او از طایفه خوش نام و شریف بنیهاشم بود . و به بزرگانی چون پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)، حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، امیر مؤمنان علی بن ابی طالب(علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) نسبت دارد . ابوالفرج اصفهانی از مغیره روایت کرد: روزی معاویه بن ابی سفیان به اطرافیان و هم نشینان خود گفت: به نظر شما سزاوارترین و شایسته ترین فرد امت به امر خلافت کیست؟ اطرافیان گفتند: جز تو کسی را سزاوارتر به امر خلافت نمیشناسیم! معاویه گفت: این چنین نیست. بلکه سزاوارترین فرد برای خلافت، علی بن الحسین(علیه السلام)است که جدّش رسول خدا(ص) میباشد و در وی شجاعت و دلیری بنیهاشم، سخاوت بنی امیه و فخر و فخامت ثفیف تبلور یافته است. (3)
نقل است روزی علی اکبر(علیه السلام) به نزد والی مدینه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پیغامیرا خطاب به او میبرد، در آخر والی مدینه از علی اکبرسئوال کرد نام تو چیست؟ فرمود: علی سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علی آن شخص عصبانی شد، و چند بار گفت: علی، علی، علی، « ما یُریدُ اَبُوک؟ » پدرت چه میخواهد، همه اش نام فرزندان را علی میگذارد، این پیغام را علی اکبر(علیه السلام) نزد اباعبدالله الحسین (علیه السلام) برد، ایشان فرمود : والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به من عنایت کند نام همهی آنها را علی میگذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا، نماید نام همهی آنها را نیز فاطمه میگذارم.
درباره شخصیت علی اکبر(علیه السلام) گفته شد، که وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبر اکرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی طالب (علیه السلام) به ارث برده و جامع کمالات، محامد و محاسن بود. (4)
در روایتی به نقل از شیخ جعفر شوشتری در کتاب خصائص الحسینیه آمده است: اباعبدالله الحسین هنگامیکه علی اکبر را به میدان میفرستاد، به لشگر خطاب کرد و فرمود:« یا قوم، هولاءِ قد برز علیهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله.......ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان میفرستم، که شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (صلی الله علیه وآله) است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله(صلی الله علیه وآله) تنگ میشد نگاه به وجه این پسر میکردیم.
بنا به نقل ابوالفرج اصفهانی، آن حضرت درعصر خلافت عثمان بن عفان (سومین خلیفه راشدین) دیده به جهان گشود.(5) این قول مبتنی بر این است که وی به هنگام شهادت بیست و پنج ساله بود. در برخی روایات هم سن ایشان را 28 ساله ذکر کرده اند، وی در مکتب جدش امام علی بن ابی طالب (علیه السلام) و در دامن مهرانگیز پدرش امام حسین(علیه السلام) در مدینه و کوفه تربیت و رشد و کمال یافت.
امام حسین (علیه السلام) در تربیت وی و آموزش قرآن ومعارف اسلامیو اطلاعات سیاسی و اجتماعی به آن جناب تلاش بلیغی به عمل آورد و از وی یک انسان کامل و نمونه ساخت و شگفتی همگان، از جمله دشمنانشان را بر انگیخت.
به هر روی علی اکبر(علیه السلام) در ماجرای عاشورا حضور فعال داشت و در تمام حالات در کنار پدرش امام حسین(علیه السلام)بود و با دشمنانش به سختی مبارزه میکرد. شیخ جعفر شوشتری در خصائص نقل میکند: هنگامیکه اباعبد الله الحسین علیه السلام در کاروان خود حرکت به سمت کربلا میکرد، حالتی به حضرت(علیه السلام) دست داد بنام نومیه و در آن حالت مکاشفهای برای حضرت(علیه السلام) رخ داد، از آن حالت که خارج شد استرجاع کرد: و فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون » علی اکبر(علیه السلام) در کنار پدر بود، و میدانست امام بیهوده کلامیرا به زبان نمیراند، سئوال نمود، پدرجان چرا استرجاع فرمودی؟: حضرت بلادرنگ فرمود: الان دیدم این کاروان میرود به سمت قتلگاه و مرگ درانتظار ماست، علی اکبر(علیه السلام) سئوال نمود: پدر جان مگر ما بر حق نیستیم؟ حضرت فرمود: آری ما بر حق هستیم. علی اکبر (علیه السلام) عرضه داشت: پس از مرگ باکی نداریم،
گفتنی است، با این که حضرت علی اکبر(علیه السلام) به سه طایفه معروف عرب پیوند و خویشاوندی داشته است، با این حال در روز عاشورا و به هنگام نبرد با سپاهیان یزید، هیچ اشارهای به انتسابش به بنی امیه و ثفیف نکرد، بلکههاشمیبدون و انتساب به اهل بیت(علیه السلام) را افتخار خویش دانست و در رجزی چنین سرود:
أنا عَلی بن الحسین بن عَلی نحن بیت الله آولی یا لنبیّ
أضربکَم با لسّیف حتّی یَنثنی ضَربَ غُلامٍهاشمیّ عَلَویّ
وَ لا یَزالُ الْیَومَ اَحْمیعَن أبی تَاللهِ لا یَحکُمُ فینا ابنُ الدّعی
وی نخستین شهید بنیهاشم در روز عاشورا بود و در زیارت شهدای معروفه نیز آمده است:السَّلامُ علیکَ یا اوّل قتیل مِن نَسل خَیْر سلیل. (7)
علی اکبر(علیه السلام) درنبرد روز عاشورا دویست تن از سپاه عمر سعد را در دو مرحله به هلاکت رسانید و سرانجاممرّه بن منقذ عبدی بر فرق مبارکش ضربتی زد و او را به شدت زخمینمود. آن گاه سایر دشمنان، جرأت و جسارت پیدا کرده و به آن حضرت هجوم آوردند و وی را آماج تیغ شمشیر و نوک نیزهها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانیدند.
امام حسین(علیه السلام) در شهادتش بسیار اندوهناک و متأثر گردید و در فراقش فراوان گریست و هنگامیکه سر خونین اش را در بغل گرفت، فرمود:ولدی علی عَلَی الدّنیا بعدک العفا.(8)
(فرز ندم علی ،دیگر بعد از تو اف بر این دنیا)
در مورد سنّ شریف وی به هنگام شهادت، اختلاف است. برخی میگویند هجده ساله، برخی میگویند نوزده ساله و عدهای هم میگویند بیست و پنج ساله بود.(9)
اما از این که وی از امام زین العابدین(علیه السلام)، فرزند دیگر امام حسین(علیه السلام) بزرگتر یا کوچک تر بود، اتفاقی میان مورخان و سیره نگاران نیست. روایتی از امام زین العابدین(علیه السلام) نقل شده که دلالت دارد بر این که وی از جهت سن کوچک تر از علی اکبر(علیه السلام) بود. آن حضرت فرمود: کان لی اخ یقال له علیّ اکبر منّی قتله الناس ...(10)مقبره حضرت علی اکبرعلیه السلام در کربلای معلی پایین پای اباعبدالله الحسین علیه السلام است و در سلام زیارت عاشورا منظور از وعلی علی ابن الحسین آقا علی اکبر علیه السلام میباشد.
پى نوشتها:
1. مستدرک سفینه البحار (علی نمازی)، ج 5، ص 388.
2. أعلام النّساء المؤمنات (محمد حسون و امّ علی مشکور)، ص 126؛ مقاتل الطالبین (ابوالفرج اصفهانی)، ص 52.
3. مقاتل الطالبین، ص 52؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج 1، ص 373 و ص 464.
4. منتهی الامال ، ج 1، ص
5. مقاتل الطالبین، ص 53.
6. منتهی الآمال، ج 1، ص 375؛ الارشاد (شیخ مفید)، ص 459
7. منتهی الآمال، ج 1، ص 375
8. همان
9. همان و الارشاد، ص 458
10. نسب قریش (مصعب عبن عبدالله زبیری)، ص 85، الطبقات الکبری (محمد بن سعد زهری)، ج 5، ص 211 و برگرفته از سایت تبیان میباشد.
راسخون