loading...

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

تبلیغات اسلامی شهداء پویاشهر(پوده)

بازدید : 9
چهارشنبه 9 بهمن 1403 زمان : 18:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده
در سالروز بعثت پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله صبح امروز رؤسای سه قوه و جمعی از مسئولان نظام، سفرای کشورهای اسلامی‌و قشرهای مختلف مردم با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی‌دیدار کردند.

رهبر انقلاب در این دیدار بعثت را جریانی مستمر و همیشگی و مهمترین درس آن برای جوامع بشری بویژه مسلمانان را بکارگیری عقل و ایمان به منظور ایجاد تحول فکری و ادراکی دانستند و تأکید کردند: در دوره کنونی، جریان مقاومت که از پیروزی انقلاب اسلامی‌آغاز شد، جلوه‌ای از بعثت است که با بکارگیری عقل و ایمان توانست ملت‌های مسلمان و حتی غیر مسلمانان را بیدار کند و به زانو در آمدن رژیم صهیونیستی در مقابل غزه و لبنان نتیجه همان مقاومت است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تبریک عید مبعث به ملت ایران و امت اسلامی‌و همه آزادی‌خواهان و آزادگان جهان، تقارن این عید با ماه بهمن یعنی ماه پیروزی انقلاب اسلامیِ برخاسته از جریان بعثت را گرامی‌داشتند و گفتند: بعثت یکی از بزرگ‌ترین و برترین رخدادهای تاریخ بشریت است چرا که با ایجاد تحول عظیم فکری و ادراکی، تحولی عظیم و بی‌نظیر در مردم آن دوره و ادوار پس از آن ایجاد کرد.

ایشان ابزار پیامبران برای ایجاد تحول در جوامع بشری را دو عنصر عقل و ایمان خواندند و افزودند: پیامبران با بیدار کردن عقل و ایمان موجود در درون انسان‌ها، به بشر برای یافتن راه رشد و صراط مستقیم کمک می‌کنند و علت تأکید مکرر قرآن بر تفکر، تعقل و تدبر همین مسئله است.

رهبر انقلاب، ایمان و رکن اصلی آن یعنی توحید را شاکله جهان‌بینی اسلامی‌و پایه تشکیل جامعه اسلامی‌خواندند و خاطر نشان کردند: بعثت حادثه‌ای دفعی و مخصوص یک روز نیست بلکه جریانی مستمر و همیشگی است که به شرط بکارگیری عقل و ایمان، می‌توان از برکات و درس‌های آن در همه دوره‌ها برای ایجاد تحول فکری و عملی و اصلاح مشکلات استفاده کرد.

ایشان یکی از پیام‌های مهم بعثت برای همه دولتها و ملتهای مسلمان را باور به حقیقتِ «از آنِ خدا دانستن عزت» خواندند و گفتند: با برخورداری از عزت الهی، هیچ دشمن و عامل بیگانه‌ای قادر به اثرگذاری منفی در هیچ از یک ساحت‌های روحی و جسمی‌نخواهد بود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نگاه عقلانی به حوادث امروز دنیا را برای همه بخصوص مسئولان ایران بزرگ و اسلامی‌ضروری برشمردند و در تبیین رویکرد استعمار برای غارت جوامع بشری گفتند: تاریخ استعمار نشان‌دهنده سه مرحله‌ی «غارت منابع طبیعی»، «غارت فرهنگی و تخریب فرهنگ‌های اصیل» و «غارت و تصرف هویت ملی و دینیِ» ملت‌ها است و امروز نیز دستگاههای قدرتمند و شیطانی عالم در حال تحمیل هر سه مرحله استعمار علیه ملت‌ها هستند.

ایشان دولت آمریکا را در رأس قدرتهای استکباری و استعمارگر و دولتی تحت نفوذ قدرتمندان مالی جهان خواندند و افزودند: کارتل‌های بزرگ مالی هر روز به شیوه‌ای برای تغییر هویت و مصالح ملت‌ها و گسترش نفوذ استعماری خود در حال نقشه کشیدن هستند و به تعبیر قرآن، هر چه شما را دچار مشکل کند آنها می‌پسندند.

رهبر انقلاب با اشاره به آیاتی از قرآن کریم که بغض و کینه دشمنان اسلام را بزرگ‌تر از آنچه بر زبان و رفتار آنها جاری است می‌داند، گفتند: اینکه نمایندگان کنگره آمریکا برای قاتل و عامل تکه تکه کردن هزاران کودک کف می‌زنند و او را تشویق می‌کنند و یا به کاپیتان ناو آمریکایی که هواپیمای مسافربری ایران با ۳۰۰ سرنشین را سرنگون کرد مدال تشویقی می‌دهند، نمونه‌هایی از باطن خبیث و دشمنی‌ها و کینه‌های آنها است که پشت لبخندهای دیپلماسی پنهان است و باید در مقابل این حقایق، چشمان خود را باز کنیم و به تعبیر قرآن، به دنبال دوستی پنهانی با آنها نباشیم.

ایشان با تأکید بر ضرورت هوشیاری در مواجهات جهانی، تأکید کردند: باید مراقب باشیم که با چه کسی مواجهیم و با چه کسی معامله می‌کنیم و حرف می‌زنیم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، جریان مقاومت در دوره کنونی را رشحه‌ای از بعثت نبوی و برخاسته از انقلاب اسلامی‌ایران خواندند و با اشاره به پیروزی شگفت‌انگیز غزه گفتند: این منطقه کوچک و محدود توانست رژیم تا دندان مسلح صهیونیستی و متکی به پشتیبانی کامل آمریکا را به زانو درآورد و این پیروزی ناشی از بکار بستن عقل و ایمان و دل بستن به خدا و اعتقاد به عزت الهی است.

ایشان ایستادگی حزب‌الله سرافراز با وجود خسارت از دست دادن شهید نصرالله را نمونه‌ای دیگر از جلوه‌های درخشان مقاومت در عصر حاضر برشمردند و افزودند: مگر چند انسان بزرگ در دنیا در حد و اندازه سیدحسن نصرالله وجود دارد؟ با از دست رفتن چنین شخصیتی و در حالی که دوست و دشمن خیال کردند کار حزب‌الله تمام شد، حزب‌الله نشان داد نه تنها پایان نیافته است بلکه در مواردی با انگیزه بیشتر در مقابل رژیم صهیونیستی ایستادگی کرد.

در ابتدای این دیدار آقای پزشکیان رئیس جمهور، هدف بعثت انبیاء را اقامه حق و عدالت برای از بین بردن اختلافات و درگیری‌ها برشمرد و با اشاره به نخستین اقدام پیامبر اکرم پس از هجرت به مدینه برای ایجاد پیمان برادری میان قبائلِ دارای اختلاف دیرینه گفت: امروز بیش از همیشه ایران، جوامع اسلامی‌و همه ملل به پایبندی به این نگاه احتیاج دارند.

آقای پزشکیان در پایان با اشاره به جنایات قدرتها و ریختن خون مسلمانان و کودکان به بهانه‌های مختلف، خاطرنشان کرد: با وحدت و انسجام مسلمانان، زمینه تحقق عدالت فراهم و خواب ستمکاران برای تداوم جنگ و خونریزی آشفته خواهد شد.

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بسته‌های خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی‌در رسانه KHAMENEI.IR و حساب‌های رسمی‌آن در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gifبخش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:


* تبریک عرض می‌کنم عید سعید مبعث را به شما حضار محترم، به همه ملت ایران، به همه امت بزرگ اسلامی‌و به همه آزادی‌خواهان و آزادگان عالم. مبعث پیغمبر اکرم برای آزادگان عالم هم حقیقتاً عید است.

امسال عید مبعث با بهمنِ پیروز همزمان شده امیدواریم که جریان بهمن، جریان انقلاب اسلامی، حرکتی که ما داریم می‌کنیم و نیت بنیانگذار این حرکت تبعیت از پیغمبر و بعثت بوده است، ان‌شاءالله در همین طریق ادامه پیدا کند و راه خودش را پیش ببرد.

* این جریان -جریان دین، جریان بعثت- یک جریان مستمر و همیشگی است. همیشگی‌ست یعنی چه؟ یعنی در همه دوره‌ها می‌شود از برکات بعثت استفاده کرد.

یعنی همان تحولی که در اول بعثت به وجود آمد و خود نبی مکرم اسلام سینه سپر کرد و آمد وسط میدان و کارها را با آن تلاش غیرقابل توصیف، خودش انجام داد، این در همه زمان‌ها به تناسب- تناسب انسان‌ها، با تفاوت ما با آن قله عظیم- ممکن است منتها شرطش چیست؟ شرطش این است که آن دو عاملی را که آن بزرگوار در اختیار گرفت و به کار برد، به کار ببریم: یعنی عقل و ایمان.

اگر عقل و ایمان را ما به کار بیندازیم بعثت به وجود می‌آید، تحرک به وجود می‌اید، تحول به وجود می‌آید. تحول در ذهن، تحول در واقعیتِ زندگی را به وجود می‌آورد، مشکلات برطرف می‌شود، اصلاح می‌شود. درسی که باید از بعثت بگیریم این است.

بازدید : 5
چهارشنبه 9 بهمن 1403 زمان : 18:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

بسم الله
نمایی ازبنای خیری که مرحوم حاج حیدرعلی دهقانی وحاجیه خانم اللهیاری به توفیق الهی وباکمک عاشقان قرآن وعترت علیهم السلام از خود بجای گذاشتند.روحشان شادورحمت الهی قرینشان
(وفات1391و1392) .(مسجد حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف ـ پوده)

بازدید : 9
چهارشنبه 9 بهمن 1403 زمان : 18:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

بسم الله

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

اشاره

آن گاه که در خلوتگاه غار حرا، فرشته وحی بر محمد مصطفی(صلی الله علیه وآله) ندا داد که «بخوان»، نور رسالت در آسمان انسانیت نقطه عطفی در تاریخ بشری و سرآغاز نهضتی معنوی گردید برای خروج آدمیان از ظلمات شرک، ظلم، جهل و فساد و نیل آنان به سوی روشنایی توحید، عدالت، معرفت و کرامت.
مبعث رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) در 27 ماه رجب و در مکه مکرمه تداوم بخش بعثت و رسالت سلسله نورانی انبیای الهی(علیهم السلام) است که در راستای تأمین هدف خلقت، ره آورد مقدسی را به همراه آورد تا آدمی‌را بر فراز قله عبودیت، مسند نشین کمال انسانی نماید. آنچه در این نوشتار مورد بحث قرار می‌گیرد، بررسی اهداف رسول خاتم(صلی الله علیه وآله) از دیدگاه قرآن کریم می‌باشد.

اهداف بعثت
1. رفع اختلاف

بشر در آغاز دارای زندگی ساده و جامعه‌ای ابتدایی بود و چون به تدریج بر تعداد افراد افزوده شد، بین آنان بر اثر تضاد منافع، اختلافات رخ داد و بدین روی، نیازمند به راهنما و قانون شدند. بنابراین، یکی از اهداف بعثت انبیا(علیه السلام) به بیان قرآن کریم بر طرف کردن تنازع و کشمکش بین مردم می‌باشد؛ آنجا که می‌فرماید:
«مردم ‌‍[در ابتدا] یک دسته بیشتر نبودند [و تضادی در میان آنها وجود نداشت. تدریجاً جوامع و طبقات پدید آمدند و سپس در میان آنها اختلافات به وجود آمد]. پس خداوند، پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت دهند و انذار کنند و کتاب آسمانی که به سوی حق دعوت می‌کرد، بر آنها نازل نمود تا در
میان مردم در آنچه اختلاف داشتند، حکومت کند.»1
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نیز پس از بعثت و به محض فراهم شدن زمینه تشکیل حکومت اسلامی‌با هجرت از مکه به مدینه، نخستین اقدامی‌که نمود، ایجاد الفت و برادری در بین مسلمانان و رفع اختلاف و پراکندگی و خشکاندن ریشه دشمنی دیرینه بین دو قبیله بزرگ مدینه، یعنی «اوس» و «خزرج» بود.2 قرآن کریم به این جریان چنین اشاره دارد:
«واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا و اذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم اعداءً فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا؛3 و همگی به ریسمان خدا (قرآن و اسلام و هرگونه وسیله ایجاد وحدت) چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت [بزرگ] خدا را بر خود به یاد آورید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او در میان دل‌های شما الفت ایجاد کرد و به برکت نعمت او برادر شدید.»
وجود مقدس آن حضرت پیوسته عامل وحدت و همبستگی بوده و بارها در موقعیت‌های گوناگون موجب برطرف شدن اختلافات میان فبایل مختلف و یا صفوف مسلمانان شده است. اکنون نیز که با درایت و حسن تدبیر رهبر عزیز انقلاب، سال جاری به عنوان سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی‌نامیده شده، شایسته است که در پرتو نور قرآن در راستای این هدف متعالی بعثت (وحدت و انسجام و رفع اختلاف بین مسلمانان) با جان و دل حرکت نماییم.

2. برقراری قسط و عدل

از دیگر اهداف بعثت رسولان الهی به ویژه رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)، فراهم نمودن شرایط برای قیام مردم به عدل و داد است. بدین منظور پیامبران(علیهم السلام) با تجهیز به وسیله دلایل روشن، کتاب‌های آسمانی و میزان سنجش حق از باطل، مأموریت یافته‌اند تا در راستای برقراری قسط و عدل در جامعه تلاش نمایند. قرآن در این‌باره می‌فرماید:
«لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط؛4 ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب [آسمانی] و میزان [شناسایی حق و قوانین عادلانه] نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.»
مراد از بینات، معجزات و دلایل عقلی است که پیامبران(علیه السلام) از آنها بهره‌مند بوده‌اند و منظور از میزان _ که به معنی وسیله وزن کردن و سنجش است _ مصداق معنوی آن، یعنی قوانین و مقررات الهی و یا دین و آیین به طور کلّی است که معیار سنجش خوبی‌ها و بدی‌ها، و ارزش از ضد ارزش‌ها است.5
در خصوص، پیامبر خاتم(صلی الله علیه وآله) نیز قرآن کریم پس از بیان مأموریت آن حضرت برای ایجاد وحدت در بین انسان‌ها و استقامت و پایداری در این راه، مسئولیت برقراری عدالت در جامعه را به ایشان نسبت می‌دهد و می‌فرماید: «قل آمنت بما انزل الله من کتاب و امرت لاعدل بینکم؛6 بگو [ای پیامبر!] به هر کتابی که خداوند نازل کرده، ایمان آورده‌ام و مأمورم در میان شما به عدالت رفتار کنم.»
عدالت آرزوی دیرینه بشر است که همواره در طول تاریخ در جستجوی آن بوده و اگر هرچه تلاش نموده، کمتر به آن رسیده، علتش جز این نیست که از اهداف بعثت انبیای الهی (علیه السلام) فاصله گرفته است و براستی که امروزه تنها در سایه سار بعثت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) و عمل به دستورات هدایت بخش قرآن و عترت - این یادگاران جاوید پیامبر (صلی الله علیه وآله) – است که می‌توان به قسط و عدل واقعی نایل گردید.

3. پیراستن جان‌ها از پلیدی‌ها

به حق، بر انگیخته شدن پیامبری درس نخوانده و از میان توده مردم برخاسته (رسول امّی) نعمت بسیار بزرگی از سوی پروردگار است که سزاوار منت‌گذاری خداست؛ پیامبری که موظف به تلاوت آیات روح‌فزای الهی به منظور تطهیر نفوس مردم از پلیدی‌های شرک و عقاید باطل و خوهای پست حیوانی و رشد و نمو آنان به اخلاق فاضله و تربیت در فضای ملکات انسانی می‌باشد؛ جنان که آن حضرت خود فرموده است: «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛7 من مبعوث شدم تا اخلاق کریمانه را به اتمام و اکمال برسانم.»
قرآن کریم در یک آیه می‌فرماید: «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم...؛8 او (خدا) کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از [جنس] خودشان بر انگیخت تا آیاتش را بر آنها بخواند و آنان را پاکیزه کند... .»
و در آیه‌‌‌ای دیگر از آن جهت که تنها مؤمنان تحت تأثیر آیات وحی به پیروی از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) راه طهارت و تزکیه نفس را می‌پیمایند به فضایل اخلاقی زینت می‌یابند، منت‌گذاری خدا را متوجه مؤمنان می‌داند و می‌فرماید: «لقد من الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم...؛ 9 خداوند بر مؤمنان منت نهاد هنگامی‌که در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنها بخواند و آنها را پاک کند.»
بنابراین از اهداف مهم دیگری که قرآن کریم برای مبعث رسول خاتم (صلی الله علیه وآله) برشمرده، تزکیه و تربیت مردم برای به فعلیت رساندن و شکوفا نمودن استعداد‌های متعالی انسانی و در نتیجه تنظیم روابط نیک با خالق و مخلوق در جامعه اسلامی‌است.

4. آموزش قرآن و حکمت

قرآن مجید در ادامه دو آیه فوق، هدف دیگر از بعثت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) را پس از تلاوت آیات الهی و تزکیه و تربیت نفوس، تعلیم کتاب و حکمت به مردم معرفی می‌کند: «هو الذی بعث فی الامیین رسولا... و یعلمهم الکتاب و الحکمة»؛ «لقد من الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم... و یعلمهم الکتاب و الحکمة».
چنان که گفته‌اند، «کتاب» اشاره به قرآن و تعلیمات آسمان آن دارد و «حکمت» اشاره به فلسفه و اسرار معارف قرآن. و به فرموده علامه طباطبایی: «تعلیم کتاب و حکمت شامل تمامی‌معارف اصولی و فروعی دین می‌گردد.»10
اما اینکه در راستای تبیین اهداف بعثت، در سه آیه از قرآن (همچون دو آیه مذکور) تزکیه قبل از تعلیم کتاب و حکمت ذکر شده11 و در یک آیه، بعد از آنها بیان گردیده،12 نشان دهنده این حقیقت است که این دو امر تأثیر متقابل در یکدیگر دارند و همان طور که تربیت صحیح اخلاقی زاییده علم حقیقی است، علم حقیقی هم نتیجه تربیت صحیح اخلاقی می‌باشد.
بدین ترتیب، پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) از بین توده مردم به امر مقدس رسالت برانگیخته شد تا با تلاوت آیات الهی، مردمی‌را که به صراحت «و‌‌ان‌کانوا من قبل لفی ضلال مبین»13 در ضلالت و گمراهی آشکار به سر می‌بردند و گرفتار سیه روزی و بدبختی، جهل و نادانی و آلودگی‌های گوناگون معنوی بودند، به برکت تعلیم کتاب و حکمت، تربیت نماید و به سوی کمال انسانی سوق دهد؛ چنان که در مدت کوتاه رسالت خویش، انسان‌های بزرگی همچون علی(علیه دالسلام)، فاطمه(سلام الله علیها)، سلمان، مقداد، ابوذر و مانند آنان را تربیت کرد و تحول عظیمی‌در جامعه آن روز حجاز ایجاد نمود و زمینه گسترش تعالیم حیات بخش و معارف هدایتگر دین خود را برای همیشه توسط اهل بیت(علیهم السلام) خویش به سراسر دنیا فراهم ساخت.

5. عبادت و بندگی

اگر مقصود از آفرینش جن و انس به بیان آیه شریفه «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»14، عبادت پروردگار عالمیان است، هدف نهایی از بعثت پیامبران الهی، به ویژه خاتم رسولان(صلی الله علیه وآله) نیز جز رساندن بشر به جایگاه والای عبودیت موحدانه و نجات او از پرستش طاغوت نخواهد بود:
«ولقد بعثنا فی کل امة رسولا‌‌ان‌اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت؛15 ما در هر امتی رسولی فرستادیم که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید.»
امیر مؤمنان علی(علیه السلام) می‌فرماید: «همانا خداوند، محمد(صلی الله علیه وآله) را به حق مبعوث کرد تا مردم را از پرستش بندگان خدا [نجات بخشد و با خود] به سوی پرستش خدا ببرد.»16
چه اینکه پرستش خدا متوقف بر پذیرش توحید و یکتایی پروردگار و ولایت او بر همه موجودات هستی است که موجب خروج انسان از ظلمت شرک و کفر و نادانی و رذایل اخلاقی، و عروج به نور کمال انسانی می‌باشد؛ در حالی که عبادت طاغوت (شیطان و هر چه در مقابل حق است) باعث سقوط آدمی‌به قعر ظلمات گمراهی و مایه گرفتاری در عذاب الهی است:
«خداوند ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده‌اند، آنها را از ظلمت‌ها به سوی نور بیرون می‌برد؛ [اما] کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوت است که آنها را از نور به سوی ظلمت‌ها بیرون می‌برد. آنها اهل آتش‌اند و همیشه در آن خواهند بود.»17
آری، به فرموده رهبر معظم انقلاب:"پیام مبعث را می‌شود در قرآن در بخش‌های بر جسته‌‌‌ای جستجو کرد... یکی پیام خروج از ظلمت و ورود به نور] است[... انسان‌ها را از ظلمات جهل، ظلمات عادات زشت، خلقیات بد، فتنه‌های میان افراد بشر، خرافاتی که بر ذهن‌های انسان‌ها حاکم می‌شود، پنجه می‌اندازد و آنها را از راه مستقیم منحرف می‌کند، ظلمات ظلم و طغیان خارج می‌کند و به نوری که مقابل آن است، هدایت و دلالت می‌کند."18
نوری که در واقع همان حقیقت توحید و عبودیت موحدانه است و همه ارزش‌ها و فضیلت‌ها در پرتو آن قرار می‌گیرد و به عنوان ثمره والای بعثت پیامبر (صلی الله علیه وآله) یگانه راه رهایی انسان از اسارت شیطان و هوای نفس می‌باشد.

6. اتمام حجت

رحمت واسعه خداوند اقتضا می‌کند که حکم عقل را به سبب بعثت رسولان خود به حکم نقل تأیید و تقویت کند و حجت و راهنمای باطنی(عقل) را با حجت و راهنمای ظاهری(رسالت) همراه سازد و بدین ترتیب، راه سعادت و خوشبختی را فراروی بندگانش بگستراند که: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا؛19 ما راه را به انسان نشان دادیم که یا شکرگذار است و یا ناسپاس.»
و این گونه است که با برخورداری بشر از نعمت رسالت و هدایت، حجت الهی بر او تمام می‌شود و جای هیچ گونه عذر و بهانه‌ای برای مجرمان و گنهکاران باقی نمی‌ماند؛ چنان که قرآن کریم می‌فرماید: «و ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا؛20 و ما هرگز [شخص یا قومی‌را] مجازات نخواهیم کرد، مگر آنکه پیامبری را مبعوث کرده باشیم.»
و حضرت علی(علیه السلام) در باره رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می‌فرماید: «گواهی می‌دهم که محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده خداست. او را فرستاد تا فرمان‌های خدا را اجرا کند و بر مردم حجت را تمام نماید و آنها را در برابر اعمال ناروا بترساند.»21
و این چنین است که بشر امروزی نیز در برابر مظاهر فریبنده و جاذبه‌های دروغین دنیایی، به واسطه گرفتاری در غل و زنجیر هوا و هوس معذور نخواهد بود و نسبت به قهر و انتقام الهی هیچ گونه حجت و دلیلی نخواهد داشت.

سخن آخر

بنابراین بعثت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به عنوان سر سلسله قافله انبیا(علیهم السلام)، عالی‌ترین موهبتی است که پروردگار عالمیان به بشر ارزانی داشته تا از رهاورد آن، جان‌ها از پلیدی‌های شرک و گناه زدوده شود و با تربیت نفوس در پرتو تعلیم کتاب آسمانی و اسرار و معارف دینی، قسط و عدل در جامعه انسانی حکمفرما گردد و اختلافات که سرمنشأی جز جهل و نادانی و دنیا دوستی و خودخواهی ندارد، برطرف شود و آدمی‌به عروج بر فراز آسمان عبودیت و کمال نایل گردد و بدین ترتیب حجت بر همه افراد بشر از مؤمن و کافر تمام شود.

پی نوشت‌ها:

1. بقره / 213.
2. ر. ک: تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، اول، 1354 ش، ج 3، ص 25.
3. آل عمران / 103.
4. حدید / 25.
5. ر. ک: تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، قم، موسسه النشر الاسلامی‌، پنجم، 1417 ق.، ج 19، ص 171؛ تفسیر نمونه، ج 23، ص 370.
6. شوری / 15.
7. بحار الانوار، علامه مجلسی، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404 ق، ج 67، ص 372.
8. جمعه / 2.
9. آل عمران / 164.
10. تفسیر المیزان، ج 1، ص 330.
11. جمعه / 2؛ آل عمران/ 164؛ بقره / 151.
12. بقره / 129.
13. آل عمران / 164؛ جمعه / 2.
14. ذاریات / 56.
15. نحل / 36.
16. الکافی، شیخ کلینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش.، ج 8، ص 386، ح 586.
17. بقره / 257.
18. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولین نظام به مناسبت مبعث پیامبر اکرم(ص)،7/9/1376.
19. انسان / 3.
20. اسراء / 15.
21. نهج البلاغة، ترجمه محمد دشتی، قم، انتشارات تهذیب، دوم، 1380ش.، ص 131، خطبه 83.

نورپرتال

بازدید : 1315
سه شنبه 5 خرداد 1399 زمان : 9:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده
مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده
حوزه /روز اوّل این ماه، روز عید فطر است که از اعیاد بزرگ اسلامی‌وعید روزه داران واقعى است همانها که اعمال آنان پذیرفته شده و گناهانشان بخشوده گردیده; لذا باید این روز را عید بگیرند.

سرویس علمی‌فرهنگی خبرگزاری « حوزه »،به مناسبت فرا رسیدن ماه شوالالمکرم پس از یک ماه بندگی خالصانه خدا در ماه مبارک رمضان تقویم این ماه وبرخی اعمال آن را منتشر می‌کند .

روز اوّل این ماه،

روز عید فطر است که از اعیاد بزرگ اسلامى است.

هشتم شوّال:

روز ویران کردن قبور ائمّه بقیع توسّط گروه متعصّب و گمراه وهّابى در سال 1344 هجرى قمرى است.

وهّابیّون که گروهى اندک، متعصّب و نادان در میان مسلمانان به شمار مى روند داراى عقاید افراطى عجیبى هستند و با همه مذاهب اسلامى در امورى به مخالفت برخاسته اند که از جمله آنها، توسّل به اولیاءاللّه، ساختن ضریح و گنبد براى آنان و مسأله شفاعت است. از همین رو، بناى قبور امامان بقیع و حمزه سیّدالشّهدا و دیگر بزرگان اسلام و قبور صحابه و حتّى قبر پدر بزرگوار پیامبر(صلى الله علیه وآله) را در مدینه و دیگر شهرها تخریب نمودند، و در پى تخریب ضریح و گنبد رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نیز بودند که بر اثر واکنش‌هاى شدید جهان اسلام، از آن دست کشیدند.

آنان به سبب همین عقاید جاهلانه و خشک، با تأسّف بسیار آثار تاریخى اسلامى فراوانى را در حرمین شریفین تخریب کردند; آثار ارزشمندى که مى توانست سبب پیوند نسل حاضر با تاریخ گذشته اسلام باشد. متأسّفانه همه آنها از دست رفت.

بیست و پنجم شوّال:

روز رحلت امام صادق(علیه السلام) پیشواى بزرگ مذهب ما (در سال 148 هجرى) است.(1)

فضیلت ماه شوّال

این ماه نخستین ماه از ماههاى حج است; زیرا «عمره حجّ تمتّع» را مى توان در سه ماه، شوّال، ذى القعده و ذى الحجّه انجام داد و قبل از آن جایز نیست (هرچند عمره مفرده را مى توان در تمام سال انجام داد) و این خود دلیل بر اهمّیّت و فضیلت این ماه است.

ماهى است که خداوند بندگان خویش را به سوى خانه خود دعوت کرده است و آنان نیز با گوش جان نداى او را شنیده و به سوى او از نقاط دور و نزدیک به حرکت در مى آیند (این سه ماه را «اشهر الحج» مى نامند، ولى ماه شوّال جزء ماههاى حرام نیست).

وجود عید بزرگ اسلامى فطر در ابتداى این ماه نیز، فضیلت مهمّ دیگرى براى این ماه به شمار مى آید.

شب اوّل ماه (شب عید فطر)

از شب‌هاى بسیار مبارک است و در فضیلت و اهمّیّت آن، همین بس که در بعضى از روایات آمده است، اهمّیّت آن کمتر از شب قدر نیست، و در روایات توصیه به عبادت و احیاى این شب شده است.

براى این شب چند عمل ذکر شده است:

اوّل: غسل است به هنگامى که آفتاب غروب کند.

دوم: این شب را به نماز و دعا و استغفار زنده نگه دارد و در مسجد بیتوته کند، یعنى شب را در آن جا سپرى نماید و به عبادت مشغول باشد، همانگونه که امام على بن الحسین(علیهما السلام) چنین مى کرد.

سوم: امام صادق(علیه السلام) فرمود: پس از نماز مغرب و نماز عشا و نماز صبح و نماز عید، این ذکرها را بگوید:

اَللهُ اَکْبَرُ، اَللهُ اَکْبَرُ، لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، وَاللهُ اَکْبَرُ، اَللهُ اَکْبَرُ، و للهِِ الْحَمْدُ،

اَللهُ اَکْبَـرُ عَلى ما هَـدانـا، وَلَهُ الشُّکْرُ عَلى ما أَوْلانا.

چهارم: طبق روایتى از امام صادق(علیه السلام) پس از خواندن نماز مغرب و نافله آن، دست‌ها را به سوى آسمان بلند کند و بگوید:

یا ذَا الْمَنِّ وَالطَّوْلِ، یا ذَا الْجُودِ، یا مُصْطَفِىَ مُحَمَّد وَناصِرَهُ،

صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاغْفِرْ لى کُلَّ ذَنْب اَحْصَیْتَهُ، وَهُوَ عِنْدَکَ فى کِتاب مُبین.

آنگاه به سجده برود و صد مرتبه بگوید: أتُوبُ إلَى اللّهِ. سپس هر حاجتى که دارد از خداوند طلب کند که‌‌ان‌شاء اللّه برآورده خواهد شد.

پنجم: زیارت امام حسین(علیه السلام) در این شب فضیلت بسیار دارد (زیارت مخصوصه آن حضرت در شب عید فطر، در بخش زیارات ـ صفحه 416 ـ ).

ششم: ده رکعت نماز بخواند (که چگونگى آن در اعمال شب آخر ماه رمضان ذکر شده است).

هفتم: این ذکر را که در شب جمعه نیز گفتنش مستحب است، ده بار بگوید:

یا دائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِیَّةِ، یا باسِطَ الْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّةِ، یا صاحِبَ الْمَواهِبِ السَّنیَّةِ،

اى کسى که فضل و بخشش بر خلق دائمى است و اى آن که دو دست احسانت به عطابخشى باز است اى دارنده بخششهاى ارجمند

صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ خَیْرِ الْوَرى سَجِیَّةً، وَاغْفِرْ لَنا یا ذَالْعُلى فی هذِهِ الْعَشِیَّةِ.

درود فرست بر محمّد و آلش که بهترین مردمند در سرشت و نهاد، و بیامرز ما را اى خداى بلندمرتبه در این شب.

نهم: چهارده رکعت نماز بخواند (هر دو رکعت به یک سلام) و در هر رکعتى، سوره حمد و آیة الکرسى و سه مرتبه سوره قل هو الله را بخواند. در روایت است هر کس چنین کند، خداوند در برابر هر رکعتى ثوابهاى بسیار زیادى به او مى دهد.

دهم: مرحوم «شیخ طوسى» در «مصباح المتهجّد» فرموده است: در پایان شب نیز غسل کن و تا طلوع صبح در مصلاّیت (محل خواندن نماز) بنشین (و ذکر خدا بگو).

فضیلت و اعمال روز عید فطر

روز عید فطر روز بسیار مهمّى براى مسلمانان است; زیرا پس از یک ماه روزه و تهجّد و عبادت، براى گرفتن پاداش الهى آماده مى شوند; لذا این روز، از سویى سبب شادى و سرور است، چراکه هر مسلمانى از انجام وظیفه الهى خوشحال و مسرور است; ولى از سویى چون روز دریافت جوائز الهى است، انسان در حالت خوف و دلهره به سر مى برد از این که نمى داند اعمال یک ماهه او تا چه اندازه مورد قبول قرار گرفته است؟

امام باقر(علیه السلام) از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: هنگامى که روز اوّل شوّال فرا مى رسد، منادى ندا مى دهد: اى مؤمنان براى دریافت جوائز و پاداش‌هاى خود بشتابید! آنگاه امام(علیه السلام) فرمود: جایزه‌هاى خداوند مانند جایزه‌هاى پادشاهان نیست (یعنى جایزه او بسیار بزرگ و معنوى و قبولى طاعات و رضوان الهى است).

در پایان نیز تأکید فرمود: «روز اوّل شوال روز دریافت جایزه‌هاست!».

اعمال روز اوّل شوّال

اوّل: تکبیراتى است که در اعمال شب عید فطر ذکر شد، و بعد از نماز صبح و نماز عید فطر آن را بخواند.

دوم: پیش از نماز عید، زکات فطره را جدا سازد; اگر دسترسى به مستحق دارد بپردازد و الاّ کنار بگذارد، براى هر نفر یک صاع (حدود سه کیلو) از گندم یا موادّ غذایى دیگر که در آن شهر غذاى غالب مردم محسوب مى شود.

زکات فطره واجب مؤکّد است و شرط قبولى روزه ماه رمضان است، و خداوند نیز در قرآن آن را مقدّم بر نماز (عید) شمرده است و مى فرماید: «(قَدْ اَفْلَحَ مَنْ تَزَکّى وَذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلّى); به یقین آن کس که زکات دهد و یاد پروردگارش را کند سپس نماز بخواند، رستگار است!».

سوم: غسل کردن است و وقت آن به فرموده «شیخ طوسى» بعد از طلوع فجر است تا زمان بجا آوردن نماز عید.

قبل از غسل این دعا را بخواند:

اَللّهُمَّ اِیماناً بِـکَ، وَتَصْدیـقاً بِکِتابِکَ، وَاتِّباعَ سُنَّةِ نَبیِّکَ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ.

آنگاه بسم اللّه بگوید و غسل کند. پس از پایان غسل بگوید:

اَللّـهُمَّ اجْعَلْهُ کَفّارَةً لِذُنُوبى، وَطَهِّرْ دینى، اَللّـهُمَّ اَذْهِبْ عَنِّى الدَّنَسَ.

چهارم: به فرموده «شیخ طوسى» در این روز نیکوترین لباسش را بپوشد و خود را معطّر سازد و با وقار و سکینه به سمت مصلاّى عید حرکت کند.

پنجم: پیش از نماز عید، در ابتداى روز افطار کند و بهتر آن است که افطارش با خرما باشد. «شیخ مفید»(رحمه الله) فرموده است: مستحبّ است مقدار کمى از تربت سیّد الشّهدا، امام حسین(علیه السلام) را تناول نماید که شفاى هر دردى است.

ششم: پس از طلوع آفتاب براى نماز عید حرکت کند (همان گونه که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است) و دعاهایى را که از طریق معصومین(علیهم السلام) وارد شده است، بخواند; از جمله آن که امام باقر(علیه السلام) فرمود: در عید فطر و عید قربان و جمعه وقتى که براى رفتن به نماز مهیّا شدى، این دعا را بخوان:

اَللّـهُمَّ مَنْ تَهَیَّأَ فى هذَا الْیَوْمِ اَوْ تَعَبَّأَ، اَوْ اَعَدَّ وَاسْتَعَدَّ لِوِفادَة اِلى مَخْلُوق، رَجآءَ رِفْدِهِ وَنَوافِلِهِ، وَفَواضِلِهِ وَعَـطـایـاهُ،

فَـاِنَّ اِلَـیْـکَ یـا سَیِّدى تَهْیِئَتى وَتَعْبِئَتى، وَاِعْدادى وَاسْتِعْدادى، رَجآءَ رِفْدِکَ وَجَوائِزِکَ، وَنَوافِلِکَ وَفَواضِلِکَ، وَفَضآئِلِکَ وَعَطایاکَ،

وَقَدْ غَدَوْتُ اِلى عید مِنْ اَعْیادِ اُمَّةِ نَبیِّکَ، مُحَمَّد صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِ وَعَلى آلِهِ،

وَ لَمْ اَفِدْ اِلَیْکَ الْیَوْمَ بِعَمَل صالِح اَثِقُ بِهِ قَدَّمْتُهُ، وَلا تَوَجَّهْتُ بِمَخْلُوق اَمَّلْتُهُ،

وَلکِنْ اَتَیْتُکَ خاضِعاً، مُقِرّاً بِذُنُوبى، وَاِسآئَتى اِلى نَفْسى،

فَیا عَظیمُ یا عَظیمُ یا عَظیمُ، اِغْفِرْ لِىَ الْعَظیمَ مِنْ ذُنُوبى، فَاِنَّهُ لایَغْفِرُ الذُّنُوبَ الْعِظامَ اِلاَّ اَنْتَ، یا لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.

هفتم: نماز عید. خواندن نماز عید در زمان ما مستحب است و آن دو رکعت است; در رکعت اوّل سوره حمد و سوره اعلى (یا هر سوره دیگرى که مایل باشد) بخواند و بعد از آن پنج تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر این قنوت را بخواند:

اَللّـهُمَّ اَهْلَ الْکِبْرِیآءِ وَالْعَظَمَةِ، وَاَهْلَ الْجُودِ وَالْجَبَرُوتِ، وَاَهْلَ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ، وَاَهْلَ التَّقْوى وَالْمَغْفِرَةِ،

اَسْئَلُکَ بِحَقِّ هذَا الْیَومِ، اَلَّذى جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیداً، وَلِمُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ ذُخْراً [وَشَرَفا] وَمَزِیداً،

اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تُدْخِلَنى فى کُلِّ خَیْر اَدْخَلْتَ فیهِ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد،

وَاَنْ تُخْرِجَنى مِنْ کُلِّ سُوء اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ،

اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ خَیْرَ ما سَئَلَکَ مِنْهُ عِبادُکَ الصّالِحُونَ، وَاَعُوذُ بِکَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُکَ الصّالِحُونَ.

(درصورت عدم توانایى براین قنوت، هرگونه قنوت دیگرى نیز مى تواند بخواند) سپس تکبیر ششم را بگوید و به رکوع برود و بعد از رکوع و سجده، برخیزد و رکعت دوم را شروع کند; در رکعت دوم، بعد از سوره حمد، سوره والشّمس یا سوره دیگرى را بخواند; آنگاه چهار تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر همان قنوت را بخواند، سپس تکبیر پنجم را بگوید و به رکوع و سجود برود و نماز را تمام کند. بعد از نماز، تسبیحات حضرت زهرا(علیها السلام) را بگوید و آنگاه دعاهایى که نقل شده است را بخواند که یکى از آنها دعاى چهل و ششم «صحیفه سجّادیه» است.

مستحب است نماز عید، زیر آسمان باشد و بعد از نماز براى برادران دینى جهت قبولى اعمال دعا کند.

هشتم: دعاى ندبه را بخواند، که در بخش دعاهاى معروف (صفحه 189) آمده است مرحوم محدّث قمى مى گوید: به فرموده «سیّد بن طاووس»، پس از دعا به سجده برود و بگوید:

اَعُوذُ بِکَ مِنْ نار حَرُّها لایُطْفى،وَجَدیدُها لایَبْلى،وَعَطْشانُها لایُرْوى

سپس گونه راست را بر محلّ سجده بگذارد و بگوید:

اِلهى لاتُقَلِّبْ وَجْهى فِى النّارِ بَعْدَ سُجُودى، وَتَعْفیرى لَکَ بِغَیْرِ مَنٍّ مِنّى عَلَیْکَ، بَلْ لَکَ الْمَنُّ عَلَىَّ

آنگاه گونه چپ را بگذارد و بگوید:

اِرْحَمْ مَنْ اَسآءَ وَاقْتَرَفَ وَاسْتَکانَ وَاعْتَرَفَ

سپس به حال سجده برگردد و بگوید:

اِنْ کُنْتُ بِئْسَ الْعَبْدُ، فَاَنْتَ نِعْمَ الرَّبُّ، عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ،فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ یا کَریمُ.

در پایان صد مرتبه بگوید:

اَلْعَفْوَ الْعَفْوَ.

منبع : مفاتیح نوین

بازدید : 1168
سه شنبه 5 خرداد 1399 زمان : 9:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

بسم الله

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

نماز عید در عصر غیبت
249. به نظر جناب‌عالى، نماز عید فطرو قربان و نماز جمعه، از کدام نوع از واجبات ‏است؟
ج) در عصر حاضر نماز عید فطرو قربان واجب نیست، بلکه مستحبّ است، ولى نماز جمعه واجب تخییرى است .

امامت نماز عید از طرف غیر منصوب
250. آیا در حال حاضر و بسط ید ولى فقیه، اقامه نماز عید فطرو قربان فقط توسط ولى فقیه و نمایندگان وى که مجاز به اقامه هستند باید انجام شود یا این‌ که ائمه جماعات هم در مساجد و جاهاى دیگر مى‌‌توانند اقامه نمایند؟
ج) اقامه نماز عید براى‌ غیر منصوبان از طرف ولى فقیه به قصد رجا، نه به قصد ورود، اشکال ندارد اگرچه بهتر است که غیر از منصوب از طرف ولى فقیه کسى متصدّى اقامه‌ى آن نشود .

اقامه نماز عید توسط ائمه جماعات مساجد
251. در گذشته معمول بودکه هر امام جماعتى نماز عید فطررا در مسجد خودش اقامه مى‌‏کرد، آیا در حال حاضر اقامه نماز عید فطر و قربان توسط ائمه جماعات جایز است؟
ج) جایز است نمایندگان ولى فقیه که از طرف وى مجاز در اقامه نماز عید هستند و همچنین ائمه جمعه منصوب از طرف او نماز عید را در عصر حاضر به‌صورت جماعت اقامه نمایند، ولى احوط این است که غیر آنان آن را فرادى بخوانند و به جماعت خواندن آن به قصد رجاء نه به قصد ورود، اشکال ندارد. بله، اگر مصلحت اقتضا کند که یک نماز عید در شهر برگزار شود، بهتر است که غیر از امام جمعه منصوب از طرف ولى فقیه، کسى متصدى اقامه آن نشود .

گفتنِ اقامه قبل از نماز عید فطر
252. آیا نماز عید فطراقامه دارد؟
ج) اقامه ندارد .

253. اگر امام جماعت براى نماز عید فطر، اقامه به‌جا آورد، نماز او و سایر نمازگزاران چه حکمى‌ دارد؟
ج) به صحّت‏ نماز عید امام جماعت و مأمومین ضررى نمى‌‏رساند .

رسیدن به رکعت دوم نماز جمعه یا عید
254. اگر کسى به رکعت دوم نماز عید فطریا قربان و رکعت دوم نماز جمعه برسد چه وظیفه‌اى دارد؟
ج) باقى نماز را خودش به‌جا آورد .

کم یا زیاد کردن قنوتهاى نماز عید
255. آیا کم و زیاد کردن قنوت‌‏هاى نماز عید باعث بطلان آن مى‌‏شود؟
ج) اگر مراد از کم و زیاد نمودن، کوتاه یا طولانى خواندن قنوت‌‏ها است این کار موجب بطلان نمى‌‏شود و اگر مراد کم یا زیاد نمودن تعداد آن‌ها است، باید نماز را همان‌طور که در کتب فقهى بیان شده، به‌جا آورد .

شک در قنوت نماز عید
256. اگر شخصى در تعداد قنوت‌هاى نمازهاى عید سعید فطر و قربان شک کند که آیا پنج قنوت خوانده یا چهار قنوت، نمازش چه حکمى‌ دارد؟
ج) اگر از محل آن تجاوز نکرده، بنا را بر اقلّ بگذارد .

تأخیر انداختن عید براى حفظ وحدت
257. آیا جایز است براى حفظ وحدت نماز عید را تا روز بعد تأخیر انداخت؟ مخصوصاً که برخى روایات دلالت بر جواز اقامه نماز عید در روز دوم و سوم دارند .
ج) به‌هرحال، انجام آن به قصد رجا در روز دوم مانعى ندارد .

قضاى نماز عید فطر
258. آیا نماز عید فطرقضا دارد؟
ج) قضا ندارد .


زمان کنار گذاشتن فطره
234. زمان کنار گذاشتن فطره و پرداخت آن چه موقع است؟
ج) بعد از اثبات حلول ماه شوال مى‌‌تواند آن را کنار بگذارد اگر نماز عید فطرمى‌‏خواند، بنابر احتیاط واجب باید پیش از نماز پرداخت کند یا کنار بگذارد و اگر نماز عید نمى‌‏خواند، تا ظهر روز عید فطر مهلت دارد .

کنار گذاشتن فطره و تصرف در آن
235. اگر شخص فطره را کنار بگذارد، مى‌‏تواند از آن استفاده کند و بعد به جاى آن مال دیگرى بگذارد؟
ج) خیر، باید همان را که کنار گذاشته، براى فطره بدهد

پرداخت زکات فطره پیش از ماه رمضان
236. آیا جایز است پیش از ماه رمضان، فطره را به فقیر داد؟
ج) خیر، کفایت نمى‌‏کند؛ ولى مى‌‏تواند آن را به عنوان قرض به او بدهد و در روز عید فطر، طلب خود را بابت فطره حساب کند .

انتقال زکات فطره‏
237. جایز است زکات فطره را در شهر دیگرى بدهیم؟
ج) اگر در محل و شهر خودش مستحق پیدا نشود، مى‌‏تواند آن را به شهر دیگرى ببرد .

پرداخت زکات فطره قبل از عید
238. اگر در کشور دیگرى افراد مستحق و نیازمندترى باشند، آیا پرداخت زکات فطره چند روز قبل از عید براى رساندن به این مستحقّین جایز است؟ اگر این کار به‌صورت تلفنى به شخصى باشد که وقتى به کشورم بازگشت معادل آن‌چه را به مستحقین داده به وى بدهم، چه‌طور؟
ج) وکیل کردن دیگرى جهت پرداخت فطریه از طرف شما مانعى ندارد، و در وکالت بین آن‌چه ذکر شد تفاوتى وجود ندارد؛ ولى واجب است زکات فطره در وقت خودش داده شود .

فراموشى در پرداخت زکات فطره
239. فراموش کرده‌ایم زکات فطره بپردازیم، حکم آن چیست؟
ج) اگر زکات فطره نپرداخته‌اید، از شما ساقط نمى‌‌شود و واجب است آن را ـ بدون نیّت ادا یا قضا ـ جدا کرده و بپردازید .

جنس زکات فطره
236 لازم نیست زکات فطره از قوت غالب داده شود بلکه اگر از گندم، جو، خرما، برنج و مانند اینها داده شود، کفایت مى‏‌کند .

فطره زن ناشزه
237 فطره زن ناشزه به عهده شوهر است مگر آنکه نان‌خور شخص دیگرى باشد .

فطره میهمان
238 میهمانى که فقط شب عید فطربه خانه کسى مى‌‌رود، فطره‌اش به عهده صاحب‌خانه نیست .

239 میهمانى که نان‌خور میزبان محسوب مى‌‌شود اگر زکات فطره خود را با اجازه میزبان و از طرف او بپردازد، از عهده میزبان ساقط مى‏‌شود .

دادن فطره به واجب‌النفقه
240 اگر فرزندان فقیر باشند، پدر و مادر باید مخارج واجب آنان را بپردازند و نمى‌توان چیزى از زکات فطره را بابت مخارج زندگى به آنها داد ولى براى اداى دین و یا مایحتاجى که تأمین آن بر پدر واجب نیست اشکال ندارد .

مصرف زکات فطره
241 مصرف زکات فطره، همان مصرف زکات مال است ولى احتیاط آن است که با وجود فقیر در محل، به مصارف دیگر نرسد .

بازدید : 712
سه شنبه 5 خرداد 1399 زمان : 9:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

دعای روز بیست و نهم

اَللّهُمَّ غَشِّنى فیهِ بِالرَّحْمَةِ وَارْزُقْنى فیهِ التَّوْفیقَ وَالْعِصْمَةَ وَطَهِّرْ قَلْبى مِنْ غَیاهِبِ التُّهَمَةِ یا رَحیماً بِعِبادِهِ الْمُؤْمِنینَ
خدایا فراگیر مرا در این ماه به مهر خود و روزیم کن در آن به توفیق و خودنگهدارى و پاک کن دلم را از تیرگیهاى تهمت اى مهربان نسبت به بندگان مؤ من خود

منبع: مفاتیح الجنان

زلال وحی

کتاب کامل

قرآن مجید مشتمل است‏بر هدف کامل انسانیت و آنرا بکامل‏ترین وجهی بیان میکند زیرا هدف انسانیت که با واقع بینی سرشته شده جهان بینی کامل و بکار بستن اصول اخلاقی و قوانین عملی است که مناسب و لازمه همان جهان بینی باشد و قرآن مجید تشریح کامل این مقصد را بعهده دارد.
خدای متعال در وصف آن میفرماید: «یهدی الی الحق و الی طریق مستقیم‏» (1) ترجمه:(هدایت میکند قرآن مجید بسوی حق- در اعتقاد- و بسوی راهی راست- در عمل-) و باز در جایی دیگر پس از ذکر تورات و انجیل می‌فرماید: «و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب و مهیمنا علیه‏» (2) ترجمه: (و فرو فرستادیم اینکتاب را بسوی تو بحق در حالی که کتاب آسمانی را در برابر خود دارد تصدیق مینماید و مسلط و نگهبانست نسبت‏به آن (.
و باز در اشتمال قرآن بحقیقت‏شرایع انبیاء گذشته میفرماید: «شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی‏» (3) ترجمه: (تشریع کرد برای شما امت محمد آنچه را که بنوح سفارش کرد و آنچه را که بتو وحی کردیم و آنچه را که بابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم) .
و بطور جامع میفرماید: «و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی‏ء» (4) ترجمه:) و تدریجا فرو فرستادیم بسوی تو این کتاب را در حالی که بیان‏کننده هر چیزی است.)
محصل آیات قبلی اینست که قرآن مجید بحقیقت مقاصد همه کتب آسمانی مشتمل است و زیاده،و اینکه هر چیزی را که بشر در پیمایش راه سعادت و خوشبختی از اعتقاد و عمل بآن نیازمند می‌باشد درین کتاب بطور تام و کامل بیان شده است.

پی نوشت‌ها:

1- سوره احقاف آیه 30
2- سوره مائده آیه 52
3-سوره شوری آیه 13
4-سوره نحل آیه 89

منبع: قرآن در اسلام، علامه سید محمد حسین طباطبایی(رحمت الله علیه)

کلام نور

آزردن

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: هر که مؤمنی را بیازارد، بی گمان مرا آزرده است. (1)
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: هر که مؤمنی را اندوهناک سازد و سپس دنیا را به او بدهد، گناهش بخشوده نشود و در برابر آن پاداشی نبیند. (2)
حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: نفس مؤمن از او در رنج است اما مردمان از وی آسوده اند. (3)
حضرت امام سجاد (علیه السلام) می‌فرمایند: آزار نرساندن، نشانه‌ی کمال خرد و مایه‌ی آسایش دو گیتی است. (4)
حضرت امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: خداوند بزرگ فرموده است هر که بنده‌ی مرا بیازارد، با من اعلان جنگ دهد. (5)
حضرت امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: هر که دست از آزار مردم بردارد، یک دست از آنها نگه داشته و مردم دستهای بسیار از (آزار) او نگه می¬دارند.(6)

پی نوشت‌ها:

1- بحارالانوار، ج67، ص 72.
2- بحارالانوار، ج75، ص 150.
3- الحضان، ص 620.
4- تحف العقول، ص 283.
5- اصول کافی، ج 2، ص 17.
6- الحضان، ص 17.

ادب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: ادب نیکو، زیور خرد است. (1)
حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: بهترین شرافت و افتخار خانوادگی، ادب نیکو است. (2)
حضرت امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: خدای بزرگ پیامبر خود را تربیت کرد و چون ادب را در او به کمال رساند، فرمود: «همانا تو دارای خلقی عظیم هستی» آنگاه کار دین و امت را به او سپرد تا بندگانش را اداره کند. (3)
حضرت امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: بهترین میراث پدران برای فرزندان، ادب است نه مال و ثروت؛ زیرا ثروت از بین می‌رود و ادب می‌ماند. (4)
حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: ادب نیکو، سبب تزکیه اخلاق است. (5)

پی نوشت‌ها:

1- بحارالانوار، ج77، ص 131.
2- غررالحکم، ح 2949.
3- اصول کافی، ج1، ص 266.
4- اصول کافی، ج8، ص 150.
5- غررالحکم، ح 5520.

خوشبختی

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: خوشبخت ترین مردم، کسی است که با مردم به بزرگواری رفتار کند. (1)
حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند:خوشبخت ترین مردم کسی است که نفس او متقاضی طاعت خدا باشد. (2)
حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: خالی بودن دل از کینه و حسادت، از خوشبختی بنده است. (3)
حضرت امام سجاد (علیه السلام) می‌فرمایند: از سعادت آدمی‌است که محل کسب و کارش در شهر خودش باشد و همنشینانش مردان صالح باشند و فرزندی داشته باشد که کمک او باشد.(4)
حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: بالاترین خوشبختی، استواری در دین است. (5)
حضرت امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: خوشبخت کسی است که در نفس خود فراغتی یابد و به کار اصلاح آن بپردازد. (6)
حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: کوشش در راه اصلاح توده‌ی مردم، از کمال خوشبختی است. (7)

پی نوشت‌ها:

1- بحارالانوار، ج74، ص 185.
2- غررالحکم، ح 3396.
3- غررالحکم، ح 5083.
4- الحضال، ص 159.
5- غررالحکم، ح 2869.
6- بحارالانوار، ج78، ص 203.
7- غررالحکم، ح 9361.

مشورت

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند:‌‌‌ای علی! کسی از خدا طلب خیر کند، سرگردان نشود و کسی که مشورت کرد، پشیمان نگشت. (1)
حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: هر کس که پای بند رأی خود شد، به هلاکت رسید و هر که با دیگران مشورت کرد، شریک عقل آنان شد. (2)
حضرت امام سجاد (علیه السلام) می‌فرمایند: راهنمایی کردن مشورت کننده، گزاردن حق نعمت است. (3)
حضرت امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: در کارت با کسانی مشورت کن که از خدا می‌ترسند. (4)
حضرت امام کاظم (علیه السلام) می‌فرمایند: همنشینی با اهل دین شرف دنیا و آخرت است و مشاورت با خردمند خیر خواه، محنت و برکت و هدایت است و توفیقی است از خداوند. پس چنانچه شخص عاقل و خردمند تو را راهنمایی کرد، مبادا سرپیچی کنی که هلاک خواهی شد. (5)

پی نوشت‌ها:

1- امالی شیخ طوسی، ص 136.
2- نهج البلاغه حکمت، 161.
3- تحف العقول، ص 283.
4- بحارالانوار، ج75، ص 58.
5- بحارالانوار، ج78، ص 313.

بخل

حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: بخیل ترین مردم کسی است که در سلام کردن بخل ورزد. (1)
حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: بخیل واقعی کسی است که نام من نزد او برده شود و صلوات نفرستد. (2)
حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: آدم بخیل، خزانه دار وارثان خود است. (3)
حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: بخل ورزیدن به آنچه در دست داری، بد گمانی به معبود است.(4)
حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: بخل در بردارنده بدیهای هر عیبی است و افساری است که (بخیل) بوسیله‌ی آن به سوی هر بدی کشانده می‌شود. (5)
حضرت امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: انسان بخیل، آسایش ندارد.(6)
حضرت امام کاظم (علیه السلام) می‌فرمایند: بخیل کسی است که در پرداخت آنچه خدا بر او واجب کرده است بخل ورزد. (7)

پی نوشت‌ها:

1- بحارالانوار، ج77، ص 209.
2- بحارالانوار، ج73، ص 306.
3- غررالحکم، ح 464.
4- غررالحکم، ح 1258.
5- بحارالانوار، ج73، ص 307.
6- بحارالانوار، ج73، ص 303.
7- بحارالانوار، ج96، ص 16.

حکمت‌های شگرف

حکمت 337نهج البلاغه: ضرورت عمل گرایى(اخلاقى، تربیتى)
قَالَ المام علیٌ [علیه السلام] الدَّاعِى بِلَا عَمَلٍ کَالرَّامِى بِلَا وَتَرٍ .
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: دعوت کنندة بى عمل، چون تیر انداز بدون کمان است.
حکمت 338 : اقسام علم (علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْعِلْمُ عِلْمَانِ مَطْبُوعٌ وَ مَسْمُوعٌ وَ لَا یَنْفَعُ الْمَسْمُوعُ إِذَا لَمْ یَکُنِ الْمَطْبُوعُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: علم دو گونه است: علم فطرى و علم اکتسابی؛ اگر هماهنگ با علم فطری نباشد سودمند نخواهد بود.
حکمت 339 : قدرت و حاکمیت اندیشه(سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] صَوَابُ الرَّأْیِ بِالدُّوَلِ یُقْبِلُ بِإِقْبَالِهَا وَ یَذْهَبُ بِذَهَابِهَا .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: استوارى رأى با کسى است که قدرت و دارایى دارد، با روى آوردن قدرت، روى آورد، و با پشت کردن آن روى بر تابد.
حکمت 340: ارزش پاکدامنى و شکر گزارى (اخلاقى، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْعَفَافُ زِینَةُ الْفَقْرِ وَ الشُّکْرُ زِینَةُ الْغِنَى .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: پاکدامنى زیور تهیدستى ، و شکر گزارى زیور بى نیازى (ثروتمندى) است.
حکمت 341: روز دردناک ظالم(سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] یَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ یَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُومِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: روز انتقام گرفتن از ظالم سخت تر از ستمکارى بر مظلوم است.
حکمت 342: راه بى نیازى(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْغِنَى الْأَکْبَرُ الْیَأْسُ عَمَّا فِى أَیْدِى النَّاسِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: برترین بى نیازى و دارایى، نومیدى است از آنچه در دست مردم است.
حکمت 343 : شناخت مردم و ضد ارزش‌ها(سیاسى، علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْأَقَاوِیلُ مَحْفُوظَةٌ وَ السَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ وَ کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ وَ النَّاسُ مَنْقُوصُونَ مَدْخُولُونَ إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ سَائِلُهُمْ مُتَعَنِّتٌ وَ مُجِیبُهُمْ مُتَکَلِّفٌ یَکَادُ أَفْضَلُهُمْ رَأْیاً یَرُدُّهُ عَنْ فَضْلِ رَأْیِهِ الرِّضَى وَ السُّخْطُ وَ یَکَادُ أَصْلَبُهُمْ عُوداً تَنْکَؤُهُ اللَّحْظَةُ وَ تَسْتَحِیلُهُ الْکَلِمَةُ الْوَاحِدَةُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: گفتارها نگهدارى مى شود، و نهان‌ها آشکار، و هر کسى در گرو اعمال خویش است، و مردم گرفتار کمبودها و آفت‌هایند جز آن را که خدا نگهدارد؛ در خواست کنندگانش مردم آزار، و پاسخگویان به زحمت و رنج دچارند ، و آن کس که در اندیشه از همه برتر است با اندک خشنودى یا خشمى از رأى خود باز مى گردد. و آن کس که از همه استوار تر است از نیک نگاهى ناراحت شود یا کلمه او را دگرگون سازد.
حکمت 344 : ضرورت توجه به فنا پذیرى دنیا(اخلاقى، اقتصادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَعَاشِرَ النَّاسِ اتَّقُوا اللَّهَ فَکَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ مَا لَا یَبْلُغُهُ وَ بَانٍ مَا لَا یَسْکُنُهُ وَ جَامِعٍ مَا سَوْفَ یَتْرُکُهُ وَ لَعَلَّهُ مِنْ بَاطِلٍ جَمَعَهُ وَ مِنْ حَقٍّ مَنَعَهُ أَصَابَهُ حَرَاماً وَ احْتَمَلَ بِهِ آثَاماً فَبَاءَ بِوِزْرِهِ وَ قَدِمَ عَلَى رَبِّهِ آسِفاً لَاهِفاً قَدْ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: اى مردم از خدا بترسید، چه بسا آرزومندى که به آروزى خود نرسید، و سازندة ساختمانى که در آن مسکن نکرد، و گردآورنده اى که زود آنچه را گرد آورده ، رها خواهد کرد، شاید که از راه باطل گرد آورده و یا حق دیگران را بازداشته ، و با حرام به هم آمیخته ، که گناهش بر گردن اوست، و با سنگینى بار گناه در مى گذرد، و با پشیمانى و حسرت به نزد خدا مى رود که:
"در دنیا و آخرت زیان کرده و این است زیانکارى آشکار"
حکمت 345 : یکى از راه‌هاى پاک ماندن(معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مِنَ الْعِصْمَةِ تَعَذُّرُ الْمَعَاصِى .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: دست نیافتن به گناه نوعى عصمت است.
حکمت 346: مشکلات در خواست کردن(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَاءُ وَجْهِکَ جَامِدٌ یُقْطِرُهُ السُّؤَالُ فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تُقْطِرُهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: آبروى تو چون یخى جامد است که در خواست آن را قطره قطره آب مى کند، پس بنگر که آن را نزد چه کسى فرو مى ریزی؟.
حکمت 347 : جایگاه ستایش(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الثَّنَاءُ بِأَکْثَرَ مِنَ الِاسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ وَ التَّقْصِیرُ عَنِ الِاسْتِحْقَاقِ عِیٌّ أَوْ حَسَدٌ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: ستودن بیش از آنچه که سزاوار است نوعى چاپلوسى ، و کمتر از آن ، درماندگى یا حسادت است.
حکمت 348: سخت ترین گناه(اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: سخت ترین گناه ، آن است که گناهکار آن را کوچک بشمارد.

عزیزآل یاسین

علائم ظهور

یکی از علائم حتمی‌ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) خروج دجال است و دجال خروج نمی‌کند مگر این که علائمی‌پیدا شود. حضرت علی (علیه السلام) خطبه خواندند و پس از حمد و ثنای الهی سه بار فرمودند: «سلونی ایها الناس قبل‌‌ان‌تفقدونی؛‌‌‌ای مردم پیش از آن که مرا از دست بدهید، هرچه می‌خواهید از من بپرسید.»
در این وقت صعصعه بن صوحان از جا برخاست و گفت: یا امیرالمؤمنین دجال کی خواهد آمد؟ حضرت فرمودند: به خدا قسم در این باره، سائل و مسؤول «تو و من» یکسان هستیم (یعنی این از اسراری است که فقط خداوند متعال می‌داند) ولی این را بدان که آمدن دجال علاماتی دارد که پشت سر هم به وقوع می‌پیوندد، که عبارتند از:
مردم نماز را بمیرانند و امانت را ضایع و دروغ گفتن را حلال و ربا بخورند و رشوه بگیرند و ساختمان‌ها را محکم سازند و دین را به دنیا بفروشند و سفیهان را به کار بگمارند و پیوند خویشان را قطع نمایند و هواپرستی را پیشه‌ی خود سازند و ظلم و ستم باعث فخر فاسق می‌گردد. شهادت باطل آشکار می‌شود و اعمال زشت و گفتار بهتان آمیز و گناه و طغیان و تجاوز علنی گردد و زنان نوازنده آلات طرب و موسیقی به دست گرفته و نوازندگی کنند. احکام دین را برای غیر دین بیاموزند و کار دنیا را بر آخرت مقدم دارند. در این هنگام اصبغ بن نباته بر خواست و عرض کرد یا امیرالمؤمنین دجال کیست؟ حضرت فرمودند: بدان که دجال، ضائدبن صید است و شقا وتمند کسی است که ادعای او را تصدیق کند و سعادتمند کسی است که او را تکذیب کند و در پیشانی او نوشته شده است« این کافر است» و هر شخصی با سواد و بی سواد آن را می‌خواند و او چشم راست ندارد و چشم دیگر او در پیشانی اوست.
خداوند او را در تلی معروف به «تل افیق» سه ساعت از روز جمعه برآمده به دست کسی که عیسی بن مریم (علیه السلام) پشت سر او نماز می‌گذارد (حضرت مهدی (علیه السلام)) می‌کشد.
منبع: مهدی موعود (علیه السلام) علی دوانی، صفحات 962 الی 966.

مواعظ جاوید

تبلیغات

معنای تبلیغات
تبلیغات، که همان شناساندن خوبی‌ها و تشویق به انجام آن و ترسیم بدی‌ها و نشان دادن راه گریز و منع از آن است، از اصول بسیار مهم اسلام عزیز است. این مسأله که نظام در اهداف خود جدی است و با هیچ کس شوخی ندارد و در صورت به خطر افتادن ارزش‌های اسلامی‌با هر کس در هر موقعیت قاطعانه برخورد می‌نماید، باید به عنوان یک اصل خدشه ناپذیر برای تمام دست اندرکاران و مردم تبلیغ گردد. (1)
سلاح تبلیغات
ما باید در همه‌ی امور هماهنگی را حفظ نماییم، مخصوصا هماهنگی در تبلیغات که از اهم امور است، باید بیشتر حفظ شود باید سعی کنید وحدت و هماهنگی را به صورتی حفظ نمایید که هر گونه تبلیغات سوء را از بین ببرید سلاح تبلیغات، برنده تر از کاربرد سلاح در میدان‌های جنگ است؛ باید از اسلحه‌ی تبلیغات دشمن بیشتر ترسید. (2)
امروز مخالفت همه جانبه‌ی ابرقدرت‌هاست با این ملت در همه‌ی مظاهر اسلامی‌اش و ما باید بیدار باشیم و توجه داشته باشیم. تبلیغات اینها برای ما ضررش بشتر از جنگ‌هاست. (3)
مسأله‌ی پر اهمیت
تبلیغات مسأله‌ی است پر اهمیت و حساس، یعنی دنیا با تبلیغات حرکت می‌کند. آن قدری که دشمنان ما از حربه‌ی تبلیغات استفاده می‌کنند، از طریق دیگری نمی‌کنند و ما هم باید به مسأله‌ی تبلیغات بسیار اهمیت بدهیم و از همه‌ی چیزهایی که هست، بیشتر به آن توجه کنیم. باید تبلیغات فرهنگی ما خصوصا در رادیو و تلویزیون بیشتر باشد.
... شما باید با تبلیغ فرهنگ اسلامی، به دروغ پراکنی‌های صداهای خارجی پاسخ دهید. (4)

منابع:

1- صحیفه‌ی نور، ج21، ص 113.
2- صحیفه‌ی نور، ج16، ص 81.
3- صحیفه‌ی نور، ج13، ص 157.
4- صحیفه‌ی نور، ج17، ص 157.

در محضر ولایت

در دعاى وداع ماه مبارک رمضان - که دعاى چهل‌وپنجم صحیفه‌ى سجادیه است - امام سجّاد علیه‌الصّلاةوالسّلام به ذات مقدّس ربوبى عرض مى‌کند: « انت الّذى فتحت لعبادک باباً الى عفوک»؛ تو آن کسى هستى که به روى بندگانت، درى به عفو خودت باز کردى. «و سمیته التوبة»؛ و اسم آن باب را باب توبه گذاشتى. «و جعلت على ذلک الباب دلیلا من وحیک لئلا یضلّوا عنه»؛ و یک راهنما هم از قرآن و وحى براى این در گذاشتى تا بندگان تو این در را گم نکنند. بعد از جملاتى مى‌فرماید: «فما عذر من اغفل دخول ذلک المنزل بعد فتح الباب و اقامة الدلیل»؛ انسان، دیگر عذرش چیست که از این درِ گشوده و از این مغفرت الهى، استفاده نکند! راه مغفرت الهى هم، استغفار - یعنى طلب مغفرت - است. از خدا باید مغفرت را بخواهید.
منبع: بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران

تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی متفاوت است... در تبادل فرهنگی، هدف باور کردن فرهنگ و کامل کردن فرهنگ ملی است. ولی در تهاجم فرهنگی، هدف ریشه کن کردن و از بین بردن فرهنگ ملی است. در تبادل فرهنگی، ملت گیرنده فرهنگ، چیزهای مطبوع و دلنشین و خوب و مورد علاقه را می‌گیرد. مثلا ملت ما وقتی می‌رود به اقصی نقاط شرق آسیا و می‌بیند که مردم آنجا مردمی‌هستند دارای وجدان کار، علاقه مند، مشتاق به کار، وقت شناس، دارای نظم و انضباط، دارای محبت بین خود و دارای حسن ادب و احترام و این خصوصیات را از آن‌ها بگیرد، خیلی خوب است در تهاجم فرهنگی چیزیهایی را که به ملت مورد تهاجم می‌دهند، خوب نیست و بد است. مثلا وقتی اروپاییها تهاجم فرهنگی را به کشور ما شروع کردند، روحیه‌ی وقت شناسی ، شجاعت، خطر کردن در مسایل، تجسس و کنجکاوی علمی‌را برای ما نیاوردند، نخواستند تا با تعلیمات و تبلیغات و پی گیری، ملت ایران یک ملت دارای وجدان کار و وجدان علمی‌بشود. آنها فقط بی بند و باری جنسی را وارد کشور ما کردند.
... تبادل فرهنگی از طرف ماست ولی تهاجم فرهنگی از طرف دشمن انجام می‌گیرد تا فرهنگ خودی را ریشه کن کند.... تبادل فرهنگی هنگام قوت و توانایی یک ملت انجام می‌گیرد. ولی تهاجم فرهنگی در روزگار ضعف یک ملت به وقوع می‌پیوندد.
منبع: رهبر معظم انقلاب اسلامی‌در دیدار با اعضای دانشکده‌ی صدا و سیمای جمهوری اسلامی‌ایران، 15/ 9/ 70.

جایگاه مجلس خبرگان

ملت عزیز باید توجه داشته باشند که مجلس خبرگان، پایگاه و جایگاه بسیار رفیع و با عظمتی دارد در حساس ترین و خطرناک ترین لحظات زندگی ملت و نظام ما، این مجلس است که باید به داد ملت برسد، این منتخبان ملتند که باید در آن لحظه خطیر دین خودشان را به ملت ایفا کنند. (1)
این مجلس محترم که مجمع گروهی از علماء بزرگ و مجتهدین و برجستگان درآگاهی و تعهد اسلامی‌و انقلابی است، حساسترین وظایف را در نظام جمهوری اسلامی‌برعهده دارد و ضامن بقا و استمرار نظام اسلامی‌در خطیر ترین لحظات است.(2)
از آنجا که جایگاه والای این مجلس معظم در حفظ تداوم و سلامت نظام اسلامی‌برتر از همه‌ی مجالس و مراکز تصمیم گیری در این نظام است، دشمنان اسلام و ایران سعی خود را بر این متمرکز کرده اند که با تبلغیات مسموم و شبه افکنی‌های انبوه، اراده‌ی ملت را در برگزاری با شکوه انتخابات آن سست کنند و این مجلس را از پشتوانه‌ی آراء مردم محروم سازند. (3)
شرکت در انتخابات مجلس خبرگان را مثل یک واجب شرعی، واجب و لازم بشمارید و تمام آحاد ملت که مشمول این شرایط هستند، در انتخابات شرکت کنند، تا دشمن بداند که جمهوری اسلامی، به برکت این جوانان و این ملت و به برکت پیروزی‌هایی که خدای متعال به او داده، همچنان با صلابت و قدرتمند ایستاده است.(4)

منابع:

1- حدیث ولایت، ج5، ص 154.
2- حدیث ولایت، ج5، ص 259.
3- بیانات مقام معظم رهبری 3/ 12/77.
4- حدیث ولایت، ج5، ص 232.

بسیج مردم و مسؤولان

دو بسیج عمده در این کشور لازم است:
یک، بسیج مردم به خصوص جوان‌هاست. باید برای آماده سازی خود و احیای خود و احیای عزت کشور و ملت و برافراشته نگهداشتن پرچم اسلام بسیج بشوند؛ چون همه‌ی مشکلات این کشور در سایه‌ی اسلام و عمل به قوانین اسلام، حل خواهد شد.
جوان‌ها خودسازی کنند –هم خودسازی علمی، هم خودسازی اخلاقی و معنوی و دینی، هم خود سازی جسمی- و روحیه و امید خود را برای دفاع از این کشور حفظ کنند که این سرمایه‌ی بسیار بزرگی است؛ نقطه‌ی مقابل آن چیزی است که دشمن مایل است در ایران اتفاق بیفتد.
مسؤولات هم باید بسیج دوم را تشکیل دهند؛ بسیج در راه خدمت. مسؤولان اجرایی کشور باید توانایی خود را در گشودن گره‌های کار مردم نشان بدهند. باید مبارزه با چپاولگران مفسدان اقتصادی را – هرکجا لانه کرده باشند – به طور جدی دنبال کنند و سفره‌های فساد اقتصادی را جمع کنند. امکانات به اندازه کافی در اختیار مسؤولان کشور هست برای این که بتوانند کارها را انجام بدهند؛ شرطش این است که کار را وجهه‌ی همت اصلی قرار بدهند. به مسایل اصلی کشور بپردازند.
... مسایل اصلی کشور، مسأله‌ی اقتصادی و مسأله‌ی علمی‌و ارتقای پایه‌های علمی‌دانشگاه‌ها و همان جنبش نرم افزاری است همچنین مسأله‌ی حفظ روحیه و فرهنگ دینی جوان‌هاست.
منبع: بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان و دانش آموزان 13/8/81.

شمیم هدایت

مواعظ استاد

سؤال: برای این که در نماز توجه و حضور قلب داشته باشیم، چه باید کرد؟
جواب: باید‌‌ان‌شاءالله، با اطاعت خدا کم کم جهات ایمانی برای شما روشن شود، یعنی وجدان کنید که خدایی هست، نه این که فقط بشنوید. شنیدن تنها، چندان فایده‌‌‌ای ندارد.
سؤال: چگونه باید جهات ایمانی را وجدانی کرد؟
جواب: از طریق بندگی خدا، یعنی باید عبادت کرد. باید به دستگاه خدای اخلاص پیدا کرد و کاری را برای خدا انجام داد، حرف برای خدا زد، حرکت برای خدا کرد. در این صورت آنچه دیگران نمی‌فهمند، شما می‌فهمید.
سؤال: مراقبت در نماز یعنی چه؟
جواب: مراقبت در نماز این است که به اوقات نماز اهتمام ورزید. یک مراقبت و محاسبه‌‌‌ای هم مال خود آدم است و آن این است که انسان در هر شبانه روز فکر کند که امروز از صبح که حرکت کرده ایم تا به حال که می‌خوابیم، چند کار خوب کرده ایم و چند کار بد کرده ایم، چقدر حقوق مردم را تضییع کرده ایم و چقدر حفظ کرده ایم. این مراقبت مربوط به انسان است. اساس، کار، کار خود شماست.
منبع: مواعظ استاد اخلاق حضرت آیت الله بهاءالدینی (رحمت الله علیه) ،برگرفته از کتاب سلوک معنوی

درسهایی از استاد شهید علامه مطهری رحمت الله علیه

احترام به همسر، رفتار متواضعانه با پدر و برخورد دوستانه با فرزندان، از ویژگیهای اخلاقی علامه شهید دکتر مطهری (رحمت الله علیه) است که بیایید چگونگی احترام به همسر، پدر و پسر را از استاد بیاموزیم.
نامه به پسر:
فرزندعزیزم، نور چشم مکرم، آقای علی آقا مطهری و فقه الله لما یحب و یرضی
از خداوند متعال سلامت و موفقیت و حسن عاقبت تو را مسألت دارم. احوال ما عموما بحمدالله خوب است. غالبا ذکری ازشما هست. امیدوارم در امتحان‌هایت موفقیت کامل به دست آوری. فرزند عزیزم، دوستان و رفقایت، بالخصوص هم اتاقهایت را از طرف من سلام برسان. اگر با هم به تهران آمدید آنها را به منزل بیاور، موجب خوشحالی و مسرت ماست. در انتخاب دوست و رفیق فوق العاده دقیق باش که مار خوش خط و خال فراوان است، همچنین در مطالعه کتابهایی که بدستت می‌افتد.
بر اطلاعات اسلامی‌و انسانی ات بیفزا. اگر جلسات خوبی در تبریز هست شرکت کن. اگر کتابی ازاین دست لازم شد پیغام بده تا برایت بفرستم. حتی الامکان از تلاوت روزی یک حزب قرآن که فقط پنج دقیقه طول می‌کشد مظایقه نکن و ثوابش را هدیه روح مبارک حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بنما که موجب برکت عمر و موفقیت است‌‌ان‌شاءالله ...
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته (1)
نامه به پدر:
روحی فداک از خداوند صحت و سلامتی وجود مقدس آن قبله گاهی و جمیع متعلقین را مسألت می‌نمایم. حالات اینجانبان هم بحمدالله خوب است و ملالی نیست. بنده هشت روز است که تهران آمده ام به همان منظوری که در عریضه سابقه تذکر دادم و البته اگر منبر طرف توجه واقع شود، اینجا از همه جا بهتر است، هر چند اینجا خیلی مدت لازم است و ابتدا مصادف با استفاده کم خواهد شد. امیدوارم از فضل الهی که بتوانیم استقامت کنم و لطف الهی شامل حال بشود و بالاخره طوری بشود که نتیجتا بنده ایام تحصیل بتوانم با رفاهیت تحصیل کنم و مانعی پیش نیاید. هدف اصلی بنده همان ادامه به تحصیل و تدریس در حوزه علمیه است و این را از هر جهت برای خودم اصلح می‌دانم. البته دعای شما هم همراه من خواهد بود. حالات اخوی هم بحمدالله خوب است و ظاهر این است که ایشان تا هشتم تیر تهران بمانند. خودشان این طور صلاح می‌دانند و می‌گویند که به محمد باقر گفته ام که مرتبا پست به پست کاغذ بنویسد و البته غفلت نکند. بنده هم قول می‌دهم هفته‌‌‌ای یک کاغذ بفرستم و شما هم زود به زود جواب بنویسید. خدمت والده و اخویها و همشیره و جمیع دوستان سلام برسانید و السلام.(2)

پی نوشت‌ها:

1- مرتضی مطهری، 19، 2، 56.
2- مرتضی مطهری، 14 شعبان 70.

نکته‌های ناب

تربیت حسینی

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: الا وان الإحابة تحت قبّته و الشفاء فی تربته؛ بدانید که اجابت دعا در زیر گنبد حرم او (امام حسین (سلام الله علیه)) و شفاء در تربت اوست. (1)
حضرت امام صادق (سلام الله علیه) می‌فرمایند: حنکوا اولادکم بتربة الحسین (سلام الله علیه) فإنها امان؛ کام کودکانتان را با تربیت امام حسین (سلام الله علیه) بردارید زیرا موجب امنیت کودکان است. (2)
این امام همام در جایی دیگر می‌فرمایند: فی طین قبر الحسین الشفاء من کلّ داء و هو الدّواء الاکبر؛ شفای هر دردی در تربت مزار امام حسین (سلام الله علیه) است. و آن بزرگ ترین درمان است. (3)
حضرت امام رضا (سلام الله علیه) در این باره می‌فرمایند: کلّ طین حرام (اکله) کالمیته و الدّم... ما خلاطین قبر الحسین(سلام الله علیه) فإنّه و شفاء من کلّ داء؛ (خوردن) هر خاکی، مانند مردار و خون ... حرام است. غیر از تربت مزار حضرت امام حسین (سلام الله علیه) که دوای هر دردی است.(4)

پی نوشت‌ها:

1- مستدرک الوسایل، ج 10، ص 335.
2- کامل الزیارات، ص 462.
3- وسایل الشیعه، ج 14، ص 524.
4- امالی طوسی، ص 319.

حقوق معلم بر شاگرد

حضرت امام سجاد (علیه السلام) می‌فرمایند: حق آموزگارت (برتو) این است که او را بزرگ شماری، و حرمت مجلس و محضر او را نگه داری و با دقت به سخنانش گوش بسپاری، و بدو روکنی، و صدای خود را بر روی او بلند نکنی، و هر گاه کسی از وی سؤالی کرد تو جواب ندهی تا او خود جواب دهد، و در محضر او با کسی صحبت نکنی، و در مجلس او زبان به غیبت کسی نگشایی، و...
پس، هرگاه این حقوق را بجا آوری فرشتگان خدای عزو جل درباره ات گواهی دهند که تو بخاطر خداوند عز و جل نزد آن استاد رفته‌‌‌ای و دانش او را فراگرفته ایی نه برای حرف مردم.
منبع: من لایحضره الفقیه، ج2، ص620.

دل نوشته

در پناه مهربانی تو

فهیمه موحدی
خدای من!
روح پاکی که تو با همه مهربانی‏ات، آن‏گاه که من غرق در عدم بودم به من بخشیدی، از دنیا رنگ گرفته است؛ خسته و خاک‏آلود شده است. سخت بر قلبم سنگینی می‏کند غم‏بار امانتی که بر دوشم نهادی و من امانت‏دار خوبی برایت نبوده‏ام؛ اکنون، شرمسار و سرافکنده، به تو باز می‏گردانم این آینه غبار گرفته را؛ یاری‏ام کن تا از غبار گناه بتکانمش!

مرا ببخش

خدیجه پنجی
خدایا! از کثرت گناه، پای آمدنم نیست به حریم تو.
چه بسیار مرا خوانده‏ای و نیامدم، نواختی و گریختم، عهد بستی و شکستم!
من با تلی از گناهان کوچک و بزرگ آمده‏ام. نگاهم به بن‏بست رسیده، روزنه‏ای نیست، نوری نیست. دست‏هایم، سرگردان آسمان‏ها شده‏اند.
هوای عصیان، ذره ذره وجودم را از هم می‏پاشد. دیگر در محدوده خودم نمی‏گنجم. بوته خاری شده‏ام رها در هر سو، خلیده در چشم‏های جهان، رانده شده از تمام درها؛ نه جایی دارم برای آسودن، نه شانه‏ای برای گریستن. شب در من مچاله شده است. همه از من گریزانند. بوی تند گناهانم، هوا را مسموم می‏کند. راهی نیست، جز جاده‏های روشن خانه تو. به قدم‏هایم قدرت بازگشت بده تا یک‏بار دیگر، سر بر دامان مهربانی‏ات بگذارم.
کاش برگی زرد و خشکیده بودم بر دورترین شاخه هستی. اما لحظه‏ای از قلمرو اطاعت تو، پا فراتر نمی‏گذاشتم! کاش رودخانه‏ای بودم خروشان که هروله کنان، تمام جهان را به جست‏وجوی تو می‏آمدم!
کاش پرنده‏ای بودم آشیان گزیده بر درختان دوردست، تا هر صبح و شام، به آوازی از تسبیح تو جان اهالی را زنده می‏کردم!
خدایا! مرا در زلال مهربانی‏ات تطهیر کن!
بگذار پروانه‏وار، بر مدار روشن کرامتت بچرخم!
در من هزار هزار فانوس مغفرت روشن کن!
هزار پنجره از اشتیاق، به روی جانم باز کن!
کوتاهی دستانم را به بلندی ستاره‏های اجابت برسان.
زنگار برگیر از آیینه وجودم!
بر بدی‏هایم لباس عفو بپوشان!
بر عیب‏هایم پرده بپوشان!
به زانوانم توان ایستادن بده!
مرا کمال ببخش تا شایسته سجده فرشتگان گردم.

یاد ابرار

اسوه عارفان

آیت الله حاج سید علی آقا قاضی فرزند حاج سید حسین قاضی است. ایشان در سیزدهم ماه ذی الحجة الحرام سال 1282هـ.ق. در تبریز متولد ، بعد از بلوغ و رشد به تحصیل علوم ادبیه و دینیه مشغول گردید و مدتی در نزد پدر بزرگوار خود و میرزا موسی تبریزی و میرزا محمد علی قراچه داغی درس خواند.
پدرایشان به علم تفسیر علاقه و رغبت خاص داشته است، چنانکه سید علی آقا خودش تصریح کرده که تفسیر کشاف را خدمت پدرش خوانده است. همچنین ایشان ادبیات عربی و فارسی را پیش شاعر نامی‌و دانشمند معروف میرزا محمد تقی تبریزی معروف به «حجة الاسلام» و متخلص به « نیر» خوانده و از ایشان اشعار زیادی به فارسی و عربی نقل می‌کرد و شعر طنز ایشان را که هزار بیت بود از بر کرده بود و می‌خواند.
ایشان در سال 1308هـ.ق. در سن 26 سالگی به نجف اشرف مشرف شد و تا آخر عمر آن جا را موطن اصلی خویش قرار داد.
آیت الله سید علی آقا قاضی از زمانی که وارد نجف اشرف شد، دیگر از آنجا به هیچ عنوان خارج نشد مگر یک بار برای زیارت مشهد مقدس حدود سال1330 هـ ق به ایران سفر کرد و بعد از زیارت به تهران بازگشت و مدت کوتاهی در شهرری در جوار شاه عبدالعظیم اقامت گزید.
پس از اقامت در نجف اشرف، تحصیلات حوزوی خود را نزد اساتیدی از جمله فاضل شربیانی، شیخ محمد مامقانی، شیخ فتح الله شریعت، آخوند خراسانی و... ادامه داد و سرانجام کوشش‌های خستگی ناپذیر مرحوم آیت الله قاضی در راه کسب علم، کمال و دانش، در سن 27 سالگی به ثمر نشست و این جوان بلند همت در عنفوان جوانی به درجه اجتهاد رسید.
آقا سید‌هاشم حداد از شاگردان ایشان می‌گفت:
« مرحوم آقا (قاضی) یک عالمی‌بود که از جهت فقاهت بی نظیر بود. از جهت فهم روایت و حدیث بی نظیر بود. از جهت تفسیر و علوم قرآنی بی نظیر بود. از جهت ادبیات عرب و لغت و فصاحت بی نظیر بود، حتی از جهت تجوید و قرائت قرآن. و در مجالس فاتحه‌‌‌ای که احیاناً حضور پیدا می‌نمود، کمتر قاری قرآن بود که جرأت خواندن در حضور وی را داشته باشد، چرا که اشکالهای تجویدی و نحوه قرائتشان را می‌گفت... »
ایشان از جوانی به دنبال تزکیه و تهذیب نفس و کسب معنویت و معارف بلند اسلام بود و در این راه چهل سال صبر و مجاهده کرد و چهل سال درد طلب و عشق، آرام و قرار و خواب و خوراک را از وی ربوده بود.
آیت الله قاضی طی سه دوره، اخلاق و عرفان اسلامی‌را با کلام نافذ و عمل صالح خویش تدریس فرمودند و در هر دوره شاگردانی پرورش دادند که هر کدام از بزرگان وادی عرفان و اخلاق محسوب می‌شوند؛ و البته فقط نام تعدادی از آن‌ها بر ما معلوم است و این که ایشان در حقیقت چه کسانی را تا قله‌های بلند عرفان و معنویت بالا کشیده و شراب گوارای معرفت بر کامشان ریختند، برای ما به صورت کامل و دقیق آشکار نیست. اما به تعدادی از آن‌ها که مبرز و شناخته شده هستند، اشاره می‌کنیم:
آیت الله شیخ محمد تقی آملی، آیت الله سید محمد حسین طباطبائی، آیت الله سید عبد الکریم کشمیری، آیت الله شهید سید عبدالحسین دستغیب ،حاج سید‌هاشم حداد(رحمت الله علیهم)،آیت الله العظمی‌بهجت(حفظه الله) و...
به هر حال آیت الله حاج سید علی آقا قاضی پس از سالها تدریس معارف بلند اسلامی‌و تربیت شاگردان الهی، در روز دوشنبه چهارم ماه ربیع الاول سال 1366 مطابق هفتم بهمن ماه در نجف اشرف وفات کرد و در وادی الاسلام نزد پدر خود دفن شد.
منبع: اسوه عارفان، حسن زاده - طیار مراغی

حکایت‌ها و پندها

شیوه‌ی در خواست

شخصی از انصار (مسلمین مدینه) به حضور امام حسین (علیه السلام) برای در خواست کمک مالی آمد و تقاضای کمک کرد. حضرت امام حسین(علیه السلام) فرمودند:‌‌‌ای برادر ، آبرو و شخصیت خود را از سؤال رو در رو، حفظ کن، در خواست خود را در نامه‌‌‌ای بنویس، من به خواست خدا آنچه را که موجب شادی او است، انجام خواهم داد.
مرد انصاری در نامه‌‌‌ای نوشت: «ای حسین (علیه السلام) پانصد دینار به فلانی بدهکارم، و او اصرار می‌کند که طلبش را بپردازم با او صحبت کن تا وقتی که پول دار شدم، صبرکند.»
وقتی امام حسین (علیه السلام) نامه را خواندند به منزل تشریف بردند و کیسه‌‌‌ای حاوی هزار دینار آوردند و به آن مرد انصاری دادند و فرموده: « با پانصد دینار، بدهی خود را بپرداز و با پانصد دینار دیگر، زندگی خود را سروسامان بده و حاجات خود را جز نزد سه نفر نگو:
1- دیندار ، 2- جوانمرد و 3- صاحب اصالت خانوادگی
چرا که در مورد آدم دیندار، دین نگهدار اوست (و مانع آن است که آبروی تو را ببرد.» و در مورد جوانمرد، او به خاطر جوانمردی حیا و شرم می‌کند و در مورد کسی که اصالت خانوادگی دارد، او به خاطر نیازت، آبروی تو را نمی‌ریزد بلکه شخصیت تو را حفظ می‌کند و بدون بر آوردن حاجتت، رد نمی‌شود.
منبع: داستان دوستان، محمد محمدی اشتهاری، ج 2، ص 167 به نقل از نهج الشهاده ص 305.

حضرت مهدی (علیه السلام) و زنده نگه داشتن عاشورا

روز عاشورایی بود و موج سوگواران از هر سو به سوی کربلا در حرکت بودند . علامه بحرالعلوم (رحمت الله علیه) نیز به همراه گروهی از طلب به استقبال عزادارن حرکت کردند. به محله‌ی «طویرج» رسیدند، که دسته‌ی سینه زنی و سبک سوگواریشان مشهور بود. هنگامی‌که علامه و همراهانش به آنان رسیدند، ناگهان علامه بحرالعلوم (رحمت الله علیه) با آن کهولت سن و موقعیت اجتماعی و علمی، لباس خویش را به کناری نهاده ودر صف سینه زنان، با شوری وصف ناپذیر به سینه زدن پرداختند. پس از پایان سوگواری، یکی از خواص از ایشان پرسید: چه رویدادی پیش آمد که شما چنان دچار احساسات پاک و خالصانه شدید که آن گونه سر از پا نشناخته، لباس از تن در آورید و به سینه زنان پیوستید؟
علامه بحرالعلوم (رحمت الله علیه) در جواب فرمودند: حقیقت آن است که با رسیدن به دسته‌ی سوگواران، ناگاه چشمم به محبوب دل‌ها، امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) افتاد و دیدم ایشان، با سرو پای برهنه در میان انبوه سینه زنان، در سوگ پدر والای خود حضرت امام حسین (علیه السلام) با چشمانی اشک بار به سر و سینه می‌زنند، به همین جهت آن منظره مرا به حالی انداخت که قرارم از کف رفت و در برابر کعبه مقصود و قبله موعود به سوگواری پرداختم.
منبع: عاشورا و انتظار، مسعود پور سید آقایی، صفحه‌های 27 و 28 به نقل از دیار یار، ج2، ص200.

معرفی کتاب

کتاب «حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دختری از آسمان»

مجموعه «حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دختری از آسمان» مشتمل بر گردآوری و تنظیم 91 پرسش پیرامون شخصیت والا و مقامات عالیه‌ی حضرت سیدةالنساء العالمین، فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) از محضر آیت الله العظمی‌مظاهری (دامت برکاته) و پاسخ‌های معظم له می‌باشد.
ابعادی که از حضرت فاطمه‌ی زهراء (سلام الله علیها) در این اثر گرانمایه به آن پرداخته شده، عبارتند از:
1- خلقت و ولادت حضرت زهراء (سلام الله علیها)
2- اسامی‌و القاب حضرت زهراء (سلام الله علیها)
3- سیره‌ی فردی و اجتماعی حضرت زهراء (سلام الله علیها)
4- حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
5- حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و حضرت علی (سلام الله علیه)
6- حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بعد از پیامبراعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)
7- حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) و شیعیان
تدوین: علی (مهرداد) آقا شریفیان و عبدالرسول احمدیان
ناشر: انتشارات شهید محمد حسن فهمیده، 1385

کتاب « نگرشی موضوعی بر وصیت نامه سیاسی، الهی امام خمینی قدس سره الشریف»

وصیت نامه‌ی حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)، عصاره‌ی همه‌ی وصایایی است که در طول حیات پر برکت خویش برای امت بیان فرموده اند. این وصیت نامه، دستورالعمل تداوم انقلاب اسلامی‌و حفظ عزیزترین یادگار ایشان « نظام جمهوری اسلامی‌بر محور ولایت» است. وصیت نامه‌ی امام راحل، چشمه‌ی حکمتی است که از دل مصفا و الهی آن حضرت جوشیده و بر قلم مبارکشان جاری گردیده است تا حجتی دیگر بر تبیین سیره‌ی عملی آن برگوار باشد و راه را پیشاپیش، بر همه‌ی شبهات و تردیدها و القائات خناسان مسدود کند. این مجموعه که بر اساس نیاز و ضرورت‌های موجود، گردآوری و تنظیم شده است، شامل مطالب و موضوعاتی است که استفاده از وصیت نامه را برای علاقه مندان افکار و اندیشه‌ی امام راحل، سهل و آسان می‌نماید. مطالب وموضوعاتی که در این مجموعه گردآوری شده، عبارتند از:
سیری در وصیت نامه: در این قسمت خوانندگان با موضوعات کلی مورد نظر امام ارحل آشنا می‌شوند.
نمونه‌‌‌ای از دستخط مبارک حضرت امام (خمینی قدس سره الشریف) به همراه متن کامل تایپی آن.
توضیح واژگان وصیت نامه تحت عنوان تعلیقات که مشتمل بر شرح مختصر بعضی از اصطلاحات و علایمی‌است که امام راحل در وصیت نامه‌ی گهر بارشان به کار برده اند.
وصیت نامه به صورت موضوعی به همراه فهرست‌های راهنما
عناوین کلی و موضوعاتی که از متن وصیت نامه در 6 فصل تنظیم شده است عبارتنداز: موضوعات اعتقادی (معارف اسلامی) سیاسی و تاریخی، تعلیم و تربیت، اجتماعی و فرهنگی، موضوعاتی در زمینه‌ی مسایل اقتصادی و مدیریت و موضوعاتی در مورد مسایل دفاعی و نظامی‌(جنگ و جهاد)
کلمات قصار و جملات برگزیده‌ی کوتاهی از وصیت نامه‌ی الهی، سیاسی امام راحل.
فهرست راهنما: که شامل فهرست الفبای موضوعات، اعلام و اماکن است.
تهیه و تنظیم و ناشر: مؤسسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رحمت الله علیه)

کتاب «عاشورا، خروش بیداری»

این کتاب گرانمایه نتیجه‌ی تلاش‌های مستمری در بیان آسیب‌ها، عبرت‌ها، شبهه‌ها و ریزش‌ها و رویش‌ها در حادثه‌ی عظیم عاشورا است.
مؤلف در فصل اول کتاب به « آسیب شناسی اجتماعی جامعه‌ی اسلامی‌در عصر امام حسین (علیه¬السلام) پرداخته و در فصل دوم مبحث «ریزش‌ها و رویش‌های اجتماعی در تاریخ صدر اسلام» را مورد بررسی قرار داده و تا حدی به معرفی جلوه‌ها و علل رویش‌های اجتماعی در تاریخ صدر اسلام با تکیه بر سیره‌ی علوی و حسینی پرداخته و در پایان این فصل با نگاهی به سیره‌ی افتخار آفرین حسینی، تأملی بر«جریان شناسی تاریخ کربلا» نموده است.
فصل سوم کتاب، اختصاص به « عبرت‌ها و درسهای ماندار و حماسه‌ی عظیم عاشورا» دارد و در فصل چهارم نیز با تأکید بر استراتژی جنگ روانی و تبلیغی دشمنان اسلام به ویژه در دهه‌ی اخیر به مبحث « شبهه شناسی در قیام عاشورا»، پرداخته شده و هفت شبهه‌ی مطرح شده در دوران اخیر را پاسخ داده است.
مؤلف: نوروز اکبری زادگان
ناشر: نشر شیهد حسین فهمیده و کنگره سرداران و 23 هزار شهید استان اصفهان

احکام

احکام غسل

غسل بر دو نوع است
1- ترتیبی: در غسل ترتیبی باید به نیت غسل، اول سرو گردن، بعد طرف راست و بعد طرف چپ بدن را بشوید.
2- ارتماسی: در غسل ارتماسی اگر به نیت غسل ارتماسی بتدریج در آب فرو رود تا تمام بدن زیر آب رود، غسل او صحیح است و احتیاط آن است که یک دفعه زیر آب رود.
مواردی که غسل باطل می‌گردد عبارتند از:
1- در غسل ترتیبی اگر عمدا یا از روی فراموشی یا به واسطه‌ی ندانستن مساله، ترتیب را مراعات نکند، غسل او باطل است.
2- درغسل ارتماسی اگر بعد از غسل بفهمد به مقداری از بدن آب نرسیده چه جای آن را بداند یا نداند، باید دوباره غسل کند.
3- اگر در غسل به اندازه‌ی سرمویی از بدن نشسته بماند، غسل باطل است.
4- کسی که قصد دارد پول حمامی‌را ندهد یا بدون این که بداند حمامی‌راضی است، بخواهد نسیه بگذارد، اگر چه بعد حمامی‌را راضی کند، غسل او باطل است.
تفاوت غسل ترتیبی و ارتماسی:
1- در غسل ارتماسی باید تمام بدن پاک باشد اما در ترتیبی اگر نجس باشد و هر قسمتی را قبل از غسل، آب بکشد غسل او صحیح است.
2- در غسل ارتماسی باید بین آن فاصله نباشد ولی در غسل ترتیبی اشکالی ندارد.
تذکرات:
1- اگر کسی شک کند که غسل کرده یا نه، باید غسل کند.
2- اگر کسی شک کند غسل او صحیح بوده یا نه، لازم نیست دوباره غسل کند.
منبع: آموزش فقه، حسین فلاح زاده

نویسنده: سید امیرحسین کامرانی راد/http://rasekhoon.net

بازدید : 1209
شنبه 2 خرداد 1399 زمان : 13:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

دعای روز بیست و هشتم

اَللّهُمَّ وَفِّرْ حَظّى فیهِ مِنَ النَّوافِلِ وَاَکْرِمْنى فیهِ بِاِحْضارِ الْمَساَّئِلِ وَقَرِّبْ فیهِ وَسیلَتى اِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ الْوَساَّئِلِ یا مَنْ لا یَشْغَلُهُ اِلْحاحُ الْمُلِحّینَ
خدایا سرشار کن بهره ام را در این ماه از انجام مستحبات و نوافل و گرامیم دار به یاد داشتن مسائل و نزدیک گردان در آن وسیله ام را بسویت از میان سایر وسائل اى که سرگرمش نکند سماجت سماجت کنندگان
منبع: مفاتیح الجنان

زلال وحی
تلاوت، تدبر و عمل به قرآن

تلاوت قرآن از افضل عبادات است و کمتر عبادتی به پایه آن می‏رسد، چرا که این تلاوت الهامبخش اندیشه در قرآن، و اندیشه و تفکر، سرچشمه اعمال صالح است.
قرآن خطاب به پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلم) می‏گوید: «قم اللیل الا قلیلا. نصفه او انقص منه قلیلا. او زد علیه و رتل القرآن ترتیلا، ...شب را جز کمی‌بپا خیز، نیمی‌از شب را (بیدار باش) یا کمی‌از آن کم کن، یا بر آن بیفزا، و قرآن را با دقت و تامل بخوان!» (1)
و خطاب به همه مسلمانان می‏گوید: «فاقرؤا ما تیسر من القرآن، آنچه برای شما میسر است قرآن بخوانید!» (2)
ولی همان گونه که گفته شد تلاوت قرآن باید وسیله‏ای برای تفکر و تدبر در معنی و محتوای آن باشد، و تفکر و اندیشه نیز باید، مقدمه عمل به قرآن گردد: «افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها، آیا آنها در قرآن تدبر نمی‏کنند یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است‏» . (3)
«و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر، ما قرآن را برای تذکر آسان ساختیم آیا کسی هست که متذکر شود (و عمل کند) !« (4)
«هذا کتاب انزلناه مبارک فاتبعوه، این کتابی است پر برکت که (بر تو) نازل کردیم، پس از آن پیروی کنید!» (5)
بنابراین آنها که به تلاوت و حفظ قرآن قناعت می‏کنند، و از «تدبر» و «عمل‏» به قرآن خبری ندارند، گر چه یکی از سه رکن را انجام داده، ولی دو رکن مهمتر را از دست داده‏اند و گرفتار خسارت عظیمی‌شده‏اند.

پى‏نوشت‏ها

1- سوره مزمل، آیات 2-4.
2- سوره مزمل، آیه 20.
3- سوره محمد، آیه 24.
4- سوره قمر، آیه 17.
5- سوره انعام، آیه 155
منبع: اعتقاد ما، آیت الله العظمی‌مکارم شیرازی(دامت برکاته)

کلام نور

فضلیت زیارت امام حسین (علیه السلام) در کلام گهربار امام صادق (علیه السلام)

قال الامام الصادق (علیه السلام): من زار الحسین (علیه السلام) عارفا بحقه کتب الله له ثواب الف حجة مقبولة والف عمرة مقبولة و غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر؛
هر کس که حسین (علیه السلام) را با معرفت حق و مقام او زیارت کند، خداوند ثواب هزارحج پذیرفته و هزار عمره‌ی پذیرفته را برایش بنویسد و گناهان گذشته و آینده‌ی او را ببخشد. (1)
قال الامام الصادق (علیه السلام):ان الحسین بن علی (علیهما السلام) ... یقول: لو یعلم زائری ما اعدالله له لکان فرحه اکثر من جزعه و‌‌ان‌زائره لینقلب و ما علیه من ذنب؛
حضرت امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: به درستی که حسین بن علی (علیهما السلام) فرمودند: اگر زائر من بداند که خداوند چه برایش آماده کرده است، شادیش بیشتر از بی تابیش (از رنج سفر) خواهد بود. و همانا زائر او پاک از هر گناهی به خانه‌ی خود بر می‌گردد. (2)
قال الامام الصادق (علیه السلام): من زار قبرالحسین (علیه السلام) لله و فی الله اعتقه من النار و آمنه یوم الفزع الأکبر؛
آن کس که به خاطر خدا و در راه او زائر قبر حسین (علیه السلام) گردد، خداوند او را از آتش دوزخ آزاد می‌کند و از فزع اکبر (خوف بزرگ) در روز قیامت ایمنش خواهد ساخت. (3)

پى‏نوشت‏ها

1- بحارالانوار، ج100، ص 257.
2- وسایل الشیعه، ج10، ص 318.
3- کامل الزیارات، ص 146.

صفات انسان مؤمن

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): المؤمن الذی نفسه فی عناء، والناس فی راحة؛
مؤمن کسی است که نفسش از او در رنج و مردم از او درآسایش هستند. (1)
قال الامام علی (علیه السلام): المؤمن دائم الذکر، کثیر الفکر، علی النعماء شاکر و فی البلاء صابر؛
مؤمن همیشه به یاد خداست، زیاد می‌اندیشد، بر نعمتها سپاسگذار و در بلا و مصیبت شکیباست. (2)
قال الامام الباقر(علیه السلام):‌‌ان‌الله اعطی المؤمن ثلاث خصال: العز فی الدنیا و فی دینه و الفلح فی الاخرة و المهابة فی صدور العالمین؛
خداوند سه خصلت به مؤمن عطا فرموده است: عزت در دنیا و دینش، رستگاری در آخرت و ابهت در دلهای همه‌ی مردم. (3)
قال الامام الصادق (علیه السلام): المؤمن من طاب ملسبه حسنت خلیفته و صحت سریرته، وانفق الفضل من ماله، و أمسک الفضل من کلامه؛
مؤمن کسی است که در آمدش پاک و حلال باشد، اخلاقش نیکو، باطنش سالم و درست؛ زیادی مالش را انفاق کند و از زیاده گویی بپرهیزد. (4)

پى‏نوشت‏ها

1- کنزالاعمال، ح 752.
2- غررالحکم، ح 1933.
3- بحارالانوار، ج67، ص 71.
4- بحارالانوار، ج2، ص 235.

همسایه

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): حرمة الجار علی الإنسان کحرمة امه؛
احترام همسایه بر انسان، همانند احترام مادرش می‌باشد. (1)
قال الامام علی (علیه السلام): من حسن الجوار تفقدالجار؛
از نشانه‌های حسن همسایگی، جویا شدن از احوال همسایه است. (2)
قال الامام الصادق(علیه السلام): حسن الجوار یعمر الدیار و یزید فی الاعمار؛
حسن همسایگی، خانه‌ها را آباد و عمر‌ها را زیاد می‌کند. (3)
قال الامام الکاظم (علیه السلام): لیس حسن الجوار کف الأذی و لکن حسن الجوار الصبرعلی الأذی؛
حسن همسایگی، این نیست که آزار نرسانی، بلکه حسن همسایگی این است که در برابر آزار و اذیت همسایه، شکیبا باشی.(4)
قال الامام الرضا (علیه السلام): لیس منا لم یأمن جاره توائقه؛
از ما نیست کسی که همسایه اش از شر او در امان نباشد. (5)

پى‏نوشت‏ها

1- مکارم الخلاق، ج1، ص 274.
2- تحف العقول، ح 85.
3- اصول کافی، ج2، ص 667.
4- تحف العقول، ح 409.
5- عیون الاخیار الرضا، ج2، ص 24.

ایمان

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): الایمان نصفان: فنصف فی الصبر و نصف فی الشکر؛
ایمان بر دو نیم است: نیمی‌از آن در شکیبایی است و نیمی‌دیگر در سپاسگذاری. (2)
قال الامام علی (علیه السلام): الایمان شجرة، اصلها الیقین فرعها التقی و نورها الحیاء و ثمرها السخاء؛
ایمان درختی است که ریشه اش یقین است، شاخه اش پرهیزکاری، شکوفه اش حیا و میوه اش بخشندگی. (2)
قال الامام الصادق (علیه السلام): لا تکمل ایمان العبد حتی یکون فیه اربع خصال: یحسن خلقه و یستخف نفسه و یمسک الفضل من قوله و یخرج الفضل من ماله؛
ایمان بنده کامل نباشد، مگر چهار خصلت در او باشد: اخلاقش را نیکو گرداند، خود را سبک شمارد (متواضع باشد)، از زیاده گویی خود داری کند و اضافی مال خود را ببخشد. (3)
قال الامام الرضا (علیه السلام): الایمان عقد بالقلب و لفظ باللسان و عمل بالجوارح؛
ایمان پیمان قلبی، تلفظ زبانی و عمل با امضاء جوارح است. (4)

پى‏نوشت‏ها

1- کنزالاعمال، ح 61.
2- غررالحکم، ح 1786.
3- بحارالانوار، ج69، ص 379.
4- معای الاخبار، ص 186.

قناعت

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): القناعة مال لا ینفد؛
قناعت، ثروتی است تمام نشدنی. (1)
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): اقنع بما اوتیته یحف علیک الحساب؛
به آنچه داده شده‌‌‌ای قانع باش، تا حسابت سبک گردد. (2)
قال الامام علی (علیه السلام): ثمرة القناعة الاجمال فی المکتسب و العزوف عن الطلب؛
میوه‌ی قناعت، میانه روی در کسب و کار است و خویشنداری، از دست دراز کردن به سوی مردم. (3)
قال الامام الحسین (علیه السلام): القنوع راحة الابدان؛
قناعت مایه‌ی آسایش تن است. (4)
قال الامام الصادق (علیه السلام): انظر الی من هو دونک فی المقدره و لا تنظر الی من هو فوقک فی المقدره فان ذالک اقنع لک بما قسم لک؛
به ناتوانتر از خودت بنگر، و به توانگرتر از خویش منگر، زیرا که این کار، تو را به آنچه قسمت تو شده است، قانع تر می‌سازد. (5)

پى‏نوشت‏ها

1- کنزالاعمال، ح 7080.
2- بحارالانوار، ج77، ص 187.
3- غررالحکم، ح 4634.
4- بحارالانوار، ج78، ص 128.
5- اصول کافی، ج8، ص 244.

حسن خلق

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): احسن الناس ایمانا احسنهم خلقا و الطفهم بأهله؛
با ایمان ترین مردم، خوش اخلاق ترین آنها و مهر ورزترین شان به خانواده خود است. (1)
قال الامام الحسن (علیه السلام): إن احسن الحسن الخلق الحسن؛
نیکوترین نیکو، خلق نیکو است. (2)
قال الامام الحسین (علیه السلام):‌‌ان‌سود الخلق لیفسد العمل کما یفسد الخل العسل؛
چنان چه سر که عسل را فاسد می‌کند، خلق بد ایمان را فاسد می‌کند. (3)
قال الامام الصادق (علیه السلام): و علیکم بحسن الخلق فانه یبلغ بصاحبه درجة الصائم القالم؛
بر شما باد به حسن خلق زیرا که صاحبش را به درجه‌ی روزه داران و نمازگزاران واقعی می‌رساند. (4)
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): حسن الخلق نصف الدین؛
خوی نیکو، نصف دین است. (5)
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): اکمل المؤمنین ایمانا احسنهم خلقا؛
آن مؤمن ایمانش کاملتر است، که اخلاقش نیکوتر باشد. (6)
قال الامام علی (علیه السلام): حسن الاخلاق یدر الارزاق و یونس الرفاق؛
اخلاق نیکو، روزی‌ها را زیاد می‌کند و میان دوستان انس و الفت به وجود می‌آورد. (7)
قال الامام علی (علیه السلام): حسن خلقک، یخفف الله حسابک؛
اخلاقت را نیکو گردان تا خداوند حسابت را آسان گرداند. (8)
قال الامام الصادق (علیه السلام): ما یقدم المؤمن علی الله عزوجل بعد الفرائض الی الله من آن یسع الناس بخلقه؛
مؤمن بعد از انجام واجبات، عملی محبوب تر از خوش اخلاقی نزد خدای تعالی نمی‌آورد. (9)

پى‏نوشت‏ها

1- بحارالانوار، ج71، ص 378.
2- خصال شیخ صدوق، ص 29.
3- اصول کافی، ج2، ص 321.
4- وسایل الشیعه، ج 15، ص 199.
5- الحضال، ج30، ص 106.
6- امالی شیخ طوسی، ص 140.
7- غررالحکم، ح 4856.
8- امالی شیخ طوسی، ص 174.
9- اصول کافی، ج2، ص 100.

حکمت‌های شگرف

حکمت 325نهج البلاغه: اندوه عزاى محمد بن ابى بکر(سیاسى)
قَالَ الامام علیٌ [علیه السلام] لَمَّا بَلَغَهُ قَتْلُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِى بَکْرٍ .
إِنَّ حُزْنَنَا عَلَیْهِ عَلَى قَدْرِ سُرُورِهِمْ بِهِ إِلَّا أَنَّهُمْ نَقَصُوا بَغِیضاً وَ نَقَصْنَا حَبِیباً .
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: (آنگاه که خبر کشته شدن محمد بن ابى بکر را به او دادند فرمودند) همانا اندوه ما بر شهادت او ، به اندازه شادى شامیان است، جز آن که از آنان یک دشمن ، و از ما یک دوست کم شد.
حکمت 326 : مهلت پذیرش توبه(معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْعُمُرُ الَّذِى أَعْذَرَ اللَّهُ فِیهِ إِلَى ابْنِ آدَمَ سِتُّونَ سَنَةً .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: عمرى که خدا از فرزند آدم پوزش را مى پذیرد شصت سال است.
حکمت327 : پیروزیهاى دروغین(سیاسى، اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَا ظَفِرَ مَنْ ظَفِرَ الْإِثْمُ بِهِ وَ الْغَالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوبٌ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: پیروز نشد آن کس که گناه بر او چیرگى یافت، و آن کس که با بدى پیروز شد شکست خورده است.
حکمت 328 : وظیفة سرمایه داران(اقتصادى،اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِى أَمْوَالِ الْأَغْنِیَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِیرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِیٌّ وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِکَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: همانا خداى سبحان روزى فقراء را در اموال سرمایه داران قرار داده است، پس فقیرى گرسنه نمى ماند جز به کامیابى توانگران، و خداوند از آنان دربارة گرسنگى گرسنگان خواهد پرسید.
حکمت 329 : بى نیازى از عذر خواهى(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الِاسْتِغْنَاءُ عَنِ الْعُذْرِ أَعَزُّ مِنَ الصِّدْقِ بِهِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: بى نیازى از عذر خواهى، گرامى تر از عذر راستین است.
حکمت 330 : مسؤلیت نعمت‌ها(اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَقَلُّ مَا یَلْزَمُکُمْ لِلَّهِ أَلَّا تَسْتَعِینُوا بِنِعَمِهِ عَلَى مَعَاصِیهِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: حق خدا بر عهدة شما این که از نعمت‌هاى الهى د رگناهان یارى نگیرید.
حکمت 331 : ارزش اطاعت و بندگى(عبادى، اقتصادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ الطَّاعَةَ غَنِیمَةَ الْأَکْیَاسِ عِنْدَ تَفْرِیطِ الْعَجَزَةِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: خداى سبحان طاعت را غنیمت زیرکان قرار داد آنگاه که مردم ناتوان ، کوتاهى کنند.
حکمت 332 : مسؤلیت رهبری (سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] السُّلْطَانُ وَزَعَةُ اللَّهِ فِى أَرْضِهِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: حاکم اسلامى ، پاسبان خدا در زمین اوست.
حکمت 333 : روانشناسى مؤمن(علمى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] فِى صِفَةِ الْمُؤْمِنِ الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِى وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِى قَلْبِهِ أَوْسَعُ شَیْ‏ءٍ صَدْراً وَ أَذَلُّ شَیْ‏ءٍ نَفْساً یَکْرَهُ الرِّفْعَةَ وَ یَشْنَأُ السُّمْعَةَ طَوِیلٌ غَمُّهُ بَعِیدٌ هَمُّهُ کَثِیرٌ صَمْتُهُ مَشْغُولٌ وَقْتُهُ شَکُورٌ صَبُورٌ مَغْمُورٌ بِفِکْرَتِهِ ضَنِینٌ بِخَلَّتِهِ سَهْلُ الْخَلِیقَةِ لَیِّنُ الْعَرِیکَةِ نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ وَ هُوَ أَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: (در توصیف مؤمن فرمود) شادى مؤمن در چهرة او ، و اندوه وى در دلش پنهان است، سینه اش از هر چیزى فراخ تر ، و نفس او از هر چیزى خوارتر است. برترى جویى را زشت ، و ریاکارى را دشمن مى شمارد، اندوه او طولانى ، و همت او بلند است، سکوتش فراوان ، و وقت او با کار گرفته است، شکر گزار و شکیبا و ژرف اندیش است. از کسى درخواست ندارد و نرم خو و فروتن است، نفس او از سنگ خارا سخت تر اما در دیندارى از بنده خوارتر است.
حکمت 334 : یاد مرگ و آرزوها(اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَوْ رَأَى الْعَبْدُ الْأَجَلَ وَ مَصِیرَهُ لَأَبْغَضَ الْأَمَلَ وَ غُرُورَهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: اگر بندة خدا اجل و پایان کارش را مى دید، با آرزو و فریب آن دشمنى مى ورزید.
حکمت 335: آفات اموال (اقتصادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لِکُلِّ امْرِئٍ فِى مَالِهِ شَرِیکَانِ الْوَارِثُ وَ الْحَوَادِثُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: براى هر کسى در مال او دو شریک است: وارث و حوادث.
حکمت 336 : مسؤلیت وعده دادن(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْمَسْئُولُ حُرٌّ حَتَّى یَعِدَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: کسى که چیزى از او خواسته اند تا وعده نداده آزاد است.
منبع: نهج البلاغه

عزیزآل یاسین
از ولایت علوی تا ولایت مهدوی

در روز عید سعید غدیر خم، پس از آن که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) ولایت حضرت علی بن ابیطالب (علیهما السلام) را به همگان ابلاغ فرمودند این آیه نازل شد: «الیوم المکت لکم دینکم و التممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دینا»(1)
« امروز دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمت را تمام کردم و بهترین آیین که را ه اسلام است، برایتان برگزیدم».
پس از نزول آیه، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به تکبیر صدا بلند کردند و فرمودند: « الله اکبر، تمام نبوت من و تمام دین خدا در ولایت علی (علیه السلام) پس از من قرار داده شده»
در این هنگام خلیفه‌ی اول و دوم برخاستند و پرسیدند: آیا این آیات، مخصوص علی (علیه السلام) نازل شده است؟!
حضرت فرمودند: « بلی مخصوص او و اوصیای من تا روز قیامت»
گفتند: « یا رسول الله! نام ایشان را بر ایمان بیان کن!»
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: « برادر و وصی و جانشین من در امتم، ولی هر مرد و زن مؤمن بعد از من، علی (علیه السلام) و سپس فرزندم حسن (علیه السلام)، آنگاه حسین (علیه السلام) و نه نفر از فرزندان حسین (علیه السلام) که آخرین آنان قائم است، یکی پس از دیگری می‌آیند، قرآن همراه ایشان و ایشان، همراه قرآنند و هرگز از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا هنگامی‌که در کنار حوض «کوثر» به سوی من باز گردند. (2)
بین که هزاران شده همچون هزار
در پی دیدار رخت بی قرار
طالع ما بی تو بود چون زحل
ای گل گلزار نبی العجل (3)

پى‏نوشت‏ها

1- سوره‌ی مبارکه‌ی مائده، آیه‌ی 3.
2- الاحتجاج مرحوم طبرسی، ج1 ، ص 147
3- سراینده: علیرضا لطفی (حامد اصفهانی)

مواعظ جاوید
جهاد اکبر

جهاد اکبر جهادی است که انسان با نفس طاغوتی خودش انجام می‌دهد. شما جوان‌ها از حالا باید شروع کنید به این جهاد، نگذارید که قوای جوانی از دستتان برود. هرچه قوای جوانی از بین برود، ریشه‌های اخلاقی فاسد در انسان زیادتر می‌شود وجهاد مشکلتر. جوان زود می‌تواند در این جهاد پیروز بشود. پیر به این زودی نمی‌تواند. نگذارید اصلاح حال خودتان را از زمان جوانی به زمان پیری بیفتد. یکی از القائاتی که نفس انسانی به انسان می‌کند و شیطان به انسان پیشنهاد می‌کند این است که بگذرد برای آخر عمر خودت را اصلاح کن. حالا از جوانی استفاده کن و بعد آخر عمر توبه کن. این یک طرح شیطنت آمیز است که نفس انسان به تعلیم شیطان بزگ می‌کند. انسان تا قوای جوانیش هست و تا روح لطیف جوانی هست و تا ریشه‌های فساد در او کم است می‌تواند اصلاح کند خودش را. لکن اگر چنانچه ریشه‌های فساد در انسان ریشه اش قوی شد، فسادها ملکه‌ی انسان شد ، آن وقت است که ( اصلاح) امکان ندارد. شما جوانها که الان مهیا هستید برای جهاد در راه ساختن، این یک جهاد است لکن جهاد اکبر؛ جهاد در راه سازندگی خودتان است که به برای مملکت خودتان بعدها مفید واقع بشوید. خدمتگذار باشید. از همین سنین شما باید شروع بشود. به ساختن افرادی که بعدها یک مملکت، یک کشور را ممکن است نجات بدهد. اگر چنانچه شما ساختید خودتان را و فضایل انسانی را در خودتان ریشه دار کردید؛ آن وقت در همه‌ی مراحل پیروز هستید، مملکتان را می‌توانید نجات دهید.
منبع: حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)، صحیفه‌ی نور، ج17، ص 211.

در محضر ولایت

...برادران عزیز! خواهران عزیز! شما روزه‌داران مؤمن در سرتاسر ماه رمضان با روزه‌ى خود - براى کسانى که روزه بر آنها واجب بوده است - با عبادت خود، با دعاى خود، با توسل خود، با احیاى خود، با تلاوت قرآنى که کردید، با ذکر و خشوعى که به خرج دادید، این فرصت را براى خود به وجود آوردید که دلهاى خود را به خداى متعال نزدیک کنید؛ این فرصت را مغتنم بشمارید؛ این دستاورد را بزرگ بدانید و آن را براى خودتان حفظ کنید. ملت ما ملت مؤمنى است؛ دلهاى جوانان ما پاکیزه و نورانى است؛ زنان و مردان ما در سرتاسر کشور ارتباط قلبى‌شان با خداى متعال صادقانه است؛ این فرصت بزرگى است براى ملت ما که بتواند جلب رحمت الهى بکند.
منبع: بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌هاى نماز عید سعید فطر،13/8/84
...ماه رمضان، که یک ذخیره و عطیّه و هدیه‌ى الهى است و در اختیار مردم مسلمان است، در درون خود ارمغانهاى ارزشمندى را در همین جهت براى ما دارد. از طرفى، روزه‌ى ماه رمضان که یک تمرین و ریاضت است، وسیله‌اى است براى تسلّطِ بر نفس؛ که بدون تسلّط بر نفس و در دست گرفتن زمام هوسها و هواها و شهوات، هیچ کاربزرگى را نمى‌شود با موفقیّت انجام داد. ماه رمضان با سرمایه‌ى روزه‌اى که دارد یک تمرین علمىِ ارزشمند در این جهت است.
...ما در این ماه رمضان، بارها و بارها عرض کردیم که «اللّهم غیّرسوء حالنا بحسن حالک». از خداى متعال خواستیم که بدحالىِ ما را به برکت و لطف خودش، به حالى نیکو تغییر دهد. اگر این بشود، به فضل الهى، همه‌ى مشکلات حل خواهد شد. بخصوص هر یک از ما که بار مسؤولیتى را در سطح کشور بر دوش گرفته‌ایم چه مسؤولیتهاى کوچک و چه مسؤولیتهاى بزرگ به همان اندازه، بیشتر به این تغییر حالت احتیاج داریم و بیشتر باید از سوءحالِ خودمان بنالیم.
منبع: بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام، 04/01/1372

وجود کهکشان وار

پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) مجموعه‌ی فضایل همه‌ی انبیاء و اولیاء است؛ نسخه‌ی کامل و تکامل یافته‌ی همه‌ی فضایلی است که در سلسله‌ی پیامبران و اولیاء الهی در تاریخ وجود داشته است. پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) یک وجود کهکشان وار است و در او هزاران نقطه‌ی درخشنده‌ی فضیلت وجود دارد. در پیامبر اعظم، علیم همراه اخلاق؛ حکومت همراه حکمت؛ عبادت خدا همراه با خدمت به خلق خدا؛ جهاد همراه با رحمت؛ عشق به خدا همراه با عشق به مخلوقات خدا؛ عزت همراه با فروتنی و خاکساری؛ روز آمدی همراه با دور اندیشی؛ صداقت و راستی با مردم همراه با پیچیدگی سیاسی. غرق بودن جان در یاد خدا همراه با پرداختن به صلح و سلامت جسم هست. در او دنیا و آخرت همراه است؛ هدفهای والای الهی با اهداف جذاب بشری همراه است. او نمونه‌ی کاملی است که خداوند در عالم وجود، موجودی کامل تر از او نیافریده است. او مبشر است، بشارت دهنده است، منذر است، بیم دهنده است؛ بر همه‌ی بشریت و بر همه‌ی تاریخ شاهد و ناظر است؛ فراخواننده‌ی همه بشریت به سوی خدا و چراغ نور افشان راه انسانهاست. علاوه بر این، وجود پیامبر اعظم در عرصه بین المللی، نقطه التقای عقاید و عواطف همه‌ی ملتهای مسلمان است. از همه‌ی اقوام، با همه‌ی مذاهب گوناگون، نقطه‌ی التقای همه‌ی عقاید و عواطف همه‌ی ملتهای مسلمان است. از همه‌ی اقوام، با همه مذاهب گوناگون، نقطه‌ی التقای همه‌ی امت اسلامی‌در عقیده و عاطفه، وجود پیامبر اعظم است ملت و دولت ما باید طوری عمل کنند که با حکمت نبوی، با علم نبوی، با حکومت نبوی، با عدالت نبوی، با فروتنی و عزت نبوی، و با جهاد و رحمت نبوی هماهنگ باشد.
منبع: بیانات مقام معظم رهبری در صحن جامع رضوی 1/1/ 85.

نهضت حسینی

روح نهضت ما و جهت گیری کلی و پشتوانه‌ی پیروزی آن، همین توجه به حضرت ابی عبدالله علیه الصلاة و السلام و مسایل مربوط به عاشورا بود... اگر در جامعه‌ی ما، عشق به امام حسین (علیه السلام) و یا د او و ذکر مصایب و حوادث عاشورا معمول و رایج نبود، معلوم نبود که نهضت با این فاصله‌ی زمانی و با این کیفیتی که پیروز شد، به پیروزی می‌رسید، این، عامل فوق العاده مؤثری در پیروزی نهضت بود و امام بزرگوار ما، در همان هدفی که حسین بن علی (علیهما السلام) قیام کرده بودند از این عامل حداکثر استفاده را کردند. ایشان جهت گیری سیاسی مترقی انقلابی را با جهت گیری عاطفی در قضیه‌ی عاشورا پیوند و گره زدند. و روضه خوانی و ذکر مصیبت را احیا کردند و فهماندند که این یک کار زاید و تجملاتی و قدیمی‌و منسوخ در جامعه‌ی مانیست: بلکه امری لازم است.
... در دو فصل، امام (رحمت الله علیه) مسأله‌ی نهضت را به مسأله‌ی عاشورا گره زدند:
یکی در فصل اول نهضت – یعنی روزهای محرم سال 42- که تریبون بیان مسایل نهضت، حسینیه‌ها و مجالس روضه خوانی و هیأت‌های سینه زنی وروضه‌ی روضه خوان‌ها و ذکر مصیبت گویندگان مذهبی شد و دیگری، فصل آخر نهضت – یعنی محرم سال 57 – بود که امام خمینی (رحمت الله علیه) اعلام فرمودند: « ماه محرم گرامی‌و بزرگ داشته بشود و مردم مجالس (عزاداری) بر پا کنند.» ایشان عنوان این ماه را، ماه پیروزی خون بر شمشیر قرار دادند و مجددا همان طوفان عظیم عمومی‌و مردمی‌به وجود آمد؛ یعنی ماجرای نهضت که روح و جهت حسینی داشت، با ماجرای ذکر مصیبت حسینی و یاد امام حسین (علیه اسلام) گره خورد.
منبع: مقام معظم رهبری، حدیث ولایت، ج 2، صفحات 7 الی 11.

شمیم هدایت

مواعظ استاد

می‌دانیم که در ولادت‌های مبارک، در میلاد حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) وقتی مراسم جشن برگزار می‌شود، مدح‌ها خوانده می‌شود و مردم از طریق آن، شور و نشاطی می‌یابند. برخی با توجه به این مطلب سؤالی مطرح می‌کنند که: چرا باید به یاد وقایع عاشورا عزاداری کرد؟ چرا برای تحریک احساسات از مراسم شاد استفاده نمی‌کنید؟ چرا باید گریه کرد؟ جواب این است که احساسات و عواطف باید با حادثه‌ی مربوط متناسب باشد. حادثه‌‌‌ای که بزرگترین نقش را در تاریخ اسلام ایفا کرد، حادثه‌ی شهادت ابی عبدالله (علیه السلام) بود. او بود که مسیر تاریخ اسلام را عوض کرد. او بود که درسی برای حرکت، برای نهضت، برای استقامت تا روز قیامت به انسانها داد. برای آن که آن خاطره تجدید شود، فقط مجلس و شادی کافی نیست. باید کاری متناسب با آن حادثه انجام داد. یعنی باید کاری کرد که حزن مردم برانگیخته شود، اشک از دیده‌ها جاری شود، شور و عشق در دل‌ها پدید آید در این حادثه چیزی که می‌تواند چنین نقشی را بیافریند، همین مراسم عزاداری و گریستن و گریاندن دیگران است؛ در حالی که خندیدن و شادی کردن هیچ وقت نمی‌تواند این نقش را ایفا کند.
خندیدن هیچ وقت آدم را شهادت طلب نمی‌کند. هیچ وقت انسان را به شلمچه نمی‌کشاند. هیچ وقت نمی‌توانست سختی‌ها و مصیبت‌های هشت سال جنگ را برای مردم هموار کند؛ این قبیل مسایل عشق دیگری می‌خواهد که از سوز و اشک و شور پدید می‌آید. راه آن هم همین عزاداری‌هاست.
منبع: حضرت آیت الله محمد تقی مصباح یزدی (دامت برکاته) آذرخش دیگر از آسمان کربلا

ویژگی‌های قرآن کریم

- قرآن نور است برای کسی که بخواهد از آن استفاده کند. قرآن تبیان کل شی است یعنی قرآن دارای کلیاتی است که برای سعادت بشر کافی است (ان هذاالقرآن یهدی للتی هی اقوم»)
اگر انسان با قرآن آشنا شود و قرآن را به عنوان شناسنامه خودش و به عنوان کلام خدا بخواند، نورانی می‌شود و قرآن او را بالا می‌برد (اقر او ارق؛ بخوان و بالا برو).
ما از علامه طباطبائی (رحمت الله علیه) پرسیدیم: قرآن را چگونه بخوانیم؟ ایشان فرمودند: قرآن کلام خداست، اگر انسان بداند که قرآن کلام خداست و به این « اقرا و ارق» توجه داشته باشد، ترقی می‌کند و بالا می‌رود. برای فهمیدن کلام، باید متکلم را شناخت. ما باید آن قدر قرآن بخوانیم تا بفهمیم که قرآن کلام خداست. قرآن، که عالم هستی یعنی شرح عالم هستی است، اگر انسان با قرآن آشنا شود، با تمام اسرارهستی آشنا می‌شود و به قله اعلی انسانیت می‌رسد؛ اگر انسان با قرآن کریم انس پیدا کند به جایی می‌رسد که همه چیز را می‌داند.
منبع: برگزیده بیانات استاد ارجمند، حضرت آیت الله امجد (حفظه الله)

نکته‌های ناب

چشمه‌های حکمت دل

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: کسی که چهل روز خود را برای خدا خالص کند، خداوند متعال چشمه‌های دانش و حکمت را از قلبش به زبانش جاری می‌کند.(1)

جاذبه هدیه

حضرت علی (علیه السلام)می‌فرمایند: هدیه برای افراد بردن، محبت آنان را جلب می‌کند.(2)

پاداش مصافحه

حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) می‌فرمایند: به درستی که وقتی مؤمن با مؤمن دیگری مصافحه می‌کند، از یکدیگر جدا می‌شوند، در حالی که گناهان آن‌ها ریخته شده است.(3)

عبادت برتر

حضرت امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند: بالاترین عبادت، اندیشیدن پیوسته درباره‌ی عظمت خداوند و قدرت اوست.(4)

منافع بیماری

حضرت امام رضا (علیه السلام) می‌فرمایند: درد و بیماری برای مؤمن، موجب پاک شدن او از گناه و از طرف خداوند برای او رحمت است، و برای کافر سبب عذاب و دوری از خداست، پس درد از مؤمن زایل می‌شود در حالی که برای او گناهی باقی نمانده است.(5)

دو پرهیز شایسته

حضرت امام حسن عسگری(علیه السلام) می‌فرمایند: جدال نکن که قیمت و ارزش تو کم می‌شود، و شوخی نکن که مردم بر تو جرأت پیدا می‌کنند.(6)

بهترین همنشین

ابن عباس گفت: از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال شد: همنشینی با چه کسی بهتر است؟
حضرت فرمودند: کسی که دیدارش، شما را به یاد خدا اندازد و گفتارش بر علم شما بیفزاید و عملش شما را ترغیب به آخرت کند.(7)

آسان تر از...

حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «ترک الذئب اهون من طلب المعونة؛
ترک گناه، آسان تر از درخواست توبه است.» (8)

معنای احسان به والدین

ابن ولاد حناط می‌گوید: از حضرت امام صادق(علیه السلام) درباره‌ی این سخن خداوند متعال که می‌فرماید: « بالوالدین إحسانا؛ به پدر و مادر احسان کنید.»، پرسیدم: این نیکی چیست؟ حضرت فرمودند:
« احسان به والدین این است که با آنها خوب برخورد کنی و به آنان کمک کنی قبل از آن که درخواست کنند هرچند خودشان هم می‌توانند حوایج خود را تهیه کنند.»(9)

پى‏نوشت‏ها

1- بحارالانوار، ج 67، ص 249.
2- غررالحکم، ج1، ص15.
3- اصول کافی، ج2، ص 182.
4- اصول کافی، ج2، ص 55.
5- بحارالانوار، ج 78، ص 183.
6- بحارالانوار، ج 75، ص 370.
7- بحارالانوار، ج 71، ص 178.
8- نهج البلاغه، ترجکپمه دشتی، حکمت 170، ص666.
9- وسایل الشیعه، ج15، ص 204.

دل نوشته

بلور شکسته قلبم

مصطفی پورنجاتی
خدایا! در این تنهایی ابدی که گویا خیال رفتن و مردن هم ندارد، خاطر ما را لحظه‏ای از خاطره زلال خودت - که تو محض حقیقت و حقیقت محضی - فارغ مدار.
مگذار که زمینه‏ها و زمزمه‏های شیطانِ کج‏راه، لذت درک و بیان خیر و خوبی را از ما سلب کند و ما همگان، تماشاگران مبهوت و گریانِ حقیقتِ از دست رفته باشیم.
خدایا! توان ما اندک است. از روحیه و عزم و اراده پیامبران، این خداوندگاران حماسه‏سرایی حقیقت و عشق، به نحیفیِ انگیزه‏های ما، نَمی‌بچشان و مس وجود ما را به آن کیمیا طلا کن.
خدایا! ما را از تلاش هنرمندانه که آزادگر بال‏های بسته ما به سوی بهشت رضوان تو و فراخوانِ خلق تو به سوی توست، به قدر لمحه‏ای دور مساز.
ای مسبب همه سبب‏ها!‌‌‌ای خدا! تو به حال ما از همه دیگران آگاه‏تری. در مه‏آلود محو صراط، آنجا که تا فرو غلتیدن در جهنم تبعید و دوزخ فراق، از تو فاصله کمتر از نَفَسی است، ما را از تابش نقره‏ایِ ماه هدایت خویش محروم مگردان.
ای خدا! رنج‏ها و سختی‏ها، بی‏کسی‏ها و بی‏تابی‏ها، گاه همگی از لطف بی‏دریغ توست که به تربیت ما همت ورزیده‏ای و ما بسانِ کودکانی جویای شیرینی‏ها و شادی‏ها، از سودمندی محرومیت‏ها و سرخوردگی‏ها بی‏خبرانیم، گریان و پا بر زمین کوبان.
ای خدا! کودکی‏های ما را به پای معصومیت ما بنویس و ساده‏دلی‏های ما را بر ما آسان گیر.
ای ریسمان نجات‏بخش دست‏های به نیاز و دعا افراشته!‌‌‌ای خدا!

دامنه‏های بندگی

حمیده رضایی
الهی! نامت را با تمام تشنگی‏ام سر می‏کشم. باشکوه و بلند، نفس برمی‏آورم؛ در هوایی که سرشار از نسیم پرستش است. آرام‏آرام از خویشتن خویش تهی می‏شوم.
خدایا! نخواه تا در این روزی که با نام تو آغاز کرده‏ام، گناهی بر گناهانم افزوده شود.
خدایا! مرا که این همه در روزها و شب‏های مجبور، تنیده‏ام، فرصتی ببخش تا به هر آنچه پیمان بسته‏ام با تو وفا کنم. این ثانیه‏های در خاک، سخت بر شانه‏ام سنگینی می‏کند؛ اما هنوز هم به رسیدن دستانم به شاخساران بلند اجابت و رحمت امیدوارم. خدایا! مرا از دیروزهای غفلتم بیرون بیاور؛ مرا ببخش که این بخشش از شکوه تو نخواهد کاست و تو را از آمرزش من زیانی نخواهد رسید.
پروردگارا! مرا بر سفره بی‏انتهای لطف خویش، به دو نعمت بزرگ میهمان کن؛ نعمت‏هایی که همواره به سالکان سوخته جان طریقت خویش ارزانی داشته‏ای؛ طاعت در طلیعه و آمرزش در شبانگاه. بگذار این جذبه استخوان‏سوز را با تمام یاخته‏هایم نفس بکشم.
پروردگارا! گام‏های مرا بر جاده‏های پرمخاطره شوق، استوار گردان. حالیا که بر دامنه‏های بندگی ایستاده‏ام، مرا به دره‏های مه‏آلود گناه و وهم، ملغزان. با سلسله نابکاران، به پرتگان آتشم مکشان.
خدایا! فرصتم نده که جز بر تو توکل کنم. حصار تو سخت ایمن است و من برای گریز از خویش، تنها از تو شکیبایی می‏جویم.
شکوهی جز تو نمی‏شناسم. همه چیز با کلمه‏ای که تویی آغاز می‏شود. خاک، جهنم من است؛ وقتی از آن رهایی نمی‏یابم. دنبال نشانه‏ای از تو می‏گردم و تو نزدیک‏تر، موج موج بر صخره‏های جانم می‏کوبی.

چه بی‏تاب در تکاپوی عطر عالمگیر توام!

من در این بادیه صاحب‏نظری می‏جویم
راه گم کرده‏ام و راه‏بری می‏جویم
ترک میخانه و بتخانه و مسجد کردم
در رهِ عشقِ رُخت رهگذری می‏جویم

یاد ابرار
آیت الله محمد حسین کاشف العظاء

آیت الله محمد حسین کاشف الغطاء در سال 1394 هجری قمری در خاندانی دوستدار دانش و فضیلت در نجف اشرف متولدشدند. نسب ایشان به مالک اشتر نخعی می‌رسد و نیاکان وی، همه از عالمان و زعیمان دین بوده اند. و همواره رهبری یک جنبش عظیم فکری و دینی را برعهده داشتند؛ ایشان خود در این باره می‌گوید: «خودم را در پیشگاه خدا و وجدان مسؤول می‌بینم، زیرا دخالت در سیاست از وظایف من و اجداد من است که بیش از سه قرن نه تنها در عراق بلکه در تمام عالم اسلام پیشوای دینی بوده اند.»
پس از وفات مرحوم آیت الله سید محمد کاظم یزدی مقام مرجعیت عامه در عراق برای ایشان محرز گشت. مرحوم آیت الله محمد حسین کاشف العظاء برای تحقق اهداف بلند و آرمان‌های عالی و اسلامی‌خود سفرهای متعددی به کشور‌های مختلف جهان از جمله پنج بار به ایران انجام دادند و در هر سفر با دانشمندان و رهبران مذهبی و سیاسی ملاقات می‌کردند. و مطالب خود را بیان و آگاهی‌های لازم را به آنها ارایه می‌نمودند.
سرانجام ایشان با عمری پربرکت چونان عمر مردان نامی‌تاریخ پس از سال‌ها خدمت و تلاش در جهت نشر اسلام در روز دوشنبه 18 ذی القعده 1373 هجری قمری به علت بیماری، نخست در بیمارستان بستری گردیدند ولی به علت عدم بهبودی و برای تغییر آب و هوا به کرند از توابع ایران آمدند و بعد از سه روز در همان جا وفات یافتند. پیکر پاک ایشان با شرکت دهها هزار نفر از مسلمانان به بغداد حمل و سپس به نجف منتقل گردید و در آرامگاهی در وادی السلام به خاک سپرده شد. « روحشان شاد و یادشان گرامی‌باد»
منبع: گلشن ابرار

حکایت‌ها و پندها

خسارت جبران ناپذیر

شخصی قصد سفر به منظور تجارت داشت، خدمت امام جعفر (علیه السلام) آمد و استخاره کرد، استخاره بد آمد، ولی او آن را نادیده گرفت و به مسافرت تجارتی رفت، و اتفاقا سود فراوانی هم به دست آورد.
وقتی بازگشت، خدمت امام صادق(علیه السلام) رفت وگفت: یادتان هست که برایم استخاره کردید و بد آمد؟ اما من آن را نادیده گرفتم و به سفر تجارتی که قصد داشتم رفتم و سود فراوانی هم به دست آوردم. حضرت به او فرمودند: یادت هست در این سفر فلان منزل خسته بودی، نماز مغرب و عشاء را خواندی، شام خوردی و خوابیدی، و هنگامی‌که بیدار شدی آفتاب صبح زده بود، و نماز صبح تو قضا شد؟ با شرمندگی عرض کرد: آری، یابن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت فرمودند:
اگر خداوند متعال دنیا و هرآنچه در آن است را به تو داده بود، جبران آن خسارت معنوی نمی‌شد.
منبع: داستانها و حکایتهای نماز، رحیم کارگر و محمد یاری، ص 57.

سفیررستگار

سرمقدس حضرت امام حسین (سلام الله علیه) را به همراه اسرای کربلا وارد شام کردند. آنگاه سر مبارک حضرت را به مجلس یزید (لعنت الله علیه) بردند. سفیر روم که شاهد این صحنه‌های دلخراش بود، رو به یزید کرد و گفت: این سر کیست که در مقابل توست؟ یزید (لعنت الله علیه) با تعجب پرسید: چرا این سؤال را می‌کنی؟!
سفیر گفت: چون به روم باز گردم، از من درباره آنچه که دیده ام سؤال کنند باید علت این شادی و سرور را بدانم که با قیصر روم در میان بگذارم تا او نیز خوشنود گردد. یزید (لعنت الله علیه) گفت: این سر حسین پسر فاطمه دختر محمد است. سفیر پرسید؟ این محمد، همان پیامبر شماست؟! در جواب گفت: آری. سفیر دو مرتبه پرسید: پدر او کیست؟
یزید (لعنت الله علیه) جواب داد. سر پسرعلی بن ابیطالب، پسر عموی رسول خداست.
سفیر خطاب به یزید (لعنت الله علیه) گفت: نابود گردید با این چنین آیینی که دارید! دین من بهتر از دین توست! زیرا پدر من از بندگان حضرت داود (سلام الله علیه) است و میان من و حضرت داوود (سلام الله علیه)، پدران بسیاری قرار گرفته اند و مرا پیروان آیین احترام کنند و جای ثم آن الاقی که حضرت عیسی (سلام الله علیه) یک بار بر آن سوار شده بود در کلیسایی است که مردم به زیارت آن می‌روند. شما فرزند پیامبر خویش را می‌کشید! با این که جز دختری در میان واسطه نیست!! این دین شما چگونه دین است؟ یزید از ترس رسوایی دستور کشتن سفیر را داد. در این هنگام سفیر گفت: اکنون که مرا خواهی کشت پس این سخن را گوش کن! شب گذشته رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را در خواب دیدم ایشان مرا به بهشت مژده داد. من از این خواب در حیرت بودم تا این که تعبیر آن برایم آشکار شد. اهل مجلس هنگام قتل فرستاده‌ی پادشاه روم از سر مقدس امام حسین (سلام الله علیه) شنیدند که با صدایی رسا و بیانی شیوا فرمودند:
(لاحول و لا قوة الا بالله)
منبع: قصه کربلا، علی نظری ص 499 -498.

معرفی کتاب

کتاب «نسل نوخاسته»

این کتاب گرانمایه از کتاب‌هایی است که در حال و هوای مسموم دوران رژیم ستم شاهی جهت هشدار به خانواده‌های مسلمان، تدوین و به رشته‌ی نگارش در آمده است و ممکن است بسیاری از شواهدی که با استفاده از کتب و جراید و مجلات آن روز در این کتاب آمده، با شرایط امروز جامعه‌ی انقلابی و به پاخواسته‌ی ما، به ویژه جوانان نسل انقلاب اسلامی‌موافق نباشد، ولی مطالعه و ملاحظه‌ی آن‌ها برای کسانی که در آن ایام و درآن سال‌های سیاه، در سن و سال زیادی نبوده اند که بتوانند شناخت روشنی از آن وضعیت نابهنجار داشته باشند، بسیار مفید است، چرا که تا انسان از محیط تربیتی و شرایط بد آن روز، آگاهی نداشته باشد، نمی‌تواند قدرشناس واقعی نعمت موجود باشد و در پیشبرد و تکمیل آن کوشا و پویا گردد. آیین مقدس ما با طرح برنامه‌های وسیع و همه جانبه ای، ما را موظف کرده است که کودکان خود را دقیقا تحت مراقبت قرار دهیم. مؤلف در این کتاب تلاش نموده که پدران و مادران را با وظایف مهم و پرارزشی که دارند، بیش از پیش آشنا کند و از تجارب تلخ دنیای غرب، که اکنون در منجلاب ما دیگری دست و پا می‌زنند، استفاده شده تا پیش از آن که دچار مصایب ناگوار دنیای غرب شویم، در راه هدایت نسل نوخاسته، قدم برداشته و او را از بی پناهی و سرگردانی و بی قیدی نجات بخشیم.
در این نوشتار، مسؤولیت خطیر پدران و مادران به خوبی مشخص و روشن شده و راهی که باید که باید برای ادای دین و وظیفه پیموده شود، مشخص گردیده است. امید است مطالعه‌ی این کتاب اذهان پدران و مادران روشن شود و بهتر شدن تربیت دینی و اخلاقی کودکان را در پی داشته باشد.
مؤلف: احمد بهشتی
ناشر: دفتر تبلیغات اسلامی‌حوزه علمیه‌ی قم

کتاب «آیین سفر»

«قل سیروا فی الارض ثم انظروا کیف کان عاقبة المکذبین؛ بگو در زمین سیر کنید، پس بنگرید سرانجام کسانی که (نشانه‌های الهی را) تکذیب می‌کردند. (سوره‌ی انعام آیه‌ی 11)
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: سفر کنید، همانا اگر در سفر، مالی به چنگ نیاوردید، به حتم، اندیشه‌ی شما فزونی خواهد یافت. (مکارم الاخلاق، ص 240)
«آیین سفر» عنوان مجموعه‌‌‌ای از رهنمودها و دستورالعمل‌هایی است که دانشمندان علم حدیث و اخلاق، در آثار خود جای داده اند. در میان روایات بر جای مانده از پیشوایان معصومین (علیهم¬السلام) انبوهی از سخنان، دل انگیز و راه گشا درباره‌ی آداب سفر و سیاحت وجود دارد.
سفرهای کوتاه و بلند – به هر عنوانی که صورت می‌گیرد- نقش مهمی‌در پرداخت شخصیت آدمیان دارد و آنان را با جلوه‌هایی نو از حیات بشری آشنا می‌کند. همواره بخشی از زندگی انسان‌ها در سفر می‌گذرد و تقریبا هیچ گاه حیات فردی و اجتماعی انسان، از این آیین و عادت خوشایند، خالی نبوده است.
دراین کتاب که تحقیقی مختصر و گزیده شده می‌باشد، مباحثی که می‌تواند به نوعی ارج و منزلت سفر را آشکار سازد، در چهار فصل آورده شده که عبارتند از:
فصل اول: فایده‌های سفر.
فصل دوم: دستورهای سفر.
فصل سوم: اقسام سفر.
فصل چهارم: مسایل و احکام سفر.
مؤلف: سید اصغر ناظم زاده قمی
ناشر: بوستان کتاب قم – 1381

کتاب «قصه‌های شیرین و خواندنی از بهلول عاقل»

این کتاب مجموعه‌ی بیست داستان شیرین، شنیدنی و اخلاقی از جناب بهلول عاقل است که یقینا، با مطالعه‌ی این داستانها، به بهره‌ی وافری دست یافته و با استفاده از این حکایات به تربیت اخلاقی فرزندان، نوجوانان و جوانان با دقت بیشتری می‌پردازیم.
گردآورنده: مظفر حاجیان
ناشر: مؤسسه‌ی انتشارات مشهور (قم)

احکام
احکام عزاداری

سؤال: آیا قمه زنی جایز است؟
پاسخ حضرات آیات عظام امام خمینی (رحمت الله علیه) مقام معظم رهبری (دامت برکاته) و فاضل لنکرانی (رحمت الله علیه):
با توجه به این که قمه زدن در زمان حاضر به علت عدم قابلیت پذیرش و نداشتن هیچ گونه توجیه قابل فهم، باعث وهن و بد نام شدن مذهب می‌شود، باید از آن خودداری گردد.
پاسخ حضرت آیت الله العظمی‌مکارم شیرازی (دامت برکاته):
عزاداری خامس آل عبا از مهم ترین شعائر دینی و رمز بقای تشیع می‌باشد؛ ولی بر عزاداران عزیز لازم است از کارهایی که موجب وهن مذهب می‌گردد و یا آسیبی به بدن آنها وارد می‌کند، خودداری کنند.
پاسخ حضرت آیت الله العظمی‌نوری (دامت برکاته):
قمه زنی اشکال دارد.
پاسخ حضرت آیت الله العظمی‌تبریزی (رحمت الله علیه):
عزاداری خامس آل عبا از مهمترین شعائر دینی و رمز بقای تشیع می‌باشد؛ ولی بر عزاداران عزیز لازم است از کارهایی که موجب وهن مذهب و سوء استفاده دشمنان اسلام واهل بیت (سلام الله علیهم) می‌شود، اجتناب کنند.
سؤال: آیا قمه زنی به طور مخفی جایز است؟ چنانچه در این مورد نذری داشه باشد، وظیفه چیست؟
پاسخ حضرت آیت الله العظمی‌خامنه‌‌‌ای (دامت برکاته):
قمه زنی علاوه بر این که از نظر عرفی از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمی‌شود. و سابقه‌‌‌ای در عصر ائمه‌ی اطهار (سلام الله علیهم) و زمان‌های بعد از آن ندارد و تأییدی هم به شکل خاص یا عام از معصومین (سلام الله علیهم) در مورد آن نرسیده است. در زمان حاضر موجب رهن و بدنام شدن مذهب می‌شود. بنابراین در هیچ حالتی جایز نیست و چنانچه در این مورد نذری وجود داشته باشد، نذر واجد شرایط صحت و انعقاد نیست. سؤال: استفاده از زنجیرهایی که دارای تیغ هستند چه حکمی‌دارد؟
پاسخ حضرات آیات عظام امام خمینی (رحمت الله علیه)، مقام معظم رهبری (دامت برکاته)، مکارم شیرازی(دامت برکاته) و فاضل لنکرانی (رحمت الله علیه):
اگر استفاده از زنجیرهای مذبور موجب وهن مذهب در برابر مردم شود و یا باعث ضرر بدنی قابل توجهی گردد. جایز نیست.
منبع:پرسش‌ها و پاسخ‌ها، نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاها

نویسنده: سید امیرحسین کامرانی راد/http://rasekhoon.net

بازدید : 986
شنبه 2 خرداد 1399 زمان : 13:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

بسم الله

ویژه نامه روز بیست و هفتم ضیافت الهی

دعای روز بیست و هفتم

اَللّهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَصَیِّرْ اُمُورى فیهِ مِنَ الْعُسْرِ اِلَى الْیُسْرِ وَاقْبَلْ مَعاذیرى وَحُطَّ عَنّىِ الذَّنْبَ وَالْوِزْرَ یا رَؤُفاً بِعِبادِهِ الصّالِحینَ
خدایا فضیلت شب قدر را در این ماه روزیم گردان و بگردان کارهایم را در آن از سختى به آسانى و عذرهایم را بپذیر و ورز و گناهم را بریز اى مهربان به بندگان شایسته ات
منبع: مفاتیح الجنان

زلال وحی

تفسیر (( بسم الله الرحمن الرحیم))- قسمت دوم و پایانی
الرّحمن الرّحیم
به جاى این دو کلمه نیز در فارسى نمى‏توان واژه‏اى یافت که عینا ترجمه آن باشد و این که بخشنده مهربان معمولا ترجمه مى‏کنند ترجمه رسائى نیست. زیرا بخشنده ترجمه جواد است و مهربان ترجمه رؤف و هر دو از صفات پروردگار است که در قرآن آمده است.
جواد (بخشنده) یعنى کسیکه چیزى دارد و بدون عوض به دیگران مى‏بخشد. ولى رحمان و رحیم هر دو از رحمت مشتقند و در کلمه رحمت‏یک معنا اضافه‏اى نهفته است و آن اینکه:
در مواردى که موجودات; نیازمند و مستحق است; بالفظ و یا با زبان تکوین دستش دراز است و به اصطلاح قابل ترحم است و استحقاق دارد که چیزى به او برسد; در اینگونه موارد رحمت است. منتهى; رحمت انسان وقتى به مستحقى مى‏رسد که تحت تاثیر حالت او قرار گیرد; و رقت قلبى رد او پدید آید، ولى خداى متعال از این امور منزه است.
پس وقتى مى‏گوییم رحمان و رحیم دو معنا در ذهن ما مجسم مى‏گردد: یکى نیاز عظیم و فراوان مخلوقات که گوئى سراسر مخلوقات با زبان قابلیت‏هاى خودشان همه دست نیاز بدرگاه بى‏نیاز او دراز کرده و التماس مى‏کنند، و دیگر اینکه او رحمت‏بى‏حساب خویش را بسوى آنان فرستاده و نیازهاى آنان را تامین نموده است.
این است که بعضى از مترجمان اخیر وقتى دیده‏اند که هیچ کلمه‏اى رساننده معانى این کلمات نیست; آیه شریفه; بسم الله الرحمن الرحیم را «به نام الله رحمن الرحیم‏» ؛ ترجمه نموده‏اند.
فرق رحمان با رحیم چیست؟ قبلا باید توضیح بدهیم که در زبان عربى کلماتى که بر وزن فعلان است دلالت‏بر کثرت مى‏کند مثل عطشان که به معناى عطش کثیر است. و کلماتى که بر وزن فعیل است که اصطلاحا آنرا صفت مشبه مى‏گویند دلالت‏بر نوعى ثبات و دوام مى‏کند.
رحمان که بر وزن فعلان است دلالت‏بر کثرت و وسعت مى‏کند و مى‏رساند که رحمت‏حق همه جا گسترش پیدا کرده و همه چیز را فرا گرفته است.
اصولا هر چیزى; چیز بودنش مساوى با رحمت‏حق است چون وجود و هستى عین رحمت است; چنانکه در سوره اعراف آیه 56 آمده است و رحمت و سعت کلى شى‏ء (رحمت من همه چیز را فرا گرفته است) و در دعاى کمیل مى‏خوانیم و برحمتک التى وسعت کلى شى‏ء.
این گونه رحمت‏حق استثناء ندارد؛ و اینطور نیست که شامل انسانها باشد و غیر انسانها را شامل نشود و یا در انسان‏ها تنها انسانهاى مؤمن را فرا گیرد، خیر؛ بلکه سراسر گیتى مشمول رحمانیت‏حق است و یا عین آن است‏یعنى آنچه در عالم هستى هست رحمت‏حق است.
درسى که مى‏توان از جمله بسم الله الرحمن الرحیم آموخت این است که آنچه که از خدا به عالم مى‏رسد دو گونه نیست؛ خیر و شر. بلکه آنچه از او مى‏رسد جمله نیکو و رحمت است و این رحمت‏شامل جماد و نبات و حیوان و انسان به تمام اقسامش مى‏گردد چون اصولا فاتحه و گشایش هستى با رحمت‏حق است.
و اما رحیم که بر وزن فعیل است دلالت‏بر رحمت لاینقطع و دائم حق مى‏کند. رحمان که دلالت‏بر رحمت واسعه پروردگار مى‏کرد و شامل همه موجودات مى‏گشت ولى بالاخره در این عالم یک سلسله از موجودات پس از هستى معدوم مى‏شوند و فانى مى‏گردند. ولى رحیم نوعى از رحمت است که جاودانگى دارد و تنها شامل آن بندگانى است که از طریق ایمان و عمل صالح; خود را در مسیر نسیم رحمت‏خاصه حق قرار داده‏اند!!
پس پرودگار یک رحمت عام دارد و یک رحمت‏خاص. با رحمت عام خودش همه موجودات را آفریده است که از جمله آنان انسان است.
انسان که تنها موجود مکلف است و خودش مسئول خویش است اگر وظائف و تکالیفى که به عهده‏اش نهاده شده بود انجام دهد; مشمول رحمت‏خاص الهى خواهد شد. رحمان اشاره به آن رحمت‏بى‏حسابى است که همه جا کشیده و مؤمن و کافر و حتى انسان و جماد و نبات و حیوان ندارد ولى رحیم اشاره به رحمت‏خاص است که به انسانهاى مطیع و فرمانبردار اختصاص دارد.

پی نوشت :

شیعیان در مسئله فوق اتفاق نظر دارند ولى میان اهل تسنن اختلاف نظر است؛ بعضى با نظر شیعه موافق‏اند و بعضى سخت مخالف و بعضى قائل به تفصیل هستند.
ابن عباس، ابن مبارک; عاصم; کسائى، ابن عمر، ابن زبیر، ابن هریره عطاء; طاووس و نیز امام فخر رازى در تفسیر کبیر; و جلال الدین سیوطى در اتقان که مدعى تواتر روایات هستند; از طرفداران نظریه جزئیت مى‏باشند. بعضى مانند مالک و ابو عمرو و یعقوب مى‏گویند که جزء هیچ سوره‏اى نیست و تنها براى اوائل سوره‏ها تیمنا نازل گشته و نیز براى فواصل سوره‏ها مى‏باشد.
ولى بعضى از پیروان مسلک شافعى و حمزه قائل به تفصیل‏اند که مى‏گویند تنها در سوره حمد جزء سوره است ولى در سوره‏هاى دیگر نیست.

منبع: آشنایى با قرآن ، استادشهید مرتضى مطهرى، جلد دوم

کلام نور

برادران دینی
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: بهترین برادر تو کسی است که در راه اطاعت خدا یاریت رساند و از نافرمانی‌های او بازت دارد و به خشنودی او فرمانت دهد. (1)
حضرت امام علی(علیه السلام) می‌فرمایند: پیش از انتخاب برادران، آنها را بیازمای؛ زیرا آزمایش معیاری است که نیکان را از بدان جدا می‌کند. (2)
حضرت امام سجاد (علیه السلام) می‌فرمایند: زبانت را نگهدار تا برادرت را صاحب شوی. (3)
حضرت امام باقر (علیه السلام) می‌فرمایند: مؤمن برادر تنی مؤمن است. (4)
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): إذا أحب احدکم اخاه فلیعلمه؛
هرگاه یکی از شما، برادر خود را دوست داشته باشد، آن را به او اظهار کند. (5)
قال الامام علیٌ (علیه السلام): من لم تکن مودته فی الله فاحذره، فإن مودته لئیمة و صحبته مشومة؛
از کسی که دوستیش برای خدا نباشد بپرهیز؛ زیرا دوستی او پستی است و همنشینی با او شوم و بی برکت. (6)
قال الامام الباقر (علیه السلام):من الستفاد أخا فی الله علی ایمان بالله و وفاأ بإخائه، طلبا لمرضاة الله فقد استفاد شعاعا من نور الله؛
هر کس برای جلب رضای خدا، بر پایه‌ی ایمان به او و وفاداری به برادری، برادری خدایی و دینی به دست آورد پرتوی از نور خدا را به دست آورده است. (7)
قال الامام الصادق (علیه السلام): احب إخوانی الی من اهدی عیوبی الی؛
دوست داشتنی ترین برادرم کسی است که عیبهایم را به من هدیه کند. (8)
قال الامام الکاظم (علیه السلام): من قصد الیه رجل من إخوانه مستجیرا به فی بعض أحواله فلم یجره، بعد أن یقدر علیه فقد قطع ولایة الله تبارک و تعالی؛
کسی که برادرش برای رفع گرفتاری یا حاجتی به او پناه ببرد و او بتواند پناهش دهد (مشکل او را حل نماید) اما ندهد، بی گمان پیوند ولایت خدای تبارک و تعالی را بریده است.(9)
قال الامام علی (علیه السلام): من اتخذ أخا بعد حسن الإختبار دامت صحبته و تأکدت مودته. من اتخذ أخا من غیر اختبار ألجأه الإفطرار الی مرافقه الأسرار؛
هر که بعد از آزمایش درست، برادری انتخاب کند، رفاقتش بپاید و دوستیش استوار گردد و هر که بدون آزمایش برادری را انتخاب کند، به همنشینی با بدان دچار خواهد شد. (10)
قال الامام الباقر (علیه السلام): لاتقارن و لاتواخ اربعة: الاحق و البخیل و الجبان واکذاب؛
با چهار کس هم نشینی و برادری مکن: احمق، بخیل، ترسو و دروغگو. (11)
قال الامام الصادق (علیه السلام): تحتاج الإخوة فیما إلی ثلاثه أشیاء فإن استعملوها و إلا تباینو و تباغضوا و هی: التناصف و التراحم و نفی الحسد؛
برادران در میان خود به سه چیز نیازمندند که اگر به کار بندند، دوستی بپاید و گرنه از یکدیگر جدا شوند و دشمن هم گردند، آن سه چیز این‌هاست: انصاف با یکدیگر، مهربانی با یکدیگر و حسد نبردن نسبت به هم.(12)
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): النظر إلی الاخ توده فی الله عزوجل عبادة؛
نگاه کردن به برادر(دینی) و دوستی کردن با او به خاطر خداوند بزرگ، عبادت است. (13)
قال الامام علی (علیه السلام): ینبغی للمسلم أن یتجنب مواخاة: الماجن الفاجر، والأحق، و الکذاب؛
مسلمانان باید از برادری کردن با سه گروه دوری کنند: شوخ بی حیا، احمق و دروغگو. (14)
قال الامام الصادق (علیه السلام): المؤمن أخوا المؤمن عینه و دلیله و لا یخونه لا یظلمه و لا یغشه، و لا یعده عدة فیخلفه؛
مؤمن برادر مؤمن است، چشم او را راهنمای اوست. به او خیانت و ستم نمی‌کند، فریبش نمی‌دهد و وعده‌‌‌ای به او نمی‌دهد که به آن عمل نکند. (15)
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: مؤمن آیینه‌ی برادر مؤمن خویش است. در غیابش خیرخواهی او می‌کند و در حضورش، امور ناخوشایند را از او دور می‌کند. (16)
حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: برادری کردن به خاطر خدا، محبت را خالص می‌گرداند. (17)
حضرت امام حسن (علیه السلام) می‌فرمایند: با هیچ کس رفت و آمد مکن تا بدانی کجاها رفت و آمد می‌کند، چون از حالش به خوبی آگاه شدی و معاشرتش را پسندیدی، بر پایه‌ی گذشت از لغزشها و کمک و همیاری در سختی‌ها با او برادری کن. (18)
حضرت امام حسین (علیه السلام) می‌فرمایند: قویترین فرد در ایجاد ارتباط کسی است که با کسی که از او بریده، رابطه برقرار کند. (19)
حضرت امام رضا (علیه السلام) می‌فرمایند: هر کس به خاطر خداوند برادری به دست آورد، خانه‌‌‌ای در بهشت به دست آورده است. (20)
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): من زار أخاه فی بیته قال الله عزوجل له: انت ضیفی و زائری، علی قراک و قد أوجبت لک الجنة بحبک ایاه؛
هر که به دیدن برادر خود در خانه اش رود، خدای عزوجل به او می‌فرماید: تو مهمان و زائر منی، پذیرایی از تو به عهده‌ی من است و من به پاداش محبت تو به او، بهشت را بر تو واجب کردم.(21)
قال الامام علی (علیه السلام): زر فی الله أهل طاعته و خذ الهدایة أهل ولایته؛
برای خدا به دین اهل طاعت او برو و هدایت را از اهل ولایت او بگیر.(22)
قال الامام الکاظم (علیه السلام): لیس شیء أنکی لإبلیس و جنوده من زیارة الإخوان فی الله بعضهم لبعض؛
هیچ چیز به اندازه‌ی دیدار برادران از یکدیگر به خاطر خدا، ابلیس و سپاه او را درهم نمی‌کوبد. (23)
قال الامام الصادق (علیه السلام):من زار اخاه فی الله و لله جاء یوم القیامة یخطر بین قباطی من نور لا یمر بشی ء إلا أضاء له؛
هر که در راه خدا و برای خدا به دیدن برادر خود رود، درروز قیامت میان جامه‌هایی از نور می‌خرامد و بر هر چه می‌گذرد، آن را روشن می‌کند. (24)

پی نوشت :

1- تنبیه الخواطر، ج2، ص 123.
2- غررالحکم، ح 6801.
3- بحارالانوار، ج74، ص 156.
4- اصول کافی، ج2، ص 166.
5- میزان الحکم، ج1، ص 72.
6- غررالحکم، ح 8978.
7- تحف العقول، ح 295.
8- بحارالانوار، ج74، ص 282.
9- بحارالانوار، ج74، ص 314.
10- غررالحکم، ح 8921.
11- خصال شیخ صدوق ص 244.
12- تحف العقول، ح 322.
13- بحارالانوار، ج74، ص 279.
14- اصول کافی، ج2، ص 639.
15- اصول کافی، ج2، ص 166.
16- بحارالانوار، ج74، ص 233.
17- غررالحکم، ح 9828.
18- تحف العقول، ح 233.
19- بحارالانوار، ج78، ص 121.
20- ثواب الاعمال، ص 182.
21- بحارالانوار، ج74، ص 345.
22- بحارالانوار، ج74، ص 347.
23- اصول کافی، ج2، ص 188.
24- بحارالانوار، ج74، ص 374.

حکمت‌های شگرف

حکمت 313نهج البلاغه: جامعیت قرآن (علمى)
قَالَ الامام علیٌ [علیه السلام] وَ فِى الْقُرْآنِ نَبَأُ مَا قَبْلَکُمْ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَکُمْ وَ حُکْمُ مَا بَیْنَکُمْ .
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: در قرآن اخبار گذشتگان ، و آیندگان ، و احکام مورد نیاز زندگى تان وجود دارد.
حکمت 314 : روش برخورد با متجاوز (اخلاقى، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَیْثُ جَاءَ فَإِنَّ الشَّرَّ لَا یَدْفَعُهُ إِلَّا الشَّرُّ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: سنگ را از همان جایى که دشمن پرت کرده ، باز گردانید ، که شر را جز شر پاسخى نیست.
حکمت 315 : روش نویسندگى(علمى، هنرى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لِکَاتِبِهِ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِى رَافِعٍ أَلِقْ دَوَاتَکَ وَ أَطِلْ جِلْفَةَ قَلَمِکَ وَ فَرِّجْ بَیْنَ السُّطُورِ وَ قَرْمِطْ بَیْنَ الْحُرُوفِ فَإِنَّ ذَلِکَ أَجْدَرُ بِصَبَاحَةِ الْخَطِّ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: (به نویسندة خود عبیدالله بن ابى رافع دستور دادند)در دوات، لیقه بینداز ، نوک قلم را بلند بگیر، میان سطرها فاصله بگذار، و حروف را نزدیک به یکدیگر بنویس ، که این شیوه براى زیبایى خط بهتر است.
حکمت 316 : پیشواى مؤمنان و تبهکاران(اعتقادى،اقتصادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَنَا یَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمَالُ یَعْسُوبُ الْفُجَّارِ
قال الرضى و معنى ذلک أن المؤمنین یتبعوننى و الفجار یتبعون المال کما تتبع النحل یعسوبها و هو رئیسها .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: من پیشواى مؤمنان ، و مال ، پیشواى تبهکاران است.
سید رضی مى گوید: (معناى سخن امام ، این است که مؤمنان از من پیروى مى کنند و بدکاران پیرو مال مى باشند آن گونه که زنبورانِ عسل از رییس خود اطاعت مى کنند)
حکمت 317: اختلاف مسلمین و انحراف یهودیان(اعتقادى، سیاسى)
وَ قَالَ لَهُ بَعْضُ الْیَهُودِ مَا دَفَنْتُمْ نَبِیَّکُمْ حَتَّى اخْتَلَفْتُمْ فِیهِ فَقَالَ [علیه السلام] لَهُ إِنَّمَا اخْتَلَفْنَا عَنْهُ لَا فِیهِ وَ لَکِنَّکُمْ مَا جَفَّتْ أَرْجُلُکُمْ مِنَ الْبَحْرِ حَتَّى قُلْتُمْ لِنَبِیِّکُمْ اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: (شخصى یهودى ، به امام گفت: هنوز پیامبرتان را دفن نکرده، درباره اش اختلاف کردید، امام فرمودند) :
ما دربارة آنچه که از او رسیده اختلاف کردیم، نه در خود او ؛ اما شما یهودیان ، هنوز پاى شما پس از نجات از دریاى نیل خشک نشده بود که به پیامبرتان گفتید:" براى ما خدایى بساز، چنانکه بت پرستان خدایى دارند!" و پیامبر شما گفت: "شما مردمى نادانید".
حکمت 318 : قاطعیت در مبارزات(سیاسى، نظامى)
وَ قِیلَ لَهُ بِأَیِّ شَیْ‏ءٍ غَلَبْتَ الْأَقْرَانَ فَقَالَ [علیه السلام] مَا لَقِیتُ رَجُلًا إِلَّا أَعَانَنِى عَلَى نَفْسِهِ .
قال الرضى یومئ بذلک إلى تمکن هیبته فى القلوب .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: (از امام پرسیدند: با کدام نیرو بر حریفان خود پیروز شدید؟ فرمودند)
کسى را ندیدم جز آن که مرا در شکست خود یارى مى داد!.
سید رضی مى گوید : ( امام به این نکته اشاره کردند که هیبت و ترس مولایمان در دلها جاى مى گرفت).
حکمت 319 : ره آورد شوم تهیدستى(اقتصادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لِابْنِهِ مُحَمَّدِ ابْنِ الْحَنَفِیَّةِ یَا بُنَیَّ إِنِّى أَخَافُ عَلَیْکَ الْفَقْرَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْهُ فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّینِ مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ دَاعِیَةٌ لِلْمَقْتِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: (به پسرش محمد حنفیه سفارش کردند) اى فرزند! من از تهیدستى بر تو هراسناکم ، از فقر به خدا پناه ببر، که همانا فقر ، دین انسان را ناقص ، و عقل را سرگردان ، و عامل دشمنى است.
حکمت 320 : روش صحیح پرستیدن (علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لِسَائِلٍ سَأَلَهُ عَنْ مُعْضِلَةٍ سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِیهٌ بِالْعَالِمِ وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَسِّفَ شَبِیهٌ بِالْجَاهِلِ الْمُتَعَنِّتِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: (شخصى مسألة پیچیده اى سؤال کرد، فرمودند: ) براى فهمیدن بپرس،نه براى آزار دادن؛ که نادان آموزش گیرنده، همانند داناست، و همانا داناى بى انصاف چون نادان بهانه جو است!.
حکمت 321 : قاطعیت رهبرى در مشورت(سیاسى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ وَ قَدْ أَشَارَ إِلَیْهِ فِى شَیْ‏ءٍ لَمْ یُوَافِقْ رَأْیَهُ لَکَ أَنْ تُشِیرَ عَلَیَّ وَ أَرَى فَإِنْ عَصَیْتُکَ فَأَطِعْنِى .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: (عبدالله بن عباس در مسأله اى نظر داد که امام آن را قبول نداشتند و فرمودند) بر تو است که رأى خود را به من بگویى، تا من پیرامون آن بیندیشم ، آنگاه اگر خلاف نظر تو فرمان دادم باید اطاعت کنی!
حکمت 322: ضرورت تقویت روحیة مردم پس از جنگ(سیاسى، اجتماعى)
وَ رُوِیَ أَنَّهُ [علیه السلام] لَمَّا وَرَدَ الْکُوفَةَ قَادِماً مِنْ صِفِّینَ مَرَّ بِالشِّبَامِیِّینَ فَسَمِعَ بُکَاءَ النِّسَاءِ عَلَى قَتْلَى صِفِّینَ وَ خَرَجَ إِلَیْهِ حَرْبُ بْنُ شُرَحْبِیلَ الشِّبَامِیِّ وَ کَانَ مِنْ وُجُوهِ قَوْمِهِ فَقَالَ [علیه السلام] لَهُ أَ تَغْلِبُکُمْ نِسَاؤُکُمْ عَلَى مَا أَسْمَعُ أَ لَا تَنْهَوْنَهُنَّ عَنْ هَذَا الرَّنِینِ وَ أَقْبَلَ حَرْبٌ یَمْشِى مَعَهُ وَ هُوَ [علیه السلام] رَاکِبٌ فَقَالَ [علیه السلام] ارْجِعْ فَإِنَّ مَشْیَ مِثْلِکَ مَعَ مِثْلِى فِتْنَةٌ لِلْوَالِى وَ مَذَلَّةٌ لِلْمُؤْمِنِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: (وقتى امام از جنگ صفین باز مى گشتند، به محله شبامیان رسیدند، ایشان گریه زنان بر کشتگان جنگ را شنیدند، ناگاه حرب بن شُرحبیل شبامى، بزرگ قبیلة شبامیان خدمت امام رسید و به ایشان عرض کرد)
آیا آن گونه که مى شنوم ، زنان شما بر شما چیره شده اند؟ چرا آنان را از گریه و زارى باز نمى دارید؟ (حرب پیاده و امام سوار بر اسب مى رفتند ، امام علیه السلام به او فرمودند) باز گرد، که پیاده رفتن رییس قبیله اى چون تو پشت سر من ، موجب انحراف زمامدار و زبون مؤمن است.
حکمت 323: علل انحراف خوارج(سیاسى، اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] وَ قَدْ مَرَّ بِقَتْلَى الْخَوَارِجِ یَوْمَ النَّهْرَوَانِ بُؤْساً لَکُمْ لَقَدْ ضَرَّکُمْ مَنْ غَرَّکُمْ فَقِیلَ لَهُ مَنْ غَرَّهُمْ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ الشَّیْطَانُ الْمُضِلُّ وَ الْأَنْفُسُ الْأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ غَرَّتْهُمْ بِالْأَمَانِیِّ وَ فَسَحَتْ لَهُمْ بِالْمَعَاصِى وَ وَعَدَتْهُمُ الْإِظْهَارَ فَاقْتَحَمَتْ بِهِمُ النَّارَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: (در جنگ نهروان هنگامى که از کنار کشتگان خوارج مى گذشتند، فرمودند) واى به حال شما! آن که شما را فریب داد به شما زیان رساند. پرسیدند چه کسى آنان را فریفت، اى امیر المؤمنین [علیه السلام]، در جواب فرمودند: شیطان گمراه کننده، و نفسى که به بدى فرمان مى دهد ، آنان را به آرزوها مغرور ساخت ، و راه گناه را بر ایشان آماده کرد، و به آنان وعدة پیروزى داد ، و سر انجام به آتش جهنم گرفتارشان کرد.
حکمت 324: خدا ترس در خلوتگاهها (اخلاقى، اعتقادى، تربیتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] اتَّقُوا مَعَاصِیَ اللَّهِ فِى الْخَلَوَاتِ فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاکِمُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: از نافرمانى خدا در خلوت‌ها بپرهیزید، زیرا همان که گواه است، داورى مى کند.
منبع: نهج البلاغه

عزیزآل یاسین

خون خواهی حضرت مهدی (علیه السلام) از قاتلان امام حسین (علیه السلام)
سالار شهیدان امام حسین (علیه السلام) به فرزند گرامی‌شان امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: « سوگند به خدا که خون من از جوشش باز نمی‌ایستد تا این که خداوند مهدی (علیه السلام) را برانگیزد. او به انتقام خون من، از منافقان فاسق و کافر، هفتاد هزار نفر را می‌کشد.» (1)
هر وی می‌گوید: به حضرت رضا (علیه السلام) عرض کردم:‌‌‌ای فرزند رسول خدا! نظرتان درباره‌ی این سخن امام صادق (علیه السلام) که می‌فرمایند: «هرگاه قائم ما قیام کند، بازماندگان قاتلان امام حسین (علیه السلام) به کیفر کردار پدران شان کشته می‌شوند» چیست؟
حضرت رضا (علیه السلام) فرمودند: (این سخن صحیح است) گفتم: پس این آیه‌ی قرآن (ولاتزرو و ازره اخری)(2) چه معنایی دارد؟ فرمودند: « آن چه خداوند می‌فرماید صحیح است، و پس بازماندگان قاتلان امام حسین (علیه السلام) به کردار پدرانشان خوشحالند و به آن افتخار می‌کنند و هر کس از چیزی خشنود باشد مانند آن است که آن کار را انجام داده است. اگر مردی در مشرق کشته شود و مردی دیگر در مغرب به کشته شدن او خشنود باشد، نزد خداوند شریک گناه قاتل است. و این که قائم (علیه السلام)، فرزاندان قاتلان امام حسین (علیه السلام) را هنگام ظهورش نابود می‌سازد، برای این است که آنان از کردار پدران شان خشنودند.» (3)

پی نوشت :

1- بحارالانوار، ج45، ص 299.
2- بحارالانوار، ج45، ص 299.
3- بحارالانوار، ج52، ص 313.

مواعظ جاوید

سید الشهدا و نهضت حسینی در بیان امام خمینی (رحمت الله علیه)
  • انقلاب اسلامی‌ایران، پرتویی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است. (1)
  • این مطلبی که الان القاء کرده اند به جوان‌های ما که تا کی گریه و تاکی روضه و اینها، نمی‌فهمند روضه چیست و این اساس تا حالا چطور نگه داشته شده است. این را نمی‌دانند و نمی‌شود هم بهشان فهماند. اینها نمی‌فهمند که این روضه و این گریه آدم ساز است. انسان درست می‌کند این مجالس روضه.
    این مجالس عزاداری سیدالشهدا و آن تبلیغات بر ضد ظلم این تبلیغ بر ضد طاغوت است. بیان ظلمی‌که به مظلوم شده تا آخر باید باشد. (2)
  • سید الشهدا (سلام الله علیه) مذهب را بیمه کرد. (3)
    ثمره‌ی فداکاری امام حسین (علیه السلام)
  • شخصیت عظیمی‌که از عصاره‌ی وحی الهی تغذیه و در خاندان سید رسل محمد مصطفی و سید اولیای خدا علی مرتضی و در دامان صدیقه‌ی طاهره بزرگ شده بود. قیام کرد و با فداکاری عظیم و نهضت الهی خود، واقعه‌ی بزرگی را به وجود آورد که کاخ ستمگران فرو ریخت و مکتب اسلام را نجات بخشید. (4)
  • اگر سیدالشهدا(علیه السلام) نبود. این رژیم طاغوتی را اینها تقویت می‌کردند و به جاهلیت بر می‌گرداند، اگر حالا من و تو هم مسلم بودیم مسلم طاغوتی بودیم، نه مسلم امام حسینی، امام حسین (علیه السلام) نجات داد اسلام را. (5)
  • در حالی که شهادت حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) از همه‌ی خسارتها بالاتر بود، ولی چون او می‌دانست که چه می‌کند و کجا می‌رود و هدفش چیست، فداکاری کرد و شهید شد. امام حسین (علیه السلام) با خون خود اسلام را زنده کرد، شما به تبعیت از او اسلام را ضمانت کنید. (6)
  • همه باید بدانید که آنچه موجب وحدت بین مسلمین است، این مراسم سیاسی عزاداری ائمه اطهار (علیهم السلام) و بویژه سرور شهیدان حضرت ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) است که حافظ ملیت مسلمین به ویژه شیعیان اثنی عشر می‌باشد. (7)
  • اگر نبود این نهضت امام حسین (علیه السلام) یزید و اتباع یزید اسلام را وارونه به مردم نشان می‌دادند و از اول اینها اعتقاد به اسلام نداشتند و نسبت به اولیای اسلام حسادت داشتند. سیدالشهدا (علیه السلام) با فداکاری که کرد، علاوه بر آن که آنها را به شکست رساند. اندکی که گذشت مردم متوجه شدند که چه غائله‌‌‌ای و چه مصیبتی موجب بهم خوردن اوضاع بنی امیه شد. (8)
  • این خون سیدالشهدا است که خون‌های همه‌ی ملت‌های اسلام را به جوش آورده و این دستجات عزیز عاشورا است که مردم را به هیجان می‌آورد و برای اسلام و برای حفظ مقاصد اسلامی‌مهیا می‌کند، در این امر نباید سستی کرد. (9)
  • امام حسین (علیه السلام) با خون خود اسلام را زنده کرد. شما به تبعیت از او انقلاب و اسلام را ضمانت نمائید. (10)
  • عاشورا را زنده نگه دارید که در صورت زنده نگهداشتن عاشورا، کشور آسیبی نخواهد دید. (11)
    محرم
  • شهادت حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) مکتب را زنده کرد. انقلاب اسلامی‌ایران، پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است. کربلا را زنده نگهدارید و نام مبارک حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) را زنده نگهدارید که با زنده بودن او اسلام زنده نگهداشته می‌شود.
  • این محرم را زنده نگه دارید؛ که ما هرچه داریم از این محرم است. محرم نهضت بزرگ سید شهیدان و سرور اولیای خداست؛ که با قیام خود در مقابل طاغوت، تعلیم سازندگی و کوبندگی به بشر داد، و راه فنای ظلم و شکستن ستمکار را به فدایی دادن و فدایی شدن دانست و این خود سرلوحه‌ی تعلیمات اسلام است برای ملتها تا آخر دهر.
  • تمام این وحدت کلمه‌‌‌ای که مبداء پیروزی ما شد، برای خاطر این مجالس عزا و این مجلس سوگواری و این مجالس تبلیغ و ترویج اسلام است. مجالس بزرگداشت سید مظلومان و سرور آزادگان، که مجالس غلبه‌ی سپاه عقل بر جهل، عدل بر ظلم و امانت بر خیانت، حکومت اسلامی‌بر حکومت طاغوت است، هرچه با شکوهتر و فشرده تر بر پا شود، و بیرقهای خونین عاشورا به علامت حلول روز انتقام مظلوم از ظالم، هرچه بیشتر افراشته شود.
    محرم و وظایف ما در کلام امام راحل
  • محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است.
  • مسأله‌ی کربلا، که خودش در رأس مسائل سیاسی است، باید زنده بماند.
  • ملت بزرگ ما باید خاطره‌ی عاشورا را با موازین اسلامی، هرچه شکوهمندتر حفظ نمایند.
  • این خون سید الشهداست که خونهای همه ملتهای اسلامی‌را به جوش می‌آورد.
  • سید الشهداء (علیه السلام) با همه‌ی اصحاب و عشیره اش قتل عام شدند لکن مکتبشان را جلو بردند.
  • دسیدالشهدا (علیه السلام) را کشتند. اسلام ترقی اش بیشتر شد.
  • تمام این وحدت کلمه که مبداء پیروزی ما شد. برای خاطر این مجالس عزا و این مجالس سوگواری و این مجالس تبلیغ و ترویج اسلام شد.
  • گریه کردن برعزای امام حسین (علیه السلام) زنده نگه داشتن نهضت، و زنده نگه داشتن همین معنا که یک جمعیت کمی‌در مقابل یک امپراطوری بزرگ ایستاد، دستور است. (12)

    پی نوشت :

    1-صحیفه‌ی نور، ج10، ص 31.
    2- صحیفه‌ی نور، ج10، ص 31.
    3- صحیفه‌ی نور، ج10، ص 216.
    4- صحیفه‌ی نور، ج17، ص 85.
    5- صحیفه‌ی نور، ج7، ص 236.
    6- صحیفه‌ی نور، ج17، ص 54.
    7- صحیفه‌ی نور، ج9، ص 201.
    8- صحیفه‌ی نور، ج14، ص 256.
    9- صحیفه‌ی نور، ج15، ص 204.
    10- صحیفه‌ی نور، ج10، ص 31.
    11- صحیفه‌ی نور، ج15، ص 205.
    < 12- کلمات قصار امام خمینی (رحمت الله علیه)، صفحات 57، 58 و 59.

    منابع:

    1. صحیفه نور،ج9،10،12،14،15و17
    2. کلمات قصار امام خمینی (رحمت الله علیه)

    نهی از تحقیر جوانان
    مبادا اساتید و معلمین که به وسیله‌ی معاشرت‌ها و مسافرت به جهان به اصطلاح متمدن، جوانان ما را که تازه از اسارت و استعمار رهیده اند، تحقیر و سرزنش نمایند و خدای ناکرده از پیشرفت و استعدادخارجی‌ها بت بتراشند و روحیه‌ی پیروی و تقلید و گدا صفتی را در خمیر جوانان تزریق نمایند. به جای این که گفته شود که دیگران کجا رفتند و ما کجا هستیم، به هویت انسانی خود توجه کنند و روح توانایی و رسم استقلال را زنده نگه دارند.
    ما در شرایط جنگ و محاصره آن همه هنر آفرینی و اختراعات و پیشرفت‌ها داشتیم،‌‌ان‌شاءالله در شرایط بهتر زمینه‌ی کافی برای رشد استعداد و تحقیقات را در همه‌ی امور فراهم می‌سازیم.
    منبع:صحیفه‌ی نور، ج20، ص 242.

    در محضر ولایت

    آموزه‌های عملی از ماه مبارک رمضان
    بزرگترین درس ماه رمضان، خودسازى است. اوّلین و مهمترین قدمِ خودسازى هم این است که انسان به خود و به اخلاق و رفتار خود با نظر انتقادى نگاه کند؛ عیوب خود را با روشنى و دقّت ببیند و سعى در برطرف کردن آنها داشته باشد. این از عهده خود ما برمى‏آید و این تکلیفى بر دوش ماست.
    به مردم عرض مى‏کنم: به هم رحم کنید تا خداى متعال به شما رحم کند. کسانى که دستشان باز است، دست تعدّى به سمت منافع و مصالح دیگران دراز نکنند. کسانى که زرنگى و هوش و امکانات و قدرت و مسئولیت و توانایی‌هاى گوناگون فردى و اجتماعى دارند، از این تواناییها در راه تعدّى به دیگران استفاده نکنند. خود را بنده خدا بدانیم؛ در مقابل بقیه بندگان خدا، خود را موظّف به همراهى، احسان، نیکى و رعایت انصاف بدانیم؛ آن‏گاه باران رحمت و فضل خدا بر سر ما خواهد بارید؛ ما را شستشو خواهد داد و برکات خود را بر ما نازل خواهد کرد. البته این وظیفه همه است؛ ولى کسانى که در جامعه تمکّن و قدرت و مقام و ثروت و نفوذ کلمه‏اى در میان مردم دارند، بیش از دیگران در مقابل این بار سنگین - بار خودسازى و محدود کردن قواى خود از تجاوز به دیگران - مسئولند.
    منبع: فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى ‏در خطبه‏هاى نماز عید سعید فطر25/ 9 /1380
    درسی که اربعین به ما می‌دهد
    درسی که اربعین به ما می‌دهد این است که باید یاد حقیقت و خاطره‌ی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگه داشت. شما ببینید از اول انقلاب تا امروز تبلیغات علیه انقلاب و امام و اسلام و این ملت چقدر پر حجم بوده است... اگر در مقابل این تبلیغات حق نبود و اگر آگاهی ملت ایران و گویندگان و نویسندگان و هنرمندان در خدمت حقیقی که در این کشور وجود دارد، قرار نگیرد. دشمن در میدان تبلیغات غالب خواهد شد. میدان تبلیغات میدان بسیار عظیم و خطرناک است. البته، اکثریت قاطع ملت و آحاد مردم ما به حرکت آگاهی ناشی از انقلاب، در مقابل تبلیغات دشمن بیمه هستند و مصونیت پیدا کرده اند. از بس دشمن دروغ گفت و چیزهایی را که در مقابل مردم بود به عکس و واژگون نشان داد و منعکس کرد، اطمینان مردم ما نسبت به گفته‌ها و بافته‌ها و یاوه گویی‌های تبلیغات جهانی به کلی سلب شده است. دستگاه ظالم جبار یزید با تبلیغات خود حسین بن علی (علیهما السلام) را محکوم می‌ساخت و وانمود می‌کرد که حسین بن علی (علیهما السلام) کسی بود که بر ضد دستگاه عدل و حکومت اسلامی‌و برای دنیا قیام کرده است؟! بعضی هم این تبلیغات دروغ را باور نمی‌کردند. بعد هم که حسین بن علی (علیهما السلام) با آن وضع عجیب و با آن شکل فجیع به وسیلهجی دژخیمان در صحرای کربلا به شهادت رسید آن را یک غلبه و فتح وانمود می‌کردند. اما تبلیغات صحیح دستگاه امام، این بافته‌ها را عوض کرد. حق، این گونه بود.
    حدیث ولایت،ج2، ص 143 و 144.
    پیوند انقلاب با حضرت امام حسین (علیه السلام)
    حادثه‌ی عاشورا در ذات و طبیعت خود یک دریای خروشان عواطف صادق است... حادثه‌ی عاشورا، چشمه‌ی جوشانی از حقایقی بوده است که انسان‌های زیادی را در طول تاریخ، دلبسته و عاشق خود کرده است و لذا برای همیشه تاریخ بشری، حرفهای تازه‌‌‌ای برای گفتن دارد... خاطره‌ی عاشورا، بیان یک خاطره نیست، بلکه بیان حادثه‌‌‌ای است که دارای ابعاد بی شماری است.(1)
    اگر د رجامعه‌ی ما، عشق به امام حسین (علیه السلام) و یاد او و ذکر مصایب و حوادث عاشورا معمول و رایج نبود معلوم نبود که نهضت با این فاصله‌ی زمانی و یا این کیفیتی که پیروز شد، به پیروزی می‌رسید. امام خمینی (رحمت الله علیه) جهت گیری مترقی انقلابی را با جهت گیری عاطفی در قضیه‌ی عاشورا پیوند و گره زدند و روضه خوانی و ذکر مصیبت را احیا کردند و فهماندند که این کار، تجملاتی و قدیمی‌و منسوخ در جامعه‌ی ما نیست؛ بلکه لازم است و یاد امام حسین (علیه السلام) و ذکر مصیبت و بیان فضایل آن بزرگوار چه به صورت روضه خوانی و چه به شکل مراسم عزاداری گوناگون - باید به شکل رایج و معمول و گریه آور و عاطفه برانگیز و تکان دهنده‌ی دل‌ها- در بین مردم ما باشد و از آنچه که هست، قویتر هم بشود. (2)
    گریه برای امام حسین (علیه السلام) به خاطر این است که اگر یاد او با همه‌ی ابعادش در ذهن و زندگی و بساط هستی ما زنده نماند به تدریج فکر و سرانگشت اشاره‌ی او کمرنگ خواهد شد.

    منابع:

    1- بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی‌در محرم 1373.
    2- رهبر معظم انقلاب اسلامی، حدیث ولایت، ج2، ص 11 – 10

    فقدان امام (رحمت الله علیه)، غم بی تسلا
    فقدان امام، حقا غم بی تسلا است که هیچ تسلایی در مقابل این غم نیست وقتی فرزند انسان شهید بشود با این که این طور مسایل، با مصیبت امام قابل مقایسه نیست، ولی انسان تسلایی دارد.
    ما حقیقتا در مقابل از دست دادن امام، هیچ چیزی که برای انسان تسلایی باشد و بگوییم لااقل این را در مقابل این حادثه داریم، نداریم. البته عظمت و شوکت اسلام در قضایای رحلت ایشان، چیز بزرگ و دستاوردی بود، آن دستاورد در زمان حیات ایشان، هر روز برای اسلام و مسلمین واقعا وجود داشت. آن مرد، نفس که می‌کشید، دنیایی را گرم می‌کرد و جهت می‌داد. واقعا امام (رحمت الله علیه) انسان عجیبی بود. اصلا پیدایش و وجود این انسان با آن ابعاد، هیچ قابل تحلیل نیست، جز این که بگوییم تفضل الهی بود. خدای متعال برای این که چرخشی در تاریخ و حرکت قافله‌ی عظیم بشری بیاورد، دستی باید از غیب ظاهر می‌شد، این دست را ظاهر می‌کرد. اگر کسی در ابعاد شخصیت وجود امام (رحمت الله علیه) درست دقت کند، حقیقتا جز این، هیچ توجیهی ندارد.
    ...این کارهای مربوط به امام، دست خود خداست. با ذهن بشر اصلا نمی‌شود آنها را محاسبه کرد. من که در تمام دوران زندگی ایشان و بعد هم در حوادث زندگی ایشان و بعد هم در حوادث بعد از فوتشان، این طور فهمیدم.
    حدیث ولایت، ج4، ص 195 و 196.

    شمیم هدایت

    معنای امتحان الهی
    بیشتر امتحاناتی که از ما گرفته می‌شود، برای رفع جهالت است؛ یعنی معلم نمی‌داند درس‌ها را خوب فرا گرفته ایم یا بد، از این رو امتحان می‌گیرد؛ ولی امتحانات خدای تعالی این گونه نیست. او به خوبی ما را می‌شناسد و از توانایی و ناتوانی ما اطلاع دارد؛ حتی قبل از این که ما را خلق کند از سرنوشت ما خبر دارد. بسیاری از اوقات برگزاری امتحان، به منظور پرورش یافتن شاگرد است تا شاگرد عیب خود را دریابد. از دلایل امتحانات الهی این است که خداوند قصد دارد ما را رشد دهد. هیچ کس هم نمی‌تواند از این امتحان فرار کند. هرچه هم امتحان سخت تر و دقیق تر باشد. فرد بهتر پرورش می‌یابد، همان گونه که فلز هرچه بیشتر در آتش قرار گیرد، ناخالصی‌ها بهتر از او جدا می‌شود و آبدیده تر می‌شود. در واقع باید از خداوند متعال تشکر کرد که ما را امتحان می‌کند. شخصی در کنار کعبه در خواست می‌کرد که خدایا از من امتحان نگیر!
    حضرت امام سجاد (علیه السلام) به آن شخص نهیب زدند: «این چه دعائی است؟! همه امتحان می‌شوند، حتی من!»
    گفت: «پس چه بخواهم؟»
    حضرت فرمودند: «بخواه که از امتحان سرافراز بیرون بیایی.»
    در حکمت 93 نهج البلاغه، نقل شده که حضرت امیر (علیه السلام) فرمودند: «فردی از شما نگوید خدایا از فتنه به تو پناه می‌برم زیرا کسی نیست که در فتنه‌‌‌ای نباشد؛ لکن آن که می‌خواهد به خدا پناه برد، از آزمایش‌های گمراه کننده پناه برد.»
    ابزارهای امتحان الهی هم معلوم است. خداوند متعال در آیه‌ی 155 سوره‌ی بقره می‌فرماید: « ولنبلونکم بشی ء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الاثمرات و بشر الصابرین» و البته شما را به سختی‌ها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم و به صابران بشارت ده.
    منبع: حدیث دل سپردن، درسها‌ی اخلاق استاد دکتر مرتضی آقا تهرانی، ص 50.
    نصایحی از شیخ رجبعلی خیاط
    راه انس با خدا
    اگر می‌خواهی از خدا بهره مند شوی و از انس و مناجاتش حظّی داشته باشی، احسان به خلق کن، اگر می‌خواهی به حقیقت توحید راه پیدا کنی به خلق خدا احسان کن و طریقه‌ی احسان را از اهل بیت (علیهم السلام) بیاموز: « ویطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لاشکورا»(1)
    و نیز فرمود: آن چه پس از انجام فرایض، حال بندگی خدا را در انسان ایجاد می‌کند، نیکی به مردم است. شیخ می‌فرمود: اگر می‌خواهی به حقیقت توحید راه پیدا کنی به خلق خدا احسان کن، بار توحید سنگین است و خطرناک و هر کس توان تحمل آن را ندارد، ولی احسان به خلق، تحمل آن را آسان می‌کند.
    فلسفه‌ی توسل به اهل بیت (علیهم السلام)
    جناب شیخ می‌فرمود: « غالب مردم نمی‌دانند توسل به اهل بیت (علیهم السلام) برای چیست؟ آنها برای رفع مشکلات و گرفتاری‌های زندگی به اهل بیت متوسل می‌شوند، در صورتی که ما برای طی کردن مراحل توحید و خداشناسی باید در خانه‌ی اهل بیت(علیهم السلام) برویم. راه توحید دشوار است و انسان بدون چراغ و راهنما قادر به طی کردن این راه نیست.
    نیایش اولیای خدا
    شیخ رجبعلی خیاط می‌فرمود: «در بیداری سحر و ثلث آخر شب آثار عجیبی است. هر چیزی را که خدا بخواهد از گدایی سحرها می‌توان حاصل نمود، از گدایی سحرها کوتاهی نکنید که هرچه هست در آن است. عاشق، خواب ندارد و جز وصال محبوب چیزی نمی‌خواهد. وقت ملاقات و رسیدن، به هنگام سحر است.»
    هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
    از یمن دعای شب و ورد سحری بود.

    پی نوشت :

    1-سوره مبارکه انسان،آیات 8 و 9

    منبع: کتاب کیمیای محبت

    نکته‌های ناب

    نجات آدمی‌
    روزی عقه بن عامر از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: یا رسول الله! نجات آدمی‌در چیست؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «مالک زبان خویش باش»!(1)
    از امام محمد باقر (علیه السلام) روایت است که: « زبان کلید همه‌ی خوبی‌ها و بدی‌هاست. شایسته است که انسان مومن زبانش را مهر کند؛ چنان که صندوقچه‌ی طلا و نقره‌ی خویش را مهر و موم می‌کند: زیرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: خدا بیامرزد آن مومنی که زبانش را از هر شری نگه دارد. که این کار برای آدمی‌صدقه‌‌‌ای است که به خود می‌دهد. »(2)
    در فتنه بستن، دهان بستن است
    که گیتی به نیک و بد آبستن است
    پشیمان زگفتار دیدم بسی
    پشیمان نگشت از خموشی کسی
    اثر گره گشایی
    حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: « هر کس خداوند متعال به دست او، گشایشی را برای مسلمانی فراهم آورد، خداوند محنت و ناراحتی دنیا و آخرت او را برطرف می‌گرداند.»(3)
    نتیجه‌ی حسن ظن
    حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «هر کس خوش گمانی و حسن ظن به مردم داشته باشد، محبت و اعتماد آنان را به خود جلب می‌نماید.»(4)
    محاسبه‌ی نفس
    حضرت امام کاظم (علیه السلام) می‌فرمایند: « هر کس هر روز محاسبه‌ی نفس نکند (و از خود برای کارهایی که در آن روز کرده است حساب نکشد)، تا اگر کار نیکی کرده است بر آن بیفزاید، و اگر کار بدی کرده است به درگاه خداوند متعال توبه کند، از ما نیست»(5)
    عزت مؤمن
    حضرت امام جواد(علیه السلام) می‌فرمایند: « عزت و سربلندی مؤمن در بی نیازی و نداشتن طمع از مردم است.» (6)

    پی نوشت :

    1- مجموعه ورام، ج1، ص 104.
    2- تحفت العقول، ج 298.
    3- نهج الفصاحه، ص 609.
    4- غررالحکم، ج2، ص 687.
    5- تحف العقول، ص 292.
    6- بحارالانوار، ج 875، ص 365.

    دل نوشته

    دوری از تو
    شهلا خدیوی
    خدایا! دوری از تو، تیرهای زهرآلودی در قلبم فرو کرده و تنها چیزی که از آن برایم باقی گذاشته، زخم پشیمانی و پریشانی است؛ زخمی‌که با قلبم نمی‏سازد، بر ذهنم چنگ می‏اندازد.
    خدایا! دوری از تو، گناه و بیچارگی را انیس کرده و مرا که بنده ناچیز تو هستم، به بند غرور درآورده است.
    خدایا! دوری از تو، مرا که راه را از چاه نمی‏شناسم و از تمام دارایی‏ها تنها تو را دارم، به گودال تاریک پستی‏ها کشانده است؛ مرا به خود نزدیک کن!
    خدایا!‌‌‌ای پناه دهنده آوارگان و‌‌‌ای رساننده هر غریبی به آغوشی آشنا!
    مرداب وجودم با این همه گناه، با کدام زلالی می‏تواند سر از خانه آشنا در بیاورد؟!
    یاری‏ام کن تا غبار گناه را بتکانم و آن‏گاه، مرا در چشمه‏سار مغفرتت تطهیرم کن!
    خدایا! یاری‏ام کن تا زلال شوم!
    سه چیز و یک‏چیز
    فاطره ذبیح‏زاده
    الهی! در حالی به پیشگاه تو آمده‏ام که از آوردن حوایجم به درگاه تو شرمسارم.
    خداوندا! سه چیز مرا از آنکه نیازم را به آستان بی‏نیازی تو آورم بازمی‏دارد و یک خصلت مرا به درخواست از تو ترغیب و تشویق می‏کند:
    معبودا! مرا به اطاعت و بندگی خویش خواندی؛ ولی نفس سرکش، عنان کار از دستم خارج کرد و از شاهراه بندگی و اطاعت تو دورم کرد.
    بارالها! مرا از بدی و تاریکی نهی کردی و گفتی که دیده بر فروغ لایزال تو نبندم، ولی باز در ورطه گناه و عصیان افتادم و جهل و نادانی، مرا از جاده سبز کوی تو به بیراهه نافرمانی و شقاوت انداخت.
    ای بخشنده بی‏همتا! از ابر رحمت و لطف، سایه‏سار امنی برایم ساختی و نعمت‏های بی‏حد و شمارت چون باران بهاری مرا دربرگرفت؛ ولی منِ فراموشکار، در شکر نعمت‏هایت کوتاهی کردم.
    با این همه، چگونه حاجت به درگاهت آورم و از تو چیزی درخواست کنم؟
    ولی آن خصلت که مرا به آستان تو فرامی‏خواند، احسان و لطف بی‏پایان تو به بنده‏ای است که نیت خالص و ناب به پیشگاهت عرضه دارد. می‏دانم که خوش‏گمانی‏ام به تو، قفل‏های بسته را می‏گشاید.
    الهی! اینک که در برابرت به زشتی اعمالم اعتراف می‏کنم، از وزیدن نسیم مغفرتت ناامید نیستم.
    می‏دانم که کرم و بزرگواری تو، گناهانم را خواهد شست؛ چرا که عفو تو مقدم بر انتقام توست و خشنودی‏ات پیش از خشم توست.
    کریما!‌‌‌ای کسی که بندگانت را به پذیرفتن توبه عادت داده‏ای و‌‌‌ای آنکه به عمل اندک بندگانت راضی و خشنود می‏شوی! به فضل و کرم خویش، عذرم را بپذیر و حوایجم را به مرتبه اجابت برسان.
    سرافکنده بر آستان تو
    الهی! دهانم دوخته و سرم افکنده است. و سکوت، تکرار توبه نامه‏های من است؛ فریادی بی‏صداست در قلبم که تنها آسمان تو اوج می‏گیرد. تار و پود از هم‏گسیخته‏ای هستم که می‏خواهد سجاده‏های نیایش را در خویش بگستراند.
    تو را می‏خوانم و از تو مدد می‏جویم که تو یاری دهنده مطلقی.
    جایی که تو هستی...
    سعیده خلیل‏نژاد
    خدای من که سرمستی‏ام از عشق تو، مرا به وجد آورده است!
    خدای من که عشق سوزانم به تو، زبان مرا سوخته و دلم را گداخته است! هر بار که می‏خوانی‏ام، سر از پا نشناخته به سوی تو می‏آیم و می‏بینم که با هر قدم من، ده قدم به سویم آمده‏ای. آنچه دارم، بیش از حد لیاقتم به من داده‏ای و آنچه از دست داده‏ام، زنجیرهایی بود که مرا به زمین متصل می‏کرده و از نور لایزال تو دور.
    من به امید پاداش به در خانه‏ات آمدم، و تو بی‏هیچ چشمداشتی به قلبم پا گذاشتی و تمام دنیای مرا، دل مرا و روح مرا تسخیر کرده‏ای. جایی که تو هستی، نیستی راه ندارد؛ پس من برای ابد زنده‏ام.
    در مصلای دلم
    ای چشم و چراغ دل من! تا همیشه، لاله‏زار وجودم فقط به یمن حضور تو عطرآگین است. ثانیه‏های زلال عمرم وقتی است که سرشار از عطر اذان می‏شوم. عاشقانه در جست‏وجوی توام.
    با یاد تو، زمستان ذهنم، بهار می‏شود. همیشه مصلای دلم جولانگاه مهر و مهرورزی توست و آغوش گشاده‏ات، سرای گریه و خنده من است، جاودانه‏ترین معبود عالم!
    می‏پذیری‏ام؟
    بهار در بهار، غرق شکوفه یاد توام. اعجاز نام تو در من غوغا می‏کند. فریاد، ذره ذره وجودم را فراگرفته است و هیچ‏کس جز تو، پاسخ‏گوی عطش دیرینه من نیست. این که من بی‏آنکه بخواهم، هر روز و هر لحظه در سرای توام، از مهربانی توست؛ نه از شایستگی من.
    از چشمه روشن نگاهت جان می‏گیرم. من، بی‏دست عنایت تو هیچم. من همیشه میهمان سفره بی‏دریغت بوده‏ام. جز تو، ساقی دیگری برای لحظه‏های سکرآور عبادت نیافته‏ام. اینک، به پایکوبی لحظه‏های مبارک نیایش آمده‏ام، می‏پذیری‏ام؟
    به تو پناه می‏برم
    رقیه نذیری
    خدایا! به سویت می‏گریزم اگر ذهنم از سیاهی انباشته باشد، و اگر گام‏هایم به بی‏تو بودن برسند. پناه می‏برم به تو اگر دل‏خوشی‏هایم مرا بفریبند و اهریمن‏ها از درون و بیرون، اندیشه‏ام را احاطه کنند و دانسته‏های محدودم را به تباهی بکشانند.
    از این فریب نامحسوس، خدایا! به تو پن
بازدید : 1481
چهارشنبه 30 ارديبهشت 1399 زمان : 18:24
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

بسم الله

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

باسم رب الشهداء

یاد وخاطرهشهداء خرداد و تیر ماه گرامی‌باد

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

سالروز شهادت شهداء راه قرآن وعترت علیهم السلام ودفاع ازمیهن عزیز ،انقلاب ونظام اسلامی:

شهیدان :

اکبر اثنی عشری 61/03/02

خرمشهر

محمدعلی فدوی حسینی65/03/03

فاو

عباسعلی دهقانی 67/03/23

شلمچه

سردار علیرضا دهقانی 65/04/13

اشنویه

محمد دهقانی عبدالحسین67/04/14

جزیره مجنون

اکبر دهقانی حسنعلی61/04/23

شلمچه

علی دهقانی حسنعلیتیرماه 62

محور ابراهیم آباد- دیواندره

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

بازدید : 1678
چهارشنبه 30 ارديبهشت 1399 زمان : 18:24
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

بسم الله

ویژه نامه روز بیست و پنجم ضیافت الهی

دعای روز بیست و پنجم

اَللّهُمَّ اجْعَلْنى فیهِ مُحِبَّاً لاِوْلِیاَّئِکَ وَمُعادِیاً لاِعْداَّئِکَ مُسْتَنّاً بِسُنَّةِ خاتَِمِ اَنْبِیاَّئِکَ یا عاصِمَ قُلُوبِ النَّبِیّینَ
خدایا قرارم ده در این ماه دوستدار دوستانت و دشمن دارنده دشمنانت و پیرو راه و روش خاتم پیامبرانت اى نگهدارنده دلهاى پیامبران
منبع: مفاتیح الجنان

زلال وحی
شیوه‌های دشنان در ستیز با دین باوران (3)

دشمنان ستیزه جو با چهره‌‌‌ای ناپیدا و با به کارگیری شگردها و ابزارهای مختلف، به انجام برخوردهای شکننده‌ی روحی و ایجاد تنش‌های روانی در صفوف مسلمین می‌پردازند؛ به برخی از شگردهایی که درقرآن کریم در این باب افشاء و خنثی نموده، در دو شماره‌ی قبلی اشاره شد و اکنون موارد دیگری را اشاره می‌کنیم.

ایجاد بحران روحی

« قد نعلم انّه لیحزنک الّذی یقولون فإنّهم لا یکذّبونک...» (1)
«‌‌‌ای پیامبر ما می‌دانیم که کافران در تکذیب تو سخنانی می‌گویند که تو را افسرده و غمگین سازند و آن ستمکاران نه تنها تو را، بلکه همه‌ی آیات خدا را تکذیب می‌کنند.»

تبلیغات سوء

«یریدون‌‌ان‌یطفؤا نورالله بافواههم...» (2)
«و کافران می‌خواهند با تبلیغات سوء که از نفس تیره و گفتار جاهلانه‌ی آنها منشاء می‌گیرد (نور خدا) را خاموش کنند.»
جاسوسی وفتنه انگیزی: «... و من الّذین‌هادوا سمّاعون لکذلک سمّاعون لقوم آخرین لم یاتوک یحرّفون الکلم من بعد مواضعه»(3)
« و یهود جاسوسی می‌کند و سخنان فتنه انگیز به جای کلمات حق تو می‌گویند و کلمات حق را به میل خویش تغییر می‌دهند.»

تهدید و ارعاب

« قال الملا الّذین استکبروا من قومه لنخرجنّک...» (4)
«و مستکبران گفتند ما مؤمنان را از شهر و دیارشان اخراج می‌کنیم مگر این که به آیین و تفکرات ما باز گردند.» (5)

پی نوشت‌ها:

1- سوره‌ی انعام، آیه‌ی 33.
2- سوره‌ی توبه، ،آیه ی32.
3- سوره‌ی مائده، آیه‌ی 41.
4- سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 88.
منبع: فصل نامه قرآنی کوثر شماره‌ی 17 صفحات 24 الی 32.

کلام نور
مواعظ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)

أفضل الجهاد من اصبح لایهم بظلم احد؛ (1)
برترین جهاد آن است که آدمی‌صبح کند و در اندیشه‌ی ستم به کسی نباشد.
من عرض لأخیه المسلم المتکلم فی حدیثه فکانما خدش وجهه؛ (2)
هر که در میان سخن برادر مسلمانش بدود، چنان است که چهره‌ی او را بخراشد.
لا تعمل شیئا من الخیر ریاء و لاتدعه حیاء؛ (3)
هیچ کار خیری را ریاکارانه انجام نده و آن را از روی حیا ترک مکن.
افضاء سرأخیک خیانة ما جتنب ذلک؛ (4)
فاش کردن راز برادرت خیانت است؛ پس از این کار دوری کن.
لتکن لک فی کل شیء نیه صالحة حتی النوم و الأکل؛ (5)
در هر چیز باید نیتی نیک داشته باشی، حتی در خوردن و خواب.
إن شیعتنا من شیعنا و اتبع آثارنا و اقتدی بأعمالنا؛ (6)
شیعه‌ی ما کسی است که از ما پیروی کند و پا جای پای ما بگذارد و به کردار ما اقتدا کند.

پی نوشت‌ها:

1- من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 353.
2- اصول کافی، ج2، ص 660.
3- بحارالانوار، ج77، ص 163.
4- بحارالانوار، ج77، ص 91.
5- مکارم الاخلاق، ج2، ص 370.
6- بحارالانوار، ج68، ص 154.

مواعظ حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

«الزم رجلها فان الجنة تحت اقدامها»
«در خدمت مادر باش، زیرا بهشت زیر پای مادران است.» (1)
«(جعل الله) الصلاة تنزیها لکم عن الکبر»
«خداوند متعال نماز را برای دوری شما از کبر قرار داد.» (2)
«من اصعد الی الله خالص عبادته اهبط الله عزوجل الیه افضل مصلحت»
«کسی که عبادت خالصانه‌ی خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ، برترین مصلحت او را به سویش فرو خواهد فرستاد.(3)
«خیارکم ألینکم مناکبة و اکرمهم لنسائهم»
«بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر است و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهربان و بخشنده اند.» (4)
«ان کنت تعمل بما امرناک و تنهی عما زجرناک عنه فأنت شیعتنا و الا فلا.»
«اگر به آنچه به شما امر می‌کنیم عمل کنی و از آنچه شما را باز می‌داریم دوری کنی، از شیعیان مایی و گرنه هرگز.» (5)

پی نوشت‌ها:

1- کنزالعمال، ج16، ص 426.
2- بحارالانوار، ج43، ص 158.
3- بحارالانوار، ج67، ص 249.
4- کنزالعمال، ج7، ص 225.
5- بحارالانوار، ج68، ص 155.

فضیلت زیارت امام حسین (سلام الله علیه) در کلام گهربار امام صادق (سلام الله علیه)

لا تدع زیارة الحسین بن علی (سلام الله علیه) یمد الله فی عمرک و یزید فی رزقک و یحییک الله سعیدا و لا تموت إلا شهیدا؛
زیارت امام حسین (سلام الله علیه) را فرو نگذار تا که خدا عمرت را طولانی و روزیت را زیاد کند و زندگی با سعادت و مرگ با شهادت به تو خواهد بخشید. (1)
زیارة قبرالحسین بن علی (سلام الله علیهما) من افضل ما یکون من الاعمال؛
زیارت قبر امام حسین (سلام الله علیه) از برترین اعمال است. (2)
من أراد الله به الخیر قذف فی قلبه حب الحسین (سلام الله علیه) و حب زیارته:
کسی که خدا خیرخواه او باشد، محبت امام حسین (سلام الله علیه) و شوق زیارت ایشان را در دل او می‌اندازد. (3)
من سره أن یکون علی موائد النور یوم القیامة فلیکن من زوار الحسین بن علی (سلام الله علیها)؛
هر کس دوست دارد روز قیامت، بر سر سفره‌های نور بنشیند باید اززائران امام حسین (سلام الله علیه) باشد. (4)

پی نوشت‌ها:

1- وسایل الشیعه، ج14، ص 431.
2- مستدرک الوسایل، ج10، ص 311.
3- بحارالانوار، ج98، ص 76.
4- بحارالانوار، ج101، ص 238.

حکمت‌های شگرف

حکمت 289نهج البلاغه: الگوى کامل انسانیت(اخلاقى، اجتماعى، تربیتى)
قَالَ الامام علیٌ [علیه السلام] کَانَ لِى فِیمَا مَضَى أَخٌ فِى اللَّهِ وَ کَانَ یُعْظِمُهُ فِى عَیْنِى صِغَرُ الدُّنْیَا فِى عَیْنِهِ وَ کَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ فَلَا یَشْتَهِى مَا لَا یَجِدُ وَ لَا یُکْثِرُ إِذَا وَجَدَ وَ کَانَ أَکْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِینَ وَ نَقَعَ غَلِیلَ السَّائِلِینَ وَ کَانَ ضَعِیفاً مُسْتَضْعَفاً فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ فَهُوَ لَیْثُ غَابٍ وَ صِلُّ وَادٍ لَا یُدْلِى بِحُجَّةٍ حَتَّى یَأْتِیَ قَاضِیاً وَ کَانَ لَا یَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا یَجِدُ الْعُذْرَ فِى مِثْلِهِ حَتَّى یَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ وَ کَانَ لَا یَشْکُو وَجَعاً إِلَّا عِنْدَ بُرْئِهِ وَ کَانَ یَقُولُ مَا یَفْعَلُ وَ لَا یَقُولُ مَا لَا یَفْعَلُ وَ کَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْکَلَامِ لَمْ یُغْلَبْ عَلَى السُّکُوتِ وَ کَانَ عَلَى مَا یَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ یَتَکَلَّمَ وَ کَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ یَنْظُرُ أَیُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى فَیُخَالِفُهُ فَعَلَیْکُمْ بِهَذِهِ الْخَلَائِقِ فَالْزَمُوهَا وَ تَنَافَسُوا فِیهَا فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِیعُوهَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِیلِ خَیْرٌ مِنْ تَرْکِ الْکَثِیرِ .
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: در گذشته برادرى دینى داشتم که در چشم من بزرگ مقدار بود، چون دنیاى حرام در چشم او بى ارزش مى نمود، و از شکم بارگى دور بود، پس آنچه را نمى یافت آرزو نمى کرد، و آنچه را مى یافت زیاده روى نداشت، در بیشتر عمرش ساکت بود، اما گاهى که لب به سخن مى گشود بر دیگر سخنوران برترى داشت، و تشنگى پرسش کنندگان را فرو مى نشاند به ظاهر ناتوان و مستضعف مى نمود، اما در بر خورد جدى چونان شیر بیشه مى خروشید، یا چون مار بیابانى به حرکت در مى آمد . تا پیش قاضى نمى رفت دلیلى مطرح نمى کرد، و کسى را عذرى داشت سرزنش نمى کرد، تا آن عذر او را مى شنید، از درد شکوه نمى کرد، مگر پس از تندرسى و بهبودی، آنچه عمل مى کرد مى گفت، و بدانچه عمل نمى کرد چیزى نمى گفت، اگر در سخن گفتن بر او پیشى مى گرفتند در سکوت مغلوب نمى گردید.
و بر شنیدن بیشتر از سخن گفتن حریص بود. اگر بر سر دو راهى دو کار قرار مى گرفت ، مى اندیشید که کدام یک با خواسته نفس نزدیک تر است با آن مخالفت مى کرد، پس بر شما باد روى آوردن به این گونه از ارزش‌هاى اخلاقى، و با یکدیگر در کسب آن‌ها رقابت کنید، و اگر نتوانستید ، بدانید که به دست آوردن برخى از آن ارزش‌هاى اخلاقى بهتر از رها کردن همه آن‌هاست.
حکمت 290 : مسؤولیت نعمت‌ها(اخلاقى، اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَوْ لَمْ یَتَوَعَّدِ اللَّهُ عَلَى مَعْصِیَتِهِ لَکَانَ یَجِبُ أَلَّا یُعْصَى شُکْراً لِنِعَمِهِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: اگر خدا بر گناهان وعدة عذاب هم نمى داد ، لازم بود به خاطر سپاسگزارى از نعمت‌هایش نافرمانى نشود.
حکمت 291 : روش تسلیت گفتن(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] وَ قَدْ عَزَّى الْأَشْعَثَ بْنَ قَیْسٍ عَنِ ابْنٍ لَهُ
یَا أَشْعَثُ إِنْ تَحْزَنْ عَلَى ابْنِکَ فَقَدِ اسْتَحَقَّتْ مِنْکَ ذَلِکَ الرَّحِمُ وَ إِنْ تَصْبِرْ فَفِى اللَّهِ مِنْ کُلِّ مُصِیبَةٍ خَلَفٌ یَا أَشْعَثُ إِنْ صَبَرْتَ جَرَى عَلَیْکَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْجُورٌ وَ إِنْ جَزِعْتَ جَرَى عَلَیْکَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْزُورٌ یَا أَشْعَثُ ابْنُکَ سَرَّکَ وَ هُوَ بَلَاءٌ وَ فِتْنَةٌ وَ حَزَنَکَ وَ هُوَ ثَوَابٌ وَ رَحْمَةٌ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: (جهت تسلیت گفتن به اشعث بن قیس در مرگ فرزندش)
اى اشعث ! اگر براى پسرت اندوهناکى ، به خاطر پیوند خویشاوندى سزاواری، اما اگر شکیبا باشى هر مصیبتى را نزد خدا پاداشى است. اى اشعث ! اگر شکیبا باشى تقدیر الهى بر تو جارى مى شود و تو پاداش داده خواهى شد و اگر بى تابى کنى نیز تقدیر الهى بر تو جارى مى شود و تو گناهکارى . اى اشعث ! پسرت تو را شاد مى ساخت و براى تو گرفتارى و آزمایش بود، و مرگ او تو را اندوهگین کرد در حالى که براى تو پاداش و رحمت است.
حکمت 292: عزاى پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و بى تابى‌ها (اعتقادى)
وَ قَالَ علیه السلام عَلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ ص سَاعَةَ دَفْنِهِ
إِنَّ الصَّبْرَ لَجَمِیلٌ إِلَّا عَنْکَ وَ إِنَّ الْجَزَعَ لَقَبِیحٌ إِلَّا عَلَیْکَ وَ إِنَّ الْمُصَابَ بِکَ لَجَلِیلٌ وَ إِنَّهُ قَبْلَکَ وَ بَعْدَکَ لَجَلَلٌ
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: (به هنگام دفن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم)
همانا شکیبایى نیکوست جز در غم از دست دادنت، و بى تابى نا پسند است، جز در اندوه مرگ تو، مصیبت تو بزرگ ، و مصیبت‌هاى پیش از تو و پس از تو ناچیزند.
حکمت 293 : دوستى با احمق ، هرگز!(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَا تَصْحَبِ الْمَائِقَ فَإِنَّهُ یُزَیِّنُ لَکَ فِعْلَهُ وَ یَوَدُّ أَنْ تَکُونَ مِثْلَهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: همنشین بى خرد مباش، که کار زشت را زیبا جلوه داده ، دوست دارد تو همانند او باشی.
حکمت 294: فاصله میان شرق و غرب (علمى)
وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَسَافَةِ مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ فَقَالَ ع مَسِیرَةُ یَوْمٍ لِلشَّمْسِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: ( از فاصله میان مشرق و مغرب پرسیدند ، فرمودند:) به اندازه یک روز حرکت خورشید.
حکمت 295 : شناخت دوستان و دشمنان(اخلاقى، اجتماعى،سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَصْدِقَاؤُکَ ثَلَاثَةٌ وَ أَعْدَاؤُکَ ثَلَاثَةٌ فَأَصْدِقَاؤُکَ صَدِیقُکَ وَ صَدِیقُ صَدِیقِکَ وَ عَدُوُّ عَدُوِّکَ وَ أَعْدَاؤُکَ عَدُوُّکَ وَ عَدُوُّ صَدِیقِکَ وَ صَدِیقُ عَدُوِّکَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: دوستان تو سه گروهند، و دشمنان تو نیز سه دسته اند؛ اما دوستانت : دوست تو و دوستِ دوست تو ، و دشمنِ دشمن تو است، و اما دشمنانت : دشمن تو ، و دشمن دوست تو ، و دوست دشمن تو است.
حکمت 296: پرهیز از دشمنى‌ها(اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لِرَجُلٍ رَآهُ یَسْعَى عَلَى عَدُوٍّ لَهُ بِمَا فِیهِ إِضْرَارٌ بِنَفْسِهِ إِنَّمَا أَنْتَ کَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِیَقْتُلَ رِدْفَهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: (شخصى را دید که چنان بر ضد دشمنش مى کوشید که به خود زیان مى رسانید ، فرمودند:) تو مانند کسى هستى که نیزه در بدن خود فرو برد تا دیگرى را که در کنار اوست بکشد!
حکمت 297: ضرورت عبرت گرفتن(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَا أَکْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: عبرت‌ها چقدر فراوانند و عبرت پذیران چه اندک !
حکمت 298 : اعتدال در دشمنى‌ها
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ بَالَغَ فِى الْخُصُومَةِ أَثِمَ وَ مَنْ قَصَّرَ فِیهَا ظُلِمَ وَ لَا یَسْتَطِیعُ أَنْ یَتَّقِیَ اللَّهَ مَنْ خَاصَمَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: کسى که در دشمنى زیاده روى کند گناهکار ، و آن کس که در دشمنى کوتاهى کند ستمکار است، و هر کس که بى دلیل دشمنى کند نمى تواند با تقوا باشد!.
حکمت 299 : نماز در نگرانى‌ها(اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَا أَهَمَّنِى ذَنْبٌ أُمْهِلْتُ بَعْدَهُ حَتَّى أُصَلِّیَ رَکْعَتَیْنِ وَ أَسْأَلَ اللَّهَ الْعَافِیَةَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: آنچه که بین من و خدا ناروا است اگر انجام دهم و مهلت دو رکعت نماز داشته باشم که از خدا عافیت طلبم، مرا اندوهگین نخواهد ساخت.
حکمت 300: شگفتى روزى بندگان (اعتقادى)
وَ سُئِلَ [علیه السلام] کَیْفَ یُحَاسِبُ اللَّهُ الْخَلْقَ عَلَى کَثْرَتِهِمْ فَقَالَ [علیه السلام] کَمَا یَرْزُقُهُمْ عَلَى کَثْرَتِهِمْ فَقِیلَ کَیْفَ یُحَاسِبُهُمْ وَ لَا یَرَوْنَهُ فَقَالَ [علیه السلام] کَمَا یَرْزُقُهُمْ وَ لَا یَرَوْنَهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: از امام پرسیدند چگونه خدا با فراوانى انسان‌ها به حسابشان رسیدگى مى کند؟ آن چنان که با فراوانى آنان روزیشان مى دهد! (و باز پرسیدند چگونه به حساب انسان‌ها رسیدگى مى کند که او را نمى بینند، فرمودند) همان گونه که آنان را روزى مى دهد و او را نمى بینند.
منبع: نهج البلاغه

عزیزآل یاسین

فرشتگان یاور امام حسین (سلام الله علیه)، یاوران حضرت مهدی(سلام الله علیه)

یکی از ویژگی‌های قیام یوسف زهرا (سلام الله علیها)، برخورداری از نصرت الهی به وسیله‌ی فرشتگان است. شیخ صدوق (رحمت الله علیه) در روایت ریان بن شبیب، از حضرت امام رضا(سلام الله علیه) نقل می‌کند: و لقد نزل الی الارض من الملائکه اربة آلاف لنصر فوجدوه قد قتل فهم عند قبره شعث غبر الی أن یقوم القائم فیکون من انصاره و شعارهم یا لثارات الحسین (سلام الله علیه).
به تحقیق چهار هزار فرشته برای نصرت و یاری امام حسین (سلام الله علیه) به زمین فرود آمدند. آنان هنگامی‌که نازل شدند، دیدند حضرت امام حسین (سلام الله علیه) کشته شده است، از این رو، ژولیده و غبار آلوده در نزد قبر آن حضرت، اقامت کردند و همچنان هستند تا این که قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام کند و آنان از یاوران سپاه آن حضرت خواهند بود و شعارشان «یا لثارات الحسین (سلام الله علیه)؛‌‌‌ای خونخواهان حسین (سلام الله علیه)» است.
منبع: علل الشرایع ص 227 – 225.

شعار سپاه حضرت مهدی (علیه السلام)

در شعار‌های لشکر امام زمان (علیه السلام) که برگرفته از شعور عمیق آنان است – به روشنی می‌توان یاد و خاطره امام حسین را مشاهده کرد. در یکی از «زیارات جامعه» در قسمت سلام به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمده است:
«السلام علی الامام الغائب عنالابصار و الحاضر فی الامصار و الغائب عن العیون و الحاضر فی الافکار، بقیه الاخیار، وارث ذی الفقار الذی یظهر فی بیت الله الاحرام ذی الاستار و ینادی بشعار یا لثارات الحسین، انا الطالب بالاوتار، انا قاصم کل جبار»؛ سلام و درود بر امامی‌که از دیده‌ها پنهان است و در شهر حاضر؛ آن که از دیده‌ها نهان است و در دل‌ها حاضر، باقی مانده‌ی اخیار و خوبان، و وارث شمشیر ذوالفقار، آن بزرگواری که در بیت الله الحرام ظاهر می‌شود و به شعار «یالثارت الحسین» ندا می‌کند و می‌فرماید: « منم مطالبه کننده‌ی خون‌های به ناحق ریخته، منم شکننده‌ی هر ستمگر جفا پیشه» (1)
و یاران حضرت مهدی (علیه السلام) نیز به پیروی از امامشان، شعار «یالثارات الحسین» سر می‌دهند.
محدث نوری از کتاب غیبت فضل بن شاذان نقل کرده: به درستی که شعار یاوران حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) «یالثارات الحسین (علیه السلام) است. (2)
حضرت امام صادق (علیه السلام) هم می‌فرمایند:
«شعار یاران حضرت مهدی (علیه السلام) «یالثارات الحسین؛‌‌‌ای خونخواهان حسین (علیه السلام)» است (3)

پی نوشت‌ها:

1و 2- نجم الثاقب، ص 469.
3- مستدرک الوسایل، ج 11، ص14.

مواعظ جاوید
قدس، فلسطین و رژیم اشغالگر قدس

ما طرفدار مظلوم هستیم، هر کسی در هر قطبی که مظلوم باشد، ما طرفدار آن هستیم، و فلسطینی‌ها مظلوم هستند و اسرائیلی‌ها به آنها ظلم کرده اند، از این جهت ما طرفدار آنها هستیم. قدس متعلق به مسلمین است و باید به آنان برگردد. ملت مسلمان ایران و هیچ مسلمان و اصولا هیچ آزاده ای، اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد؛ ما همواره حامی‌برادران فلسطینی و عرب خود خواهیم بود. روز قدس که همجوار شب قدر است، لازم است که در بین مسلمانان احیا شود و مبدأ بیداری و هشیاری آنان باشد. من طرفداری از طرح استقلال اسرائیل و شناسایی او را، برای مسلمانان یک فاجعه وبرای دولت‌های اسلامی‌یک انفجار می‌دانم. اسرائیل از نظر اسلام و مسلمین و تمامی‌موازین بین المللی غاصب و متجاوز است؛ و ما کمترین اهمال و سستی را در پایان دادن به تجاوزات او جایز نمی‌دانیم. من به جمیع دول اسلام، و مسلمین جهان در هر جا هستند اعلام می‌کنم که ملت عزیز شیعه از اسرائیل متنفرند، و از دولت‌هایی که با اسرائیل سازش می‌کنند، متنفر و منزجرند. روز قدس که آخرین روزهای (شهرالله اعظم) است سزاوار (آن) است که همه‌ی مسلمانان جهان از قید اسارت و بردگی شیطان بزرگ و ابرقدرت‌ها رها شده و به قدرت «لایزال الله» بپیوندند.
منبع:
کلمات قصار، حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) صفحه‌های 146 الی 149.

در محضر ولایت

ماه رمضان ماه تسلیم در برابر خدا است

در باب ماه رمضان، چند جمله از دعاى چهل و چهارم «صحیفه سجادیه»، که مربوط به همین ماه است، انتخاب کرده‏ام و ان‏شاءاللَّه، همین چند جمله را براى شما ترجمه مى‏کنم. اما قبل از آن، خواهش مى‏کنم عزیزان من، بخصوص جوانان، با صحیفه سجّادیه اُنس بگیرند؛ زیرا همه چیز در این کتابِ ظاهراً دعا و باطناً همه چیز، وجود دارد. امام سجّاد علیه‏الصّلاة و السّلام، در این دعا هم مثل بقیه دعاهاى صحیفه سجادیه، با این‏که در مقام دعا و تضرّع است و با خداى متعال حرف مى‏زند، اما سخن گفتنش، کأنّهُ از یک روال استدلالى و ترتیب مطلب بر دلیل و معلول بر علّت، پیروى مى‏کند. اغلبِ دعاهاى صحیفه سجادیه - تا آن‏جا که بنده سیر کرده‏ام - همین حالت را دارد. همه چیز مرتّب و چیده شده است. مثل این است که یک نفر، در مقابل مستمعى نشسته و با او به صورت استدلالى و منطقى حرف مى‏زند. همان ناله‏هاى عاشقانه هم که در صحیفه سجّادیه آمده است، همین حالت را دارد.
در این‏جا نیز همین طور است. امام در اوّل دعاى مورد اشاره مى‏فرماید: «الحمدللَّه الّذى جعلنا من اهله؛ ما را اهل حمد قرار داد.» (دعاى 44 صحیفه سجادیه) ما از نعم الهى غافل نیستیم، و او را حمد و شکر مى‏کنیم. او راههایى در مقابل ما باز کرده است، که به حمدش برسیم. همچنین، غایات و راههایى معیّن فرموده و ما را در این راهها به رفتن واداشته است.
بعد مى‏رسد به این جمله: «والحمدللَّه الذى جعل من تلک السّبل شهره شهر رمضان؛ حمد خداى را که یکى از این راههایى که ما را به او؛ به کمال و به بصیرت نسبت به معدن عظمت مى‏رساند، همین ماه رمضان است.» امام تعبیر مى‏کند به «شَهره»؛ یعنى «شهر خودش». شهر خدا را یکى از این راهها قرار داد. خیلى پرمعناست. اگر فکر کنیم همه ماهها ماه خدا و مال خداست؛ وقتى که مالک همه وجود، بخشى از وجود را معیّن مى‏کند و آن را به خود نسبت خاص مى‏دهد، معلوم مى‏شود نسبت به این بخش، توجّه و عنایت ویژه‏اى دارد. یکى از این بخشها، همین «شهراللَّه» است؛ شهر خدا، ماه خدا. خودِ این نسبت، در فضیلت ماه رمضان، کافى است. «شهر رمضان، شهر الصیام و شهرالاسلام.» ماه روزه؛ ماهى که روزه آن، یکى از ابزارهاى بسیار کار آمد براى تهذیب نفس است؛ چرا که در آن گرسنگى کشیدن و با هوسها و اشتهاها مبارزه کردن نهفته است.
شهر اسلام، یعنى شهر «اسلام الوجه لدى اللَّه؛ در مقابل خدا تسلیم بودن.» خوب؛ انسانى جوان است و وقتى روزه مى‏گیرد، گرسنه است، تشنه است و تمام غرایز، او را به سمت هوس و اشتهایى مى‏خواند. ولى او، در مقابل همه این غرایز مى‏ایستد. براى چه؟! براى اجراى امر پروردگار. و این، تسلیم در مقابل پروردگار است. در هیچ روزى از روزهاى سال، یک مسلمان، به طور عادّى، این همه در مقابل خدا تسلیم نیست که در روزهاى ماه رمضان به طور عادى تسلیم است. پس، «شهر اسلام» شهر تسلیم است.

ماه رمضان ماه خالص شدن

امام، در ادامه دعا مى‏فرماید: «و شهر الطّهور؛ شهرِ پاکیزه کننده است.» در این ماه، عواملى وجود دارد که روح ما را پاک و طاهر مى‏کند. آن عوامل چیست؟ یکى روزه است؛ یکى تلاوت قرآن است و یکى دعا و تضرّع است. این همه دعاها، ارزاق طیبّه و طاهره‏اى است از مائده‏هاى ضیافت الهى که خداى متعال در این ضیافت یک ماهه خود، مقابل مردم گذاشته است. مضمون کلام امام این است که خدا در این ضیافت، با روزه از شما پذیرایى مى‏کند. ....
بعد مى‏فرماید: «و شهر التّمحیص؛ این ماه، ماه تمحیص است. «تمحیص» یعنى چه؟ یعنى خالص کردن. مقصود این است که در این ماه، ناب و خالص شویم. ....
این ماه، ماه خالص شدن است و اگر درست نگاه کنیم، خالص شدن در این ماه، از راههاى دیگرِ خالص شدن، آسان‌تر است. ما با همین روزه و مبارزه کردن با نفس، مى‏توانیم خودمان را خالص کنیم. اغلبِ گمراهی‌هایى که وجود دارد، یا به خاطر گناهانى است که از ما سر مى‏زند و یا به خاطر خصلتهاى زشتى است که در وجودِ ما نهفته است.
منبع: فرازی از بیانات مقام معظم رهبرى‏ در خطبه‏هاى نماز جمعه سوم رمضان 1415- 14/11/1373

تولید علم و دانش آموزی در کلام ولایت

ما می‌وانیم در فضای معرفت علمی، کارهایی بکنیم که در دنیا نوباشد. روی پای خود ایستادن، آن وقتی تحقق پیدا خواهد کرد که علم از درون خود ما بجوشد و ما دست گدایی به سمت دشمنان دراز نکنیم. استعدادهای خوب و برجسته، دانش آموزان تیزهوش و کسانی که می‌توانند برای آینده‌ی کشور مفید باشند، باید خیلی احساس وظیفه و مسؤولیت کنند. امروز در کشور یکی از فرایض حتمی‌برای این نسل عبارت از تقویت بنیه‌ی علمی‌این کشور است. ما اگر علم نداشته باشیم، در اقتصادمان، صنعت مان حتی مدیریت و مسائل اجتماعی مان عقب خواهیم ماند. امروزکسانی که دارند در دنیا خدایی می‌کنند، و هر جا می‌خواهند دخالت می‌کنند، با ابزار علم بود که توانستند بشریت را به این خاکستر بنشانند. لذا برای مقابله با کار آن‌ها، علم لازم است.
اگر بخواهید از لحاظ علمی‌پیش بروید، باید جرأت نوآوری داشته باشید. علم معرفت است. علم عزیز و شریف است. علم، گوهر است. علم آن چیزی است که انسان باید دنبال آن باشد. چشم باز انسان در حرکت است همه جا باید دنبالش برویم.
منبع: نکته‌های ناب «رهنمود مقام معظم رهبری» گردآوری، حسن قدوسی، ص 20 – 19

مظهر شیطنت و طغیان علیه انسانیت

استکبار از بیداری اسلامی‌به شدت سراسیمه و نگران است. امروز قدرت‌های شیطانی وطاغوتی و در رأس همه‌ی آن‌ها آمریکا، مظهر شیطنت و طغیان علیه انسانیت هستند؛ کشورها را تهدید می‌کنند؛ به ملت‌ها حمله می‌کنند؛ بر خلاف همه‌ی قوانین بشری با انسان‌ها رفتار می‌کنند؛ به هیچ کدام از قوانین انسانی مورد قبول بشریت احترام نمی‌گذارند. شما ببینید درعراق و افغانستان چه کردند، با زندانی‌های افغانی که الان در زندان آنهایند، چه می‌کنند. تعداد کثیری از مردم افغانستان را گرفتند، بردند و زندانی کردند که نه آن‌ها را زندانی جنگی می‌دانند و نه زندانی سیاسی، و نه به قدر حقوق زندانی عادی برای آن‌ها ارزش قایلند. آن‌ها هرکجا که پا گذاشته اند؛ در آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا فساد کرده اند و مظهر شر و شرارت هستند. (1)
زمینه‌های اسلام خواهی در تمام کشورهای اسلامی‌وجود دارد و در هر نقطه‌ی جهان اسلام که زمینه و فرصت بروز آرمان‌های حقیقی ملت‌ها فراهم آید، مردم با فداکاری و شور و امید، حاکمیت اسلام را فریاد می‌زنند. نظام اسلامی‌علاوه بر ایجاد امواج اسلام خواهی در ملتها، همچون موجودی پویا و رو به رشد، هزینه و خسارت فراوانی به زورگویان جهانی تحمیل کرده است و استکبار با توجه به آثار وجودی نظام اسلامی، از اول پیروزی انقلاب برای منفعل ساختن یا از میدان خارج کردن این نظام همه‌ی تلاش و امکانات خود را به کار گرفته است. (2)
مابع:
1- بیانات مقام معظم رهبری در مراسم اختتامیه بیستمین دوره‌ی مسابقات بین المللی حفظ و قرائت قرآن کریم، 6/7/82.
2- بیانات مقام معظم رهبری در دیار با ائمه‌ی جمعه‌ی سراسر کشور، 14/7/82.

شمیم هدایت
کار فرهنگی منفی و مبتذل

در مقابل کارها و فعالیتهای فرهنگی شایسته، کارهای فرهنگی و تلاشهایی داریم که در زمره‌ی بدترین افعال قرار دارد و در اسلام به شدت از آن نهی و مذمت گردیده است. نمونه‌ی مشخص آن همین فرهنگ مبتذلی است که این روزها مایه‌ی نگرانی و بیماری جامعه‌ی ما شده است. کار فرهنگی بد به جهت گستردگی و توسعه نیز دایره‌ی وسیعی از فعالیتها را در بر می‌گیرد از بی توجهی و تربیت نادرست دختر و پسر – خصوصا که در سنین جوانی و نوجوانی باشند- توسط والدین غافل و ناآگاه، و تحویل فرزندانی لاابالی در دینداری، اخلاق و حجاب بد جامعه و منحرف کردن نوآموزان و متعلمین به دست استادان و معلمین، با افکاری آلوده و خارج کردن محبت و ابهت اسلام، روحانیت، فقه و فقاهت و مقدسات دین از دل آنان با انواع حیله‌ها و ترفندها از جمله: سخنرانی، مقاله، مجله، فیلم گرفته تا میدان وسیع هنر با فیلمهای سینمایی ضد اخلاقیی، موسیقی‌های مبتذل و نوارهای ویدیوئی شهوت انگیز، کتاب و مجله و سایر محصولات فرهنگی و هنری که جنبه‌ی مثبت در آنها رعایت نشده و نکات منفی، بزرگ و برجسته گردیده است، همه و همه از مصادیق بارز کار فرهنگی منفی و مبتذل است.
قرآن شریف می‌فرماید: اگر کسی با کارهای مبتذل و منفی که ما مشتی از خروار آن را متذکر شدیم از نظر روحی، دیگری را به قتل برساند و روح انسانی و خدایی او را به روح حیوانی مبدل سازد، گویا همه‌ی افراد بشر را به قتل رسانده است. «من قتل نفسا بغیر نفس اوفساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا» هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، گویی همه‌ی انسانها را کشته است. (1) با توجه به هشدار قرآن کریم، لازم است که همگان بکوشیم تا در هر بخش از کارهای فرهنگی که هستیم و مسؤولیتی بر عهده داریم در خانه، مدرسه، در سطوح عالی علم و دانش و درمراکز فرهنگی و هنری، به نحو احسن از عهده‌ی این کار ظریف و حیاتی برآییم و سعادت ابدی را برای خود، فرزندان و جامعه مان فراهم نماییم. جوانان جامعه‌ی ما نیز باید ضمن اهتمام هرچه بیشتر به فعالیتهای فرهنگی و پرداختن به آن، با چشمی‌باز و ازطریق مطمئن، کار فرهنگی شایسته را از مبتذل باز شناسی کنند.

پی نوشت‌ها:

1- سوره‌ی مائده، آیه‌ی 32.
منبع: اخلاق و جوان، حضرت آیت الله العظمی‌مظاهری (دامت برکاته) صفحه‌های 184 و 185.

اراده و انتخاب در انسان‌ها

خداوند می‌توانست که انسانها را هم مثل جمادات مجبور به تسبیح کردن نماید، و یا مثل ملائکه در آن‌ها فقط عقل بیافریند تا به فرمان عقل دایما بندگی و عبودیت او را نمایند، و هیچ گاه معصیت نکنند، و لکن حکمت و مصلحت در این بود که انسان دارای دو قوه‌ی عقل و شهوت باشد تا با اراده و انتخاب هر یک از اطاعت و معصیت، در پیمودن هر یک دخیل باشد(1) پس آنگاه که با اطاعت از فرمان عقل، مسیر کمال را انتخاب کند و خواسته‌ی نفسش را سرکوب نماید، در آن صورت است که استحقاق مدح و ثواب دارد، چون می‌توانست سقوط کند ولی با اختیار خویش راه صعود را انتخاب کرد، مقامش از ملائکه‌‌‌ای که فقط توانایی صعود را دارند، بالاتر است. ودر مقابل چنانچه راه معصیت را اختیار کند و فرمان عقلش را سرکوب نماید، موقعیتش پست تر از حیواناتی است که امکان ترقی و سعود در آنها نیست.
قرآن کریم می‌فرماید: اینها دارای عقل و درک هستند ولی با آن اندیشه نمی‌کنند و نمی‌فهمند، چشم دل و بصیرت دارند و می‌توانند با آن حق را از باطل تفکیک کنند، ولی از روی عمد با آن نمی‌بینند، چنانچه گوش دارند که بتوانند سخن حق را بشنوند ولی با اختیار خویش نمی‌شنوند، آنها همچون چهارپایانند (عمل آنها مثل حیوانات است) بلکه گمراه تر و پست تر از آنها (از جهت رتبه) هستند و اینان همان غافلانند. (2)
... قرآن تنها دستور به عبودیت پروردگار داده است، ولی اجبار به آن نکرده است، تا انسان با اختیار خویش و به فرمان عقل دستور خداوند را امتثال نماید، و مستحق رسیدن به کمال و مدح و ستایش به آن باشد.

پی نوشت‌ها:

1- سوره‌ی انسان، آیه‌ی 3.
2- سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 179.
منبع: برگزیده بیانات آیت الله مصباح یزدی(دامت برکاته)

نکته‌های ناب
شوخی و عقل

قال الامام علی (سلام الله علیه): ما مزح امرؤ مزحة الامجّ من عقله مجّة. (1)
حضرت علی (سلام الله علیه) می‌فرمایند: هیچ کس شوخی نکرد، مگر آن که با پرداختن به آن، پاره یی از عقل خود را به دور انداخت.
شرح: یکی از نشانه‌های سنگین و با وقار بودن آن است که انسان، ازشوخی کردن بپرهیزد و متین و جدی باشد. کسانی که در محفل و مجلسی لب به شوخی باز می‌کنند و سخنان مضحک به زبان می‌آورند و دیگران را می‌خندانند، پیداست که وقار و متانت ندارند و افرادی جلف و سبک مغز هستند.
معنی این سخن گهربار حضرت علی (علیه السلام) آن است که با هر شوخی، مقداری از عقل انسان در نظر مردم ازبین می‌رود و دیگر احترام و ارزش زیادی برای چنین شخصی قائل نیستند.
حضرت علی (علیه السلام) در وصیت خود به فرزند شان امام حسن (علیه السلام) می‌فرمایند: « نه تنها خودت، هیچ گاه در حضور مردم شوخی مکن و حرفهای خنده آور مزن، بلکه حتی حرفهای خنده آور دیگران را نقل مکن. چون این کار باعث سبکی و جلفی می‌شود و ارزش انسان را از بین می‌برد.»
سعدی نیز به پیروی از حضرت علی (علیه السلام) در یکی از شعرهای خود گفته است:
ز شوخی بپرهیز‌‌‌ای با خرد
که شوخی، تو را، آبرو می‌برد

پی نوشت‌ها:

1- نهج البلاغه، حکمت 450.
منبع: پندهای کوتاه از نهج البلاغه، ص 71.

دل نوشته

بوی زیتون

عباس محمدی
مرگ، بر دیوارهای خانه بوف‏های کور ضجه می‏زند.
«اندکی صبر، سحر نزدیک است».
کبوترهای صلح را نمی‏توان انکار کرد؛ اگر هرچه گلوله بزنندشان. اگر هرچه قفس بسازندشان، اگرچه هر روز، سقف آرزوهایشان را با سقف خانه‏هایشان بر سرشان خراب کنند.
اگرچه آسمانشان را و افق نگاهشان را هر روز کوچک و کوچک‏تر کنند.
کبوترها انکارنشدنی‏اند، نمی‏شود باورشان نکرد؛ خون، پرهایشان را قشنگ‏تر می‏کند.
پرواز با بال‏های زخمی، جلوه دیگری دارد.
حتی اگر چشم ببندیم پرواز را نمی‏شود انکار کرد. پرواز را نمی‏شود از آسمان گرفت؛ همان‏گونه که آفتاب را.
دیوارهای بلند، نمی‏توانند بوی زیتون را سد کنند.
عطر زیتون همه جا را گرفته است.
هرچه دیوارها بلندتر شوند، هرچه دیوارها تنگ‏تر شوند، هرچه کوچه‏های تنگ اردوگاه‏های غم‏زده از خون شهید رنگین‏تر شوند، برکت را نمی‏توانند از ما بگیرند؛ همان‏طور که خدا را، همان‏طور که سنگ نتوانستند.
سلاحمان از سنگ است.
کودکانمان از سنگ زاده می‏شوند، بزرگ می‏شوند با هر سنگی.
روزی خواهد آمد که گرمای نفس‏هایمان و شعله آه‏هایمان با اشک کودکانمان و شعله‏های آتشی که بر باغ‏های زیتونمان می‏زنید، در شما بگیرد و شب‏های غفلت جهانیان را تا همیشه روشن کند.
روزی که دود آه‏های مادران شهید داده ما چشم‏هایتان را کور کند و خواب غفلت دنیا را دچار نفس‏تنگی کند، نزدیک است.
روزی که سنگ‏ها شیشه عمر دیو سیرتتان را خرد کند، نزدیک است.
این روزها در خانه‏های‏مان در کوچه‏ها و خیابان‏های ویرانه ما، بوی خدا را نزدیک‏تر می‏توان حس کرد.

حماسه ماندگاری

معصومه داوود آبادی
گلوله‏ها، گلوی خاکت را می‏فشارند. بادهای عاصی بر پیکر کودکان و زنانت شلاق می‏زنند. تو سال‏هاست ازپشت پنجره آوارگی،سرزمین بی‏پناهت را درهجوم رگبارهای مداوم دیده‏ای وگریسته‏ای.
ثانیه ثانیه این سال‏ها لبریز خاطره‏هایی سرخ و غبارآلود، خاطره‏هایی مجروح و زخم‏آجین است.
نگاه کن! زیتون‏زارها استواری‏ات را به نماز ایستاده‏اند.
تو خوب می‏دانی شغال‏های این حوالی برای تکه تکه کردن اراده‏ات، چگونه دندان تیز کرده‏اند؛ اما تو می‏ایستی با دست‏هایی که سال‏هاست مشق حماسه می‏کنند و گام‏هایی که هر لحظه، شکوه ایمانت را به نمایش می‏آیند؛ ایمان به رهایی.
من عاشقانه‏ترین واژه‏ها را برای مردمی‌ترانه می‏کنم که نیم قرن است در شبانه‏هایی برفی، به شوق دمیدن آفتاب بهار آزادی، دشوارترین نبردها را تجربه کرده‏اند؛ مردمی‌از تبار آب و آینه، مردمی‌از جنس سپیده و جنگل.
می‏دانم روزهای بی‏پناهی‏تان را.
می‏شناسم ستاره‏های بی‏سرتان را.
« من از سکوت شب سردتان خبر دارم شهید داده‏ام از دردتان خبر دارم»
آنان که این روزهای خاکستری را بر روشنای نگاهتان تحمیل کرده‏اند، بدانند که ظلم پایدار نمی‏ماند و خورشید ایمان شما سرانجام بر ابرهای تیره ستم، غالب خواهد شد.
بدانند که تو همچون چکاوکی عاشق، مسیر درخشان آفتاب را خواهی یافت و بر فراز درختان شکوفه‏آذین آزادی، ترانه آزادگی‏ات را سرخواهی داد.
آه،‌‌‌ای فلسطین،‌‌‌ای وطن حماسه و عشق،‌‌‌ای سرزمین حادثه و توفان! تو برخواهی خاست در سپیده‏دمانی بزرگ؛ آن‏گونه سربلند که ردپای اشغالگران نیز از پیکرت پاک شده باشد.
تو نفس خواهی کشید در هوایی معطر و پاکیزه و گازهای اشک‏آور، گلوی صهیونیست ستمگران را در خود مچاله خواهد کرد.
برخیز و آخرین پس‏مانده‏های ظلم و نفاق را در زباله‏دان تاریخ دفن کن!
برخیز و حماسه ماندگاری‏ات را بر بلندترین کوه‏های دنیا پرچم بکوب!

اولین قبله

خدیجه پنجی
چه فرقی می‏کند، فلسطین یا ایران؟ قدس از آن ماست؛ این خانه خدا که بوی بهشت را می‏پراکند در خاک، این قصر باشکوه آسمانی که خدا به ساکنان زمین هدیه داده است.
قدس از آن ماست. کدام ابرهه، رؤیای ویرانی‏ات را می‏پروراند در سر؟
کدام ابلیس، آبادی‏ات را ویران می‏خواهد؟ کدام شیطان، سربلندی را سرافکنده و خوار می‏خواهد؟
به من نگاه کن! در دست‏هایم، سنگی است که کبوترانه بال می‏گشاید تا تو.
در مشت من سنگی است که آهنگ رهایی‏ات را مژده می‏دهد. باران سنگ می‏بارد.
ما لشکر « ابابیل» هستیم، می‏خواهیم بباریم خشم و نفرتمان را برسر ابرهه‏ها.
بارانی از سنگ می‏بارد.
دلواپس چه هستی؟
شاخه‏های زیتونت، تا همیشه پرمیوه خواهد شد.
شمرها می‏خواهند سر فلسطین را ببرند؟ چه خیال باطلی!
هنوز در نگاه معصوم مسجدالاقصی، رد سبزی است از عبور بهار! هنوز در کوچه‏های فلسطین، طنین قدم‏های پیامبران می‏پیچد.
ای خاستگاه فطرت‏های پاک! کابوس تنهایی‏ات تمام خواهد شد.
شب‏های بی‏ستارگی‏ات، روشنان خورشید را به تماشا خواهد نشست. امروز روز توست.
با هیچ سیم‏خارداری نمی‏توانند تو را به زنجیر بکشند.
سربلندی‏ات آرزوی من است.‌‌‌ای نخستین سکوی پروازهای عاشقانه انسان!
ای اولین قبله! تاریخ، ورق ورق تکرار می‏شود.
خانه خدا، خراب شدنی نیست.
فرزندان فرعون، به بیراهه می‏روند. امروز، فرزندان فرعون، در کسوت «ابرهه»ها آمدند. این بار خنجرها فقط با قصد آشامیدن خون گلوی قدس برخاسته است.‌‌‌ای خانه مقدس! خدا برای رهایی‏ات لشکری خواهد فرستاد.‌‌‌ای مرثیه سال‏ها درد و اندوه! زخم‏های همیشه‏ات سر باز می‏کنند روزی. آن روز، آه و ناله‏هایت به آتش می‏کشد صهیون را.‌‌‌ای شناسنامه غربت و درد! خون‏های ریخته شده، بر خاکت قد می‏کشند روزی. خون‏های جاری فرزندانت، سیلی خروشان خواهد شد. هیچ دستی نمی‏تواند قداست تو را به سخره بگیرد. تو، قدس عزیز، هماره مقدس و جاودانه خواهی ماند.

آتش شو!

سید حسین ذاکرزاده
مگر این خاک مال تو نیست؟
مگر تو فرزند همین مادر نیستی؟!
مگر ریه‏های تو پر از خاطره هوای اینجا نیست؟!
مگر با زمین خوردن در همین خاک، ایستادن را نیاموخته‏ای؟! پس با همه وجودت بایست برای ایستادگی این خاک. شاید خیال گرمی‌دستان دیگران، دلخوشت کرده باشد!
شاید فکر می‏کردی کاری از دست کسی برمی‏آید!
شاید هم همین‏طور باشد؛ اما سکوت و زمزمه‏های بی‏فروغ این سال‏ها باید تو را به خود آورده باشد.
حتی اگر کسی هم بخواهد خانه تو را به تو بازگرداند، بی‏حضور تو این سقف، پایدار نمی‏ماند.
هر کجای این دنیای ناکجایی، بیا اینجا؛ بیا اینجا و در متن حادثه بنشین؛ دیگر وضع از اینکه بدتر نمی‏شود! باور کن کار از حرف و حدیث گذشته است.
دیگر نشست و مذاکره فایده‏ای ندارد. کار به خون رسیده؛ این خاک تشنه باید سیراب شود؛ حالا یا با خون تو و یا با خون دشمنت. مادرت که آزاد شود، حتی اگر تو نباشی، فرزندان دیگرش را در آغوش خواهد کشید. پس خود سنگ شو، آتش شو و به جان شب بیفت.

آزادی

حمیده رضایی
شب ویرانه از آغوش تو بالا نرود
خون پاک تو به حلقوم یهودا نرود
بغض ویران‏شده در حنجره من‌‌‌ای قدس!
اولین خانه بی‏پنجره من‌‌‌ای قدس
چگونه تو را نمی‏فهمند، صدایت را نمی‏شنوند؟ چگونه هوایت را فشرده‏اند؟ دردهایت را مرهمی‌ندارند؟!
چشمی‌در تاریکی و چشمی‌به امید نور، گلویت را گلوله‏باران کرده‏اند، صدایت را نمی‏شنوند.
فریاد می‏زنیم هم‏صدا با تو پاره‏های کشورت را؛ هم‏صدا با تو مرزهای گمشده‏ات را، هم‏صدا با تو کودکان بی‏پناهت را، پدران زخمی‏ات را، مادران داغدیده‏ات را؛ هم‏صدا با تو، درختان سوخته‏ات را، خانه‏های ویرانت را فریاد می‏زنیم. هم‏صدا با تو در توفان‏های داغ حادثه می‏تازیم.
شیطان در کناره‏ها و زاویه‏ها چشم می‏دواند بیت‏المقدس را.
آواره و بی‏پناه، خاطراتت را به دوش می‏کشی و جاده‏ها بر گام‏هایت می‏پیچند.
پلکی امان نمی‏دهند تو را برای آرامش.
سی سال ویرانی خانه‏ها و آوارگی‏ات را به دوش می‏کشی. سی سال، از کودکی تا امروز پرپر زندگی کردن، تو را چنان کرده است که امروز ایستاده‏ای؛ حتی با دست‏های خالی.
سنگ‏های جهان پرنده شده‏اند مقصودت را.
هم‏صدا با تو مظلومیت را فریاد می‏زنیم تا صدایمان درهم تنیده شود.
از عمیق‏ترین لایه‏های جان، فریاد می‏زنیم. تمام روز را در سیاهی گذرانده‏ای؛ چشم‏هایت اما همچنان باز است؛ دیروز چون عابری زخمی، از این برزن گذشته است و فردا هنوز... هم‏صدا شده‏ایم با تو چندین رود در جریان در کنار هم؛ دریا از آن ماست، تشنگی این خاک را سیرابی از ماست.
فریاد می‏زنیم دست در دست، رها از فاصله‏ها، گلویمان را به یک پژواک واداشته‏ایم، آزادی، آزادی، آزادی.

یاد ابرار

ماه مجلس

شهید آیت الله مدرس(رحمت الله علیه) در مجلس ششم به عنوان نفر اول انتخابات تهران وارد مجلس شد و با هدف جلوگیری از تحقق یافتن سیاستهای خائنانه‌ی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی رضاخان به انجام وظیفه پرداخت و مراقب بود به بیگانگان امتیازی داده نشود و در هیچ مورد منافع ملی به خطر نیفتد.
این امر باعث شد تا در طی انتخابات هفتمین دوره مجلس شواری ملی، اجازه ندادند آیت الله مدرس به نمایندگی مردم انتخاب شود و بدین ترتیب، مدتی وی را خانه نشین کردند و سپس به دستور رضا خان در 16 مهر 1307، ایشان را دستگیر و ابتدا ازتهران به دامغان و مشهد و بعد به خواف تبعید کردند. آیت الله مدرس مدت 7 سال در خواف در منزلی بودند که فقط یک اتاق داشته و توسط مأموران زیادی تحت نظر بود و اغلب غذای درستی به ایشان نمی‌دادند. سرانجام وی را در 22 مهر 1316 از خواف به کاشمر منتقل می‌کنند. رئیس شهربانی کاشمر مأمور قتل ایشان می‌شود. اما او به این کار تن در نمی‌دهد، در نتیجه این مأموریت به جهانسوزی، متوفیان و خلج واگذار می‌گردد. مأموران در شب دهم آذر 1316 برابر با 27 رمضان 1356 قمری، به سراغ آن عالم ربانی می‌روند و می‌گویند: مأموریم شما را مسموم کنیم. آیت الله مدرس می‌گویند: بسیار خوب، ولی بگذارید افطار برسد. سپس برای آنها که مسافر بودند، چای درست می‌کنند. مأمورین موقع افطار زهر را در چای ریخته و به آیت الله مدرس می‌خورانند. ایشان پس از خوردن چای زهر آلود به نماز می‌ایستند، اما چون زهر اثر نمی‌کند، عمامه شان را باز کرده به گردنشان می‌اندازند و ایشان را در شن شصت و نه سالگی به شهادت می‌رسانند.
منبع:گلشن ابرار

شهید مطهری از منظر امام راحل

مرحوم مطهری در اسلام شناسی و فنون مختلفه‌ی اسلام و قرآن کریم کم نظیر بود. از شخصیت‌هایی بود که حاصل عمر محسوب می‌شود. مطهری در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود. او با قلمی‌روان و فکری توانا در تحلیل مسایل اسلامی‌و توضیح حقایق فلسفی با زبان مردم و بی قلق و اضطراب به تعلیم و تربیت پرداخت. آثار قلم و زبان او بی استثناء آموزنده و روان بخش است و مواعظ و نصایح او که از قلبی سرشار از ایمان و عقیده نشأت می‌گرفت، برای عارف و عامی‌سودمند و فرح زاست. مطهری فرزندی عزیز برای من و پشتوانه‌‌‌ای محکم برای حوزه‌های دینی و علمی‌و خدمتگزاری سودمند برای ملت و کشور بود.آثاری که از اوست، بی استثناء خوب است. خدا را شکر که آنچه از این استاد شهید باقی است، با محتوای غنی خود مربی و معلم است.
منبع: شیخ شهید، علی ابوالحسنی منظر، صفحه‌های 11، 23، 33، 37 و 45.

حکایت‌ها و پندها

فرزند نجات بخش

حضرت امام صادق (علیه السلام) از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می‌کنند که حضرت عیسی (علیه السلام) از کنار قبری که صاحبش در حال عذاب بود عبور کردند. اما وقتی که سال بعد از کنار همان قبر گذشتند با شگفتی دیدند که صاحب قبر، این بار، در حال عذاب نیست. حضرت عیسی (علیه السلام) به خداوند متعال عرض کردند: «خدایا چه طور سال اول که از این جا گذشتم او در حال عذاب بود، اما امسال که عبور کردم در حال عذاب نبود.» به ایشان وحی شد که: « او دارای فرزند صالحی است که راه خدا را دنبال می‌کند و از جمله یتیمی‌را پناه داده است: به سبب این عمل صالح، از گناه پدرش چشم پوشی کردیم و او را بخشیدیم.» آنگاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: « آنچه برای بنده‌ی مؤمن پس از مرگش باقی می‌ماند، فرزندی است که بعد از پدر عبادت خدا می‌کند.»(1) سپس این آیه را تلاوت کردند: «رب فهب لی من لدنک ولیا یرثنی ویرث من آل یعقوب واجعله ربّ رضیّا» (2)
«خدایا از لطف خاص خود فرزندی صالح و جانشینی شایسته به من عطا فرما که وارث من وهمه‌ی آل یعقوب باشد و تو‌‌‌ای خدا او را وارثی پسندیده و صالح مقرر فرما.
نکته: فرزند صالح، علاوه بر فایده‌ی اخروی فایده‌ی دنیوی نیز دارد. بسیار اتفاق افتاده است که از اخلاق و رفتار فرزند پی به اخلاق و رفتار پدر می‌برند و چنانچه اخلاق و رفتار فرزند خوب باشد، مردم در حق پدر و مادرش دعا می‌کنند و اگر شرور باشد، پدر و مادر او را نفرین می‌کنند.

پی نوشت‌ها:

1- وسایل الشیعه، ج15، ص 98.
2- آیات 5 و 6 سوره‌ی مری

تعداد صفحات : 3

آمار سایت
  • کل مطالب : 34
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 24
  • بازدید کننده امروز : 22
  • باردید دیروز : 19
  • بازدید کننده دیروز : 20
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 257
  • بازدید ماه : 591
  • بازدید سال : 1313
  • بازدید کلی : 88473
  • کدهای اختصاصی