دعای روز بیست و چهارم
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ فیهِ ما یُرْضیکَ وَاَعُوذُبِکَ مِمّا یُؤْذیکَ وَاَسْئَلُکَ التَّوْفیقَ فیهِ لاِنْ اُطیعَکَ وَلا اَعْصِیَکَ یا جَوادَ السّاَّئِلینَ
خدایا از تو خواهم در این ماه آنچه تو را خوشنود سازد و پناه برم به تو از آنچه تو را بیازارد و از تو خواهم در آن توفیق براى این که پیرویت کنم و نافرمانیت نکنم اى بخشنده به خواستاران
زلال وحی
شیوههای دشمنان در ستیز با دین باوران (2)
1- تبدیل کردن ایمان به کنز
«... و من یتبدّل الکفر با الایمان فقد ضلّ سواء السّبیل.» (1)« و دشمنان با رشک و حسد و فشارهای روحی، ایمان به ارزشها را تبدیل به کفر مینمایند.»
2- گواهی دروغ
«... و من یکتمها فانّه و آثم قلبه...» (2)«... و شهادت را کتمان نکنید و هر کس که آن را کتمان کند، قلبش کنهکار است...»
در امانتها خیانت میکنند و گواهی به دروغ میدهند و کتمان شهادت میکنند تا جو روانی جامعه را به هم بزنند.
3- حسادت نسبت به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمهی اطهار (علیهم السلام)
« ام یحسدون الناس علی ما آتهم الله من فضله فقد آتینا آل ابراهیم الکتاب و الحکمة...» (3)« و یهود به خاطر برخورداری پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام) از کتاب و حکمت و فضل پروردگار به آنها، حسادت و دشمنی میورزند.»
4- فتنه انگیزی
«... ولأوضعوا خلاکم یبغونکم الفتنة و فیکم سمّاعون لهم» (4)« و این منافقان جز خیانت و مکر و اخلال و خرابی و ایجاد فتنه و آشوب و جاسوسی در جمع مؤمنان کار دیگری نمیکنند.»
پی نوشت:
1- سورهی بقره، آیهی 108.
2- سورهی بقره، آیهی 283.
3- سورهی نساء، آیهی 54.
4- سورهی توبه، آیهی 47.
منبع:: فصل نامه قرآنی کوثر شمارهی 17 صفحات 24 الی 32.
کلام نور
امامت
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): اسمعوا و اطیعوا لمن ولاه الله الامر، فانه نظام الاسلام؛از کسی که خداوند ولی امر شما کرده، شنوایی و اطاعت داشته باشید که او رشتهی کار اسلام است. (1)
قال الامام علی (علیه السلام): حق علی الامامانیحکم بما انزل الله وانیؤدی الامانة، فإذا فعل فحق علی الناسانیسمعوا له وانیطیعوا و أن یجیبوا إذا دعوا؛
امام وظیفه دارد بر اساس کتاب خدا حکومت کند و امامت را ادا نماید. چون چنین کند، مردم وظیفه دارند سخنش را بشنوند، فرمانش ببرند و هر گاه آنان را فرا خوانده، اجابت کنند. (2)
قال الامام الصادق (علیه السلام): لو بقیت الارض بغیر امام لساخت؛
اگر زمین بدون امام میماند، به یقین درهم فرو میریخت. (3)
قال الامام الرضا(علیه السلام):انالإمامة زمام الدین، و نظام المسلمین و صلاح الدنیا، و عزالمؤمنین؛
امامت، زمام دین، رشتهی کار مسلمانان، صلاح و آبادانی دنیا و سرافرازی مؤمنان است. (4)
پی نوشت:
1- میزان الحکمه، ج1، ص 208.
2- کنزالعمال، ح 14313.
3- اصول کافی، ج1، ص 179.
4- اصول کافی، ج1، ص 200.
ایمان کامل
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): لا یستکمل العبد الایمان حتی یکون فیه ثلاث خصال: الانفاق فی الإقتار، والانصاف من نفسه و بذل السلام؛بنده ایمان را به کمال نمیرساند مگر سه خصلت در او باشد: انفاق در هنگام تنگ دستی، انصاف دادن و سلام کردن (1)
قال الامام علی (علیه السلام): اکملکم ایمانا احسنکم خلقا؛
آن کس از شما ایمانش کاملتر است که اخلاقش نیکوتر باشد. (2)
قال الامام الباقر (علیه السلام): الکمال و کل الکمال التفقه فی الدین و الصبر علی انائبة و تقدیر المعیشه؛
کمال و بلکه همهی کمال انسانی در سه چیز است: دانا بودن در دین و احکام آن، شکیبا بودن در ناراحتیها و مصائب و برنامه ریزی درست در اقتصاد زندگی (3)
قال الامام الجواد (علیه السلام): لن یستکمل العبد حقیقة الإیمان حتی یؤثر دینه علی شهوته؛
بنده هرگز حقیقت ایمان را به کمال نرساند مگر آنگاه که دینش را بر هوس خود ترجیح دهد. (4)
پی نوشت:
1- کنزالعمال، ح 107.
2- بحارالانوار، ج71، ص 387.
3- اصول کافی، ج1، ص 32.
4- میزان الحکمه، ج1، ص 372.
اعتدال
قال الامام علی (علیه السلام): ما عال میاقتصد؛آن که میانه روی کند، تهی دست نخواهد شد. (1)
قال الامام الامام الباقر (علیه السلام): الکمال کل الکمال التفقه فی الدین و الصبر علی انائبة و تقدیر امعیشة؛
همهی کمال در شناخت عمیق دین و شکیبایی در پیشامدهای ناگوار و اندازه نگاه داشتن در زندگی است. (2)
قال الامام الصادق (علیه السلام): ضمنت لمن اقتصدانلا یفتقر؛
من ضمانت میکنم که هر که میانه روی پیشه کند، فقیر نشود. (3)
قال الامام الحسن العسکری(علیه السلام): و للاقتصاد مقدارا فإن زاد علیه فهو بخل؛
اعتدال و صرفه جویی در مصرف مال، اندازهای دارد که اگر از آن بیش تر شود، بخل است. (4)
پی نوشت:
1- نهج البلاغه، حکمت 140.
2- تحف العقول، ص 313.
3- حضال شیخ صدوق، ص9.
4- بحارالانوار، ج17، ص 218.
بغض و نفرت
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: هیچ چیز نزد خدا منفورتر از بخل و بدخویی نیست. همان گونه که خاک عسل را تباه میکند این دو نیز عمل را تباه میکنند. (1)حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: سه کس نزد خدا از همه منفورترند: کسی که روز زیاد میخوابد در حالی که شب اصلا نمازی نخوانده است و کسی که زیاد میخورد و هنگام غذا خوردن نام و حمد خدا نمیگوید و کسی که بی دلیل میخندد. (2)
حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند: خداوند سبحان، از آدم و قیح گستاخ در گناهان نفرت دارد. (3)
حضرت امام سجاد (علیه السلام) میفرمایند: منفورترین فرد نزد خدا کسی است که گفتار امامیرا میگوید، اما به کردار او رفتار نمیکند. (4)
حضرت امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: منفورترین خلق خدا، بندهای است که مردم از زبان او بترسند. (5)
حضرت امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: خداوند از پرخوری و بیکاری زیاد نفرت دارد. (6)
پی نوشت:
1- بحارالانوار، ج16، ص 231.
2- کنزالعمال، ص 2143.
3- غررالحکم، ح 3437.
4- اصول کافی، ج8، ص 234.
5- اصول کافی، ج2، ص 323.
6- بحارالانوار، ج76، ص 180.
حکمتهای شگرف
حکمت 277نهج البلاغه: سوگند امام (علیه السلام)(اعتقادى)قَالَ الامام علیٌ [علیه السلام] لَا وَ الَّذِى أَمْسَیْنَا مِنْهُ فِى غُبْرِ لَیْلَةٍ دَهْمَاءَ تَکْشِرُ عَنْ یَوْمٍ أَغَرَّ مَا کَانَ کَذَا وَ کَذَا .
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: نه، سوگند به خدایى که با قدرت او شب تاریک را به سر بردیم که روز سپیدى در پى داشت، چنین و چنان بود!
حکمت 278: ارزش تداوم عمل(اخلاقى، تربیتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] قَلِیلٌ تَدُومُ عَلَیْهِ أَرْجَى مِنْ کَثِیرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: کار اندکى که ادامه یابد، از کار بسیارى که از آن به ستوه آیى امیدوار کننده تر است.
حکمت 279 : شناخت جایگاه واجبات و مستحبات (عبادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: هر گاه مستحابت به واجبات زیان رساند آن را ترک کنید.
حکمت 280 : یاد قیامت و آمادگى(اخلاقى، اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ تَذَکَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ اسْتَعَدَّ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: کسى که به یاد سفر طولانى آخرت باشد خود را آماده مى سازد.
حکمت 281 : برترى عقل از مشاهدة چشم(علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَیْسَتِ الرَّوِیَّةُ کَالْمُعَایَنَةِ مَعَ الْإِبْصَارِ فَقَدْ تَکْذِبُ الْعُیُونُ أَهْلَهَا وَ لَا یَغُشُّ الْعَقْلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: اندیشیدن همانند دیدن نیست، زیرا گاهى چشمها دروغ مى نمایاند ، اما آن کس که از عقل نصیحت خواهد به او خیانت نمى کند.
حکمت 282 : غرور ، آفت پندپذیرى (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ الْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ الْغِرَّةِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: میان شما و پندپذیرى ، پرده اى از غرور و خود خواهى وجود دارد.
حکمت 283 : علل سقوط جامعه(اجتماعى، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] جَاهِلُکُمْ مُزْدَادٌ وَ عَالِمُکُمْ مُسَوِّفٌ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: جاهلان شما پْر تلاش، و اگاهان شما تن پرور و کوتاهى ورزند!.
حکمت 284 : دانش ، نابود کنندة عْذرها (اخلاقى، علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِینَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: دانش، راه عذر تراشى را بر بهانه جویان بسته است.
حکمت 285 : ضرورت استفاده از فرصتها(اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] کُلُّ مُعَاجَلٍ یَسْأَلُ الْإِنْظَارَ وَ کُلُّ مُؤَجَّلٍ یَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِیفِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: آنان که وقتشان پایان یافته خواستار مهلتند ، و آنان که مهلت دارند کوتاهى مى ورزند!.
حکمت 286 : سرانجام خوشىها(سیاسى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَا قَالَ النَّاسُ لِشَیْءٍ طُوبَى لَهُ إِلَّا وَ قَدْ خَبَأَ لَهُ الدَّهْرُ یَوْمَ سَوْءٍ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: مردم چیزى را نگفتند خوش باد، جز آن که روزگار، روز بدى را براى او تدارک دید.
حکمت 287 : مشکل درک قضا و قدر(اعتقادى)
وَ سُئِلَ عَنِ الْقَدَرِ فَقَالَ طَرِیقٌ مُظْلِمٌ فَلَا تَسْلُکُوهُ وَ بَحْرٌ عَمِیقٌ فَلَا تَلِجُوهُ وَ سِرُّ اللَّهِ فَلَا تَتَکَلَّفُوهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: (از قَدُر پرسیدند، پاسخ دادند: )
راهى است تاریک ، آن را مى پیمائید ، و دریایى است ژرف ، وارد آن نشوید ، و رازى است خدایى ، خود را به زحمت نیندازید.
حکمت 288 : جُهل و خوارى(علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِذَا أَرْذَلَ اللَّهُ عَبْداً حَظَرَ عَلَیْهِ الْعِلْمَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: هرگاه خدا بخواهد بنده اى را خوار کند ، دانش را از او دور سازد.
منبع: نهج البلاغه
عزیزآل یاسین
زیارت عاشورا و یاد حضرت مهدی (علیه السلام)
زائر دراین جا، مشارکت در خونخواهی امام حسین (علیه السلام) به وسیلهی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را طلب میکند، چرا که مقصود از امام منصور، دوازدهمین پیشوای شیعیان، حضرت مهدی (علیه السلام) میباشد و علت این که ایشان را منصور نامیده اند این است که ایشان در طلب خون جدشان یاری میشوند.
حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) در شرح آیهی شریفهی « و من قتل مظلوما» فرمودند: « سمیالمهدی المنصور کما سمیاحمد محمدا و کما سمیعیسی المسیح؛ مهدی (علیه السلام) منصور نامیده شده همان طور که احمد به «محمد» و عیسی به «مسیح» نامیده شدند. (1)
امام حسین (علیه السلام) و آرزوی خدمت کردن به حضرت مهدی (علیه السلام)
از حضرت امام حسین (علیه السلام) پرسیدند: آیا فرزندتان مهدی (علیه السلام) به دنیا آمده است؟ حضرت فرمودند: « لاولو ادرکته لخدمته ایام حیاتی؛ خیر به دنیا نیامده است ولی اگر زمان ایشان را درک کنم تا آخر عمر به وی خدمت میکنم.»(2)
پی نوشت:
1- بحارالانوار، ج51، ص 27.
2- موسوعه کلمات الامام الحسین (علیه السلام) ص 660.
مواعظ جاوید
همه مسلمانانها برادر هستند
این طور نیست که اگر ما در این جا با هم اختلافی بکنیم، منحصر باشد به یک شهری و یک کشوری مثل ایران، بلکه انعکاسش در تمام کشورهای دنیا هست و بازتابش در همه جا هست. اسلام احکام اخلاقیش هم سیاسی است. همین حکمیکه درقرآن هست که مؤمنین برادر هستند، این یک حکم اخلاقی است، یک حکم اجتماعی، یک حکم سیاسی است. تمام ممالک اسلامی، باید با هم مثل برادر باشند و اگر چنانچه ممالک اسلامیمثل برادر با هم باشند و تودههایی که درهر کشوری زندگی میکنند به تودههای کشور دیگر مثل برادر نظر داشته باشند، اینها بر همهی قدرتهای عالم مسلط خواهند شد. این عصر، مثل عصرهای سابق نیست که هر طایفهای در محل خودشان منافع خودشان را بدست بیاورند امروز همهی منافع کشورهای اسلامیبه هم پیوند خورده است. منافع کشور اسلامیایران با منافع کشورهای اسلامیسایر کشورها، اینها با هم پیوند خورده است. اگر اختلافی ما بین برادرهای اهل سنت، با برادرهای اهل تشیع واقع بشود این به ضرر همه مان است. به ضرر همهی مسلمین هست. و آنها که ایجاد تفرقه میکنند نه اهل سنت هستند و نه اهل تشیع هستند ما باید بیدار باشیم و بدانیم که این حکم الهی که فرموده است: أنما المومنون إخوة.برادر هستند اینها و هیچ حیثیتی جز برادری با هم ندارند و مکلفند مثل برادر با هم رفتار کنند. و من امیدوارم که با نظر کردن به این حکم اسلامیکه همهی مسلمانها برادر هستند این مملکت مصالح خودش را بدست بیاورد و همهی ممالک اسلامیبر ابرقدرتها غلبه کنند.
منبع: بیانات امام راحل در دیدار با اعضای جهادسازندگی سیستان و بلوچستان 27/5/59.
فلسطین و روز جهانی قدس
سران کشورهای اسلامیباید توجه داشته باشند که این جرثومهی فساد (اسرائیل غاصب) را که در قلب کشورهای اسلامیگماشته اند، تنها برای سرکوبی ملت عرب نمیباشد. بلکه ضرر و خطر آن متوجه همهی خاورمیانه است.نقشه، استیلا و سیطرهی صهیونیسم بر دنیای اسلام و استعمار بیشتر سرزمینهای زرخیز و منافع سرشار کشورهای اسلامیمیباشد و فقط با فداکاری، پایداری و اتحاد دولتهای اسلامیمیتوان از شر این کابوس سیاه استعمار رهایی یافت.(1)
اگر اتحاد و یک پارچگی وجود داشت، چطور میتوانستند فلسطین را از دست ما بگیرند! و مسلمین نتوانند کاری بکنند؟ (2)
تا زمانی که فلسطین اشغال شده، آزاد نشده است؛ مسلمانان نباید مسجدالاقصی را تجدید بنا کنند تا جنایات صهیونیستها، هم چنان در مقابل چشم مسلمانان مجسم بماند و محرکهی آنان در باز پس گرفتن سرزمینها و مقدسات اسلامیگردد. (3)
امروز قبلهی اول مسلمین به دست اسرائیل این غدهی سرطانی خاور میانه افتاده است، اسرائیل امروز برادران فلسطینی عزیز ما را با تمام قدرت میکوبد و به خاک و خون میکشد، امروزه اسراییل با تمام وسایل شیطانی تفرقه افکنی میکند، بر هر مسلمانی واجب است خود را بر علیه اسرائیل مجهز کند. (4)
پی نوشت:
1- کتاب امام خمینی (رحمت الله علیه) و جنبش به ترتیب ص 86 و 85.
2- کتاب آوای انقلاب ص 172.
3- کتاب امام خمینی (رحمت الله علیه) و جنبش به ترتیب ص 86 و 85.
4- سخنرانی امام راحل در پارس 17/7/57
در محضر ولایت
روزه فقط این نیست که انسان نخورد و نیاشامد
روزه فقط این نیست که انسان نخورد و نیاشامد. این نخوردن و نیاشامیدن، باید از روى نیّت باشد، والاّ اگر شما یک روز به خاطر گرفتارى و یا اشتغال به کار، دوازده ساعت، پانزده ساعت فرصت نکنید چیزى بخورید، هیچ ثوابى به شما نخواهند داد. اما همین امساک را وقتى با نیّت انجام دادید - «اجعلنا ممّن نوى فعمل»؛ نیّت کند و به دنبال آن، عمل انجام دهد - این همان گوهر درخشانى مىشود که به شما ارزش مىبخشد و روحتان را قیمتى مىکند.شرط روزه، نیّت است. نیّت یعنى چه؟ یعنى این عمل را،این حرکت را، این امساک و تمرین را، جهت دادن براى خدا، در راه خدا، به خاطر انجام دستور الهى. این است که به هر کارى ارزش مىبخشد.لذا در دعاى شب اوّل ماه مبارک مىخوانید که: «اللّهم اجعلنا ممن نوى فعمل ولا تجعلنا ممن شقى فکسل» (الاقبال باعمال الحسنة، ج 1، ص 1376). کسالت، بىرغبتى و بىنشاطى براى کار چه کار معنوى و چه کار مادّى - شقاوت است.
روزه، یکى از بهترین کارهاست. با این که به ظاهر اقدام نکردن است؛ اما در باطن اقدام است، عمل است، کار مثبت است. چون شما نیّت این کار را دارید؛ لذا از هنگامى که وارد صحنه روزهدارى مىشوید - یعنى از بعد از لحظه طلوع فجر - تا آخر روز به طور دائم به خاطر این نیّت، در حال عبادتید. اگر هم بخوابید، عبادت مىکنید. همینطور راه بروید، عبادت مىکنید.
این که از قول نبّىاکرم علیهو علىآلهالصّلاة والسّلام نقل شده است که فرمود: «انفاسکم فیه تسبیح و نومکم فیه عبادة» (امالى شیخ صدوق، ص 84)؛ خوابیدن و نفس کشیدن شما عبادت است، خواب چطور عبادت مىشود؟ نفس کشیدن چطور «سبحاناللَّه» گفتن مىشود؟ این به خاطر آن است که شما بىکار هم که باشید، هیچ اقدامى هم که نکنید، چون با این نیّت وارد این وادى شدهاید، یکسره در حال عبادتید.
در روایت دیگر مىفرماید: «نومالصّائم عبادة و صمته تسبیح» (ثواب الاعمال، ص 75)؛ سکوت هم که مىکنید، مثل این است که «سبحاناللَّه» مىگویید. و «عمله متقبّل و دعائه مستجاب» (ثواب الاعمال، ص 75)؛ عمل شما مقبول، و دعایتان مستجاب است. سکوت شما عبادت است، نفس کشیدن شما عبادت است، خوابیدن شما عبادت است. چرا؟ چون شما این امساک و این دست کشیدن از بخشى از لذّات جسمانى را، براى خدا در یک مدّت سى روزه - ماه رمضان - تجربه مىکنید.
همه این عبادت و دیگر عبادات، برگرد این محور مىگردد که انسان با مشتهیّات نفسانى و با لذایذى که انسان را به پستى مىکشانند و برده مىکنند، مبارزه کند..........
یک روایت از امام صادق علیهالصّلاة والسّلام است که خطاب به «محمّدبن مسلم» مىفرماید: «یا محمّد! اذا صمت فلیصم سمعک و بصرک و لسانک و لحمک و دمک و جلدک و شعرک و بشرک» (المقنعة، ص 310). امام صادق به این یار و شاگرد نزدیک خودشان مىفرمایند که وقتى روزه مىگیرى، باید شنوایى تو روزهگیر باشد، بینایى تو روزه بگیرد، زبان تو روزه بگیرد، گوشت و خون و پوست و موى و بشره تو روزهدار باشد؛ دروغ نگویى، انسانهاى مؤمن را دچار بلا نکنى، دلهاى ساده را اغوا نکنى، براى برادران مسلمان و جامعه اسلامى توطئه درست نکنى، بدخواهى نکنى، بددلى نکنى، تهمت نزنى، کمفروشى نکنى، امانتدارى کنى. انسانى که در ماه رمضان با کفِنفس خود، از خوردن و آشامیدن و مشتهیّات نفسانى و جنسى روزه مىگیرد، باید زبان خود، چشم خود، گوش خود، و همه اعضا و جوارح خود را روزهدار بداند و خود را در محضر خداى متعال و دورى گزیده از گناهان بینگارد. ...
در یک روایتى دیگر مىفرماید: «صوم النّفس امساک الحواس الخمس عن سائر المأثم» (غررالحکم: ح 5889). از امیرالمؤمنین علیه الصّلاة و السّلام نقل شده است که روزه نفس، غیر از روزه جسم و روزه شکم است. روزه نفس انسان این است که همه حواس پنجگانه او از گناهان امساک کنند. «و خلوّ القلب من جمیع اسباب الشّر»؛ دل از همه موجبات و اسباب شرّ و فساد خالى شود. با خداى متعال و با بندگان خدا، دل را صاف و بىغلّ و غش کنیم. در این جهت، روایات زیادى هست.
منبع : مقام معظم رهبری فرازی از خطبههای نماز جمعه 26/9/1378
راه واقعی جوانان
راه واقعی جوانان چیست؟ این است که جوان ایرانی تصمیم بگیرد در زمین خود بذر خود را بپاشد، از اندوخته و ثروت فرهنگی خود استفاده کند، ارادهی خودش را به کار بگیرد برای شخصیت و استقلال خودش ارزش قائل شود، جامعهی عاریت نخواهد و دنبال تقلید و عاریه گیری الگوهای بیگانه نباشد.(1)توصیهی من به شما جوانان عزیز – چه دختران و چه پسران- همین است. شما در صحنهی فعالیتهای جوانانه، فعالیت علمی، فعالیت تحصیلی، فعالیت تحقیقی، فعالیت سیاسی، فعالیتهای اجتماعی گوناگون، کار فرهنگی و مطبوعاتی و هنری و ورزشی و امثال اینها باهمهی نشاط و با همهی قدرت حضور داشته باشید و طهارت و تقوا و ایمان و اخلاص و صفایتان را- که حقا و انصافا در بین جوانان دنیا، شما از این جهات نمونه اید- حفظ کنید. اگر این تلاش مؤمنانه و مخلصانه و با صفا، در بین بخصوص جوانان ما و در بین بقیه آحاد ملت هم – هر کدام به سهم خودشان – وجود داشته باشد استکبار در مبارزهی خود با ملت ایران قطعا و یقینا، نه یک بار، بلکه بارها به زانو در خواهد آمد و شکست خواهد خورد.(2)
منابع:
1- مقام معظم رهبری، دیدار با جوانان و فرهنگیان، 12/ 2/ 1380.
2- مقام معظم رهبری، دیدار با هزاران تن از دانشجویان و دانش آموزان، 10/8/75.
شمیم هدایت
مواعظ گهربار
تربیت دینی
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند: فرزندان خود را با محبت اهل بیت من و محبت قرآن کریم تربیت کنید. (1)حقوق هفت گانه
حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: مؤمن برگردن برادر مؤمنش، هفت حق واجب دارد که از سوی خداوند متعال بر او واجب شده است:1- در چشمش به دیده احترام به او بنگرد.
2- در دلش محبت او را داشته باشد.
3- در مالش او را هم شریک کند.
4- غیبت او را حرام بشمارد.
5- هنگام بیماری از او عیادت کند.
6- جنازه اش را تشییع کند.
7- پس از مرگش، جز خیر و خوبی درباره او نگوید (2)
بهترین اخلاق
حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: آیا شما را از بهترین اخلاق دنیا و آخرت راهنمایی کنم؟ آن است که: با هر کس که از تو گسسته است، بپینوندی، به هر که تو را محروم کرده عطا کنی و هر کس را که به تو ستم کرده، عفو کنی. (3)مشتاقان آخرت
حضرت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هر کس مشتاق بهشت باشد، برای انجام کارهای نیک میشتابد و هرکس از آتش دوزخ بیمناک باشد، شهوتها را رها میکند. (4)منابع:
1- احقاق الحق، ج 18، ص 498.
2- من لا یحضر الفقیه، ج 4، ص 398.
3- تحف العقول، ص 45.
4- مکارم الاخلاق، ص 447.
مراتب نصرت خدا
نصرت خدا هم مراتب دارد. گاهی به جمیع جهات نصرت خدا میکنید. خدا هم به جمیع جهات شما را نصرت میکند. شما باید خدا را نصرت بکنید، تا خدا شما را نصرت کند. مبدا ایمان هم همین است. خدا به اندازهای که شما یاری کردید، کمک میکند: «ان تنصرالله ینصرکم»(1)در دستگاه خدا نمیتوان حقه بازی کرد. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) یک روز گرفتار اهل مکه بود. اهل مکه میگفتند: نباید در مکه صدای پیامبر خدا بلند شود. ولی صدای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در تمام جهان باید بلند شد. این کار را چه کسی غیر از دستگاه خدا کرده است. «ورفعنا لک ذکرک»(2)
مراتب ایمان هم از این جا استفاده میشود. کسی که به حسب دست، زبان، قلب و اقتصاد و همهی امور خدا، را نصرت کند ایمانش غیر ایمان کسی است که در یک جهت خدا را یاری کرده است. شما میگویید: ما که نفهمیدیم، نکردید که بفهمید تا نصرت خدا نکنید، فایدهای ندارد. اگر در اقتصاد گرفتار هستی، با دعا کار اصلاح نمیشود. برای خدا قدم بردار، اگر یاری خدا را ندیدی، آن وقت اشکال کن. با تنبلی، خدا انسان را یاری نمیکند. اگر برای خدا کار کردی جزا هم دارد. وفای به عهد و وفای به وعده و وعیدهای خداوند، همه جنبهی جزایی دارد. البته این غیر آن رحمت عمومیخداوند است. خداوند متعال یک رحمت عام نسبت به همه موجودات دارد. قدم بر نداشته اگر هزار سال هم در محراب داد بکشی، میگویند: خبری نیست. باید حرکت کرد، از خدا هم یاری خواست و خدا هم تحقیقا یاری میکند ولی با نشستن در خانه و تسبیح دست گرفتن که: خدایا کارهای ما را اصلاح کن، کار اصلاح نمیشود. یک قدم بردار، دست کم چهار تا فقیر را در شب اداره کن اقتصاد شما آباد میشود. تا وفا نکنید خبری نیست: « اوفوا بعهدی اوف بعهدکم»
پی نوشت:
1- سورهی محمد، آیهی 7.
2- سورهی شرح، آیهی 4.
منبع: برگزیده بیانات آیت الله سید ابوالحسن مهدوی (حفظه الله)
نکتههای ناب
جوان و برنامه
برنامه ریزی همواره به داشتن سه افق و دید نیازمند است؛ یعنی: افق دور: «دوراندیشی» ؛ افق روشن: «آگاهی و روشن بینی»؛ و افق باز: «دوری از تک بعدی» است. این افقها مستلزم آگاهی و نگاه جست جو گرانه است نه منفعل و پذیرای محض بودن. از این رو، باید نگاهی جست و جو گر به گذشته، نظری عمیق به حال و تعمقی ژرف در اطراف و نگاهی بس دور اندیش به آینده داشته باشیم. برنامه ریزی، آینده را به زمان حال میآورد. از این رو، میتوانید کا را با آگاهی بیش تر در آینده رقم بزنید. امام علی (علیه السلام) در اهمیت برنامه ریزی پیش از انجام کار میفرمایند: «کسی که بدون آگاهی به عمل میپردازد، همچون کسی است که از بیراهه میرود؛ و چنین شخصی هرچند جلوتر رود از سر منزل مقصود خویش بیشتر فاصله میگیرد؛ و کسی که از روی آگاهی و [برنامه] حرکت کند، مانند رونده راه آشکار است.»(1)
گفتنی است که پس از گذشت چهارده قرن از سخن ماندگار امیرالمؤمنین (علیه السلام) در غرب نیز همین مطلب مطرح است و «اچسون وگال» مینویسد: اگر مطمئن نیستید به کجا میروید، خطر رسیدن به جای دیگر را با خود همراه دارید. جوان نیز باید این گونه باشد تا فرصتهای موجود تلف نشوند و فرد بتواند با اثر بخشی و توانایی و کارآیی به اهداف زیبنده و جایگاه شایسته نائل شود. یکی از متفکران مدیریت «گری دسلر» مینویسد: « هر کاری که مشکل تر است، برنامه ریزی آن واجب تر مینماید.»، «هرچیز که به فکر آید، قابل برنامه ریزی است.»(2)
امام علی (علیه السلام) خطاب به مالک اشتر میفرمایند: «ای مالک، کارها را چنان بر روزها تقسیم کن که روزانه مطابق برنامه انجام وظیفه شود و امور بر اثر عدم انضباط و ترتیب، مختل و آشفته نماند.»(3)
پی نوشت:
1- نهج البلاغه، ترجمهی مرحوم دشتی، خطبهی 154.
2- مبانی مدیریت، گری دسلر، ج1، ص 156.
3- نهج البلاغه، ترجمهی مرحوم دشتی، نامهی 53.
دل نوشته
زخم تازه قدس
حسین امیریوای بر دلی که نمیلرزد، وای بر خونی که نمیجوشد، وای بر چشمیکه به خواب رفته است! اشک باید ریخت، فریاد باید کرد، تیر باید شد، آتش باید گرفت! قدس، ناموس اسلام است. قدس، محک غیرت مسلمانان قرن است. صدای ایستادن قلب کودکان فلسطینی دارد پرده گوشمان را پاره میکند. صدای سکوت کشتگان فلسطین، شیشههای خانه آرامشان را فرو میریزد. کوران و کرانیم؛ اگر فریاد برنیاوریم؛ اگر بانگ برنداریم.
صدای اذان بیوقت میآید؛ کسی از امت محمد صلیاللهعلیهوآله از جور مینالد، باید شتافت؛ وگرنه دل رسول الله میشکند. در گوشهای از جغرافیای غربت، امت رسول الله صلیاللهعلیهوآله زیر شکنجهاند، خانهشان ویران است و آوارگی، روزیشان شده. بوی خون میآید.
زخم فلسطین در دل اسلام، هنوز تازه است. زخم شهید کهنه نمیشود. درد دارد در جان اسلام ریشه میدواند، سرطان صهیونیسم، جهان را کبود کرده، جهان منتظر طبیبی است. طبیب عشق بر سر بالین اهل درد میآید.
نکند بیدردی، بزرگترین بیماری ملتهای مسلمان باشد!
انتظار طبیب؛ آدابی دارد، رسم انتظار را باید بهجای آورد. باید خود به مبارزه سرطان رفت، باید درد را از پا انداخت.
ابابیلها در راهند
باران رضایی«فَیَملَأُ الاَرضَ قِسطا وَعَدلا»
قدس،ای خانه خدا!
به پاخیز و دست گیر از فرزندانت!
بانگ برآر که امروز من نیز برای خاطر تو فریاد خواهم زد.
مشتهای من امروز برای خاطر تو گره خواهند خورد؛ چونان که هر روز و هر ساعت را با یاد تو میگذرانم؛ با یاد فرزندانت، با یاد چفیههای خونینشان.
من تو را میشناسم؛ کوچههایت را و اردوگاههایت را. من نام کودکانت را از یاد نبردهام و معصومیت «محمد الدوره»ات را.
امروز اگر آسمان وطنم برای تو بگرید، عجیب نیست؛ آب و خاک من تشنه آزادی توست.
قدس!
ای اولین قبلهگاه پدرانم!
صبور باش و تاب بیاور که شمیم خوش ظهور خواهد زد.
دیر نیست آن هنگام که موعود از پشت جادههای سبز تقدیر سر برآرد.
دیر نیست آن هنگام که آزاد شوی از محاصره مثلثهای سرخ.
ابابیل خدا در راهند!
آری، همه سنگریزههای دنیا، بر سر غاصبان تو آوار خواهد شد. موعود خواهد آمد و بار دیگر جوانان تو سر از خاک بیرون خواهند آورد. صحن تو پاک خواهد شد از گامهای چرکین چکمهپوشان «صهیونیسم» آری، نوید میدهم تو را به فردای روشن که:
«... فَیَملأُ الاَرضُ قِسطا وَعَدلا، کَما مُلئَت جَورا و ظلما»
قبله اشکها
حسین امیریگرگها گرد درخت زیتون میرقصند.
وحشت به عیادتم آمده، آتش روشن کنید! همباورانم! تبرهاتان کو؟ بتها را بنگرید که بر گرد قدس طواف میکنند! حج باطل نامها را بنگرید و برگشتن لقبها را از مکّه. کجا فراموش کردید عهدهای دیر بستهتان با محمد صلیاللهعلیهوآله را؟ مادران اشک، فرزندان زخم، بزرگ کردهاند.
شاخههای زیتون، میوه سنگ میدهند. اینجا کسی به حج نمیرود، حاجیان بیتالمقدس، گرد تفنگ طواف میکنند و با نارنجک احرام میبندند و نعلین برنگشتن میپوشند. کودکان، زخم دل به موسیقی سنگ خوش کردهاند و لالایی بولدوزرها را میخوانند. چقدر کودک خفته؟ چقدر لاله؟! اینجا قاصدکها شهید شدهاند و کسی خبر نمیآورد.
سالهاست مژدگانی نه داده میشود و نه گرفته میشود.
همباورانم! بر گیسوان سپیدم نوزید، بر باغچه زخمم نبارید، دو کشته آن سوتر، کودکی است که هنوز اولین کفش مدرسهاش را پاره نکرده؛ او را دریابید!
همه خیابانهاتان را قدس بنامید و بنویسید: «قدس، قبله اشکهاست و مسجد مادران بیفرزند».
یاد ابرار
شهید آیت الله سعیدی
آیت الله سعیدی در سال 1345 دربارهی جنایات رژیم غاصب اسراییل سخنرانی مهمیکردند و همین سخنرانی باعث شد ایشان را دستگیر کنند و 61 روز در حبس نگه دارند. در اردیبهشت 1349 بعد از این که رژیم با تصویب کاپیتولاسیون سرسپردگی کامل خود را به اثبات رساند، این شهید بزرگوار هم زمان با علمای حوزهی علمیهی قم، علیه استمارگران دست به فعالیتهای شدید زد و با انتشار اعلامیه به زبان عربی خطاب به علمای کشورهای اسلامیآنها را دعوت به قیام و مخالفت نمود. رژیم منحوس شاه که از حرکت پرخروش این اثوهی مجاهد، آیت بصیرت و شجاعت به وحشت افتاده بود، ایشان را دستگیر و تحت شدیدترین شکنجهها قرار داد، سرانجام در روز چهارشنبه 20 خرداد 1349 آن عالم مجاهد را به شهادت رسانید. شهید آیت الله سعیدی علاقه و ارادت خاصی نسبت به حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) داشتند و دربارهی امام راحل گفته بودند: « به خدا سوگند اگر مرا بکشند و خونم را بر زمین بریزند، در هر قطرهی خونم نام مقدس خمینی را خواهید یافت.» روحش شاد ویادش گرامیباد.
منبع: گلشن ابرار
حکایتها و پندها
اثر رزق ناپاک
کار این پسر به جایی رسید که هنگام اعدام پدرش کف زد. آن پسر فاسد، پسری دیگر تحویل جامعه داد به نام کیا نوری که رئیس حزب کثیف توده شد
منبع: تربیت فرزند در اسلام، آیت الله شهید علامه مطهری (رحمت الله علیه) ص 89
معرفی کتاب
کتاب «جوان، پرسشها و پاسخها»
این کتاب در دو جلد و با هشت موضوع تألیف گشته است و حدود 200 پرسش و پاسخ کلی و جزیی با خود دارد و با تأمل، پژوهش، طی 15 سال دغدغهی خاطر علمیمؤلف تهیه شده است، از این رو پاسخ گویی برخی پرسشها با صاحب نظران والا مقامیچون بعضی از مراجع معظم تقلید و یا مشاوران ارشد آموزش عالی گفتگو شده است. افزون بر آن، یکایک پرسشها به طور کاربردی، زنده و جاری در اندیشهها گلچین شده است و مجموع پاسخها از کتابهای دست اول اعتقادی، آثار ارزشمند روان شناسی، نکتههای ناب تربیتی – پرورشی، آموزههای مفید و مؤثر اخلاقی و منابع بایسته فقهی گرفته شده است. از جمله موضوعاتی که دراین کتاب، بدان پرداخته شده است، عبارتند از: شیوهی دست یابی به آرامش، شادی و شادمانی در زندگی – شیوههای موفقیت و کامیابی در زندگی- بهترین عادت خوب جوانی – وسواس و شیوههای درمان آن- روش مدیریت شایسته در امتحانهای مختلف- راز سختی و بلاها در زندگی و راههای رهایی ازغمها و غصهها- چگونگی قضا وقدر، جبر و اختیار، سرنوشت و قسمت در زندگی و...مؤلف: احمد لقمانی، ناشر: انتشارات بهشت بینش (قم) – 1382
کتاب «سیری در زندگی استاد مطهری»
این کتاب مشتمل بر سه فصل است. فصل اول مقالهای است تحت عنوان« شهید مطهری آن طور که من میشناسم» در فصل دوم این کتاب مقالهای با عنوان «سیری در زندگی استاد مطهری» توسط یکی ازعلاقمندان استاد به رشته تحریر درآمده و علاوه بر بیان و تحلیل وقایع زندگانی آن بزرگ مرد انقلاب اسلامیاز تولد تا شهادت، شامل خاطراتی شنیدنی از دوستان و نزدیکان استاد است و مخصوصا به آن دو فصل از زندگانی ایشان بیش تر پرداخته است. فصل سوم، نامههای استاد شهید دربارهی مسائل حسینیه ارشاد است که در واقع ضمیمهای است بر فصل دوم.انتشارات صدرا، چاپ ششم، تهران 1379، ص281.
«فلسفه اخلاق»
اساسا اخلاق، مربوط به روح زیبا است، نه آن که کار، فی حد ذاته زیبا است. اخلاق، یعنی آنجا که روح انسان حالتی پیدا میکند و روح زیبا میشود، اگر کار زیبا است به تبع روح زیبا است و لکن در نظر ابتدایی، کار فی حد ذاته زیبا است و روح زیبایی خودش را از کار کسب میکند، این نظریه مربوط به « افلاطون» است. « افلاطون» پایه اخلاق را، بر عدالت قرار داده است، اخلاق را مساوی با عدالت و عدالت را مساوی با زیبایی میداند، با این که خودش گفته است عدالت قابل تعریف نیست مع ذلک کوشش کرده است که یک تعریف ناقصی برای عدالت بدست بدهد و گفته است « عدالت عبارت از هماهنگی اجزاء با کل است» عدالت اجتماعی را هم که تعریف میکند، میگوید: عدالت اجتماعی یعنی، این که هر فردی هر مقدار که استعداد دارد کار بکند و به اندازه کارش پاداش به او داده شود و تمام افراد جامعه بایستی این چنین باشند.با مطالعهی این کتاب میتوانید به پاسخ سؤالاتی مانند: اخلاق چیست؟ انسان دوستی چیست؟ زیبایی چیست؟ زیبایی مطلق یا نسبی؟ و مطالبی در زمینه فلسفه اخلاق دست یابید.
مولف: شهیدمرتضی مطهری (قدس¬سره¬الشریف)
ناشر: انتشارات اسوه
احکام
شک در وضو
موارد شک در وضو
اگر در بین نماز شک کند که وضو گرفته یا نه، نماز او باطل است باید وضو بگیرید و نماز بخواند.
ب- بعد از نماز :
1- اگر شک کند که وضو گرفته یا نه، نماز او صحیح است ولی باید برای نمازهای بعدی وضو بگیرد.
2- اگر شک کند که قبل از نماز وضوی او باطل شده یا بعد از نماز، نمازی که خوانده صحیح است.
3- کسی که میداند وضو گرفته وحدثی از او سرزده «مثلا بول کرده» اگر نداند کدام جلوتر بوده اگر بعد از نماز است باید وضو بگیرد و بنابر احتیاط واجب نمازی را که خوانده دوباره بخواند.
ج- قبل از نماز:
1- کسی که شک کند وضو گرفته یا نه، باید وضو بگیرد.
2- کسی که شک دارد وضوی اوباطل شده یانه ، باید بنا را بر این بگذارد که وضوی او باقی است ولی اگر بعد از بول استبراء نکرده باشد و بعد از وضو رطوبتی از او بیرون بیاد که نداند بول است یا چیز دیگر، وضوی او باطل است.
3- اگر کسی میداند وضو گرفته وحدثی از او سر زده ولی نمیداند کدام جلوتر بوده:
1- چنانچه پیش از نماز است، باید وضو بگیرد.
2- اگر در بین نماز است، باید نماز را بشکند و وضو بگیرد.
3- و اگر بعد از نماز است، حکم آن گفته شد.
منبع: توضیح المسایل مراجع