loading...

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام

پویاشهر(روستای پوده) ازتوابع شهرستان دهاقان

بازدید : 699
شنبه 2 خرداد 1399 زمان : 13:23

دعای روز بیست و هشتم

اَللّهُمَّ وَفِّرْ حَظّى فیهِ مِنَ النَّوافِلِ وَاَکْرِمْنى فیهِ بِاِحْضارِ الْمَساَّئِلِ وَقَرِّبْ فیهِ وَسیلَتى اِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ الْوَساَّئِلِ یا مَنْ لا یَشْغَلُهُ اِلْحاحُ الْمُلِحّینَ
خدایا سرشار کن بهره ام را در این ماه از انجام مستحبات و نوافل و گرامیم دار به یاد داشتن مسائل و نزدیک گردان در آن وسیله ام را بسویت از میان سایر وسائل اى که سرگرمش نکند سماجت سماجت کنندگان
منبع: مفاتیح الجنان

زلال وحی
تلاوت، تدبر و عمل به قرآن

تلاوت قرآن از افضل عبادات است و کمتر عبادتی به پایه آن می‏رسد، چرا که این تلاوت الهامبخش اندیشه در قرآن، و اندیشه و تفکر، سرچشمه اعمال صالح است.
قرآن خطاب به پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلم) می‏گوید: «قم اللیل الا قلیلا. نصفه او انقص منه قلیلا. او زد علیه و رتل القرآن ترتیلا، ...شب را جز کمی‌بپا خیز، نیمی‌از شب را (بیدار باش) یا کمی‌از آن کم کن، یا بر آن بیفزا، و قرآن را با دقت و تامل بخوان!» (1)
و خطاب به همه مسلمانان می‏گوید: «فاقرؤا ما تیسر من القرآن، آنچه برای شما میسر است قرآن بخوانید!» (2)
ولی همان گونه که گفته شد تلاوت قرآن باید وسیله‏ای برای تفکر و تدبر در معنی و محتوای آن باشد، و تفکر و اندیشه نیز باید، مقدمه عمل به قرآن گردد: «افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها، آیا آنها در قرآن تدبر نمی‏کنند یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است‏» . (3)
«و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر، ما قرآن را برای تذکر آسان ساختیم آیا کسی هست که متذکر شود (و عمل کند) !« (4)
«هذا کتاب انزلناه مبارک فاتبعوه، این کتابی است پر برکت که (بر تو) نازل کردیم، پس از آن پیروی کنید!» (5)
بنابراین آنها که به تلاوت و حفظ قرآن قناعت می‏کنند، و از «تدبر» و «عمل‏» به قرآن خبری ندارند، گر چه یکی از سه رکن را انجام داده، ولی دو رکن مهمتر را از دست داده‏اند و گرفتار خسارت عظیمی‌شده‏اند.

پى‏نوشت‏ها

1- سوره مزمل، آیات 2-4.
2- سوره مزمل، آیه 20.
3- سوره محمد، آیه 24.
4- سوره قمر، آیه 17.
5- سوره انعام، آیه 155
منبع: اعتقاد ما، آیت الله العظمی‌مکارم شیرازی(دامت برکاته)

کلام نور

فضلیت زیارت امام حسین (علیه السلام) در کلام گهربار امام صادق (علیه السلام)

قال الامام الصادق (علیه السلام): من زار الحسین (علیه السلام) عارفا بحقه کتب الله له ثواب الف حجة مقبولة والف عمرة مقبولة و غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر؛
هر کس که حسین (علیه السلام) را با معرفت حق و مقام او زیارت کند، خداوند ثواب هزارحج پذیرفته و هزار عمره‌ی پذیرفته را برایش بنویسد و گناهان گذشته و آینده‌ی او را ببخشد. (1)
قال الامام الصادق (علیه السلام):ان الحسین بن علی (علیهما السلام) ... یقول: لو یعلم زائری ما اعدالله له لکان فرحه اکثر من جزعه و‌‌ان‌زائره لینقلب و ما علیه من ذنب؛
حضرت امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: به درستی که حسین بن علی (علیهما السلام) فرمودند: اگر زائر من بداند که خداوند چه برایش آماده کرده است، شادیش بیشتر از بی تابیش (از رنج سفر) خواهد بود. و همانا زائر او پاک از هر گناهی به خانه‌ی خود بر می‌گردد. (2)
قال الامام الصادق (علیه السلام): من زار قبرالحسین (علیه السلام) لله و فی الله اعتقه من النار و آمنه یوم الفزع الأکبر؛
آن کس که به خاطر خدا و در راه او زائر قبر حسین (علیه السلام) گردد، خداوند او را از آتش دوزخ آزاد می‌کند و از فزع اکبر (خوف بزرگ) در روز قیامت ایمنش خواهد ساخت. (3)

پى‏نوشت‏ها

1- بحارالانوار، ج100، ص 257.
2- وسایل الشیعه، ج10، ص 318.
3- کامل الزیارات، ص 146.

صفات انسان مؤمن

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): المؤمن الذی نفسه فی عناء، والناس فی راحة؛
مؤمن کسی است که نفسش از او در رنج و مردم از او درآسایش هستند. (1)
قال الامام علی (علیه السلام): المؤمن دائم الذکر، کثیر الفکر، علی النعماء شاکر و فی البلاء صابر؛
مؤمن همیشه به یاد خداست، زیاد می‌اندیشد، بر نعمتها سپاسگذار و در بلا و مصیبت شکیباست. (2)
قال الامام الباقر(علیه السلام):‌‌ان‌الله اعطی المؤمن ثلاث خصال: العز فی الدنیا و فی دینه و الفلح فی الاخرة و المهابة فی صدور العالمین؛
خداوند سه خصلت به مؤمن عطا فرموده است: عزت در دنیا و دینش، رستگاری در آخرت و ابهت در دلهای همه‌ی مردم. (3)
قال الامام الصادق (علیه السلام): المؤمن من طاب ملسبه حسنت خلیفته و صحت سریرته، وانفق الفضل من ماله، و أمسک الفضل من کلامه؛
مؤمن کسی است که در آمدش پاک و حلال باشد، اخلاقش نیکو، باطنش سالم و درست؛ زیادی مالش را انفاق کند و از زیاده گویی بپرهیزد. (4)

پى‏نوشت‏ها

1- کنزالاعمال، ح 752.
2- غررالحکم، ح 1933.
3- بحارالانوار، ج67، ص 71.
4- بحارالانوار، ج2، ص 235.

همسایه

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): حرمة الجار علی الإنسان کحرمة امه؛
احترام همسایه بر انسان، همانند احترام مادرش می‌باشد. (1)
قال الامام علی (علیه السلام): من حسن الجوار تفقدالجار؛
از نشانه‌های حسن همسایگی، جویا شدن از احوال همسایه است. (2)
قال الامام الصادق(علیه السلام): حسن الجوار یعمر الدیار و یزید فی الاعمار؛
حسن همسایگی، خانه‌ها را آباد و عمر‌ها را زیاد می‌کند. (3)
قال الامام الکاظم (علیه السلام): لیس حسن الجوار کف الأذی و لکن حسن الجوار الصبرعلی الأذی؛
حسن همسایگی، این نیست که آزار نرسانی، بلکه حسن همسایگی این است که در برابر آزار و اذیت همسایه، شکیبا باشی.(4)
قال الامام الرضا (علیه السلام): لیس منا لم یأمن جاره توائقه؛
از ما نیست کسی که همسایه اش از شر او در امان نباشد. (5)

پى‏نوشت‏ها

1- مکارم الخلاق، ج1، ص 274.
2- تحف العقول، ح 85.
3- اصول کافی، ج2، ص 667.
4- تحف العقول، ح 409.
5- عیون الاخیار الرضا، ج2، ص 24.

ایمان

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): الایمان نصفان: فنصف فی الصبر و نصف فی الشکر؛
ایمان بر دو نیم است: نیمی‌از آن در شکیبایی است و نیمی‌دیگر در سپاسگذاری. (2)
قال الامام علی (علیه السلام): الایمان شجرة، اصلها الیقین فرعها التقی و نورها الحیاء و ثمرها السخاء؛
ایمان درختی است که ریشه اش یقین است، شاخه اش پرهیزکاری، شکوفه اش حیا و میوه اش بخشندگی. (2)
قال الامام الصادق (علیه السلام): لا تکمل ایمان العبد حتی یکون فیه اربع خصال: یحسن خلقه و یستخف نفسه و یمسک الفضل من قوله و یخرج الفضل من ماله؛
ایمان بنده کامل نباشد، مگر چهار خصلت در او باشد: اخلاقش را نیکو گرداند، خود را سبک شمارد (متواضع باشد)، از زیاده گویی خود داری کند و اضافی مال خود را ببخشد. (3)
قال الامام الرضا (علیه السلام): الایمان عقد بالقلب و لفظ باللسان و عمل بالجوارح؛
ایمان پیمان قلبی، تلفظ زبانی و عمل با امضاء جوارح است. (4)

پى‏نوشت‏ها

1- کنزالاعمال، ح 61.
2- غررالحکم، ح 1786.
3- بحارالانوار، ج69، ص 379.
4- معای الاخبار، ص 186.

قناعت

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): القناعة مال لا ینفد؛
قناعت، ثروتی است تمام نشدنی. (1)
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): اقنع بما اوتیته یحف علیک الحساب؛
به آنچه داده شده‌‌‌ای قانع باش، تا حسابت سبک گردد. (2)
قال الامام علی (علیه السلام): ثمرة القناعة الاجمال فی المکتسب و العزوف عن الطلب؛
میوه‌ی قناعت، میانه روی در کسب و کار است و خویشنداری، از دست دراز کردن به سوی مردم. (3)
قال الامام الحسین (علیه السلام): القنوع راحة الابدان؛
قناعت مایه‌ی آسایش تن است. (4)
قال الامام الصادق (علیه السلام): انظر الی من هو دونک فی المقدره و لا تنظر الی من هو فوقک فی المقدره فان ذالک اقنع لک بما قسم لک؛
به ناتوانتر از خودت بنگر، و به توانگرتر از خویش منگر، زیرا که این کار، تو را به آنچه قسمت تو شده است، قانع تر می‌سازد. (5)

پى‏نوشت‏ها

1- کنزالاعمال، ح 7080.
2- بحارالانوار، ج77، ص 187.
3- غررالحکم، ح 4634.
4- بحارالانوار، ج78، ص 128.
5- اصول کافی، ج8، ص 244.

حسن خلق

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): احسن الناس ایمانا احسنهم خلقا و الطفهم بأهله؛
با ایمان ترین مردم، خوش اخلاق ترین آنها و مهر ورزترین شان به خانواده خود است. (1)
قال الامام الحسن (علیه السلام): إن احسن الحسن الخلق الحسن؛
نیکوترین نیکو، خلق نیکو است. (2)
قال الامام الحسین (علیه السلام):‌‌ان‌سود الخلق لیفسد العمل کما یفسد الخل العسل؛
چنان چه سر که عسل را فاسد می‌کند، خلق بد ایمان را فاسد می‌کند. (3)
قال الامام الصادق (علیه السلام): و علیکم بحسن الخلق فانه یبلغ بصاحبه درجة الصائم القالم؛
بر شما باد به حسن خلق زیرا که صاحبش را به درجه‌ی روزه داران و نمازگزاران واقعی می‌رساند. (4)
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): حسن الخلق نصف الدین؛
خوی نیکو، نصف دین است. (5)
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): اکمل المؤمنین ایمانا احسنهم خلقا؛
آن مؤمن ایمانش کاملتر است، که اخلاقش نیکوتر باشد. (6)
قال الامام علی (علیه السلام): حسن الاخلاق یدر الارزاق و یونس الرفاق؛
اخلاق نیکو، روزی‌ها را زیاد می‌کند و میان دوستان انس و الفت به وجود می‌آورد. (7)
قال الامام علی (علیه السلام): حسن خلقک، یخفف الله حسابک؛
اخلاقت را نیکو گردان تا خداوند حسابت را آسان گرداند. (8)
قال الامام الصادق (علیه السلام): ما یقدم المؤمن علی الله عزوجل بعد الفرائض الی الله من آن یسع الناس بخلقه؛
مؤمن بعد از انجام واجبات، عملی محبوب تر از خوش اخلاقی نزد خدای تعالی نمی‌آورد. (9)

پى‏نوشت‏ها

1- بحارالانوار، ج71، ص 378.
2- خصال شیخ صدوق، ص 29.
3- اصول کافی، ج2، ص 321.
4- وسایل الشیعه، ج 15، ص 199.
5- الحضال، ج30، ص 106.
6- امالی شیخ طوسی، ص 140.
7- غررالحکم، ح 4856.
8- امالی شیخ طوسی، ص 174.
9- اصول کافی، ج2، ص 100.

حکمت‌های شگرف

حکمت 325نهج البلاغه: اندوه عزاى محمد بن ابى بکر(سیاسى)
قَالَ الامام علیٌ [علیه السلام] لَمَّا بَلَغَهُ قَتْلُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِى بَکْرٍ .
إِنَّ حُزْنَنَا عَلَیْهِ عَلَى قَدْرِ سُرُورِهِمْ بِهِ إِلَّا أَنَّهُمْ نَقَصُوا بَغِیضاً وَ نَقَصْنَا حَبِیباً .
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: (آنگاه که خبر کشته شدن محمد بن ابى بکر را به او دادند فرمودند) همانا اندوه ما بر شهادت او ، به اندازه شادى شامیان است، جز آن که از آنان یک دشمن ، و از ما یک دوست کم شد.
حکمت 326 : مهلت پذیرش توبه(معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْعُمُرُ الَّذِى أَعْذَرَ اللَّهُ فِیهِ إِلَى ابْنِ آدَمَ سِتُّونَ سَنَةً .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: عمرى که خدا از فرزند آدم پوزش را مى پذیرد شصت سال است.
حکمت327 : پیروزیهاى دروغین(سیاسى، اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَا ظَفِرَ مَنْ ظَفِرَ الْإِثْمُ بِهِ وَ الْغَالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوبٌ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: پیروز نشد آن کس که گناه بر او چیرگى یافت، و آن کس که با بدى پیروز شد شکست خورده است.
حکمت 328 : وظیفة سرمایه داران(اقتصادى،اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِى أَمْوَالِ الْأَغْنِیَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِیرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِیٌّ وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِکَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: همانا خداى سبحان روزى فقراء را در اموال سرمایه داران قرار داده است، پس فقیرى گرسنه نمى ماند جز به کامیابى توانگران، و خداوند از آنان دربارة گرسنگى گرسنگان خواهد پرسید.
حکمت 329 : بى نیازى از عذر خواهى(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الِاسْتِغْنَاءُ عَنِ الْعُذْرِ أَعَزُّ مِنَ الصِّدْقِ بِهِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: بى نیازى از عذر خواهى، گرامى تر از عذر راستین است.
حکمت 330 : مسؤلیت نعمت‌ها(اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَقَلُّ مَا یَلْزَمُکُمْ لِلَّهِ أَلَّا تَسْتَعِینُوا بِنِعَمِهِ عَلَى مَعَاصِیهِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: حق خدا بر عهدة شما این که از نعمت‌هاى الهى د رگناهان یارى نگیرید.
حکمت 331 : ارزش اطاعت و بندگى(عبادى، اقتصادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ الطَّاعَةَ غَنِیمَةَ الْأَکْیَاسِ عِنْدَ تَفْرِیطِ الْعَجَزَةِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: خداى سبحان طاعت را غنیمت زیرکان قرار داد آنگاه که مردم ناتوان ، کوتاهى کنند.
حکمت 332 : مسؤلیت رهبری (سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] السُّلْطَانُ وَزَعَةُ اللَّهِ فِى أَرْضِهِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: حاکم اسلامى ، پاسبان خدا در زمین اوست.
حکمت 333 : روانشناسى مؤمن(علمى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] فِى صِفَةِ الْمُؤْمِنِ الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِى وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِى قَلْبِهِ أَوْسَعُ شَیْ‏ءٍ صَدْراً وَ أَذَلُّ شَیْ‏ءٍ نَفْساً یَکْرَهُ الرِّفْعَةَ وَ یَشْنَأُ السُّمْعَةَ طَوِیلٌ غَمُّهُ بَعِیدٌ هَمُّهُ کَثِیرٌ صَمْتُهُ مَشْغُولٌ وَقْتُهُ شَکُورٌ صَبُورٌ مَغْمُورٌ بِفِکْرَتِهِ ضَنِینٌ بِخَلَّتِهِ سَهْلُ الْخَلِیقَةِ لَیِّنُ الْعَرِیکَةِ نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ وَ هُوَ أَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: (در توصیف مؤمن فرمود) شادى مؤمن در چهرة او ، و اندوه وى در دلش پنهان است، سینه اش از هر چیزى فراخ تر ، و نفس او از هر چیزى خوارتر است. برترى جویى را زشت ، و ریاکارى را دشمن مى شمارد، اندوه او طولانى ، و همت او بلند است، سکوتش فراوان ، و وقت او با کار گرفته است، شکر گزار و شکیبا و ژرف اندیش است. از کسى درخواست ندارد و نرم خو و فروتن است، نفس او از سنگ خارا سخت تر اما در دیندارى از بنده خوارتر است.
حکمت 334 : یاد مرگ و آرزوها(اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَوْ رَأَى الْعَبْدُ الْأَجَلَ وَ مَصِیرَهُ لَأَبْغَضَ الْأَمَلَ وَ غُرُورَهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: اگر بندة خدا اجل و پایان کارش را مى دید، با آرزو و فریب آن دشمنى مى ورزید.
حکمت 335: آفات اموال (اقتصادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لِکُلِّ امْرِئٍ فِى مَالِهِ شَرِیکَانِ الْوَارِثُ وَ الْحَوَادِثُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: براى هر کسى در مال او دو شریک است: وارث و حوادث.
حکمت 336 : مسؤلیت وعده دادن(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْمَسْئُولُ حُرٌّ حَتَّى یَعِدَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: کسى که چیزى از او خواسته اند تا وعده نداده آزاد است.
منبع: نهج البلاغه

عزیزآل یاسین
از ولایت علوی تا ولایت مهدوی

در روز عید سعید غدیر خم، پس از آن که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) ولایت حضرت علی بن ابیطالب (علیهما السلام) را به همگان ابلاغ فرمودند این آیه نازل شد: «الیوم المکت لکم دینکم و التممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دینا»(1)
« امروز دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمت را تمام کردم و بهترین آیین که را ه اسلام است، برایتان برگزیدم».
پس از نزول آیه، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به تکبیر صدا بلند کردند و فرمودند: « الله اکبر، تمام نبوت من و تمام دین خدا در ولایت علی (علیه السلام) پس از من قرار داده شده»
در این هنگام خلیفه‌ی اول و دوم برخاستند و پرسیدند: آیا این آیات، مخصوص علی (علیه السلام) نازل شده است؟!
حضرت فرمودند: « بلی مخصوص او و اوصیای من تا روز قیامت»
گفتند: « یا رسول الله! نام ایشان را بر ایمان بیان کن!»
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: « برادر و وصی و جانشین من در امتم، ولی هر مرد و زن مؤمن بعد از من، علی (علیه السلام) و سپس فرزندم حسن (علیه السلام)، آنگاه حسین (علیه السلام) و نه نفر از فرزندان حسین (علیه السلام) که آخرین آنان قائم است، یکی پس از دیگری می‌آیند، قرآن همراه ایشان و ایشان، همراه قرآنند و هرگز از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا هنگامی‌که در کنار حوض «کوثر» به سوی من باز گردند. (2)
بین که هزاران شده همچون هزار
در پی دیدار رخت بی قرار
طالع ما بی تو بود چون زحل
ای گل گلزار نبی العجل (3)

پى‏نوشت‏ها

1- سوره‌ی مبارکه‌ی مائده، آیه‌ی 3.
2- الاحتجاج مرحوم طبرسی، ج1 ، ص 147
3- سراینده: علیرضا لطفی (حامد اصفهانی)

مواعظ جاوید
جهاد اکبر

جهاد اکبر جهادی است که انسان با نفس طاغوتی خودش انجام می‌دهد. شما جوان‌ها از حالا باید شروع کنید به این جهاد، نگذارید که قوای جوانی از دستتان برود. هرچه قوای جوانی از بین برود، ریشه‌های اخلاقی فاسد در انسان زیادتر می‌شود وجهاد مشکلتر. جوان زود می‌تواند در این جهاد پیروز بشود. پیر به این زودی نمی‌تواند. نگذارید اصلاح حال خودتان را از زمان جوانی به زمان پیری بیفتد. یکی از القائاتی که نفس انسانی به انسان می‌کند و شیطان به انسان پیشنهاد می‌کند این است که بگذرد برای آخر عمر خودت را اصلاح کن. حالا از جوانی استفاده کن و بعد آخر عمر توبه کن. این یک طرح شیطنت آمیز است که نفس انسان به تعلیم شیطان بزگ می‌کند. انسان تا قوای جوانیش هست و تا روح لطیف جوانی هست و تا ریشه‌های فساد در او کم است می‌تواند اصلاح کند خودش را. لکن اگر چنانچه ریشه‌های فساد در انسان ریشه اش قوی شد، فسادها ملکه‌ی انسان شد ، آن وقت است که ( اصلاح) امکان ندارد. شما جوانها که الان مهیا هستید برای جهاد در راه ساختن، این یک جهاد است لکن جهاد اکبر؛ جهاد در راه سازندگی خودتان است که به برای مملکت خودتان بعدها مفید واقع بشوید. خدمتگذار باشید. از همین سنین شما باید شروع بشود. به ساختن افرادی که بعدها یک مملکت، یک کشور را ممکن است نجات بدهد. اگر چنانچه شما ساختید خودتان را و فضایل انسانی را در خودتان ریشه دار کردید؛ آن وقت در همه‌ی مراحل پیروز هستید، مملکتان را می‌توانید نجات دهید.
منبع: حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)، صحیفه‌ی نور، ج17، ص 211.

در محضر ولایت

...برادران عزیز! خواهران عزیز! شما روزه‌داران مؤمن در سرتاسر ماه رمضان با روزه‌ى خود - براى کسانى که روزه بر آنها واجب بوده است - با عبادت خود، با دعاى خود، با توسل خود، با احیاى خود، با تلاوت قرآنى که کردید، با ذکر و خشوعى که به خرج دادید، این فرصت را براى خود به وجود آوردید که دلهاى خود را به خداى متعال نزدیک کنید؛ این فرصت را مغتنم بشمارید؛ این دستاورد را بزرگ بدانید و آن را براى خودتان حفظ کنید. ملت ما ملت مؤمنى است؛ دلهاى جوانان ما پاکیزه و نورانى است؛ زنان و مردان ما در سرتاسر کشور ارتباط قلبى‌شان با خداى متعال صادقانه است؛ این فرصت بزرگى است براى ملت ما که بتواند جلب رحمت الهى بکند.
منبع: بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌هاى نماز عید سعید فطر،13/8/84
...ماه رمضان، که یک ذخیره و عطیّه و هدیه‌ى الهى است و در اختیار مردم مسلمان است، در درون خود ارمغانهاى ارزشمندى را در همین جهت براى ما دارد. از طرفى، روزه‌ى ماه رمضان که یک تمرین و ریاضت است، وسیله‌اى است براى تسلّطِ بر نفس؛ که بدون تسلّط بر نفس و در دست گرفتن زمام هوسها و هواها و شهوات، هیچ کاربزرگى را نمى‌شود با موفقیّت انجام داد. ماه رمضان با سرمایه‌ى روزه‌اى که دارد یک تمرین علمىِ ارزشمند در این جهت است.
...ما در این ماه رمضان، بارها و بارها عرض کردیم که «اللّهم غیّرسوء حالنا بحسن حالک». از خداى متعال خواستیم که بدحالىِ ما را به برکت و لطف خودش، به حالى نیکو تغییر دهد. اگر این بشود، به فضل الهى، همه‌ى مشکلات حل خواهد شد. بخصوص هر یک از ما که بار مسؤولیتى را در سطح کشور بر دوش گرفته‌ایم چه مسؤولیتهاى کوچک و چه مسؤولیتهاى بزرگ به همان اندازه، بیشتر به این تغییر حالت احتیاج داریم و بیشتر باید از سوءحالِ خودمان بنالیم.
منبع: بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام، 04/01/1372

وجود کهکشان وار

پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) مجموعه‌ی فضایل همه‌ی انبیاء و اولیاء است؛ نسخه‌ی کامل و تکامل یافته‌ی همه‌ی فضایلی است که در سلسله‌ی پیامبران و اولیاء الهی در تاریخ وجود داشته است. پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) یک وجود کهکشان وار است و در او هزاران نقطه‌ی درخشنده‌ی فضیلت وجود دارد. در پیامبر اعظم، علیم همراه اخلاق؛ حکومت همراه حکمت؛ عبادت خدا همراه با خدمت به خلق خدا؛ جهاد همراه با رحمت؛ عشق به خدا همراه با عشق به مخلوقات خدا؛ عزت همراه با فروتنی و خاکساری؛ روز آمدی همراه با دور اندیشی؛ صداقت و راستی با مردم همراه با پیچیدگی سیاسی. غرق بودن جان در یاد خدا همراه با پرداختن به صلح و سلامت جسم هست. در او دنیا و آخرت همراه است؛ هدفهای والای الهی با اهداف جذاب بشری همراه است. او نمونه‌ی کاملی است که خداوند در عالم وجود، موجودی کامل تر از او نیافریده است. او مبشر است، بشارت دهنده است، منذر است، بیم دهنده است؛ بر همه‌ی بشریت و بر همه‌ی تاریخ شاهد و ناظر است؛ فراخواننده‌ی همه بشریت به سوی خدا و چراغ نور افشان راه انسانهاست. علاوه بر این، وجود پیامبر اعظم در عرصه بین المللی، نقطه التقای عقاید و عواطف همه‌ی ملتهای مسلمان است. از همه‌ی اقوام، با همه‌ی مذاهب گوناگون، نقطه‌ی التقای همه‌ی عقاید و عواطف همه‌ی ملتهای مسلمان است. از همه‌ی اقوام، با همه مذاهب گوناگون، نقطه‌ی التقای همه‌ی امت اسلامی‌در عقیده و عاطفه، وجود پیامبر اعظم است ملت و دولت ما باید طوری عمل کنند که با حکمت نبوی، با علم نبوی، با حکومت نبوی، با عدالت نبوی، با فروتنی و عزت نبوی، و با جهاد و رحمت نبوی هماهنگ باشد.
منبع: بیانات مقام معظم رهبری در صحن جامع رضوی 1/1/ 85.

نهضت حسینی

روح نهضت ما و جهت گیری کلی و پشتوانه‌ی پیروزی آن، همین توجه به حضرت ابی عبدالله علیه الصلاة و السلام و مسایل مربوط به عاشورا بود... اگر در جامعه‌ی ما، عشق به امام حسین (علیه السلام) و یا د او و ذکر مصایب و حوادث عاشورا معمول و رایج نبود، معلوم نبود که نهضت با این فاصله‌ی زمانی و با این کیفیتی که پیروز شد، به پیروزی می‌رسید، این، عامل فوق العاده مؤثری در پیروزی نهضت بود و امام بزرگوار ما، در همان هدفی که حسین بن علی (علیهما السلام) قیام کرده بودند از این عامل حداکثر استفاده را کردند. ایشان جهت گیری سیاسی مترقی انقلابی را با جهت گیری عاطفی در قضیه‌ی عاشورا پیوند و گره زدند. و روضه خوانی و ذکر مصیبت را احیا کردند و فهماندند که این یک کار زاید و تجملاتی و قدیمی‌و منسوخ در جامعه‌ی مانیست: بلکه امری لازم است.
... در دو فصل، امام (رحمت الله علیه) مسأله‌ی نهضت را به مسأله‌ی عاشورا گره زدند:
یکی در فصل اول نهضت – یعنی روزهای محرم سال 42- که تریبون بیان مسایل نهضت، حسینیه‌ها و مجالس روضه خوانی و هیأت‌های سینه زنی وروضه‌ی روضه خوان‌ها و ذکر مصیبت گویندگان مذهبی شد و دیگری، فصل آخر نهضت – یعنی محرم سال 57 – بود که امام خمینی (رحمت الله علیه) اعلام فرمودند: « ماه محرم گرامی‌و بزرگ داشته بشود و مردم مجالس (عزاداری) بر پا کنند.» ایشان عنوان این ماه را، ماه پیروزی خون بر شمشیر قرار دادند و مجددا همان طوفان عظیم عمومی‌و مردمی‌به وجود آمد؛ یعنی ماجرای نهضت که روح و جهت حسینی داشت، با ماجرای ذکر مصیبت حسینی و یاد امام حسین (علیه اسلام) گره خورد.
منبع: مقام معظم رهبری، حدیث ولایت، ج 2، صفحات 7 الی 11.

شمیم هدایت

مواعظ استاد

می‌دانیم که در ولادت‌های مبارک، در میلاد حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) وقتی مراسم جشن برگزار می‌شود، مدح‌ها خوانده می‌شود و مردم از طریق آن، شور و نشاطی می‌یابند. برخی با توجه به این مطلب سؤالی مطرح می‌کنند که: چرا باید به یاد وقایع عاشورا عزاداری کرد؟ چرا برای تحریک احساسات از مراسم شاد استفاده نمی‌کنید؟ چرا باید گریه کرد؟ جواب این است که احساسات و عواطف باید با حادثه‌ی مربوط متناسب باشد. حادثه‌‌‌ای که بزرگترین نقش را در تاریخ اسلام ایفا کرد، حادثه‌ی شهادت ابی عبدالله (علیه السلام) بود. او بود که مسیر تاریخ اسلام را عوض کرد. او بود که درسی برای حرکت، برای نهضت، برای استقامت تا روز قیامت به انسانها داد. برای آن که آن خاطره تجدید شود، فقط مجلس و شادی کافی نیست. باید کاری متناسب با آن حادثه انجام داد. یعنی باید کاری کرد که حزن مردم برانگیخته شود، اشک از دیده‌ها جاری شود، شور و عشق در دل‌ها پدید آید در این حادثه چیزی که می‌تواند چنین نقشی را بیافریند، همین مراسم عزاداری و گریستن و گریاندن دیگران است؛ در حالی که خندیدن و شادی کردن هیچ وقت نمی‌تواند این نقش را ایفا کند.
خندیدن هیچ وقت آدم را شهادت طلب نمی‌کند. هیچ وقت انسان را به شلمچه نمی‌کشاند. هیچ وقت نمی‌توانست سختی‌ها و مصیبت‌های هشت سال جنگ را برای مردم هموار کند؛ این قبیل مسایل عشق دیگری می‌خواهد که از سوز و اشک و شور پدید می‌آید. راه آن هم همین عزاداری‌هاست.
منبع: حضرت آیت الله محمد تقی مصباح یزدی (دامت برکاته) آذرخش دیگر از آسمان کربلا

ویژگی‌های قرآن کریم

- قرآن نور است برای کسی که بخواهد از آن استفاده کند. قرآن تبیان کل شی است یعنی قرآن دارای کلیاتی است که برای سعادت بشر کافی است (ان هذاالقرآن یهدی للتی هی اقوم»)
اگر انسان با قرآن آشنا شود و قرآن را به عنوان شناسنامه خودش و به عنوان کلام خدا بخواند، نورانی می‌شود و قرآن او را بالا می‌برد (اقر او ارق؛ بخوان و بالا برو).
ما از علامه طباطبائی (رحمت الله علیه) پرسیدیم: قرآن را چگونه بخوانیم؟ ایشان فرمودند: قرآن کلام خداست، اگر انسان بداند که قرآن کلام خداست و به این « اقرا و ارق» توجه داشته باشد، ترقی می‌کند و بالا می‌رود. برای فهمیدن کلام، باید متکلم را شناخت. ما باید آن قدر قرآن بخوانیم تا بفهمیم که قرآن کلام خداست. قرآن، که عالم هستی یعنی شرح عالم هستی است، اگر انسان با قرآن آشنا شود، با تمام اسرارهستی آشنا می‌شود و به قله اعلی انسانیت می‌رسد؛ اگر انسان با قرآن کریم انس پیدا کند به جایی می‌رسد که همه چیز را می‌داند.
منبع: برگزیده بیانات استاد ارجمند، حضرت آیت الله امجد (حفظه الله)

نکته‌های ناب

چشمه‌های حکمت دل

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: کسی که چهل روز خود را برای خدا خالص کند، خداوند متعال چشمه‌های دانش و حکمت را از قلبش به زبانش جاری می‌کند.(1)

جاذبه هدیه

حضرت علی (علیه السلام)می‌فرمایند: هدیه برای افراد بردن، محبت آنان را جلب می‌کند.(2)

پاداش مصافحه

حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) می‌فرمایند: به درستی که وقتی مؤمن با مؤمن دیگری مصافحه می‌کند، از یکدیگر جدا می‌شوند، در حالی که گناهان آن‌ها ریخته شده است.(3)

عبادت برتر

حضرت امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند: بالاترین عبادت، اندیشیدن پیوسته درباره‌ی عظمت خداوند و قدرت اوست.(4)

منافع بیماری

حضرت امام رضا (علیه السلام) می‌فرمایند: درد و بیماری برای مؤمن، موجب پاک شدن او از گناه و از طرف خداوند برای او رحمت است، و برای کافر سبب عذاب و دوری از خداست، پس درد از مؤمن زایل می‌شود در حالی که برای او گناهی باقی نمانده است.(5)

دو پرهیز شایسته

حضرت امام حسن عسگری(علیه السلام) می‌فرمایند: جدال نکن که قیمت و ارزش تو کم می‌شود، و شوخی نکن که مردم بر تو جرأت پیدا می‌کنند.(6)

بهترین همنشین

ابن عباس گفت: از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال شد: همنشینی با چه کسی بهتر است؟
حضرت فرمودند: کسی که دیدارش، شما را به یاد خدا اندازد و گفتارش بر علم شما بیفزاید و عملش شما را ترغیب به آخرت کند.(7)

آسان تر از...

حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «ترک الذئب اهون من طلب المعونة؛
ترک گناه، آسان تر از درخواست توبه است.» (8)

معنای احسان به والدین

ابن ولاد حناط می‌گوید: از حضرت امام صادق(علیه السلام) درباره‌ی این سخن خداوند متعال که می‌فرماید: « بالوالدین إحسانا؛ به پدر و مادر احسان کنید.»، پرسیدم: این نیکی چیست؟ حضرت فرمودند:
« احسان به والدین این است که با آنها خوب برخورد کنی و به آنان کمک کنی قبل از آن که درخواست کنند هرچند خودشان هم می‌توانند حوایج خود را تهیه کنند.»(9)

پى‏نوشت‏ها

1- بحارالانوار، ج 67، ص 249.
2- غررالحکم، ج1، ص15.
3- اصول کافی، ج2، ص 182.
4- اصول کافی، ج2، ص 55.
5- بحارالانوار، ج 78، ص 183.
6- بحارالانوار، ج 75، ص 370.
7- بحارالانوار، ج 71، ص 178.
8- نهج البلاغه، ترجکپمه دشتی، حکمت 170، ص666.
9- وسایل الشیعه، ج15، ص 204.

دل نوشته

بلور شکسته قلبم

مصطفی پورنجاتی
خدایا! در این تنهایی ابدی که گویا خیال رفتن و مردن هم ندارد، خاطر ما را لحظه‏ای از خاطره زلال خودت - که تو محض حقیقت و حقیقت محضی - فارغ مدار.
مگذار که زمینه‏ها و زمزمه‏های شیطانِ کج‏راه، لذت درک و بیان خیر و خوبی را از ما سلب کند و ما همگان، تماشاگران مبهوت و گریانِ حقیقتِ از دست رفته باشیم.
خدایا! توان ما اندک است. از روحیه و عزم و اراده پیامبران، این خداوندگاران حماسه‏سرایی حقیقت و عشق، به نحیفیِ انگیزه‏های ما، نَمی‌بچشان و مس وجود ما را به آن کیمیا طلا کن.
خدایا! ما را از تلاش هنرمندانه که آزادگر بال‏های بسته ما به سوی بهشت رضوان تو و فراخوانِ خلق تو به سوی توست، به قدر لمحه‏ای دور مساز.
ای مسبب همه سبب‏ها!‌‌‌ای خدا! تو به حال ما از همه دیگران آگاه‏تری. در مه‏آلود محو صراط، آنجا که تا فرو غلتیدن در جهنم تبعید و دوزخ فراق، از تو فاصله کمتر از نَفَسی است، ما را از تابش نقره‏ایِ ماه هدایت خویش محروم مگردان.
ای خدا! رنج‏ها و سختی‏ها، بی‏کسی‏ها و بی‏تابی‏ها، گاه همگی از لطف بی‏دریغ توست که به تربیت ما همت ورزیده‏ای و ما بسانِ کودکانی جویای شیرینی‏ها و شادی‏ها، از سودمندی محرومیت‏ها و سرخوردگی‏ها بی‏خبرانیم، گریان و پا بر زمین کوبان.
ای خدا! کودکی‏های ما را به پای معصومیت ما بنویس و ساده‏دلی‏های ما را بر ما آسان گیر.
ای ریسمان نجات‏بخش دست‏های به نیاز و دعا افراشته!‌‌‌ای خدا!

دامنه‏های بندگی

حمیده رضایی
الهی! نامت را با تمام تشنگی‏ام سر می‏کشم. باشکوه و بلند، نفس برمی‏آورم؛ در هوایی که سرشار از نسیم پرستش است. آرام‏آرام از خویشتن خویش تهی می‏شوم.
خدایا! نخواه تا در این روزی که با نام تو آغاز کرده‏ام، گناهی بر گناهانم افزوده شود.
خدایا! مرا که این همه در روزها و شب‏های مجبور، تنیده‏ام، فرصتی ببخش تا به هر آنچه پیمان بسته‏ام با تو وفا کنم. این ثانیه‏های در خاک، سخت بر شانه‏ام سنگینی می‏کند؛ اما هنوز هم به رسیدن دستانم به شاخساران بلند اجابت و رحمت امیدوارم. خدایا! مرا از دیروزهای غفلتم بیرون بیاور؛ مرا ببخش که این بخشش از شکوه تو نخواهد کاست و تو را از آمرزش من زیانی نخواهد رسید.
پروردگارا! مرا بر سفره بی‏انتهای لطف خویش، به دو نعمت بزرگ میهمان کن؛ نعمت‏هایی که همواره به سالکان سوخته جان طریقت خویش ارزانی داشته‏ای؛ طاعت در طلیعه و آمرزش در شبانگاه. بگذار این جذبه استخوان‏سوز را با تمام یاخته‏هایم نفس بکشم.
پروردگارا! گام‏های مرا بر جاده‏های پرمخاطره شوق، استوار گردان. حالیا که بر دامنه‏های بندگی ایستاده‏ام، مرا به دره‏های مه‏آلود گناه و وهم، ملغزان. با سلسله نابکاران، به پرتگان آتشم مکشان.
خدایا! فرصتم نده که جز بر تو توکل کنم. حصار تو سخت ایمن است و من برای گریز از خویش، تنها از تو شکیبایی می‏جویم.
شکوهی جز تو نمی‏شناسم. همه چیز با کلمه‏ای که تویی آغاز می‏شود. خاک، جهنم من است؛ وقتی از آن رهایی نمی‏یابم. دنبال نشانه‏ای از تو می‏گردم و تو نزدیک‏تر، موج موج بر صخره‏های جانم می‏کوبی.

چه بی‏تاب در تکاپوی عطر عالمگیر توام!

من در این بادیه صاحب‏نظری می‏جویم
راه گم کرده‏ام و راه‏بری می‏جویم
ترک میخانه و بتخانه و مسجد کردم
در رهِ عشقِ رُخت رهگذری می‏جویم

یاد ابرار
آیت الله محمد حسین کاشف العظاء

آیت الله محمد حسین کاشف الغطاء در سال 1394 هجری قمری در خاندانی دوستدار دانش و فضیلت در نجف اشرف متولدشدند. نسب ایشان به مالک اشتر نخعی می‌رسد و نیاکان وی، همه از عالمان و زعیمان دین بوده اند. و همواره رهبری یک جنبش عظیم فکری و دینی را برعهده داشتند؛ ایشان خود در این باره می‌گوید: «خودم را در پیشگاه خدا و وجدان مسؤول می‌بینم، زیرا دخالت در سیاست از وظایف من و اجداد من است که بیش از سه قرن نه تنها در عراق بلکه در تمام عالم اسلام پیشوای دینی بوده اند.»
پس از وفات مرحوم آیت الله سید محمد کاظم یزدی مقام مرجعیت عامه در عراق برای ایشان محرز گشت. مرحوم آیت الله محمد حسین کاشف العظاء برای تحقق اهداف بلند و آرمان‌های عالی و اسلامی‌خود سفرهای متعددی به کشور‌های مختلف جهان از جمله پنج بار به ایران انجام دادند و در هر سفر با دانشمندان و رهبران مذهبی و سیاسی ملاقات می‌کردند. و مطالب خود را بیان و آگاهی‌های لازم را به آنها ارایه می‌نمودند.
سرانجام ایشان با عمری پربرکت چونان عمر مردان نامی‌تاریخ پس از سال‌ها خدمت و تلاش در جهت نشر اسلام در روز دوشنبه 18 ذی القعده 1373 هجری قمری به علت بیماری، نخست در بیمارستان بستری گردیدند ولی به علت عدم بهبودی و برای تغییر آب و هوا به کرند از توابع ایران آمدند و بعد از سه روز در همان جا وفات یافتند. پیکر پاک ایشان با شرکت دهها هزار نفر از مسلمانان به بغداد حمل و سپس به نجف منتقل گردید و در آرامگاهی در وادی السلام به خاک سپرده شد. « روحشان شاد و یادشان گرامی‌باد»
منبع: گلشن ابرار

حکایت‌ها و پندها

خسارت جبران ناپذیر

شخصی قصد سفر به منظور تجارت داشت، خدمت امام جعفر (علیه السلام) آمد و استخاره کرد، استخاره بد آمد، ولی او آن را نادیده گرفت و به مسافرت تجارتی رفت، و اتفاقا سود فراوانی هم به دست آورد.
وقتی بازگشت، خدمت امام صادق(علیه السلام) رفت وگفت: یادتان هست که برایم استخاره کردید و بد آمد؟ اما من آن را نادیده گرفتم و به سفر تجارتی که قصد داشتم رفتم و سود فراوانی هم به دست آوردم. حضرت به او فرمودند: یادت هست در این سفر فلان منزل خسته بودی، نماز مغرب و عشاء را خواندی، شام خوردی و خوابیدی، و هنگامی‌که بیدار شدی آفتاب صبح زده بود، و نماز صبح تو قضا شد؟ با شرمندگی عرض کرد: آری، یابن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت فرمودند:
اگر خداوند متعال دنیا و هرآنچه در آن است را به تو داده بود، جبران آن خسارت معنوی نمی‌شد.
منبع: داستانها و حکایتهای نماز، رحیم کارگر و محمد یاری، ص 57.

سفیررستگار

سرمقدس حضرت امام حسین (سلام الله علیه) را به همراه اسرای کربلا وارد شام کردند. آنگاه سر مبارک حضرت را به مجلس یزید (لعنت الله علیه) بردند. سفیر روم که شاهد این صحنه‌های دلخراش بود، رو به یزید کرد و گفت: این سر کیست که در مقابل توست؟ یزید (لعنت الله علیه) با تعجب پرسید: چرا این سؤال را می‌کنی؟!
سفیر گفت: چون به روم باز گردم، از من درباره آنچه که دیده ام سؤال کنند باید علت این شادی و سرور را بدانم که با قیصر روم در میان بگذارم تا او نیز خوشنود گردد. یزید (لعنت الله علیه) گفت: این سر حسین پسر فاطمه دختر محمد است. سفیر پرسید؟ این محمد، همان پیامبر شماست؟! در جواب گفت: آری. سفیر دو مرتبه پرسید: پدر او کیست؟
یزید (لعنت الله علیه) جواب داد. سر پسرعلی بن ابیطالب، پسر عموی رسول خداست.
سفیر خطاب به یزید (لعنت الله علیه) گفت: نابود گردید با این چنین آیینی که دارید! دین من بهتر از دین توست! زیرا پدر من از بندگان حضرت داود (سلام الله علیه) است و میان من و حضرت داوود (سلام الله علیه)، پدران بسیاری قرار گرفته اند و مرا پیروان آیین احترام کنند و جای ثم آن الاقی که حضرت عیسی (سلام الله علیه) یک بار بر آن سوار شده بود در کلیسایی است که مردم به زیارت آن می‌روند. شما فرزند پیامبر خویش را می‌کشید! با این که جز دختری در میان واسطه نیست!! این دین شما چگونه دین است؟ یزید از ترس رسوایی دستور کشتن سفیر را داد. در این هنگام سفیر گفت: اکنون که مرا خواهی کشت پس این سخن را گوش کن! شب گذشته رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را در خواب دیدم ایشان مرا به بهشت مژده داد. من از این خواب در حیرت بودم تا این که تعبیر آن برایم آشکار شد. اهل مجلس هنگام قتل فرستاده‌ی پادشاه روم از سر مقدس امام حسین (سلام الله علیه) شنیدند که با صدایی رسا و بیانی شیوا فرمودند:
(لاحول و لا قوة الا بالله)
منبع: قصه کربلا، علی نظری ص 499 -498.

معرفی کتاب

کتاب «نسل نوخاسته»

این کتاب گرانمایه از کتاب‌هایی است که در حال و هوای مسموم دوران رژیم ستم شاهی جهت هشدار به خانواده‌های مسلمان، تدوین و به رشته‌ی نگارش در آمده است و ممکن است بسیاری از شواهدی که با استفاده از کتب و جراید و مجلات آن روز در این کتاب آمده، با شرایط امروز جامعه‌ی انقلابی و به پاخواسته‌ی ما، به ویژه جوانان نسل انقلاب اسلامی‌موافق نباشد، ولی مطالعه و ملاحظه‌ی آن‌ها برای کسانی که در آن ایام و درآن سال‌های سیاه، در سن و سال زیادی نبوده اند که بتوانند شناخت روشنی از آن وضعیت نابهنجار داشته باشند، بسیار مفید است، چرا که تا انسان از محیط تربیتی و شرایط بد آن روز، آگاهی نداشته باشد، نمی‌تواند قدرشناس واقعی نعمت موجود باشد و در پیشبرد و تکمیل آن کوشا و پویا گردد. آیین مقدس ما با طرح برنامه‌های وسیع و همه جانبه ای، ما را موظف کرده است که کودکان خود را دقیقا تحت مراقبت قرار دهیم. مؤلف در این کتاب تلاش نموده که پدران و مادران را با وظایف مهم و پرارزشی که دارند، بیش از پیش آشنا کند و از تجارب تلخ دنیای غرب، که اکنون در منجلاب ما دیگری دست و پا می‌زنند، استفاده شده تا پیش از آن که دچار مصایب ناگوار دنیای غرب شویم، در راه هدایت نسل نوخاسته، قدم برداشته و او را از بی پناهی و سرگردانی و بی قیدی نجات بخشیم.
در این نوشتار، مسؤولیت خطیر پدران و مادران به خوبی مشخص و روشن شده و راهی که باید که باید برای ادای دین و وظیفه پیموده شود، مشخص گردیده است. امید است مطالعه‌ی این کتاب اذهان پدران و مادران روشن شود و بهتر شدن تربیت دینی و اخلاقی کودکان را در پی داشته باشد.
مؤلف: احمد بهشتی
ناشر: دفتر تبلیغات اسلامی‌حوزه علمیه‌ی قم

کتاب «آیین سفر»

«قل سیروا فی الارض ثم انظروا کیف کان عاقبة المکذبین؛ بگو در زمین سیر کنید، پس بنگرید سرانجام کسانی که (نشانه‌های الهی را) تکذیب می‌کردند. (سوره‌ی انعام آیه‌ی 11)
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: سفر کنید، همانا اگر در سفر، مالی به چنگ نیاوردید، به حتم، اندیشه‌ی شما فزونی خواهد یافت. (مکارم الاخلاق، ص 240)
«آیین سفر» عنوان مجموعه‌‌‌ای از رهنمودها و دستورالعمل‌هایی است که دانشمندان علم حدیث و اخلاق، در آثار خود جای داده اند. در میان روایات بر جای مانده از پیشوایان معصومین (علیهم¬السلام) انبوهی از سخنان، دل انگیز و راه گشا درباره‌ی آداب سفر و سیاحت وجود دارد.
سفرهای کوتاه و بلند – به هر عنوانی که صورت می‌گیرد- نقش مهمی‌در پرداخت شخصیت آدمیان دارد و آنان را با جلوه‌هایی نو از حیات بشری آشنا می‌کند. همواره بخشی از زندگی انسان‌ها در سفر می‌گذرد و تقریبا هیچ گاه حیات فردی و اجتماعی انسان، از این آیین و عادت خوشایند، خالی نبوده است.
دراین کتاب که تحقیقی مختصر و گزیده شده می‌باشد، مباحثی که می‌تواند به نوعی ارج و منزلت سفر را آشکار سازد، در چهار فصل آورده شده که عبارتند از:
فصل اول: فایده‌های سفر.
فصل دوم: دستورهای سفر.
فصل سوم: اقسام سفر.
فصل چهارم: مسایل و احکام سفر.
مؤلف: سید اصغر ناظم زاده قمی
ناشر: بوستان کتاب قم – 1381

کتاب «قصه‌های شیرین و خواندنی از بهلول عاقل»

این کتاب مجموعه‌ی بیست داستان شیرین، شنیدنی و اخلاقی از جناب بهلول عاقل است که یقینا، با مطالعه‌ی این داستانها، به بهره‌ی وافری دست یافته و با استفاده از این حکایات به تربیت اخلاقی فرزندان، نوجوانان و جوانان با دقت بیشتری می‌پردازیم.
گردآورنده: مظفر حاجیان
ناشر: مؤسسه‌ی انتشارات مشهور (قم)

احکام
احکام عزاداری

سؤال: آیا قمه زنی جایز است؟
پاسخ حضرات آیات عظام امام خمینی (رحمت الله علیه) مقام معظم رهبری (دامت برکاته) و فاضل لنکرانی (رحمت الله علیه):
با توجه به این که قمه زدن در زمان حاضر به علت عدم قابلیت پذیرش و نداشتن هیچ گونه توجیه قابل فهم، باعث وهن و بد نام شدن مذهب می‌شود، باید از آن خودداری گردد.
پاسخ حضرت آیت الله العظمی‌مکارم شیرازی (دامت برکاته):
عزاداری خامس آل عبا از مهم ترین شعائر دینی و رمز بقای تشیع می‌باشد؛ ولی بر عزاداران عزیز لازم است از کارهایی که موجب وهن مذهب می‌گردد و یا آسیبی به بدن آنها وارد می‌کند، خودداری کنند.
پاسخ حضرت آیت الله العظمی‌نوری (دامت برکاته):
قمه زنی اشکال دارد.
پاسخ حضرت آیت الله العظمی‌تبریزی (رحمت الله علیه):
عزاداری خامس آل عبا از مهمترین شعائر دینی و رمز بقای تشیع می‌باشد؛ ولی بر عزاداران عزیز لازم است از کارهایی که موجب وهن مذهب و سوء استفاده دشمنان اسلام واهل بیت (سلام الله علیهم) می‌شود، اجتناب کنند.
سؤال: آیا قمه زنی به طور مخفی جایز است؟ چنانچه در این مورد نذری داشه باشد، وظیفه چیست؟
پاسخ حضرت آیت الله العظمی‌خامنه‌‌‌ای (دامت برکاته):
قمه زنی علاوه بر این که از نظر عرفی از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمی‌شود. و سابقه‌‌‌ای در عصر ائمه‌ی اطهار (سلام الله علیهم) و زمان‌های بعد از آن ندارد و تأییدی هم به شکل خاص یا عام از معصومین (سلام الله علیهم) در مورد آن نرسیده است. در زمان حاضر موجب رهن و بدنام شدن مذهب می‌شود. بنابراین در هیچ حالتی جایز نیست و چنانچه در این مورد نذری وجود داشته باشد، نذر واجد شرایط صحت و انعقاد نیست. سؤال: استفاده از زنجیرهایی که دارای تیغ هستند چه حکمی‌دارد؟
پاسخ حضرات آیات عظام امام خمینی (رحمت الله علیه)، مقام معظم رهبری (دامت برکاته)، مکارم شیرازی(دامت برکاته) و فاضل لنکرانی (رحمت الله علیه):
اگر استفاده از زنجیرهای مذبور موجب وهن مذهب در برابر مردم شود و یا باعث ضرر بدنی قابل توجهی گردد. جایز نیست.
منبع:پرسش‌ها و پاسخ‌ها، نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاها
کاربرد پمپ کف کش
بازدید : 713
شنبه 2 خرداد 1399 زمان : 13:23

بازدید : 1042
چهارشنبه 30 ارديبهشت 1399 زمان : 18:24

بازدید : 732
چهارشنبه 30 ارديبهشت 1399 زمان : 18:24

دعای روز بیست و چهارم

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ فیهِ ما یُرْضیکَ وَاَعُوذُبِکَ مِمّا یُؤْذیکَ وَاَسْئَلُکَ التَّوْفیقَ فیهِ لاِنْ اُطیعَکَ وَلا اَعْصِیَکَ یا جَوادَ السّاَّئِلینَ
خدایا از تو خواهم در این ماه آنچه تو را خوشنود سازد و پناه برم به تو از آنچه تو را بیازارد و از تو خواهم در آن توفیق براى این که پیرویت کنم و نافرمانیت نکنم اى بخشنده به خواستاران

منبع: مفاتیح الجنان

زلال وحی
شیوه‌های دشمنان در ستیز با دین باوران (2)

دشمنان ستیز جو با چهره‌‌‌ای نا پیدا و با به کارگیری شگردها و ابزارهای مختلف، به انجام برخوردهای شکننده‌ی روحی و ایجاد تنش‌های روانی در صفوف مسلمین می‌پردازند، به برخی از شگردهایی که در قرآن کریم در این باب افشاء و خنثی نموده، در شما قبلی اشاره شد و اکنون به موارد دیگر اشاره می‌کنیم.

1- تبدیل کردن ایمان به کنز

«... و من یتبدّل الکفر با الایمان فقد ضلّ سواء السّبیل.» (1)
« و دشمنان با رشک و حسد و فشارهای روحی، ایمان به ارزش‌ها را تبدیل به کفر می‌نمایند.»

2- گواهی دروغ

«... و من یکتمها فانّه و آثم قلبه...» (2)
«... و شهادت را کتمان نکنید و هر کس که آن را کتمان کند، قلبش کنهکار است...»
در امانت‌ها خیانت می‌کنند و گواهی به دروغ می‌دهند و کتمان شهادت می‌کنند تا جو روانی جامعه را به هم بزنند.

3- حسادت نسبت به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه‌ی اطهار (علیهم السلام)

« ام یحسدون الناس علی ما آتهم الله من فضله فقد آتینا آل ابراهیم الکتاب و الحکمة...» (3)
« و یهود به خاطر برخورداری پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام) از کتاب و حکمت و فضل پروردگار به آنها، حسادت و دشمنی می‌ورزند.»

4- فتنه انگیزی

«... ولأوضعوا خلاکم یبغونکم الفتنة و فیکم سمّاعون لهم» (4)
« و این منافقان جز خیانت و مکر و اخلال و خرابی و ایجاد فتنه و آشوب و جاسوسی در جمع مؤمنان کار دیگری نمی‌کنند.»

پی نوشت:

1- سوره‌ی بقره، آیه‌ی 108.
2- سوره‌ی بقره، آیه‌ی 283.
3- سوره‌ی نساء، آیه‌ی 54.
4- سوره‌ی توبه، آیه‌ی 47.
منبع:: فصل نامه قرآنی کوثر شماره‌ی 17 صفحات 24 الی 32.

کلام نور

امامت

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): اسمعوا و اطیعوا لمن ولاه الله الامر، فانه نظام الاسلام؛
از کسی که خداوند ولی امر شما کرده، شنوایی و اطاعت داشته باشید که او رشته‌ی کار اسلام است. (1)
قال الامام علی (علیه السلام): حق علی الامام‌‌ان‌یحکم بما انزل الله و‌‌ان‌یؤدی الامانة، فإذا فعل فحق علی الناس‌‌ان‌یسمعوا له و‌‌ان‌یطیعوا و أن یجیبوا إذا دعوا؛
امام وظیفه دارد بر اساس کتاب خدا حکومت کند و امامت را ادا نماید. چون چنین کند، مردم وظیفه دارند سخنش را بشنوند، فرمانش ببرند و هر گاه آنان را فرا خوانده، اجابت کنند. (2)
قال الامام الصادق (علیه السلام): لو بقیت الارض بغیر امام لساخت؛
اگر زمین بدون امام می‌ماند، به یقین درهم فرو می‌ریخت. (3)
قال الامام الرضا(علیه السلام):‌‌ان‌الإمامة زمام الدین، و نظام المسلمین و صلاح الدنیا، و عزالمؤمنین؛
امامت، زمام دین، رشته‌ی کار مسلمانان، صلاح و آبادانی دنیا و سرافرازی مؤمنان است. (4)

پی نوشت:

1- میزان الحکمه، ج1، ص 208.
2- کنزالعمال، ح 14313.
3- اصول کافی، ج1، ص 179.
4- اصول کافی، ج1، ص 200.

ایمان کامل

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): لا یستکمل العبد الایمان حتی یکون فیه ثلاث خصال: الانفاق فی الإقتار، والانصاف من نفسه و بذل السلام؛
بنده ایمان را به کمال نمی‌رساند مگر سه خصلت در او باشد: انفاق در هنگام تنگ دستی، انصاف دادن و سلام کردن (1)
قال الامام علی (علیه السلام): اکملکم ایمانا احسنکم خلقا؛
آن کس از شما ایمانش کاملتر است که اخلاقش نیکوتر باشد. (2)
قال الامام الباقر (علیه السلام): الکمال و کل الکمال التفقه فی الدین و الصبر علی انائبة و تقدیر المعیشه؛
کمال و بلکه همه‌ی کمال انسانی در سه چیز است: دانا بودن در دین و احکام آن، شکیبا بودن در ناراحتی‌ها و مصائب و برنامه ریزی درست در اقتصاد زندگی (3)
قال الامام الجواد (علیه السلام): لن یستکمل العبد حقیقة الإیمان حتی یؤثر دینه علی شهوته؛
بنده هرگز حقیقت ایمان را به کمال نرساند مگر آنگاه که دینش را بر هوس خود ترجیح دهد. (4)

پی نوشت:

1- کنزالعمال، ح 107.
2- بحارالانوار، ج71، ص 387.
3- اصول کافی، ج1، ص 32.
4- میزان الحکمه، ج1، ص 372.

اعتدال

قال الامام علی (علیه السلام): ما عال می‌اقتصد؛
آن که میانه روی کند، تهی دست نخواهد شد. (1)
قال الامام الامام الباقر (علیه السلام): الکمال کل الکمال التفقه فی الدین و الصبر علی انائبة و تقدیر امعیشة؛
همه‌ی کمال در شناخت عمیق دین و شکیبایی در پیشامدهای ناگوار و اندازه نگاه داشتن در زندگی است. (2)
قال الامام الصادق (علیه السلام): ضمنت لمن اقتصد‌‌ان‌لا یفتقر؛
من ضمانت می‌کنم که هر که میانه روی پیشه کند، فقیر نشود. (3)
قال الامام الحسن العسکری(علیه السلام): و للاقتصاد مقدارا فإن زاد علیه فهو بخل؛
اعتدال و صرفه جویی در مصرف مال، اندازه‌‌‌ای دارد که اگر از آن بیش تر شود، بخل است. (4)

پی نوشت:

1- نهج البلاغه، حکمت 140.
2- تحف العقول، ص 313.
3- حضال شیخ صدوق، ص9.
4- بحارالانوار، ج17، ص 218.

بغض و نفرت

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: هیچ چیز نزد خدا منفورتر از بخل و بدخویی نیست. همان گونه که خاک عسل را تباه می‌کند این دو نیز عمل را تباه می‌کنند. (1)
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: سه کس نزد خدا از همه منفورترند: کسی که روز زیاد می‌خوابد در حالی که شب اصلا نمازی نخوانده است و کسی که زیاد می‌خورد و هنگام غذا خوردن نام و حمد خدا نمی‌گوید و کسی که بی دلیل می‌خندد. (2)
حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمایند: خداوند سبحان، از آدم و قیح گستاخ در گناهان نفرت دارد. (3)
حضرت امام سجاد (علیه السلام) می‌فرمایند: منفورترین فرد نزد خدا کسی است که گفتار امامی‌را می‌گوید، اما به کردار او رفتار نمی‌کند. (4)
حضرت امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: منفورترین خلق خدا، بنده‌‌‌ای است که مردم از زبان او بترسند. (5)
حضرت امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: خداوند از پرخوری و بیکاری زیاد نفرت دارد. (6)

پی نوشت:

1- بحارالانوار، ج16، ص 231.
2- کنزالعمال، ص 2143.
3- غررالحکم، ح 3437.
4- اصول کافی، ج8، ص 234.
5- اصول کافی، ج2، ص 323.
6- بحارالانوار، ج76، ص 180.

حکمت‌های شگرف

حکمت 277نهج البلاغه: سوگند امام (علیه السلام)(اعتقادى)
قَالَ الامام علیٌ [علیه السلام] لَا وَ الَّذِى أَمْسَیْنَا مِنْهُ فِى غُبْرِ لَیْلَةٍ دَهْمَاءَ تَکْشِرُ عَنْ یَوْمٍ أَغَرَّ مَا کَانَ کَذَا وَ کَذَا .
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: نه، سوگند به خدایى که با قدرت او شب تاریک را به سر بردیم که روز سپیدى در پى داشت، چنین و چنان بود!
حکمت 278: ارزش تداوم عمل(اخلاقى، تربیتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] قَلِیلٌ تَدُومُ عَلَیْهِ أَرْجَى مِنْ کَثِیرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: کار اندکى که ادامه یابد، از کار بسیارى که از آن به ستوه آیى امیدوار کننده تر است.
حکمت 279 : شناخت جایگاه واجبات و مستحبات (عبادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: هر گاه مستحابت به واجبات زیان رساند آن را ترک کنید.
حکمت 280 : یاد قیامت و آمادگى(اخلاقى، اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ تَذَکَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ اسْتَعَدَّ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: کسى که به یاد سفر طولانى آخرت باشد خود را آماده مى سازد.
حکمت 281 : برترى عقل از مشاهدة چشم(علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَیْسَتِ الرَّوِیَّةُ کَالْمُعَایَنَةِ مَعَ الْإِبْصَارِ فَقَدْ تَکْذِبُ الْعُیُونُ أَهْلَهَا وَ لَا یَغُشُّ الْعَقْلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: اندیشیدن همانند دیدن نیست، زیرا گاهى چشم‌ها دروغ مى نمایاند ، اما آن کس که از عقل نصیحت خواهد به او خیانت نمى کند.
حکمت 282 : غرور ، آفت پندپذیرى (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ الْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ الْغِرَّةِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: میان شما و پندپذیرى ، پرده اى از غرور و خود خواهى وجود دارد.
حکمت 283 : علل سقوط جامعه(اجتماعى، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] جَاهِلُکُمْ مُزْدَادٌ وَ عَالِمُکُمْ مُسَوِّفٌ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: جاهلان شما پْر تلاش، و اگاهان شما تن پرور و کوتاهى ورزند!.
حکمت 284 : دانش ، نابود کنندة عْذرها (اخلاقى، علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِینَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: دانش، راه عذر تراشى را بر بهانه جویان بسته است.
حکمت 285 : ضرورت استفاده از فرصت‌ها(اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] کُلُّ مُعَاجَلٍ یَسْأَلُ الْإِنْظَارَ وَ کُلُّ مُؤَجَّلٍ یَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِیفِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: آنان که وقتشان پایان یافته خواستار مهلتند ، و آنان که مهلت دارند کوتاهى مى ورزند!.
حکمت 286 : سرانجام خوشى‌ها(سیاسى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَا قَالَ النَّاسُ لِشَیْ‏ءٍ طُوبَى لَهُ إِلَّا وَ قَدْ خَبَأَ لَهُ الدَّهْرُ یَوْمَ سَوْءٍ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: مردم چیزى را نگفتند خوش باد، جز آن که روزگار، روز بدى را براى او تدارک دید.
حکمت 287 : مشکل درک قضا و قدر(اعتقادى)
وَ سُئِلَ عَنِ الْقَدَرِ فَقَالَ طَرِیقٌ مُظْلِمٌ فَلَا تَسْلُکُوهُ وَ بَحْرٌ عَمِیقٌ فَلَا تَلِجُوهُ وَ سِرُّ اللَّهِ فَلَا تَتَکَلَّفُوهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: (از قَدُر پرسیدند، پاسخ دادند: )
راهى است تاریک ، آن را مى پیمائید ، و دریایى است ژرف ، وارد آن نشوید ، و رازى است خدایى ، خود را به زحمت نیندازید.
حکمت 288 : جُهل و خوارى(علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِذَا أَرْذَلَ اللَّهُ عَبْداً حَظَرَ عَلَیْهِ الْعِلْمَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: هرگاه خدا بخواهد بنده اى را خوار کند ، دانش را از او دور سازد.
منبع: نهج البلاغه

عزیزآل یاسین
زیارت عاشورا و یاد حضرت مهدی (علیه السلام)

زیارت عاشورا که از سوی حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) به شیعیان و شیفتگان تعلیم داده شده است، مضامین والایی دارد. در یکی از قسمت‌های زیارت این چنین آمده است: « أن یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ همانا از خداوند می‌خواهم خونخواهی تو را در کنار امام یاری شده از خاندان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) روزیم گرداند.»
زائر دراین جا، مشارکت در خونخواهی امام حسین (علیه السلام) به وسیله‌ی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را طلب می‌کند، چرا که مقصود از امام منصور، دوازدهمین پیشوای شیعیان، حضرت مهدی (علیه السلام) می‌باشد و علت این که ایشان را منصور نامیده اند این است که ایشان در طلب خون جدشان یاری می‌شوند.
حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) در شرح آیه‌ی شریفه‌ی « و من قتل مظلوما» فرمودند: « سمی‌المهدی المنصور کما سمی‌احمد محمدا و کما سمی‌عیسی المسیح؛ مهدی (علیه السلام) منصور نامیده شده همان طور که احمد به «محمد» و عیسی به «مسیح» نامیده شدند. (1)
امام حسین (علیه السلام) و آرزوی خدمت کردن به حضرت مهدی (علیه السلام)
از حضرت امام حسین (علیه السلام) پرسیدند: آیا فرزندتان مهدی (علیه السلام) به دنیا آمده است؟ حضرت فرمودند: « لاولو ادرکته لخدمته ایام حیاتی؛ خیر به دنیا نیامده است ولی اگر زمان ایشان را درک کنم تا آخر عمر به وی خدمت می‌کنم.»(2)

پی نوشت:

1- بحارالانوار، ج51، ص 27.
2- موسوعه کلمات الامام الحسین (علیه السلام) ص 660.

مواعظ جاوید

همه مسلمانان‌ها برادر هستند

این طور نیست که اگر ما در این جا با هم اختلافی بکنیم، منحصر باشد به یک شهری و یک کشوری مثل ایران، بلکه انعکاسش در تمام کشورهای دنیا هست و بازتابش در همه جا هست. اسلام احکام اخلاقیش هم سیاسی است. همین حکمی‌که درقرآن هست که مؤمنین برادر هستند، این یک حکم اخلاقی است، یک حکم اجتماعی، یک حکم سیاسی است. تمام ممالک اسلامی، باید با هم مثل برادر باشند و اگر چنانچه ممالک اسلامی‌مثل برادر با هم باشند و توده‌هایی که درهر کشوری زندگی می‌کنند به توده‌های کشور دیگر مثل برادر نظر داشته باشند، اینها بر همه‌ی قدرتهای عالم مسلط خواهند شد. این عصر، مثل عصرهای سابق نیست که هر طایفه‌‌‌ای در محل خودشان منافع خودشان را بدست بیاورند امروز همه‌ی منافع کشورهای اسلامی‌به هم پیوند خورده است. منافع کشور اسلامی‌ایران با منافع کشورهای اسلامی‌سایر کشورها، اینها با هم پیوند خورده است. اگر اختلافی ما بین برادرهای اهل سنت، با برادرهای اهل تشیع واقع بشود این به ضرر همه مان است. به ضرر همه‌ی مسلمین هست. و آنها که ایجاد تفرقه می‌کنند نه اهل سنت هستند و نه اهل تشیع هستند ما باید بیدار باشیم و بدانیم که این حکم الهی که فرموده است: أنما المومنون إخوة.
برادر هستند اینها و هیچ حیثیتی جز برادری با هم ندارند و مکلفند مثل برادر با هم رفتار کنند. و من امیدوارم که با نظر کردن به این حکم اسلامی‌که همه‌ی مسلمانها برادر هستند این مملکت مصالح خودش را بدست بیاورد و همه‌ی ممالک اسلامی‌بر ابرقدرتها غلبه کنند.
منبع: بیانات امام راحل در دیدار با اعضای جهادسازندگی سیستان و بلوچستان 27/5/59.

فلسطین و روز جهانی قدس

سران کشورهای اسلامی‌باید توجه داشته باشند که این جرثومه‌ی فساد (اسرائیل غاصب) را که در قلب کشورهای اسلامی‌گماشته اند، تنها برای سرکوبی ملت عرب نمی‌باشد. بلکه ضرر و خطر آن متوجه همه‌ی خاورمیانه است.
نقشه، استیلا و سیطره‌ی صهیونیسم بر دنیای اسلام و استعمار بیشتر سرزمین‌های زرخیز و منافع سرشار کشورهای اسلامی‌می‌باشد و فقط با فداکاری، پایداری و اتحاد دولت‌های اسلامی‌می‌توان از شر این کابوس سیاه استعمار رهایی یافت.(1)
اگر اتحاد و یک پارچگی وجود داشت، چطور می‌توانستند فلسطین را از دست ما بگیرند! و مسلمین نتوانند کاری بکنند؟ (2)
تا زمانی که فلسطین اشغال شده، آزاد نشده است؛ مسلمانان نباید مسجدالاقصی را تجدید بنا کنند تا جنایات صهیونیست‌ها، هم چنان در مقابل چشم مسلمانان مجسم بماند و محرکه‌ی آنان در باز پس گرفتن سرزمین‌ها و مقدسات اسلامی‌گردد. (3)
امروز قبله‌ی اول مسلمین به دست اسرائیل این غده‌ی سرطانی خاور میانه افتاده است، اسرائیل امروز برادران فلسطینی عزیز ما را با تمام قدرت می‌کوبد و به خاک و خون می‌کشد، امروزه اسراییل با تمام وسایل شیطانی تفرقه افکنی می‌کند، بر هر مسلمانی واجب است خود را بر علیه اسرائیل مجهز کند. (4)

پی نوشت:

1- کتاب امام خمینی (رحمت الله علیه) و جنبش به ترتیب ص 86 و 85.
2- کتاب آوای انقلاب ص 172.
3- کتاب امام خمینی (رحمت الله علیه) و جنبش به ترتیب ص 86 و 85.
4- سخنرانی امام راحل در پارس 17/7/57

در محضر ولایت

روزه فقط این نیست که انسان نخورد و نیاشامد

روزه فقط این نیست که انسان نخورد و نیاشامد. این نخوردن و نیاشامیدن، باید از روى نیّت باشد، والاّ اگر شما یک روز به خاطر گرفتارى و یا اشتغال به کار، دوازده ساعت، پانزده ساعت فرصت نکنید چیزى بخورید، هیچ ثوابى به شما نخواهند داد. اما همین امساک را وقتى با نیّت انجام دادید - «اجعلنا ممّن نوى فعمل»؛ نیّت کند و به دنبال آن، عمل انجام دهد - این همان گوهر درخشانى مى‏شود که به شما ارزش مى‏بخشد و روحتان را قیمتى مى‏کند.
شرط روزه، نیّت است. نیّت یعنى چه؟ یعنى این عمل را،این حرکت را، این امساک و تمرین را، جهت دادن براى خدا، در راه خدا، به خاطر انجام دستور الهى. این است که به هر کارى ارزش مى‏بخشد.لذا در دعاى شب اوّل ماه مبارک مى‏خوانید که: «اللّهم اجعلنا ممن نوى فعمل ولا تجعلنا ممن شقى فکسل» (الاقبال باعمال الحسنة، ج 1، ص 1376). کسالت، بى‏رغبتى و بى‏نشاطى براى کار چه کار معنوى و چه کار مادّى - شقاوت است.
روزه، یکى از بهترین کارهاست. با این که به ظاهر اقدام نکردن است؛ اما در باطن اقدام است، عمل است، کار مثبت است. چون شما نیّت این کار را دارید؛ لذا از هنگامى که وارد صحنه روزه‏دارى مى‏شوید - یعنى از بعد از لحظه طلوع فجر - تا آخر روز به طور دائم به خاطر این نیّت، در حال عبادتید. اگر هم بخوابید، عبادت مى‏کنید. همین‏طور راه بروید، عبادت مى‏کنید.
این که از قول نبّى‏اکرم علیه‏و على‏آله‏الصّلاة والسّلام نقل شده است که فرمود: «انفاسکم فیه تسبیح و نومکم فیه عبادة» (امالى شیخ صدوق، ص 84)؛ خوابیدن و نفس کشیدن شما عبادت است، خواب چطور عبادت مى‏شود؟ نفس کشیدن چطور «سبحان‏اللَّه» گفتن مى‏شود؟ این به‏ خاطر آن است که شما بى‏کار هم که باشید، هیچ اقدامى هم که نکنید، چون با این نیّت وارد این وادى شده‏اید، یکسره در حال عبادتید.
در روایت دیگر مى‏فرماید: «نوم‏الصّائم عبادة و صمته تسبیح» (ثواب الاعمال، ص 75)؛ سکوت هم که مى‏کنید، مثل این است که «سبحان‏اللَّه» مى‏گویید. و «عمله متقبّل و دعائه مستجاب» (ثواب الاعمال، ص 75)؛ عمل شما مقبول، و دعایتان مستجاب است. سکوت شما عبادت است، نفس‏ کشیدن شما عبادت است، خوابیدن شما عبادت است. چرا؟ چون شما این امساک و این دست کشیدن از بخشى از لذّات جسمانى را، براى خدا در یک مدّت سى روزه - ماه رمضان - تجربه مى‏کنید.
همه این عبادت و دیگر عبادات، برگرد این محور مى‏گردد که انسان با مشتهیّات نفسانى و با لذایذى که انسان را به پستى مى‏کشانند و برده مى‏کنند، مبارزه کند..........
یک روایت از امام صادق علیه‏الصّلاة والسّلام است که خطاب به «محمّدبن مسلم» مى‏فرماید: «یا محمّد! اذا صمت فلیصم سمعک و بصرک و لسانک و لحمک و دمک و جلدک و شعرک و بشرک» (المقنعة، ص 310). امام صادق به این یار و شاگرد نزدیک خودشان مى‏فرمایند که وقتى روزه مى‏گیرى، باید شنوایى تو روزه‏گیر باشد، بینایى تو روزه بگیرد، زبان تو روزه بگیرد، گوشت و خون و پوست و موى و بشره تو روزه‏دار باشد؛ دروغ نگویى، انسانهاى مؤمن را دچار بلا نکنى، دلهاى ساده را اغوا نکنى، براى برادران مسلمان و جامعه اسلامى توطئه درست نکنى، بدخواهى نکنى، بددلى نکنى، تهمت نزنى، کم‏فروشى نکنى، امانتدارى کنى. انسانى که در ماه رمضان با کفِ‏نفس خود، از خوردن و آشامیدن و مشتهیّات نفسانى و جنسى روزه مى‏گیرد، باید زبان خود، چشم خود، گوش خود، و همه اعضا و جوارح خود را روزه‏دار بداند و خود را در محضر خداى متعال و دورى گزیده از گناهان بینگارد. ...
در یک روایتى دیگر مى‏فرماید: «صوم النّفس امساک الحواس الخمس عن سائر المأثم» (غررالحکم: ح 5889). از امیرالمؤمنین علیه ‏الصّلاة و السّلام نقل شده است که روزه نفس، غیر از روزه جسم و روزه شکم است. روزه نفس انسان این است که همه حواس پنجگانه او از گناهان امساک کنند. «و خلوّ القلب من جمیع اسباب الشّر»؛ دل از همه موجبات و اسباب شرّ و فساد خالى شود. با خداى متعال و با بندگان خدا، دل را صاف و بى‏غلّ و غش کنیم. در این جهت، روایات زیادى هست.
منبع : مقام معظم رهبری فرازی از خطبه‌های نماز جمعه 26/9/1378

راه واقعی جوانان

راه واقعی جوانان چیست؟ این است که جوان ایرانی تصمیم بگیرد در زمین خود بذر خود را بپاشد، از اندوخته و ثروت فرهنگی خود استفاده کند، اراده‌ی خودش را به کار بگیرد برای شخصیت و استقلال خودش ارزش قائل شود، جامعه‌ی عاریت نخواهد و دنبال تقلید و عاریه گیری الگوهای بیگانه نباشد.(1)
توصیه‌ی من به شما جوانان عزیز – چه دختران و چه پسران- همین است. شما در صحنه‌ی فعالیت‌های جوانانه، فعالیت علمی، فعالیت تحصیلی، فعالیت تحقیقی، فعالیت سیاسی، فعالیت‌های اجتماعی گوناگون، کار فرهنگی و مطبوعاتی و هنری و ورزشی و امثال اینها باهمه‌ی نشاط و با همه‌ی قدرت حضور داشته باشید و طهارت و تقوا و ایمان و اخلاص و صفایتان را- که حقا و انصافا در بین جوانان دنیا، شما از این جهات نمونه اید- حفظ کنید. اگر این تلاش مؤمنانه و مخلصانه و با صفا، در بین بخصوص جوانان ما و در بین بقیه آحاد ملت هم – هر کدام به سهم خودشان – وجود داشته باشد استکبار در مبارزه‌ی خود با ملت ایران قطعا و یقینا، نه یک بار، بلکه بارها به زانو در خواهد آمد و شکست خواهد خورد.(2)

منابع:

1- مقام معظم رهبری، دیدار با جوانان و فرهنگیان، 12/ 2/ 1380.
2- مقام معظم رهبری، دیدار با هزاران تن از دانشجویان و دانش آموزان، 10/8/75.

شمیم هدایت
مواعظ گهربار

تربیت دینی

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرمایند: فرزندان خود را با محبت اهل بیت من و محبت قرآن کریم تربیت کنید. (1)

حقوق هفت گانه

حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: مؤمن برگردن برادر مؤمنش، هفت حق واجب دارد که از سوی خداوند متعال بر او واجب شده است:
1- در چشمش به دیده احترام به او بنگرد.
2- در دلش محبت او را داشته باشد.
3- در مالش او را هم شریک کند.
4- غیبت او را حرام بشمارد.
5- هنگام بیماری از او عیادت کند.
6- جنازه اش را تشییع کند.
7- پس از مرگش، جز خیر و خوبی درباره او نگوید (2)

بهترین اخلاق

حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: آیا شما را از بهترین اخلاق دنیا و آخرت راهنمایی کنم؟ آن است که: با هر کس که از تو گسسته است، بپینوندی، به هر که تو را محروم کرده عطا کنی و هر کس را که به تو ستم کرده، عفو کنی. (3)

مشتاقان آخرت

حضرت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هر کس مشتاق بهشت باشد، برای انجام کارهای نیک می‌شتابد و هرکس از آتش دوزخ بیمناک باشد، شهوت‌ها را رها می‌کند. (4)

منابع:

1- احقاق الحق، ج 18، ص 498.
2- من لا یحضر الفقیه، ج 4، ص 398.
3- تحف العقول، ص 45.
4- مکارم الاخلاق، ص 447.

مراتب نصرت خدا

نصرت خدا هم مراتب دارد. گاهی به جمیع جهات نصرت خدا می‌کنید. خدا هم به جمیع جهات شما را نصرت می‌کند. شما باید خدا را نصرت بکنید، تا خدا شما را نصرت کند. مبدا ایمان هم همین است. خدا به اندازه‌‌‌ای که شما یاری کردید، کمک می‌کند: «ان تنصرالله ینصرکم»(1)
در دستگاه خدا نمی‌توان حقه بازی کرد. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) یک روز گرفتار اهل مکه بود. اهل مکه می‌گفتند: نباید در مکه صدای پیامبر خدا بلند شود. ولی صدای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در تمام جهان باید بلند شد. این کار را چه کسی غیر از دستگاه خدا کرده است. «ورفعنا لک ذکرک»(2)
مراتب ایمان هم از این جا استفاده می‌شود. کسی که به حسب دست، زبان، قلب و اقتصاد و همه‌ی امور خدا، را نصرت کند ایمانش غیر ایمان کسی است که در یک جهت خدا را یاری کرده است. شما می‌گویید: ما که نفهمیدیم، نکردید که بفهمید تا نصرت خدا نکنید، فایده‌‌‌ای ندارد. اگر در اقتصاد گرفتار هستی، با دعا کار اصلاح نمی‌شود. برای خدا قدم بردار، اگر یاری خدا را ندیدی، آن وقت اشکال کن. با تنبلی، خدا انسان را یاری نمی‌کند. اگر برای خدا کار کردی جزا هم دارد. وفای به عهد و وفای به وعده و وعیدهای خداوند، همه جنبه‌ی جزایی دارد. البته این غیر آن رحمت عمومی‌خداوند است. خداوند متعال یک رحمت عام نسبت به همه موجودات دارد. قدم بر نداشته اگر هزار سال هم در محراب داد بکشی، می‌گویند: خبری نیست. باید حرکت کرد، از خدا هم یاری خواست و خدا هم تحقیقا یاری می‌کند ولی با نشستن در خانه و تسبیح دست گرفتن که: خدایا کارهای ما را اصلاح کن، کار اصلاح نمی‌شود. یک قدم بردار، دست کم چهار تا فقیر را در شب اداره کن اقتصاد شما آباد می‌شود. تا وفا نکنید خبری نیست: « اوفوا بعهدی اوف بعهدکم»

پی نوشت:

1- سوره‌ی محمد، آیه‌ی 7.
2- سوره‌ی شرح، آیه‌ی 4.
منبع: برگزیده بیانات آیت الله سید ابوالحسن مهدوی (حفظه الله)

نکته‌های ناب
جوان و برنامه

بسیاری از مردم، به دلیل برنامه‌های ناقص یا غلط، همواره سرگردان یا غمگین هستند. آن‌ها بدون این که بخواهند یاد گرفته اند که فقط ناراحت و ناراضی باشند و احساس شکست کنند و در واقع زندگی را بدون برنامه ریزی بگذرانند. برنامه ریزی در حقیقت به معنای پیش بینی عملیات با توجه به امکانات است تا برای رسیدن به اهداف از پیش تعین شده، موفقیت را رقم بزنیم. نکته حائز اهمیت در برنامه ریزی خصوصا در دوران جوانی دقت و ظرافت و گزینش فرصت‌هاست، از این رو، (دقت و ظرافت در برنامه ریزی)، از وسیله و امکانات مهم تر است.
برنامه ریزی همواره به داشتن سه افق و دید نیازمند است؛ یعنی: افق دور: «دوراندیشی» ؛ افق روشن: «آگاهی و روشن بینی»؛ و افق باز: «دوری از تک بعدی» است. این افق‌ها مستلزم آگاهی و نگاه جست جو گرانه است نه منفعل و پذیرای محض بودن. از این رو، باید نگاهی جست و جو گر به گذشته، نظری عمیق به حال و تعمقی ژرف در اطراف و نگاهی بس دور اندیش به آینده داشته باشیم. برنامه ریزی، آینده را به زمان حال می‌آورد. از این رو، می‌توانید کا را با آگاهی بیش تر در آینده رقم بزنید. امام علی (علیه السلام) در اهمیت برنامه ریزی پیش از انجام کار می‌فرمایند: «کسی که بدون آگاهی به عمل می‌پردازد، همچون کسی است که از بیراهه می‌رود؛ و چنین شخصی هرچند جلوتر رود از سر منزل مقصود خویش بیشتر فاصله می‌گیرد؛ و کسی که از روی آگاهی و [برنامه] حرکت کند، مانند رونده راه آشکار است.»(1)
گفتنی است که پس از گذشت چهارده قرن از سخن ماندگار امیرالمؤمنین (علیه السلام) در غرب نیز همین مطلب مطرح است و «اچسون وگال» می‌نویسد: اگر مطمئن نیستید به کجا می‌روید، خطر رسیدن به جای دیگر را با خود همراه دارید. جوان نیز باید این گونه باشد تا فرصت‌های موجود تلف نشوند و فرد بتواند با اثر بخشی و توانایی و کارآیی به اهداف زیبنده و جایگاه شایسته نائل شود. یکی از متفکران مدیریت «گری دسلر» می‌نویسد: « هر کاری که مشکل تر است، برنامه ریزی آن واجب تر می‌نماید.»، «هرچیز که به فکر آید، قابل برنامه ریزی است.»(2)
امام علی (علیه السلام) خطاب به مالک اشتر می‌فرمایند: «ای مالک، کارها را چنان بر روزها تقسیم کن که روزانه مطابق برنامه انجام وظیفه شود و امور بر اثر عدم انضباط و ترتیب، مختل و آشفته نماند.»(3)

پی نوشت:

1- نهج البلاغه، ترجمه‌ی مرحوم دشتی، خطبه‌ی 154.
2- مبانی مدیریت، گری دسلر، ج1، ص 156.
3- نهج البلاغه، ترجمه‌ی مرحوم دشتی، نامه‌ی 53.

دل نوشته

زخم تازه قدس

حسین امیری
وای بر دلی که نمی‏لرزد، وای بر خونی که نمی‏جوشد، وای بر چشمی‌که به خواب رفته است! اشک باید ریخت، فریاد باید کرد، تیر باید شد، آتش باید گرفت! قدس، ناموس اسلام است. قدس، محک غیرت مسلمانان قرن است. صدای ایستادن قلب کودکان فلسطینی دارد پرده گوشمان را پاره می‏کند. صدای سکوت کشتگان فلسطین، شیشه‏های خانه آرامشان را فرو می‏ریزد. کوران و کرانیم؛ اگر فریاد برنیاوریم؛ اگر بانگ برنداریم.
صدای اذان بی‏وقت می‏آید؛ کسی از امت محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله از جور می‏نالد، باید شتافت؛ وگرنه دل رسول الله می‏شکند. در گوشه‏ای از جغرافیای غربت، امت رسول الله صلی‏الله‏علیه‏و‏آله زیر شکنجه‏اند، خانه‏شان ویران است و آوارگی، روزیشان شده. بوی خون می‏آید.
زخم فلسطین در دل اسلام، هنوز تازه است. زخم شهید کهنه نمی‏شود. درد دارد در جان اسلام ریشه می‏دواند، سرطان صهیونیسم، جهان را کبود کرده، جهان منتظر طبیبی است. طبیب عشق بر سر بالین اهل درد می‏آید.
نکند بی‏دردی، بزرگ‏ترین بیماری ملت‏های مسلمان باشد!
انتظار طبیب؛ آدابی دارد، رسم انتظار را باید به‏جای آورد. باید خود به مبارزه سرطان رفت، باید درد را از پا انداخت.

ابابیل‏ها در راهند

باران رضایی
«فَیَملَأُ الاَرضَ قِسطا وَعَدلا»
قدس،‌‌‌ای خانه خدا!
به پاخیز و دست گیر از فرزندانت!
بانگ برآر که امروز من نیز برای خاطر تو فریاد خواهم زد.
مشت‏های من امروز برای خاطر تو گره خواهند خورد؛ چونان که هر روز و هر ساعت را با یاد تو می‏گذرانم؛ با یاد فرزندانت، با یاد چفیه‏های خونینشان.
من تو را می‏شناسم؛ کوچه‏هایت را و اردوگاه‏هایت را. من نام کودکانت را از یاد نبرده‏ام و معصومیت «محمد الدوره»ات را.
امروز اگر آسمان وطنم برای تو بگرید، عجیب نیست؛ آب و خاک من تشنه آزادی توست.
قدس!
ای اولین قبله‏گاه پدرانم!
صبور باش و تاب بیاور که شمیم خوش ظهور خواهد زد.
دیر نیست آن هنگام که موعود از پشت جاده‏های سبز تقدیر سر برآرد.
دیر نیست آن هنگام که آزاد شوی از محاصره مثلث‏های سرخ.
ابابیل خدا در راهند!
آری، همه سنگ‏ریزه‏های دنیا، بر سر غاصبان تو آوار خواهد شد. موعود خواهد آمد و بار دیگر جوانان تو سر از خاک بیرون خواهند آورد. صحن تو پاک خواهد شد از گام‏های چرکین چکمه‏پوشان «صهیونیسم» آری، نوید می‏دهم تو را به فردای روشن که:
«... فَیَملأُ الاَرضُ قِسطا وَعَدلا، کَما مُلئَت جَورا و ظلما»

قبله اشک‏ها

حسین امیری
گرگ‏ها گرد درخت زیتون می‏رقصند.
وحشت به عیادتم آمده، آتش روشن کنید! هم‏باورانم! تبرهاتان کو؟ بت‏ها را بنگرید که بر گرد قدس طواف می‏کنند! حج باطل نام‏ها را بنگرید و برگشتن لقب‏ها را از مکّه. کجا فراموش کردید عهدهای دیر بسته‏تان با محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را؟ مادران اشک، فرزندان زخم، بزرگ کرده‏اند.
شاخه‏های زیتون، میوه سنگ می‏دهند. اینجا کسی به حج نمی‏رود، حاجیان بیت‏المقدس، گرد تفنگ طواف می‏کنند و با نارنجک احرام می‏بندند و نعلین برنگشتن می‏پوشند. کودکان، زخم دل به موسیقی سنگ خوش کرده‏اند و لالایی بولدوزرها را می‏خوانند. چقدر کودک خفته؟ چقدر لاله؟! اینجا قاصدک‏ها شهید شده‏اند و کسی خبر نمی‏آورد.
سال‏هاست مژدگانی نه داده می‏شود و نه گرفته می‏شود.
هم‏باورانم! بر گیسوان سپیدم نوزید، بر باغچه زخمم نبارید، دو کشته آن سوتر، کودکی است که هنوز اولین کفش مدرسه‏اش را پاره نکرده؛ او را دریابید!
همه خیابان‏هاتان را قدس بنامید و بنویسید: «قدس، قبله اشک‏هاست و مسجد مادران بی‏فرزند».

یاد ابرار
شهید آیت الله سعیدی

این شهید بزرگوار در دوران خفقان رژیم منحوس پهلوی، نوارهای حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) را با زحمت فراوان تهیه و تکثیر می‌کردند و ایشان بودند که جزوه‌های درسی امام را در نجف اشرف تحت عنوان «ولایت فقیه» چاپ و تکثیر کردند. ساواک وقتی تبلیغات مؤثر آیت الله سعیدی را مشاهده کرد، ایشان را ممنوع المنبر نمود، اما ایشان دست از فعالیت نکشیدند و از محل خود خارج شدند و به محله‌های دور دست و روستاهای اطراف تهران می‌رفتند و به مبارزه و سخنرانی‌های افشاگرانه‌ی خویش ادامه می‌دادند.
آیت الله سعیدی در سال 1345 درباره‌ی جنایات رژیم غاصب اسراییل سخنرانی مهمی‌کردند و همین سخنرانی باعث شد ایشان را دستگیر کنند و 61 روز در حبس نگه دارند. در اردیبهشت 1349 بعد از این که رژیم با تصویب کاپیتولاسیون سرسپردگی کامل خود را به اثبات رساند، این شهید بزرگوار هم زمان با علمای حوزه‌ی علمیه‌ی قم، علیه استمارگران دست به فعالیت‌های شدید زد و با انتشار اعلامیه به زبان عربی خطاب به علمای کشورهای اسلامی‌آنها را دعوت به قیام و مخالفت نمود. رژیم منحوس شاه که از حرکت پرخروش این اثوه‌ی مجاهد، آیت بصیرت و شجاعت به وحشت افتاده بود، ایشان را دستگیر و تحت شدیدترین شکنجه‌ها قرار داد، سرانجام در روز چهارشنبه 20 خرداد 1349 آن عالم مجاهد را به شهادت رسانید. شهید آیت الله سعیدی علاقه و ارادت خاصی نسبت به حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) داشتند و درباره‌ی امام راحل گفته بودند: « به خدا سوگند اگر مرا بکشند و خونم را بر زمین بریزند، در هر قطره‌ی خونم نام مقدس خمینی را خواهید یافت.» روحش شاد ویادش گرامی‌باد.
منبع: گلشن ابرار

حکایت‌ها و پندها
اثر رزق ناپاک

مرحوم شهید آیت الله شیخ فضل الله نوری را در زمان مشروطه به دار آویختند. این مجتهد عادل انقلابی، علیه مشروطه‌ی غیر مشروعه‌ی آن زمان قد علم کردند. با این که اول مشروطه خواه بودند، اما چون مشروطه در جهت اسلام نبود، با آن مخالفت کردند. عاقبت ایشان را گرفتند و زندانی کردند. این مجاهد نستوه پسری داشتند که بیش از بقیه اصرار داشت که پدرش را اعدام کنند. یکی از بزرگان گفته بود من به زندان رفتم و علت را از آیت الله شیخ فضل الله نوری (رحمت الله علیه) سؤال کردم. ایشان فرمودند: خود من هم انتظار داشتم که پسرم چنین از کار درآید. چون شیخ شهید، اثر تعجب را در چهره‌ی آن مرد دید، اضافه کرد این بچه در نجف متولد شد و در آن هنگام مادرش بیمار شد، لذا شیر نداشت. مجبور شدیم که یک دایه‌ی شیرده برای او بگیریم. پس از مدتی که آن زن به پسرم شیر می‌داد، ناگهان متوجه شدیم که وی زن آلوده‌‌‌ای است؛ علاوه بر آن از دشمنان امیر مؤمنان (علیه السلام) نیز بود.
کار این پسر به جایی رسید که هنگام اعدام پدرش کف زد. آن پسر فاسد، پسری دیگر تحویل جامعه داد به نام کیا نوری که رئیس حزب کثیف توده شد
منبع: تربیت فرزند در اسلام، آیت الله شهید علامه مطهری (رحمت الله علیه) ص 89

معرفی کتاب

کتاب «جوان، پرسش‌ها و پاسخ‌ها»

این کتاب در دو جلد و با هشت موضوع تألیف گشته است و حدود 200 پرسش و پاسخ کلی و جزیی با خود دارد و با تأمل، پژوهش، طی 15 سال دغدغه‌ی خاطر علمی‌مؤلف تهیه شده است، از این رو پاسخ گویی برخی پرسش‌ها با صاحب نظران والا مقامی‌چون بعضی از مراجع معظم تقلید و یا مشاوران ارشد آموزش عالی گفتگو شده است. افزون بر آن، یکایک پرسش‌ها به طور کاربردی، زنده و جاری در اندیشه‌ها گلچین شده است و مجموع پاسخ‌ها از کتاب‌های دست اول اعتقادی، آثار ارزشمند روان شناسی، نکته‌های ناب تربیتی – پرورشی، آموزه‌های مفید و مؤثر اخلاقی و منابع بایسته فقهی گرفته شده است. از جمله موضوعاتی که دراین کتاب، بدان پرداخته شده است، عبارتند از: شیوه‌ی دست یابی به آرامش، شادی و شادمانی در زندگی – شیوه‌های موفقیت و کامیابی در زندگی- بهترین عادت خوب جوانی – وسواس و شیوه‌های درمان آن- روش مدیریت شایسته در امتحان‌های مختلف- راز سختی و بلاها در زندگی و راه‌های رهایی ازغم‌ها و غصه‌ها- چگونگی قضا وقدر، جبر و اختیار، سرنوشت و قسمت در زندگی و...
مؤلف: احمد لقمانی، ناشر: انتشارات بهشت بینش (قم) – 1382

کتاب «سیری در زندگی استاد مطهری»

این کتاب مشتمل بر سه فصل است. فصل اول مقاله‌‌‌ای است تحت عنوان« شهید مطهری آن طور که من می‌شناسم» در فصل دوم این کتاب مقاله‌‌‌ای با عنوان «سیری در زندگی استاد مطهری» توسط یکی ازعلاقمندان استاد به رشته تحریر درآمده و علاوه بر بیان و تحلیل وقایع زندگانی آن بزرگ مرد انقلاب اسلامی‌از تولد تا شهادت، شامل خاطراتی شنیدنی از دوستان و نزدیکان استاد است و مخصوصا به آن دو فصل از زندگانی ایشان بیش تر پرداخته است. فصل سوم، نامه‌های استاد شهید درباره‌ی مسائل حسینیه ارشاد است که در واقع ضمیمه‌‌‌ای است بر فصل دوم.
انتشارات صدرا، چاپ ششم، تهران 1379، ص281.

«فلسفه اخلاق»

اساسا اخلاق، مربوط به روح زیبا است، نه آن که کار، فی حد ذاته زیبا است. اخلاق، یعنی آنجا که روح انسان حالتی پیدا می‌کند و روح زیبا می‌شود، اگر کار زیبا است به تبع روح زیبا است و لکن در نظر ابتدایی، کار فی حد ذاته زیبا است و روح زیبایی خودش را از کار کسب می‌کند، این نظریه مربوط به « افلاطون» است. « افلاطون» پایه اخلاق را، بر عدالت قرار داده است، اخلاق را مساوی با عدالت و عدالت را مساوی با زیبایی می‌داند، با این که خودش گفته است عدالت قابل تعریف نیست مع ذلک کوشش کرده است که یک تعریف ناقصی برای عدالت بدست بدهد و گفته است « عدالت عبارت از هماهنگی اجزاء با کل است» عدالت اجتماعی را هم که تعریف می‌کند، می‌گوید: عدالت اجتماعی یعنی، این که هر فردی هر مقدار که استعداد دارد کار بکند و به اندازه کارش پاداش به او داده شود و تمام افراد جامعه بایستی این چنین باشند.
با مطالعه‌ی این کتاب می‌توانید به پاسخ سؤالاتی مانند: اخلاق چیست؟ انسان دوستی چیست؟ زیبایی چیست؟ زیبایی مطلق یا نسبی؟ و مطالبی در زمینه فلسفه اخلاق دست یابید.
مولف: شهیدمرتضی مطهری (قدس¬سره¬الشریف)
ناشر: انتشارات اسوه

احکام

شک در وضو
موارد شک در وضو

الف- در بین نماز:
اگر در بین نماز شک کند که وضو گرفته یا نه، نماز او باطل است باید وضو بگیرید و نماز بخواند.
ب- بعد از نماز :
1- اگر شک کند که وضو گرفته یا نه، نماز او صحیح است ولی باید برای نماز‌های بعدی وضو بگیرد.
2- اگر شک کند که قبل از نماز وضوی او باطل شده یا بعد از نماز، نمازی که خوانده صحیح است.
3- کسی که می‌داند وضو گرفته وحدثی از او سرزده «مثلا بول کرده» اگر نداند کدام جلوتر بوده اگر بعد از نماز است باید وضو بگیرد و بنابر احتیاط واجب نمازی را که خوانده دوباره بخواند.
ج- قبل از نماز:
1- کسی که شک کند وضو گرفته یا نه، باید وضو بگیرد.
2- کسی که شک دارد وضوی اوباطل شده یانه ، باید بنا را بر این بگذارد که وضوی او باقی است ولی اگر بعد از بول استبراء نکرده باشد و بعد از وضو رطوبتی از او بیرون بیاد که نداند بول است یا چیز دیگر، وضوی او باطل است.
3- اگر کسی می‌داند وضو گرفته وحدثی از او سر زده ولی نمی‌داند کدام جلوتر بوده:
1- چنانچه پیش از نماز است، باید وضو بگیرد.
2- اگر در بین نماز است، باید نماز را بشکند و وضو بگیرد.
3- و اگر بعد از نماز است، حکم آن گفته شد.
منبع: توضیح المسایل مراجع
ویژه نامه روز بیست و پنجم ضیافت الهی
بازدید : 854
پنجشنبه 24 ارديبهشت 1399 زمان : 23:25

بازدید : 367
سه شنبه 22 ارديبهشت 1399 زمان : 3:29

بازدید : 328
سه شنبه 22 ارديبهشت 1399 زمان : 3:29

بازدید : 479
شنبه 19 ارديبهشت 1399 زمان : 7:24

بازدید : 383
شنبه 19 ارديبهشت 1399 زمان : 7:24

بازدید : 373
چهارشنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 10:22

دعای روز یازدهم

اَللّهُمَّ حَبِّبْ اِلَىَّ فیهِ الاِْحْسانَ وَکَرِّهْ اِلَىَّ فیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ وَحَرِّمْ عَلَىَّ فیهِ السَّخَطَ وَالنّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ
خدایادوست گردان نزد من در این ماه احسان و نیکى را و ناخوش دار در پیش من در این روز فسق و نافرمانى و گناه را و حرام گردان در این روز بر من خشم کیفربار و آتش (سوزان) را به کمک خودت اى فریادرس فریادخواهان

زلال وحی

معارفی پیرامون قرآن(1)

سراسر عالم آفرینش و جهان هستى جلوه رحمت تکوینى حق تعالى است و کتاب‌هاى آسمانى و پیامبران و امامان نیز تفضّلات و رحمت تشریعى او محسوب مى شوند .
قرآن کامل ترین و مَظهر تام و مُظهر حقیقى رحمت تشریعى است: « فَانظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَةِ اللهِ ؛ پس با تأمل به آثار رحمت خدا بنگر» .
بر اساس این آیه شریفه باید به سوى آثار رحمت حق نظر کرد تا بصیرت یافت ، با این همه بهره ورى بیشتر از تفضلات الهى زمینه‌هایى دارد ، از جمله خود را در مسیر وزش نسیم رحمت الهى قرار دادن است به طورى که عقل و قلب و جان و روح از آن نسیم زنده شود و درخت وجود انسان ثمراتى چون ایمان و اخلاق و عمل صالح دهد .
حضرت امام باقر (علیه السلام) مى فرماید : « ألا وَإنَّ فى أیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٌ اَلا فَتَعَرَّضُوا لَهَا؛ در روزگارتان نسیم‌هاى رحمت ویژه می‌وزد ، مواظب باشید، خود را در معرض وزش آن نسیم‌ها قرار دهید و استفاده کنید» .
بهره ورى از رحمت تام حق که قرآن است و خود باعث جلب رحمت واسعه الهى در دنیا و آخرت به سوى انسان مى باشد شرایطى دارد از جمله : «وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ؛ و هنگامى که قرآن خوانده شود ، به آن گوش فرا دهید و سکوت کنید تا مشمول رحمت شوید».
پس استماع کامل و سکوت تام ، زمینه اى است که انسان مورد رحمت حق قرار گیرد و در نقطه مقابل اگر انسان با بى اعتنایى به کتاب خدا بر خود ستم ورزد زمینه بدبختى و خسارت را براى خود فراهم آورده است ، چنان که در آیه اى دیگر مى فرماید : «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلاَّ خَسَاراً ؛ و ما از قرآن آنچه را براى مؤمنان مایه درمان ورحمت است ، نازل مى کنیم وستمکاران را جز خسارت نمى افزاید» .
و این که قرآنِ شفابخش براى بیمار دلان زیان آور است نظیر میوه‌هاى رسیده و پرآب و شیرین است که براى کسى که مبتلا به زخم معده و اثنى عشر است زیان آور است . یا قند شیرین که براى مبتلایان به بیمارى قند خسارت بار است .
این کتاب بزرگ الهى که از عالم غیب الهى و قرب ربوبى نازل شده و براى استفاده ما مهجوران وخلاص ما زندانیان طبیعت و مغلوبان زنجیرهاى پیچ در پیچ هواى نفس و آمال به صورت لفظ و کلام در آمده، از بزرگ ترین مظاهر رحمت مطلقه الهیه است که ما کور و کرها از آن به هیچ وجه استفاده نکردیم و نمى کنیم.

عظمت قرآن

بدان اى عزیز ! که عظمت هر کلام و کتابى یا به عظمت متکلّم و کاتب آن است و یا به عظمت مطالب و مقاصد آن و یا به عظمت نتایج و ثمرات آن است و یا به عظمت رسول و واسطه آن است و یا به عظمت مرسل الیه و حاصلِ آن است و یا به عظمت حافظ و نگاهبان آن است و یا به عظمت شارح و مبین آن است و یا به عظمت وقت ارسال و کیفیت آن است و بعضى از این امور ذاتاً و جوهراً در عظمت دخیل است و بعضى عرضاً و بالواسطه و بعضى کاشف از عظمت است و جمیع این امور که ذکر شد در این صحیفه نورانیه به وجه اعلى و اوفى موجود ، بلکه از مختصات آن است که کتاب دیگرى را در آن یا اصلا شرکت نیست و یا به جمیع مراتب نیست.

نور مبین

در آیات متعددى قرآن به عنوان نور مطرح شده است از جمله : « وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً ؛ و نور روشنگرى مانند قرآن به سوى شما نازل کردیم» .
و نیز : « قَدْ جَاءَکُم مِنَ اللهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُبِینٌ ؛ بى تردید از سوى خدا براى شما نور و کتابى روشنگر آمده است» .
و نیز مى فرماید : ما قرآن را نور قرار دادیم که هر که از بندگان خود را بخواهیم به وسیله آن هدایت مى کنیم: « وَلکِن جَعَلْنَاهُ نُوراً نَهْدِى بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا؛ ولى آن کتاب را نورى قرار دادیم که هر کس از بندگانمان را بخواهیم به وسیله آن هدایت مى کنیم ; بى تردید تو مردم را به راهى راست هدایت مى نمایى» .
و در آیه اى از ما مى خواهد که به خدا و رسول و نورى که نازل فرموده ایمان آوریم : « فَآمِنُوا بِاللهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِى أَنزَلْنَا؛ پس به خدا و پیامبرش و نورى که نازل کردیم ، ایمان آورید».
در این چهار آیه به زبان‌هاى گوناگون نور بودن این نعمت گوشزد شده است .
نور ، خودش ذاتاً روشن است و هم سایه چیزها را روشن و نمایان مى کند و اگر نور نبود هیچ چیزى قابل مشاهده نبود حتى اگر در شب غیر مهتابى انسان چیزى را مى بیند و تشخیص مى دهد بر اثر نور اندک ستارگان است .
ظریفى مى گفت : قرآن کریم تنها بر رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) نازل نشده است بلکه بر امت ایشان هم نازل شده است و این حقیقتى است که نحوه رابطه خدا و بنده و تفضل فراوان او را بیشتر نمایان مى کند ، او این ظرافت را از مضمون تعبیر حق در بخشى از آیات کریمه استفاده کرده بود ، مثلا آنجا که مى فرماید : «وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ ؛ و قرآن را هم به سوى تو نازل کردیم به خاطر این که براى مردم آنچه را که براى هدایتشان به سویشان نازل شده بیان کنى» .
کسی که بتواند مخاطب قرآن قرار گیرد و از قرآن جدا نباشد مى یابد که نه تنها قرآن براى هدایت او نازل شده ، بلکه به سوى او نیز نازل شده است ، با این تفاوت که پیامبر عزیز اسلام (صلى الله علیه وآله) واسطه نزول قرآن به سوى امت و مردم نزول قرآن را از طریق ایشان دریافت مى کنند . خداى مهربان که صادق ترین صادقان است مى فرماید : « وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً؛ و نور روشنگرى مانند قرآن به سوى شما نازل کردیم» .
یعنى آنچه که به قلب امت اسلامى مى رسد همان مرحله پایانى و نازله قرآن و وحى الهى است که خدا با آن سخن مى گوید نه اینکه این نور تا قلب پیامبر (صلى الله علیه وآله) آمده و از آن به بعد قطع شده باشد .
قلب پاک رسول اسلام (صلى الله علیه وآله) و زبان مقدسش افق طلوع وحى است نه چیزى را کتمان مى کند چون : « وَمَا هُوَ عَلَى الْغَیْبِ بِضَنِین؛ و او نسبت به ابلاغ و تعلیم آنچه به او وحى مى شود ، بخیل نیست { تا وحى را کتمان کند} ».
و نه جز وحى چیزى مى گوید : « وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى؛ و از روى هوا و هوس سخن نمى گوید» .
و آنچه تلاوت مى کند همان است که نازل مى شود و نطق و سخنش الهى است: « إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ یُوحَى؛ گفتار او چیزى جز وحى که به او نازل مى شود ، نیست» .
منبع: کتاب جاوه‌های رحمت الهی

کلام نور

پاداش روزه

قال رسول الله صلى الله علیه و آله: قال الله تعالى الصوم لى و انا اجزى به
رسول خدا فرمودند: خداى تعالى فرموده است: روزه براى من است و من پاداش آن را مى‏دهم.
وسائل الشیعه ج 7 ص 294

جرعه نوشان بهشت

قال رسول الله صلى الله علیه و آله: من منعه الصوم من طعام یشتهیه کان حقا على الله‌‌ان‌یطعمه من طعام الجنة و یسقیه من شرابها.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: کسى که روزه او را از غذاهاى مورد علاقه‏اش باز دارد برخداست که به او از غذاهاى بهشتى بخورانند و از شرابهاى بهشتى به او بنوشاند.
بحار الانوار ج 93 ص 331

حکمت‌های شگرف

حکمت 121 نهج البلاغه: روانشناسى قبائل قریش(علمى، اجتماعى، تاریخى)
قَالَ الامام علیٌ[علیه السلام] شَتَّانَ مَا بَیْنَ عَمَلَیْنِ عَمَلٍ تَذْهَبُ لَذَّتُهُ وَ تَبْقَى تَبِعَتُهُ وَ عَمَلٍ تَذْهَبُ مَئُونَتُهُ وَ یَبْقَى أَجْرُهُ .
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند : چقدر فاصلة بین دو عمل دور است : عملى که لذتش مى رود و کیفر آن مى ماند ، و عملى که رنج آن مى گذرد و پاداش آن ماندگار است!
حکمت 122 : عبرت از مرگ یاران(اخلاقى، اجتماعى)
وَ تَبِعَ جِنَازَةً فَسَمِعَ رَجُلًا یَضْحَکُ فَقَالَ کَأَنَّ الْمَوْتَ فِیهَا عَلَى غَیْرِنَا کُتِبَ وَ کَأَنَّ الْحَقَّ فِیهَا عَلَى غَیْرِنَا وَجَبَ وَ کَأَنَّ الَّذِى نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِیلٍ إِلَیْنَا رَاجِعُونَ نُبَوِّئُهُمْ أَجْدَاثَهُمْ وَ نَأْکُلُ تُرَاثَهُمْ کَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ ثُمَّ قَدْ نَسِینَا کُلَّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَةٍ وَ رُمِینَا بِکُلِّ فَادِحٍ وَ جَائِحَةٍ .
درود خدا برایشان (در پى جنازه اى مى رفت و شنید که مردى مى خندد) فرمودند : گویى مرگ بر غیر ما نوشته شده ، و حق بر غیر ما واجب گردید ، و گویا این مردگان مسافرانى هستند که به زودى باز مى گردند ، در حالى که بدن‌هایشان را به گورها مى سپاریم ، و میراثشان را مى خوریم . گویا ما پس از مرگ آنان جاودانه ایم !!! آیا چنین است ، که اندرز هر پند دهنده اى از زن و مرد را فراموش مى کنیم و در حالى که نشانة تیرهاى بلا و آفات قرار گرفته ایم ؟
حکمت 123 : الگوهاى کامل انسانیت (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِى نَفْسِهِ وَ طَابَ کَسْبُهُ وَ صَلَحَتْ سَرِیرَتُهُ وَ حَسُنَتْ خَلِیقَتُهُ وَ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ وَ أَمْسَکَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ وَ عَزَلَ عَنِ النَّاسِ شَرَّهُ وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّةُ وَ لَمْ یُنْسَبْ إلَى الْبِدْعَةِ .
قال الرضى أقول و من الناس من ینسب هذا الکلام إلى رسول الله ص و کذلک الذى قبله .
درود خدا برایشان فرمودند : خوشا به حال آن کس که خود را کوچک مى شمارد ، و کسب و کار او پاکیزه است ، و جانش پاک ، و اخلاقش نیکوست ، مازاد بر مصرف زندگى را در راه خدا بخشش مى کند ، و زبان را از زیاده گویى باز مى دارد و آزار او به مردم نمى رسد و سنّت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او را کفایت کرده ، بدعتى در دین خدا نمى گذارد .( برخى حکمت 123 و 122 را از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده اند.)
حکمت 124 : روانشناسى زن و مرد (علمى، اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] غَیْرَةُ الْمَرْأَةِ کُفْرٌ وَ غَیْرَةُ الرَّجُلِ إِیمَانٌ .
درود خدا برایشان فرمودند : غیرت زن ، کفر آور ، و غیرت مرد نشانة ایمان اوست .
حکمت 125 : امام و شناساندن اسلام(معنوی، اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَةً لَمْ یَنْسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِى الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِیمُ وَ التَّسْلِیمُ هُوَ الْیَقِینُ وَ الْیَقِینُ هُوَ التَّصْدِیقُ وَ التَّصْدِیقُ هُوَ الْإِقْرَارُ وَ الْإِقْرَارُ هُوَ الْأَدَاءُ وَ الْأَدَاءُ هُوَ الْعَمَلُ .
درود خدا برایشان فرمودند : اسلام را چنان مى شناسانم که پیش از من کسى آنگونه معرفى نکرده باشد . اسلام همان تسلیم در برابر خدا و تسلیم همان یقین داشتن و یقین اعتقاد راستى ، و باور راستین همان اقرار درست و اقرار درست انجام مسئولیت‌ها ، و انجام مسؤولیت‌ها همان عمل کردن به احکام دین است .
حکمت 126 : شگفتى ضد ارزش‌ها (اخلاقى،اجتماعى،اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] عَجِبْتُ لِلْبَخِیلِ یَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِى مِنْهُ هَرَبَ وَ یَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِى إِیَّاهُ طَلَبَ فَیَعِیشُ فِى الدُّنْیَا عَیْشَ الْفُقَرَاءِ وَ یُحَاسَبُ فِى الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِیَاءِ وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَکَبِّرِ الَّذِى کَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً وَ یَکُونُ غَداً جِیفَةً وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَکَّ فِى اللَّهِ وَ هُوَ یَرَى خَلْقَ اللَّهِ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِیَ الْمَوْتَ وَ هُوَ یَرَى الْمَوْتَى وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْکَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى وَ هُوَ یَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِکٍ دَارَ الْبَقَاءِ .
درود خدا برایشان فرمودند : در شگفتم از بخیل : به سوى فقرى مى شتابد که از آن مى گریزد ، و سرمایه اى را از دست مى دهد که براى آن تلاش مى کند در دنیا چون تهیدستان زندگى مى کند ، اما در آخرت چون سرمایه داران محاکمه مى شود . و در شگفتم از متکبرى که دیروز نقطه اى بر ارزش ، و فردا مردارى گندیده خواهد بود ؛ و در شگفتم از آن کس که آفرینش پدیده‌ها را مى نگرد و در وجود خدا تردید دارد! و در شگفتم از آن کس که مردگان را مى بیند و مرگ را از یاد برده است ، و در شگفتم از آن کس که پیدایش دوباره را انکار مى کند در حالى که پیدایش آغازین را مى نگرد و در شگفتم از آن کس که خانه نابودشدنى ، را آباد مى کند اما جایگاه همیشگى را از یاد برده است.
حکمت 127 : نکوهش از سستى در عمل (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ قَصَّرَ فِى الْعَمَلِ ابْتُلِیَ بِالْهَمِّ وَ لَا حَاجَةَ لِلَّهِ فِیمَنْ لَیْسَ لِلَّهِ فِى مَالِهِ وَ نَفْسِهِ نَصِیبٌ .
درود خدا برایشان فرمودند : آن کس که در عمل کوتاهى کند ، دچار اندوه گردد ، و آن را که از مال و جانش بهره اى در راه خدا نباشد خدا را به او نیاز نیست.
حکمت 128 : تأثیر عوامل زیست محیطى در سلامت (علمى، بهداشتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِى أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِى آخِرِهِ فَإِنَّهُ یَفْعَلُ فِى الْأَبْدَانِ کَفِعْلِهِ فِى الْأَشْجَارِ أَوَّلُهُ یُحْرِقُ وَ آخِرُهُ یُورِقُ .
درود خدا برایشان فرمودند : در آغاز سرما خود را بپوشانید ، و در پایانش آن را در یابید ، زیرا با بدن‌ها همان مى کند که با برگ درختان خواهد کرد : آغازش مى سوزاند ، و پایانش مى رویاند .(1)
حکمت 129: تأثیر عوامل زیست محیطى در سلامت (علمى، بهداشتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَکَ یُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِى عَیْنِکَ .
درود خدا برایشان فرمودند : بزرگى پروردگار در جانت ، پدیده‌ها را در چشمت کوچک مى نمایاند .
حکمت 130 : توجه به فنا پذیرى دنیا (اخلاقى، معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] وَ قَدْ رَجَعَ مِنْ صِفِّینَ فَأَشْرَفَ عَلَى الْقُبُورِ بِظَاهِرِ الْکُوفَةِ یَا أَهْلَ الدِّیَارِ الْمُوحِشَةِ وَ الْمَحَالِّ الْمُقْفِرَةِ وَ الْقُبُورِ الْمُظْلِمَةِ یَا أَهْلَ التُّرْبَةِ یَا أَهْلَ الْغُرْبَةِ یَا أَهْلَ الْوَحْدَةِ یَا أَهْلَ الْوَحْشَةِ أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ لَاحِقٌ أَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُکِنَتْ وَ أَمَّا الْأَزْوَاجُ فَقَدْ نُکِحَتْ وَ أَمَّا الْأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَکُمْ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَمَا لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِى الْکَلَامِ لَأَخْبَرُوکُمْ أَنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى .
درود خدا برایشان ( امام [علیه السلام] وقتى از جنگ صفین برگشت و به قبرستان پشت دروازه کوفه رسید رو به مردگان کرد .) فرمودند :
اى ساکنان خانه‌هاى وحشت زا ، و محله‌هاى خالى و گورهاى تاریک ، اى خفتگان در خاک ، اى غریبان ، اى تنها شدگان ، اى وحشت زدگان ، شما پیش از ما رفتید و ما در پى شما روانیم ، و به شما خواهیم رسید. اما خانه‌هایتان ! دیگران در آن سکونت گزیدند ؛ و اما زنانتان ! با دیگران ازدواج کردند؛ و اما اموال شما ! در میان دیگران تقسیم شد ! این خبرى است که ما داریم ، حال شما چه خبر دارید ؟ سپس به اصحاب خود رو کرد و فرمود: بدانید که اگر اجازة سخن گفتن داشتند ، شما را خبر مى دادند که ، بهتین توشه ، تقوا است.
حکمت 131ـ توبیخ الذّام لِلدّْنیا(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلًا یَذُمُّ الدُّنْیَا أَیُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْیَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِیلِهَا أَ تَغْتَرُّ بِالدُّنْیَا ثُمَّ تَذُمُّهَا أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَیْهَا أَمْ هِیَ الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَیْکَ مَتَى اسْتَهْوَتْکَ أَمْ مَتَى غَرَّتْکَ أَ بِمَصَارِعِ آبَائِکَ مِنَ الْبِلَى أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِکَ تَحْتَ الثَّرَى کَمْ عَلَّلْتَ بِکَفَّیْکَ وَ کَمْ مَرَّضْتَ بِیَدَیْکَ تَبْتَغِى لَهُمُ الشِّفَاءَ وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الْأَطِبَّاءَ غَدَاةَ لَا یُغْنِى عَنْهُمْ دَوَاؤُکَ وَ لَا یُجْدِى عَلَیْهِمْ بُکَاؤُکَ لَمْ یَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُکَ وَ لَمْ تُسْعَفْ فِیهِ بِطَلِبَتِکَ وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِکَ وَ قَدْ مَثَّلَتْ لَکَ بِهِ الدُّنْیَا نَفْسَکَ وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَکَ إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِیَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِکَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْیِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ اکْتَسَبُوا فِیهَا الرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا فِیهَا الْجَنَّةَ فَمَنْ ذَا یَذُمُّهَا وَ قَدْ آذَنَتْ بِبَیْنِهَا وَ نَادَتْ بِفِرَاقِهَا وَ نَعَتْ نَفْسَهَا وَ أَهْلَهَا فَمَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلَائِهَا الْبَلَاءَ وَ شَوَّقَتْهُمْ بِسُرُورِهَا إِلَى السُّرُورِ رَاحَتْ بِعَافِیَةٍ وَ ابْتَکَرَتْ بِفَجِیعَةٍ تَرْغِیباً وَ تَرْهِیباً وَ تَخْوِیفاً وَ تَحْذِیراً فَذَمَّهَا رِجَالٌ غَدَاةَ النَّدَامَةِ وَ حَمِدَهَا آخَرُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ذَکَّرَتْهُمُ الدُّنْیَا فَتَذَکَّرُوا وَ حَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا وَ وَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُوا .
درود خدا برایشان (شنید مردى دنیا را نکوهش مى کند) فرمودند :
1ـ توبیخ نکوهش کننده دنیا: اى نکوهش کنندة دنیا ، که به غرور دنیا مغرورى و با باطل‌هاى‌‌ان‌فریب خوردی! خود فریفته دنیایى و آن را نکوهش مى کنى ؟ آیا تو در دنیا جرمى مرتکب شده اى ؟ یا دنیا به تو جرم کرده است ؟ کى دنیا تو را سرگردان کرد ؟ و در چه زمانى تو را فریب داد ؟ آیا با گورهاى پدرانت که پوسیده اند ؟ (تو را فریب داد) یا آرامگاه مادرانت که در زیر خاک آرمیده اند؟ آیا با دو دست خویش بیماران را درمان کرده ای؟ و آنان را پرستارى کرده در بسترشان خوابانده اى ؟ در خواست شفاى آنان را کدره و از طبیبان داروى آن را‌ها تقاضا کرده اى ؟ د ران صبحگاهان که داروى تو به حال آنان سودى نداشت ، و گریه تو فایده نکرد ، و ترس تو آنان را سودى نرساند ، و آنچه مى خواستى به دست نیاوردى ، و با نیروى خود نتوانستى مرگ را از آنان دور کنى . دنیا براى تو حال آنان را مثال زد ، و با گورهایشان ، گور خودت را به رْخ تو کشید.
2ـ خوبیها و زیبائیهاى دنیا: همانا دنیا سراى راستى براى راست گویان ، و خانة تندرستى براى دنیا شناسان ، و خانه بى نیازى براى توشه گیران ، و خانه پند ، براى پند آموزان است . دنیا سجده گاه دوستان خدا ، نماز گاه فرشتگان الهى ، فرودگاه وحى خدا ، و جایگاه تجارت دوستان خداست، که در آن رحمت خدا را به دست آوردند. و بهشت را سود بردند. چه کسى دنیا را نکوهش مى کند ؟ و حال آن که دنیا جدا شدنشرا اعلام داشته و فریاد زد که ماندگار نیست، و از نابودى خود و اهلش خبر داده است ؟ با بلاى خود بلاها را نمونه آورد، و با شادمانى خود آنان را به شادمانى رساند . در آغاز شب به سلامت گذشت ، اما در صبحگاهان با مصیبتى جانکاه بازگشت ، تا مشتاق کند ، و تهدید نماید، و بترساند ، و هشدار دهد . پس مردمى در هکر نست با پشیمانى ، دنیا را نکوهش کنند، و مردمى دیگر در روز قیامت آن را مى ستایند ، دنیا حقائق را به یادشان آورد ، یادآور آن شدند ، از رویدادها برایشان حکایت کرد ، او را تصدیق کردند و اندرزشان داد ، پند پذیرفتند.
حکمت 132: ضرورت یاد مرگ (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ لِلَّهِ مَلَکاً یُنَادِى فِى کُلِّ یَوْمٍ لِدُوا لِلْمَوْتِ وَ اجْمَعُوا لِلْفَنَاءِ وَ ابْنُوا لِلْخَرَابِ .
درود خدا برایشان فرمودند : خدا را فرشته ایست که هر روز بانگ مى زند : بزایید براى مردن ، و فراهم آورید نابود شدن ، و بسازید براى ویران گشتن.

پی‌نوشت‌ها:

1. اشاره به علم: کریولوژى Cryology )سرما شناسی) که مولوى در مثنوى معنوى دفتر اول ص 42 نسخه رمضانى این حدیث را به شعر در آورده است.
منبع: نهج البلاغه

عزیزآل یاسین

ماه مبارک رمضان‌، بهار انتظار

ابراهیم‌ شفیعی‌ سروستانی‌
ماه‌ خدا با برکت‌، رحمت‌ و مغفرت‌ الهی‌ به‌ بندگان‌ خدا روی‌ می‌آورد و همگان‌ را به‌ مهمانی‌ خدا فرا می‌خواند؛ ماهی‌ که‌ روزهایش‌ بهترین‌ روزها، شبهایش‌ بهترین‌ شبها و ساعتهایش‌ بهترین‌ ساعتهاست‌؛ 1 ماهی‌ که‌ در لحظه‌ لحظه‌اش‌ خدا جاری‌ است‌ و هر آنش‌ سرمایه‌ای‌ است‌ که‌ باید چون‌ جان‌ پاسش‌ داشت‌ و آن‌ را به‌ راحتی‌ از کف‌ نداد.
مگر می‌توان‌ غیر از ماه‌ مبارک‌ رمضان‌، ماهی‌ را پیدا کرد که‌ یک‌ شب‌ از شبهای‌ آن‌ ارزشی‌ فزون‌تر از هزار ماه‌ داشته‌ باشد؟ 2
مگر می‌توان‌ غیر از این‌ ماه‌، ماهی‌ را سراغ‌ گرفت‌ که‌ در سرتاسر آن‌ درهای‌ بهشت‌ بر روی‌ مردمان‌ گشوده‌ و درهای‌ دوزخ‌ بر روی‌ آنان‌ بسته‌ باشد؟ 3
مگر می‌توان‌ ماه‌ دیگری‌ را نشان‌ داد که‌ در آن‌ نفس‌ کشیدن‌ حکم‌ تسبیح‌ و خوابیدن‌ حکم‌ عبادت‌ داشته‌ باشد؟ 4
پس‌ بیایید قدر این‌ ماه‌ را بیشتر بدانیم‌ و پیش‌ از آنکه‌ لحظه‌های‌ ارزشمندش‌ سپری‌ شود از چشمه‌سار جوشان‌ آن‌ خود را سیراب‌ کنیم‌.
رمضان‌، بهار قرآن‌ و بهار دعا و مناجات‌ به‌ درگاه‌ پروردگار بی‌نیاز است‌. در هیچ‌ ماهی‌ به‌ اندازه‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌، دعا، مناجات‌، ذکر و نمازهای‌ مستحبی‌ وارد نشده‌ است‌. هر روز آن‌، دعایی‌ خاص‌ و هر شبش‌ نماز و ذکری‌ ویژه‌ خود دارد.
اما رمضان‌، بهار انتظار نیز هست‌؛ چرا که‌ در دعاها و مناجاتهای‌ این‌ ماه‌ به‌ همان‌ اندازه‌ که‌ روح‌ بندگی‌ و تضرع‌ به‌ درگاه‌ خداوند و طلب‌ آمرزش‌ و رستگاری‌ از او موج‌ می‌زند؛ روح‌ انتظار و امید فرا رسیدن‌ دولت‌ کریمة‌ اهل‌ بیت‌(ع‌) نیز جاری‌ است‌.
با بررسی‌ اجمالی‌ اعمال‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ روشن‌ می‌شود که‌ علاوه‌ بر تضرع‌ و بندگی‌ در پیشگاه‌ خالق‌ هستی‌ دو موضوع‌ دیگر نیز در مجموع‌ این‌ اعمال‌ مورد توجه‌ جدی‌ قرار گرفته‌ است‌؛ که‌ عبارتند از:
1. نقش‌ امام‌ و حجت‌ الهی‌ در جهان‌ هستی‌؛
2. انتظار و آمادگی‌ برای‌ ظهور دولت‌ کریمة‌ اهل‌ بیت‌(علیهم السلام‌).
در اینجا برای‌ روشن‌تر شدن‌ موضوع‌ به‌ برخی‌ از دعاها و مناجاتهایی‌ که‌ این‌ دو موضوع‌ در آنها تجلی‌ یافته‌ است‌، اشاره‌ می‌کنیم‌.
1. نقش‌ امام‌ و حجت‌ الهی‌ در جهان‌ هستی‌
در اعتقاد شیعه‌، امامت‌ تنها به‌ امور شرعی‌ و اعتقادی‌ مردم‌ و یا حتی‌ امور اجتماعی‌ و سیاسی‌ محدود نمی‌شود، بلکه‌ امام‌ به‌ عنوان‌ حجت‌ خدا در عالم‌ تکوین‌ نیز نقش‌ داشته‌ و واسطه‌ فیض‌ الهی‌ به‌ بندگان‌ است‌. به‌ عبارت‌ دیگر آنچه‌ که‌ خداوند در عالم‌ هستی‌ مقدور فرموده‌ از مجرای‌ امام‌ و حجت‌ عصر بر مردم‌ جاری‌ و ساری‌ می‌شود و از این‌ رو است‌ که‌ در زیارت‌ «جامعه‌ کبیره‌» ـ که‌ از امام‌‌هادی‌(ع‌) نقل‌ شده‌ ـ خطاب‌ به‌ ائمه‌ معصومین‌(ع‌) عرض‌ می‌کنیم‌:
... بکم‌ فتح‌ الله و بک‌ یختم‌، و بکم‌ ینزّل‌ الغیث‌ و بکم‌ یمسک‌ السماء أن‌ تقع‌ علی‌ الارض‌ إلاّ بإذنه‌ و بکم‌ ینفّس‌ الهمّ و یکشف‌ الضرّه‌... 5 .
... خداوند، ] هستی‌ را [ به‌ وسیله‌ شما آغاز کرد و به‌ وسیله‌ شما ] نیز [ به‌ انجام‌ می‌رساند. او به‌ وسیله‌ شما باران‌ را نازل‌ می‌کند و به‌ وسیله‌ شما، تا زمانی‌ که‌ خود اراده‌ کند، آسمان‌ را از این‌که‌ بر زمین‌ فرو افتد، نگاه‌ می‌دارد و هم‌ به‌ وسیله‌ شما غم‌ و اندوه‌ را برمی‌دارد و سختیها را برطرف‌ می‌سازد... .
و یا در زیارت‌ مطلقه‌ حضرت‌ ابا عبدالله، حسین‌ بن‌ علی‌(ع‌) ـ که‌ از امام‌ صادق‌(ع‌) نقل‌ شده‌ ـ خطاب‌ به‌ آن‌ وجود مقدس‌ و دیگر ائمه‌ هدی‌(علیهم السلام‌) می‌گوییم‌:
... إرادة‌ الربّ فی‌ مقادیر أموره‌ تهبط‌ إلیکم‌ و تصدر من‌ بیوتکم‌. 6
ارادة‌ پروردگار در همة‌ آنچه‌ او مقدر داشته‌ به‌ شما محول‌ شده‌ و از خانه‌های‌ شما صادر می‌شود.
با توجه‌ به‌ این‌ بینش‌ و این‌ اعتقاد نسبت‌ به‌ امامان‌ معصوم‌ و حجتهای‌ الهی‌(ع‌) است‌ که‌ شب‌ قدر مفهوم‌ می‌یابد؛ شبی‌ که‌ فرشتگان‌ و روح‌ به‌ اذن‌ پروردگار خویش‌ «کلّ أمر» یا برنامة‌ یک‌ سالة‌ جهان‌ هستی‌ را بر کسی‌ که‌ از سوی‌ خداوند به‌ ولایت‌ برگزیده‌ شده‌ عرضه‌ می‌دارند. چنانکه‌ در روایتی‌ که‌ از پیامبر اکرم‌(ص‌) نقل‌ شده‌ آمده‌ است‌:
امنوا بلیلة‌ القدر، فإنّه‌ ینزّل‌ فیها أمر السنة‌ و إنّ لذلک‌ ولاة‌ من‌ بعدی‌ علی‌ بن‌ ابی‌طالب‌ و أحد عشر من‌ ولده‌. 7
به‌ شب‌ قدر ایمان‌ بیاورید همانا در این‌ شب‌ امور یک‌ سال‌ (همه‌ آنچه‌ در یک‌ سال‌ واقع‌ می‌شود) نازل‌ می‌گردد و برای‌ این‌ موضوع‌ پس‌ از من‌ پیشوایانی‌ وجود دارند که‌ عبارتند از: علی‌بن‌ ابی‌طالب‌ و یازده‌ تن‌ از نوادگان‌ او.
بنابراین‌، ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ که‌ شب‌ مقدس‌ قدر را در خود جای‌ داده‌ است‌ فرصت‌ مناسبی‌ است‌ برای‌ توجه‌ دادن‌ مردمان‌ به‌ جایگاه‌ برجستة‌ حجتهای‌ الهی‌(ع‌)، به‌ طور عام‌، و امام‌ عصر و حجت‌ زمان‌(ع‌)، به‌ طور خاص‌، در عالم‌ هستی‌ و یادآوری‌ وظیفه‌ای‌ که‌ آنان‌ نسبت‌ به‌ این‌ واسطه‌های‌ فیض‌ خداوندی‌ دارند.
مرحوم‌ مجلسی‌(ره‌) در بیان‌ اعمال‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ می‌گوید:
از جمله‌ وظایفی‌ که‌ در هر شب‌ (ماه‌ رمضان‌) مقرر شده‌ این‌ است‌ که‌ بنده‌ در آغاز هر دعای‌ نیکو و در پایان‌ هر عمل‌ پسندیده‌ آن‌ کس‌ را که‌ جانشین‌ خداوند، جل‌ جلاله‌، در میان‌ بندگان‌ و سرزمینهای‌ او می‌داند، یاد کند؛ زیرا آن‌ جانشین‌ عهده‌دار همه‌ نیازمندیهای‌ روزه‌دار است‌؛ از خوراکی‌ و آشامیدنی‌ او گرفته‌ تا همه‌ آنچه‌ که‌ او در نظر دارد؛ یعنی‌ همه‌ اسباب‌ و وسایلی‌ که‌ در اختیار جانشین‌ پروردگار بزرگ‌ (ربّالارباب‌) است‌. همچنین‌ هر روزه‌دار وظیفه‌ دارد که‌ آن‌ جانشین‌ خدا را، به‌ آنچه‌ که‌ شایسته‌ مانند اوست‌، دعا کند و معتقد باشد که‌ خداوند، جل‌جلاله‌، و جانشین‌ او بر او منت‌ گذاشته‌اند که‌ چنین‌ جایگاه‌ و منزلتی‌ را به‌ او بخشیده‌اند. 8
مرحوم‌ مجلسی‌ پس‌ از این‌ عبارت‌ روایتی‌ را از کتاب‌ «إبن‌ أبی‌قرّه‌» نقل‌ می‌کند که‌ در آن‌ به‌ نقل‌ از صالحین‌(ع‌) چنین‌ آمده‌ است‌:
در شب‌ بیست‌ و سوم‌ ماه‌ رمضان‌، ایستاده‌ و نشسته‌ و در هر حالی‌ که‌ هستی‌، و همچنین‌ در تمام‌ این‌ ماه‌ و به‌ هر صورت‌ ممکن‌، بلکه‌ در تمام‌ مدت‌ روزگارت‌، پس‌ از بزرگداشت‌ نام‌ خدای‌ تعالی‌ و درود و صلوات‌ بر پیامبر و خاندان‌ او بگو:
أللّهم‌ کن‌ لولیّک‌ القائم‌ بأمرک‌، محمد بن‌ الحسن‌ المهدی‌ ـ علیه‌ و علی‌ آبائه‌ أفضل‌ الصلاة‌ والسلام‌ ـ فی‌ هذه‌ الساعة‌ و فی‌ کل‌ ساعة‌، ولیّاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و مؤیّداً حتی‌ تسکنه‌ أرضک‌ طوعاً و تمتّعه‌ فیها طولاً و عرضاً... . 9
خداوندا! ولی‌ و برپا کننده‌ امرت‌، محمد، زادة‌ حسن‌، مهدی‌ را ـ که‌ برترین‌ درودها و سلامها بر او و پدرانش‌ باد ـ در این‌ ساعت‌ و در همه‌ ساعتها، سرپرست‌، نگهدار، راهبر، یاور، راهنما و پشتیبان‌ باش‌ تا او را ] نه‌ از سر زور بلکه‌ [ به‌ اختیار ] مردم‌ [ در زمین‌ جایگاه‌ بخشی‌ و او را در درازا و پهنای‌ زمین‌ بهره‌ور و کامران‌ سازی‌.
با توجه‌ به‌ آنچه‌ که‌ گذشت‌ بر همة‌ ما لازم‌ است‌ که‌ در فرصت‌ به‌ دست‌ آمده‌ در ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ از یک‌ سو به‌ نقش‌ و جایگاهی‌ که‌ حضرت‌ بقیة‌اللهالاعظم‌ ـ ارواحنافداه‌ ـ به‌ عنوان‌ حجت‌ خدا و امام‌ عصر در سراسر جهان‌ هستی‌ و در زندگی‌ همه‌ انسانها دارند، توجه‌ کنیم‌ و آن‌ را به‌ درستی‌ بشناسیم‌؛ و از سویی‌ دیگر به‌ وظیفه‌ و تکلیفی‌ که‌ در برابر آن‌ وجود مقدس‌ ـ که‌ ولی‌ نعمت‌ همه‌ ما و واسطه‌ همه‌ فیوضات‌ الهی‌ هستند ـ به‌ خوبی‌ واقف‌ شویم‌ و بدانیم‌ که‌ همه‌ نعمتها و برکتهای‌ الهی‌ به‌ سبب‌ وجود ایشان‌ بر ما جاری‌ شده‌ و بنابراین‌ بی‌توجهی‌ و غفلت‌ نسبت‌ به‌ آن‌ حضرت‌، ناسپاسی‌ و قدرناشناسی‌ بزرگی‌ است‌ که‌ خداوند به‌ سادگی‌ از آن‌ نخواهد گذشت‌.
2. آمادگی‌ برای‌ ظهور دولت‌ کریمه‌ اهل‌بیت‌(علیهم السلام‌)
در تعدادی‌ از دعاهایی‌ که‌ در ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ وارد شده‌ موضوع‌ انتظار و آمادگی‌ برای‌ ظهور مورد توجه‌ قرار گرفته‌ که‌ در اینجا به‌ برخی‌ از آنها اشاره‌ می‌کنیم‌:
1ـ2. دعای‌ افتتاح‌: یکی‌ از دعاهایی‌ که‌ خواندن‌ آن‌ در هر شب‌ ماه‌ رمضان‌ سفارش‌ شده‌، دعای‌ افتتاح‌ است‌. نکته‌ قابل‌ توجه‌ در مورد دعای‌ یاد شده‌ این‌ است‌ که‌ بیش‌ از یک‌ سوم‌ آن‌ به‌ دعا برای‌ گشایش‌ و پیروزی‌ قائم‌ آل‌ محمد(ع‌)؛ درخواست‌ ظهور دولت‌ کریمه‌ اهل‌ بیت‌(ع‌)؛ نجوای‌ عاشقانه‌ در فراغ‌ ولی‌ زمان‌ و شکایت‌ از غیبت‌ و دوری‌ او، اختصاص‌ دارد.
در قسمتی‌ از دعای‌ افتتاح‌ چنین‌ می‌خوانیم‌:
أللّهمّ و صلّ علی‌ ولیّ أمرک‌ القائم‌ المؤمّل‌ والعدل‌ المنتظر و حفّه‌ بملائکتک‌ المقرّبین‌ وأیّده‌ بروح‌ القدس‌ یا ربّ العالمین‌؛ أللّهمّ اجعله‌ الداعی‌ إلی‌ کتابک‌ و القائم‌ بدینک‌ استخلفه‌ فی‌الارض‌ کما استخلفت‌ الذین‌ من‌ قبله‌... .
خدایا! بر ولی‌ امرت‌، آن‌ قیام‌ کنندة‌ مورد آرزو و آن‌ عدالت‌ مورد انتظار درود فرست‌ و او را با فرشتگان‌ مقربت‌ در برگیر و با روح‌القدس‌ یاری‌ کن‌؛ ای‌ پروردگار جهانیان‌، خدایا! او را فراخواننده‌ به‌ سوی‌ کتابت‌ و برپا کنندة‌ دینت‌ قرار ده‌ و او را بر روی‌ زمین‌ جانشین‌ قرار ده‌، چنانکه‌ کسانی‌ را که‌ پیش‌ از او بودند جانشین‌ قرار دادی‌... .
و باز در همین‌ دعا می‌خوانیم‌:
أللّهمّ إنّا نرغب‌ إلیک‌ فی‌ دولة‌ کریمة‌ تعزّ بها الاءسلام‌ و أهله‌ و تذلّ بها النفاق‌ و أهله‌ و تجعلنا فیها من‌ الدعاة‌ إلی‌ طاعتک‌ والقادة‌ إلی‌ سبیلک‌ و ترزقنا بها کرامة‌ الدنیا والاخرة‌... 10
خدایا ما به‌ راستی‌ آرزو داریم‌ از تو دولت‌ بزرگمنشی‌ را که‌ به‌ واسطه‌ آن‌ اسلام‌ و اهل‌ آن‌ را عزیز گردانی‌ و نفاق‌ و اهل‌ آن‌ را خوار و ذلیل‌ گردانی‌ و در آن‌ دولت‌ ما را از جمله‌ کسانی‌ قرار دهی‌ که‌ به‌ سوی‌ طاعت‌ تو فرامی‌خوانند و به‌ راه‌ تو راهبری‌ می‌کنند به‌ واسطة‌ آن‌ دولت‌ کرامت‌ و بزرگواری‌ را در دنیا و آخرت‌ روزی‌ ما قرار ده‌... .
گفتنی‌ است‌ که‌ این‌ بخش‌ از دعای‌ افتتاح‌ در دعای‌ مفصلی‌ که‌ از امام‌ صادق‌(ع‌) در هنگام‌ دخول‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ وارد شده‌، نیز آمده‌ است‌. 11
2ـ2. دعای‌ حج‌ : یکی‌ دیگر از دعاهای‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ که‌ مضمون‌ انتظار و آمادگی‌ برای‌ ظهور در آن‌ موج‌ می‌زند دعایی‌ است‌ که‌ مرحوم‌ شیخ‌ عباس‌ قمی‌(ره‌) در مفاتیح‌ الجنان‌ از آن‌ به‌ عنوان‌ «دعای‌ حج‌» یاد کرده‌ است‌. مرحوم‌ کلینی‌(ره‌) این‌ دعا را از امام‌ جعفر صادق‌(ع‌) نقل‌ کرده‌ و خواندن‌ آن‌ در همه‌ ایام‌ مبارک‌ رمضان‌ توصیه‌ نموده‌ است‌. در بخشی‌ از این‌ دعا چنین‌ می‌خوانیم‌:
و أسئلک‌ أن‌ تجعل‌ وفاتی‌ قتلاً فی‌ سبیلک‌ تحت‌ رأیة‌ نبیّک‌ مع‌ أولیائک‌ و أسئلک‌ أن‌ تقتل‌ بی‌ أعدائک‌ و أعداء رسولک‌... 12
و از تو می‌خواهم‌ که‌ مرگ‌ مرا کشته‌ شدن‌ در راه‌ خودت‌، زیر پرچم‌ پیامبرت‌ و همراه‌ با بندگان‌ خاص‌ خود، قرار دهی‌، و از تو می‌خواهم‌ که‌ دشمنانت‌ و دشمنان‌ پیامبرت‌ را به‌ دست‌ من‌ نابود سازی‌...
چنانکه‌ برخی‌ مفسران‌ کتاب‌ الکافی‌ گفته‌اند مراد از پرچم‌ پیامبر(ص‌) در این‌ دعا همان‌ پرچمی‌ است‌ که‌ در حال‌ حاضر در اختیار حضرت‌ قائم‌(ع‌) است‌. این‌ احتمال‌ هم‌ وجود دارد که‌ چون‌ پرچم‌ پیامبر و پرچم‌ قائم‌ هر دو در حق‌ بودن‌ مشترکند از پرچم‌ قائم‌ به‌ عنوان‌ پرچم‌ پیامبر یاد شده‌ است‌. 13
دعاهای‌ دیگری‌ نیز در این‌ ماه‌ وجود دارد که‌ در آنها به‌ نوعی‌ به‌ موضوع‌ انتظار و آرزوی‌ برپایی‌ دولت‌ کریمة‌ اهل‌ بیت‌(ع‌) اشاره‌ شده‌ است‌. دولتی‌ که‌ در پناه‌ آن‌ همه‌ فقرا بی‌نیاز می‌گردند؛ همة‌ گرسنگان‌ سیر می‌شوند؛ همه‌ برهنگان‌ پوشیده‌ می‌شوند؛ همه‌ بدهکاریها ادا می‌گردد؛ از همه‌ گرفتاران‌ رفع‌ گرفتاری‌ می‌شود و بالاخره‌ همه‌ امور مسلمانان‌ اصلاح‌ می‌گردد.
در پایان‌ یادآوری‌ می‌کنیم‌ که‌ یکی‌ از نشانه‌های‌ اصلی‌ ظهور؛ یعنی‌ ندای‌ آسمانی‌ نیز در ماه‌ رمضان‌ رخ‌ می‌دهد. چنانکه‌ در روایتی‌ که‌ از امام‌ باقر(ع‌) نقل‌ شده‌ آمده‌ است‌:
آن‌ ندای‌ آسمانی‌ برنخواهد خاست‌ مگر در ماه‌ رمضان‌ که‌ ماه‌ خداست‌. آن‌ ندا از جبرییل‌ است‌ که‌ خطاب‌ به‌ مردم‌ سر داده‌ می‌شود و نام‌ قائم‌ را در همه‌ جا طنین‌انداز می‌سازد، تا آنجا که‌ همة‌ ساکنان‌ زمین‌ از شرق‌ تا به‌ غرب‌، آن‌ ندا را خواهند شنید. از وحشت‌ شنیدن‌ آن‌ ندا هر کس‌ که‌ در خواب‌ فرو رفته‌ بیدار می‌شود و هر کس‌ برپا ایستاده‌ ناچار به‌ نشستن‌ می‌شود و هر کس‌ بر زمین‌ نشسته‌، به‌ناگاه‌ از جای‌ برمی‌خیزد. پس‌ رحمت‌ الهی‌ بر کسی‌ باد که‌ این‌ ندا را بشنود و به‌ آن‌ پاسخ‌ گوید. 14
امید که‌ خداوند به‌ همة‌ ما توفیق‌ دهد که‌ آن‌ ندای‌ آسمانی‌ را درک‌ کنیم‌ و آن‌ را چنانکه‌ شایسته‌ است‌ پاسخ‌ گوییم‌ و در خیل‌ یاران‌ حضرت‌ مهدی‌(ع‌) درآییم‌. ان‌شاءالله .

پی‌نوشت‌ها:

1 . برگرفته‌ از خطبه‌ شعبانیه‌ رسول‌ اکرم‌(ص‌). ر.ک‌: محمدباقر مجلسی‌، بحارالانوار، ج‌93، ص‌356. به‌ نقل‌ از: شیخ‌ صدوق‌، عیون‌اخبار الرضا(ع‌)، ج‌1، ص‌295.
2 . ر.ک‌: سوره‌ قدر (97)، آیه‌ 3.
3 . برگرفته‌ از خطبه‌ شعبانیه‌ رسول‌ اکرم‌(ص‌)، ر.ک‌: محمدباقر مجلسی‌، همان‌، ص‌357-356.
4 . همان‌.
5 . ر.ک‌: شیخ‌ عباس‌ قمی‌، مفاتیح‌الجنان‌، زیارت‌ جامعه‌ کبیره‌، به‌ نقل‌ از: شیخ‌ صدوق‌، همان‌.
6 . ر.ک‌: شیخ‌ عباس‌ قمی‌، همان‌، زیارت‌ مطلقه‌ امام‌ حسین‌(ع‌)، زیارت‌ اول‌، به‌ نقل‌ از: محمد بن‌ یعقوب‌ کلینی‌، الکافی‌.
7 . محمد بن‌ یعقوب‌ کلینی‌، همان‌، ج‌1، ص‌533، ح‌12؛ شیخ‌ مفید، الاءرشاد فی‌ معرفة‌ حجج‌ الله علی‌ العباد، ج‌2، ص‌346-345.
8 . محمدباقر مجلسی‌، همان‌، ج‌94، ص‌349-348، به‌ نقل‌ از: سیدعلی‌ ابن‌طاووس‌، إقبال‌ الاعمال‌، ص‌86 .
9 . همان‌، ص‌349؛ همچنین‌ ر.ک‌: محمدبن‌ یعقوب‌ کلینی‌، همان‌، ج‌4، کتاب‌ الصیام‌، باب‌ فی‌ لیلة‌ القدر، ص‌162، ج‌4. مرحوم‌ کلینی‌ این‌ روایت‌ را به‌ نقل‌ از محمد بن‌ عیسی‌ و او نیز با اسناد خود از صالحین‌(ع‌) نقل‌ کرده‌ است‌. در این‌ روایت‌ دعای‌ مزبور به‌ این‌ صورت‌ آمده‌ است‌: «أللّهمّ کن‌ لولیّک‌ فلان‌ بن‌ فلان‌ فی‌ هذه‌ الساعة‌ و فی‌ کلّ ساعة‌ ولیّاً و حافظاً و ناصراً و دلیلاً و قاعداً و عوناً ] عیناً [ حتّی‌ تسکنه‌ أرضک‌ طوعاً و تمتّعه‌ فیها طویلاً».
10. شیخ‌ عباس‌ قمی‌، همان‌.
11. محمدباقر مجلسی‌، همان‌، ج‌94، ص‌332.
12. محمدبن‌ یعقوب‌ کلینی‌، همان‌، ج‌4، کتاب‌ الصیام‌، باب‌ مایقال‌ فی‌ مستقبل‌ شهر رمضان‌، ص‌74، ح‌6؛ همچنین‌ ر.ک‌: شیخ‌ عباس‌ قمی‌، مفاتیح‌الجنان‌.
13. همان‌.
14. همان‌.
منبع: ماهنامه موعود، شماره‌ 48

مواعظ جاوید

وظایف جوانان

* شما جوانان پاکدل موظف هستید، اسلام عدالت پرور را به دنیا معرفی کنید. (1)
* اگر بخواهید عزیز و سربلند باشید، باید از سرمایه‌های عمر و استعداد‌های جوانی استفاده کنید. (2)
این شما جوان‌های کشور هستید که هر جا هستید باید به فکر آتیه‌ی کشور خودتان * باشید. (3)
* بر شما جوانان مسلمان لازم است که در تحقیق و بررسی حقایق اسلام در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره اصالت‌های اسلامی‌را در نظر گرفته و امتیازاتی که اسلام را از همه‌ی مکاتب دیگر جدا می‌سازد فراموش نکنید.(4)
* بر شما جوانان ارزنده‌ی اسلام که مایه‌ی امید مسلمین هستید، لازم می‌باشد که ملت‌ها را آماده سازید و نقشه‌های شوم و خانمان سوز استعمارگران رابرملا نمایید. با کمال اخلاص در نشر و معرفی اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمان‌های بزرگ اسلام بکوشید.(5)

پی‌نوشت‌ها:

1- صحیفه‌ی نور، ج1، ص 220.
2- صحیفه‌ی نور، ج21، ص 26.
3- صحیفه‌ی نور، ج18، ص 147.
4- صحیفه‌ی نور، ج1، ص 185.
5- صحیفه‌ی نور، ج1، ص 186.
منبع: صحیفه نور

در محضر ولایت

به برکت ماه رمضان، براى مسلمان فرصتى پیش مى‌آید که باید از آن در جهت تقویت حیات معنوى و نشاط مادّىِ خود استفاده کند. یکى از درسهاى بزرگ ماه رمضان که در خلال دعا و روزه و تلاوت قرآن در این ماه باید آن را فرا بگیریم و استفاده کنیم، این است که با چشیدن گرسنگى و تشنگى، به فکر گرسنگان و محرومان و فقرا بیفتیم. در دعاى روزهاى ماه رمضان مى‌گوییم: «الّلهم اغن کلّ فقیر. الّلهم اشبع کلّ جائع. الّلهم اکس کلّ عریان». این دعا فقط براى خواندن نیست؛ براى این است که همه خود را براى مبارزه با فقر و مجاهدت در راه ستردن غبار محرومیت از چهره‌ى محرومان و مستضعفان موظّف بدانند. این مبارزه، یک وظیفه‌ى همگانى است. در آیات قرآن مى‌خوانیم: «أ رأیت الّذى یکذّب بالدّین. فذلک الّذى یدعّ الیتیم. و لایحضّ على طعام المسکین». یکى از نشانه‌هاى تکذیبِ دین این است که انسان در مقابل فقر فقیران و محرومان بى‌تفاوت باشد و احساس مسؤولیت نکند. در ماه رمضان، به برکت روزه، طعم گرسنگى و تشنگى و نرسیدن به آنچه اشتهاى نفس انسان است را درک کردیم و چشیدیم. این باید ما را به احساس مسؤولیتى که اسلام در قبال مسأله‌ى مهمّ فقر و فقیر از یکایک مسلمانان خواسته است و بر دوش آنان وظیفه نهاده است، نزدیک کند.
منبع: برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌هاى نماز عید فطر،15/9/81

شمیم هدایت

تنها راه سعادت

کوچک و بزرگ باید بدانیم، راه یگانه برای سعادت دنیا و آخرت، بندگی خدای بزرگ است، و بندگی در ترک معصیت است، در اعتقادات و عملیات و اگر آنچه را که دانستیم عمل نماییم و آنچه را که ندانستیم توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود، هرگز پشیمانی و خسارت در ما راه نخواهد داشت، این عزم اگر در بنده ثابت و راسخ باشد، خدای بزرگ به او توفیق و یاری خواهد داد.

معصیت اجتماعی

خدا نکند انسان معصیت کند! و اگر کرد، خدا نکند معصیت اجتماعی بکند! و اگر کرد، خدا نکند معصیتی بکند که اضلال مردم در آن باشد!

خشنودی اهل بیت (علیهم السلام)

خدا کند از رضای این خانواده (اهل بیت «علیهم السلام») که رضای خدا است، خارج نشویم. اگر رضای دیگران را بخواهیم، پشیمان خواهیم شد و معلوم نیست که به آن دست یابیم.

اهمیت تشخیص وظیفه

همین اندازه که بدانیم «باید چه کاربکنیم و چه کار نکنیم» باید کلاهمان را به عرش بیندازیم. انسان باید در تشخیص وظیفه و عمل به وظیفه، یک دفتر داشته باشد و به آن نظر کند و این دفتر، دفتر شرع است که هرچه انسان در آن دقت کند، جا دارد.
منبع: برگرفته از کتاب نکته‌های ناب از حضرت آیت الله العظمی‌بهجت «دامت برکاته»

نکته‌های ناب

بهترین صدقه

حضرت رسول اکرم(صلی آله علیه و آله وسلم) فرمودند: «بهترین صدقه آن است که اختلاف بین دو نفر اصلاح گردد.»
نهج الفصاحه، ص 77.

نتیجه‌ی عیب جویی

حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «هرکس به دنبال عیوب و زشتی‌های مردم باشد و آنها را فاش کند، خداوند سبحان عیب و زشتی او را آکار می‌کند.»
غررالحکم، ص 683.

دل نوشته

معجزه رمضان

معجزه بهاریِ رمضان، تمام زوایای زندگی را سبز کرده است؛ تا آنجا که خواب چشم‏ها، به گلبرگ‏های زیبای عبادت شکوفا، و نفس‏های سرشار از امساکِ عاشقانه، به دانه‏های نورانیِ تسبیح بدل می‏شود. آن‏گاه، می‏توان در هر لحظه، یک دانه بلورین ذکر را در صحرای سینه کاشت، تا باز در هوای پیرامون، صفای ملکوت رشد کند.

یاد ابرار

فقیه یگانه

حضرت علی (علیه السلام) در مسیر حرکت از کوفه به صفین بر تپه‌ها‌ی بابل ایستادند و اشاره به بیشه و نیزاری نمودند و این سخن را فرمودند: «اینجا شهری است و چه شهری!»
اصبغ بن نباته از یاران نزدیک حضرت عرض کرد: یا امیرالمؤمنین (علیه السلام) آیا در اینجا شهری بود و اکنون آثار آن از بین رفته است؟
حضرت فرمودند: خیر ولی در اینجا شهری به وجود می‌آید که آن راحله سفیه می‌گویند... و از این شهر مردی پاک سرشت و مطهر پدید می‌آید که در پیشگاه خداوند مقرب و مستجاب الدعوه می‌شود.(1)
آن را که فضل و دانش و تقوا مسلم است
هرجا قدم نهد، قدمش خیر مقدم است

حضور فقیه یگاه عصر، علامه حلی در ایران و مرکز حکومت مغولان خیر و برکت بود و با زمینه‌هایی که حاکم مغول برای وی به وجود آورده بود، کمال بهره را برد و به دفاع از امامت و ولایت ائمه‌ی معصومین (علیهم السلام) برخاست. از این رو بزرگ ترین جلسه‌ی مناظره با حضور اندیشمندان شیعی و علمای مذاهب مختلف برگزار شد و علامه حلی خلافت بلافصل مولای علی (علیه السلام) بعد از رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) را ثابت نمود و با دلیل‌های بسیار محکم،برتری مذهب شیعه امامیه را چنان روشن ساخت که جای هیچ گونه تردید و شبهه‌‌‌ای برای حاضران باقی نماند. در نتیجه شاه مغول «اولجایتو» مذهب شیعه را انتخاب کرد و به لقب سلطان محمد خدابنده معروف گشت. پس ازاعلام تشیع وی در سراسر ایران مذهب اهل بیت (علیهم السلام) منتشر شد و سلطان محمد به نام دوازه امام (علیهم السلام)خطبه خواند و دستور داد در تمام شهرها به نام مقدس ائمه‌ی اطهار (علیهم السلام) سکه زدند و سر در مساجد و اماکن مشرفه به نام ائمه اطهار (علیهم السلام) مزین گردید.

پی‌نوشت‌ها:

روضات الجنات، محمد باقر خوانساری و اسماعیلیان، ج2، ص 270.
منبع: گلشن ابرار، ج1، ص 138.

حکایت‌ها و پندها

حضرت مهدی (علیه السلام) و زیارت امام حسین (علیه السلام)

حاج علی بغدادی می‌گوید: (در تشرف خود) به حضرت صاحب الامر(علیه السلام) عرض کردم:‌‌‌ای سرور ما! مسأله‌‌‌ای دارم؟ فرمودند بپرس. گفتم: روضه خوان‌های امام حسین (علیه السلام) می‌خوانند که سلیمان اعمش نزد شخصی آمد و از زیارت حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) پرسید، آن شخص گفت: بدعت است. شب آن شخص در عالم رویا، هودجی را میان زمین و آسمان دید، سؤال کرد: در آن هودج کیست؟
گفتند: فاطمه زهراء و خدیجه کبری (علیهما السلام)
گفت: به کجا می‌روند؟ گفتند: امشب (شب جمعه) برای زیارت حسین (علیه السلام) می‌روند همچنین دید رقعه‌هایی از آن هودج می‌ریزد و در آنها نوشته است: «امان من النار؛ لزوار الحسین فی لیلة الجمعه امان من النار یوم القیامة؛ این برگ امانی است در روز قیامت برای زوار حسین (علیه السلام) در شبهای جمعه» آیا این حدیث، صحیح است؟ فرمودند: آری! راست و درست است. گفتم: آقای من! صحیح است که می‌گویند: هر کس امام حسین (علیه السلام) را در شب جمعه زیارت کند، این زیارت برگ امان از آتش است؟
فرمودند: آری والله؛ و اشک از چشمان مبارکشان جاری شد و گریستند.
منبع:العبقری الحسان، ج 2، ص 114

معرفی کتاب

کتاب «راهی به سوی حقیقت»

الحق مع علی و علی مع الحق (حق
مشخصات کامل گلکسی M11 به صورت کامل نمایان شد

تعداد صفحات : 3

آمار سایت
  • کل مطالب : 34
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 240
  • بازدید کننده امروز : 241
  • باردید دیروز : 767
  • بازدید کننده دیروز : 767
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1616
  • بازدید ماه : 13395
  • بازدید سال : 23878
  • بازدید کلی : 56729
  • کدهای اختصاصی