بسم الله
اعمال ماه شوال المکرمدعای روز بیست و نهم
اَللّهُمَّ غَشِّنى فیهِ بِالرَّحْمَةِ وَارْزُقْنى فیهِ التَّوْفیقَ وَالْعِصْمَةَ وَطَهِّرْ قَلْبى مِنْ غَیاهِبِ التُّهَمَةِ یا رَحیماً بِعِبادِهِ الْمُؤْمِنینَ
خدایا فراگیر مرا در این ماه به مهر خود و روزیم کن در آن به توفیق و خودنگهدارى و پاک کن دلم را از تیرگیهاى تهمت اى مهربان نسبت به بندگان مؤ من خود
زلال وحی
کتاب کامل
قرآن مجید مشتمل استبر هدف کامل انسانیت و آنرا بکاملترین وجهی بیان میکند زیرا هدف انسانیت که با واقع بینی سرشته شده جهان بینی کامل و بکار بستن اصول اخلاقی و قوانین عملی است که مناسب و لازمه همان جهان بینی باشد و قرآن مجید تشریح کامل این مقصد را بعهده دارد.خدای متعال در وصف آن میفرماید: «یهدی الی الحق و الی طریق مستقیم» (1) ترجمه:(هدایت میکند قرآن مجید بسوی حق- در اعتقاد- و بسوی راهی راست- در عمل-) و باز در جایی دیگر پس از ذکر تورات و انجیل میفرماید: «و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب و مهیمنا علیه» (2) ترجمه: (و فرو فرستادیم اینکتاب را بسوی تو بحق در حالی که کتاب آسمانی را در برابر خود دارد تصدیق مینماید و مسلط و نگهبانست نسبتبه آن (.
و باز در اشتمال قرآن بحقیقتشرایع انبیاء گذشته میفرماید: «شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی» (3) ترجمه: (تشریع کرد برای شما امت محمد آنچه را که بنوح سفارش کرد و آنچه را که بتو وحی کردیم و آنچه را که بابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم) .
و بطور جامع میفرماید: «و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء» (4) ترجمه:) و تدریجا فرو فرستادیم بسوی تو این کتاب را در حالی که بیانکننده هر چیزی است.)
محصل آیات قبلی اینست که قرآن مجید بحقیقت مقاصد همه کتب آسمانی مشتمل است و زیاده،و اینکه هر چیزی را که بشر در پیمایش راه سعادت و خوشبختی از اعتقاد و عمل بآن نیازمند میباشد درین کتاب بطور تام و کامل بیان شده است.
پی نوشتها:
1- سوره احقاف آیه 30
2- سوره مائده آیه 52
3-سوره شوری آیه 13
4-سوره نحل آیه 89
کلام نور
آزردن
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: هر که مؤمنی را بیازارد، بی گمان مرا آزرده است. (1)حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: هر که مؤمنی را اندوهناک سازد و سپس دنیا را به او بدهد، گناهش بخشوده نشود و در برابر آن پاداشی نبیند. (2)
حضرت امام علی (علیه السلام) میفرمایند: نفس مؤمن از او در رنج است اما مردمان از وی آسوده اند. (3)
حضرت امام سجاد (علیه السلام) میفرمایند: آزار نرساندن، نشانهی کمال خرد و مایهی آسایش دو گیتی است. (4)
حضرت امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: خداوند بزرگ فرموده است هر که بندهی مرا بیازارد، با من اعلان جنگ دهد. (5)
حضرت امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: هر که دست از آزار مردم بردارد، یک دست از آنها نگه داشته و مردم دستهای بسیار از (آزار) او نگه می¬دارند.(6)
پی نوشتها:
1- بحارالانوار، ج67، ص 72.
2- بحارالانوار، ج75، ص 150.
3- الحضان، ص 620.
4- تحف العقول، ص 283.
5- اصول کافی، ج 2، ص 17.
6- الحضان، ص 17.
ادب
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: ادب نیکو، زیور خرد است. (1)حضرت امام علی (علیه السلام) میفرمایند: بهترین شرافت و افتخار خانوادگی، ادب نیکو است. (2)
حضرت امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: خدای بزرگ پیامبر خود را تربیت کرد و چون ادب را در او به کمال رساند، فرمود: «همانا تو دارای خلقی عظیم هستی» آنگاه کار دین و امت را به او سپرد تا بندگانش را اداره کند. (3)
حضرت امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: بهترین میراث پدران برای فرزندان، ادب است نه مال و ثروت؛ زیرا ثروت از بین میرود و ادب میماند. (4)
حضرت امام علی (علیه السلام) میفرمایند: ادب نیکو، سبب تزکیه اخلاق است. (5)
پی نوشتها:
1- بحارالانوار، ج77، ص 131.
2- غررالحکم، ح 2949.
3- اصول کافی، ج1، ص 266.
4- اصول کافی، ج8، ص 150.
5- غررالحکم، ح 5520.
خوشبختی
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: خوشبخت ترین مردم، کسی است که با مردم به بزرگواری رفتار کند. (1)حضرت امام علی (علیه السلام) میفرمایند:خوشبخت ترین مردم کسی است که نفس او متقاضی طاعت خدا باشد. (2)
حضرت امام علی (علیه السلام) میفرمایند: خالی بودن دل از کینه و حسادت، از خوشبختی بنده است. (3)
حضرت امام سجاد (علیه السلام) میفرمایند: از سعادت آدمیاست که محل کسب و کارش در شهر خودش باشد و همنشینانش مردان صالح باشند و فرزندی داشته باشد که کمک او باشد.(4)
حضرت امام علی (علیه السلام) میفرمایند: بالاترین خوشبختی، استواری در دین است. (5)
حضرت امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: خوشبخت کسی است که در نفس خود فراغتی یابد و به کار اصلاح آن بپردازد. (6)
حضرت امام علی (علیه السلام) میفرمایند: کوشش در راه اصلاح تودهی مردم، از کمال خوشبختی است. (7)
پی نوشتها:
1- بحارالانوار، ج74، ص 185.
2- غررالحکم، ح 3396.
3- غررالحکم، ح 5083.
4- الحضال، ص 159.
5- غررالحکم، ح 2869.
6- بحارالانوار، ج78، ص 203.
7- غررالحکم، ح 9361.
مشورت
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند:ای علی! کسی از خدا طلب خیر کند، سرگردان نشود و کسی که مشورت کرد، پشیمان نگشت. (1)حضرت امام علی (علیه السلام) میفرمایند: هر کس که پای بند رأی خود شد، به هلاکت رسید و هر که با دیگران مشورت کرد، شریک عقل آنان شد. (2)
حضرت امام سجاد (علیه السلام) میفرمایند: راهنمایی کردن مشورت کننده، گزاردن حق نعمت است. (3)
حضرت امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: در کارت با کسانی مشورت کن که از خدا میترسند. (4)
حضرت امام کاظم (علیه السلام) میفرمایند: همنشینی با اهل دین شرف دنیا و آخرت است و مشاورت با خردمند خیر خواه، محنت و برکت و هدایت است و توفیقی است از خداوند. پس چنانچه شخص عاقل و خردمند تو را راهنمایی کرد، مبادا سرپیچی کنی که هلاک خواهی شد. (5)
پی نوشتها:
1- امالی شیخ طوسی، ص 136.
2- نهج البلاغه حکمت، 161.
3- تحف العقول، ص 283.
4- بحارالانوار، ج75، ص 58.
5- بحارالانوار، ج78، ص 313.
بخل
حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: بخیل ترین مردم کسی است که در سلام کردن بخل ورزد. (1)حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: بخیل واقعی کسی است که نام من نزد او برده شود و صلوات نفرستد. (2)
حضرت امام علی (علیه السلام) میفرمایند: آدم بخیل، خزانه دار وارثان خود است. (3)
حضرت امام علی (علیه السلام) میفرمایند: بخل ورزیدن به آنچه در دست داری، بد گمانی به معبود است.(4)
حضرت امام علی (علیه السلام) میفرمایند: بخل در بردارنده بدیهای هر عیبی است و افساری است که (بخیل) بوسیلهی آن به سوی هر بدی کشانده میشود. (5)
حضرت امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: انسان بخیل، آسایش ندارد.(6)
حضرت امام کاظم (علیه السلام) میفرمایند: بخیل کسی است که در پرداخت آنچه خدا بر او واجب کرده است بخل ورزد. (7)
پی نوشتها:
1- بحارالانوار، ج77، ص 209.
2- بحارالانوار، ج73، ص 306.
3- غررالحکم، ح 464.
4- غررالحکم، ح 1258.
5- بحارالانوار، ج73، ص 307.
6- بحارالانوار، ج73، ص 303.
7- بحارالانوار، ج96، ص 16.
حکمتهای شگرف
حکمت 337نهج البلاغه: ضرورت عمل گرایى(اخلاقى، تربیتى)قَالَ المام علیٌ [علیه السلام] الدَّاعِى بِلَا عَمَلٍ کَالرَّامِى بِلَا وَتَرٍ .
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: دعوت کنندة بى عمل، چون تیر انداز بدون کمان است.
حکمت 338 : اقسام علم (علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْعِلْمُ عِلْمَانِ مَطْبُوعٌ وَ مَسْمُوعٌ وَ لَا یَنْفَعُ الْمَسْمُوعُ إِذَا لَمْ یَکُنِ الْمَطْبُوعُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: علم دو گونه است: علم فطرى و علم اکتسابی؛ اگر هماهنگ با علم فطری نباشد سودمند نخواهد بود.
حکمت 339 : قدرت و حاکمیت اندیشه(سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] صَوَابُ الرَّأْیِ بِالدُّوَلِ یُقْبِلُ بِإِقْبَالِهَا وَ یَذْهَبُ بِذَهَابِهَا .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: استوارى رأى با کسى است که قدرت و دارایى دارد، با روى آوردن قدرت، روى آورد، و با پشت کردن آن روى بر تابد.
حکمت 340: ارزش پاکدامنى و شکر گزارى (اخلاقى، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْعَفَافُ زِینَةُ الْفَقْرِ وَ الشُّکْرُ زِینَةُ الْغِنَى .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: پاکدامنى زیور تهیدستى ، و شکر گزارى زیور بى نیازى (ثروتمندى) است.
حکمت 341: روز دردناک ظالم(سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] یَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ یَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُومِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: روز انتقام گرفتن از ظالم سخت تر از ستمکارى بر مظلوم است.
حکمت 342: راه بى نیازى(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْغِنَى الْأَکْبَرُ الْیَأْسُ عَمَّا فِى أَیْدِى النَّاسِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: برترین بى نیازى و دارایى، نومیدى است از آنچه در دست مردم است.
حکمت 343 : شناخت مردم و ضد ارزشها(سیاسى، علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْأَقَاوِیلُ مَحْفُوظَةٌ وَ السَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ وَ کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ وَ النَّاسُ مَنْقُوصُونَ مَدْخُولُونَ إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ سَائِلُهُمْ مُتَعَنِّتٌ وَ مُجِیبُهُمْ مُتَکَلِّفٌ یَکَادُ أَفْضَلُهُمْ رَأْیاً یَرُدُّهُ عَنْ فَضْلِ رَأْیِهِ الرِّضَى وَ السُّخْطُ وَ یَکَادُ أَصْلَبُهُمْ عُوداً تَنْکَؤُهُ اللَّحْظَةُ وَ تَسْتَحِیلُهُ الْکَلِمَةُ الْوَاحِدَةُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: گفتارها نگهدارى مى شود، و نهانها آشکار، و هر کسى در گرو اعمال خویش است، و مردم گرفتار کمبودها و آفتهایند جز آن را که خدا نگهدارد؛ در خواست کنندگانش مردم آزار، و پاسخگویان به زحمت و رنج دچارند ، و آن کس که در اندیشه از همه برتر است با اندک خشنودى یا خشمى از رأى خود باز مى گردد. و آن کس که از همه استوار تر است از نیک نگاهى ناراحت شود یا کلمه او را دگرگون سازد.
حکمت 344 : ضرورت توجه به فنا پذیرى دنیا(اخلاقى، اقتصادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَعَاشِرَ النَّاسِ اتَّقُوا اللَّهَ فَکَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ مَا لَا یَبْلُغُهُ وَ بَانٍ مَا لَا یَسْکُنُهُ وَ جَامِعٍ مَا سَوْفَ یَتْرُکُهُ وَ لَعَلَّهُ مِنْ بَاطِلٍ جَمَعَهُ وَ مِنْ حَقٍّ مَنَعَهُ أَصَابَهُ حَرَاماً وَ احْتَمَلَ بِهِ آثَاماً فَبَاءَ بِوِزْرِهِ وَ قَدِمَ عَلَى رَبِّهِ آسِفاً لَاهِفاً قَدْ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: اى مردم از خدا بترسید، چه بسا آرزومندى که به آروزى خود نرسید، و سازندة ساختمانى که در آن مسکن نکرد، و گردآورنده اى که زود آنچه را گرد آورده ، رها خواهد کرد، شاید که از راه باطل گرد آورده و یا حق دیگران را بازداشته ، و با حرام به هم آمیخته ، که گناهش بر گردن اوست، و با سنگینى بار گناه در مى گذرد، و با پشیمانى و حسرت به نزد خدا مى رود که:
"در دنیا و آخرت زیان کرده و این است زیانکارى آشکار"
حکمت 345 : یکى از راههاى پاک ماندن(معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مِنَ الْعِصْمَةِ تَعَذُّرُ الْمَعَاصِى .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: دست نیافتن به گناه نوعى عصمت است.
حکمت 346: مشکلات در خواست کردن(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَاءُ وَجْهِکَ جَامِدٌ یُقْطِرُهُ السُّؤَالُ فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تُقْطِرُهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: آبروى تو چون یخى جامد است که در خواست آن را قطره قطره آب مى کند، پس بنگر که آن را نزد چه کسى فرو مى ریزی؟.
حکمت 347 : جایگاه ستایش(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الثَّنَاءُ بِأَکْثَرَ مِنَ الِاسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ وَ التَّقْصِیرُ عَنِ الِاسْتِحْقَاقِ عِیٌّ أَوْ حَسَدٌ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: ستودن بیش از آنچه که سزاوار است نوعى چاپلوسى ، و کمتر از آن ، درماندگى یا حسادت است.
حکمت 348: سخت ترین گناه(اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: سخت ترین گناه ، آن است که گناهکار آن را کوچک بشمارد.
عزیزآل یاسین
علائم ظهور
یکی از علائم حتمیظهور حضرت مهدی (علیه السلام) خروج دجال است و دجال خروج نمیکند مگر این که علائمیپیدا شود. حضرت علی (علیه السلام) خطبه خواندند و پس از حمد و ثنای الهی سه بار فرمودند: «سلونی ایها الناس قبلانتفقدونی؛ای مردم پیش از آن که مرا از دست بدهید، هرچه میخواهید از من بپرسید.»در این وقت صعصعه بن صوحان از جا برخاست و گفت: یا امیرالمؤمنین دجال کی خواهد آمد؟ حضرت فرمودند: به خدا قسم در این باره، سائل و مسؤول «تو و من» یکسان هستیم (یعنی این از اسراری است که فقط خداوند متعال میداند) ولی این را بدان که آمدن دجال علاماتی دارد که پشت سر هم به وقوع میپیوندد، که عبارتند از:
مردم نماز را بمیرانند و امانت را ضایع و دروغ گفتن را حلال و ربا بخورند و رشوه بگیرند و ساختمانها را محکم سازند و دین را به دنیا بفروشند و سفیهان را به کار بگمارند و پیوند خویشان را قطع نمایند و هواپرستی را پیشهی خود سازند و ظلم و ستم باعث فخر فاسق میگردد. شهادت باطل آشکار میشود و اعمال زشت و گفتار بهتان آمیز و گناه و طغیان و تجاوز علنی گردد و زنان نوازنده آلات طرب و موسیقی به دست گرفته و نوازندگی کنند. احکام دین را برای غیر دین بیاموزند و کار دنیا را بر آخرت مقدم دارند. در این هنگام اصبغ بن نباته بر خواست و عرض کرد یا امیرالمؤمنین دجال کیست؟ حضرت فرمودند: بدان که دجال، ضائدبن صید است و شقا وتمند کسی است که ادعای او را تصدیق کند و سعادتمند کسی است که او را تکذیب کند و در پیشانی او نوشته شده است« این کافر است» و هر شخصی با سواد و بی سواد آن را میخواند و او چشم راست ندارد و چشم دیگر او در پیشانی اوست.
خداوند او را در تلی معروف به «تل افیق» سه ساعت از روز جمعه برآمده به دست کسی که عیسی بن مریم (علیه السلام) پشت سر او نماز میگذارد (حضرت مهدی (علیه السلام)) میکشد.
منبع: مهدی موعود (علیه السلام) علی دوانی، صفحات 962 الی 966.
مواعظ جاوید
تبلیغات
معنای تبلیغاتتبلیغات، که همان شناساندن خوبیها و تشویق به انجام آن و ترسیم بدیها و نشان دادن راه گریز و منع از آن است، از اصول بسیار مهم اسلام عزیز است. این مسأله که نظام در اهداف خود جدی است و با هیچ کس شوخی ندارد و در صورت به خطر افتادن ارزشهای اسلامیبا هر کس در هر موقعیت قاطعانه برخورد مینماید، باید به عنوان یک اصل خدشه ناپذیر برای تمام دست اندرکاران و مردم تبلیغ گردد. (1)
سلاح تبلیغات
ما باید در همهی امور هماهنگی را حفظ نماییم، مخصوصا هماهنگی در تبلیغات که از اهم امور است، باید بیشتر حفظ شود باید سعی کنید وحدت و هماهنگی را به صورتی حفظ نمایید که هر گونه تبلیغات سوء را از بین ببرید سلاح تبلیغات، برنده تر از کاربرد سلاح در میدانهای جنگ است؛ باید از اسلحهی تبلیغات دشمن بیشتر ترسید. (2)
امروز مخالفت همه جانبهی ابرقدرتهاست با این ملت در همهی مظاهر اسلامیاش و ما باید بیدار باشیم و توجه داشته باشیم. تبلیغات اینها برای ما ضررش بشتر از جنگهاست. (3)
مسألهی پر اهمیت
تبلیغات مسألهی است پر اهمیت و حساس، یعنی دنیا با تبلیغات حرکت میکند. آن قدری که دشمنان ما از حربهی تبلیغات استفاده میکنند، از طریق دیگری نمیکنند و ما هم باید به مسألهی تبلیغات بسیار اهمیت بدهیم و از همهی چیزهایی که هست، بیشتر به آن توجه کنیم. باید تبلیغات فرهنگی ما خصوصا در رادیو و تلویزیون بیشتر باشد.
... شما باید با تبلیغ فرهنگ اسلامی، به دروغ پراکنیهای صداهای خارجی پاسخ دهید. (4)
منابع:
1- صحیفهی نور، ج21، ص 113.
2- صحیفهی نور، ج16، ص 81.
3- صحیفهی نور، ج13، ص 157.
4- صحیفهی نور، ج17، ص 157.
در محضر ولایت
در دعاى وداع ماه مبارک رمضان - که دعاى چهلوپنجم صحیفهى سجادیه است - امام سجّاد علیهالصّلاةوالسّلام به ذات مقدّس ربوبى عرض مىکند: « انت الّذى فتحت لعبادک باباً الى عفوک»؛ تو آن کسى هستى که به روى بندگانت، درى به عفو خودت باز کردى. «و سمیته التوبة»؛ و اسم آن باب را باب توبه گذاشتى. «و جعلت على ذلک الباب دلیلا من وحیک لئلا یضلّوا عنه»؛ و یک راهنما هم از قرآن و وحى براى این در گذاشتى تا بندگان تو این در را گم نکنند. بعد از جملاتى مىفرماید: «فما عذر من اغفل دخول ذلک المنزل بعد فتح الباب و اقامة الدلیل»؛ انسان، دیگر عذرش چیست که از این درِ گشوده و از این مغفرت الهى، استفاده نکند! راه مغفرت الهى هم، استغفار - یعنى طلب مغفرت - است. از خدا باید مغفرت را بخواهید.منبع: بیانات مقام معظم رهبری در خطبههاى نماز جمعهى تهران
تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی متفاوت است... در تبادل فرهنگی، هدف باور کردن فرهنگ و کامل کردن فرهنگ ملی است. ولی در تهاجم فرهنگی، هدف ریشه کن کردن و از بین بردن فرهنگ ملی است. در تبادل فرهنگی، ملت گیرنده فرهنگ، چیزهای مطبوع و دلنشین و خوب و مورد علاقه را میگیرد. مثلا ملت ما وقتی میرود به اقصی نقاط شرق آسیا و میبیند که مردم آنجا مردمیهستند دارای وجدان کار، علاقه مند، مشتاق به کار، وقت شناس، دارای نظم و انضباط، دارای محبت بین خود و دارای حسن ادب و احترام و این خصوصیات را از آنها بگیرد، خیلی خوب است در تهاجم فرهنگی چیزیهایی را که به ملت مورد تهاجم میدهند، خوب نیست و بد است. مثلا وقتی اروپاییها تهاجم فرهنگی را به کشور ما شروع کردند، روحیهی وقت شناسی ، شجاعت، خطر کردن در مسایل، تجسس و کنجکاوی علمیرا برای ما نیاوردند، نخواستند تا با تعلیمات و تبلیغات و پی گیری، ملت ایران یک ملت دارای وجدان کار و وجدان علمیبشود. آنها فقط بی بند و باری جنسی را وارد کشور ما کردند.... تبادل فرهنگی از طرف ماست ولی تهاجم فرهنگی از طرف دشمن انجام میگیرد تا فرهنگ خودی را ریشه کن کند.... تبادل فرهنگی هنگام قوت و توانایی یک ملت انجام میگیرد. ولی تهاجم فرهنگی در روزگار ضعف یک ملت به وقوع میپیوندد.
منبع: رهبر معظم انقلاب اسلامیدر دیدار با اعضای دانشکدهی صدا و سیمای جمهوری اسلامیایران، 15/ 9/ 70.
جایگاه مجلس خبرگان
ملت عزیز باید توجه داشته باشند که مجلس خبرگان، پایگاه و جایگاه بسیار رفیع و با عظمتی دارد در حساس ترین و خطرناک ترین لحظات زندگی ملت و نظام ما، این مجلس است که باید به داد ملت برسد، این منتخبان ملتند که باید در آن لحظه خطیر دین خودشان را به ملت ایفا کنند. (1)این مجلس محترم که مجمع گروهی از علماء بزرگ و مجتهدین و برجستگان درآگاهی و تعهد اسلامیو انقلابی است، حساسترین وظایف را در نظام جمهوری اسلامیبرعهده دارد و ضامن بقا و استمرار نظام اسلامیدر خطیر ترین لحظات است.(2)
از آنجا که جایگاه والای این مجلس معظم در حفظ تداوم و سلامت نظام اسلامیبرتر از همهی مجالس و مراکز تصمیم گیری در این نظام است، دشمنان اسلام و ایران سعی خود را بر این متمرکز کرده اند که با تبلغیات مسموم و شبه افکنیهای انبوه، ارادهی ملت را در برگزاری با شکوه انتخابات آن سست کنند و این مجلس را از پشتوانهی آراء مردم محروم سازند. (3)
شرکت در انتخابات مجلس خبرگان را مثل یک واجب شرعی، واجب و لازم بشمارید و تمام آحاد ملت که مشمول این شرایط هستند، در انتخابات شرکت کنند، تا دشمن بداند که جمهوری اسلامی، به برکت این جوانان و این ملت و به برکت پیروزیهایی که خدای متعال به او داده، همچنان با صلابت و قدرتمند ایستاده است.(4)
منابع:
1- حدیث ولایت، ج5، ص 154.
2- حدیث ولایت، ج5، ص 259.
3- بیانات مقام معظم رهبری 3/ 12/77.
4- حدیث ولایت، ج5، ص 232.
بسیج مردم و مسؤولان
دو بسیج عمده در این کشور لازم است:یک، بسیج مردم به خصوص جوانهاست. باید برای آماده سازی خود و احیای خود و احیای عزت کشور و ملت و برافراشته نگهداشتن پرچم اسلام بسیج بشوند؛ چون همهی مشکلات این کشور در سایهی اسلام و عمل به قوانین اسلام، حل خواهد شد.
جوانها خودسازی کنند –هم خودسازی علمی، هم خودسازی اخلاقی و معنوی و دینی، هم خود سازی جسمی- و روحیه و امید خود را برای دفاع از این کشور حفظ کنند که این سرمایهی بسیار بزرگی است؛ نقطهی مقابل آن چیزی است که دشمن مایل است در ایران اتفاق بیفتد.
مسؤولات هم باید بسیج دوم را تشکیل دهند؛ بسیج در راه خدمت. مسؤولان اجرایی کشور باید توانایی خود را در گشودن گرههای کار مردم نشان بدهند. باید مبارزه با چپاولگران مفسدان اقتصادی را – هرکجا لانه کرده باشند – به طور جدی دنبال کنند و سفرههای فساد اقتصادی را جمع کنند. امکانات به اندازه کافی در اختیار مسؤولان کشور هست برای این که بتوانند کارها را انجام بدهند؛ شرطش این است که کار را وجههی همت اصلی قرار بدهند. به مسایل اصلی کشور بپردازند.
... مسایل اصلی کشور، مسألهی اقتصادی و مسألهی علمیو ارتقای پایههای علمیدانشگاهها و همان جنبش نرم افزاری است همچنین مسألهی حفظ روحیه و فرهنگ دینی جوانهاست.
منبع: بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان و دانش آموزان 13/8/81.
شمیم هدایت
مواعظ استاد
سؤال: برای این که در نماز توجه و حضور قلب داشته باشیم، چه باید کرد؟جواب: بایدانشاءالله، با اطاعت خدا کم کم جهات ایمانی برای شما روشن شود، یعنی وجدان کنید که خدایی هست، نه این که فقط بشنوید. شنیدن تنها، چندان فایدهای ندارد.
سؤال: چگونه باید جهات ایمانی را وجدانی کرد؟
جواب: از طریق بندگی خدا، یعنی باید عبادت کرد. باید به دستگاه خدای اخلاص پیدا کرد و کاری را برای خدا انجام داد، حرف برای خدا زد، حرکت برای خدا کرد. در این صورت آنچه دیگران نمیفهمند، شما میفهمید.
سؤال: مراقبت در نماز یعنی چه؟
جواب: مراقبت در نماز این است که به اوقات نماز اهتمام ورزید. یک مراقبت و محاسبهای هم مال خود آدم است و آن این است که انسان در هر شبانه روز فکر کند که امروز از صبح که حرکت کرده ایم تا به حال که میخوابیم، چند کار خوب کرده ایم و چند کار بد کرده ایم، چقدر حقوق مردم را تضییع کرده ایم و چقدر حفظ کرده ایم. این مراقبت مربوط به انسان است. اساس، کار، کار خود شماست.
منبع: مواعظ استاد اخلاق حضرت آیت الله بهاءالدینی (رحمت الله علیه) ،برگرفته از کتاب سلوک معنوی
درسهایی از استاد شهید علامه مطهری رحمت الله علیه
احترام به همسر، رفتار متواضعانه با پدر و برخورد دوستانه با فرزندان، از ویژگیهای اخلاقی علامه شهید دکتر مطهری (رحمت الله علیه) است که بیایید چگونگی احترام به همسر، پدر و پسر را از استاد بیاموزیم.نامه به پسر:
فرزندعزیزم، نور چشم مکرم، آقای علی آقا مطهری و فقه الله لما یحب و یرضی
از خداوند متعال سلامت و موفقیت و حسن عاقبت تو را مسألت دارم. احوال ما عموما بحمدالله خوب است. غالبا ذکری ازشما هست. امیدوارم در امتحانهایت موفقیت کامل به دست آوری. فرزند عزیزم، دوستان و رفقایت، بالخصوص هم اتاقهایت را از طرف من سلام برسان. اگر با هم به تهران آمدید آنها را به منزل بیاور، موجب خوشحالی و مسرت ماست. در انتخاب دوست و رفیق فوق العاده دقیق باش که مار خوش خط و خال فراوان است، همچنین در مطالعه کتابهایی که بدستت میافتد.
بر اطلاعات اسلامیو انسانی ات بیفزا. اگر جلسات خوبی در تبریز هست شرکت کن. اگر کتابی ازاین دست لازم شد پیغام بده تا برایت بفرستم. حتی الامکان از تلاوت روزی یک حزب قرآن که فقط پنج دقیقه طول میکشد مظایقه نکن و ثوابش را هدیه روح مبارک حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بنما که موجب برکت عمر و موفقیت استانشاءالله ...
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته (1)
نامه به پدر:
روحی فداک از خداوند صحت و سلامتی وجود مقدس آن قبله گاهی و جمیع متعلقین را مسألت مینمایم. حالات اینجانبان هم بحمدالله خوب است و ملالی نیست. بنده هشت روز است که تهران آمده ام به همان منظوری که در عریضه سابقه تذکر دادم و البته اگر منبر طرف توجه واقع شود، اینجا از همه جا بهتر است، هر چند اینجا خیلی مدت لازم است و ابتدا مصادف با استفاده کم خواهد شد. امیدوارم از فضل الهی که بتوانیم استقامت کنم و لطف الهی شامل حال بشود و بالاخره طوری بشود که نتیجتا بنده ایام تحصیل بتوانم با رفاهیت تحصیل کنم و مانعی پیش نیاید. هدف اصلی بنده همان ادامه به تحصیل و تدریس در حوزه علمیه است و این را از هر جهت برای خودم اصلح میدانم. البته دعای شما هم همراه من خواهد بود. حالات اخوی هم بحمدالله خوب است و ظاهر این است که ایشان تا هشتم تیر تهران بمانند. خودشان این طور صلاح میدانند و میگویند که به محمد باقر گفته ام که مرتبا پست به پست کاغذ بنویسد و البته غفلت نکند. بنده هم قول میدهم هفتهای یک کاغذ بفرستم و شما هم زود به زود جواب بنویسید. خدمت والده و اخویها و همشیره و جمیع دوستان سلام برسانید و السلام.(2)
پی نوشتها:
1- مرتضی مطهری، 19، 2، 56.
2- مرتضی مطهری، 14 شعبان 70.
نکتههای ناب
تربیت حسینی
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: الا وان الإحابة تحت قبّته و الشفاء فی تربته؛ بدانید که اجابت دعا در زیر گنبد حرم او (امام حسین (سلام الله علیه)) و شفاء در تربت اوست. (1)حضرت امام صادق (سلام الله علیه) میفرمایند: حنکوا اولادکم بتربة الحسین (سلام الله علیه) فإنها امان؛ کام کودکانتان را با تربیت امام حسین (سلام الله علیه) بردارید زیرا موجب امنیت کودکان است. (2)
این امام همام در جایی دیگر میفرمایند: فی طین قبر الحسین الشفاء من کلّ داء و هو الدّواء الاکبر؛ شفای هر دردی در تربت مزار امام حسین (سلام الله علیه) است. و آن بزرگ ترین درمان است. (3)
حضرت امام رضا (سلام الله علیه) در این باره میفرمایند: کلّ طین حرام (اکله) کالمیته و الدّم... ما خلاطین قبر الحسین(سلام الله علیه) فإنّه و شفاء من کلّ داء؛ (خوردن) هر خاکی، مانند مردار و خون ... حرام است. غیر از تربت مزار حضرت امام حسین (سلام الله علیه) که دوای هر دردی است.(4)
پی نوشتها:
1- مستدرک الوسایل، ج 10، ص 335.
2- کامل الزیارات، ص 462.
3- وسایل الشیعه، ج 14، ص 524.
4- امالی طوسی، ص 319.
حقوق معلم بر شاگرد
حضرت امام سجاد (علیه السلام) میفرمایند: حق آموزگارت (برتو) این است که او را بزرگ شماری، و حرمت مجلس و محضر او را نگه داری و با دقت به سخنانش گوش بسپاری، و بدو روکنی، و صدای خود را بر روی او بلند نکنی، و هر گاه کسی از وی سؤالی کرد تو جواب ندهی تا او خود جواب دهد، و در محضر او با کسی صحبت نکنی، و در مجلس او زبان به غیبت کسی نگشایی، و...پس، هرگاه این حقوق را بجا آوری فرشتگان خدای عزو جل درباره ات گواهی دهند که تو بخاطر خداوند عز و جل نزد آن استاد رفتهای و دانش او را فراگرفته ایی نه برای حرف مردم.
منبع: من لایحضره الفقیه، ج2، ص620.
دل نوشته
در پناه مهربانی تو
فهیمه موحدیخدای من!
روح پاکی که تو با همه مهربانیات، آنگاه که من غرق در عدم بودم به من بخشیدی، از دنیا رنگ گرفته است؛ خسته و خاکآلود شده است. سخت بر قلبم سنگینی میکند غمبار امانتی که بر دوشم نهادی و من امانتدار خوبی برایت نبودهام؛ اکنون، شرمسار و سرافکنده، به تو باز میگردانم این آینه غبار گرفته را؛ یاریام کن تا از غبار گناه بتکانمش!
مرا ببخش
خدیجه پنجیخدایا! از کثرت گناه، پای آمدنم نیست به حریم تو.
چه بسیار مرا خواندهای و نیامدم، نواختی و گریختم، عهد بستی و شکستم!
من با تلی از گناهان کوچک و بزرگ آمدهام. نگاهم به بنبست رسیده، روزنهای نیست، نوری نیست. دستهایم، سرگردان آسمانها شدهاند.
هوای عصیان، ذره ذره وجودم را از هم میپاشد. دیگر در محدوده خودم نمیگنجم. بوته خاری شدهام رها در هر سو، خلیده در چشمهای جهان، رانده شده از تمام درها؛ نه جایی دارم برای آسودن، نه شانهای برای گریستن. شب در من مچاله شده است. همه از من گریزانند. بوی تند گناهانم، هوا را مسموم میکند. راهی نیست، جز جادههای روشن خانه تو. به قدمهایم قدرت بازگشت بده تا یکبار دیگر، سر بر دامان مهربانیات بگذارم.
کاش برگی زرد و خشکیده بودم بر دورترین شاخه هستی. اما لحظهای از قلمرو اطاعت تو، پا فراتر نمیگذاشتم! کاش رودخانهای بودم خروشان که هروله کنان، تمام جهان را به جستوجوی تو میآمدم!
کاش پرندهای بودم آشیان گزیده بر درختان دوردست، تا هر صبح و شام، به آوازی از تسبیح تو جان اهالی را زنده میکردم!
خدایا! مرا در زلال مهربانیات تطهیر کن!
بگذار پروانهوار، بر مدار روشن کرامتت بچرخم!
در من هزار هزار فانوس مغفرت روشن کن!
هزار پنجره از اشتیاق، به روی جانم باز کن!
کوتاهی دستانم را به بلندی ستارههای اجابت برسان.
زنگار برگیر از آیینه وجودم!
بر بدیهایم لباس عفو بپوشان!
بر عیبهایم پرده بپوشان!
به زانوانم توان ایستادن بده!
مرا کمال ببخش تا شایسته سجده فرشتگان گردم.
یاد ابرار
اسوه عارفان
آیت الله حاج سید علی آقا قاضی فرزند حاج سید حسین قاضی است. ایشان در سیزدهم ماه ذی الحجة الحرام سال 1282هـ.ق. در تبریز متولد ، بعد از بلوغ و رشد به تحصیل علوم ادبیه و دینیه مشغول گردید و مدتی در نزد پدر بزرگوار خود و میرزا موسی تبریزی و میرزا محمد علی قراچه داغی درس خواند.پدرایشان به علم تفسیر علاقه و رغبت خاص داشته است، چنانکه سید علی آقا خودش تصریح کرده که تفسیر کشاف را خدمت پدرش خوانده است. همچنین ایشان ادبیات عربی و فارسی را پیش شاعر نامیو دانشمند معروف میرزا محمد تقی تبریزی معروف به «حجة الاسلام» و متخلص به « نیر» خوانده و از ایشان اشعار زیادی به فارسی و عربی نقل میکرد و شعر طنز ایشان را که هزار بیت بود از بر کرده بود و میخواند.
ایشان در سال 1308هـ.ق. در سن 26 سالگی به نجف اشرف مشرف شد و تا آخر عمر آن جا را موطن اصلی خویش قرار داد.
آیت الله سید علی آقا قاضی از زمانی که وارد نجف اشرف شد، دیگر از آنجا به هیچ عنوان خارج نشد مگر یک بار برای زیارت مشهد مقدس حدود سال1330 هـ ق به ایران سفر کرد و بعد از زیارت به تهران بازگشت و مدت کوتاهی در شهرری در جوار شاه عبدالعظیم اقامت گزید.
پس از اقامت در نجف اشرف، تحصیلات حوزوی خود را نزد اساتیدی از جمله فاضل شربیانی، شیخ محمد مامقانی، شیخ فتح الله شریعت، آخوند خراسانی و... ادامه داد و سرانجام کوششهای خستگی ناپذیر مرحوم آیت الله قاضی در راه کسب علم، کمال و دانش، در سن 27 سالگی به ثمر نشست و این جوان بلند همت در عنفوان جوانی به درجه اجتهاد رسید.
آقا سیدهاشم حداد از شاگردان ایشان میگفت:
« مرحوم آقا (قاضی) یک عالمیبود که از جهت فقاهت بی نظیر بود. از جهت فهم روایت و حدیث بی نظیر بود. از جهت تفسیر و علوم قرآنی بی نظیر بود. از جهت ادبیات عرب و لغت و فصاحت بی نظیر بود، حتی از جهت تجوید و قرائت قرآن. و در مجالس فاتحهای که احیاناً حضور پیدا مینمود، کمتر قاری قرآن بود که جرأت خواندن در حضور وی را داشته باشد، چرا که اشکالهای تجویدی و نحوه قرائتشان را میگفت... »
ایشان از جوانی به دنبال تزکیه و تهذیب نفس و کسب معنویت و معارف بلند اسلام بود و در این راه چهل سال صبر و مجاهده کرد و چهل سال درد طلب و عشق، آرام و قرار و خواب و خوراک را از وی ربوده بود.
آیت الله قاضی طی سه دوره، اخلاق و عرفان اسلامیرا با کلام نافذ و عمل صالح خویش تدریس فرمودند و در هر دوره شاگردانی پرورش دادند که هر کدام از بزرگان وادی عرفان و اخلاق محسوب میشوند؛ و البته فقط نام تعدادی از آنها بر ما معلوم است و این که ایشان در حقیقت چه کسانی را تا قلههای بلند عرفان و معنویت بالا کشیده و شراب گوارای معرفت بر کامشان ریختند، برای ما به صورت کامل و دقیق آشکار نیست. اما به تعدادی از آنها که مبرز و شناخته شده هستند، اشاره میکنیم:
آیت الله شیخ محمد تقی آملی، آیت الله سید محمد حسین طباطبائی، آیت الله سید عبد الکریم کشمیری، آیت الله شهید سید عبدالحسین دستغیب ،حاج سیدهاشم حداد(رحمت الله علیهم)،آیت الله العظمیبهجت(حفظه الله) و...
به هر حال آیت الله حاج سید علی آقا قاضی پس از سالها تدریس معارف بلند اسلامیو تربیت شاگردان الهی، در روز دوشنبه چهارم ماه ربیع الاول سال 1366 مطابق هفتم بهمن ماه در نجف اشرف وفات کرد و در وادی الاسلام نزد پدر خود دفن شد.
منبع: اسوه عارفان، حسن زاده - طیار مراغی
حکایتها و پندها
شیوهی در خواست
شخصی از انصار (مسلمین مدینه) به حضور امام حسین (علیه السلام) برای در خواست کمک مالی آمد و تقاضای کمک کرد. حضرت امام حسین(علیه السلام) فرمودند:ای برادر ، آبرو و شخصیت خود را از سؤال رو در رو، حفظ کن، در خواست خود را در نامهای بنویس، من به خواست خدا آنچه را که موجب شادی او است، انجام خواهم داد.مرد انصاری در نامهای نوشت: «ای حسین (علیه السلام) پانصد دینار به فلانی بدهکارم، و او اصرار میکند که طلبش را بپردازم با او صحبت کن تا وقتی که پول دار شدم، صبرکند.»
وقتی امام حسین (علیه السلام) نامه را خواندند به منزل تشریف بردند و کیسهای حاوی هزار دینار آوردند و به آن مرد انصاری دادند و فرموده: « با پانصد دینار، بدهی خود را بپرداز و با پانصد دینار دیگر، زندگی خود را سروسامان بده و حاجات خود را جز نزد سه نفر نگو:
1- دیندار ، 2- جوانمرد و 3- صاحب اصالت خانوادگی
چرا که در مورد آدم دیندار، دین نگهدار اوست (و مانع آن است که آبروی تو را ببرد.» و در مورد جوانمرد، او به خاطر جوانمردی حیا و شرم میکند و در مورد کسی که اصالت خانوادگی دارد، او به خاطر نیازت، آبروی تو را نمیریزد بلکه شخصیت تو را حفظ میکند و بدون بر آوردن حاجتت، رد نمیشود.
منبع: داستان دوستان، محمد محمدی اشتهاری، ج 2، ص 167 به نقل از نهج الشهاده ص 305.
حضرت مهدی (علیه السلام) و زنده نگه داشتن عاشورا
روز عاشورایی بود و موج سوگواران از هر سو به سوی کربلا در حرکت بودند . علامه بحرالعلوم (رحمت الله علیه) نیز به همراه گروهی از طلب به استقبال عزادارن حرکت کردند. به محلهی «طویرج» رسیدند، که دستهی سینه زنی و سبک سوگواریشان مشهور بود. هنگامیکه علامه و همراهانش به آنان رسیدند، ناگهان علامه بحرالعلوم (رحمت الله علیه) با آن کهولت سن و موقعیت اجتماعی و علمی، لباس خویش را به کناری نهاده ودر صف سینه زنان، با شوری وصف ناپذیر به سینه زدن پرداختند. پس از پایان سوگواری، یکی از خواص از ایشان پرسید: چه رویدادی پیش آمد که شما چنان دچار احساسات پاک و خالصانه شدید که آن گونه سر از پا نشناخته، لباس از تن در آورید و به سینه زنان پیوستید؟علامه بحرالعلوم (رحمت الله علیه) در جواب فرمودند: حقیقت آن است که با رسیدن به دستهی سوگواران، ناگاه چشمم به محبوب دلها، امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) افتاد و دیدم ایشان، با سرو پای برهنه در میان انبوه سینه زنان، در سوگ پدر والای خود حضرت امام حسین (علیه السلام) با چشمانی اشک بار به سر و سینه میزنند، به همین جهت آن منظره مرا به حالی انداخت که قرارم از کف رفت و در برابر کعبه مقصود و قبله موعود به سوگواری پرداختم.
منبع: عاشورا و انتظار، مسعود پور سید آقایی، صفحههای 27 و 28 به نقل از دیار یار، ج2، ص200.
معرفی کتاب
کتاب «حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دختری از آسمان»
مجموعه «حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دختری از آسمان» مشتمل بر گردآوری و تنظیم 91 پرسش پیرامون شخصیت والا و مقامات عالیهی حضرت سیدةالنساء العالمین، فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) از محضر آیت الله العظمیمظاهری (دامت برکاته) و پاسخهای معظم له میباشد.ابعادی که از حضرت فاطمهی زهراء (سلام الله علیها) در این اثر گرانمایه به آن پرداخته شده، عبارتند از:
1- خلقت و ولادت حضرت زهراء (سلام الله علیها)
2- اسامیو القاب حضرت زهراء (سلام الله علیها)
3- سیرهی فردی و اجتماعی حضرت زهراء (سلام الله علیها)
4- حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
5- حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و حضرت علی (سلام الله علیه)
6- حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بعد از پیامبراعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)
7- حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) و شیعیان
تدوین: علی (مهرداد) آقا شریفیان و عبدالرسول احمدیان
ناشر: انتشارات شهید محمد حسن فهمیده، 1385
کتاب « نگرشی موضوعی بر وصیت نامه سیاسی، الهی امام خمینی قدس سره الشریف»
وصیت نامهی حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)، عصارهی همهی وصایایی است که در طول حیات پر برکت خویش برای امت بیان فرموده اند. این وصیت نامه، دستورالعمل تداوم انقلاب اسلامیو حفظ عزیزترین یادگار ایشان « نظام جمهوری اسلامیبر محور ولایت» است. وصیت نامهی امام راحل، چشمهی حکمتی است که از دل مصفا و الهی آن حضرت جوشیده و بر قلم مبارکشان جاری گردیده است تا حجتی دیگر بر تبیین سیرهی عملی آن برگوار باشد و راه را پیشاپیش، بر همهی شبهات و تردیدها و القائات خناسان مسدود کند. این مجموعه که بر اساس نیاز و ضرورتهای موجود، گردآوری و تنظیم شده است، شامل مطالب و موضوعاتی است که استفاده از وصیت نامه را برای علاقه مندان افکار و اندیشهی امام راحل، سهل و آسان مینماید. مطالب وموضوعاتی که در این مجموعه گردآوری شده، عبارتند از:سیری در وصیت نامه: در این قسمت خوانندگان با موضوعات کلی مورد نظر امام ارحل آشنا میشوند.
نمونهای از دستخط مبارک حضرت امام (خمینی قدس سره الشریف) به همراه متن کامل تایپی آن.
توضیح واژگان وصیت نامه تحت عنوان تعلیقات که مشتمل بر شرح مختصر بعضی از اصطلاحات و علایمیاست که امام راحل در وصیت نامهی گهر بارشان به کار برده اند.
وصیت نامه به صورت موضوعی به همراه فهرستهای راهنما
عناوین کلی و موضوعاتی که از متن وصیت نامه در 6 فصل تنظیم شده است عبارتنداز: موضوعات اعتقادی (معارف اسلامی) سیاسی و تاریخی، تعلیم و تربیت، اجتماعی و فرهنگی، موضوعاتی در زمینهی مسایل اقتصادی و مدیریت و موضوعاتی در مورد مسایل دفاعی و نظامی(جنگ و جهاد)
کلمات قصار و جملات برگزیدهی کوتاهی از وصیت نامهی الهی، سیاسی امام راحل.
فهرست راهنما: که شامل فهرست الفبای موضوعات، اعلام و اماکن است.
تهیه و تنظیم و ناشر: مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رحمت الله علیه)
کتاب «عاشورا، خروش بیداری»
این کتاب گرانمایه نتیجهی تلاشهای مستمری در بیان آسیبها، عبرتها، شبههها و ریزشها و رویشها در حادثهی عظیم عاشورا است.مؤلف در فصل اول کتاب به « آسیب شناسی اجتماعی جامعهی اسلامیدر عصر امام حسین (علیه¬السلام) پرداخته و در فصل دوم مبحث «ریزشها و رویشهای اجتماعی در تاریخ صدر اسلام» را مورد بررسی قرار داده و تا حدی به معرفی جلوهها و علل رویشهای اجتماعی در تاریخ صدر اسلام با تکیه بر سیرهی علوی و حسینی پرداخته و در پایان این فصل با نگاهی به سیرهی افتخار آفرین حسینی، تأملی بر«جریان شناسی تاریخ کربلا» نموده است.
فصل سوم کتاب، اختصاص به « عبرتها و درسهای ماندار و حماسهی عظیم عاشورا» دارد و در فصل چهارم نیز با تأکید بر استراتژی جنگ روانی و تبلیغی دشمنان اسلام به ویژه در دههی اخیر به مبحث « شبهه شناسی در قیام عاشورا»، پرداخته شده و هفت شبههی مطرح شده در دوران اخیر را پاسخ داده است.
مؤلف: نوروز اکبری زادگان
ناشر: نشر شیهد حسین فهمیده و کنگره سرداران و 23 هزار شهید استان اصفهان
احکام
احکام غسل
غسل بر دو نوع است1- ترتیبی: در غسل ترتیبی باید به نیت غسل، اول سرو گردن، بعد طرف راست و بعد طرف چپ بدن را بشوید.
2- ارتماسی: در غسل ارتماسی اگر به نیت غسل ارتماسی بتدریج در آب فرو رود تا تمام بدن زیر آب رود، غسل او صحیح است و احتیاط آن است که یک دفعه زیر آب رود.
مواردی که غسل باطل میگردد عبارتند از:
1- در غسل ترتیبی اگر عمدا یا از روی فراموشی یا به واسطهی ندانستن مساله، ترتیب را مراعات نکند، غسل او باطل است.
2- درغسل ارتماسی اگر بعد از غسل بفهمد به مقداری از بدن آب نرسیده چه جای آن را بداند یا نداند، باید دوباره غسل کند.
3- اگر در غسل به اندازهی سرمویی از بدن نشسته بماند، غسل باطل است.
4- کسی که قصد دارد پول حمامیرا ندهد یا بدون این که بداند حمامیراضی است، بخواهد نسیه بگذارد، اگر چه بعد حمامیرا راضی کند، غسل او باطل است.
تفاوت غسل ترتیبی و ارتماسی:
1- در غسل ارتماسی باید تمام بدن پاک باشد اما در ترتیبی اگر نجس باشد و هر قسمتی را قبل از غسل، آب بکشد غسل او صحیح است.
2- در غسل ارتماسی باید بین آن فاصله نباشد ولی در غسل ترتیبی اشکالی ندارد.
تذکرات:
1- اگر کسی شک کند که غسل کرده یا نه، باید غسل کند.
2- اگر کسی شک کند غسل او صحیح بوده یا نه، لازم نیست دوباره غسل کند.
منبع: آموزش فقه، حسین فلاح زاده
دعای روز بیست و هشتم
اَللّهُمَّ وَفِّرْ حَظّى فیهِ مِنَ النَّوافِلِ وَاَکْرِمْنى فیهِ بِاِحْضارِ الْمَساَّئِلِ وَقَرِّبْ فیهِ وَسیلَتى اِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ الْوَساَّئِلِ یا مَنْ لا یَشْغَلُهُ اِلْحاحُ الْمُلِحّینَخدایا سرشار کن بهره ام را در این ماه از انجام مستحبات و نوافل و گرامیم دار به یاد داشتن مسائل و نزدیک گردان در آن وسیله ام را بسویت از میان سایر وسائل اى که سرگرمش نکند سماجت سماجت کنندگان
منبع: مفاتیح الجنان
زلال وحی
تلاوت، تدبر و عمل به قرآن
قرآن خطاب به پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلم) میگوید: «قم اللیل الا قلیلا. نصفه او انقص منه قلیلا. او زد علیه و رتل القرآن ترتیلا، ...شب را جز کمیبپا خیز، نیمیاز شب را (بیدار باش) یا کمیاز آن کم کن، یا بر آن بیفزا، و قرآن را با دقت و تامل بخوان!» (1)
و خطاب به همه مسلمانان میگوید: «فاقرؤا ما تیسر من القرآن، آنچه برای شما میسر است قرآن بخوانید!» (2)
ولی همان گونه که گفته شد تلاوت قرآن باید وسیلهای برای تفکر و تدبر در معنی و محتوای آن باشد، و تفکر و اندیشه نیز باید، مقدمه عمل به قرآن گردد: «افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها، آیا آنها در قرآن تدبر نمیکنند یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است» . (3)
«و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر، ما قرآن را برای تذکر آسان ساختیم آیا کسی هست که متذکر شود (و عمل کند) !« (4)
«هذا کتاب انزلناه مبارک فاتبعوه، این کتابی است پر برکت که (بر تو) نازل کردیم، پس از آن پیروی کنید!» (5)
بنابراین آنها که به تلاوت و حفظ قرآن قناعت میکنند، و از «تدبر» و «عمل» به قرآن خبری ندارند، گر چه یکی از سه رکن را انجام داده، ولی دو رکن مهمتر را از دست دادهاند و گرفتار خسارت عظیمیشدهاند.
پىنوشتها
1- سوره مزمل، آیات 2-4.
2- سوره مزمل، آیه 20.
3- سوره محمد، آیه 24.
4- سوره قمر، آیه 17.
5- سوره انعام، آیه 155
منبع: اعتقاد ما، آیت الله العظمیمکارم شیرازی(دامت برکاته)
کلام نور
فضلیت زیارت امام حسین (علیه السلام) در کلام گهربار امام صادق (علیه السلام)
قال الامام الصادق (علیه السلام): من زار الحسین (علیه السلام) عارفا بحقه کتب الله له ثواب الف حجة مقبولة والف عمرة مقبولة و غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر؛هر کس که حسین (علیه السلام) را با معرفت حق و مقام او زیارت کند، خداوند ثواب هزارحج پذیرفته و هزار عمرهی پذیرفته را برایش بنویسد و گناهان گذشته و آیندهی او را ببخشد. (1)
قال الامام الصادق (علیه السلام):ان الحسین بن علی (علیهما السلام) ... یقول: لو یعلم زائری ما اعدالله له لکان فرحه اکثر من جزعه وانزائره لینقلب و ما علیه من ذنب؛
حضرت امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: به درستی که حسین بن علی (علیهما السلام) فرمودند: اگر زائر من بداند که خداوند چه برایش آماده کرده است، شادیش بیشتر از بی تابیش (از رنج سفر) خواهد بود. و همانا زائر او پاک از هر گناهی به خانهی خود بر میگردد. (2)
قال الامام الصادق (علیه السلام): من زار قبرالحسین (علیه السلام) لله و فی الله اعتقه من النار و آمنه یوم الفزع الأکبر؛
آن کس که به خاطر خدا و در راه او زائر قبر حسین (علیه السلام) گردد، خداوند او را از آتش دوزخ آزاد میکند و از فزع اکبر (خوف بزرگ) در روز قیامت ایمنش خواهد ساخت. (3)
پىنوشتها
1- بحارالانوار، ج100، ص 257.
2- وسایل الشیعه، ج10، ص 318.
3- کامل الزیارات، ص 146.
صفات انسان مؤمن
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): المؤمن الذی نفسه فی عناء، والناس فی راحة؛مؤمن کسی است که نفسش از او در رنج و مردم از او درآسایش هستند. (1)
قال الامام علی (علیه السلام): المؤمن دائم الذکر، کثیر الفکر، علی النعماء شاکر و فی البلاء صابر؛
مؤمن همیشه به یاد خداست، زیاد میاندیشد، بر نعمتها سپاسگذار و در بلا و مصیبت شکیباست. (2)
قال الامام الباقر(علیه السلام):انالله اعطی المؤمن ثلاث خصال: العز فی الدنیا و فی دینه و الفلح فی الاخرة و المهابة فی صدور العالمین؛
خداوند سه خصلت به مؤمن عطا فرموده است: عزت در دنیا و دینش، رستگاری در آخرت و ابهت در دلهای همهی مردم. (3)
قال الامام الصادق (علیه السلام): المؤمن من طاب ملسبه حسنت خلیفته و صحت سریرته، وانفق الفضل من ماله، و أمسک الفضل من کلامه؛
مؤمن کسی است که در آمدش پاک و حلال باشد، اخلاقش نیکو، باطنش سالم و درست؛ زیادی مالش را انفاق کند و از زیاده گویی بپرهیزد. (4)
پىنوشتها
1- کنزالاعمال، ح 752.
2- غررالحکم، ح 1933.
3- بحارالانوار، ج67، ص 71.
4- بحارالانوار، ج2، ص 235.
همسایه
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): حرمة الجار علی الإنسان کحرمة امه؛احترام همسایه بر انسان، همانند احترام مادرش میباشد. (1)
قال الامام علی (علیه السلام): من حسن الجوار تفقدالجار؛
از نشانههای حسن همسایگی، جویا شدن از احوال همسایه است. (2)
قال الامام الصادق(علیه السلام): حسن الجوار یعمر الدیار و یزید فی الاعمار؛
حسن همسایگی، خانهها را آباد و عمرها را زیاد میکند. (3)
قال الامام الکاظم (علیه السلام): لیس حسن الجوار کف الأذی و لکن حسن الجوار الصبرعلی الأذی؛
حسن همسایگی، این نیست که آزار نرسانی، بلکه حسن همسایگی این است که در برابر آزار و اذیت همسایه، شکیبا باشی.(4)
قال الامام الرضا (علیه السلام): لیس منا لم یأمن جاره توائقه؛
از ما نیست کسی که همسایه اش از شر او در امان نباشد. (5)
پىنوشتها
1- مکارم الخلاق، ج1، ص 274.
2- تحف العقول، ح 85.
3- اصول کافی، ج2، ص 667.
4- تحف العقول، ح 409.
5- عیون الاخیار الرضا، ج2، ص 24.
ایمان
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): الایمان نصفان: فنصف فی الصبر و نصف فی الشکر؛ایمان بر دو نیم است: نیمیاز آن در شکیبایی است و نیمیدیگر در سپاسگذاری. (2)
قال الامام علی (علیه السلام): الایمان شجرة، اصلها الیقین فرعها التقی و نورها الحیاء و ثمرها السخاء؛
ایمان درختی است که ریشه اش یقین است، شاخه اش پرهیزکاری، شکوفه اش حیا و میوه اش بخشندگی. (2)
قال الامام الصادق (علیه السلام): لا تکمل ایمان العبد حتی یکون فیه اربع خصال: یحسن خلقه و یستخف نفسه و یمسک الفضل من قوله و یخرج الفضل من ماله؛
ایمان بنده کامل نباشد، مگر چهار خصلت در او باشد: اخلاقش را نیکو گرداند، خود را سبک شمارد (متواضع باشد)، از زیاده گویی خود داری کند و اضافی مال خود را ببخشد. (3)
قال الامام الرضا (علیه السلام): الایمان عقد بالقلب و لفظ باللسان و عمل بالجوارح؛
ایمان پیمان قلبی، تلفظ زبانی و عمل با امضاء جوارح است. (4)
پىنوشتها
1- کنزالاعمال، ح 61.
2- غررالحکم، ح 1786.
3- بحارالانوار، ج69، ص 379.
4- معای الاخبار، ص 186.
قناعت
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): القناعة مال لا ینفد؛قناعت، ثروتی است تمام نشدنی. (1)
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): اقنع بما اوتیته یحف علیک الحساب؛
به آنچه داده شدهای قانع باش، تا حسابت سبک گردد. (2)
قال الامام علی (علیه السلام): ثمرة القناعة الاجمال فی المکتسب و العزوف عن الطلب؛
میوهی قناعت، میانه روی در کسب و کار است و خویشنداری، از دست دراز کردن به سوی مردم. (3)
قال الامام الحسین (علیه السلام): القنوع راحة الابدان؛
قناعت مایهی آسایش تن است. (4)
قال الامام الصادق (علیه السلام): انظر الی من هو دونک فی المقدره و لا تنظر الی من هو فوقک فی المقدره فان ذالک اقنع لک بما قسم لک؛
به ناتوانتر از خودت بنگر، و به توانگرتر از خویش منگر، زیرا که این کار، تو را به آنچه قسمت تو شده است، قانع تر میسازد. (5)
پىنوشتها
1- کنزالاعمال، ح 7080.
2- بحارالانوار، ج77، ص 187.
3- غررالحکم، ح 4634.
4- بحارالانوار، ج78، ص 128.
5- اصول کافی، ج8، ص 244.
حسن خلق
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): احسن الناس ایمانا احسنهم خلقا و الطفهم بأهله؛با ایمان ترین مردم، خوش اخلاق ترین آنها و مهر ورزترین شان به خانواده خود است. (1)
قال الامام الحسن (علیه السلام): إن احسن الحسن الخلق الحسن؛
نیکوترین نیکو، خلق نیکو است. (2)
قال الامام الحسین (علیه السلام):انسود الخلق لیفسد العمل کما یفسد الخل العسل؛
چنان چه سر که عسل را فاسد میکند، خلق بد ایمان را فاسد میکند. (3)
قال الامام الصادق (علیه السلام): و علیکم بحسن الخلق فانه یبلغ بصاحبه درجة الصائم القالم؛
بر شما باد به حسن خلق زیرا که صاحبش را به درجهی روزه داران و نمازگزاران واقعی میرساند. (4)
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): حسن الخلق نصف الدین؛
خوی نیکو، نصف دین است. (5)
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): اکمل المؤمنین ایمانا احسنهم خلقا؛
آن مؤمن ایمانش کاملتر است، که اخلاقش نیکوتر باشد. (6)
قال الامام علی (علیه السلام): حسن الاخلاق یدر الارزاق و یونس الرفاق؛
اخلاق نیکو، روزیها را زیاد میکند و میان دوستان انس و الفت به وجود میآورد. (7)
قال الامام علی (علیه السلام): حسن خلقک، یخفف الله حسابک؛
اخلاقت را نیکو گردان تا خداوند حسابت را آسان گرداند. (8)
قال الامام الصادق (علیه السلام): ما یقدم المؤمن علی الله عزوجل بعد الفرائض الی الله من آن یسع الناس بخلقه؛
مؤمن بعد از انجام واجبات، عملی محبوب تر از خوش اخلاقی نزد خدای تعالی نمیآورد. (9)
پىنوشتها
1- بحارالانوار، ج71، ص 378.
2- خصال شیخ صدوق، ص 29.
3- اصول کافی، ج2، ص 321.
4- وسایل الشیعه، ج 15، ص 199.
5- الحضال، ج30، ص 106.
6- امالی شیخ طوسی، ص 140.
7- غررالحکم، ح 4856.
8- امالی شیخ طوسی، ص 174.
9- اصول کافی، ج2، ص 100.
حکمتهای شگرف
حکمت 325نهج البلاغه: اندوه عزاى محمد بن ابى بکر(سیاسى)قَالَ الامام علیٌ [علیه السلام] لَمَّا بَلَغَهُ قَتْلُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِى بَکْرٍ .
إِنَّ حُزْنَنَا عَلَیْهِ عَلَى قَدْرِ سُرُورِهِمْ بِهِ إِلَّا أَنَّهُمْ نَقَصُوا بَغِیضاً وَ نَقَصْنَا حَبِیباً .
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: (آنگاه که خبر کشته شدن محمد بن ابى بکر را به او دادند فرمودند) همانا اندوه ما بر شهادت او ، به اندازه شادى شامیان است، جز آن که از آنان یک دشمن ، و از ما یک دوست کم شد.
حکمت 326 : مهلت پذیرش توبه(معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْعُمُرُ الَّذِى أَعْذَرَ اللَّهُ فِیهِ إِلَى ابْنِ آدَمَ سِتُّونَ سَنَةً .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: عمرى که خدا از فرزند آدم پوزش را مى پذیرد شصت سال است.
حکمت327 : پیروزیهاى دروغین(سیاسى، اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَا ظَفِرَ مَنْ ظَفِرَ الْإِثْمُ بِهِ وَ الْغَالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوبٌ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: پیروز نشد آن کس که گناه بر او چیرگى یافت، و آن کس که با بدى پیروز شد شکست خورده است.
حکمت 328 : وظیفة سرمایه داران(اقتصادى،اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِى أَمْوَالِ الْأَغْنِیَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِیرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِیٌّ وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِکَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: همانا خداى سبحان روزى فقراء را در اموال سرمایه داران قرار داده است، پس فقیرى گرسنه نمى ماند جز به کامیابى توانگران، و خداوند از آنان دربارة گرسنگى گرسنگان خواهد پرسید.
حکمت 329 : بى نیازى از عذر خواهى(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الِاسْتِغْنَاءُ عَنِ الْعُذْرِ أَعَزُّ مِنَ الصِّدْقِ بِهِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: بى نیازى از عذر خواهى، گرامى تر از عذر راستین است.
حکمت 330 : مسؤلیت نعمتها(اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَقَلُّ مَا یَلْزَمُکُمْ لِلَّهِ أَلَّا تَسْتَعِینُوا بِنِعَمِهِ عَلَى مَعَاصِیهِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: حق خدا بر عهدة شما این که از نعمتهاى الهى د رگناهان یارى نگیرید.
حکمت 331 : ارزش اطاعت و بندگى(عبادى، اقتصادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ الطَّاعَةَ غَنِیمَةَ الْأَکْیَاسِ عِنْدَ تَفْرِیطِ الْعَجَزَةِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: خداى سبحان طاعت را غنیمت زیرکان قرار داد آنگاه که مردم ناتوان ، کوتاهى کنند.
حکمت 332 : مسؤلیت رهبری (سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] السُّلْطَانُ وَزَعَةُ اللَّهِ فِى أَرْضِهِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: حاکم اسلامى ، پاسبان خدا در زمین اوست.
حکمت 333 : روانشناسى مؤمن(علمى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] فِى صِفَةِ الْمُؤْمِنِ الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِى وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِى قَلْبِهِ أَوْسَعُ شَیْءٍ صَدْراً وَ أَذَلُّ شَیْءٍ نَفْساً یَکْرَهُ الرِّفْعَةَ وَ یَشْنَأُ السُّمْعَةَ طَوِیلٌ غَمُّهُ بَعِیدٌ هَمُّهُ کَثِیرٌ صَمْتُهُ مَشْغُولٌ وَقْتُهُ شَکُورٌ صَبُورٌ مَغْمُورٌ بِفِکْرَتِهِ ضَنِینٌ بِخَلَّتِهِ سَهْلُ الْخَلِیقَةِ لَیِّنُ الْعَرِیکَةِ نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ وَ هُوَ أَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: (در توصیف مؤمن فرمود) شادى مؤمن در چهرة او ، و اندوه وى در دلش پنهان است، سینه اش از هر چیزى فراخ تر ، و نفس او از هر چیزى خوارتر است. برترى جویى را زشت ، و ریاکارى را دشمن مى شمارد، اندوه او طولانى ، و همت او بلند است، سکوتش فراوان ، و وقت او با کار گرفته است، شکر گزار و شکیبا و ژرف اندیش است. از کسى درخواست ندارد و نرم خو و فروتن است، نفس او از سنگ خارا سخت تر اما در دیندارى از بنده خوارتر است.
حکمت 334 : یاد مرگ و آرزوها(اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَوْ رَأَى الْعَبْدُ الْأَجَلَ وَ مَصِیرَهُ لَأَبْغَضَ الْأَمَلَ وَ غُرُورَهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: اگر بندة خدا اجل و پایان کارش را مى دید، با آرزو و فریب آن دشمنى مى ورزید.
حکمت 335: آفات اموال (اقتصادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لِکُلِّ امْرِئٍ فِى مَالِهِ شَرِیکَانِ الْوَارِثُ وَ الْحَوَادِثُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: براى هر کسى در مال او دو شریک است: وارث و حوادث.
حکمت 336 : مسؤلیت وعده دادن(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْمَسْئُولُ حُرٌّ حَتَّى یَعِدَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: کسى که چیزى از او خواسته اند تا وعده نداده آزاد است.
منبع: نهج البلاغه
عزیزآل یاسین
از ولایت علوی تا ولایت مهدوی
« امروز دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمت را تمام کردم و بهترین آیین که را ه اسلام است، برایتان برگزیدم».
پس از نزول آیه، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به تکبیر صدا بلند کردند و فرمودند: « الله اکبر، تمام نبوت من و تمام دین خدا در ولایت علی (علیه السلام) پس از من قرار داده شده»
در این هنگام خلیفهی اول و دوم برخاستند و پرسیدند: آیا این آیات، مخصوص علی (علیه السلام) نازل شده است؟!
حضرت فرمودند: « بلی مخصوص او و اوصیای من تا روز قیامت»
گفتند: « یا رسول الله! نام ایشان را بر ایمان بیان کن!»
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: « برادر و وصی و جانشین من در امتم، ولی هر مرد و زن مؤمن بعد از من، علی (علیه السلام) و سپس فرزندم حسن (علیه السلام)، آنگاه حسین (علیه السلام) و نه نفر از فرزندان حسین (علیه السلام) که آخرین آنان قائم است، یکی پس از دیگری میآیند، قرآن همراه ایشان و ایشان، همراه قرآنند و هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا هنگامیکه در کنار حوض «کوثر» به سوی من باز گردند. (2)
بین که هزاران شده همچون هزار
در پی دیدار رخت بی قرار
طالع ما بی تو بود چون زحل
ای گل گلزار نبی العجل (3)
پىنوشتها
1- سورهی مبارکهی مائده، آیهی 3.
2- الاحتجاج مرحوم طبرسی، ج1 ، ص 147
3- سراینده: علیرضا لطفی (حامد اصفهانی)
مواعظ جاوید
جهاد اکبر
منبع: حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)، صحیفهی نور، ج17، ص 211.
در محضر ولایت
...برادران عزیز! خواهران عزیز! شما روزهداران مؤمن در سرتاسر ماه رمضان با روزهى خود - براى کسانى که روزه بر آنها واجب بوده است - با عبادت خود، با دعاى خود، با توسل خود، با احیاى خود، با تلاوت قرآنى که کردید، با ذکر و خشوعى که به خرج دادید، این فرصت را براى خود به وجود آوردید که دلهاى خود را به خداى متعال نزدیک کنید؛ این فرصت را مغتنم بشمارید؛ این دستاورد را بزرگ بدانید و آن را براى خودتان حفظ کنید. ملت ما ملت مؤمنى است؛ دلهاى جوانان ما پاکیزه و نورانى است؛ زنان و مردان ما در سرتاسر کشور ارتباط قلبىشان با خداى متعال صادقانه است؛ این فرصت بزرگى است براى ملت ما که بتواند جلب رحمت الهى بکند.منبع: بیانات مقام معظم رهبری در خطبههاى نماز عید سعید فطر،13/8/84
...ماه رمضان، که یک ذخیره و عطیّه و هدیهى الهى است و در اختیار مردم مسلمان است، در درون خود ارمغانهاى ارزشمندى را در همین جهت براى ما دارد. از طرفى، روزهى ماه رمضان که یک تمرین و ریاضت است، وسیلهاى است براى تسلّطِ بر نفس؛ که بدون تسلّط بر نفس و در دست گرفتن زمام هوسها و هواها و شهوات، هیچ کاربزرگى را نمىشود با موفقیّت انجام داد. ماه رمضان با سرمایهى روزهاى که دارد یک تمرین علمىِ ارزشمند در این جهت است.
...ما در این ماه رمضان، بارها و بارها عرض کردیم که «اللّهم غیّرسوء حالنا بحسن حالک». از خداى متعال خواستیم که بدحالىِ ما را به برکت و لطف خودش، به حالى نیکو تغییر دهد. اگر این بشود، به فضل الهى، همهى مشکلات حل خواهد شد. بخصوص هر یک از ما که بار مسؤولیتى را در سطح کشور بر دوش گرفتهایم چه مسؤولیتهاى کوچک و چه مسؤولیتهاى بزرگ به همان اندازه، بیشتر به این تغییر حالت احتیاج داریم و بیشتر باید از سوءحالِ خودمان بنالیم.
منبع: بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام، 04/01/1372
وجود کهکشان وار
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) مجموعهی فضایل همهی انبیاء و اولیاء است؛ نسخهی کامل و تکامل یافتهی همهی فضایلی است که در سلسلهی پیامبران و اولیاء الهی در تاریخ وجود داشته است. پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) یک وجود کهکشان وار است و در او هزاران نقطهی درخشندهی فضیلت وجود دارد. در پیامبر اعظم، علیم همراه اخلاق؛ حکومت همراه حکمت؛ عبادت خدا همراه با خدمت به خلق خدا؛ جهاد همراه با رحمت؛ عشق به خدا همراه با عشق به مخلوقات خدا؛ عزت همراه با فروتنی و خاکساری؛ روز آمدی همراه با دور اندیشی؛ صداقت و راستی با مردم همراه با پیچیدگی سیاسی. غرق بودن جان در یاد خدا همراه با پرداختن به صلح و سلامت جسم هست. در او دنیا و آخرت همراه است؛ هدفهای والای الهی با اهداف جذاب بشری همراه است. او نمونهی کاملی است که خداوند در عالم وجود، موجودی کامل تر از او نیافریده است. او مبشر است، بشارت دهنده است، منذر است، بیم دهنده است؛ بر همهی بشریت و بر همهی تاریخ شاهد و ناظر است؛ فراخوانندهی همه بشریت به سوی خدا و چراغ نور افشان راه انسانهاست. علاوه بر این، وجود پیامبر اعظم در عرصه بین المللی، نقطه التقای عقاید و عواطف همهی ملتهای مسلمان است. از همهی اقوام، با همهی مذاهب گوناگون، نقطهی التقای همهی عقاید و عواطف همهی ملتهای مسلمان است. از همهی اقوام، با همه مذاهب گوناگون، نقطهی التقای همهی امت اسلامیدر عقیده و عاطفه، وجود پیامبر اعظم است ملت و دولت ما باید طوری عمل کنند که با حکمت نبوی، با علم نبوی، با حکومت نبوی، با عدالت نبوی، با فروتنی و عزت نبوی، و با جهاد و رحمت نبوی هماهنگ باشد.منبع: بیانات مقام معظم رهبری در صحن جامع رضوی 1/1/ 85.
نهضت حسینی
روح نهضت ما و جهت گیری کلی و پشتوانهی پیروزی آن، همین توجه به حضرت ابی عبدالله علیه الصلاة و السلام و مسایل مربوط به عاشورا بود... اگر در جامعهی ما، عشق به امام حسین (علیه السلام) و یا د او و ذکر مصایب و حوادث عاشورا معمول و رایج نبود، معلوم نبود که نهضت با این فاصلهی زمانی و با این کیفیتی که پیروز شد، به پیروزی میرسید، این، عامل فوق العاده مؤثری در پیروزی نهضت بود و امام بزرگوار ما، در همان هدفی که حسین بن علی (علیهما السلام) قیام کرده بودند از این عامل حداکثر استفاده را کردند. ایشان جهت گیری سیاسی مترقی انقلابی را با جهت گیری عاطفی در قضیهی عاشورا پیوند و گره زدند. و روضه خوانی و ذکر مصیبت را احیا کردند و فهماندند که این یک کار زاید و تجملاتی و قدیمیو منسوخ در جامعهی مانیست: بلکه امری لازم است.... در دو فصل، امام (رحمت الله علیه) مسألهی نهضت را به مسألهی عاشورا گره زدند:
یکی در فصل اول نهضت – یعنی روزهای محرم سال 42- که تریبون بیان مسایل نهضت، حسینیهها و مجالس روضه خوانی و هیأتهای سینه زنی وروضهی روضه خوانها و ذکر مصیبت گویندگان مذهبی شد و دیگری، فصل آخر نهضت – یعنی محرم سال 57 – بود که امام خمینی (رحمت الله علیه) اعلام فرمودند: « ماه محرم گرامیو بزرگ داشته بشود و مردم مجالس (عزاداری) بر پا کنند.» ایشان عنوان این ماه را، ماه پیروزی خون بر شمشیر قرار دادند و مجددا همان طوفان عظیم عمومیو مردمیبه وجود آمد؛ یعنی ماجرای نهضت که روح و جهت حسینی داشت، با ماجرای ذکر مصیبت حسینی و یاد امام حسین (علیه اسلام) گره خورد.
منبع: مقام معظم رهبری، حدیث ولایت، ج 2، صفحات 7 الی 11.
شمیم هدایت
مواعظ استاد
میدانیم که در ولادتهای مبارک، در میلاد حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) وقتی مراسم جشن برگزار میشود، مدحها خوانده میشود و مردم از طریق آن، شور و نشاطی مییابند. برخی با توجه به این مطلب سؤالی مطرح میکنند که: چرا باید به یاد وقایع عاشورا عزاداری کرد؟ چرا برای تحریک احساسات از مراسم شاد استفاده نمیکنید؟ چرا باید گریه کرد؟ جواب این است که احساسات و عواطف باید با حادثهی مربوط متناسب باشد. حادثهای که بزرگترین نقش را در تاریخ اسلام ایفا کرد، حادثهی شهادت ابی عبدالله (علیه السلام) بود. او بود که مسیر تاریخ اسلام را عوض کرد. او بود که درسی برای حرکت، برای نهضت، برای استقامت تا روز قیامت به انسانها داد. برای آن که آن خاطره تجدید شود، فقط مجلس و شادی کافی نیست. باید کاری متناسب با آن حادثه انجام داد. یعنی باید کاری کرد که حزن مردم برانگیخته شود، اشک از دیدهها جاری شود، شور و عشق در دلها پدید آید در این حادثه چیزی که میتواند چنین نقشی را بیافریند، همین مراسم عزاداری و گریستن و گریاندن دیگران است؛ در حالی که خندیدن و شادی کردن هیچ وقت نمیتواند این نقش را ایفا کند.خندیدن هیچ وقت آدم را شهادت طلب نمیکند. هیچ وقت انسان را به شلمچه نمیکشاند. هیچ وقت نمیتوانست سختیها و مصیبتهای هشت سال جنگ را برای مردم هموار کند؛ این قبیل مسایل عشق دیگری میخواهد که از سوز و اشک و شور پدید میآید. راه آن هم همین عزاداریهاست.
منبع: حضرت آیت الله محمد تقی مصباح یزدی (دامت برکاته) آذرخش دیگر از آسمان کربلا
ویژگیهای قرآن کریم
- قرآن نور است برای کسی که بخواهد از آن استفاده کند. قرآن تبیان کل شی است یعنی قرآن دارای کلیاتی است که برای سعادت بشر کافی است (ان هذاالقرآن یهدی للتی هی اقوم»)اگر انسان با قرآن آشنا شود و قرآن را به عنوان شناسنامه خودش و به عنوان کلام خدا بخواند، نورانی میشود و قرآن او را بالا میبرد (اقر او ارق؛ بخوان و بالا برو).
ما از علامه طباطبائی (رحمت الله علیه) پرسیدیم: قرآن را چگونه بخوانیم؟ ایشان فرمودند: قرآن کلام خداست، اگر انسان بداند که قرآن کلام خداست و به این « اقرا و ارق» توجه داشته باشد، ترقی میکند و بالا میرود. برای فهمیدن کلام، باید متکلم را شناخت. ما باید آن قدر قرآن بخوانیم تا بفهمیم که قرآن کلام خداست. قرآن، که عالم هستی یعنی شرح عالم هستی است، اگر انسان با قرآن آشنا شود، با تمام اسرارهستی آشنا میشود و به قله اعلی انسانیت میرسد؛ اگر انسان با قرآن کریم انس پیدا کند به جایی میرسد که همه چیز را میداند.
منبع: برگزیده بیانات استاد ارجمند، حضرت آیت الله امجد (حفظه الله)
نکتههای ناب
چشمههای حکمت دل
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: کسی که چهل روز خود را برای خدا خالص کند، خداوند متعال چشمههای دانش و حکمت را از قلبش به زبانش جاری میکند.(1)جاذبه هدیه
حضرت علی (علیه السلام)میفرمایند: هدیه برای افراد بردن، محبت آنان را جلب میکند.(2)پاداش مصافحه
حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) میفرمایند: به درستی که وقتی مؤمن با مؤمن دیگری مصافحه میکند، از یکدیگر جدا میشوند، در حالی که گناهان آنها ریخته شده است.(3)عبادت برتر
حضرت امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: بالاترین عبادت، اندیشیدن پیوسته دربارهی عظمت خداوند و قدرت اوست.(4)منافع بیماری
حضرت امام رضا (علیه السلام) میفرمایند: درد و بیماری برای مؤمن، موجب پاک شدن او از گناه و از طرف خداوند برای او رحمت است، و برای کافر سبب عذاب و دوری از خداست، پس درد از مؤمن زایل میشود در حالی که برای او گناهی باقی نمانده است.(5)دو پرهیز شایسته
حضرت امام حسن عسگری(علیه السلام) میفرمایند: جدال نکن که قیمت و ارزش تو کم میشود، و شوخی نکن که مردم بر تو جرأت پیدا میکنند.(6)بهترین همنشین
ابن عباس گفت: از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال شد: همنشینی با چه کسی بهتر است؟حضرت فرمودند: کسی که دیدارش، شما را به یاد خدا اندازد و گفتارش بر علم شما بیفزاید و عملش شما را ترغیب به آخرت کند.(7)
آسان تر از...
حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند: «ترک الذئب اهون من طلب المعونة؛ترک گناه، آسان تر از درخواست توبه است.» (8)
معنای احسان به والدین
ابن ولاد حناط میگوید: از حضرت امام صادق(علیه السلام) دربارهی این سخن خداوند متعال که میفرماید: « بالوالدین إحسانا؛ به پدر و مادر احسان کنید.»، پرسیدم: این نیکی چیست؟ حضرت فرمودند:« احسان به والدین این است که با آنها خوب برخورد کنی و به آنان کمک کنی قبل از آن که درخواست کنند هرچند خودشان هم میتوانند حوایج خود را تهیه کنند.»(9)
پىنوشتها
1- بحارالانوار، ج 67، ص 249.
2- غررالحکم، ج1، ص15.
3- اصول کافی، ج2، ص 182.
4- اصول کافی، ج2، ص 55.
5- بحارالانوار، ج 78، ص 183.
6- بحارالانوار، ج 75، ص 370.
7- بحارالانوار، ج 71، ص 178.
8- نهج البلاغه، ترجکپمه دشتی، حکمت 170، ص666.
9- وسایل الشیعه، ج15، ص 204.
دل نوشته
بلور شکسته قلبم
مصطفی پورنجاتیخدایا! در این تنهایی ابدی که گویا خیال رفتن و مردن هم ندارد، خاطر ما را لحظهای از خاطره زلال خودت - که تو محض حقیقت و حقیقت محضی - فارغ مدار.
مگذار که زمینهها و زمزمههای شیطانِ کجراه، لذت درک و بیان خیر و خوبی را از ما سلب کند و ما همگان، تماشاگران مبهوت و گریانِ حقیقتِ از دست رفته باشیم.
خدایا! توان ما اندک است. از روحیه و عزم و اراده پیامبران، این خداوندگاران حماسهسرایی حقیقت و عشق، به نحیفیِ انگیزههای ما، نَمیبچشان و مس وجود ما را به آن کیمیا طلا کن.
خدایا! ما را از تلاش هنرمندانه که آزادگر بالهای بسته ما به سوی بهشت رضوان تو و فراخوانِ خلق تو به سوی توست، به قدر لمحهای دور مساز.
ای مسبب همه سببها!ای خدا! تو به حال ما از همه دیگران آگاهتری. در مهآلود محو صراط، آنجا که تا فرو غلتیدن در جهنم تبعید و دوزخ فراق، از تو فاصله کمتر از نَفَسی است، ما را از تابش نقرهایِ ماه هدایت خویش محروم مگردان.
ای خدا! رنجها و سختیها، بیکسیها و بیتابیها، گاه همگی از لطف بیدریغ توست که به تربیت ما همت ورزیدهای و ما بسانِ کودکانی جویای شیرینیها و شادیها، از سودمندی محرومیتها و سرخوردگیها بیخبرانیم، گریان و پا بر زمین کوبان.
ای خدا! کودکیهای ما را به پای معصومیت ما بنویس و سادهدلیهای ما را بر ما آسان گیر.
ای ریسمان نجاتبخش دستهای به نیاز و دعا افراشته!ای خدا!
دامنههای بندگی
حمیده رضاییالهی! نامت را با تمام تشنگیام سر میکشم. باشکوه و بلند، نفس برمیآورم؛ در هوایی که سرشار از نسیم پرستش است. آرامآرام از خویشتن خویش تهی میشوم.
خدایا! نخواه تا در این روزی که با نام تو آغاز کردهام، گناهی بر گناهانم افزوده شود.
خدایا! مرا که این همه در روزها و شبهای مجبور، تنیدهام، فرصتی ببخش تا به هر آنچه پیمان بستهام با تو وفا کنم. این ثانیههای در خاک، سخت بر شانهام سنگینی میکند؛ اما هنوز هم به رسیدن دستانم به شاخساران بلند اجابت و رحمت امیدوارم. خدایا! مرا از دیروزهای غفلتم بیرون بیاور؛ مرا ببخش که این بخشش از شکوه تو نخواهد کاست و تو را از آمرزش من زیانی نخواهد رسید.
پروردگارا! مرا بر سفره بیانتهای لطف خویش، به دو نعمت بزرگ میهمان کن؛ نعمتهایی که همواره به سالکان سوخته جان طریقت خویش ارزانی داشتهای؛ طاعت در طلیعه و آمرزش در شبانگاه. بگذار این جذبه استخوانسوز را با تمام یاختههایم نفس بکشم.
پروردگارا! گامهای مرا بر جادههای پرمخاطره شوق، استوار گردان. حالیا که بر دامنههای بندگی ایستادهام، مرا به درههای مهآلود گناه و وهم، ملغزان. با سلسله نابکاران، به پرتگان آتشم مکشان.
خدایا! فرصتم نده که جز بر تو توکل کنم. حصار تو سخت ایمن است و من برای گریز از خویش، تنها از تو شکیبایی میجویم.
شکوهی جز تو نمیشناسم. همه چیز با کلمهای که تویی آغاز میشود. خاک، جهنم من است؛ وقتی از آن رهایی نمییابم. دنبال نشانهای از تو میگردم و تو نزدیکتر، موج موج بر صخرههای جانم میکوبی.
چه بیتاب در تکاپوی عطر عالمگیر توام!
من در این بادیه صاحبنظری میجویمراه گم کردهام و راهبری میجویم
ترک میخانه و بتخانه و مسجد کردم
در رهِ عشقِ رُخت رهگذری میجویم
یاد ابرار
آیت الله محمد حسین کاشف العظاء
پس از وفات مرحوم آیت الله سید محمد کاظم یزدی مقام مرجعیت عامه در عراق برای ایشان محرز گشت. مرحوم آیت الله محمد حسین کاشف العظاء برای تحقق اهداف بلند و آرمانهای عالی و اسلامیخود سفرهای متعددی به کشورهای مختلف جهان از جمله پنج بار به ایران انجام دادند و در هر سفر با دانشمندان و رهبران مذهبی و سیاسی ملاقات میکردند. و مطالب خود را بیان و آگاهیهای لازم را به آنها ارایه مینمودند.
سرانجام ایشان با عمری پربرکت چونان عمر مردان نامیتاریخ پس از سالها خدمت و تلاش در جهت نشر اسلام در روز دوشنبه 18 ذی القعده 1373 هجری قمری به علت بیماری، نخست در بیمارستان بستری گردیدند ولی به علت عدم بهبودی و برای تغییر آب و هوا به کرند از توابع ایران آمدند و بعد از سه روز در همان جا وفات یافتند. پیکر پاک ایشان با شرکت دهها هزار نفر از مسلمانان به بغداد حمل و سپس به نجف منتقل گردید و در آرامگاهی در وادی السلام به خاک سپرده شد. « روحشان شاد و یادشان گرامیباد»
منبع: گلشن ابرار
حکایتها و پندها
خسارت جبران ناپذیر
شخصی قصد سفر به منظور تجارت داشت، خدمت امام جعفر (علیه السلام) آمد و استخاره کرد، استخاره بد آمد، ولی او آن را نادیده گرفت و به مسافرت تجارتی رفت، و اتفاقا سود فراوانی هم به دست آورد.وقتی بازگشت، خدمت امام صادق(علیه السلام) رفت وگفت: یادتان هست که برایم استخاره کردید و بد آمد؟ اما من آن را نادیده گرفتم و به سفر تجارتی که قصد داشتم رفتم و سود فراوانی هم به دست آوردم. حضرت به او فرمودند: یادت هست در این سفر فلان منزل خسته بودی، نماز مغرب و عشاء را خواندی، شام خوردی و خوابیدی، و هنگامیکه بیدار شدی آفتاب صبح زده بود، و نماز صبح تو قضا شد؟ با شرمندگی عرض کرد: آری، یابن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت فرمودند:
اگر خداوند متعال دنیا و هرآنچه در آن است را به تو داده بود، جبران آن خسارت معنوی نمیشد.
منبع: داستانها و حکایتهای نماز، رحیم کارگر و محمد یاری، ص 57.
سفیررستگار
سرمقدس حضرت امام حسین (سلام الله علیه) را به همراه اسرای کربلا وارد شام کردند. آنگاه سر مبارک حضرت را به مجلس یزید (لعنت الله علیه) بردند. سفیر روم که شاهد این صحنههای دلخراش بود، رو به یزید کرد و گفت: این سر کیست که در مقابل توست؟ یزید (لعنت الله علیه) با تعجب پرسید: چرا این سؤال را میکنی؟!سفیر گفت: چون به روم باز گردم، از من درباره آنچه که دیده ام سؤال کنند باید علت این شادی و سرور را بدانم که با قیصر روم در میان بگذارم تا او نیز خوشنود گردد. یزید (لعنت الله علیه) گفت: این سر حسین پسر فاطمه دختر محمد است. سفیر پرسید؟ این محمد، همان پیامبر شماست؟! در جواب گفت: آری. سفیر دو مرتبه پرسید: پدر او کیست؟
یزید (لعنت الله علیه) جواب داد. سر پسرعلی بن ابیطالب، پسر عموی رسول خداست.
سفیر خطاب به یزید (لعنت الله علیه) گفت: نابود گردید با این چنین آیینی که دارید! دین من بهتر از دین توست! زیرا پدر من از بندگان حضرت داود (سلام الله علیه) است و میان من و حضرت داوود (سلام الله علیه)، پدران بسیاری قرار گرفته اند و مرا پیروان آیین احترام کنند و جای ثم آن الاقی که حضرت عیسی (سلام الله علیه) یک بار بر آن سوار شده بود در کلیسایی است که مردم به زیارت آن میروند. شما فرزند پیامبر خویش را میکشید! با این که جز دختری در میان واسطه نیست!! این دین شما چگونه دین است؟ یزید از ترس رسوایی دستور کشتن سفیر را داد. در این هنگام سفیر گفت: اکنون که مرا خواهی کشت پس این سخن را گوش کن! شب گذشته رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را در خواب دیدم ایشان مرا به بهشت مژده داد. من از این خواب در حیرت بودم تا این که تعبیر آن برایم آشکار شد. اهل مجلس هنگام قتل فرستادهی پادشاه روم از سر مقدس امام حسین (سلام الله علیه) شنیدند که با صدایی رسا و بیانی شیوا فرمودند:
(لاحول و لا قوة الا بالله)
منبع: قصه کربلا، علی نظری ص 499 -498.
معرفی کتاب
کتاب «نسل نوخاسته»
این کتاب گرانمایه از کتابهایی است که در حال و هوای مسموم دوران رژیم ستم شاهی جهت هشدار به خانوادههای مسلمان، تدوین و به رشتهی نگارش در آمده است و ممکن است بسیاری از شواهدی که با استفاده از کتب و جراید و مجلات آن روز در این کتاب آمده، با شرایط امروز جامعهی انقلابی و به پاخواستهی ما، به ویژه جوانان نسل انقلاب اسلامیموافق نباشد، ولی مطالعه و ملاحظهی آنها برای کسانی که در آن ایام و درآن سالهای سیاه، در سن و سال زیادی نبوده اند که بتوانند شناخت روشنی از آن وضعیت نابهنجار داشته باشند، بسیار مفید است، چرا که تا انسان از محیط تربیتی و شرایط بد آن روز، آگاهی نداشته باشد، نمیتواند قدرشناس واقعی نعمت موجود باشد و در پیشبرد و تکمیل آن کوشا و پویا گردد. آیین مقدس ما با طرح برنامههای وسیع و همه جانبه ای، ما را موظف کرده است که کودکان خود را دقیقا تحت مراقبت قرار دهیم. مؤلف در این کتاب تلاش نموده که پدران و مادران را با وظایف مهم و پرارزشی که دارند، بیش از پیش آشنا کند و از تجارب تلخ دنیای غرب، که اکنون در منجلاب ما دیگری دست و پا میزنند، استفاده شده تا پیش از آن که دچار مصایب ناگوار دنیای غرب شویم، در راه هدایت نسل نوخاسته، قدم برداشته و او را از بی پناهی و سرگردانی و بی قیدی نجات بخشیم.در این نوشتار، مسؤولیت خطیر پدران و مادران به خوبی مشخص و روشن شده و راهی که باید که باید برای ادای دین و وظیفه پیموده شود، مشخص گردیده است. امید است مطالعهی این کتاب اذهان پدران و مادران روشن شود و بهتر شدن تربیت دینی و اخلاقی کودکان را در پی داشته باشد.
مؤلف: احمد بهشتی
ناشر: دفتر تبلیغات اسلامیحوزه علمیهی قم
کتاب «آیین سفر»
«قل سیروا فی الارض ثم انظروا کیف کان عاقبة المکذبین؛ بگو در زمین سیر کنید، پس بنگرید سرانجام کسانی که (نشانههای الهی را) تکذیب میکردند. (سورهی انعام آیهی 11)حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: سفر کنید، همانا اگر در سفر، مالی به چنگ نیاوردید، به حتم، اندیشهی شما فزونی خواهد یافت. (مکارم الاخلاق، ص 240)
«آیین سفر» عنوان مجموعهای از رهنمودها و دستورالعملهایی است که دانشمندان علم حدیث و اخلاق، در آثار خود جای داده اند. در میان روایات بر جای مانده از پیشوایان معصومین (علیهم¬السلام) انبوهی از سخنان، دل انگیز و راه گشا دربارهی آداب سفر و سیاحت وجود دارد.
سفرهای کوتاه و بلند – به هر عنوانی که صورت میگیرد- نقش مهمیدر پرداخت شخصیت آدمیان دارد و آنان را با جلوههایی نو از حیات بشری آشنا میکند. همواره بخشی از زندگی انسانها در سفر میگذرد و تقریبا هیچ گاه حیات فردی و اجتماعی انسان، از این آیین و عادت خوشایند، خالی نبوده است.
دراین کتاب که تحقیقی مختصر و گزیده شده میباشد، مباحثی که میتواند به نوعی ارج و منزلت سفر را آشکار سازد، در چهار فصل آورده شده که عبارتند از:
فصل اول: فایدههای سفر.
فصل دوم: دستورهای سفر.
فصل سوم: اقسام سفر.
فصل چهارم: مسایل و احکام سفر.
مؤلف: سید اصغر ناظم زاده قمی
ناشر: بوستان کتاب قم – 1381
کتاب «قصههای شیرین و خواندنی از بهلول عاقل»
این کتاب مجموعهی بیست داستان شیرین، شنیدنی و اخلاقی از جناب بهلول عاقل است که یقینا، با مطالعهی این داستانها، به بهرهی وافری دست یافته و با استفاده از این حکایات به تربیت اخلاقی فرزندان، نوجوانان و جوانان با دقت بیشتری میپردازیم.گردآورنده: مظفر حاجیان
ناشر: مؤسسهی انتشارات مشهور (قم)
احکام
احکام عزاداری
پاسخ حضرات آیات عظام امام خمینی (رحمت الله علیه) مقام معظم رهبری (دامت برکاته) و فاضل لنکرانی (رحمت الله علیه):
با توجه به این که قمه زدن در زمان حاضر به علت عدم قابلیت پذیرش و نداشتن هیچ گونه توجیه قابل فهم، باعث وهن و بد نام شدن مذهب میشود، باید از آن خودداری گردد.
پاسخ حضرت آیت الله العظمیمکارم شیرازی (دامت برکاته):
عزاداری خامس آل عبا از مهم ترین شعائر دینی و رمز بقای تشیع میباشد؛ ولی بر عزاداران عزیز لازم است از کارهایی که موجب وهن مذهب میگردد و یا آسیبی به بدن آنها وارد میکند، خودداری کنند.
پاسخ حضرت آیت الله العظمینوری (دامت برکاته):
قمه زنی اشکال دارد.
پاسخ حضرت آیت الله العظمیتبریزی (رحمت الله علیه):
عزاداری خامس آل عبا از مهمترین شعائر دینی و رمز بقای تشیع میباشد؛ ولی بر عزاداران عزیز لازم است از کارهایی که موجب وهن مذهب و سوء استفاده دشمنان اسلام واهل بیت (سلام الله علیهم) میشود، اجتناب کنند.
سؤال: آیا قمه زنی به طور مخفی جایز است؟ چنانچه در این مورد نذری داشه باشد، وظیفه چیست؟
پاسخ حضرت آیت الله العظمیخامنهای (دامت برکاته):
قمه زنی علاوه بر این که از نظر عرفی از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمیشود. و سابقهای در عصر ائمهی اطهار (سلام الله علیهم) و زمانهای بعد از آن ندارد و تأییدی هم به شکل خاص یا عام از معصومین (سلام الله علیهم) در مورد آن نرسیده است. در زمان حاضر موجب رهن و بدنام شدن مذهب میشود. بنابراین در هیچ حالتی جایز نیست و چنانچه در این مورد نذری وجود داشته باشد، نذر واجد شرایط صحت و انعقاد نیست. سؤال: استفاده از زنجیرهایی که دارای تیغ هستند چه حکمیدارد؟
پاسخ حضرات آیات عظام امام خمینی (رحمت الله علیه)، مقام معظم رهبری (دامت برکاته)، مکارم شیرازی(دامت برکاته) و فاضل لنکرانی (رحمت الله علیه):
اگر استفاده از زنجیرهای مذبور موجب وهن مذهب در برابر مردم شود و یا باعث ضرر بدنی قابل توجهی گردد. جایز نیست.
منبع:پرسشها و پاسخها، نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاها
دعای روز بیست و چهارم
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ فیهِ ما یُرْضیکَ وَاَعُوذُبِکَ مِمّا یُؤْذیکَ وَاَسْئَلُکَ التَّوْفیقَ فیهِ لاِنْ اُطیعَکَ وَلا اَعْصِیَکَ یا جَوادَ السّاَّئِلینَ
خدایا از تو خواهم در این ماه آنچه تو را خوشنود سازد و پناه برم به تو از آنچه تو را بیازارد و از تو خواهم در آن توفیق براى این که پیرویت کنم و نافرمانیت نکنم اى بخشنده به خواستاران
زلال وحی
شیوههای دشمنان در ستیز با دین باوران (2)
1- تبدیل کردن ایمان به کنز
«... و من یتبدّل الکفر با الایمان فقد ضلّ سواء السّبیل.» (1)« و دشمنان با رشک و حسد و فشارهای روحی، ایمان به ارزشها را تبدیل به کفر مینمایند.»
2- گواهی دروغ
«... و من یکتمها فانّه و آثم قلبه...» (2)«... و شهادت را کتمان نکنید و هر کس که آن را کتمان کند، قلبش کنهکار است...»
در امانتها خیانت میکنند و گواهی به دروغ میدهند و کتمان شهادت میکنند تا جو روانی جامعه را به هم بزنند.
3- حسادت نسبت به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمهی اطهار (علیهم السلام)
« ام یحسدون الناس علی ما آتهم الله من فضله فقد آتینا آل ابراهیم الکتاب و الحکمة...» (3)« و یهود به خاطر برخورداری پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام) از کتاب و حکمت و فضل پروردگار به آنها، حسادت و دشمنی میورزند.»
4- فتنه انگیزی
«... ولأوضعوا خلاکم یبغونکم الفتنة و فیکم سمّاعون لهم» (4)« و این منافقان جز خیانت و مکر و اخلال و خرابی و ایجاد فتنه و آشوب و جاسوسی در جمع مؤمنان کار دیگری نمیکنند.»
پی نوشت:
1- سورهی بقره، آیهی 108.
2- سورهی بقره، آیهی 283.
3- سورهی نساء، آیهی 54.
4- سورهی توبه، آیهی 47.
منبع:: فصل نامه قرآنی کوثر شمارهی 17 صفحات 24 الی 32.
کلام نور
امامت
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): اسمعوا و اطیعوا لمن ولاه الله الامر، فانه نظام الاسلام؛از کسی که خداوند ولی امر شما کرده، شنوایی و اطاعت داشته باشید که او رشتهی کار اسلام است. (1)
قال الامام علی (علیه السلام): حق علی الامامانیحکم بما انزل الله وانیؤدی الامانة، فإذا فعل فحق علی الناسانیسمعوا له وانیطیعوا و أن یجیبوا إذا دعوا؛
امام وظیفه دارد بر اساس کتاب خدا حکومت کند و امامت را ادا نماید. چون چنین کند، مردم وظیفه دارند سخنش را بشنوند، فرمانش ببرند و هر گاه آنان را فرا خوانده، اجابت کنند. (2)
قال الامام الصادق (علیه السلام): لو بقیت الارض بغیر امام لساخت؛
اگر زمین بدون امام میماند، به یقین درهم فرو میریخت. (3)
قال الامام الرضا(علیه السلام):انالإمامة زمام الدین، و نظام المسلمین و صلاح الدنیا، و عزالمؤمنین؛
امامت، زمام دین، رشتهی کار مسلمانان، صلاح و آبادانی دنیا و سرافرازی مؤمنان است. (4)
پی نوشت:
1- میزان الحکمه، ج1، ص 208.
2- کنزالعمال، ح 14313.
3- اصول کافی، ج1، ص 179.
4- اصول کافی، ج1، ص 200.
ایمان کامل
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): لا یستکمل العبد الایمان حتی یکون فیه ثلاث خصال: الانفاق فی الإقتار، والانصاف من نفسه و بذل السلام؛بنده ایمان را به کمال نمیرساند مگر سه خصلت در او باشد: انفاق در هنگام تنگ دستی، انصاف دادن و سلام کردن (1)
قال الامام علی (علیه السلام): اکملکم ایمانا احسنکم خلقا؛
آن کس از شما ایمانش کاملتر است که اخلاقش نیکوتر باشد. (2)
قال الامام الباقر (علیه السلام): الکمال و کل الکمال التفقه فی الدین و الصبر علی انائبة و تقدیر المعیشه؛
کمال و بلکه همهی کمال انسانی در سه چیز است: دانا بودن در دین و احکام آن، شکیبا بودن در ناراحتیها و مصائب و برنامه ریزی درست در اقتصاد زندگی (3)
قال الامام الجواد (علیه السلام): لن یستکمل العبد حقیقة الإیمان حتی یؤثر دینه علی شهوته؛
بنده هرگز حقیقت ایمان را به کمال نرساند مگر آنگاه که دینش را بر هوس خود ترجیح دهد. (4)
پی نوشت:
1- کنزالعمال، ح 107.
2- بحارالانوار، ج71، ص 387.
3- اصول کافی، ج1، ص 32.
4- میزان الحکمه، ج1، ص 372.
اعتدال
قال الامام علی (علیه السلام): ما عال میاقتصد؛آن که میانه روی کند، تهی دست نخواهد شد. (1)
قال الامام الامام الباقر (علیه السلام): الکمال کل الکمال التفقه فی الدین و الصبر علی انائبة و تقدیر امعیشة؛
همهی کمال در شناخت عمیق دین و شکیبایی در پیشامدهای ناگوار و اندازه نگاه داشتن در زندگی است. (2)
قال الامام الصادق (علیه السلام): ضمنت لمن اقتصدانلا یفتقر؛
من ضمانت میکنم که هر که میانه روی پیشه کند، فقیر نشود. (3)
قال الامام الحسن العسکری(علیه السلام): و للاقتصاد مقدارا فإن زاد علیه فهو بخل؛
اعتدال و صرفه جویی در مصرف مال، اندازهای دارد که اگر از آن بیش تر شود، بخل است. (4)
پی نوشت:
1- نهج البلاغه، حکمت 140.
2- تحف العقول، ص 313.
3- حضال شیخ صدوق، ص9.
4- بحارالانوار، ج17، ص 218.
بغض و نفرت
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: هیچ چیز نزد خدا منفورتر از بخل و بدخویی نیست. همان گونه که خاک عسل را تباه میکند این دو نیز عمل را تباه میکنند. (1)حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: سه کس نزد خدا از همه منفورترند: کسی که روز زیاد میخوابد در حالی که شب اصلا نمازی نخوانده است و کسی که زیاد میخورد و هنگام غذا خوردن نام و حمد خدا نمیگوید و کسی که بی دلیل میخندد. (2)
حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند: خداوند سبحان، از آدم و قیح گستاخ در گناهان نفرت دارد. (3)
حضرت امام سجاد (علیه السلام) میفرمایند: منفورترین فرد نزد خدا کسی است که گفتار امامیرا میگوید، اما به کردار او رفتار نمیکند. (4)
حضرت امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: منفورترین خلق خدا، بندهای است که مردم از زبان او بترسند. (5)
حضرت امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: خداوند از پرخوری و بیکاری زیاد نفرت دارد. (6)
پی نوشت:
1- بحارالانوار، ج16، ص 231.
2- کنزالعمال، ص 2143.
3- غررالحکم، ح 3437.
4- اصول کافی، ج8، ص 234.
5- اصول کافی، ج2، ص 323.
6- بحارالانوار، ج76، ص 180.
حکمتهای شگرف
حکمت 277نهج البلاغه: سوگند امام (علیه السلام)(اعتقادى)قَالَ الامام علیٌ [علیه السلام] لَا وَ الَّذِى أَمْسَیْنَا مِنْهُ فِى غُبْرِ لَیْلَةٍ دَهْمَاءَ تَکْشِرُ عَنْ یَوْمٍ أَغَرَّ مَا کَانَ کَذَا وَ کَذَا .
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: نه، سوگند به خدایى که با قدرت او شب تاریک را به سر بردیم که روز سپیدى در پى داشت، چنین و چنان بود!
حکمت 278: ارزش تداوم عمل(اخلاقى، تربیتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] قَلِیلٌ تَدُومُ عَلَیْهِ أَرْجَى مِنْ کَثِیرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: کار اندکى که ادامه یابد، از کار بسیارى که از آن به ستوه آیى امیدوار کننده تر است.
حکمت 279 : شناخت جایگاه واجبات و مستحبات (عبادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: هر گاه مستحابت به واجبات زیان رساند آن را ترک کنید.
حکمت 280 : یاد قیامت و آمادگى(اخلاقى، اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ تَذَکَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ اسْتَعَدَّ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: کسى که به یاد سفر طولانى آخرت باشد خود را آماده مى سازد.
حکمت 281 : برترى عقل از مشاهدة چشم(علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَیْسَتِ الرَّوِیَّةُ کَالْمُعَایَنَةِ مَعَ الْإِبْصَارِ فَقَدْ تَکْذِبُ الْعُیُونُ أَهْلَهَا وَ لَا یَغُشُّ الْعَقْلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: اندیشیدن همانند دیدن نیست، زیرا گاهى چشمها دروغ مى نمایاند ، اما آن کس که از عقل نصیحت خواهد به او خیانت نمى کند.
حکمت 282 : غرور ، آفت پندپذیرى (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ الْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ الْغِرَّةِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: میان شما و پندپذیرى ، پرده اى از غرور و خود خواهى وجود دارد.
حکمت 283 : علل سقوط جامعه(اجتماعى، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] جَاهِلُکُمْ مُزْدَادٌ وَ عَالِمُکُمْ مُسَوِّفٌ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: جاهلان شما پْر تلاش، و اگاهان شما تن پرور و کوتاهى ورزند!.
حکمت 284 : دانش ، نابود کنندة عْذرها (اخلاقى، علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِینَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: دانش، راه عذر تراشى را بر بهانه جویان بسته است.
حکمت 285 : ضرورت استفاده از فرصتها(اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] کُلُّ مُعَاجَلٍ یَسْأَلُ الْإِنْظَارَ وَ کُلُّ مُؤَجَّلٍ یَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِیفِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: آنان که وقتشان پایان یافته خواستار مهلتند ، و آنان که مهلت دارند کوتاهى مى ورزند!.
حکمت 286 : سرانجام خوشىها(سیاسى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَا قَالَ النَّاسُ لِشَیْءٍ طُوبَى لَهُ إِلَّا وَ قَدْ خَبَأَ لَهُ الدَّهْرُ یَوْمَ سَوْءٍ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: مردم چیزى را نگفتند خوش باد، جز آن که روزگار، روز بدى را براى او تدارک دید.
حکمت 287 : مشکل درک قضا و قدر(اعتقادى)
وَ سُئِلَ عَنِ الْقَدَرِ فَقَالَ طَرِیقٌ مُظْلِمٌ فَلَا تَسْلُکُوهُ وَ بَحْرٌ عَمِیقٌ فَلَا تَلِجُوهُ وَ سِرُّ اللَّهِ فَلَا تَتَکَلَّفُوهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: (از قَدُر پرسیدند، پاسخ دادند: )
راهى است تاریک ، آن را مى پیمائید ، و دریایى است ژرف ، وارد آن نشوید ، و رازى است خدایى ، خود را به زحمت نیندازید.
حکمت 288 : جُهل و خوارى(علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِذَا أَرْذَلَ اللَّهُ عَبْداً حَظَرَ عَلَیْهِ الْعِلْمَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: هرگاه خدا بخواهد بنده اى را خوار کند ، دانش را از او دور سازد.
منبع: نهج البلاغه
عزیزآل یاسین
زیارت عاشورا و یاد حضرت مهدی (علیه السلام)
زائر دراین جا، مشارکت در خونخواهی امام حسین (علیه السلام) به وسیلهی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را طلب میکند، چرا که مقصود از امام منصور، دوازدهمین پیشوای شیعیان، حضرت مهدی (علیه السلام) میباشد و علت این که ایشان را منصور نامیده اند این است که ایشان در طلب خون جدشان یاری میشوند.
حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) در شرح آیهی شریفهی « و من قتل مظلوما» فرمودند: « سمیالمهدی المنصور کما سمیاحمد محمدا و کما سمیعیسی المسیح؛ مهدی (علیه السلام) منصور نامیده شده همان طور که احمد به «محمد» و عیسی به «مسیح» نامیده شدند. (1)
امام حسین (علیه السلام) و آرزوی خدمت کردن به حضرت مهدی (علیه السلام)
از حضرت امام حسین (علیه السلام) پرسیدند: آیا فرزندتان مهدی (علیه السلام) به دنیا آمده است؟ حضرت فرمودند: « لاولو ادرکته لخدمته ایام حیاتی؛ خیر به دنیا نیامده است ولی اگر زمان ایشان را درک کنم تا آخر عمر به وی خدمت میکنم.»(2)
پی نوشت:
1- بحارالانوار، ج51، ص 27.
2- موسوعه کلمات الامام الحسین (علیه السلام) ص 660.
مواعظ جاوید
همه مسلمانانها برادر هستند
این طور نیست که اگر ما در این جا با هم اختلافی بکنیم، منحصر باشد به یک شهری و یک کشوری مثل ایران، بلکه انعکاسش در تمام کشورهای دنیا هست و بازتابش در همه جا هست. اسلام احکام اخلاقیش هم سیاسی است. همین حکمیکه درقرآن هست که مؤمنین برادر هستند، این یک حکم اخلاقی است، یک حکم اجتماعی، یک حکم سیاسی است. تمام ممالک اسلامی، باید با هم مثل برادر باشند و اگر چنانچه ممالک اسلامیمثل برادر با هم باشند و تودههایی که درهر کشوری زندگی میکنند به تودههای کشور دیگر مثل برادر نظر داشته باشند، اینها بر همهی قدرتهای عالم مسلط خواهند شد. این عصر، مثل عصرهای سابق نیست که هر طایفهای در محل خودشان منافع خودشان را بدست بیاورند امروز همهی منافع کشورهای اسلامیبه هم پیوند خورده است. منافع کشور اسلامیایران با منافع کشورهای اسلامیسایر کشورها، اینها با هم پیوند خورده است. اگر اختلافی ما بین برادرهای اهل سنت، با برادرهای اهل تشیع واقع بشود این به ضرر همه مان است. به ضرر همهی مسلمین هست. و آنها که ایجاد تفرقه میکنند نه اهل سنت هستند و نه اهل تشیع هستند ما باید بیدار باشیم و بدانیم که این حکم الهی که فرموده است: أنما المومنون إخوة.برادر هستند اینها و هیچ حیثیتی جز برادری با هم ندارند و مکلفند مثل برادر با هم رفتار کنند. و من امیدوارم که با نظر کردن به این حکم اسلامیکه همهی مسلمانها برادر هستند این مملکت مصالح خودش را بدست بیاورد و همهی ممالک اسلامیبر ابرقدرتها غلبه کنند.
منبع: بیانات امام راحل در دیدار با اعضای جهادسازندگی سیستان و بلوچستان 27/5/59.
فلسطین و روز جهانی قدس
سران کشورهای اسلامیباید توجه داشته باشند که این جرثومهی فساد (اسرائیل غاصب) را که در قلب کشورهای اسلامیگماشته اند، تنها برای سرکوبی ملت عرب نمیباشد. بلکه ضرر و خطر آن متوجه همهی خاورمیانه است.نقشه، استیلا و سیطرهی صهیونیسم بر دنیای اسلام و استعمار بیشتر سرزمینهای زرخیز و منافع سرشار کشورهای اسلامیمیباشد و فقط با فداکاری، پایداری و اتحاد دولتهای اسلامیمیتوان از شر این کابوس سیاه استعمار رهایی یافت.(1)
اگر اتحاد و یک پارچگی وجود داشت، چطور میتوانستند فلسطین را از دست ما بگیرند! و مسلمین نتوانند کاری بکنند؟ (2)
تا زمانی که فلسطین اشغال شده، آزاد نشده است؛ مسلمانان نباید مسجدالاقصی را تجدید بنا کنند تا جنایات صهیونیستها، هم چنان در مقابل چشم مسلمانان مجسم بماند و محرکهی آنان در باز پس گرفتن سرزمینها و مقدسات اسلامیگردد. (3)
امروز قبلهی اول مسلمین به دست اسرائیل این غدهی سرطانی خاور میانه افتاده است، اسرائیل امروز برادران فلسطینی عزیز ما را با تمام قدرت میکوبد و به خاک و خون میکشد، امروزه اسراییل با تمام وسایل شیطانی تفرقه افکنی میکند، بر هر مسلمانی واجب است خود را بر علیه اسرائیل مجهز کند. (4)
پی نوشت:
1- کتاب امام خمینی (رحمت الله علیه) و جنبش به ترتیب ص 86 و 85.
2- کتاب آوای انقلاب ص 172.
3- کتاب امام خمینی (رحمت الله علیه) و جنبش به ترتیب ص 86 و 85.
4- سخنرانی امام راحل در پارس 17/7/57
در محضر ولایت
روزه فقط این نیست که انسان نخورد و نیاشامد
روزه فقط این نیست که انسان نخورد و نیاشامد. این نخوردن و نیاشامیدن، باید از روى نیّت باشد، والاّ اگر شما یک روز به خاطر گرفتارى و یا اشتغال به کار، دوازده ساعت، پانزده ساعت فرصت نکنید چیزى بخورید، هیچ ثوابى به شما نخواهند داد. اما همین امساک را وقتى با نیّت انجام دادید - «اجعلنا ممّن نوى فعمل»؛ نیّت کند و به دنبال آن، عمل انجام دهد - این همان گوهر درخشانى مىشود که به شما ارزش مىبخشد و روحتان را قیمتى مىکند.شرط روزه، نیّت است. نیّت یعنى چه؟ یعنى این عمل را،این حرکت را، این امساک و تمرین را، جهت دادن براى خدا، در راه خدا، به خاطر انجام دستور الهى. این است که به هر کارى ارزش مىبخشد.لذا در دعاى شب اوّل ماه مبارک مىخوانید که: «اللّهم اجعلنا ممن نوى فعمل ولا تجعلنا ممن شقى فکسل» (الاقبال باعمال الحسنة، ج 1، ص 1376). کسالت، بىرغبتى و بىنشاطى براى کار چه کار معنوى و چه کار مادّى - شقاوت است.
روزه، یکى از بهترین کارهاست. با این که به ظاهر اقدام نکردن است؛ اما در باطن اقدام است، عمل است، کار مثبت است. چون شما نیّت این کار را دارید؛ لذا از هنگامى که وارد صحنه روزهدارى مىشوید - یعنى از بعد از لحظه طلوع فجر - تا آخر روز به طور دائم به خاطر این نیّت، در حال عبادتید. اگر هم بخوابید، عبادت مىکنید. همینطور راه بروید، عبادت مىکنید.
این که از قول نبّىاکرم علیهو علىآلهالصّلاة والسّلام نقل شده است که فرمود: «انفاسکم فیه تسبیح و نومکم فیه عبادة» (امالى شیخ صدوق، ص 84)؛ خوابیدن و نفس کشیدن شما عبادت است، خواب چطور عبادت مىشود؟ نفس کشیدن چطور «سبحاناللَّه» گفتن مىشود؟ این به خاطر آن است که شما بىکار هم که باشید، هیچ اقدامى هم که نکنید، چون با این نیّت وارد این وادى شدهاید، یکسره در حال عبادتید.
در روایت دیگر مىفرماید: «نومالصّائم عبادة و صمته تسبیح» (ثواب الاعمال، ص 75)؛ سکوت هم که مىکنید، مثل این است که «سبحاناللَّه» مىگویید. و «عمله متقبّل و دعائه مستجاب» (ثواب الاعمال، ص 75)؛ عمل شما مقبول، و دعایتان مستجاب است. سکوت شما عبادت است، نفس کشیدن شما عبادت است، خوابیدن شما عبادت است. چرا؟ چون شما این امساک و این دست کشیدن از بخشى از لذّات جسمانى را، براى خدا در یک مدّت سى روزه - ماه رمضان - تجربه مىکنید.
همه این عبادت و دیگر عبادات، برگرد این محور مىگردد که انسان با مشتهیّات نفسانى و با لذایذى که انسان را به پستى مىکشانند و برده مىکنند، مبارزه کند..........
یک روایت از امام صادق علیهالصّلاة والسّلام است که خطاب به «محمّدبن مسلم» مىفرماید: «یا محمّد! اذا صمت فلیصم سمعک و بصرک و لسانک و لحمک و دمک و جلدک و شعرک و بشرک» (المقنعة، ص 310). امام صادق به این یار و شاگرد نزدیک خودشان مىفرمایند که وقتى روزه مىگیرى، باید شنوایى تو روزهگیر باشد، بینایى تو روزه بگیرد، زبان تو روزه بگیرد، گوشت و خون و پوست و موى و بشره تو روزهدار باشد؛ دروغ نگویى، انسانهاى مؤمن را دچار بلا نکنى، دلهاى ساده را اغوا نکنى، براى برادران مسلمان و جامعه اسلامى توطئه درست نکنى، بدخواهى نکنى، بددلى نکنى، تهمت نزنى، کمفروشى نکنى، امانتدارى کنى. انسانى که در ماه رمضان با کفِنفس خود، از خوردن و آشامیدن و مشتهیّات نفسانى و جنسى روزه مىگیرد، باید زبان خود، چشم خود، گوش خود، و همه اعضا و جوارح خود را روزهدار بداند و خود را در محضر خداى متعال و دورى گزیده از گناهان بینگارد. ...
در یک روایتى دیگر مىفرماید: «صوم النّفس امساک الحواس الخمس عن سائر المأثم» (غررالحکم: ح 5889). از امیرالمؤمنین علیه الصّلاة و السّلام نقل شده است که روزه نفس، غیر از روزه جسم و روزه شکم است. روزه نفس انسان این است که همه حواس پنجگانه او از گناهان امساک کنند. «و خلوّ القلب من جمیع اسباب الشّر»؛ دل از همه موجبات و اسباب شرّ و فساد خالى شود. با خداى متعال و با بندگان خدا، دل را صاف و بىغلّ و غش کنیم. در این جهت، روایات زیادى هست.
منبع : مقام معظم رهبری فرازی از خطبههای نماز جمعه 26/9/1378
راه واقعی جوانان
راه واقعی جوانان چیست؟ این است که جوان ایرانی تصمیم بگیرد در زمین خود بذر خود را بپاشد، از اندوخته و ثروت فرهنگی خود استفاده کند، ارادهی خودش را به کار بگیرد برای شخصیت و استقلال خودش ارزش قائل شود، جامعهی عاریت نخواهد و دنبال تقلید و عاریه گیری الگوهای بیگانه نباشد.(1)توصیهی من به شما جوانان عزیز – چه دختران و چه پسران- همین است. شما در صحنهی فعالیتهای جوانانه، فعالیت علمی، فعالیت تحصیلی، فعالیت تحقیقی، فعالیت سیاسی، فعالیتهای اجتماعی گوناگون، کار فرهنگی و مطبوعاتی و هنری و ورزشی و امثال اینها باهمهی نشاط و با همهی قدرت حضور داشته باشید و طهارت و تقوا و ایمان و اخلاص و صفایتان را- که حقا و انصافا در بین جوانان دنیا، شما از این جهات نمونه اید- حفظ کنید. اگر این تلاش مؤمنانه و مخلصانه و با صفا، در بین بخصوص جوانان ما و در بین بقیه آحاد ملت هم – هر کدام به سهم خودشان – وجود داشته باشد استکبار در مبارزهی خود با ملت ایران قطعا و یقینا، نه یک بار، بلکه بارها به زانو در خواهد آمد و شکست خواهد خورد.(2)
منابع:
1- مقام معظم رهبری، دیدار با جوانان و فرهنگیان، 12/ 2/ 1380.
2- مقام معظم رهبری، دیدار با هزاران تن از دانشجویان و دانش آموزان، 10/8/75.
شمیم هدایت
مواعظ گهربار
تربیت دینی
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند: فرزندان خود را با محبت اهل بیت من و محبت قرآن کریم تربیت کنید. (1)حقوق هفت گانه
حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: مؤمن برگردن برادر مؤمنش، هفت حق واجب دارد که از سوی خداوند متعال بر او واجب شده است:1- در چشمش به دیده احترام به او بنگرد.
2- در دلش محبت او را داشته باشد.
3- در مالش او را هم شریک کند.
4- غیبت او را حرام بشمارد.
5- هنگام بیماری از او عیادت کند.
6- جنازه اش را تشییع کند.
7- پس از مرگش، جز خیر و خوبی درباره او نگوید (2)
بهترین اخلاق
حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: آیا شما را از بهترین اخلاق دنیا و آخرت راهنمایی کنم؟ آن است که: با هر کس که از تو گسسته است، بپینوندی، به هر که تو را محروم کرده عطا کنی و هر کس را که به تو ستم کرده، عفو کنی. (3)مشتاقان آخرت
حضرت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هر کس مشتاق بهشت باشد، برای انجام کارهای نیک میشتابد و هرکس از آتش دوزخ بیمناک باشد، شهوتها را رها میکند. (4)منابع:
1- احقاق الحق، ج 18، ص 498.
2- من لا یحضر الفقیه، ج 4، ص 398.
3- تحف العقول، ص 45.
4- مکارم الاخلاق، ص 447.
مراتب نصرت خدا
نصرت خدا هم مراتب دارد. گاهی به جمیع جهات نصرت خدا میکنید. خدا هم به جمیع جهات شما را نصرت میکند. شما باید خدا را نصرت بکنید، تا خدا شما را نصرت کند. مبدا ایمان هم همین است. خدا به اندازهای که شما یاری کردید، کمک میکند: «ان تنصرالله ینصرکم»(1)در دستگاه خدا نمیتوان حقه بازی کرد. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) یک روز گرفتار اهل مکه بود. اهل مکه میگفتند: نباید در مکه صدای پیامبر خدا بلند شود. ولی صدای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در تمام جهان باید بلند شد. این کار را چه کسی غیر از دستگاه خدا کرده است. «ورفعنا لک ذکرک»(2)
مراتب ایمان هم از این جا استفاده میشود. کسی که به حسب دست، زبان، قلب و اقتصاد و همهی امور خدا، را نصرت کند ایمانش غیر ایمان کسی است که در یک جهت خدا را یاری کرده است. شما میگویید: ما که نفهمیدیم، نکردید که بفهمید تا نصرت خدا نکنید، فایدهای ندارد. اگر در اقتصاد گرفتار هستی، با دعا کار اصلاح نمیشود. برای خدا قدم بردار، اگر یاری خدا را ندیدی، آن وقت اشکال کن. با تنبلی، خدا انسان را یاری نمیکند. اگر برای خدا کار کردی جزا هم دارد. وفای به عهد و وفای به وعده و وعیدهای خداوند، همه جنبهی جزایی دارد. البته این غیر آن رحمت عمومیخداوند است. خداوند متعال یک رحمت عام نسبت به همه موجودات دارد. قدم بر نداشته اگر هزار سال هم در محراب داد بکشی، میگویند: خبری نیست. باید حرکت کرد، از خدا هم یاری خواست و خدا هم تحقیقا یاری میکند ولی با نشستن در خانه و تسبیح دست گرفتن که: خدایا کارهای ما را اصلاح کن، کار اصلاح نمیشود. یک قدم بردار، دست کم چهار تا فقیر را در شب اداره کن اقتصاد شما آباد میشود. تا وفا نکنید خبری نیست: « اوفوا بعهدی اوف بعهدکم»
پی نوشت:
1- سورهی محمد، آیهی 7.
2- سورهی شرح، آیهی 4.
منبع: برگزیده بیانات آیت الله سید ابوالحسن مهدوی (حفظه الله)
نکتههای ناب
جوان و برنامه
برنامه ریزی همواره به داشتن سه افق و دید نیازمند است؛ یعنی: افق دور: «دوراندیشی» ؛ افق روشن: «آگاهی و روشن بینی»؛ و افق باز: «دوری از تک بعدی» است. این افقها مستلزم آگاهی و نگاه جست جو گرانه است نه منفعل و پذیرای محض بودن. از این رو، باید نگاهی جست و جو گر به گذشته، نظری عمیق به حال و تعمقی ژرف در اطراف و نگاهی بس دور اندیش به آینده داشته باشیم. برنامه ریزی، آینده را به زمان حال میآورد. از این رو، میتوانید کا را با آگاهی بیش تر در آینده رقم بزنید. امام علی (علیه السلام) در اهمیت برنامه ریزی پیش از انجام کار میفرمایند: «کسی که بدون آگاهی به عمل میپردازد، همچون کسی است که از بیراهه میرود؛ و چنین شخصی هرچند جلوتر رود از سر منزل مقصود خویش بیشتر فاصله میگیرد؛ و کسی که از روی آگاهی و [برنامه] حرکت کند، مانند رونده راه آشکار است.»(1)
گفتنی است که پس از گذشت چهارده قرن از سخن ماندگار امیرالمؤمنین (علیه السلام) در غرب نیز همین مطلب مطرح است و «اچسون وگال» مینویسد: اگر مطمئن نیستید به کجا میروید، خطر رسیدن به جای دیگر را با خود همراه دارید. جوان نیز باید این گونه باشد تا فرصتهای موجود تلف نشوند و فرد بتواند با اثر بخشی و توانایی و کارآیی به اهداف زیبنده و جایگاه شایسته نائل شود. یکی از متفکران مدیریت «گری دسلر» مینویسد: « هر کاری که مشکل تر است، برنامه ریزی آن واجب تر مینماید.»، «هرچیز که به فکر آید، قابل برنامه ریزی است.»(2)
امام علی (علیه السلام) خطاب به مالک اشتر میفرمایند: «ای مالک، کارها را چنان بر روزها تقسیم کن که روزانه مطابق برنامه انجام وظیفه شود و امور بر اثر عدم انضباط و ترتیب، مختل و آشفته نماند.»(3)
پی نوشت:
1- نهج البلاغه، ترجمهی مرحوم دشتی، خطبهی 154.
2- مبانی مدیریت، گری دسلر، ج1، ص 156.
3- نهج البلاغه، ترجمهی مرحوم دشتی، نامهی 53.
دل نوشته
زخم تازه قدس
حسین امیریوای بر دلی که نمیلرزد، وای بر خونی که نمیجوشد، وای بر چشمیکه به خواب رفته است! اشک باید ریخت، فریاد باید کرد، تیر باید شد، آتش باید گرفت! قدس، ناموس اسلام است. قدس، محک غیرت مسلمانان قرن است. صدای ایستادن قلب کودکان فلسطینی دارد پرده گوشمان را پاره میکند. صدای سکوت کشتگان فلسطین، شیشههای خانه آرامشان را فرو میریزد. کوران و کرانیم؛ اگر فریاد برنیاوریم؛ اگر بانگ برنداریم.
صدای اذان بیوقت میآید؛ کسی از امت محمد صلیاللهعلیهوآله از جور مینالد، باید شتافت؛ وگرنه دل رسول الله میشکند. در گوشهای از جغرافیای غربت، امت رسول الله صلیاللهعلیهوآله زیر شکنجهاند، خانهشان ویران است و آوارگی، روزیشان شده. بوی خون میآید.
زخم فلسطین در دل اسلام، هنوز تازه است. زخم شهید کهنه نمیشود. درد دارد در جان اسلام ریشه میدواند، سرطان صهیونیسم، جهان را کبود کرده، جهان منتظر طبیبی است. طبیب عشق بر سر بالین اهل درد میآید.
نکند بیدردی، بزرگترین بیماری ملتهای مسلمان باشد!
انتظار طبیب؛ آدابی دارد، رسم انتظار را باید بهجای آورد. باید خود به مبارزه سرطان رفت، باید درد را از پا انداخت.
ابابیلها در راهند
باران رضایی«فَیَملَأُ الاَرضَ قِسطا وَعَدلا»
قدس،ای خانه خدا!
به پاخیز و دست گیر از فرزندانت!
بانگ برآر که امروز من نیز برای خاطر تو فریاد خواهم زد.
مشتهای من امروز برای خاطر تو گره خواهند خورد؛ چونان که هر روز و هر ساعت را با یاد تو میگذرانم؛ با یاد فرزندانت، با یاد چفیههای خونینشان.
من تو را میشناسم؛ کوچههایت را و اردوگاههایت را. من نام کودکانت را از یاد نبردهام و معصومیت «محمد الدوره»ات را.
امروز اگر آسمان وطنم برای تو بگرید، عجیب نیست؛ آب و خاک من تشنه آزادی توست.
قدس!
ای اولین قبلهگاه پدرانم!
صبور باش و تاب بیاور که شمیم خوش ظهور خواهد زد.
دیر نیست آن هنگام که موعود از پشت جادههای سبز تقدیر سر برآرد.
دیر نیست آن هنگام که آزاد شوی از محاصره مثلثهای سرخ.
ابابیل خدا در راهند!
آری، همه سنگریزههای دنیا، بر سر غاصبان تو آوار خواهد شد. موعود خواهد آمد و بار دیگر جوانان تو سر از خاک بیرون خواهند آورد. صحن تو پاک خواهد شد از گامهای چرکین چکمهپوشان «صهیونیسم» آری، نوید میدهم تو را به فردای روشن که:
«... فَیَملأُ الاَرضُ قِسطا وَعَدلا، کَما مُلئَت جَورا و ظلما»
قبله اشکها
حسین امیریگرگها گرد درخت زیتون میرقصند.
وحشت به عیادتم آمده، آتش روشن کنید! همباورانم! تبرهاتان کو؟ بتها را بنگرید که بر گرد قدس طواف میکنند! حج باطل نامها را بنگرید و برگشتن لقبها را از مکّه. کجا فراموش کردید عهدهای دیر بستهتان با محمد صلیاللهعلیهوآله را؟ مادران اشک، فرزندان زخم، بزرگ کردهاند.
شاخههای زیتون، میوه سنگ میدهند. اینجا کسی به حج نمیرود، حاجیان بیتالمقدس، گرد تفنگ طواف میکنند و با نارنجک احرام میبندند و نعلین برنگشتن میپوشند. کودکان، زخم دل به موسیقی سنگ خوش کردهاند و لالایی بولدوزرها را میخوانند. چقدر کودک خفته؟ چقدر لاله؟! اینجا قاصدکها شهید شدهاند و کسی خبر نمیآورد.
سالهاست مژدگانی نه داده میشود و نه گرفته میشود.
همباورانم! بر گیسوان سپیدم نوزید، بر باغچه زخمم نبارید، دو کشته آن سوتر، کودکی است که هنوز اولین کفش مدرسهاش را پاره نکرده؛ او را دریابید!
همه خیابانهاتان را قدس بنامید و بنویسید: «قدس، قبله اشکهاست و مسجد مادران بیفرزند».
یاد ابرار
شهید آیت الله سعیدی
آیت الله سعیدی در سال 1345 دربارهی جنایات رژیم غاصب اسراییل سخنرانی مهمیکردند و همین سخنرانی باعث شد ایشان را دستگیر کنند و 61 روز در حبس نگه دارند. در اردیبهشت 1349 بعد از این که رژیم با تصویب کاپیتولاسیون سرسپردگی کامل خود را به اثبات رساند، این شهید بزرگوار هم زمان با علمای حوزهی علمیهی قم، علیه استمارگران دست به فعالیتهای شدید زد و با انتشار اعلامیه به زبان عربی خطاب به علمای کشورهای اسلامیآنها را دعوت به قیام و مخالفت نمود. رژیم منحوس شاه که از حرکت پرخروش این اثوهی مجاهد، آیت بصیرت و شجاعت به وحشت افتاده بود، ایشان را دستگیر و تحت شدیدترین شکنجهها قرار داد، سرانجام در روز چهارشنبه 20 خرداد 1349 آن عالم مجاهد را به شهادت رسانید. شهید آیت الله سعیدی علاقه و ارادت خاصی نسبت به حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) داشتند و دربارهی امام راحل گفته بودند: « به خدا سوگند اگر مرا بکشند و خونم را بر زمین بریزند، در هر قطرهی خونم نام مقدس خمینی را خواهید یافت.» روحش شاد ویادش گرامیباد.
منبع: گلشن ابرار
حکایتها و پندها
اثر رزق ناپاک
کار این پسر به جایی رسید که هنگام اعدام پدرش کف زد. آن پسر فاسد، پسری دیگر تحویل جامعه داد به نام کیا نوری که رئیس حزب کثیف توده شد
منبع: تربیت فرزند در اسلام، آیت الله شهید علامه مطهری (رحمت الله علیه) ص 89
معرفی کتاب
کتاب «جوان، پرسشها و پاسخها»
این کتاب در دو جلد و با هشت موضوع تألیف گشته است و حدود 200 پرسش و پاسخ کلی و جزیی با خود دارد و با تأمل، پژوهش، طی 15 سال دغدغهی خاطر علمیمؤلف تهیه شده است، از این رو پاسخ گویی برخی پرسشها با صاحب نظران والا مقامیچون بعضی از مراجع معظم تقلید و یا مشاوران ارشد آموزش عالی گفتگو شده است. افزون بر آن، یکایک پرسشها به طور کاربردی، زنده و جاری در اندیشهها گلچین شده است و مجموع پاسخها از کتابهای دست اول اعتقادی، آثار ارزشمند روان شناسی، نکتههای ناب تربیتی – پرورشی، آموزههای مفید و مؤثر اخلاقی و منابع بایسته فقهی گرفته شده است. از جمله موضوعاتی که دراین کتاب، بدان پرداخته شده است، عبارتند از: شیوهی دست یابی به آرامش، شادی و شادمانی در زندگی – شیوههای موفقیت و کامیابی در زندگی- بهترین عادت خوب جوانی – وسواس و شیوههای درمان آن- روش مدیریت شایسته در امتحانهای مختلف- راز سختی و بلاها در زندگی و راههای رهایی ازغمها و غصهها- چگونگی قضا وقدر، جبر و اختیار، سرنوشت و قسمت در زندگی و...مؤلف: احمد لقمانی، ناشر: انتشارات بهشت بینش (قم) – 1382
کتاب «سیری در زندگی استاد مطهری»
این کتاب مشتمل بر سه فصل است. فصل اول مقالهای است تحت عنوان« شهید مطهری آن طور که من میشناسم» در فصل دوم این کتاب مقالهای با عنوان «سیری در زندگی استاد مطهری» توسط یکی ازعلاقمندان استاد به رشته تحریر درآمده و علاوه بر بیان و تحلیل وقایع زندگانی آن بزرگ مرد انقلاب اسلامیاز تولد تا شهادت، شامل خاطراتی شنیدنی از دوستان و نزدیکان استاد است و مخصوصا به آن دو فصل از زندگانی ایشان بیش تر پرداخته است. فصل سوم، نامههای استاد شهید دربارهی مسائل حسینیه ارشاد است که در واقع ضمیمهای است بر فصل دوم.انتشارات صدرا، چاپ ششم، تهران 1379، ص281.
«فلسفه اخلاق»
اساسا اخلاق، مربوط به روح زیبا است، نه آن که کار، فی حد ذاته زیبا است. اخلاق، یعنی آنجا که روح انسان حالتی پیدا میکند و روح زیبا میشود، اگر کار زیبا است به تبع روح زیبا است و لکن در نظر ابتدایی، کار فی حد ذاته زیبا است و روح زیبایی خودش را از کار کسب میکند، این نظریه مربوط به « افلاطون» است. « افلاطون» پایه اخلاق را، بر عدالت قرار داده است، اخلاق را مساوی با عدالت و عدالت را مساوی با زیبایی میداند، با این که خودش گفته است عدالت قابل تعریف نیست مع ذلک کوشش کرده است که یک تعریف ناقصی برای عدالت بدست بدهد و گفته است « عدالت عبارت از هماهنگی اجزاء با کل است» عدالت اجتماعی را هم که تعریف میکند، میگوید: عدالت اجتماعی یعنی، این که هر فردی هر مقدار که استعداد دارد کار بکند و به اندازه کارش پاداش به او داده شود و تمام افراد جامعه بایستی این چنین باشند.با مطالعهی این کتاب میتوانید به پاسخ سؤالاتی مانند: اخلاق چیست؟ انسان دوستی چیست؟ زیبایی چیست؟ زیبایی مطلق یا نسبی؟ و مطالبی در زمینه فلسفه اخلاق دست یابید.
مولف: شهیدمرتضی مطهری (قدس¬سره¬الشریف)
ناشر: انتشارات اسوه
احکام
شک در وضو
موارد شک در وضو
اگر در بین نماز شک کند که وضو گرفته یا نه، نماز او باطل است باید وضو بگیرید و نماز بخواند.
ب- بعد از نماز :
1- اگر شک کند که وضو گرفته یا نه، نماز او صحیح است ولی باید برای نمازهای بعدی وضو بگیرد.
2- اگر شک کند که قبل از نماز وضوی او باطل شده یا بعد از نماز، نمازی که خوانده صحیح است.
3- کسی که میداند وضو گرفته وحدثی از او سرزده «مثلا بول کرده» اگر نداند کدام جلوتر بوده اگر بعد از نماز است باید وضو بگیرد و بنابر احتیاط واجب نمازی را که خوانده دوباره بخواند.
ج- قبل از نماز:
1- کسی که شک کند وضو گرفته یا نه، باید وضو بگیرد.
2- کسی که شک دارد وضوی اوباطل شده یانه ، باید بنا را بر این بگذارد که وضوی او باقی است ولی اگر بعد از بول استبراء نکرده باشد و بعد از وضو رطوبتی از او بیرون بیاد که نداند بول است یا چیز دیگر، وضوی او باطل است.
3- اگر کسی میداند وضو گرفته وحدثی از او سر زده ولی نمیداند کدام جلوتر بوده:
1- چنانچه پیش از نماز است، باید وضو بگیرد.
2- اگر در بین نماز است، باید نماز را بشکند و وضو بگیرد.
3- و اگر بعد از نماز است، حکم آن گفته شد.
منبع: توضیح المسایل مراجع
تعداد صفحات : 3