذتها در متن این کشف عرفانی جا دارند.
رمضان که میآید، دلها چون بلبلانِ مست، شیفته گلزار انس میشوند.
رمضان که میآید، خلوتکدههای آبی شب، دریاترین غزلها را میسرایند.
دستها بوی خوش مفاتیح میدهند و تسبیح.
آسمان، چقدر بر این یاسهای نیایش غبطه میخورد.
رمضان، فرصتی است تا دل با گل صمیمیتر باشد.یاد ابرار
اسوی بندگی
چند سال ازارتحال حضرت آیت الله سید بهاءالدین مهدوی (رحمت الله علیه) میگذرد، که هیچ ترک اولی و مکروهی ازایشان دیده نشد و در تمام حرکات و سکناتشان رضای حق را جویا بودند، قلب و جانشان شیفتهی اهل بیت (علیهم السلام) و قلب مؤمنین شیفتهی صفا و صمیمیت ایشان بود، پناه بی پناهان و یار غریبان و کمک مستمندان و فقرا بودند.
تا آخرین لحظات عمر پربرکت خویش توصیه به تحصیل رضای خدای متعال و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و والدین و تأکید بر نماز اول وقت و نمز شب داشتند و خود عامل به حق این موارد بودند.
حضرت آیت الله سید بهاء الدین مهدوی (رحمت الله علیه) در سال 1302 در خانوادهای اهل تقوی و تدین دیده به جهان گشودند. پدر ایشان حضرت آیت الله سید حسن نحوی (رحمت الله علیه) و اجداد مکرمشان همگی از علماء بزرگوار بوده اند. مادر بزرگوارشان نیز بانویی عابده و مجتهده و بسیار متدین و با تقوی بودند.
معظم له در سن 16 سالگی وارد حوزه علمیه اصفهان شدند و دروس سطح را در محضر اساتید بزرگ آن زمان همچون حضرت آیت الله خادمیو حضرت آیت الله فیاض (رحمت الله علیهما) فرا گرفته و سالیانی در محضر حضرت آیت الله حاج آقا رحیم ارباب (رحمت الله علیه) و از ملازمان ایشان بودند و بسیار تحت تأثیر معنوی آن بزرگوار بودند.
پس از چند سال به حوزهی علمیه نجف عزیمت نمودند و حدود 20 سال در جوار بارگاه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از بزرگان علم و اخلاق از جمله حضرت آیت الله فانی و حضرت امام خمینی و مرحوم شیخ جواد کربلایی و مرحوم آقا جمال گلپایگانی (رحمت الله علیهم) بهره بردند.
این اسوهی بندگی در سال 1350 هـ.ش به ایران بازگشتند و تا آخر عمر پر برکتشان به ارشاد و ترویج شریعت پرداختند و بالاخره روح ملکوتی آن بزرگوار قفس تنگنای دنیای فانی را شکست و در تاریخ 25/3/82 مطابق با 14 ربیع الثانی 1425هـ.ق در سن 81 سالگی به ملکوت اعلی پیوست و پیکر پاکشان در جوار مرقد شریف امامزاده جعفر و مرتضی (علیهماالسلام) واقع در خیابانهاتف اصفهان، آرام گرفت.
منبع: برگرفته از اسوهی بندگیحکایتها و هدایتها
برترین ایثار
کودکان عزیز پیامبر(صلّیاللهعلیهوآلهوسلم) ـ حسن و حسین(سلاماللهعلیهما) ـ در بستربیماری بودند. حضرت علی(سلاماللهعلیه) نذرکردند برای شفای آنان سه روز، روزه بگیرند. همراه حضرت، همسرشان حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) و دو کودکشان و فضّه ـ خدمتکار خانه ـ چنین نذریکردند. خدایمهربان آن دو کودک را شفا داد و پس از آن، همگی روزه گرفتند.
موقع افطار بینوایی به درخانهآمد و همگی اعضای خانواده نانهای خود را به او دادند و فردا با آب، نیّت روزه کردند. روز دوم، ناگاه کودک یتیمیدر خانه را کوبید و دو مرتبه همگی، غذای خود را که برای افطار بود بهکودک یتیم دادند و روز سوم باز با آب نیّت روزه کردند.
روز سوم، حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) با آخرین بخش از آردها، نان پختند، موقع افطار ناگاه اسیری به درخانه آمد و تقاضای آب و غذا نمود و این خاندان با کرامت با شدت گرسنگی، همهی نانهای خود را به او دادند.
روز چهارم حضرت علی(سلاماللهعلیه) و دو فرزندگرامیشان به خانهی پیامبراکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلم) رفتند. حضرت نشانههای گرسنگی و ایثار را به روشنی در سیمایشان دیدند و فهمیدند که آنان سه روز است که روزه داشتند و افطاری خود را برای خشنودی خداوند انفاق نمودند.
در این هنگام، فرشتهی وحی فرود آمد و پس از رساندن سلام خداوند متعال، گفت:
ای پیامبر آیاتی را که در شکوه و عظمت خاندانت فرود آمده، به جان بسپار:
«وَ یُطْعِمُونَ الطَعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسکِیناً وَ یَتِیماً وَ اَسِیراً إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ لانُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءٍ وَ لاشُکُوراً؛
و به پاس دوستی خداوند، بینوا و یتیم و اسیر را غذا میهند. (میگویند) ما برای خشنودی خداست که به شما غذا میخورانیم و پاداش و سپاسی از شما نمیخواهیم»1
در این موقع پیامبراکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلم) متبسمانه رو به حضرتعلی(سلاماللهعلیه) وخانوادهشان نمودند و فرمودند:
خداوند هدیهای آسمانی برای شما آورده است.
پرسیدند: چه هدیهای؟ حضرت رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلم)فرمودند: سورهی انسان را.
آنان گرسنگی خود را از یاد برده بودند چرا که خداوندمتعال آنان را از چشمهها و غذاهای بهشتی، که به نیکان وعده داده بود، بهرهمند ساخته بود.پی نوشت :
1. سورهی انسان، آیات 8 و9.
منبع: آیهها و قصهها، محمدعلیکریمینیا، صفحههای59 تا 62 به نقل از تفسیر فخررازی، ج3، ص244.معرفی کتاب
کتابِ امام علی علیه السلام، عدل و تعادل
چه درگذشتهی تاریخ و چهدردوران معاصر،افراد زیادی ازدادگری و برابری ، سخن گفتهاند و در این باره کتابها نوشتهاند و درضرورت و ارزش عدالت،داد سخن دادهاند ؛اما بسیارکم اند حکومتگرانی که ژرفای معنای عدل را دریافته باشند وگسترهی قلمرو آن را به خوبی بشناسند و عدالت را حیاتیترین قانون بدانند و آن را به« اصلیعام، چه در جهان تکوین و چه درنظام تشریع»، باورداشته باشند و بدان عمل کنند و با همهی توان و تمام هستی خود، برای تحقق آن بکوشند.
افراد بسیاری سعی نمودند که عدالت گستر باشند، ولی به جرأت میتوانگفت ائمهیاطهار (علیهمالسلام) ودرصدر ایشان، حضرتعلی(سلاماللهعلیه) را میتوان"حکومتگزار عادل" نام برد، عدالت در اندیشهی حضرت امامعلی(سلاماللهعلیه) جایگاه ویژه دارد و ازپایگاهی بس بلند بر خوردار است.
حضرتامامعلی(سلاماللهعلیه معیارهای عدالت را به خوبی میشناختند، با تربیت درخانهی وحی و اتصّال به علم پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلم)، در زندگی خویش با همهی فراز و نشیبها، عدالت حقیقی را نشان دادند و باژرفترین واژهها وجملهها،آن را باز گفتند.
کتابِ« امام علی (سلاماللهعلیه) ،عدل و تعادل»، پژوهشی است که سعی دارد زوایای گوناگون عدالت را از لابه لای سخنانِ حکمت بار این اسوهی عدل وانصاف، استخراج کند وآن را به تشنگان معرفت،معرّفی نماید.
مؤلف: محّمد حکیمی
ناشر:انتشاراتِدلیل، قم،1384احکام
پرسش: آیا مىشود در ماه رمضان، براى فرار از روزه مسافرت کرد؟
پاسخ: مسافرت کردن در ماه رمضان - هر چند به عنوان فرار از روزه باشد - اشکال ندارد؛ ولى این امر تا قبل از روز بیست و سوم مکروه است. (1)
پرسش: آیا گرفتن روزههاى قضا، در سفر صحیح است؟
پاسخ: خیر، جایز نیست. (2)
پرسش: کسى که در ماه رمضان در سفر است، آیا مىتواند نذرکند روزهبگیرد؟
پاسخ: همه: خیر، جایز نیست. (3)
پرسش: آیا چشیدن غذا، روزه را باطل مىکند؟
پاسخ: اگر آن را فرو نبرد، اشکال ندارد. (4)پی نوشت :
1- العروة الوثقى، ج 2، شرایط وجوب الصوم، م 4 و 6.
2- آیات عظام امام، نورى و فاضل، تعلقات على العروة، ج 2، شرایط صحة الصوم، الخامس ؛ آیت الله العظمیصافى، هدایة العباد، ج 1، م 1354؛ آیات عظام تبریزى، سیستانى و وحید، منهاج الصالحین، شرایط صحة الصوم؛ آیت الله العظمیبهجت، وسیلة النجاة، ج 1، م 1143 و دفترآیت الله العظمیخامنهاى.
3- العروة الوثقى، ج 2، نیه الصوم، م 6.
4- توضیح المسائل مراجع، م 1582.
بسم الله
ویژه نامه روز هشتم ضیافت الهیتعداد صفحات : 3